فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

تغییر تاریخ رسمی ایران و عدم واکنش صریح روحانیت

تغییر تاریخ رسمی ایران و عدم واکنش صریح روحانیت

‏رژیم پهلوی در ادامه مأموریتش از سوی امریکا در جهت اسلام زدایی، در اسفند‏‎ ‎‏سال 1354 تاریخ رسمی کشور را از هجری شمسی که مبدأ دینی و مذهبی داشت به‏‎ ‎‏تاریخ شاهنشاهی تغییر داد‏‎[1]‎‏ و متأسفانه واکنش چشمگیری در مقابل این اقدام موهن‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 326
‏رژیم از سوی اکثر روحانیت و سایر قشرهای جامعه بروز نکرد جز اطلاعیه بعضی از‏‎ ‎‏مراجع مکّرم‏‎[2]‎‏ در خصوص علت عدم واکنش جدی روحانیت ابتدا به عنوان مقدمه باید‏‎ ‎‏عرض کنم که به نظر من مقطع زمانی سالهای 51 تا 55 بدترین دوره از نظر حاکمیت جوّ‏‎ ‎‏خفقان و سرکوب در طول دوران حاکمیت محمدرضا پهلوی بود و برای ما این دوره از‏‎ ‎‏تلخترین دورانهای مبارزاتی به شمار می آید؛ چون به خاطر وجود خفقان شدید و‏‎ ‎‏تبلیغات و فشاری که از سوی رژیم وارد می شد مشاهده می کردیم که مراجع در برابر‏‎ ‎‏اعمال دستگاه سکوت اختیار می کنند و عده ای از انقلابیون هم به بهانه های مختلف از‏‎ ‎‏حضور در صحنه مبارزه خودداری می کنند و تلاش ما برای راضی کردن اینها در برابر‏‎ ‎‏حجم وسیع فعالیتها و تبلیغات رژیم بی ثمر و بی نتیجه است. در آن زمان عوامل رژیم با‏‎ ‎‏شیوه های گوناگون به مراجع القا می کردند که صلاح نیست شما در مسیر مبارزه قدم‏‎ ‎‏بردارید چون شما هرچه فعالیت می کنید و متحمل رنج و مشقت می شوید در نهایت همه‏‎ ‎‏چیز به نام آقای خمینی تمام می شود و این افراد انقلابی شما را وسیله رسیدن به‏‎ ‎‏اهدافشان قرار داده اند و نمی خواهند شما به کار اصلی تان که همان تدریس و پرورش‏‎ ‎‏طلاب علوم دینی است بپردازید و با این وسوسه های شیطانی که در ظاهر خیرخواهانه‏‎ ‎‏ارائه می شد متأسفانه توانستند تا مدتی اذهان بزرگان و مراجع را از انقلاب و فعالیتهای‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 327
‏سیاسی دور نگه دارند. به عنوان نمونه در سال 56 درست در همان شبی که آن مقاله‏‎ ‎‏موهن در روزنامه ‏‏اطلاعات ‏‏نسبت به امام چاپ شد، من خدمت یکی از روحانیون‏‎ ‎‏بزرگواری که الآن از انقلابیون خوب و سطح بالای کشور است رسیدم و درخواست کردم‏‎ ‎‏که در جلسه ای که در شب نوزدهم دی در منزل آقای نوری همدانی تشکیل می شود‏‎ ‎‏شرکت کند تا درباره چگونگی پاسخ به این حرکت ناشایست رژیم تصمیم گیری کنیم‏‎ ‎‏ولی ایشان که قبلاً به خاطر فعالیتهای سیاسی و انقلابی تبعید شده بود به صراحت به من‏‎ ‎‏گفت: من به آن جلسه نمی آیم چون در این جور موارد ما می آییم و حرف می زنیم و‏‎ ‎‏اطلاعیه می دهیم و امضا می کنیم و بعد متحمل رنج و زندان و تبعید می شویم ولی‏‎ ‎‏سودش را آقای منتظری و آقای مشکینی می برند. مقصودم این است که چنین فردی که‏‎ ‎‏سابقه انقلابی داشت و بعد از آن در جلسات دیگر شرکت می کرد و اعلامیه هایی را علیه‏‎ ‎‏رژیم تأیید و امضا می کرد به خاطر تبلیغات نادرست رژیم به چنین برداشتی دست پیدا‏‎ ‎‏کرده بود و تصور می کرد که انقلابیون بزرگواری مانند آقای مشکینی و آقای منتظری به‏‎ ‎‏فکر سوءاستفاده و بهره برداری شخصی و به دنبال نام و نشانند.‏

‏     البته این نکته را نیز باید گوشزد کنم که ما علما و روحانیونی هم داشتیم که تحت تأثیر‏‎ ‎‏تبلیغات دشمن قرار نمی گرفتند و به وظیفه انقلابی خویش در مقاطع مختلف عمل‏‎ ‎‏می کردند مثل آقایان جوادی آملی، محمدی گیلانی، یزدی، صانعی، نوری، فاضل،‏‎ ‎‏صالحی نجف آبادی، صالحی مازندرانی، محفوظی، طاهری خرم آبادی، سیدمهدی‏‎ ‎‏روحانی، آذری قمی، ملکوتی و دیگران که وقتی همان اعلامیه را خدمت ایشان بردم بعد‏‎ ‎‏از چند لحظه مکث و تأمل امضا نمودند و در وقایع بعدی نیز به خوبی در صحنه حاضر‏‎ ‎‏می شدند. به هر حال یک چنین جوّی بر روحانیت حاکم بود و رژیم هم تا آنجا که‏‎ ‎‏می توانست با عوامل نفوذی اش در لباس خیرخواهی و دلسوزی، مراجع و سایر‏‎ ‎‏روحانیون انقلابی را از میدان به در می کرد و اگر با این شیوه غیرمستقیم و مسالمت آمیز‏‎ ‎‏موفق نمی شد با تهدید و ارعاب از اقدامات و فعالیتهای آنها جلوگیری می کرد؛ به همین‏‎ ‎‏خاطر بود که از سوی روحانیت به طور اعم و مراجع به طور اخص درباره عمل گستاخانه‏‎ ‎‏رژیم در تغییر تاریخ رسمی ایران واکنشی صریح و انقلابی ظهور نکرد و فقط از سوی‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 328
‏مرحوم آیت الله گلپایگانی حرکتی در مخالفت با این عمل رژیم، با تعطیل کردن درس و‏‎ ‎‏سخنرانی و تلگراف اعتراض به رئیس مجلس سنا و مجلس شورای ملی وقت‏‎[3]‎‏ در این‏‎ ‎‏باره صورت گرفت، ولی سایر مراجع اقدامی نکردند و تلاش ما برای واداشتن آنها به‏‎ ‎‏اعتراض و عکس العمل در برابر رژیم، سودی نبخشید. مرحوم آقای نجفی در جواب‏‎ ‎‏درخواست من گفت: در صورتی که سایر مراجع اقدام کنند من هم حمایت خواهم کرد.‏‎ ‎‏آقای شریعتمداری نیز در جواب بعضی از دوستانی که رفته بودند گفته بود: من با سران‏‎ ‎‏رژیم تماس گرفتم و آنها به من گفتند که ما تاریخ هجری را عوض نکرده ایم و تنها این‏‎ ‎‏تاریخ شاهنشاهی را در کنار آن تاریخ هجری شمسی قرار داده ایم و در ادارات از هر دو‏‎ ‎‏تاریخ در کنار هم استفاده می شود و به این ترتیب ایشان را قانع کرده بودند که مسأله ای‏‎ ‎‏اتفاق نیفتاده است؛ در حالی که واقعیت غیر از این بود و در ادارات دولتی تنها تاریخ‏‎ ‎‏شاهنشاهی اعتبار داشت و تاریخ هجری نه نوشته می شد و نه معتبر بود و در این مورد‏‎ ‎‏نیز باز حضرت امام بود که در اعتراض به اقدام موهن رژیم پهلوی اعلامیه صادر کرد و‏‎ ‎‏در نجف هم طی سخنانی این کار را محکوم نمود.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 329

  • . با بررسی مجموعه اطلاعیه های مراجع و علمای تراز اول در این مقطع تاریخی، سند و اعلامیه ای درباره محکومیت تغییر تاریخ به وسیله رژیم مشاهده نشد.
  • . رژیم پهلوی با انتخاب نام «پهلوی» و با تغییر تاریخ از هجری شمسی به شاهنشاهی کوشید سلسلۀ تبارسازی خود را تکمیل کند. رژیم پهلوی کوشید تا با تبارسازی، مشروعیت خود را در بین مردم مستحکم نماید غافل از آنکه اکثر ارزشهای قبل از اسلام ایران یا از بین رفته و یا هویت اسلامی یافته اند. بنابراین در اجلاس مشترک بین مجلس سنا و مجلس شورای ملی در 24 اسفند 1354 به تصویب رسید که از آن پس تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی مبدل گردد. تصویب این قانون، اعتراض بسیاری از علما از جمله مرحوم  آیت الله گلپایگانی را برانگیخت؛ چنانکه ایشان در اعلامیه های مختلف این مسأله را محکوم نمودند. برای  اطلاع بیشتر از محتوای اعلامیه های ایشان ر.ک. به: اسناد انقلاب اسلامی؛ ج 1، ص 400.          ناگفته نماند، حضرت امام در آن ایام که در نجف اشرف مشرف بودند، نسبت به تغییر مبدأ تاریخ، موضع گیری کردند و استعمال آن را برای ملت حرام کردند. ایشان در پیام عید فطر سال 1396 قمری مطابق با 1355 شمسی در این زمینه می فرماید: «کارشناسان که می خواهند مخازن ما را بی مانع به غارت ببرند، برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمۀ شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر از جنایات بزرگی است که  در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار  مخالفت کنند؛ و چون این تغییر: هَتْک اسلام و مقدمۀ محو اسم آن است ـ خدای نخواسته ـ استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است.»؛ صحیفه امام؛ ج 3، ص 171.
  • . رجوع شود به اسناد انقلاب اسلامی؛ ج 1، ص 401.