علت جذابیت دکتر شریعتی برای جوانان
واقعیت این است که بعد از قیام 15 خرداد 42، یک نوع سرخوردگی در میان جوانان و دانشجویان پدید آمد به طوری که گرایش چندانی از آنها به سوی مسائل مذهبی و دینی مشاهده نمی شد، مساجد از جوانان خالی بود و سخنرانها و وعاظ بدون توجه به این مسائل، موضوعات روزمره و پیش پا افتاده را بر منابر مطرح می کردند و به فکر نیاز جوانان نبودند؛ بعضی از علمای برجسته نیز مثل آقای مکارم شیرازی و آقای نوری همدانی که این نیاز را درک می کردند و توجه بیشتری به احتیاجات جوانان و مسائل روز داشتند در سخنانشان عمدتاً روی مسائل اعتقادی و اخلاقی و هماهنگی این مسائل با علوم روز تکیه می کردند. مثلاً درخصوص علل حرمت مشروبات الکلی و فیلمهای مخرب و روابط نامشروع با توجه به دستاوردهای علوم جدید بحث می کردند ولی از
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 335
طرح مسائل اجتماعی و سیاسی و به طور کلی حساسیت برانگیز اجتناب می کردند و درباره تحلیل تاریخ اسلام که می توانست برای جوانان بسیار جذاب و راهگشا باشد برنامه ای نداشتند همچنان که در این مورد در خود حوزه علمیه قم هم کاری صورت نمی گرفت و در آن مقطع تنها در دارالتبلیغ یک درس تحلیل تاریخ برای طلاب گذاشته شده بود که توسط اساتید غیرحوزوی تدریس می شد و جاذبه زیادی برای طلاب دارالتبلیغ داشت و شاید این برنامه تنها نقطه قوّت دارالتبلیغ به شمار می آمد و متأسفانه با اینکه در خود قرآن و نهج البلاغه به مسأله تدبر و تأمل در احوال اقوام گذشته و به عبارت دیگر تحلیل تاریخ و درس آموزی و عبرت گیری از تاریخ تأکید فراوان شده است، اما همچنان این موضوع در حوزه علمیه مهجور مانده است. اگرچه شهید مطهری نیز در لابه لای سخنان و کتابهایش وقتی به موضوعات تاریخی می رسید به خوبی به تحلیل حوادث تاریخی می پرداخت ولی این مقدار خیلی کمتر از حد نیاز بود و اصولاً علمای شیعه در طول تاریخ توجه کمتری به این مسأله نشان داده اند در حالی که می توان گفت علمای اهل تسنن عنایت بیشتری به این قضیه داشته اند که یک نمونه بارزش مقدمه مفصل و ارزشمند ابن خلدون است که در این زمینه به رشته تحریر درآمده است. به هر حال در آن زمان دکتر شریعتی با شناخت صحیح از نیاز فکری جوانان و دانشجویان، اکثر سخنرانیهایش را روی موضوع تحلیل تاریخ اسلام بخصوص تاریخ صدر اسلام متمرکز کرد. دکتر با بهره گیری از رشته تخصصی اش که جامعه شناسی بود و با اطلاعات زیادی که در زمینه مسائل اسلامی اعم از اعتقادی و تاریخی داشت که ابتدا از پدرش مرحوم محمدتقی شریعتی و سپس با تحقیق در متون دینی و تاریخی (فارسی و عربی) کسب کرده بود، توانسته بود به دیدگاهی امروزی و مترقیانه از دین دست پیدا کند و هنگامی که همین دیدگاه را با تحلیل تاریخ و با بیان مسحورکننده اش با جوانان در میان می گذاشت با استقبال بی نظیر آنها مواجه می شد. من خودم نه تنها در تهران بلکه در شهرستانهایی مثل تبریز و غیره شاهد سخنرانی ایشان بودم و می دیدم که گاهی یک سخنرانی بیش از سه ساعت طول می کشید ولی آثار خستگی در چهره هیچ کس مشاهده نمی شد و کسی از جلسه بیرون نمی رفت. علتش هم این بود که جوان دانشجو به هنگام سخنرانی دکتر با
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 336
تحلیل تاریخی اش، قضایا و وقایع تاریخی را به عنوان حوادث گذشته های دور و بی ارتباط با امروز نمی دید بلکه خودش را در متن آن حوادث احساس می کرد و شخصیتهای تاریخی را به صورت افرادی ملموس که اعمال و رفتارشان قابل درک و الگوبرداری است در می یافت و با علی (ع) و فاطمه زهرا (س) از نزدیک آشنا می شد. علت دیگر جذابیت دکتر برای جوانان این بود که مرحوم دکتر شریعتی به عنوان یک شخصیت انقلابی و سیاسی شناخته شده بود و در آن هنگام گرایش شدیدی در میان جوانان به طرف سیاست و مسائل سیاسی به وجود آمده بود؛ بنابراین طبیعی بود که جوانان علاقه زیادی به ایشان پیدا کنند. در مجموع باید خاطرنشان کنم که دکتر شریعتی نقش بسیار زیادی در خروج جوانان از خمودی و سکون و به تحرک واداشتن آنها و بخصوص در توجه دادن جوانان به دین و طرح اسلام به عنوان مکتبی که حرفهای تازه ای دارد و می تواند در موضوعات گوناگون اجتماعی و سیاسی راهگشا باشد، ایفا کرد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 337