فصل هشتم: حسینیه ارشاد و برنامه های آن

ارتباط دکتر شریعتی با مرحوم آیت الله‏ میلانی

ارتباط دکتر شریعتی با مرحوم آیت الله میلانی

‏ابتدا باید درباره شخصیت مرحوم آیت الله میلانی عرض کنم که ایشان یکی از‏‎ ‎‏روشنفکرترین و مبارزترین مراجع ما بود و از نظر علمی نیز از فقهای برجسته و تراز اول‏‎ ‎‏کشور بود و از شاگردان زبردست مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی‏‎ ‎‏به شمار می آمد و دارای قدرت و توان فقهی بالایی بود و در این جهت هم ردیف حضرت‏‎ ‎‏امام محسوب می شد؛ اما از نظر تقوا و خلوص قلب ذکر همین نکته کافی است که من از‏‎ ‎‏عده ای از تبریزی ها شنیدم که وقتی به منزل ایشان رفته و تقاضای رساله کرده بودند آقای‏‎ ‎‏میلانی با اینکه خود از مراجع صاحب نام و صاحب رساله بودند به آقازاده اش دستور‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 342
‏می دهد که رساله حضرت امام را به اینها بدهد و شاید چنین کاری در طول تاریخ‏‎ ‎‏مرجعیت شیعه از کمتر مرجعی صادر شده باشد و این نشان دهنده عظمت روحی آن‏‎ ‎‏مرد بزرگ بود. از نظر سیاسی نیز ایشان از همان سال 42 پا به پای حضرت امام حرکت‏‎ ‎‏کرد و اعلامیه هایی که می داد به اندازه اعلامیه های امام سیاسی و کوبنده بود. آیت الله ‏‎ ‎‏میلانی تنها مرجعی بود که بعد از دستگیری حضرت امام اطلاعیه ای داد و ضمن آن‏‎ ‎‏اظهار کرد که حضرت امام آیت الله العظمی خمینی زبان گویای ما بود و حرف او حرف‏‎ ‎‏همه ماست. مرحوم آقای میلانی به جهت همان خلوصی که داشت در یک مقطعی بعد‏‎ ‎‏از تبعید امام، رهبری نهضت را به دست گرفت و به هدایت مردم در جهت مبارزه با رژیم‏‎ ‎‏پهلوی مشغول شد. ایشان با دیگر گروههای مبارز مثل جبهه ملی و نهضت آزادی نیز‏‎ ‎‏ارتباط خوب و منسجمی داشت. علاوه بر اینکه او تنها مرجعی بود که با انجمنهای‏‎ ‎‏اسلامی خارج از کشور مثل امریکا، انگلیس، کانادا و هند در ارتباط بود و پیوسته‏‎ ‎‏نامه هایی را رد و بدل می کردند و من یادم می آید که غالباً نامه ها و اعلامیه های مفصل‏‎ ‎‏ده ـ بیست صفحه ای برای آنها می فرستاد. بیت مرحوم آقای میلانی هم مرکز تجمع علما‏‎ ‎‏و روحانیون و افراد روشنفکر و انقلابی و طرفدار امام بود و حتی عده ای از روحانیون‏‎ ‎‏انقلابی که به بیوت مراجع قم نمی رفتند وقتی به مشهد مشرف می شدند مشتاقانه به‏‎ ‎‏ملاقات آقای میلانی می شتافتند و در خدمت ایشان بودند. به خاطر همین روحیه بالای‏‎ ‎‏انقلابی بود که جمعی از فضلای انقلابی مشهد در درس خارج ایشان فعالانه شرکت‏‎ ‎‏می کردند. یکی از آن افراد خود حضرت آیت الله خامنه ای بود که من خودم بارها به‏‎ ‎‏هنگام تشرف به مشهد مقدس شاهد حضور ایشان در درس آیت الله میلانی و اشکالاتی‏‎ ‎‏که گهگاهی مطرح می کردند بودم. یکی دیگر از کسانی که قبل از تبعید امام از شاگردان‏‎ ‎‏ویژه ایشان بود و بعد از تبعید حضرت امام به مشهد رفت و در دروس خارج مرحوم‏‎ ‎‏آقای میلانی و حتی در جلسات جواب به استفتائات ایشان شرکت می کرد، آقای شیخ‏‎ ‎‏علی تهرانی بود. در این مقطع ارتباط مرحوم آقای میلانی با دکتر شریعتی بسیار خوب‏‎ ‎‏بود و پدر دکتر یعنی جناب مرحوم محمدتقی شریعتی نیز به ایشان ارادت داشت و‏‎ ‎‏متقابلاً مرحوم آقای میلانی هم به ایشان علاقه مند بود و ارتباط نزدیک و دوستانه ای با‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 343
‏هم داشتند منتها بعد از مدتی که دکتر شریعتی مواضع تندی اتخاذ کرد و مرتکب‏‎ ‎‏اشتباهات آشکاری که به طور مستدل و منطقی قابل رد بود، شد نظر مرحوم آقای‏‎ ‎‏میلانی هم نسبت به وی تغییر کرد‏‎[1]‎‏ و من معتقدم (اگرچه دلیل و مدرک قاطعی ندارم) در‏‎ ‎‏تیره شدن روابط دکتر و مرحوم آقای میلانی ساواک نقش مهمی داشت؛ به این صورت‏‎ ‎‏که افرادی را به طور غیرمستقیم وادار می کرد که پیش آقای میلانی بروند و با بیان مطالبی‏‎ ‎‏علیه دکتر شریعتی نظر ایشان را نسبت به دکتر عوض کنند.‏‎[2]‎‏ افرادی که مخالف شریعتی‏‎ ‎‏بودند و با مرحوم آیت الله میلانی ارتباط داشتند یکی مرحوم شیخ حسین لنکرانی بود که‏‎ ‎‏در آن زمان رفت و آمد زیادی به منزل آقای میلانی می کرد. مرحوم آقای شیخ عباسعلی‏‎ ‎‏اسلامی نیز که از مخالفان سرسخت و درجه یک دکتر بود و اشکالات بی پایه و اساسی‏‎ ‎‏را متوجه دکتر می ساخت در این زمینه نقش مؤثری داشت. یکی دیگر از کسانی که از‏‎ ‎‏روحانیون مبارز و انقلابی به شمار می آمد و در همان زمان به مخالفت علنی با بعضی از‏‎ ‎‏اعمال رژیم مثل برپایی جشنهای 2500 ساله و جشنهای پرخرج دیگر برمی خاست،‏‎ ‎‏آقای شیخ قاسم اسلامی بود که سخنران خوبی بود و نسبتاً محبوبیت زیادی در بین مردم‏‎ ‎‏داشت ولی متأسفانه به صحنه مخالفت با دکتر کشیده شد. مرحوم آقای کافی نیز از جمله‏‎ ‎‏مخالفان دکتر شریعتی در سطح تهران بود. بعضی از نسبتهای نادرستی که این عده یا‏‎ ‎‏افراد دیگری به دکتر وارد می کردند مثل اینکه دکتر شریعتی سنی شده است و درصدد‏‎ ‎‏سنی کردن جوانان ماست و یا طرفداران دکتر در حسینیه ارشاد با دستهای بسته مثل اهل‏‎ ‎‏تسنن نماز می خوانند و یا اشاعه این مطلب که آرم حسینیه ارشاد که بر روی کتابهای‏‎ ‎‏مرحوم دکتر شریعتی نیز چاپ می شد و در واقع طرح گرافیکی کلمه لااله الاالله بود،‏‎ ‎‏اسامی خلفای ثلاثه است، در تندتر شدن حملات دکتر علیه روحانیت و در مقابل‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 344
‏موضعگیری شدیدتر روحانیت و مراجع در برابر ایشان، تأثیر زیادی داشت. البته از‏‎ ‎‏تأثیرگذاری فرزندان مرحوم آقای میلانی نباید غافل شد. با وصف حال این نکته را نیز‏‎ ‎‏باید گفت که اگرچه به خاطر این مسائل برخوردهایی بین دکتر و بیت مرحوم آقای‏‎ ‎‏میلانی پیش آمد که به بدگمانی دکتر به بیت ایشان انجامید ولی از خود مرحوم آقای‏‎ ‎‏میلانی هیچ گونه مخالفتی به صورت علنی در قالب سخنرانی یا اعلامیه علیه دکتر‏‎ ‎‏شریعتی من سراغ ندارم.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 345

  • . آیت الله میلانی در تاریخ 2 / 6 / 1351 در پاسخ به سؤالی، خواندن کتابهای دکتر شریعتی و رفتن به حسینیه ارشاد را تحریم می کند. ر.ک. به: اسناد انقلاب اسلامی؛ ج 1، ص 352 و نوه پسری ایشان به نام سید فاضل میلانی نیز نوشته ای تهیه کرده و با عنوان «دکتر چه می گوید» به رد نظرات دکتر شریعتی می پردازد. ر.ک. به: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شریعتی به روایت اسناد ساواک؛ ج 2، ص 152.
  • . ر.ک. به: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شریعتی به روایت اسناد ساواک؛ ج 2، ص 95، 118، 140، 142، 152، 153، 423، 482.