فصل هشتم: حسینیه ارشاد و برنامه های آن

هوشیاری دکتر و روحانیون انقلابی

هوشیاری دکتر و روحانیون انقلابی

‏این نکته باید یادآوری شود که در پشت منازعه بین بعضی از روحانیون و مرحوم دکتر‏‎ ‎‏شریعتی، دست ساواک پنهان بود و سعی می کرد از یک سو به وسیله دکتر، روحانیت را‏‎ ‎‏مورد حمله قرار دهد و از سوی دیگر به وسیله روحانیت موقعیت ممتاز دکتر را تضعیف‏‎ ‎‏کند و چون ساواک به جنبه سیاسی قضیه نظر داشت طبعاً هدفش از تضعیف روحانیت،‏‎ ‎‏روحانیون انقلابی و مبارز بود نه کل روحانیت و آنچه که در این بین مایه خوشبختی و‏‎ ‎‏خوشحالی بود هوشیاری دکتر و اکثر روحانیون انقلابی بود که این بار دست دشمن را‏‎ ‎‏خوانده بودند و مثل غائله ‏‏شهید جاوید‏‏ چندان تحت تأثیر قرار نگرفتند. خود حضرت امام‏‎ ‎‏نیز به عنوان کسی که در رأس همه انقلابیون قرار داشت از اول متوجه سیاسی بودن‏‎ ‎‏قضیه شده بود، به این خاطر ایشان از ابتدا تا پایان این وقایع هیچ گاه کلمه ای که بوی‏‎ ‎‏موافقت یا مخالفت با دکتر شریعتی از آن استشمام شود ابراز نکرد؛ چون در هر دو‏‎ ‎‏صورت دشمن سوءاستفاده می کرد. نظر مرحوم دکتر شریعتی نیز درباره روحانیت‏‎ ‎‏انقلابی و به تعبیر ابتکاری خودش عالمان راستین تفاوت می کرد و با دیده تحسین به آنها‏‎ ‎‏می نگریست، همچنان که از حضرت امام در جلسات خصوصی و عمومی صراحتاً و‏‎ ‎‏تلویحاً نام می برد و از ایشان تجلیل می کرد به طوری که طرفداران دکتر، او را از هواداران‏‎ ‎‏جدی حضرت امام می دانستند. نزدیکی و قرابت فکری بین حضرت امام و مرحوم دکتر‏‎ ‎‏که در بیاناتشان ظهور می کرد به این طرز تلقی کمک شایانی می کرد. این نزدیکی فکری‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 347
‏را می توان در وجود مضامین و موضوعات مشترک در سخنان و نوشته های حضرت امام‏‎ ‎‏و دکتر شریعتی به خوبی احساس کرد. حضرت امام مسأله حکومت اسلامی و ولایت‏‎ ‎‏فقیه را به عنوان استمرار ولایت ائمه معصومین (ع) مطرح نمود. مرحوم دکتر شریعتی‏‎ ‎‏نیز با تبیین و تحلیل شرایط حکومت حضرت امیر (ع) به ایجاد حکومت اسلامی و دینی‏‎ ‎‏در زمان حاضر اشاره داشت. حضرت امام می فرمود که ما دو نوع اسلام داریم، اسلام‏‎ ‎‏ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی. مرحوم دکتر نیز قائل بود که ما دو جور تشیع و دو‏‎ ‎‏نوع اسلام داریم، تشیع علوی در مقابل تشیع صفوی. اسلام محمدی (ص) و علوی در‏‎ ‎‏برابر اسلام ابوسفیانی. امام در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود و همچنین در نامه‏‎ ‎‏مشهورش به روحانیت که به منشور روحانیت شهرت یافت، مسأله جنگ بین فقر و غنا را‏‎ ‎‏مطرح کرد. در کلمات و نوشته های مرحوم دکتر شریعتی نیز این موضوع به صورت‏‎ ‎‏جنگ بین فقیر و غنی مطرح شده است. با وجود این تشابه و قرابت فکری بین امام و‏‎ ‎‏دکتر شریعتی، درخصوص نگاه به تاریخ و تحلیل آن، بین امام و مرحوم دکتر شریعتی‏‎ ‎‏اختلاف زیادی نیز وجود داشت اما به هر حال دکتر شریعتی به خاطر همین نزدیکی‏‎ ‎‏فکری که با روحانیت انقلابی و مبارز داشت با جمع زیادی از آنان در مشهد، قم و تهران‏‎ ‎‏در ارتباط بود و بیشتر حملاتش را متوجه روحانیون بی تفاوت سازشکار می کرد و‏‎ ‎‏بنابراین رژیم پهلوی به خاطر هوشیاری روحانیون انقلابی و شاگردان حضرت امام و‏‎ ‎‏توجه دکتر شریعتی، آنطور که باید و شاید نتوانست به مقصودش برسد و در مسیر‏‎ ‎‏انقلاب خللی ایجاد بکند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 348