فصل هشتم: حسینیه ارشاد و برنامه های آن

نظر حضرت امام درباره دکتر شریعتی

نظر حضرت امام درباره دکتر شریعتی

‏همان طوری که قبلاً عرض کردم من خودم از حضرت امام هیچ سخن یا نوشته ای در‏‎ ‎‏تأیید یا رد مرحوم دکتر شریعتی نشنیده و ندیده ام و تنها یک خاطره در این خصوص از‏‎ ‎‏حضرت امام دارم که شاید بتواند تا حدودی نظر واقعی ایشان را درباره دکتر مشخص‏‎ ‎‏کند. در اوایل پیروزی انقلاب و زمانی که امام تازه به قم آمده بود و من از طرف ایشان‏‎ ‎‏مسئول تأسیس دفتر تبلیغات و اداره آن شده بودم همین طور که کم کم به خرداد ماه و‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 348
‏سالروز رحلت دکتر نزدیک می شدیم، هر روز تعدادی از طلاب جوان و دانشجویان و‏‎ ‎‏دانش آموزان دبیرستانی به ما مراجعه می کردند و تقاضا داشتند که برای دکتر، مراسم‏‎ ‎‏سالگرد بگیرند و از آنجایی که این اولین مراسم سالگردی بود که بعد از پیروزی انقلاب‏‎ ‎‏برای مرحوم دکتر شریعتی گرفته می شد از حساسیت و اهمیت خاصی نیز برای‏‎ ‎‏دوستداران و هوادارانش برخوردار بود و این در حالی بود که در جبهه مخالفین دکتر نیز‏‎ ‎‏حساسیت زیادی وجود داشت؛ به همین جهت یک روز آقای شرعی در حالی که خیلی‏‎ ‎‏مضطرب و نگران به نظر می رسید پیش من آمد و گفت: به دلیل حساسیتی که عده ای از‏‎ ‎‏علما و بیوت مراجع بخصوص بیت مرحوم آیت الله گلپایگانی نسبت به دکتر شریعتی‏‎ ‎‏دارند شما نباید برای او مراسم سالگرد برپا کنید چون اینها مخالفت خواهند کرد و این‏‎ ‎‏مخالفت به بروز مشکلاتی در سطح قم خواهد انجامید. من در جواب ایشان گفتم: من‏‎ ‎‏باید از حضرت امام کسب تکلیف کنم ایشان هرچه فرمود ما همان طور عمل می کنیم. به‏‎ ‎‏همین خاطر من یک روز خدمت امام رسیدم و جوّ موجود را در این زمینه تا حدودی‏‎ ‎‏برای ایشان تشریح کردم و گفتم: با این وضع که یک عده خواهان برگزاری مراسم و عده‏‎ ‎‏دیگری مخالف برپایی آن هستند نظر حضرتعالی چیست؟ ایشان فرمود: شما برای دکتر‏‎ ‎‏سالگرد بگیرید منتها کسی را برای سخنرانی دعوت کنید که با افکار و اندیشه های ایشان‏‎ ‎‏به خوبی آشنا باشد و نسبت به اشکالات و انتقادات وارد بر دکتر نیز آگاهی کافی داشته‏‎ ‎‏باشد تا ضمن تبیین آن اندیشه ها به نقد و ارزیابی آنها هم بپردازد و تنها به تعریف و‏‎ ‎‏تمجید اکتفا نکند. من عرض کردم آیا شما شخص خاصی را مدنظر دارید؟ ایشان فرمود:‏‎ ‎‏به نظر من آقای بنی صدر برای این کار مناسب است و از او دعوت کنید منتها قبل از‏‎ ‎‏سخنرانی من می خواهم چند دقیقه ای او را ببینم. من از محضر امام مرخص شدم و‏‎ ‎‏ترتیب مراسم سالگرد را دادم و اطلاعیه ای هم در این مورد منتشر کردم و به بنی صدر‏‎ ‎‏هم که آن موقع در شورای انقلاب عضویت داشت، تلفن کردم و برای سخنرانی دعوتش‏‎ ‎‏کردم که پذیرفت و در موعد مقرر به قم آمد و من طبق سفارش حضرت امام، ابتدا‏‎ ‎‏بنی صدر را خدمت ایشان بردم و حضرت امام در حدود بیست دقیقه به طور خصوصی با‏‎ ‎‏او صحبت کرد. در این مدت من در اتاق دیگری منتظر نشسته بودم تا اینکه ملاقات تمام‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 349
‏شد و من به همراه بنی صدر به طرف حرم مطهر حضرت معصومه (س) که محل‏‎ ‎‏برگزاری مراسم بود حرکت کردیم و موقعی که به حرم رسیدیم دیدم صحن بزرگ حرم و‏‎ ‎‏خیابانهای اطراف مملو از جمعیت است و آماده استماع سخنان بنی صدر هستند.‏‎ ‎‏بنی صدر هم در جایگاهی که در ایوان بزرگ حرم به این منظور مهیا شده بود قرار گرفت‏‎ ‎‏و شروع به سخنرانی کرد که انصافاً سخنرانی خوبی از کار درآمد یعنی هم از مبارزات و‏‎ ‎‏خدمات مرحوم دکتر شریعتی تجلیل و تقدیر کرد و هم اشکالات اساسی و مهمی که بر‏‎ ‎‏مطالب و نظریات دکتر وارد بود و در لا به لای کتابهایش وجود داشت مطرح کرد. این‏‎ ‎‏سخنرانی به قدری جالب و سنجیده بود که هم طرفداران دکتر و هم مخالفین وی با‏‎ ‎‏رضایت کامل و بدون ایجاد مشکل خاصی مجلس را ترک کردند و افرادی مثل آقای‏‎ ‎‏شرعی هم که خیلی نگران بودند، از اینکه این مجلس به این خوبی تمام شد خیلی‏‎ ‎‏خوشحال و راضی به نظر می رسیدند. اما خود من بیش از هر چیز به درایت و حسن‏‎ ‎‏تدبیر حضرت امام در مدیریت امور بیش از پیش پی بردم و معنای واقعی مدیریت را آن‏‎ ‎‏روزها دریافتم. امام برای سخنرانی در این مراسم، کسی را پیشنهاد کرد که به ذهن من‏‎ ‎‏اصلاً خطور نمی کرد. تصور من این بود که در حوزه علمیه قم و با وجود اینهمه علمای‏‎ ‎‏بزرگ و برجسته حتماً سخنران باید یک روحانی و حوزوی باشد اما انتخاب امام درست‏‎ ‎‏و بجا بود چون اولاً بنی صدر از نظر فکر و اندیشه در طیف مرحوم دکتر شریعتی جا‏‎ ‎‏می گرفت و مثل او با اسلام آشنا بود و مانند او یک دانشگاهی و یک متخصص بود. ثانیاً‏‎ ‎‏همانند دکتر تحصیلکردۀ اروپا و غرب بود و به عنوان یک استاد دانشگاه در سطح ایران‏‎ ‎‏شناخته شده بود. ثالثاً مثل دکتر انقلابی و مبارز بود و رابعاً غیرروحانی بود و این ویژگی‏‎ ‎‏بخصوص کمک می کرد که هواداران سرسخت دکتر شریعتی که او را مطلق و عاری از‏‎ ‎‏عیب و ایراد می دیدند، انتقادات و اشکالاتی را که بنی صدر بر دکتر وارد می کرد بهتر‏‎ ‎‏بپذیرند در حالی که اگر همین اشکالات را یک روحانی موافق دکتر و آگاه به افکار و‏‎ ‎‏اندیشه های او مطرح می کرد قطعاً نمی پذیرفتند و تصور می کردند که او از روی تعصب و‏‎ ‎‏عنادورزی این اشکالات را بیان می کند در صورتی که در مورد بنی صدر این تصور و‏‎ ‎‏ذهنیت وجود نداشت و ما بعینه می دیدیم که جوانان حرفهای او را به آسانی قبول‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 350
‏می کنند و تحلیلشان هم این است که اگر دکتر استاد دانشگاه و اروپادیده و جامعه شناس‏‎ ‎‏و اسلام شناس بود همه این ویژگیها به نوعی در بنی صدر هم وجود دارد و همین تحلیل‏‎ ‎‏به تعدیل نگاه و نظر عده ای از جوانان که دکتر را مطلق می دانستند کمک می کرد. از آن‏‎ ‎‏طرف، مخالفین هم از این مراسم راضی بودند چون در طیف خودشان کسی را که مثل‏‎ ‎‏بنی صدر بتواند به نقد افکار دکتر بپردازد نداشتند و از اینکه فردی مثل بنی صدر از دکتر‏‎ ‎‏انتقاد می کرد خوشحال بودند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 351