فصل هشتم: حسینیه ارشاد و برنامه های آن

رابطه استاد شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی

رابطه استاد شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی

‏همان طوری که پیشتر عرض کردم استاد مطهری از مؤسسین و مدیران حسینیه ارشاد‏‎ ‎‏بود و دکتر شریعتی در ابتدا گهگاهی برای سخنرانی به آنجا دعوت می شد که این‏‎ ‎‏سخنرانیها به علت استقبال زیاد دانشجویان کم کم زیاد شد و به سلسله مباحث در‏‎ ‎‏موضوعات مختلف مبدل شد. در همین راستا استاد مطهری متوجه اشکالاتی در مطالب‏‎ ‎‏دکتر شد و به انتقاد از این مطالب پرداخت‏‎[1]‎‏ که از جمله آنها می توان به انتقاد از نظر‏‎ ‎‏مرحوم دکتر درباره مرحوم علامه مجلسی اشاره کرد. یکی از انتقادات مهم شهید‏‎ ‎‏مطهری از دکتر مربوط به بعضی از برداشتهای ایشان از آیات و روایات بود. شهید‏‎ ‎‏مطهری معتقد بود که بسیاری از برداشتها و تفسیرهای دکتر از قرآن و روایات، برداشتی‏‎ ‎‏مادی است. باید خاطرنشان کنم که چون دکتر شریعتی با فلسفه اسلامی آشنایی نداشت‏‎ ‎‏و بیشتر براساس مسائل و تحلیلهای جامعه شناسانه به آیات و روایات می نگریست طبعاً‏‎ ‎‏به یک نتیجه و برداشتی که جنبه مادی گرایانه بیشتری داشت می رسید. البته در آن مقطع‏‎ ‎‏دستهایی نیز در کار بود که این نوع نگرش را در سطح جامعه و در بین جوانان متعهد و‏‎ ‎‏مذهبی گسترش دهد و چنین القا کند که تعالیم و احکام اسلام در واقع همان اصول و‏‎ ‎‏مبانی مارکسیسم و کمونیسم است و بدین وسیله با سست کردن اعتقاد جوانان به اسلام‏‎ ‎‏آنها را به سوی ماتریالیسم و مادی گرایی سوق دهد. عمده این تحلیلها از سوی‏‎ ‎‏کمونیستهای داخل ایران ارائه می شد و متأسفانه در میان قشر دانشگاهی و روشنفکر نیز‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 353
‏طرفدارانی داشت. به نظر من شوروی نیز درصدد بود که از این طریق روزنه ای برای‏‎ ‎‏نفوذ در ایران پیدا کند. امریکایی ها نیز که منافعشان را در خطر می دیدند این مسأله را‏‎ ‎‏بیش از آن مقداری که بود بزرگ جلوه می دادند و من آثار این بزرگنمایی خطر شوروی را‏‎ ‎‏حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز در اذهان تعدادی از ملی گراها مثل مهندس بازرگان و‏‎ ‎‏سحابی دیدم. در دوره اول مجلس شورای اسلامی که امام (س) حل مسأله گروگانهای‏‎ ‎‏امریکایی را به عهده مجلس قرار داده بود، در یکی از جلسات بحث و بررسی درباره‏‎ ‎‏مسائل گروگانها، وقتی آقای خوئینی ها در مورد نفی مذاکره مستقیم با امریکا گفت:‏‎ ‎‏امریکا با ما در حال جنگ است، آقای دکتر سحابی در حالی که شدیداً متأثر بود گفت:‏‎ ‎‏آقا! نگویید ما با امریکا در حال جنگیم اگر شوروی بداند که ما قصد جنگ با امریکا را‏‎ ‎‏داریم دمار از روزگار ما در می آورد و بر ایران مسلط خواهد شد. ملی گراها بر اثر القائات‏‎ ‎‏امریکا این دید را نسبت به شوروی و کمونیسم پیدا کرده بودند و شوروی را دشمن‏‎ ‎‏اصلی و سلطه گری که منتظر فرصت حمله به ایران است می پنداشتند. به هر حال،‏‎ ‎‏گذشته از جنبه سیاسی قضیه، آن تحلیلها و تفسیرهای مادی انگارانه از آیات قرآن در آن‏‎ ‎‏ایام زیاد بود و مرحوم شهید مطهری نیز با این تفسیرها و برداشتهای مادی از سوی هر‏‎ ‎‏کسی که ارائه می شد بشدت برخورد می کرد. یکی از این افراد آقای آشوری بود، او که‏‎ ‎‏یک روحانی ظاهراً مهذب و زاهد بود و در حوزه علمیه مشهد سطوح عالی حوزوی را‏‎ ‎‏تدریس می کرد، در تفسیری که بر بعضی از سوره های قرآن مثل سوره فرقان، سوره‏‎ ‎‏محمد (ص) و سوره توبه نوشته بود برداشتهایی تماماً مادی ارائه کرده بود. وی در ضمن‏‎ ‎‏کتابی نوشت به نام ‏‏توحید‏‏ که در صفحه اولش نوشته بود: تقدیم به مشرکان، و مقصودش‏‎ ‎‏از مشرکان همین افراد مسلمان و عمدتاً مؤمن ایران بود که به نظر ایشان مشرک بودند.‏‎ ‎‏وی در این کتاب نیز اقدام به ارائه برداشتهای مادی و برخلاف ظاهر قرآن نموده بود‏‎ ‎‏به عنوان مثال در ذیل آیه شریفه ‏یوم لاینفع مال و لابنون‏ که در مورد روز قیامت است‏‎ ‎‏می نویسد: مقصود این آیه روزی است که حکومت ایده آل اسلامی و جامعه واقعی‏‎ ‎‏اسلامی پدید می آید و آن یک جامعه بی طبقه توحیدی است که در آن کارهای خلافی‏‎ ‎‏مثل پارتی بازی جایی ندارد! مرحوم شهید مطهری خیلی از دست آقای آشوری ناراحت‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 354
‏و عصبانی بود و حرفهایش را رد می کرد. یک گروه که به طور منسجم این رویّه را پیش‏‎ ‎‏گرفت و ادعای طرفداری از دکتر شریعتی را هم داشت، همان گروه فرقان بود. این گروه‏‎ ‎‏به رهبری شخصی به نام گودرزی بعد از ممنوعیت دکتر شریعتی از سخنرانی و هجرتش‏‎ ‎‏به خارج، خودشان مستقیماً و بدون واسطه به سراغ آیات و روایات رفتند و به تفسیر‏‎ ‎‏ماتریالیستی از آن مشغول شدند من خودم بعضی از مطالب و تفاسیر رهبر این گروه را که‏‎ ‎‏مملو از برداشتهای انحرافی و نادرست از قرآن بود، مطالعه کرده ام. به هر حال مجموعه‏‎ ‎‏اینها یک خطر خیلی بزرگ و جدی برای جامعه مذهبی ما محسوب می شد و اگر‏‎ ‎‏جلویش گرفته نمی شد چه بسا می توانست با رخنه در بین جوانان مؤمن ما اساس‏‎ ‎‏اعتقادات آنها را هدف قرار دهد و ضربه جبران ناپذیری بر آن وارد کند و از اسلام نیز جز‏‎ ‎‏یک پوسته و ظاهر چیزی باقی نگذارد؛ به همین خاطر استاد شهید مطهری خیلی اصولی‏‎ ‎‏و ریشه ای با این طرز تفکر به مبارزه برخاست و با مرحوم دکتر شریعتی نیز که رگه هایی‏‎ ‎‏از این فکر در مطالبش دیده می شد، بارها بحث و گفتگو کرد ولی متأسفانه این مباحثات‏‎ ‎‏به نتیجه مطلوبی نرسید. یادم می آید که یک روز از آن شهید بزرگوار که در منزل ما‏‎ ‎‏تشریف داشت از علت عدم تداوم آن جلسات پرسیدم، ایشان فرمود: بعضی از هواداران‏‎ ‎‏تندرو دکتر نمی گذارند این گفتگوها ادامه پیدا کند. این عده با حمله به شهید مطهری و‏‎ ‎‏برخوردهای تندی که با ایشان داشتند کم کم زمینه آن نشستها و گفتگوها را از بین بردند‏‎ ‎‏به طوری که استاد مطهری مجبور به قطع ارتباط با حسینیه ارشاد شد. استاد شهید‏‎ ‎‏مطهری اگرچه با بعضی از نظریات و افکار دکتر مخالف بود ولی مخالفتش را خیلی‏‎ ‎‏اصولی و منطقی ابراز می کرد و با کسانی که مخالفتشان را با هیاهو و جنجال آفرینی علیه‏‎ ‎‏دکتر همراه می کردند میانه ای نداشت زیرا اینها هر روز به دنبال بهانه ای بودند تا غوغا و‏‎ ‎‏جنجال به پا کنند همچنان که با خود استاد مطهری نیز به خاطر نوشتن کتاب ‏‏مسأله حجاب‏‎ ‎‏یا ‏‏خدمات متقابل ایران و اسلام‏‏ در افتادند و در میان مردم شایع کردند که ایشان می خواهد‏‎ ‎‏بی حجابی را ترویج کند و یک روز هم با برداشتهای ایشان از نهج البلاغه که در ‏‏سیری در‏‎ ‎‏نهج البلاغه‏‏ چاپ شد، به مخالفت برخاستند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 355

  • . مرحوم شهید مطهری و حجت الاسلام روشن پیشنماز مسجد الحسین در نزدیکی میدان امام حسین در تاریخ اردیبهشت 1351 در تهران، جزوه ای تهیه و در دیدگاههای دکتر شریعتی انتشار می دهند. ر.ک. به: شریعتی به روایت اسناد ساواک؛ ج 2، ص 21.