انتشار خبر رحلت حاج آقا مصطفی در ایران
هنگام رحلت حاج آقا مصطفی من در قم بودم. یک روز صبح موقعی که از منزلمان واقع در باغ قلعه که در نزدیکی بیت امام قرار داشت بیرون آمدم و به نزدیکیهای منزل امام
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 376
رسیدم دیدم رفت و آمد به بیت امام زیاد است و چهره افراد نیز گرفته و درهم است وقتی که به داخل بیت رفتم، دیدم دوستان زیادی جمع شده اند و آقای پسندیده هم تشریف دارد همان جا بود که شنیدیم حاج آقا مصطفی از دنیا رفته است و طبعاً خیلی متأثر و ناراحت شدم. در آن روز دوستان و فضلای انقلابی دیگری هم برای عرض تسلیت آمدند منتها کار خاصی جز فاتحه خوانی و مختصری روضه خوانی توسط روضه خوانها و مداحان صورت نگرفت و بعد جمعیت پراکنده شدند. لازم است یادآوری کنم که به جهت حاکمیت جوّ رعب و خفقان، مراجع و بزرگان قم ابتدا جرأت نکردند که به این مناسبت اطلاعیه ای منتشر کنند و یا برای برگزاری مراسم ختم اقدامی بنمایند. وضعیت به گونه ای بود که حتی اعضای بیت امام واهمه داشتند که یک بلندگو نصب کنند که مبادا صدایی بلند شود و مأمورین رژیم دخالت کنند. در روز دوم خبر در سراسر قم پیچید و مردم سیل آسا به طرف منزل امام هجوم آوردند. جمعی از علمای تهران نیز همچون مرحوم آیت الله آقای لواسانی که وکیل و نماینده حضرت امام بود و توسط حاج احمد آقا از قضیه مطلع شده بود به همراه عده ای از طلاب و فضلای تهران به قم آمدند. قبل از ورود ایشان من در داخل بیت امام بودم. اتاقها و حیاط مملو از جمعیت بود و روضه خوانها روضه می خواندند و مردم از ته دل گریه می کردند البته گریه های آن روز حال هوای دیگری داشت. گریه مردم در آن روز حاصل عقده هایی بود که در طی سالیان متمادی به خاطر فشارهای بی حد و حصر رژیم و دوری از امام در دلشان جمع شده بود. به هر جهت گریه مردم فوق العاده شدید بود و هنگامی که نام مبارک حضرت امام ذکر می شد، از صدای صلوات مردم، منزل به لرزه می افتاد. شور و حال مردم در آن روز که حاکی از عشق و علاقه فوق العاده مردم به امام بود واقعاً قابل توصیف و بیان نیست. در همین حال با تعدادی از دوستان انقلابی قرار گذاشته شد که به
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 377
منزل مراجع برویم و بپرسیم که آیا قصد دارند برای حاج آقا مصطفی مجلس ختم بگیرند یا نه؟ و اگر جوابشان منفی بود ما خودمان به عنوان جمعی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم برای این کار اقدام بکنیم و موقعی که به این قصد از بیت امام بیرون آمدم با منظره ای مواجه شدم که یک لحظه من را دچار شگفتی و حیرت نمود و آن منظره این بود که دیدم گویا حضرت امام در پیشاپیش جمعیتی که پشت سر ایشان حرکت می کردند در حال آمدن به طرف بیت است و حالت عجیبی به من دست داد اما وقتی نزدیکتر رفتم دیدم که مرحوم آقای لواسانی است که علاوه بر اینکه هم سن امام بود، از نظر قیافه و حتی کیفیت راه رفتن هم شباهت زیادی به ایشان داشت. به هر حال مرحوم آقای لواسانی با آن جمعیتی که پشت سر ایشان می آمدند و به آهستگی می گریستند به منزل امام رسید و در مقابل منزل، صدای جمعیت به صلوات و شعار بلند شد و بعد وارد منزل شدند و من هم دیگر نرفتم و برگشتم و در داخل بیت امام بودم که خبر رسید مراجع بزرگ قم یعنی حضرات آیات گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری قصد دارند به طور جداگانه مجلس ختم برگزار کنند و به این ترتیب در موقعیتی که ترس و وحشت از ساواک بر همه جا سایه افکنده بود و از ترس افراد نفوذی ساواک انقلابیون نمی توانستند به همدیگر اعتماد کنند و همین بی اعتمادی مانع تصمیم گیریها و حرکتهای جمعی شده بود، حضور طبیعی و یکپارچه مردم در بیت و اطراف بیت امام و راهپیمایی به طرف مسجد اعظم به مراجع و سایر انقلابیون جرأت و شهامت بیشتری داد و آنها را به صحنه کشاند و ابتدا آقای گلپایگانی دو مجلس ختم را در بعدازظهر و شب همان روز در مسجد اعظم برگزار کرد که هر دو مجلس هم آقای آل طه سخنرانی کرد و ضمن یادی از حضرت امام از حاج آقا مصطفی به خوبی تجلیل نمود و این مصیبت را به حضرت امام تسلیت گفت. جالب است بدانید که وقتی ایشان نام امام را می برد (البته در آن موقع لفظ امام مرسوم نبود) مردم به جای یک صلوات سه صلوات پی در پی می فرستادند و ذکر سه صلوات به خاطر نام امام از همان جا به یادگار ماند. آقای آل طه اگرچه اشاره ای به مسائل سیاسی و دستگاه پهلوی نکرد اما بعد از سخنرانی ایشان مردم با اظهار ارادت به
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 378
حضرت امام شعار «درود بر خمینی» و بعضی از شعارهای انقلابی را سر دادند. صبح روز بعد آقای شریعتمداری مجلس ختمی به همین مناسبت برپا کرد و شب سوم مرحوم آقای نجفی مرعشی در حسینیه خودشان به همین مناسبت مجلس گرفت که با استقبال بسیار زیاد مردم رو به رو شد. سخنران این مجلس مرحوم آقای برقعی بود. ایشان با استفاده از تشبیهات و کنایات قرآنی و نقل داستان خواب حضرت ابراهیم در مورد حضرت اسماعیل (ع) و دستور به ذبح او و تطبیق آن جریان بر امام و فرزندش حاج آقا مصطفی سخنرانی بسیار جالبی ارائه کرد. ایشان به هنگام ذکر این مسائل در حالی که خودش گریه می کرد، مردم را نیز سخت تحت تأثیر قرار داد. آقای برقعی با این سخنرانی توانست تا حد زیادی اشتباهات گذشته اش را جبران کند و دوباره وجهه اش را در میان انقلابیون به دست آورد. غیر از این مجالس که توسط مراجع برپا شد در سرتاسر قم مجالس زیادی در مساجد و محله های مختلف برگزار شد به طوری که تا روز چهلم هر هفته لااقل دو ـ سه تا مجلس ختم برای آن مرحوم برگزار می شد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 379