فصل دهم:عوامل شتابزای انقلاب اسلامی

ممنوعیت جشن نیمه شعبان توسط امام

ممنوعیت جشن نیمه شعبان توسط امام

‏قبل از نیمه شعبان سال 57 حضرت امام خمینی به جهت جنایتهای زیادی که رژیم به‏‎ ‎‏هنگام سرکوب قیامهای مردمی در شهرهای قم، تبریز و یزد مرتکب شده بود، با صدور‏‎ ‎‏اطلاعیه ای از مردم خواستند که به عنوان اعتراض به رژیم از برپایی جشن و سرور‏‎ ‎‏خودداری کنند. حضرت امام علاوه بر این از مرحوم آقای پسندیده نیز خواسته بود که از‏‎ ‎‏طریق دفاتر ایشان در ایران این موضوع را به اطلاع عموم برسانند که انصافاً مردم نیز با‏‎ ‎‏استقبال از دستور امام از برگزاری مراسم جشن و چراغانی کردن کوی و بازار خودداری‏‎ ‎‏نمودند و تنها انجمن حجتیه از پذیرفتن فرمان امام سر باز زد. این گروه که رابطه خیلی‏‎ ‎‏خوبی با آقای شریعتمداری داشت، با ملاقاتهای پی درپی اعضای مؤثرش با این توجیه‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 417
‏که تحریم جشن در نیمه شعبان به معنی دوری از ولایت و اهل بیت (ع) و حضرت‏‎ ‎‏صاحب الامر (عج) است ایشان را نیز با خودش همسو کرد. آقای شریعتمداری اگرچه‏‎ ‎‏صریحاً با امر امام مخالفت نمی کرد ولی اگر از ایشان نظرش را در این باره می پرسیدند‏‎ ‎‏می گفت: به نظر من برگزاری جشن مانعی ندارد، و چون ما می خواستیم انسجام و‏‎ ‎‏وحدت در بین مراجع در این زمینه نیز وجود داشته باشد و در سراسر ایران بخصوص‏‎ ‎‏تبریز که مقلدین آقای شریعتمداری زیاد بودند به طور هماهنگ مجالس جشن و سرور‏‎ ‎‏برگزار نشود تصمیم گرفتیم که به نوعی آقای شریعتمداری را تحت تأثیر قرار بدهیم و‏‎ ‎‏وادارش کنیم که همانند امام جشن و سرور را ممنوع اعلام کند. برای اجرای این تصمیم‏‎ ‎‏من ابتدا خدمت مرحوم آقای پسندیده رفتم و از ایشان خواستم که نامه ای را برای آقای‏‎ ‎‏قاضی در تبریز بنویسند و به ایشان توصیه کنند که چون حضرت امام جشن و سرور و‏‎ ‎‏چراغانی را ممنوع کرده است بهتر است شما نیز اقداماتی صورت بدهید که این امر در‏‎ ‎‏سطح وسیعی انجام شود و با تماسهای مکرر با آقای شریعتمداری ایشان را نیز قانع‏‎ ‎‏نمایند. وقتی ایشان نامه را نوشتند من چون خودم در آن روزها در تهران فعالیت‏‎ ‎‏می کردم‏‎[1]‎‏ و امکان مسافرت برایم وجود نداشت برادرم آقا سیدجواد را مأمور بردن نامه‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 418
‏کردم و در ضمن به ایشان گفتم که به آقای قاضی بگوید: هر طوری که می تواند علما و‏‎ ‎‏روحانیون تبریز را جمع کند و به آنها گوشزد نماید که مردم تبریز همانند سایر شهرهای‏‎ ‎‏ایران به تبعیت از فرمان امام جشن نخواهند گرفت و اگر آقای شریعتمداری نظرش بر‏‎ ‎‏برگزاری جشن و چراغانی کردن باشد، با این کار مردم، معلوم خواهد شد که ایشان حتی‏‎ ‎‏در تبریز هم نفوذ و موقعیتی ندارد. بنابراین بهترین کار این است که ما علمای تبریز با‏‎ ‎‏ایشان تماس بگیریم و بخواهیم که خود ایشان رأساً اطلاعیه بدهد و اعلام کند که ما‏‎ ‎‏امسال عزاداریم و جشن نخواهیم گرفت. با این پیام، اخوی را یک هفته مانده به نیمه‏‎ ‎‏شعبان روانه تبریز کردم تا نامه آقای پسندیده و پیام شفاهی من را به آقای قاضی برساند.‏‎ ‎‏بعد از اینکه نامه به دست ایشان رسید بر اثر تلاش و کوشش بی دریغ آن مرحوم و‏‎ ‎‏گفتگویی که با علمای تبریز بخصوص طرفداران آقای شریعتمداری مثل آقایان شربیانی‏‎ ‎‏و غروی و واعظی کرد (بعضی از نوارهای این مکالمه که ساواک ضبط کرده است پیش‏‎ ‎‏من موجود است) نقشه ما مؤثر واقع شد و سه ـ چهار روز مانده به نیمه شعبان، آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری نیز با انتشار اطلاعیه هایی از مردم خواست که جشن نگیرند و چراغانی‏‎ ‎‏نکنند.‏‎[2]‎‏ بعد از اطلاعیه آقای شریعتمداری و به نتیجه رسیدن برنامه ما، آقای قاضی‏‎ ‎‏نامه ای را به این مضمون که مرقومه حضرتعالی رسید و امتثال امر شد و بحمدالله مفید و‏‎ ‎‏مؤثر بود، خطاب به آقای پسندیده می نویسد و بعد نامه را به اخوی بنده می دهد که به قم‏‎ ‎‏بیاورد. ولی اخوی در شب نیمه شعبان (یا یک شب قبل) در تظاهراتی که بعد از مراسم‏‎ ‎‏سخنرانی در مسجد مرحوم آقای قاضی طباطبایی برپا می شود به همراه همشیره زاده ام‏‎ ‎‏شهید سیدایوب موسوی شرکت می کند و به هنگام تظاهرات توسط مأمورین ساواک که‏‎ ‎‏ایشان را تعقیب می کرده اند هر دو دستگیر می شوند و به خاطر همین نامه مدتها مورد‏‎ ‎‏بازجویی و اذیت و آزار قرار می گیرد ولی درباره نامه چیزی بروز نمی دهد و بعد از‏‎ ‎‏حدود چهارماه تحمل زندان آزاد می شود. به هر حال با این برنامه ای که اجرا گردید آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری نیز به جمع مخالفین برگزاری مراسم جشن در نیمه شعبان پیوست و تلاش‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 419
‏انجمن حجتیه برای برپایی جشن به نتیجه نرسید و در تهران تنها در یک جا جشن گرفتند‏‎ ‎‏و در یکی ـ دو نقطه از جنوب شهر تهران که هر سال جشنهای مفصل و باشکوهی برگزار‏‎ ‎‏می کردند علی رغم میل انجمن حجتیه و به تبعیت از حضرت امام، مدتی قبل از نیمه‏‎ ‎‏شعبان اعلام کردند که ما امسال عزاداریم و جشن برگزار نخواهیم کرد. در قم نیز فقط در‏‎ ‎‏مؤسسه در راه حق مراسم جشن برگزار گردید و متأسفانه شنیدیم که بعضی از آقایان نیز‏‎ ‎‏در آن مجلس شرکت کردند. سخنران این مجلس آقای سیدمرتضی عسگری بود. وی از‏‎ ‎‏علمای نجف و عضو حزب الدعوه عراق بود که سالها پیش به ایران آمد و به جهت‏‎ ‎‏ارتباطش با انجمن حجتیه تا زمان رحلت حضرت امام با ایشان و انقلاب میانه ای نداشت‏‎ ‎‏اگرچه در حال حاضر خودش را طرفدار انقلاب و ولایت فقیه نشان می دهد. وی در آن‏‎ ‎‏شب علی رغم خواسته انقلابیون که وحدت و همگرایی بیشتر بین نیروهای انقلابی و‏‎ ‎‏مبارز بود و به بهانه مخالفت با آرا و افکار دکتر شریعتی یک سری مطالب‏‎ ‎‏اختلاف برانگیز را مطرح کرد و همین موجب شد که دوباره در قم مسأله دکتر شریعتی و‏‎ ‎‏بحث و جدل بین موافقین و مخالفین دکتر، کار را به درگیری و کتک کاری بکشاند که واقعاً‏‎ ‎‏برای طیف انقلابیون که به دنبال وحدت و همدلی همه نیروهای انقلابی بودند این قضیه‏‎ ‎‏خیلی تلخ و ناگوار بود. به هر حال این قضیه باعث شد که آقای مصباح که خود از‏‎ ‎‏سردمداران مخالفین دکتر در قم بود، در درس خود مطالبی علیه‏‎ ‎‏دکتر شریعتی مطرح کند که طلاب انقلابی به جهت اعتراض به اختلاف انگیزی ایشان در‏‎ ‎‏آن موقعیت حساس درسش را که در یکی از مساجد چهارمردان قم می گفت، تعطیل‏‎ ‎‏کنند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 420

  • . ما در آن ایام که مصادف با فصل تابستان بود اردویی را در دماوند ترتیب داده بودیم و حدود سیصد نفر از دانشجویان مذهبی کشور را برای شرکت در این اردو دعوت کرده بودیم تا ضمن آموزش و برقراری ارتباط با آنها، دانشجویان نیز با همدیگر آشنا شده و در صورت لزوم برای یک اقدام هماهنگ و سراسر علیه رژیم آماده باشند. در این اردوی تابستانی برنامه های آموزشی خاصی از مبانی دینی ارائه می شد. روزهای شنبه شهید مطهری با اختصاص دادن پنج ساعت از وقتش به این دانشجویان مباحثی را درباره تمیز بین حق و باطل مطرح می نمود. ایشان سه ساعت پیش از ظهر تدریس می کرد و به هنگام ظهر به منزل ما می آمد و بعد از صرف ناهار و استراحت دو ساعت دیگر نیز بعدازظهر درس می گفت. روزهای یکشنبه حضرت آیت الله مهدوی کنی به همان ترتیب مباحثی را تحت عنوان اقتصاد اسلامی مطرح می کرد. لازم به ذکر است که ایشان در آن زمان در زمینه اقتصاد اسلامی تا حدودی دیدگاه چپ داشت و نظریات آنها را مطرح می نمود. روزهای دوشنبه شهید باهنر درباره تربیت از نظر اسلام سخن می گفت. روزهای سه شنبه آقای رضا اصفهانی درخصوص مالکیت از نظر اسلام سخنرانی می کرد. خود من هم هر روز صبح در حدود یک ساعت و نیم مباحثی را براساس عهدنامه مالک اشتر با عنوان حکومت در اسلام مطرح می کردم که عمده این مباحث ضبط شده و الآن هم موجود است و البته ما در همان مقطع بخشی از این مباحث را به صورت جزوه منتشر ساختیم. در مجموع این اردو که برای آشنایی جوانان ما با مبانی فرهنگ اسلام و انقلاب برپا شده بود، خیلی جالب و پرثمر واقع شد.
  • . در کتاب جلوه محراب که مربوط به پرونده شهید قاضی است و از سوی وزارت اطلاعات منتشر شده است پیام امام خمینی درباره عید نیمه شعبان و همین طور پیام آقای شریعتمداری و شهید قاضی درج شده است. ر.ک. به: جلوه محراب؛ ص 446 ـ 449.