فصل دهم:عوامل شتابزای انقلاب اسلامی

اختلاف ایران و عراق و تأثیر آن بر روند مبارزات امام

اختلاف ایران و عراق و تأثیر آن بر روند مبارزات امام

‏دور جدید اختلافات ایران و عراق بر سر مسائل مرزی چندین سال قبل از انعقاد قرارداد‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 446
‏1975 الجزایر آغاز شده بود. در آن سالها دولت ایران به مخالفین کُرد عراقی در جهت‏‎ ‎‏مقابله با حکومت بغداد کمک مالی و نظامی می کرد و رسانه های ایران نیز بشدت علیه‏‎ ‎‏رژیم عراق تبلیغ می نمودند. از آن طرف عراق هم از انقلابیون و مبارزین مخالف رژیم‏‎ ‎‏استبدادی ایران مثل حضرت امام و طرفدارانش حمایت می کرد و در همین راستا بود که‏‎ ‎‏یک ایستگاه رادیویی را در اختیار هواداران حضرت امام قرار داد که تحت نام صدای‏‎ ‎‏روحانیت انقلابی عراق برنامه اجرا می کرد و جناب آقای دعایی نیز در آن برنامه حضور‏‎ ‎‏فعالی داشت.‏

‏     این روند به همین صورت ادامه داشت تا اینکه سرانجام بر اثر فشارهای ایران سران‏‎ ‎‏بغداد تسلیم شدند و با دعوتی که رئیس جمهور وقت الجزایر از صدام حسین‏‎[1]‎‎ ‎‏ـ نخست وزیر عراق ـ و محمدرضا پهلوی ـ شاه ایران ـ به عمل آورد، مقدمات قرارداد‏‎ ‎‏معروف الجزایر فراهم شد و پس از گفتگو و مذاکره طرفین و با کوتاه آمدن صدام،‏‎ ‎‏قرارداد الجزایر که متضمن تعیین حدود مرزی و مواد دیگر بود، امضا شد. براساس این‏‎ ‎‏قرارداد، ایران و عراق دست از تبلیغ علیه همدیگر برداشتند و پس از سالیان سال راه‏‎ ‎‏عتبات عالیات به روی زائران ایرانی باز شد و سازمان اوقاف هر دو هفته یک بار عده ای‏‎ ‎‏را به عراق می فرستاد. هنوز مدتی از انعقاد این قرارداد نگذشته بود که رژیم ایران بر اثر‏‎ ‎‏فشارهای امریکا که برای تثبیت حکومت ایران و در واقع تأمین منافع امریکا در منطقه‏‎ ‎‏بود مجبور به ایجاد فضای نسبتاً باز سیاسی گردید؛ به همین خاطر و همچنین آزاد شدن‏‎ ‎‏رفت و آمد به عراق، جمع زیادی از مبارزین و انقلابیون طرفدار حضرت امام نیز به‏‎ ‎‏دیدار ایشان در نجف شتافتند که شهید مطهری یکی از آنها بود. با این رفت و آمدها‏‎ ‎‏وجوهات مردم به دست امام می رسید و نوارها و اعلامیه ها و پیامهای حضرت امام به‏‎ ‎‏مبارزان و مردم ایران می رسید که در جای خود تأثیر بسزایی در روند تکاملی مبارزات‏‎ ‎‏داشت بویژه که حکام عراق در آن مقطع هیچ محدودیتی برای رفت و آمد این افراد‏‎ ‎‏ایجاد نمی کردند تا اینکه با بالاگرفتن مبارزه علیه حکومت پهلوی، رژیم ایران با بهانه‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 447
‏قرار دادن یکی از مواد قرارداد الجزایر، سران بغداد را تحت فشار گذاشت تا از ادامه‏‎ ‎‏فعالیت حضرت امام در نجف جلوگیری کنند. در اینجا لازم است یادآوری کنم که رژیم‏‎ ‎‏عراق در آن زمان به عنوان یک حکومت انقلابی و پیشرو و ضداستعماری در جهان عرب‏‎ ‎‏شناخته شده بود‏‎[2]‎‏ و همانند همه کشورهای بلوک شرق و تابع اتحاد جماهیر شوروی با‏‎ ‎‏امریکا به عنوان مظهر حکومتهای امپریالیستی و سرمایه داری مخالف بود. روی این‏‎ ‎‏حساب رژیم عراق نمی توانست با فعالیت حضرت امام علیه رژیم ایران که دست نشانده‏‎ ‎‏امریکا بود مخالفت کند. در عین حال حاکمان عراق که از حزب بعث بودند و یک نظام‏‎ ‎‏سوسیالیست تابع بلوک شرق را در کشوری که اکثریت مردمش مسلمان و شیعه و تابع‏‎ ‎‏علما و مراجع بودند پایه گذاری کرده بودند طبعاً از مبارزات امام که ماهیتی کاملاً دینی و‏‎ ‎‏مذهبی داشت خشنود نبودند و تداوم مبارزه ایشان و پیروزی انقلاب در ایران را باعث‏‎ ‎‏بیداری ملت عراق و در نتیجه به ضرر خودشان می دیدند ولی به خاطر همان وجهه ای که‏‎ ‎‏در جهان پیدا کرده بودند نمی توانستند مستقیماً و با صراحت با امام مخالفت کنند تا اینکه‏‎ ‎‏سرانجام فشارهای دولت ایران برای ممانعت از فعالیتهای سیاسی حضرت امام در‏‎ ‎‏نجف، بهانه لازم را به دست حکام عراق داد تا محدودیتهایی را برای فعالیتهای حضرت‏‎ ‎‏امام در نظر بگیرند که در این راستا ابتدا بیت ایشان را تحت محاصره و کنترل درآوردند و‏‎ ‎‏بعد فشارها و تضییقات دیگری را نیز اعمال کردند که در نتیجه امام مجبور شد نجف را‏‎ ‎‏به قصد مهاجرت به کویت ترک کند. اما این قضیه لطمه جبران ناپذیری را بر حیثیت رژیم‏‎ ‎‏عراق در داخل و خارج کشور وارد ساخت که در دیدگاه حاکمان عراق بهتر از‏‎ ‎‏سقوطی بود که در صورت پیروزی انقلاب ایران در انتظارشان بود. از ترس همین عاقبت‏‎ ‎‏شوم بود که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در ایران، صدام حسین رئیس جمهور عراق‏‎ ‎‏در اقدامی جنایتکارانه آیت الله محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را به شهادت‏‎ ‎‏رساند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 448

  • . در آن مقطع حسن البکر عهده دار مقام ریاست جمهوری بود اما صدام که داماد وی محسوب می شد از قدرت بیشتری برخوردار بود.
  • . رژیم عراق در آن هنگام به همراه سه کشور لیبی، سوریه و الجزایر اتحادیه ای تحت عنوان اتحادیه کشورهای مترقی جهان عرب تشکیل داده بودند که در خط مقدم جبهه مقابله با استعمارگران و صهیونیستها قرار داشت.