اختلاف ایران و عراق و تأثیر آن بر روند مبارزات امام
دور جدید اختلافات ایران و عراق بر سر مسائل مرزی چندین سال قبل از انعقاد قرارداد
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 446
1975 الجزایر آغاز شده بود. در آن سالها دولت ایران به مخالفین کُرد عراقی در جهت مقابله با حکومت بغداد کمک مالی و نظامی می کرد و رسانه های ایران نیز بشدت علیه رژیم عراق تبلیغ می نمودند. از آن طرف عراق هم از انقلابیون و مبارزین مخالف رژیم استبدادی ایران مثل حضرت امام و طرفدارانش حمایت می کرد و در همین راستا بود که یک ایستگاه رادیویی را در اختیار هواداران حضرت امام قرار داد که تحت نام صدای روحانیت انقلابی عراق برنامه اجرا می کرد و جناب آقای دعایی نیز در آن برنامه حضور فعالی داشت.
این روند به همین صورت ادامه داشت تا اینکه سرانجام بر اثر فشارهای ایران سران بغداد تسلیم شدند و با دعوتی که رئیس جمهور وقت الجزایر از صدام حسین ـ نخست وزیر عراق ـ و محمدرضا پهلوی ـ شاه ایران ـ به عمل آورد، مقدمات قرارداد معروف الجزایر فراهم شد و پس از گفتگو و مذاکره طرفین و با کوتاه آمدن صدام، قرارداد الجزایر که متضمن تعیین حدود مرزی و مواد دیگر بود، امضا شد. براساس این قرارداد، ایران و عراق دست از تبلیغ علیه همدیگر برداشتند و پس از سالیان سال راه عتبات عالیات به روی زائران ایرانی باز شد و سازمان اوقاف هر دو هفته یک بار عده ای را به عراق می فرستاد. هنوز مدتی از انعقاد این قرارداد نگذشته بود که رژیم ایران بر اثر فشارهای امریکا که برای تثبیت حکومت ایران و در واقع تأمین منافع امریکا در منطقه بود مجبور به ایجاد فضای نسبتاً باز سیاسی گردید؛ به همین خاطر و همچنین آزاد شدن رفت و آمد به عراق، جمع زیادی از مبارزین و انقلابیون طرفدار حضرت امام نیز به دیدار ایشان در نجف شتافتند که شهید مطهری یکی از آنها بود. با این رفت و آمدها وجوهات مردم به دست امام می رسید و نوارها و اعلامیه ها و پیامهای حضرت امام به مبارزان و مردم ایران می رسید که در جای خود تأثیر بسزایی در روند تکاملی مبارزات داشت بویژه که حکام عراق در آن مقطع هیچ محدودیتی برای رفت و آمد این افراد ایجاد نمی کردند تا اینکه با بالاگرفتن مبارزه علیه حکومت پهلوی، رژیم ایران با بهانه
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 447
قرار دادن یکی از مواد قرارداد الجزایر، سران بغداد را تحت فشار گذاشت تا از ادامه فعالیت حضرت امام در نجف جلوگیری کنند. در اینجا لازم است یادآوری کنم که رژیم عراق در آن زمان به عنوان یک حکومت انقلابی و پیشرو و ضداستعماری در جهان عرب شناخته شده بود و همانند همه کشورهای بلوک شرق و تابع اتحاد جماهیر شوروی با امریکا به عنوان مظهر حکومتهای امپریالیستی و سرمایه داری مخالف بود. روی این حساب رژیم عراق نمی توانست با فعالیت حضرت امام علیه رژیم ایران که دست نشانده امریکا بود مخالفت کند. در عین حال حاکمان عراق که از حزب بعث بودند و یک نظام سوسیالیست تابع بلوک شرق را در کشوری که اکثریت مردمش مسلمان و شیعه و تابع علما و مراجع بودند پایه گذاری کرده بودند طبعاً از مبارزات امام که ماهیتی کاملاً دینی و مذهبی داشت خشنود نبودند و تداوم مبارزه ایشان و پیروزی انقلاب در ایران را باعث بیداری ملت عراق و در نتیجه به ضرر خودشان می دیدند ولی به خاطر همان وجهه ای که در جهان پیدا کرده بودند نمی توانستند مستقیماً و با صراحت با امام مخالفت کنند تا اینکه سرانجام فشارهای دولت ایران برای ممانعت از فعالیتهای سیاسی حضرت امام در نجف، بهانه لازم را به دست حکام عراق داد تا محدودیتهایی را برای فعالیتهای حضرت امام در نظر بگیرند که در این راستا ابتدا بیت ایشان را تحت محاصره و کنترل درآوردند و بعد فشارها و تضییقات دیگری را نیز اعمال کردند که در نتیجه امام مجبور شد نجف را به قصد مهاجرت به کویت ترک کند. اما این قضیه لطمه جبران ناپذیری را بر حیثیت رژیم عراق در داخل و خارج کشور وارد ساخت که در دیدگاه حاکمان عراق بهتر از سقوطی بود که در صورت پیروزی انقلاب ایران در انتظارشان بود. از ترس همین عاقبت شوم بود که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در ایران، صدام حسین رئیس جمهور عراق در اقدامی جنایتکارانه آیت الله محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را به شهادت رساند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 448