علت نخست وزیر شدن بختیار
با اینکه رژیم پهلوی در آستانه سقوط قرار گرفته بود و در واقع آخرین نفسهایش را می کشید و حتی خوش بین ترین افراد هم کار رژیم را پایان یافته تلقی می کردند، با این حال شاهپور بختیار پذیرفت که سکان کشتی در حال غرق شدن سلسله پهلوی را در دست بگیرد. علت این امر به نظر بنده به خصلتهای روانی و بعضی از تصورات خام بختیار برمی گشت. وی که اصالتاً از ایلات بختیاری به شمار می رفت و در ضمن غرور مخصوص بختیاری را نیز یدک می کشید تصور می کرد که در صورت نخست وزیر شدن از پشتیبانی کامل ایل قدرتمند بختیاری برخوردار می شود و به جهت سابقه ملی گرایی اش گمان می کرد که از سوی ملی گراها نیز مورد حمایت قرار خواهد گرفت و یا لااقل با وی مخالفت نخواهند کرد و این می توانست موفقیت وی را تا حدود زیادی تضمین کند و شاید به همین جهت بود که بختیار در اولین نطقهایش بعد از نخست وزیری با غرور خاصی خودش را مرغ طوفان و تعابیری از این دست معرفی می نمود. ولی ارکان
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 476
رژیم پهلوی پوسیده تر از آن بود که فردی مثل بختیار که بدرستی از سوی مردم نوکر بی اختیار قلمداد می شد بتواند آن را ترمیم کرده و از فروریختن باز دارد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 477