فصل دهم: عوامل شتابزای انقلاب اسلامی

بعضی از حرکتهای مسلحانه گروه های مذهبی در پیش از انقلاب

بعضی از حرکتهای مسلحانه گروههای مذهبی در پیش از انقلاب

‏ظاهراً اولین حرکت مسلحانه ای که علیه رژیم پهلوی از سوی گروههای مسلمان انجام‏‎ ‎‏شد، حرکت فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی بود که اعدام افراد خائنی چون‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 480
‏هژیر، رزم آرا و کسروی‏‎[1]‎‏ از جمله اقدامات این گروه مذهبی به شمار می آید. البته در‏‎ ‎‏مورد ترور رزم آرا توسط فداییان اسلام تردیدهایی وجود دارد و بعضی معتقدند که خود‏‎ ‎‏رژیم قصد معدوم کردن وی را داشت و همین کار را هم کرد منتها چون از نقشه فداییان‏‎ ‎‏اسلام نیز خبر داشت این قتل را به گردن آنها انداخت.‏

‏     گروه مذهبی دیگری که فعالیت مسلحانه اش را در راستای اهداف فداییان اسلام‏‎ ‎‏آغاز کرد، جمعیت هیأتهای مؤتلفه بود. مهمترین اقدام این گروه که بعد از قیام حضرت‏‎ ‎‏امام و در سال 43 صورت گرفت، ترور حسنعلی منصور بود. در اینکه این گروه انقلابی با‏‎ ‎‏حضرت امام در ارتباط بود و بعضی از افراد شاخص این جمعیت مثل شهید عراقی دائماً‏‎ ‎‏خدمت ایشان می رسیدند و مسائلشان را با حضرت امام در میان می گذاشتند هیچ‏‎ ‎‏تردیدی وجود ندارد و من خودم در همان سالها شاهد رفت و آمد شهید عراقی و بعضی‏‎ ‎‏دیگر از اعضای این جمعیت به منزل حضرت امام بودم منتها همان طوری که قبلاً عرض‏‎ ‎‏کردم حضرت امام طبق نقل آیت الله آقای محی الدین انواری ضمن مخالفت با ترور‏‎ ‎‏منصور از صدور مجوز شرعی قتل وی خودداری می کند و اینها از طریق دیگر آقایان‏‎ ‎‏مجوز شرعی ترور را می گیرند.‏

‏     درباره ادامه فعالیت این گروه باید گفت که بعد از ترور منصور اکثر اعضا و افراد‏‎ ‎‏مرتبط با این قضیه دستگیر و زندانی و یا اعدام شدند و تعدادی از روحانیونی که با این‏‎ ‎‏گروه همکاری می کردند مثل آقایان انواری، محمدجواد حجتی و هاشمی رفسنجانی هم‏‎ ‎‏دستگیر و زندانی شدند و من شنیده ام که تصور رژیم این بود که آقای‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 481
‏هاشمی واسطه کسب اجازه از حضرت امام بوده است و لذا ایشان را تحت فشار‏‎ ‎‏زیادی قرار داد ولی وقتی فهمیدند که ایشان در آن مورد نقشی نداشته است آزادش‏‎ ‎‏کردند.‏

‏     گروه دیگری که در سالهای پایانی دهه چهل به قصد کارهای مسلحانه فعالیتش را‏‎ ‎‏آغاز کرد سازمان موسوم به مجاهدین خلق بود که به چگونگی شکل گیری و بعضی از‏‎ ‎‏فعالیتها و همچنین اعضای اولیه و اصلی این گروه، کیفیت نفوذ منحرفین در این سازمان و‏‎ ‎‏در نتیجه انحراف این گروه از اهداف اولیه اش قبلاً اشاره کردم. با انحراف سازمان‏‎ ‎‏مجاهدین جمعی از بچه های مسلمان و متدین که به خاطر شعارهای دینی و اسلامی‏‎ ‎‏جذب این گروه شده بودند، از آن جدا شدند و گروه جدیدی به نام مهدویون را بنیاد‏‎ ‎‏نهادند. اکثر اعضای اصلی این گروه از بچه های پاک و مؤمن و انقلابی شهر اصفهان و گاهاً‏‎ ‎‏غیراصفهانی بودند. در تبریز هم اینها هوادارانی داشتند که تعدادی از آنها توسط ساواک‏‎ ‎‏شناسایی و به هنگام درگیری به شهادت رسیدند و یا دستگیر و زندانی شده و مورد‏‎ ‎‏شکنجه های فراوان قرار گرفتند که خود من بعد از انقلاب تعدادی از ساواکیهایی که در‏‎ ‎‏این قضیه دست داشتند را محاکمه کردم.‏

‏     گروه دیگری که فعالیت مسلحانه اش را در استان خوزستان آغاز کرد موحدین نام‏‎ ‎‏داشت که شنیده ام آقای محسن رضایی هم یکی از اعضایش بود. از اقدامات قابل ذکر‏‎ ‎‏این گروه انفجار بعضی از لوله های نفت در آبادان و ترور یکی از عوامل انگلیسی‏‎ ‎‏شرکت نفت بود که گرماگرم انقلاب صورت گرفت. در قم نیز در همان سالها دو گروه‏‎ ‎‏منصورون و قیام شروع به فعالیت کردند که در گروه منصورون آقای موحدی برادر‏‎ ‎‏کوچکتر دوست عزیز و مرحوم من حجت الاسلام موحدی که یکی ـ دو سال پیش بر اثر‏‎ ‎‏سکته رحلت کرد، عضویت داشت. مهمترین اقدام این گروه که برادر آقای موحدی هم‏‎ ‎‏در آن نقش داشت انفجار سینمای قم بود. البته در بعضی از شهرهای دیگر هم‏‎ ‎‏گروههایی از این دست تأسیس شده بود که من چندان در جریان جزئیات فعالیت آنها‏‎ ‎‏نبودم.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 482

  • . احمد کسروی در سال 1324 به دست سید حسین امامی، عضو فداییان اسلام به قتل رسید. کسروی اگرچه به اصطلاح، نویسنده و مورخ بود، ولی تلاشهای مرموزانه ای را در جهت به انحراف کشیدن افکار عمومی و مخصوصاً جوانان، بر ضد اندیشه های مذهبی و اسلامی آغاز کرده بود و اگرچه در ظاهر، یکی از قضات دادگستری بود و در شعبه هفت بازپرسی دادسرای تهران کار می کرد، ولی نقشه های دقیقی علیه اسلام و  در جهت ایجاد اختلاف و بدبینی بین مردم در حساسترین موقعیتهای سیاسی ایران طراحی و اجرا می نمود. مرحوم شهید نواب صفوی ابتدا بسیار کوشید که وی را از راه منطق و بحث بر سر عقل بیاورد، ولی وی زیر بار نمی رفت و با منحرف ساختن بحث، سعی در مغالطه و برهم زدن مباحثه داشت. تا اینکه شهید نواب صفوی در حضور جمع کثیری از مردم و جوانان و با تصویب حاضران وی را به مرگ محکوم ساخت و سپس این مصوبه به اجرا درآمد.