فصل یازدهم: انقلاب در آستانه پیروزی

ملاقات افراد و شخصیتها با حضرت امام

ملاقات افراد و شخصیتها با حضرت امام

‏از روز 12 تا 24 بهمن دائماً بین تهران و قم در سفر بودم. در قم کارهای خیلی زیادی بر‏‎ ‎‏دوش من بود و اگر می خواستم آنها را انجام بدهم اصلاً فرصت رفتن به تهران را پیدا‏‎ ‎‏نمی کردم منتها یکی ـ دو روز که در قم می ماندم فوراً دلم برای حضرت امام تنگ می شد‏‎ ‎‏و به تهران می رفتم. در تهران هر روز گروهها و شخصیتهای مختلفی برای ملاقات با‏‎ ‎‏حضرت امام می آمدند که من هم در بعضی از آن ملاقاتها حضور داشتم. یکی از آنها‏‎ ‎‏دیدار عده زیادی از علما و روحانیون شهر تهران با ایشان بود. در این دیدار که در سالن‏‎ ‎‏بزرگ مدرسه رفاه‏‎[1]‎‏ صورت گرفت، حضرت امام بعد از نماز به سخنرانی برای علما‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 501
‏پرداخت. محور سخنان امام تا آنجایی که به خاطر دارم مسائل انقلاب و مبارزه و مفاسد‏‎ ‎‏رژیم پهلوی بود ولی بخشی از سخنان امام را در این دیدار هرگز فراموش نمی کنم و‏‎ ‎‏به جهت اهمیتش بارها به مناسبتهای مختلف و بر سر منابر ذکر کرده ام. مضمون آن کلام‏‎ ‎‏امام این بود که به قدری تبلیغات رژیم پهلوی برای منزوی کردن روحانیت و‏‎ ‎‏دور کردنشان از صحنه سیاست وسیع بود که بر خود علما هم امر مشتبه شد و باور‏‎ ‎‏کردند که سیاست امر منفوری است و روحانیت نباید در آن دخالت داشته باشد. ضمن‏‎ ‎‏اینکه به مرور زمان این ذهنیت را در خود علما به وجود آوردند که آنها توان مدیریت و‏‎ ‎‏اداره جامعه را ندارند و بنابراین اصلاً نباید به این عرصه نزدیک شوند. یادم هست که‏‎ ‎‏حضرت امام در آن دیدار روی این نکته خیلی تأکید کرد. بعد از اتمام سخنرانی حضرت‏‎ ‎‏امام بعضی از این علما که سابقه آشنایی نزدیکی با حضرت امام داشتند خدمت ایشان‏‎ ‎‏رسیدند و از نزدیک با امام به گفتگو و مرور خاطرات گذشته پرداختند. این ملاقات‏‎ ‎‏صمیمانه که با تبسمهای دلنشین حضرت امام همراه بود برای من خیلی جذاب و شیرین‏‎ ‎‏بود. ملاقات دیگری که حضور داشتم دیدار یکی از علمای مبارز و معروف کُرد با ایشان‏‎ ‎‏بود. وی که همراه دکتر یزدی آمده بود خیلی تلاش می کرد که یک دیدار خصوصی با‏‎ ‎‏حضرت امام داشته باشد ولی ایشان اجازه نداد و فرمود که به همراه افراد دیگر بیاید.‏‎ ‎‏علت اینکه حضرت امام به بعضی از افراد اجازه ملاقات نمی داد این بود که مبادا بروند و‏‎ ‎‏مطالب خلاف واقع را از قول ایشان نقل کنند.‏

‏     به هر حال بعد از اینکه وی نتوانست به تنهایی با امام ملاقات کند، آقای صانعی به‏‎ ‎‏چند نفر از ما که داخل حیاط بودیم گفت که بیایید و به همراه ایشان خدمت امام بروید ما‏‎ ‎‏هم رفتیم. نکته ای که در آن ملاقات برای من بسیار عجیب بود این بود که حضرت امام‏‎ ‎‏برخلاف رویّه دائمی خودشان با گرمی زیاد ایشان را نپذیرفت با اینکه وی از‏‎ ‎‏شخصیتهای مورد احترام کُردها بود و در دوران مبارزه نیز ضمن اظهار علاقه به امام با‏‎ ‎‏علما و مدرسین هم که به مناطق کُردنشین تبعید می شدند تا حدودی در ارتباط بود؛ به‏‎ ‎‏همین خاطر حتی بعضی از حاضرین در جلسه انتظار داشتند که امام منصب و مسئولیتی‏‎ ‎‏در منطقه کردستان به وی بسپارد که ایشان نه تنها این کار را نکرد بلکه همان طوری که‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 502
‏عرض کردم معمولی با ایشان برخورد نمود و ما بعداً از مسائلی که در قضایای کردستان‏‎ ‎‏اتفاق افتاد و ایشان با ضدانقلابهای مسلح همکاری نمود، علت این برخورد امام را که‏‎ ‎‏ناشی از فراست و تیزهوشی ایشان بود دریافتیم.‏

‏     یکی دیگر از کسانی که در همان ایام به ملاقات امام آمد ولی حضرت امام اجازه‏‎ ‎‏دیدار ‏‏خصوصی به وی نداد یاسر عرفات بود که بعد به همراه شهید محمد منتظری و دکتر‏‎ ‎‏یزدی و آقای صانعی با امام ملاقات کرد؛ البته من حضور نداشتم ولی از دوستان شنیدم.‏

‏     ‏‏دکتر شایگان یکی از مؤسسین و اعضای قدیمی جبهه ملی نیز از جمله کسانی بود که‏‎ ‎‏به ملاقات امام آمد و من آن روز آنجا بودم ولی با برخورد سرد ایشان مواجه شد. وی که‏‎ ‎‏بعد از سالیان سال ظاهراً از اقامت در امریکا به ایران آمده بود، در مصاحبه ای که در‏‎ ‎‏فرودگاه با وی انجام شده بود آمادگی اش را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری اعلام‏‎ ‎‏کرده بود؛ ولی حضرت امام در این ملاقات که توسط دکتر یزدی ترتیب داده شده بود به‏‎ ‎‏وی فرموده بود: شما به جهت کهولت سن دیگر نمی توانید چنین مسئولیتهای سنگینی را‏‎ ‎‏بپذیرید و بهتر است که به همان کارهای قبلی خودتان بپردازید و همین فرموده امام‏‎ ‎‏باعث شد که وی بیش از چند روزی در ایران نماند و دوباره به امریکا باز گردد.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 503

  • . حضرت امام بعد از اینکه سه ـ چهار روز در مدرسه رفاه به سر برد به جهت کمبود جا و امکانات به مدرسه علوی منتقل شد.