فصل دوم: امام و مردم

عکس یک رعیت را بگذارید

عکس یک رعیت را بگذارید

‏البته، من نسبت به همۀ مسائل مربوط به مطبوعات نمی توانم نظر بدهم. الآن آنچه‏‎ ‎‏مربوط به مسائل آخر است، این است که رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات مال عموم است‏‎ ‎‏ـ چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند ـ از این جهت، من به‏‎ ‎‏سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که‏‎ ‎‏آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر. والاّ آنچه خوب است‏‎ ‎‏در رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً‏‎ ‎‏اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات‏‎ ‎‏کشور در صفحۀ اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر‏‎ ‎‏بشود. و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در‏‎ ‎‏صفحۀ اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا‏‎ ‎‏می شود و بیشتر دنبال کار می روند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و‏‎ ‎‏مطلب باشد، یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا‏‎ ‎‏جراح، که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان، در حالی که اینها لایق اند تا در‏‎ ‎‏روزنامه ها مطرح شوند، خلاصه، باید اساس تشویق اشخاصی باشد ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ در این کشور‏‎ ‎‏فعالیت می کنند؛ اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیو ـ‏‎ ‎‏تلویزیون حق دارند، ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است. البته، آنچه من می گویم‏‎ ‎‏راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آنها اختیارش با شما و با خود‏‎ ‎‏آنهاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد، مدت هاست که از این‏‎ ‎‏جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازۀ متعارف نسبت به همه خوب است،‏

کتابامام به روایت امامصفحه 87
‏زیادی اش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک می کند.‏‎ ‎‏اشخاص، شخصیت هایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم‏‎ ‎‏مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هرکس معلوم است چه جوری است.‏‎ ‎‏بنابراین، آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به‏‎ ‎‏جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده‏‎ ‎‏است.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 88

  • )) همان؛ ج 19، ص 361ـ362. تا آنجا که تحقیق کرده ام امام شخصاً نمایندگان خود در روزنامه های کثیرالانتشار را طلبیده بودند تا این سخنان را به آنها ابلاغ فرمایند. یکی از دوستان که در این جلسه حضور داشته است برایم نقل می کرد که امام به هنگام ایراد این مطالب با ناراحتی پشت دستشان را به کف دستشان می زدند و می فرمودند: «من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد.»