فصل دوم: امام و مردم

دیگر برایم گوارا نیست

دیگر برایم گوارا نیست

‏این حوزه به هم خورده نمی شود، نمی شود که به هم بخورد منتها تبدیل افراد است.‏‎ ‎‏فرض کنید که ماها قابل نبودیم که در جوار حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ باشیم، خداوند‏‎ ‎‏ان شاءالله انتخاب کند از ... آنها قابلند که در جوار حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ باشند و‏‎ ‎‏می توانند که حمایت از اسلام بکنند و از مکتب شیعه بکنند. در هر صورت من گوارا‏‎ ‎‏نیست برایم، هر چه فکر کردم گوارا بشود برایم اینجا، در صورتی که دوستان هم دارند‏‎ ‎‏می روند، در صورتی که برادران دینی ما را اینطور دارند می فرستند، در صورتی که‏‎ ‎‏ـ اینطوری که به من گفتند، اینطوری که به من گفتند ـ در مدتها پیش که یهودیها را بنا بود از‏‎ ‎‏بغداد بیرون کنند، شش ماه مهلت دادند و یک جلسه ای درست کردند، هیأتی درست‏‎ ‎‏کردند که اموال اینها را به طور عادلانه بخرند و به آنها بدهند و بروند و با شما آقایان و با‏‎ ‎‏ملت شیعه در اینجا ـ ایرانی ها ـ اینطور رفتار کردند و من ناگوار است برایم که در یک‏‎ ‎‏همچو مملکتی که با ... اینطور رفتار می کنند، با مجاورین قبور ائمه ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏اینطور عمل می کنند، من دیگر برایم گوارا نیست ماندن اینجا. بنابراین من فردا تذکره ها‏‎ ‎‏را می فرستم و از آنها تقاضا می کنم به اینکه اجازه بدهند ما برویم به لبنان بلکه در آنجا‏‎ ‎‏ان شاءالله همان طوری که شهیدیْن ـ علیهماالرحمه ـ فائز شدند به شهادت بلکه‏‎ ‎‏ـ ان شاءالله خداوند ‏‏[‏‏گریه شدید حضار به مدت طولانی‏‏]‏‏ ...‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 96

  • )) همان؛ ج 2، ص 405ـ406.