فصل دوم: امام و مردم

پیش من مکان معین مطرح نیست

پیش من مکان معین مطرح نیست

‏اکنون که من ـ به ناچار ـ باید ترک جوار مولا امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ را نمایم‏‎[1]‎‏ و در‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم ـ که مورد هجوم‏

کتابامام به روایت امامصفحه 96
‏همه جانبۀ اجانب و وابستگان به آنان هستید ـ باز نمی بینم و از ورود به کویت با داشتن‏‎ ‎‏اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز می کنم. پیش من مکان معینی مطرح‏‎ ‎‏نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیۀ اسلام و مسلمین مطرح است. ما‏‎ ‎‏و شما امروز که نهضت اسلامی به مرتبۀ بسیار حساس رسیده است مسئول هستیم؛‏‎ ‎‏اسلام از ما انتظار دارد. ...‏

‏     من در حال گرفتاریها و اشتغالات اخیر، اخبار ایران و قیامهای پی درپی نقاط مختلفه‏‎ ‎‏را مثل کرمانشاه و بعض مناطق کردستان و قتلهایی که به دست دژخیمان شاه واقع شده‏‎ ‎‏می شنیدم، و هم متأثر و متأسف بوده و هستم و هم امیدوار و سربلند؛ امیدوار به‏‎ ‎‏شجاعت ملت بزرگ، و سربلند از فداکاری آنان در راه اسلام و مستضعفین. سربلند باد‏‎ ‎‏ملتی که با فداکاری خود قدم در راه پیروزی حق برداشت و سدهای مانع از آن را یکی‏‎ ‎‏پس از دیگری شکست! پیروز باد رادمردانی که با خون خود عزت برباد رفته را باز گرفت‏‎ ‎‏و عظمت پایمال شده به دست سلاطین ستمگر را باز یافت! من وقتی مطالعۀ روحیۀ‏‎ ‎‏مردان و زنانِ جوانْ از دست داده را می کنم که شجاعانه در مقابل مصایب ایستادگی کرده‏‎ ‎‏و می کنند، برای خود احساس شرمندگی می کنم. من می بایست با مصیبتهای شما قدم به‏‎ ‎‏قدم همراه و آنچه شما دیده اید دیده باشم؛ مع الأسف نتوانستم در بین شما باشم و آنچه‏‎ ‎‏شما لمس کردید بکنم لکن از این راه دور، چشمم به شما روشن و قلبم برای امت‏‎ ‎‏اسلامی می تپد.‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 97

  • بیانات امام در زمانی ایراد شده که رژیم بعث عراق فشار زیادی را در جهت اخراج ایرانیان مقیم عراق وارد کرد و این در حالی بود که با شیطنت خاصی، نه تنها هیچ گونه تعرضی نسبت به امام نمی کرد، بلکه به امام اطمینان لازم را هم در این مورد داده بود که به ایشان و اطرافیانشان تعرضی نخواهند کرد. اما امام به خاطر همدردی با مردم دست رد به سینه آنها زدند.
  • )) صحیفه امام؛ ج 3، ص 481ـ482.