فصل دوم: امام و مردم

من خدمتی نکرده ام

من خدمتی نکرده ام

‏وقتی مواجه بشوم با این اشخاصی که همۀ امید زندگی شان را در راه خدا داده اند،‏‎ ‎‏جوانهاشان را داده اند، رنجها را کشیده اند، من وقتی مواجه بشوم با این صورتهای‏‎ ‎‏انسانی، جز اینکه برای خودم یک احساس حقارتی بکنم نمی توانم چیزی بگویم. من‏‎ ‎‏همیشه این مطلب در ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الآن همه چیزشان را‏

کتابامام به روایت امامصفحه 97
‏دارند در راه اسلام می دهند و در مقابل این پدرهای جوان از دست داده من خدمتی‏‎ ‎‏نکرده ام، ... نتوانسته ام دِیْنم را به این آقایان، به این اشخاصی که برای خدا اقدام به قیام‏‎ ‎‏کردند، ... ادا کنم جز اینکه در پیشگاه حق تعالی عذر تقصیر بخواهم.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 98

  • )) همان؛ ج 4، ص 61.