فصل دوم: امام و مردم

برای خودم حقارت قائل می شوم

برای خودم حقارت قائل می شوم

‏و تکلیف ملت هم این است که همین طوری که بحمدالله ، تا حالا در صحنه ‏‏[‏‏بوده‏‏]‏‏ است‏‎ ‎‏و هر قضیه ای واقع می شود بحمدالله ، اینها هستند در صحنه ‏‏[‏‏بماند.‏‏]‏

‎     ‎‏و من گاهی وقتی اینها را، این اجتماعاتشان، و این تعهدشان را ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ می بینم، برای‏‎ ‎‏خودم حقارت قائل می شوم؛ اگر این پاسداری است که در کنار سنگر نماز شب‏‎ ‎‏می خواند و جانش را در محل خطر قرار می دهد، اگر این سربازی است که در جبهه جان‏‎ ‎‏خودش را در خطر می بیند و نماز شبش را می خواند و وصیت می نویسد ـ آن طور‏‎ ‎‏وصیتها ـ اگر اینها مسلمان هستند، خوب، من چه می گویم؟ ‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 120

  • )) همان؛ ج 15، ص 19.