جایگاه مردم در رهبری سیاسی امام خمینی؛
از حقوق محوری تا وظیفه گرایی
دکتر سیدرضا شاکری*
مردم و رهبران سیاسی همواره دو محور اصلی سیاست در دوران جدید محسوب شدهاند.این دو را مفهوم خیر عمومی به هم پیوند می دهد و سیاست در عمل اتفاق می افتد. در اندیشه سیاسی برترین مصادیق خیر همگانی سعادت و فضیلت است. امام خمینی از سعادت در انسان شناسی بحث میکند و معتقد است که سعادت مردم جز با اختیار قایل شدن برای ایشان موضوعیت ندارد و هیچ پیامبر و مصلحی به اجبار و اکراه نمی تواند مردم را به سعادت برساند. (امام خمینی، آداب الصلاه) از سوی دیگر و برطبق اعتقاداتِ مسلمانان، خداوند از مردم آگاه (عالمان) تعهدی مبنی بر دلسوزی و فداکاری برای مردم میگیرد. هر کسی نسبت به مردم خویش مسئول است و باید به امور آنان توجه نماید. پس امام خمینی سیاست را مرکب از دو سنخ عامل انسانی یعنی رهبران و مردم می بیند که هردو واجد حقوق و وظایف اند.
امام خمینی در آثار مذهبی و فقهی خویش بر نقش مردم تأکید جدی داشته و به
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 247
صورت «حقوقمحور» به این موضوع پرداخته است؛ در واقع اگر امام از تکالیف و وظایف مردم در حکومت سخن میگوید قطعاً بیش از آن از حقوق آنان نیز گفته است. پس رابطهی امام با مردم بر معادلهی «حق ـ تکلیف» و به صورت دو جانبه یعنی میان مردم و رهبران استوار است. ریشهی حقوق مردم و سپس رابطهی آنها با رهبر سیاسی به نوع انسانشناسی امام باز میگردد که جرقهی آنها را میتوان در نخستین آثار عرفانی و فلسفی امام جستوجو کرد. آنچه محور این امر است: اختیار مردم در پذیرش دین است. اگر دین بر مردم تحمیل شود، تنها ظاهر آن تحقق مییابد، در حالی که پیامبران با هدایت و تربیت مردم خیر و سعادت را برای مردم ارمغان میکنند. سعادت با زور حاصل نشود ـ معنی آیه لا اکراه فیالدین شاید همین باشد. (امام خمینی، آدابالصلاه: 31)
آرای سیاسی امام خمینی دربارهی مردم و رابطهای که در دورهی رهبری میان او و مردم برقرار شد در ذیل انسانشناسی قابل بررسی است؛ بدین معنا که ابعاد رابطهی میان دو سر این طیف، ریشههایش را در انسانشناسی خواهد جست.به نظر میرسد انسان شناسی امام را در باب موضوع مردم بتوان با مفهوم حق پیگیری نمود. در اینجا حق نه در معنای حقوقی، بلکه در اندیشه سیاسی مد نظر است. مردم در نسبت با سیاست واجد چه حقی هستند؟ و اصولا حق فردی و شخصی مورد بحث نیست. بلکه تعابیری مانند حق الناس و حقوق مردم و حقوق شهروند و یا حقوق همگانی موضوعیت دارد. امام خمینی حقوق مردم را در چارچوب اندیشه اسلامی خویش قابل طرح میبیند. در آداب الصلاه حقوق مردم و حقوق خدا را از هم جدا ولی ضروری میداند؛ یعنی سالک الهی به هردمی این حقوق توجه داشته و حدود آن را از هم جدا میکند. امام با تعابیری مانند حقوق خلقّیه و حقوق الهیه از آن دو نام میبرد. ردّ این هردو با سالک واجب است.(امام خمینی، آداب الصلاه : 65)
امام در آثار فقهی خویش منظور از مردم را در گستره عمومی و غالب میرساند و با
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 248
شاخصهایی که میدهد نمی توان منظور از مردم را طرفداران و هواداران خاصی در نظر گرفت. برای نمونه مرجع تشخیص مفهوم کثیر الشک عرف مردم است (تحریر الوسیله ج 1: 233) یا تشخیص خورشید و ماه گرفتگی قدرت دید چشمان مردم است(همان: 265) نه چشمان افراد خاص. احتکار وقتی موضوعیت مییابد که همه مردم از آن ضرر کنند نه عده ای خاص(همان: 67) خیابان نیز با حضور مردم معنا میگیرد نه رفت و آمد عده ای خاص(همان: ج 2: 226) امام در درون سنت تاریخی زندگی معمولی و رزومره ایرانیان و در مقام یک خانواده عالم شیعی درک بالایی از مردم داشت. به بیان دیگر مفهوم مردم در نزد امام نه قشر و طبقه ای خاص و برگزیده است و نه توده بی شکل و بی اراده خلق که در اختیار حاکمان باشد. مردم هم قدرت شناخت در حد عام دارند و هم نیروی مختار محسوب می شوند. در پرتو تین درک والا امام خمینی از ظواهر رفتار مردم گذشته و به درون قدرت مردم آگاهی یافته بود. برای همین بود که در فرایند مبارزه چندان با گرو ههای سازمان یافته کار نمی کرد، بلکه مخاطبان اصلی وی توده مردم بودند.
مفهوم مردم در نگاه امام آن متوجه وجه غالبی یعنی حامل معنای اکثریت است. جمعیت کثیری که در مقابل اقلیت حاکم و غیر مردمی قرار دارد. اقلیت حاکم در برابر مردم به گونه ای یادآور مفهوم قرآنی ملاء در مقابل فرعون و متحدانش است. منظور امام از همه مردم همین حالت حداکثری است. از نظر امام دین اسلام و قرآن و عباداتش از آن همه ی مردم است و نه برای عده ای خاص. «قرآن مثل یک سفره ی نان است که هرکس به اندازه ی خودش ازآن استفاده باید بکند. مال همه است. مال همه ی مردم است. همه مردم باید از آن استفاده کنند و هرکس به اندازه ی خودش» (تفسیر سوره حمد: 189) صفت «غالب و اکثریت» در انسان شناسی امام از مفهوم مردم وقتی وارد حوزه سیاست میشود اثر مهمی در عمل ایجاد میکند؛ یعنی در مسایل
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 249
تعیین کننده سیاسی مانند؛ حق تعیین سرنوشت، مشارکت سیاسی، تعیین حاکمان و دولتمردان و نمایندگان، تاسیس نوع حکومت، حق اعتراض و ارزیابی عملکرد و رفتار حاکمان ملاک و شاخص اندیشه سیاسی قرار میگیرد.
حق تعیین سرنوشت امر و حقی عقلی است؛ هر عاقلی قبول دارد که مقدرات هرکس باید به دست خودش باشد. همین حق است که ملاک تنظیم رابطه شهروندان و دولت قرار میگیرد. الگوی سلطنت از دیدگاه امام ضد مردمی و غیر مردمی است و رابطه ناساز تولید میکند. در حالی که الگوی جمهوری مردمی است؛ رییس جمهور حاصل رای مردم و مشارکت در حق تعیین سرنوشت است. باید اختیارات در این الگو دست خود مردم باشد.... رییس جمهور معنایش این است که مقدرات دست خود مردم باشد. (صحیفه امام؛ جلد 4، ص 496) سلطنت چون بدون رای مردم و بر اساس یک صناعی با نام موهبت بر مردم تحمیل شده، عملا در مقابل خواست و حق مردم قرار میگیرد. (همان، 493) در آثار امام مفهوم حقوق مردم همراه و در کنار حقوق خدا میآید. این همراهی نشانه آن است که معنای حقوق مردم در وضع عمومی است و حتی برتر از حقوق اولیا و انبیا است. حرمت و ارزش حقوق مردم همچون حقوق الله است. امام در مسئله 8 از تحریر الوسیله جلد دوم در ذیل صفات قاضی به نکته مهمی از نظر اندیشه سیاسی اشاره میکند و آن برتری حقوق عمومی است.
این رابطه ابعادی دارد که میتوان برای حوزه رهبری سیاسی در ایران و کشورهای اسلامی مفید و موثر باشد. نوع نگاه و انس و همدلی امام با مردم به طور طبیعی ظرفیتهایی را برای ایجاد و گسترش رابطه مورد نظر برای امام در چشم انداز قرار میداد. از این روی این رابطه نه امری از پیش تعیین شده، بلکه شکل گیرنده و گسترنده در مسیر و فرایند رهبری اوست. باید به یاد داشت که رابطه مردم و رهبری سیاسی یک
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 250
امر انسانی و دو سویه است؛ تعامل رهبر در نگاه مردم و رهروان تاثیر میگذارد و برعکس در عرفان و اخلاق یعنی در علوم قلبی بود که امام به روزنهها و روشهای رابطه قلبی با مردم میپرداخت و خود نخستین کس بود که در عملی ساختن آن کوشید. عبارت رایج در زبان عامه یعنی «خلق الله» برای امام اوج دلسوزی او به مردم و انس قلبی با آنان بود. او در مقدمه کتاب آداب الصلوه خطاب به پسرش سید احمد پند و اندرز اخلاقی میدهد و او را به خدمت به خلق خدا ترغیب میکند. (امام خمینی، : 13) در این نگاه نقطه مقابل مردم و خلق خدا فرعون و تفرعن است. برای دچار نشدن حاکمان به زبان و عادات فرعونی انس با مردم و خدمت به آنان لازم است. خدمت به بندگان خدا زمینه انس با آنان و نفوذ در قلبها را آماده میسازد. با قلب پر از محبّت و دل با عاطفه با بندگان خداوند ملاقات کن و خیر آنها را از صمیم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحمانی و رحیمی یافتی، به امر و نهی و ارشاد قیام کن تا دلهای سخت را برق عاطفه قلبت نرم کند و آهن قلوبْ به موعظت آمیخته با آتش محبتت لیّن گردد. (آداب الصلاة (آداب نماز)، ص: 240)
امام پس از تثبیت انقلاب و تاسیس نظام سیاسی از مردم میخواهد دیگر از حکومت نترسند. چون این حکومت خدمتگزار مردم است . حتی مردم باید آنقدر حکومت را از خود بدانند که اگر خلافی نیز مرتکب شدند بیان کنند. اختناق در اسلام نیست؛ آزادی است در اسلام برای همه طبقات: برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه. مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند نه از حکومت؛ از خودشان بترسند که نبادا خلاف بکنند. در دوره رهبری سیاسی که با تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، مهمترین کارکرد نقشی مردم مشارکت سیاسی برای تعیین سرنوشت بود. در این موضوع امام نمایندگانی را به طور خاص به میان مردم میفرستاد.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 251
و به طور عمومی نیز از علما و نخبگان و نویسندگان و خطیبان میخواست مردم را در همه پرسی قانون اساسی ترغیب و تشویق کنند. به آنان آگاهی بدهند تا در این کار هدفمند مشارکت نمایند.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 252