چند مولفه مهم در باب حقوق مردم از منظر امام خمینی
محمد نبی حبیبی
حقوق مردم بر حکمران در حکومت اسلامی چیست و توصیههای امام در این زمینه چه بوده است؟
من معتقدم که فرمان مالک اشتر حضرت امیرالمومنین(ع) یک سند معتبر جامعالاطرافی است برای حقوق مردم نسبت به حاکم و حقوق حاکم نسبت به مردم. معتقدم ضمن اینکه مردم به ما هو مردم فی نفسه یک سری حقوق دارند که طبیعتا کسانی که با مردم سر وکار دارند، چه حاکم باشند و چه حاکم نباشند، بایستی آن را رعایت کنند. اما معتقدم حاکم در نگرش اسلامی یک وظیفهای در مقابل حقوق مردم دارد و آن این است که برای پیاده کردن احکام الهی بهترین واثرگذارترین روشها و موضوعات را اولا بفهمد و ثانیا اجرا کند. من معتقدم در بینش اسلامی آن جایی که مردم و یا اکثریت مردم یک راه نادرستی را پذیرفته اند و میخواهند آن را شروع کنند، فرق حاکم اسلامی و حاکم غیر اسلامی در اینجا بسیار مشخص میشود. در دموکراسیهای غربی میگویند مردم هر چه که خواستند، به خودی خود تبدیل به قانون
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 185
و حق میشود. یعنی در این نظامها اکثریت حق تلقی میشود. بنده معتقدم ضمن اهمیتی که مردم در حاکمیت اسلامی دارند اما فقط اکثریت رای برای اینکه آن را به حقوق تبدیل کنیم کافی نیست.یعنی آنجایی که خواست اکثریت با احکام الهی تضاد پیدا میکند حاکم اسلامی حق ندارد چون اکثریت مردم به یک حکم مخالف احکام الهی معتقد شدند، آن را برآورده کند. به عنوان مثال عرض میکنم الان در دموکراسیهای غربی که عدهای از افراد روشنفکر ایرانی هم یا برخی از کشورهای دیگر هم به آن پایبند شدهاند این است که اگر در جایی اکثریت مردم نظری متحد پیدا کردند حکومت باید این نظر را عملی کند. ما از اینها سوال میکنیم که اگر در یک منطقه جغرافیایی راجع به نوشیدن شراب، استعلام کنیم و اکثریت مردم این را کار مباحی بدانند واقعا هم رای اکثریت مردم همین باشد آیا در بینش حکومتی این جز حقوق مردم محسوب میشود؟ در دموکراسیهای غربی این جز حقوق مردم است که حاکمیت بایستی با توجه به رای اکثریت این خواسته را عملی کند. اما در بینش اسلامی نه اکثریت بلکه همه مردم هم چنین نظری پیدا کنند که نوشیدن شراب مورد نظرشان هست، هیچ حقی برای آنها حاصل نمیشود که از رهگذر آن بتوانند این را از حاکیمت مطالبه کنند.با برخی از این دوستان که صحبت میکردیم میگفتند در برخی از مجالس قانونگذاری بعضی از کشورهای غربی ازدواج همجنس آزاد شده است. اکثریت هم به این قانون رای دادهاند و تقلبی هم صورت نگرفته است. حالا فرض شود که ما به عنوان مسلمان میتوانیم به چنین چیزی تن دهیم؟ یکی از حقوقی که مردم از حاکمیت باید مطالبه کنند و در مقابل حاکمیت هم باید از مردم آن را بخواهد پیاده کردن احکام الهی است. اگر بخواهیم با فرمایشات امام مثال بزنیم ایشان فرمودهاند: «مجلس در راس امور است».یعنی اینکه مردم انتخابات برگزار کنند اکثریت به یک نفر رای دهند،
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 186
مجموعه اینها که رای اکثریت را به دست آوردهاند مجلس را تشکیل بدهند. امام گفتهاند این مجلس در راس امور است. ولی همین امام در تعبیری این چنینی فرمودند: «اگر همه مردم یک چیز بگویند و حق چیز دیگری باشد من طرف حق را خواهم گرفت». بنا بر این در مسائل عادی و در صورتی که با حکم الهی تعرضی پیش نیاید حاکمیت اسلامی باید رای مردم را معتبر بداند. قاعدتا در حکومتهای دینی و غیر دینی یکی از حقوق مسلم مردم این است که حکومت باید به خدمت کردن به آنها و تامین رفاه آنها و خیلی از نیازهای مردم به عنوان بدهی حاکمیت به مردم توجه کند. من معتقدم که حاکمیت اسلامی وظیفه هدایت مردم را هم به عهده دارد. لذا من هم معتقدم که اگر حکومت، حکومت اسلامی است ارشاد و هدایت مردم، البته با بهترین روشها جز وظایف او و حقوق مردم در این رابطه محسوب میشود. بنا بر این ما در موضوعات مربوط به حقوق و وظیفه حاکمیت و مردم و نسبت به هم، بایستی مستند اصلیمان قرآن، روایات و استنباطات ولی فقیه باشد.
جایگاه حقوق اقتصادی ومعیشتی مردم در جامعه اسلامی چیست و نظر حضرت امام در این رابطه چگونه است؟ البته قسمت اول به نوعی مطرح شد، ولی چون موضوعیت بحث با نظرات امام است، میخواهیم مقایسهای هم بین دوقسمت سوال انجام بشود تا از این راه مساله مورد نظر ما کمی شفافتر بیان بشود.
تردید ندارم که یکی از دغدغههای مهم امام همین رسیدگیهای رفاهی و اقتصادی به مردم است و این طور نیست که امام راجع به این نیاز مردم ذرهای بی تفاوت بوده باشند. جواب شما را با نقل خاطرهای از حضرت امام پاسخ میدهم. یادم هست که بعد از حادثه هفتم تیر و هشتم شهریور، یعنی درست موقعی که کابینه آیتالله مهدوی کنی میخواست به امام معرفی بشود، قرار بود من همان روز در استانداری خراسان که چند
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 187
روز پیش منصوب شده بودم کارم را شروع کنم. از استانداری شیراز به تهران آمده بودم و ملاقاتی هم با آقای مهدوی کنی برای گرفتن رهنمودی راجع به استان خراسان داشتم. ایشان در همان جلسه خصوصی دو نفرهمان فرمودند: من به اتفاق اعضای محترم کابینه جدید داریم میرویم خدمت حضرت امام برای ملاقات با ایشان. من به ایشان عرض کردم: میشود من هم همراه شما باشم؟ این ملاقات برای معرفی کابینه بعد از فاجعه هفتم تیر و هشتم شهریور بود. ایشان به من اجازه دادند و من هم همراه وزرای جدید خدمت حضرت امام در همان اتاق کوچکی که داشتند رسیدیم. همه ما نگران روحیه امام بودیم. اما دیدیم امام با روحیه خیلی قوی این طوری حرفشان را شروع کردند: البته که حادثه بزرگی رخ داده است. اما من نگران نیستم. چون مردم هستند. بعد توضیح دادند: من وقتی میگویم مردم، منظورم همین پابرهنهها و زاغهنشینها هستند. شما به اینها رسیدگی کنید. چون اینها همانهایی بودند که به میدان آمدند و برخی از شماها را که در زندان بودید، از زندان نجاتتان دادند. اینها همانهایی هستند که هر وقت خطری برای انقلاب پیش میآید اولین نفرات مدافع همینها هستند. و بنابر این شما موظفید که به این زاغه نشینها، ضعفا، فقرا و مستضعفین، رسیدگی کنید. منظور از رسیدگی به نظر من در اینجا حتما رسیدگیهای رفاهی و خدماتی است. یک اعتقادی در آن زمانی که حضرت امام رهبری انقلاب را به عهده داشتند پیدا کرده بودم، که تا همین الان هم به لطف خدا آن را حفظ کردهام: امام هم به توده مردم اعتقادی راسخ دارند برای تداوم انقلاب و هم به خصوص به بانوان. من یک دفعه داشتم صحیفه امام را درباره نظرات ایشان در مورد زنان مرور میکردم. برای من یقین حاصل شد که امام خانمها را در پیروزی و ادامه انقلاب اثرگذارتر از آقایان میدانند. خاطرهای ار آقای عسگر اولادی میگفتند ـ آقای رفیق دوست ـ . اگر یادتان باشد خانمها آن اوایل انقلاب بعد از ظهرها یا یک روز مشخص برای دیدن امام میآمدند. این هم برای این بود که مردم با هم قاطی نشوند و حرمت ها حفظ شود.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 188
تجمع خانمها بی اغراق خیلی خیلی زیاد بود. به طوری که برخی از خانمها تحت فشار غش میکردند. یکی از آقایان به امام عرض میکند که اصلا خوب است با این وضعیت ملاقات خانم ها را لغو کنیم. آقای عسگر اولادی میگفت: امام یک نگاه تندی به ما کرد و فرمودند: شما خیال کردید که اعلامیه ها و منبرهای من و شما شاه را بیرون کرده است؟ این خانمها بودهاند که شاه را بیرون کردهاند.
راجع به توده مردم هم من معتقدم، نمیشود که دائما با آنها تعارف کرد و به آنها گفت که شما خیلی خوب هستید. خب این آدمهای خوب نیازهای فراوان اقتصادی دارند و شخص امام و مقام معظم رهبری علاوه بر اهمیت موضوعات فرهنگی که برایشان وجود داشت و دارد، روی موضوعات اقتصادی و خدماتی اصرار داشته و دارند. و کسانی که در این رابطه کوتاهی میکنند قطعا خلاف نظر امام و مقام معظم رهبری عمل کردهاند.
حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی در ایران از چه جایگاهی برخوردار است و نظر ویژه امام در این رابطه چیست؟
بهترین پاسخ این است که واقعا اقلیتهای مذهبی در کشور ما تعداد اندکیاند و طبق قانون اساسی میتوانند در فرایندهای سیاسی کشور مشارکت داشته باشند. اما راجع به اهل سنت بحث را باید طور دیگری مطرح کرد. در این جا باید بگویم کسی که در این کشور هفته وحدت را پایه گذاری کرده است و از 12 ربیعالاول تا 17 ربیعالاول مراسمی تحت این عنوان هست، شخص امام بودند. یعنی اگر امام موافق چنین چیزی نبودند یقینا ما چنین چیزی نداشتیم. چند سال پیش مقام معظم رهبری در کردستان فرمودند: توهین به مقدسات فرق اسلامی حرام شرعی است. یعنی فتوا صادر کردند. ممکن است برخی از مراجع هم فتوایشان چیز دیگری باشد. اما این فتوای رهبر معظم انقلاب است. به نظر من در ذهنیت امام به عنوان هفته وحدت و به عنوان جلوگیری از نزاع بین شیعه وسنی پیاده و عملی شد این بهترین کاری بود که امام
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 189
میتوانستند انجام دهند. چون دشمنان نه از الان بلکه از سابق در تلاشاند تا بین فرق اسلامی نفاق بیندازند و جنگ به پا کنند و از این طریق مسلمان به جان هم بیافتند، همین کار بهترین خدمت به دشمنان اسلام و انقلاب است که خود مسلمانان همدیگر را نابود کنند. من دو مثال عملی در مورد حوادث این چند سال اخیر میزنم تا بحث کمی روشنتر شود. پشتیبانی ما از حماس سنی مذهب در قضیه فلسطین با دستور شخص مقام معظم رهبری و با حمایت ما از حزبالله شیعه چه تفاوتی دارد؟ یعنی ما به اهل تسنن هم در آن جنگ 50 روزه سلاح دادیم و کمک کردیم. با توجه به اینکه حماس شامل سنیهای متعصب میشود. بنابراین جمهوری اسلامی در عمل حمایت و وحدت خود را نشان داده است. در فلسطین مگر چند نفر شیعه زندگی میکنند؟ اما ما تمام ظرفیتمان را برای حمایت از فلسطین گذاشتهایم.لذا اینها فقط چیزهایی نیست که فقط در لفظ و شعار بیان بشود. ما در عمل هم نشان دادهایم که به وحدت شیعه و سنی پایبندیم حتی به قیمت پذیرش هزینههای فراوان. همین الان اگر ما از حمایت از مردم فلسطین دست برداریم چون در پی آن قسمتی از خواستها غربیها تامین میشود شاید به ما امتیازاتی هم داده شود. منتها آیا معنای این حرف این است که در موضوع دم زدن از وحدت ما میخواهیم برویم سنیها را شیعه کنیم یا شیعهها ما را باید سنی کنند. من در یک جلسهای حضور داشتم، برخی از علمای اهل تسنن و تشیع هم بودند. ملاقاتی با رهبری در بیت ایشان داشتیم. آقا چنین تعبیر کردند: اینکه هر دوطرف به آن دیگری بگوید شما بیایید سنی یا شیعه شوید این نشدنی است. اما در بحثها مربط به فقه شیعه و سنی و خیلی از بحثهای نظری هر چه قدرهم صحبت بشود و بحث در بگیرد به نظر من باز هم جا دارد که در مورد مسائل مختلف صحبت شود. اما این بحثها به جدال و جنگ و درگیری و تقابل نباید کشیده شود. من واقعا سیاست جمهوری اسلامی را یک سیاست روشن میدانم و معتقدم جمهوری اسلامی از ابتدا تا کنون قطعا با اختلاف انداختن بین شیعه و سنی مخالفت جدی دارند و ضمنا در
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 190
پشتیبانی از همه مسلمانان جهان، جایی را سراغ نداریم که گفته شود چون اینها سنی هستند پس ما از اینها حمایت نمیکنیم. ما سر حمایت از حماس سنی هزینه پرداخت کردیم. همان کاری را کردیم که با شیعیان حزبالله کردیم. منتها به نظر من دشمنان ما نه شیعه و نه سنی را قبول ندارند. چون اساسا کل اسلام را قبول ندارند. هرکس در ایجاد تنازع و جنگ بین شیعه و سنی قدمی اعم از توهین به مقدسات آنها بردارد، به نظر من درست در جبهه دشمن مشترک همه ما قرار گرفته است. لذا ما باید تلاش کنیم که تفاوتهای فقهی ما و تفاوت برداشتهای تاریخی ما در هیچ زمانی موجب جنگ و نزاع بین ما نشود.
نکته دیگری که باید بگویم این است که در یک نقطه کشور بررسی بیطرفانه صورت بگیرد که ما به عنوان حکومت اسلامی شیعی از اول انقلاب تا به حال در یک منطقه سنی نشین راجع به خدمات رفاهی، اقتصادی و اجتماعی و عمرانی کوتاهی کرده باشیم آن هم فقط به دلیل اینکه آن منطقه سنی نشین است. اگر کسی حتی یک مورد هم پیدا کرد که به دلیل سنی بودن ساکنین، ما از انجام خدماتی که برای مناطق شیعه نشین میکنیم، تفاوتی قائل شده باشیم، میتوانیم حرفها و ادعاهای دیگر را در مورد تفاوت قائل شدن بین شیعه و سنی بپذیریم.
از توصیهها و سفارشات امام درباره حقوق اهل سنت اگر مطلبی خاطرتان هست بفرمایید.
من در این رابطه چیز خاصی در ذهنم نیست. اما معتقدم که امام در تقریب بین مذاهب اسلامی همت داشتند. همین مجامع مختلفی که از زمان امام تا به الان تشکیل شده و ادامه حیات دادهاند، و همین اجلاسهایی که با هزینه ما تشکیل میشود، اکثریت شرکت کنندگانش را اهل سنت تشکیل میدهد. لذا با توجه به همین اجتماعات میتوانم بگویم نظر قطعی امام این است که ایشان با هر گونه نزاع بین فرق اسلامی به شدت مخالف بودندو در عمل هم در زمان ایشان و هم در زمان مقام معظم رهبری،
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 191
نظام اسلامی در همین چارچوب عمل کرده است.
آیا دگراندیشها، مخالفان، تشکلهای سیاسی، فرهنگی و غیر همسو در جامعه و حکومت اسلامی حقوقی دارند. در این زمینه دیدگاه امام چیست؟
اگر خواسته باشیم کمی کلیتر صحبت کنیم، جز موازین اسلامی است که اقلیتها با حفظ حقوق شهروندی ولی اینکه نظرات مخالفی هم داشته باشند میتوانند در پهنه جغرافیای اسلامی زندگی کنند. یک وقتی در خدمت حضرت آقا بودیم به تاریخ دوم شهریور ماه سال 78. ده دوازده نفر در قالب چهار گرو تشکیلات حزبی هم بیشتر نبودیم که خدمت ایشان رسیدیم. بحث خودی و غیر خودی بیشتر در این جلسه مطرح شد که در ادامه یک عده با آن مخالفت کردند. آقا فرمودند تمام کسانی که پایبند به اصول انقلاب هستند، یعنی اسلام، نظام اسلامی، خط امام و ولایت فقیه را قبول دارند، هر چه قدر هم روی مسائل دیگر با همدیگر اختلاف داشته باشند اینها خودی انقلاب هستند. بنا براین شما بایستی خط بین خودیهای انقلاب را با وجود سلیقههای متعدد کمرنگ کنید و از بین ببرید. یعنی به ما و به رقبای ما توصیه کردند که سعی کنید کسانی را که این چهار اصل را قبول دارند به عنوان خودی تلقی کنید و خطوط بین اینها را کمرنگ کنید. اما در همین جلسه یادم هست که آقا فرمودند غیر خودیهایی که حتی این چهار اصل را قبول ندارند، حقوق شهروندی این دسته از افراد هم به عهده ماست. ما نمیتوانیم به او بگوییم حقوق شهروندی شما را ادا نمیکنیم چون اصول ما را قبول نداری. من به نظرم میرسد که روش حضرت امام هم همین بوده است البته تا زمانی که بحث توطئه در میان نباشد این حکم صادق است. یک زمانی بحثی بود که نظر فلان شخص در رابطه با فلان موضوع این است و در کل با حکومت مخالفت دارد. بنده در این زمینه هم معتقدم که جمهوری اسلامی هرگز از تضارب فکری ضرر نمیکند. به این حرفم اعتقاد دارم. علتش را هم قوی بودن بنیه عقیدتی جمهوری اسلامی میدانم. اما کسی با عقیده متفاوت با ما میخواهد در این کشور زندگی کند. آیا
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 192
شهروند حساب میشود؟ قطعا که همین طور است. من میتوانم هم از قول امام مستند کنم هم از قول مقام معظم رهبری، با توجه به اینکه بنده در آن جلسه حضور داشتم و آقا چنین چیزی فرمودند. اما تضارب فکری آییننامهای برای خودش دارد.کسی که در تضارب دروغ میگوید، تهمت میزند و توطئه میکند، آیا او هم دارد تضارب میکند؟ برای کسی که دروغ میگوید، تهمت میزند، خلاف میگوید، موضوعات را قلب میکند و دست بر توطئه دارد مسلما همچون چیزی با تضارب تفاوت دارد. تضارب یعنی ما میدان وسیعی در اختیاز تفکرات گوناگون بگذاریم تا آزادانه با استدلال و بدون دروغ و تهمت و تقلب مسائلشان را مطرح کنند. بنده معتقدم اگر تضارب را اینطوری معنی کنیم اتفاقا به نفع جمهوری اسلامی است که تضارب به این شکل باشد تا افکار گوناگون با همدیگر تضارب پیدا کنند. ولی معتقد نیستم که هر صاحب فکری همیشه و تا به حال در جمهوری اسلامی در چهارچوب تضارب با ما مقابله کرده است. برخی از اینها توطئه کردند. یادم هست که اول انقلاب در زمان استانداری من در مشهد، تودهای ها را در مشهد محاکمه میکردند. به هر حال مبنای فکری اینها متضاد مبنای فکری بود و فعالیت میکردند. من میخواهم در اینجا مرز بین توطئه و تضارب را مشخص کنم. یکی از آنها در جریان محاکمات این حرف را میزند: ما وقتی جمهوری اسلامی پیروز شد، دیدیم که شعارهای ما مثل حمایت از کارگر و کشاورز دیگر رنگی ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در اداره کشور اختلال ایجاد کنیم تا مردم به این نتیجه برسند که با دین و آخوند نمیشود حکومت کرد. مسلم است که این از نوع تضارب نیست. این از نوع توطئه است. آن چه که من از ناحیه آن هیچ خطری برای جمهوری اسلامی ایران احساس نمیکنم این است که مباحثات در چارچوب تضارب انجام بشود. ولی وقتی رنگ دروغ و تهمت و توطئه پیش امد دیگر از دایره تضارب خارج است. به نظر من نظام، هر نظامی که باشد باید در مورد تضارب یک نظریه را پیاده کند و راجع به توطئه نظر دیگری را.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 193
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 194