حقوق مردم در نظام ولایتی و وکالتی
آیتالله محمد علی گرامی
تشکر میکنیم از آیت الله گرامی که ما را پذیرفتند تا درباره حقوق مردم و حکومت اسلامی بحثهائی را داشته باشیم اجمالا شاید بشود این نکته را مطرح کرد که در دنیای جدید مسئله جایگاه و حقوق مردم در حکومت اسلامی بطور جدی تری مطرح شده و شاید حکومتهائی که در دنیای امروز به عنوان دولت مطلوب شناخته میشوند حکومتهائی هستند که بجای یکه سالاری یا دیکتاتوری و حکومت کردن اقلیت بر اکثریت بنوعی توجه به آراء عمومی به صورتهای مختلف میپردازند و حتی در جمهوری اسلامی با وجود مباحثی که در قانون اساسی و سیره عملی مرحوم امام و پس از او نسبت به انتخابات و رأی گیری و توجه به آرای مردم بوده و حتی از واژه حق الناس بعنوان یک صفت برای رأی گیری مردم در حکومت اسلامی استفاده شده بد نیست که ابتدائا تلقی ای که خود حضرتعالی در ارتباط با حکومت اسلامی و مردم دارید رعایت حق مردم، رعایت آراء مردم، رعایت نظرات مردم در چه سطحی باید بشود آیا آرا مردم در مشروعیت حکومت مؤثر است و به حکومتی که با نام اسلام فعالیت میکند میتوان اعتراض کرد.
درباره حکومت اسلامی صحبت است که بابش باب ولایت است یا باب وکالت،
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 35
یعنی این دو مبنا فرق میکند با همدیگر اگر از باب ولایت باشد از بالا حساب میشود، خداوند ولایت دارد آن هم ولایت تامه و بعد پیغمبر اکرم ولایت دارد، امام ولایت دارد، فقیه ولایت دارد، بنابراین باید دید محدوده ولایت چقدر است که معمولا گفته میشود توسعه دارد و ولایت امام و پیغمبر که جای خود ولایت فقیه هم فوق همه چیزهای دیگر است. اما اگر وکالت باشد خب باید نظر مردم رعایت بشود، و موکلین هم معین بشوند چه کسانی هستند و هم مورد وکالت چیست، اگر وکالت است بنابراین محدوده وکالت باید روشن باشد چیزهائی که موکل اصلا خبر ندارد وکیل میخواهد انجام بدهد این نمی تواند مورد وکالت باشد.
اگر ولایت بگیریم از باب ولایتی که فقیه دارد و آنرا قبول بکنیم و توسعه ولایت را بگوئیم بنابراین اقلیت ها طبق همان شرایط ذمه است و شرایط ذمه همان است که در کتب فقهی ما آمده است نباید ساختمانهایشان بلندتر از ساختمان ما باشد، نباید علنی تظاهر به خلاف شرع بکنند و از این قبیل مسائل، پس در باب ولایت اینها ارتباطشان با ولی امر فقط در شرایط ذمه است و اگر بابش وکالت بر آنهائی است که ما میخواهیم بر آنها حکومت کنیم آنگاه موکلین ما به شیعه یا مسلمان اختصاص ندارند کل کسانیکه در این مملکت هستند و آنها مثل دیگران نظر دارند و حق شهروندی که الان در زمان ما گفته میشود دارند و مسئله ولایت مطرح نیست مسئله وکالت مطرح است اما با مبانی ولایت فقیه به معنای ولایت این معنا سازگاری ندارد.
در عین حال اینطور نیست که اینها حق زندگی و آرامش و آسایش و حق حفاظت از جان و مال خودشان را نداشته باشند برای اینکه جز شرایط ذمه است بنابراین میشود گفت اگر وکالت باشد مستقیما آنها در ارتباط با حکومت هستند اصلا آنها حاکم را منصوب کرده اند مثل اینکه مسلمانها این کار را کرده اند ولی بهرحال اگر ما ولایت را هم گفتیم نه وکالت را بالاخره اینها باید حقشان محفوظ بماند جان و مال و ناموسشان محترم است و کسی حق تعرض به اینها ندارد مخصوصا اینکه اعلام
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 36
میکنید که اینها باید بیایند شناسنامه بگیرند، اقلیت ها همه اینطور هستند، باید کارت ملی و شناسنامه بگیرند و معنی شناسنامه و کارت ملی یعنی پذیرفته ایم جزء جمعیت ما هستید پس اگر مبنای ولایت را هم بگیریم باز میگوئیم اینها جز ملت ما هستند و چیزیکه بر دیگران قائلیم بدون تفاوت داریم به اینها هم می دهیم پس بنابراین اگر مبنای ولایت هم باشد ولی فعلا مثل وکالتی ها داریم کار میکنیم برای اینکه در شناسنامه ها هیچ قیدی ندارد که بگوئیم تفاوت با دیگران دارد عملا اینطوری است پس ولو مبنا ولایت باشد ولی عملا عمل وکالت است.
ما به نصوص مراجعه میکنیم میبینیم که جهاتی را اهل بیت علیهم السلام رعایت کرده اند یکی مسئله رفع فقر است چون میدانیم از مهمترین وظایف یک حکومت رفع جهل و فقر است، خلفای بعد از پیغمبر اکرم که بعنوان خلیفه روی کار میآمدند حکومت خودشان را انجام میدادند ولی اهلبیت آن وظیفه واقعی حکومت را که رفع فقر و جهل بوده را انجام میدادند. میدانیم که اهل بیت این همه شاگرد تربیت میکردند و اهل بیت میرفتند بالین سر فقرا که جا نداشتند و در ظله بنی ساعده و مانند آنها میخوابیدند بالای سرشان نان و خرما میبردند، روایات متعدد در این مورد داریم رفع فقر و جهل را اهل بیت میکردند ولو اینکه شیرینی و لذت دنیوی حکومت را خلفا می بردند. در دوران حضرت امیرالمؤمنین آن روایت را ملاحظه فرموده اید که حضرت دید شخصی کناری نشسته و تکدی میکند حضرت اعتراض کرد، گفتند آقا این یک فرد مسیحی است، حضرت فرمود مسیحی باشد تا جوان بوده از او استفاده کرده اید حالا در دوره پیری او را رها میکنید! دستور داد از بیت المال برای او حقی معین کنند این خیلی مسئله مهمی است، حضرت فرمود مسیحی باشد باید به او رسیدگی کنید به چه جهت باید تکدی کند علی ای حال در نصوص مذهبی در مسئله رفع فقر و جهل فرق نگذاشته است حضرت بین مسلمان و غیر مسلمان این راجع به این جهت رفع فقر است.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 37
در قضیه فِرَق داخلی روایت از امام صادق علیه السلام هست راوی میگوید دیدم حضرت در تاریکی حرکت میکند و رفتم جلو که آقا باری دارید بدهید من ببرم حضرت فرمود باری است که خودم باید به دوش بکشم، بعد میگوید من همراه حضرت رفتم که خطری برای حضرت نباشد، در نیمه شب رفتیم در همان ظله بنی ساعده و حضرت بالای سر تمام اینها مقداری نان و خرما گذاشت و بعد که برگشتند به حضرت عرض کردم اینها از شیعیان بودند، از موالی شما بودند حضرت فرمود خیر اگر اینطور بود لواسیناهم بالدقّة، عرض میکنم که اینها فرقه هائی بوده اند غیر فرقه اصحاب ولی اینطور مراعات رفع فقر میشده، در علمائی هم که ولایت به معنای حکومت نداشتند ولی ولایت بر مقلدین و مریدهای خودشان داشتند، آن داستان مرحوم آسید جواد عامری صاحب مفتاح الکرامه با مرحوم بحر العلوم را همه می دانیم وقتی ایشان را احضار کرد چنان تندی کرد که او خیلی جا خود آقا مگر من چه کردم فرمود همسایه تان نان نداشته، چند شب است غذا نداشته و شما غذای چنین و چنان خوردهاید و به فکر همسایه نبودید، عذر خواهی کرد که خبر نداشته، فرمود اگر خبر داشتی که میگفتم ای یهودی، بعد بحرالعلوم میگوید من غذا نمی خورم تا این غذا را ببری آنجا و بنشینی آنها بخورند و بعد خبرش را بیاوری و بعد من بنشینم غذا بخورم. فراموش نمی کنم در حملات جنگی که به خوزستان خیلی بود موشک باران و بمب باران عده ای فرار کرده بودند و آمدند قم. یک موردی لب رودخانه نشسته بودند هیچ جائی نداشتند یک آقائی از این همسایه ها آمده بود برود خانه اش، آنها داد زدند آقا یک فکری برای ما بکن او نگاه کرد و جوابشان هم نداد که حداقل بگوید حالتان چطور است، رفته بود در خانه بعد به ما خبر دادند که چنین شرایطی است گفتیم والله ما زندگیمان این است بیائید همینجا اساسشان را گذاشتند بیرونی و خودشان چند روزی اینجا بودند و بعد دیدند اینجا رفت و آمد است و خودشان عذرخواهی کردند ولی اصحاب ائمه اینطوری نبودند علماء اینطوری نبودند، خودشان را در اختیار مردم
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 38
قرار میدادند، غرض حق شهروندی چه بر مبنای ولایت و چه بر مبنای وکالت مورد رعایت اهل بیت علیهم السلام و علما و اولیای خدا بوده است روایات در این زمینه ما متعدد داریم.
یک مسئله راجع به فقر بود که عرض کردم، یک مسئله هم راجع به رفع جهل که صریح قرآن را ملاحظه بفرمائید و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مأمنه اگر چیزی را نمی داند و میخواهد تحقیق کند شما او را بپذیرید که بیاید تحقیق کند و بعد او را در حفاظت مأمورین امنیتی به پایگاه خودش برگردانید، حالا اگر کسی مقاله ای مینویسد سر و صدا میکنند در مملکت که مرتد شده است، واقعا خیلی نگران کننده است، تشخیص ارتداد خیلی مشکل است که منظور چه بوده و چه میخواسته بگوید ولی مکرر ما داشته ایم حتی به طلبه های خوب هم از شاگردهای سابق خودمان که حالا از لباس رفته، اتهام ارتداد میزنند، آیه تصریح دارد که اینها را برسانید به پناهگاه خودشان اینها بیایند حرف را گوش بکنند، آن آیه کریمه ای که خطاب به اهل کتاب میکند که بیائید از نقاط مشترکمان استفاده کنیم قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ الله وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً آن ندارد که اهل کتاب کشورهای دیگر، اهل کتاب همان کشور پیغمبر را دارد میگوید در درجه اول به همانهائی که آنجا هستند دارد صحبت میکند و این اهل کتاب منحصر نیست به دوره ای که پیغمبر در مکه بوده و چون قرآن کتاب جاویدانی است زمان ما را هم شامل میشود دعوت میکند به اهداف مشترکی که داریم، بیائید کار کنیم این خیلی بالاتر از حق شهروندی معمول است که الان مطرح است، دعوت به همکاری در مسائل کل مملکتی تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم، تعالوا الی کلمة یک معنا این است که ما این جمله را بگوئیم فقط همکاری در این قسمت هست، یک بحث اینست که نه! اینها بعنوان پایه همکاری است روی این پایه همکاری بیائیم کار کنیم، بعد این خیلی مسئله مهمی است خیلی بالاتر از چیزی است که الان در کشورها گفته میشود.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 39
اینکه فرمودید رعایت عدالت یا رفع فقر و وظیفه تعلیم حقوق شهروندی است این درست است اما الان حقوق شهروندی که طرح میشود دو سه بحث در آن خیلی جدی است یکی حق انتخاب حاکمان است یکی حق نظارت بر حاکمان است و یکی حق اعتراض ولی عرصه های اقتصادی و اجتماعی که باید مثلا همه در برابر قانون یکسان باشند، همه باید از مواهب اجتماعی اقتصادی بهره مند شوند، رفع فقر باید بشود، الان در دنیا بعنوان یک مسئله جدی مطرح نیست و همه قبول دارند که برخی کشورها کمتر میرسند و برخی بیشتر، ولی آنچیزی که بحث است این است که باتوجه به شاکله حکومت اسلامی آیا ما بحث حق انتخاب را میتوانیم به لحاظ نظری جائی برایش قائل باشیم، حق نظارت، حق اعتراض و...
شاید بشود گفت درباره حکومت معصومین و زمان حضور چون ما قائل به نصب هستیم قاعدتا با وجود نصب نمی شود خیلی حرف از حق انتخاب مردم زد یعنی این انتخاب مردم دربرابر انتخاب خدا وجهی ندارد، اما در عصر غیبت این دو سه سطح یعنی حق انتخاب مردم یا حق مشارکت مردم در حکومت حق نظارت و حق انتقادشان، آیا میشود اینها را مطرح کرد. خصوصاً با توجه به تعبیر امام در نامه ای به آقای مشکینی که وقتی مردم به خبرگان رأی دادند و خبرگان شخصی را بعنوان ولی فقیه انتخاب کردند قهرا او مورد قبول مردم هست و حکمش نافذ هست، یعنی با این تعبیر که قهرا مورد قبول است و حکمش نافذ است.
اولا که باز مبنای مسئله بر میگردد به وکالت و ولایت، اگر وکالت است و آنها داخل در موکلین هستند تمام اقلیت ها چه سیاسی و چه اعتقادی آنها در محدوده وکالت باید کار بکنند
وکالت مطلق هم داریم اصلا در نظریه های اسلامی ؟
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 40
ظاهرا وکالت آقایان که میگویند وکالت یا عام است یا خاص شامل این هم میشود وکالت عام مثل اینکه یک نفری را شما میگوئید کل مسائل مربوط به کسب و کار من اختیارش با فلانی است، الان در شرکت ها رسم است یک نفر وکیل حقوقی است وکیل راجع به معامله خاصی نیست کل مسائل اختلافی که برای این شرکت بوجود میآید را وکالت میکند، وکالت عام یکی از مصادیقش همین است. اگر بحث وکالت باشد موکلین همه دخالت دارند بنابراین آنها باید در محدوده وکالت باشد موکلین همه دخالت دارند؛ وکیل آدم خیلی خوبی است ولی گفته اند تو باید چند ساله باشی بیشتر حق نداری، اما اگر بحث ولایت است شرایط فرق میکند ولی یک نکته ای است و آن این است که اگر بحث ولایت باشد خود ولی از طرف خودش یک حقی را ممکن است به مردم بدهد در نصوص مذهبی ما اینرا داریم، عمر وقتی خلیفه شد صحبت کرد و گفت: اگر من خلاف کردم تذکر به من بدهید یک نفر بلند شد گفت با این شمشیر کج راستت میکنیم، خود ولی چنین حقی را میدهد به دیگران که شما حق داشته باشد به من اعتراض بکنید
یعنی اگر عمر نمی گفت مردم این حق را نداشتند
اگر ولایت باشد، ولایت از طرف خدا معین شده، اما خود خدا به ولی گفته که تو باید یک همچون حقی را به مردم بدهی، در آن آیه کریمه گفته وقتی مسئله ای پیش میآید و شاورهم فی الأمر اما وقتی فإذا عزمت دیگر تمام است، چه کسی گفته شاور را خدائی که ولایت را به پیغمبر داده است. پس ولو مبنای ولایت باشد باز هم اینها مستقیما حقی ندارند، حق از طرف خدا معین شده منتها خود خدا با مصالحی که منظور است فرموده باید ولی این حق را به مردم بدهد که مردم حق اعتراض داشته باشد
همین شاورهم که بعدش فإذا عزمت فتوکل... دارد آیا ولی میتواند برخلاف مشورت عزل بکند؟ لغو نمی شود که بگوید با مردم مشورت کن ولی اگر همه گفتند از این راه برو تو تصمیم بگیر از راه دیگری برو؟
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 41
آن که معنی ندارد اصلا، شاورهم یعنی طبق قانون مشورت عمل کنید، قانون مشورت یعنی عمل به اکثریت، والا دیگر مشورت نمی توان به آن گفت بلکه میشود تحمیل نظریات، در اینکه حق اعتراض هست در وکالت مسلما هست، در ولایت هم این حق را خود ولی از طرف خداوندی که ولایت را به او داده میدهد بهر حال از آیات قرآن اینطور بدست میآید که این حق را باید بدهد.
یکی از مسائل مهم در بحث این مبنا این است که محدوده زمانی اش را چکار کنیم، اگر بحث ولایت است از بالا معین شده، دائم است، اگر بحث وکالت است مردم میگویند هشت سال، چهار سال، پنج سال اما در بحث ولایت فقیه محدودیت زمانی هیچ کسی نگفته است، گفتند کسی که ولایت دارد دائم است ولی اگر چنانچه گفتیم وکالت است خواه و ناخواه مردم معین میکنند چند سال رأس کار باشد اما اگر گفتیم ولایت است نه وکالت، باز هم از بالا گفته اند بگوئید در این جهت هم مردم حق دارند بگویند قبولت داریم ولی برای چند سال محدود. تجربه دنیا هم اینست که اگر یک شخصی دائم رأس کار باشد مصلحت نیست برای این که هیچ قدرتی نمی تواند او را برکنار کند و این که گفته شود اگر چنین شد چنان میشود، یا خودبخود عزل میشود اینها حرف است ولی بر مبنای ولایت هیچ کس معترض این نشده که بگوئیم چند سال معین، چنانچه محدوده کار هم مشخص نشده در سال 44 که مرحوم امام تبعید به ترکیه شد 15 روزی درسها تعطیل بود من نوشته مودودی را ترجمه کردم نحو الدستور الاسلامی و در پاورقی تصریح کردم که آنچه طبق قوانین اسلامی است جمهوری اسلامی است، دنیا جمهوریت قائل است سلطنت دائم بهیچ وجه قائل نیست اینرا مصلحت نمی دانند این در مبانی ما با معنای وکالت خیلی جور است و روی مبنای ولایت در نصوص نداریم که بگوئیم تو به مردم بگو که تو را برای چند سال انتخاب بکنند، اما جاهای دیگر در مورد اعتراض داریم در ادله، این حقی است که خود ولی داده به مردم از طرف خداوند که حق اعتراض داشته باشند اینگونه حق ها مطرح است
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 42
اما حق محدوده زمانی این از جاهائی است که بین وکالت و ولایت فرق است و هیچ چیزی هم راجع به ولایت ما پیدا نکردیم
اگر حق اعتراض یا انتقاد از جانب ولی باید داده بشود حالا اگر ولی نداد مثلا فرض کنید که گفت کسی حق اعتراض ندارد.
از ولی عادل داریم صحبت میکنیم از طرف خدا دستور این است مگر میشود این کار را نکند این مثل اینست که فاسق باشد ولی راه حل همان تعیین زمان است، اگر زمان تعیین شد اولا آن شخص مراعات میکند چون میداند چهار سال بیشتر نیست و از طرفی هم مردم امید دارند که زود برکنار میشود اما یک فرد دائم در رأس بودن خیلی مشکلات دارد، در مبانی ولایت هم حل این مسئله مشکل است من جائی ندیدم این قضیه را حل کنند اگر شما جائی دیده اید بگوئید.
این که میفرمایند ولایت فقیه ولایتش لحظه ای است، چه عدالتش، چه مدیریتیش و چه علمیتش را از دست بدهد همان لحظه ساقط میشود و خبرگان هم اعمال نظر میکنند این نمی تواند مشکل را حل کند؟
این حرف است، مگر میشود! کدام خبره جرأت دارد همچین حرفی مطرح کند؟! فردا یا کتک میخورد یا عزل میشود
اینکه من میگویم قابل عمل نیست برای اینکه فورا ورق طوری میشود که ادعا میشود مصلحت این بوده و ایشان علیه مخالفین نظام داشته کار میکرده است و... تصوراً دارم میگویم نمی خواهم بگویم چه زمانی ولی تصور این معنا هست.
بالاخره با این نکاتی که شما فرمودید بحث حق الناس بودن رأی مردم در انتخابات با نظریه ولایت سازگاری دارد؟
ما بعد از اینکه ولایت را بر همه فقها قائل شدیم اگر فقیه متعدد شد دیگر چه باید کرد؟ خواه نا خواه باید یکنفر انتخاب بشود قاعده عقلائی اش است، اگر شارع که شخص معینی را بعنوان ولی نگفته بعد از ائمه معصومین قاعده کلی گفته است حالا
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 43
یک آقائی گفته که خدا معین کرد ما کشف کردیم اینها حرف است، این ادله ما، ادله عام است وقتی ادله عام مصادیقش مختلف است خواه ناخواه این است که باید انتخاب شود، قانون اساسی ما از این نظر قانون خوبی است، خبرگان مشخص میکنند که چه کسی باشد و آن خبرگان رأی میدهند و فرد انتخاب میشود، انتخاب مردمی میشود، خبره را مردم انتخاب میکنند و ولی را خبره معین میکند، جای انتخاب هست، مهم قضیه آن اعتراضات بعدی است که از انتخاب اولیه مهمتر است، انتخاب اولیه کمتر ناامیدی و مشکلات دارند مخصوصا با وعده ها و صحبت هائی که میشود، اما کمی که جلو میرویم شرایط طور دیگری میشود
یعنی مشروعیت انتخاب را ابتدائا درباره ولایت فقیه میپذیرید، ولی استدامتا...
بله، خطاهائی که پیش میآید مشکل داریم، اگر بخواهیم بگوئیم خودبخود عزل میشود اینها میدانیم که در عالم ذهن است چیزهای مدرسه ای است وقوع خارجی با قدرتی که پیدا میشود این امکان ندارد در استدامه، ابتدا تا قدرتی پیدا نکرده بله آسان است بعد که قدرت را بدست گرفت گفت یا یحیی خذ الکتاب بقوه دیگر با قدرت میگوید: من از دست نمی دهم
قانون اساسی در عرصه های مختلف رأی مردم را به مشروعیت قبول کرده، مثلا انتخاب خیلی از مقامات، در برخی از اصول هست که حتی بعضی از تصمیمات عمومی به رأی مردم گذاشته بشود. شاید به لحاظ نظری در این بخش خیلی کم نداشته باشد، ولی به لحاظ جایگاه فقهی آیا قانون اساسی هم با این مسائلی که شما فرمودید، از باب وفای به عهدی بین مردم و حاکم حساب میشود که باید رعایت بکنند و حاکم ولو اینکه ولی فقیه است حتما باید خودش را ملزم به رعایت آن بداند یا اینکه این هم از آن باب است که ولی فقیه گفته من میپذیرم؛ چه جایگاهی برای قانون اساسی در نظر میگیرد؟
مثلا رفراندم که در قانون اساسی آمده ولی میگویند نه من مصلحت نمی دانم.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 44
اگر وکالت است که از اول موکلین اینطور میگویند، اگر ولایت است خود ولی این قرار داد را امضا کرده است مثل همان حقی است که ولی به مردم میدهد میگوید این قانون بین ما و شما مثل قانون تضامنی بین دولت که با پیمانکاران میبندند، مهم قضیه امکان عملی جریان است که عملا چه خواهد شد، در گذشته ها مردم گرفتار این بودند رضا شاه وقتی سرکار آمد همه میدانیم تظاهر به مذهب و در دسته رفتن و گل به پیشانی زدن و یک شرایط خاصی شد، علما مثل نائینی و اینها نامه تشکر نوشتند که چاپ شده و موجود است این تداوم قضایایش مشکلات دارد و این تنها راهش در محدودیت است دنیا بعد از تجربیات زیادی که کرده این را پذیرفته است روشهای سلطنتی را دیگر دنیا نمی پذیرد، یکایک هم روشهای سلطنتی مرسوم دارد از بین میرود عربستان هم الان میبینید چقدر اختلافات در درونشان هست، راه حل فقط زمان است باید محدوده زمانی باشد. منتها بر مبنای ولایت من هیچ کجا ندیدم محدودیت زمانی را مطرح کرده باشند.
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 45
کتابویژه نامه همایش بین المللی حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی (س): مصاحبه های علمیصفحه 46