فصل سوم: اصول رهبری

نخواستم بحثی بکنم

نخواستم بحثی بکنم

‏در روزنامۀ ‏‏[‏‏مورّخ 13 / 5 / 1342‏‏]‏‏ که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که مفهومش‏‎ ‎‏این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع را برای‏‎ ‎‏شما بیان می کنم. آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم،‏‎[1]‎‏ گفت آقا‏‎ ‎‏سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی‏‎ ‎‏است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقعْ مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم.‏‎ ‎‏گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم. امروز چون موقع مقتضی‏‎ ‎‏است، می گویم.‏


کتابامام به روایت امامصفحه 182
‏     اسلام این نیست. والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده اند.‏‎ ‎‏سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و‏‎ ‎‏تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیۀ‏‎ ‎‏اوقات برای خودم سلطانی باشم.‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 183

  • سرلشکر حسن پاکروان، رئیس سازمان امنیت رژیم شاه.
  • )) صحیفه امام؛ ج 1، ص 269ـ270.