فصل سوم: اصول رهبری

نوشتند ما تفاهم کردیم با فلانی

نوشتند ما تفاهم کردیم با فلانی

‏من از حبس که بنا بود بیرون بیایم، آمدند گفتند که شما بیایید آن اتاق. یک اتاق بسیار‏‎ ‎‏بزرگی و مجلّلی بود؛ ما رفتیم آنجا دیدیم که رئیس سازمان آن وقت که حالا هم کشتندش‏‎ ‎‏ـ حسن پاکروان ـ آنجاست آن و مولوی‏‎[1]‎‏ است، ایشان شروع کرد صحبت کردن که‏‎ ‎‏سیاست یک امری است که دروغ گفتن است، خُدعه کردن است، فریب دادن است؛ از‏‎ ‎‏این چیزها، الفاظ جور کرد و آخرش هم گفت: «پدر سوختگی» است! و این را شما‏

کتابامام به روایت امامصفحه 183
‏بگذارید برای ما. من به او گفتم که این خوب، مال شما هست! این به این معنا اگر‏‎ ‎‏سیاست است خوب، مال شماست. این همین را برداشتند در روزنامه نوشتند که ما‏‎ ‎‏تفاهم کردیم با فلانی در اینکه در سیاست دخالت نکند. من هم وقتی آمدم بالای منبر‏‎ ‎‏گفتم که مطلب این بود.‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 184

  • معاون وقت ساواک تهران.
  • )) صحیفه امام؛ ج 9، ص 504ـ505.