من عار دارم که با تو حرف بزنم
مردم ایران... در هر جا فریادشان این است که ما آزادی می خواهیم، ما استقلال
کتابامام به روایت امامصفحه 184
می خواهیم، ما یک حکومتی که استقلال را از ما سلب کرده است این را نمی خواهیم. این آیا اسمش این است که مردمِ اراذلی هستند، مردمِ پستی هستند که می گویند ما آزاد می خواهیم باشیم، ما مستقل می خواهیم باشیم، ما می خواهیم تحت حکومت غیر نباشیم؟ این از پستی آنهاست که می خواهند نباشیم؟ که اگر تحت ارادۀ شما باشند آن وقت خیلی مردم شریفی هستند؟! اگر نفتها را دستْ همه توی مشتشان بگیرند و بیایند تقدیم کنند و کلیدهای مخازن را تقدیم شما کنند، آن وقت یک مردم شرافتمندی، بزرگواری هستند؟! حالا که می گویند که غارتمان نکنید حالا پستند، اراذلند؟! این منطق است که شما دارید؟! یا منطق اوباش است اینها! منطق اراذل است این حرفها نه منطق یک انسان! انسان نمی تواند اینطور حرف بزند. تو اگر این جور تعبیر نکرده بودی، من هم این جور تعبیر نمی کردم. من عار دارم که با تو حرف بزنم!
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 185