از فهم بعضی افراد تعجب می کنم
من گاهی وقتها از فهم بعضی اشخاص تعجب می کنم که می گویند خوب حالا آمده، حالا آمده عذر خواسته دیگر! خوب، حالا بپذیرید! این آمده گفته است که من اشتباه کردم، خوب بپذیرید دیگر از او! چی بپذیریم؟ مگر خدا می پذیرد از او این عذر را؟ خدا حق ناس را نمی گذرد؛ خود ناس باید بگذرند. خود مردم باید بگذرند تا خدا بگذرد. مگر خدا می گذرد از حق الناس؟ بیایید حالا مصالحه بکنید! بیایید حالا خوب، عفو بکنید! نمی دانم چه! یک آقای ریش سفیدی یک کاغذ مفصلی نوشته بود ـ البته خودش آدم دانشمندی است لکن ادراکش، یک خرده عقلش ناقص است! ـ به من نوشته بود که پیغمبر اکرم در فلان جا فلان آدم را بخشید، در فلان جا فلان کافر را بخشید، در فلان جا فلان کس را بخشید. تاریخ برای من نوشته بود! مثل اینکه من حق دارم که ببخشم ایشان را! به من چه ربط دارد؟ بچه های آن پیرزن را کشته، من ببخشم؟! چطور من ببخشم کشته هایی که از این ملت، جوانهایی که از این ملت به باد رفته؟!
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 208