فصل چهارم: رنجها و نگرانیها

من باید بسیار متأسف باشم

من باید بسیار متأسف باشم

‏من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمی دانم! نمی دانستم‏‎ ‎‏در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می کردم؛‏

کتابامام به روایت امامصفحه 245
‏لیکن نمی دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می کنند. من نمی دانستم که اینها ائتلاف‏‎ ‎‏پیدا می کنند‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا می کنند با منافقین که‏‎ ‎‏«شناخت»‏‎[1]‎‏شان را اشخاصی که مطالعه کرده اند می دانند چیست، ائتلاف کرده اند با این‏‎ ‎‏جبهه ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند‏‎ ‎‏به اینکه ای مسلمانها بیایید و حکم قرآن را، حکم «غیر انسانی» قرآن را!! و لا حولَ ولا‏‎ ‎‏قوةَ اِلاّ بالله . در یک کشور اسلامی این طور سبّ بر قرآن و سبّ بر اسلام در مرئیٰ و منظر‏‎ ‎‏مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید کند.‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 246

  • از کتب منتشرۀ سازمان منافقین برای تبیین مبانی جهان بینی آنها.
  • )) صحیفه امام؛ ج 14، ص 451ـ452. اشاره امام به موضع گیری جبهه ملی و منافقین و لیبرالها در مخالفت با اجرای احکام قصاص در محاکم قضائی که بنی صدر ـ رئیس جمهور وقت ـ هم از این موضع آنان حمایت می کرد.