فصل پنجم: خاطرات

مسأله مردم در کار نبود

مسأله مردم در کار نبود

‏من از همۀ شما بیشتر، زمانهای سابق را ادراک کرده ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس‏‎ ‎‏را دیده ام و کیفیت اینکه مردم چه جور انتخاب کردند و چقدر دخالت داشتند مردم، و‏‎ ‎‏افرادی که در مجلس آمدند چطور بودند، و این سنوات آخر را که همۀ آقایان می بینند و‏‎ ‎‏دیده اند. در تمام طول مشروطیت، این مجلس به این ترتیب که تمام افرادش تقریباً متدین‏‎ ‎‏و معتقد به اینکه باید اسلام حکومت کند، در تمام دوره ها نبوده است این. و در انتخاباتی‏‎ ‎‏که من از بچگی انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم که از جاهای دیگر هی شنیده‏‎ ‎‏شده است، انتخابات هیچگاه به طور کلی در دست مردم نبوده است. یک مدت زیادی‏‎ ‎‏به دست متنفذین منطقه، مناطق، خانها و مالکین بزرگ و اینها بوده است، و در آن وقتی‏‎ ‎‏که دیگر آن بساط آنها، قدرتهایشان از بین رفت، دربست در دست حکومت وقت بوده.‏‎ ‎‏اگر در تهران مثلاً یکی دو نفر، چند نفر که انتخاب می شدند، انتخاب مردم بود و باقی اش‏

کتابامام به روایت امامصفحه 256
‏نبود ـ برای اینکه تهران فرض کنید جایی بود که خیلی نمی شد فشار بیاورند ـ اما جاهای‏‎ ‎‏دیگر مسئله، مسئلۀ مردم در کار نبود، یعنی شورای ملی، ما در هیچ وقت نداشتیم. اگر‏‎ ‎‏چند نفر هم ملی در آنها بوده است، لکن مجلس همچو مجلسی نبود که یک شورای ملی‏‎ ‎‏باشد.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 257

  • )) همان؛ ج 17، ص 245ـ246.