فصل پنجم: خاطرات

من خودم با این چشمهایم دیدم

من خودم با این چشمهایم دیدم

‏آنهایی که اساس زندگی است نان است و ـ نمی دانم ـ گوشت است و اینها هست. حالا‏

کتابامام به روایت امامصفحه 260
‏گران است ـ من هم قبول دارم گران است ـ اما نباید ما وقتی که یک جنسی گران شد، در‏‎ ‎‏حالی که خوب بود اصلش به حسب قاعدۀ دنیا، قحطی باشد؛ پیدا نشود ـ اصلاً گوشت،‏‎ ‎‏من خودم با این چشمهایم دیدم که یک اسبی که مرده بود، یک عده ریختند سرش و‏‎ ‎‏گوشتش را بردند. من خودم این را دیدم.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 261

  • )) همان؛ ج 17، ص 128.