فصل پنجم: خاطرات

اینها از صالح می ترسند

اینها از صالح می ترسند

‏خدا رحمت کند مرحوم فیض قمی‏‎[1]‎‏ ـ رضوان الله علیه ـ را، توی همین مدرسۀ فیضیه،‏‎ ‎‏نزدیک اینجایی که حوض بود، زمان رضاخان، فرمودند به من که چه عیبی دارد، خوب‏‎ ‎‏اینها می خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند. ـ می خواستند امتحان بکنند و آن‏‎ ‎‏امتحانهایی که می خواستند بکنند و روحانیت را از بین ببرند ـ ایشان باورشان آمده بود؛‏‎ ‎‏می فرمود که خوب، اینها می خواهند صالحها را کنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من‏‎ ‎‏عرض کردم آقا، اینها از صالح می ترسند! اینها از روحانی صالح می ترسند؛ از بدش چه‏‎ ‎‏ترسی دارند؟‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 269

  • از علمای قم.
  • )) صحیفه امام؛ ج 8، ص 177.