فصل پنجم: خاطرات

دیدن اینها برای انسان یک درسی بود

دیدن اینها برای انسان یک درسی بود

‏اوایلی که آمدیم قم، که در آن جا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و‏‎ ‎‏تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمی‏‎[1]‎‏، مرحوم آشیخ مهدی‏‎[2]‎‏ و عدۀ دیگری، و‏‎ ‎‏شخص نافذ آن جا و متقی، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی‏‎[3]‎‏ و مرحوم آمیرزا محمد‏‎ ‎‏ارباب‏‎[4]‎‏؛ همه اینها را من منزل هایشان رفتم. آن که ریاست صوری مردم را داشت و‏‎ ‎‏ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم‏‎ ‎‏آشیخ ابوالقاسم؛ من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی ای بود‏‎ ‎‏که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزا محمد ارباب‏‎ ‎‏که من رفتم مکرر منزلشان، یک منزلی داشت دوسه تا اتاق داشت خیلی ساده، بسیار‏‎ ‎‏ساده. مرحوم آشیخ مهدی همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن‏‎ ‎‏وقت. وقتی انسان در آن محیط واقع می شد که اینها را می دید، همین دیدن اینها برای‏‎ ‎‏انسان یک درسی بود، وضع زندگی آنها برای انسان، یک وضعی بود، درس بود برای‏‎ ‎‏انسان، عبرت بود.‏‎[5]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابامام به روایت امامصفحه 286

  • آقای شیخ ابوالقاسم قمی، از علمای بزرگ قم در اوایل تأسیس حوزۀ علمیّه قم که به سال 1352 ه . ق. در گذشته است.
  • آقای شیخ مهدی حِکَمی، از علمای مهم قم و صاحب کرامات اخلاقیّه در اوایل تأسیس حوزۀ علمیۀ قم.
  • آقای میر سید محمد برقعی، از علمای مبرّز قم که فرزند ارشد مجتهد بزرگ قم یعنی مرحوم سید عبدالله برقعی بود.
  • آقای میرزا محمد ارباب قمی، از علمای بزرگ و محدثین عالیمقام که در اوایل تأسیس حوزۀ علمیۀ قم دار فانی را وداع گفتند. وی جدِّ آقای شهاب الدین اشراقی داماد امام خمینی است.
  • )) صحیفه امام؛ ج 19، ص 251ـ252.