ربّ

ربّ

‏ ‏

‏ ‏

رب، اسم ظاهر جمالیه 

‏الرّبّ من الأسماء الظّاهرَة الْجَمالیّة وَ هُو مختصٌّ بالعالَمینَ وَ‏‎ ‎‏المالِک من الأسماءِ الباطنة الجَلالیّة وَ هو مختصّ بالعباد‏‎ ‎‏المَجذُوبین الفانین قال تعالی الحمدُ لله ربّ العالمینَ الرَّحمن‏‎ ‎‏الرّحیم «مالک یَوم الدّین»‏‎[1]‎‏ فالرّبوُبیّة للْعالَمین و المالکیّة لیوْم‏‎ ‎‏الدّین وَ هُو یوم التّجلّی التّام الواحِدی قال: «لمن الْملک الیوْم لله ‏‎ ‎‏الواحد القهّار».‏‎[2]‎‎[3]‎‏(316)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ظهور اسم الله در آینه طبیعت 

‏رب العالمین اشاره به ظهور اسم الله در مرآت طبیعت است به‏‎ ‎‏مناسبت مقام ربوبیّت، که ارجاع از نقص به کمال و از مُلک به‏‎ ‎‏ملکوت است و آن مختصّ به جوهر عالم مُلک است؛ و رحمانیّت‏‎ ‎‏و رحیمیّت از صفات خاصۀ ربوبیّت است.(317)‏


کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 687

ظهور مقام ربوبیت 

‏مقام ربوبیّت و تربیت عالمین، که مقام سوائیّت و ظهور طبیعت‏‎ ‎‏است.‏

‏     و این مقام ربوبیتْ ظاهر است به رحمانیّت و رحیمیّت ربوبیّه،‏‎ ‎‏که در موادّ مستعدّه بسط فیض کند به رحمانیّت؛ و در مهد هیولی‏‎ ‎‏به ظهور رحیمیّت تربیت آنها  کند و به مقام خاصّ خود‏‎ ‎‏رساند.(318)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سه اعتبار برای اسم رب 

‏«ربّ» چنانچه اهل معرفت گفته اند، از اسماء ذاتیّه و صفاتیّه و‏‎ ‎‏افعالیّه است به سه اعتبار. بنابراین، «ربّ» در اَلْحَمْدُلله رَبِّ‏‎ ‎‏الْعالَمین از اسماء فعلیّه شاید باشد به مناسبت مقام قیام، که مقام‏‎ ‎‏توحید افعالی است؛ و در رکوع از اسماء صفاتیّه است به مناسبت‏‎ ‎‏اینکه رکوع مقام توحید صفات است؛ و در سجود از اسماء ذاتیه‏‎ ‎‏است به مناسبت آن که سجود مقام توحید ذات است.(319)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معنای صفتی، فعلی و ذاتی ربّ در «ربّ العالمین»

معانی مختلف عالَمین

‏رَبِّ الْعالَمین «ربّ» اگر به معنای «مُتعالی» و «ثابت» و «سیّد»‏‎ ‎‏باشد، از اسماء ذاتیّه است. و اگر به معنای «مالک» و «صاحب» و‏‎ ‎‏«غالب» و «قاهر» باشد، از اسماء صفتیّه است. و اگر به معنای‏‎ ‎‏«مربّی» و «منعم» و «متمّم» باشد، از اسماء افعالیه است. ‏

‏     و «عالم» اگر «ماسوی الله » که شامل همۀ مراتب وجود و منازل‏‎ ‎‏غیب و شهود است باشد، «ربّ» را باید از اسماءصفات گرفت. و‏‎ ‎‏اگر مقصود «عالم ملک» است که تدریجی الحصول و الکمال‏‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 688

‏است، مراد از آن اسم فعل است. و در هر صورت، در اینجا‏‎ ‎‏مقصود اسم ذات نیست. و شاید، به نکته ای، مراد از «عالمین»‏‎ ‎‏همین عوالم ملکیّه، که در تحت تربیت و تمشیت الهیّه به کمال‏‎ ‎‏لایق خود می رسد، و مراد از «ربّ» مربّی، که از اسماء افعال است،‏‎ ‎‏باشد. ...‏

‏     در لفظ و اشتقاق و معنی «عالَمین» اختلاف عظیم واقع است.‏‎ ‎‏چنانچه بعضی گفته اند «عالمین» جمع است و مشتمل بر جمیع‏‎ ‎‏اصناف خلق است از مادّی و مجرّد؛ و هر صنفی خود عالمی‏‎ ‎‏است. و این جمع از جنس خود مفرد ندارد و این قول مشهور‏‎ ‎‏است. ‏

‏     و بعضی گفته اند که «عالَم»، به فتح لام، اسم مفعول و «عالِم»،‏‎ ‎‏به کسر، اسم فاعل است؛ و «عالَمین» به معنای «معلومین» است و‏‎ ‎‏این قول علاوه بر آنکه خود فی حدّ نفسه بی شاهد و بعید است،‏‎ ‎‏اطلاق «ربّ المعلومین» بسیار بارد و بی مورد است.‏

‏     و اشتقاق آن را بعضی از «علامت» دانسته اند. و در این صورت‏‎ ‎‏بر تمام موجودات اطلاق شود، زیرا که همه علامت و نشانه و آیۀ‏‎ ‎‏ذات مقدّسند. و «واو» و «نون» به اعتبار اشتمال بر ذوی العقول  و‏‎ ‎‏تغلیب آن است بر دیگر موجودات. ‏

‏     ‏‏و بعضی او را مشتق از «علم» دانسته اند. و در هر صورت،‏‎ ‎‏اطلاق آن بر جمیع موجودات صحیح است، چنانچه اطلاق بر‏‎ ‎‏ذوی العقول نیز وجیه است. ولی «عالَم» اطلاق بر «ماسوی الله »‏‎ ‎‏شود؛ و بر هرصنف و هر فرد نیز گاه اطلاق شود. و اگر آن کس که‏‎ ‎‏«عالم» را بر هر فرد و صنف اطلاق کند از اهل عرف و لغت باشد،‏‎ ‎‏به اعتبار آنکه هر فردی علامت ذات باری است ـ و فی کُلِّ شَیْ ءٍ لَهُ‏‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 689
‏آیَةٌ.‏‎[4]‎‏ و اگر عارف الهی باشد، به اعتبار آنکه هر موجودی ظهور‏‎ ‎‏اسم جامع و مشتمل کلّ حقایق است به طریق ظهور احدیّت جمع‏‎ ‎‏و سر وجود؛ و از این جهت تمام عالم را و هر جزئی از آن را اسم‏‎ ‎‏اعظم به مقام احدیّت جمع ممکن است دانست؛ والاَسماءُ کُلُّها فی‏‎ ‎‏الکُلِّ وَکذا الآیات. ‏

‏     و بنابر آنچه ذکر شد، ایراد فیلسوف عظیم الشّأن صدر الملّة و‏‎ ‎‏الدّین ـ قدّس سرّه ـ بر مثل بیضاوی وارد است؛ زیرا که آنها ذوق‏‎ ‎‏این مشرب نکرده اند، و اما در مسلک اصحاب عرفان صحیح‏‎ ‎‏نیست. و چون کلام بیضاوی در این مقام و کلام فیلسوف مذکور‏‎ ‎‏طولانی است، ذکر آن نشد؛ هر کس مایل است، به تفسیر سورۀ‏‎ ‎‏«فاتحۀ» مرحوم فیلسوف مذکور رجوع کند. ‏

‏     و «ربّ» اگر از اسماء صفات باشد به معنی «مالک» و «صاحب»‏‎ ‎‏و اشباه آن مراد از «عالمین» جمیع ما سوی الله ممکن است باشد؛‏‎ ‎‏چه موجودات عالم ملک باشد یا موجودات مجرّدۀ غیبیّه. و اگر از‏‎ ‎‏اسماء افعال باشد ـ که شاید ظاهرتر همین است ـ مراد از «عالمین»‏‎ ‎‏عالم ملک است فقط؛ زیرا که «ربّ» در آن وقت به معنی «مربّی»‏‎ ‎‏است؛ و این معنا تدریج لازم دارد و عوالم مجرّده از تدریج زمانی‏‎ ‎‏منزّه هستند. گرچه نزد نویسنده به یک معنی روحِ «تدریج» در‏‎ ‎‏عالم «دهر» متحقّق است؛ و به همان معنی اثبات حدوث زمانی، به‏‎ ‎‏معنی روح زمان و دهریّتِ تدریج، در عوالم مجرّده نیز کردیم؛ و‏‎ ‎‏در مسلک عرفانی نیز حدوث زمانی را برای جمیع عوالم ثابت‏‎ ‎‏می دانیم، اما نه به آن طور که در فهم متکلّمین و اصحاب حدیث‏‎ ‎‏آید.(320)‏


کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 690

تفاوت ربوبیت و الوهیت

‏«وَالفرْق بَیْن الألوهیَّة وَ الرّبوُبیَّة انَّ الألوُهیَّةَ حَضرة الأسماءِ کلّها‏‎ ‎‏اسْم الذّات وَ الصّفات وَ الأفعال وَالرّبُوبیَّة حَضرة اسْماءِ الصّفات وَ‏‎ ‎‏الأفعال فَقطْ».‏

‏     قوله: «انَّ الألوهیَّة «الخ» الرّبُّ کما انَّه منْ اسْماء الصّفات و‏‎ ‎‏الأفعال فکذلِکَ انّهُ منْ اسْماء الذّات اذا اخذ بمعْنی الثّابت کما نقل‏‎ ‎‏عَن الشّیْخ فَعلی هذا یکونُ بیْنهما المُساوات وَ یمْکن انْ یقالْ انَّ‏‎ ‎‏الفرق بیْن الألوهیّة وَ الرّبوُبیَّة بعْدَ اشْتراکهما فی کونِهما منْ اسْماء‏‎ ‎‏الأفْعال کَما هُوَ التّحقیق عنْدَنا انّ الألوُهیَّة اشمَل منَ الرّبُوبیَّة فَانّ‏‎ ‎‏الثّانی یختَصُّ بما یحتاجُ الی التّربیَة کعالم الطّبیعَةِ و الهیُولائیّات‏‎ ‎‏بخلاف الأوّل.‏‎[5]‎‏(321)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ارتباط اسم رب با فیض اقدس و مقدس 

فیض اقدس و مقدس 

‏«کَما قال تَعالی: «الم تَر الی رَبّکَ کیفَ مّدّ الظِّلّ...».‏‎[6]‎‏ ‏

‏    ‏‏قدْ یقال الظّلّ عَلَی الفیْض الأقدَس باعْتبار ظهوُره فی حَضراتِ‏‎ ‎‏الأسْماءِ وَالصّفات معَ حِفْظِ کوْنهِ ظهوُر الحقّ وَ ظلّه ایْ حفظ‏‎ ‎‏الوحْدة فی عیْن الکثرة وَ علی هذا مدّه هوَ الفیض المنبَسط‏‎ ‎‏المقدّس و فی قوله: «مدّ الظّل» اشارة الی اتّحاد الظّاهِر وَ المظهر وَ‏‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 691

‏کوْن الظّاهِر هوَ المظهَر الممتدّ وَ اِشارة الی انّ وقوُع الکثْرة فیه اکثر‏‎ ‎‏ممّا وقعَت فی الحضْرة الفیض الأقدَس فَانّ الْکثرة وَ اِنْ کانتْ اصْلها‏‎ ‎‏منْهُ لکنّها فی تلک الحَضرة کثرة علمیَّة وَ فی ذاکَ کثرة عیْنیّة و قدْ‏‎ ‎‏یقال الظّلّ علی الفیْض الْمقدَّس باعْتبار اسْتهْلاکه فیِ الحضْرة‏‎ ‎‏الأحَدیّة وَ مدّه هوَ بسْطه عَلَی الحقائق الممکنَة وَ ظهُوره فی‏‎ ‎‏الْمرائی الْمتعیّنَة وَ بِالجمْلة الظّلّ مقام الْکثرة فی الوحْدة وَ مدّهُ‏‎ ‎‏ظهوُر الوَحْدة فی ملابس الکثرات وَ الظّلّ معَ مدّه متّحدٌ و‏‎ ‎‏اخْتلافهما اعْتباری فعَلی الأصْطلاح الأوّل کانَ الرّبّ مِنَ الأسْماءِ‏‎ ‎‏الذّاتیّة وَ عَلی الثّانی منَ الأسْماءِ الصّفتیّة.‏‎[7]‎‏(322)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ربوبیت ذاتیۀ خداوند 

‏ربِّ الْعالَمین: اگر عالمین صور اسما که اعیان ثابته است باشد،‏‎ ‎‏ربوبیت ذاتیه خواهد بود و راجع به مقام الوهیّت ذاتیه، که اسم الله ‏‎ ‎‏اعظم است، می باشد؛ زیرا که اعیان ثابته به تجلّی ذاتی در مقام‏‎ ‎‏واحدیّت به تبع اسم جامع که به تجلّی فیض اقدس متعیّن است‏‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 692

‏تحقّق علمی پیدا کردند. و معنی ربوبیّت در آن مقام مقدس، تجلّی‏‎ ‎‏به مقام الوهیّت است که بدان تجلّیْ جمیع اسما متعیّن شوند و عین‏‎ ‎‏ثابت انسان کامل اولاً، و دیگر اعیان در ظل آن، متعیّن شوند. و‏‎ ‎‏رحمانیت و رحیمیت اظهار همان اعیان است از غیب هویّت تا افق‏‎ ‎‏شهادت مطلقه؛ و ایداعِ فطرتِ عشق و محبتِ کمالِ مطلق است در‏‎ ‎‏خمیرۀ آنها، که بدان فطرت عشقیّۀ سائقه و جذبۀ قهریۀ مالکیه، که‏‎ ‎‏ناصیۀ آنها را گرفته، به مقام جزای مطلق، که استغراق در بحر کمال‏‎ ‎‏واحدیّت است، نایل شوند: اَلا اِلَی الله تَصیرُ الْأموُر.‏‎[8]‎‏... اگر‏‎ ‎‏عالمین حضرات اسمای ذاتیّه یا اسمای صفتیّه یا اسمای فعلیّه یا‏‎ ‎‏عوالم مجرّده یا عوالم مادیه یا هر دو یا جمیع باشد، تفسیر سوره‏‎ ‎‏فرق می کند.‏

‏     چنانچه اگر «اسم الله » در آیۀ شریفۀ بسم الله ... غیر از مقام‏‎ ‎‏مشیّتْ مقام دیگر باشد از اسمای ذاتیّه و غیر آن یا اعیان ثابته یا‏‎ ‎‏اعیان موجوده یا عوالم غیبیه و شهادتیه یا انسان کامل، نیز تفسیر‏‎ ‎‏جمیع سوره فرق می کند. و همین طور اگر «الله » الوهیّت ذاتیّه یا‏‎ ‎‏ظهوریّه باشد و «رحمن» و «رحیم» در بسمله صفت برای «اسم»‏‎ ‎‏باشد یا برای «الله »، تفسیر سورۀ شریفه فرق می کند.(323)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ربوبیت عامه و ربوبیت تشریعی 

‏بدان که ربوبیّت حق تعالی ـ جلّ شأنه ـ از عالمیان بر دو گونه است:‏

‏     یکی «ربوبیّت عامّه» که تمام موجودات عالم در آن شرکت‏‎ ‎‏دارند. و آن تربیتهای تکوینی است که هر موجودی را از حدّ نقص‏‎ ‎‏به کمال لایق خود در تحت تصرّف ربوبیّت می رساند. و تمام‏‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 693

‏ترقیّات طبیعیّه و جوهریّه و حرکات و تطوّرات ذاتیّه و عرضیّه در‏‎ ‎‏تحت تصرّفات ربوبیّت واقع شود. و بالجمله، از منزلِ مادّة الموادّ و‏‎ ‎‏هیولای اولی تا منزل حیوانیت و حصول قوای جسمانیّه و روحانیّۀ‏‎ ‎‏حیوانیّه، تربیت تکوینی، و هر یک از آنها شهادت دهند به این که‏‎ ‎‏الله ـ جلّ جلاله ـ ربّی.‏

‏     و دوم از مراتب ربوبیّت «ربوبیّت تشریعی» است، که مختصّ به‏‎ ‎‏نوع انسانی است و دیگر موجودات را از آن نصیبی نیست. و این‏‎ ‎‏تربیتْ هدایت طرق نجات و ارائۀ راههای سعادت و انسانیّت و‏‎ ‎‏تحذیر از منافیات آن ‏‏[‏‏است‏‎ ‎‏]‏‏که به توسّط انبیاء ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏اظهار فرموده. و اگر کسی با قدم اختیارْ خود را در تحت تربیت و‏‎ ‎‏تصرّف ربِ العالمین واقع کرد و مربوب آن تربیت شد به طوری که‏‎ ‎‏تصرّفات اعضا و قوای ظاهریّه و باطنیّۀ او تصرفات نفسانیّه نشد‏‎ ‎‏بلکه تصرّفات الهیّه و ربوبیّه گردید، به مرتبۀ کمال انسانیّت که‏‎ ‎‏مختصّ به این نوع انسانی است می رسد.(324)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتوحید از دیدگاه امام خمینی (س) (ج. 2)صفحه 694

  • . حمد / 1ـ3.
  • . غافر / 16.
  • «رب» از اسمای ظاهره جمالیه و مختص عالمین است، و «مالک» از اسمای باطنه جلالیه و مختص بندگان مجذوب فانی است. خدای متعال فرموده: الحمدلله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، پس ربوبیت مربوط به عالمین است و مالکیت مربوط به «یوم الدین»، و «یوم الدین» روز تجلی تام واحدی است؛ خداوند فرمود: «امروز ملک از آن کیست؟ از آن خدای واحد قهار».
  • . و فی کُلّ شَی ءٍ له آیةٌ (شاهدٌ) تدلّ علی انّه واحدٌ: (در هر چیزی خدا را آیتی است که دلالت کند بر اینکه او یکتاست. (میبدی؛ کشف اسرار؛ ج 1، ص 436). برخی این بیت را از «ابوالعتاهیه» دانسته اند.
  • «و تفاوت میان الوهیّت و ربوبیّت، آن است که الوهیّت عبارت است از حضرت اسما به تمامه، [یعنی] اسم ذات و صفات و افعال، و ربوبیّت فقط حضرت اسمای صفات و افعال است».     دربارۀ اینکه گفته «الوهیّت» تا آخر مطلب، «رب» همان طور که از اسمای صفات و افعال به شمار می رود، اگر به معنای ثابت فرض شود، از اسمای ذات نیز خواهد بود، چنانکه از شیخ نیز نقل شده است. در این صورت میان الوهیت و ربوبیت مساوات برقرار است؛ و ممکن است گفته شود که فرق الوهیت و ربوبیت، در عین اشتراکشان در اینکه هر دو از اسمای افعالند ـ چنانکه ما نیز به همین نظر معتقدیم ـ این است که الوهیت فراگیرتر از ربوبیت است؛ چرا که ربوبیت، مختص اموری است که نیاز به تربیت دارند؛ مانند عالم طبیعت و [موجودات] هیولایی، برخلاف الوهیت [که اختصاص به آن ندارد].
  • . فرقان / 45.
  • «چنانکه خدای متعال فرمود: آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را گسترانید...».     گاه «ظل» و سایه به فیض اقدس اطلاق می شود به اعتبار ظهورش در حضرات اسما و صفات با حفظ اینکه او ظهور حق و سایه اوست، یعنی حفظ وحدت در عین کثرت؛ و به این ترتیب، گستردن سایه عبارت است از فیض منبسط مقدس، و در این فرمودۀ حق که: «سایه را گسترانید»، اشاره ای به اتّحاد ظاهر و مظهر و اینکه ظاهر، همان مظهر گسترده شده و امتداد یافته است، می باشد و نیز اشاره ای به این نکته که وقوع کثرت در سایه و ظل، بیش از وقوع کثرت در حضرت فیض اقدس است؛ زیرا هر چند که اصل کثرت از حضرت فیض اقدس است، ولی کثرت در آن حضرت، کثرت علمی است در حالی که در آن عالم، کثرت عینی است.     و گاه «ظل» به فیض مقدس به اعتبار استهلاکش در حضرت احدیت، اطلاق می شود و گستردنش عبارت است از بسط ظل بر حقایق ممکن و ظهور کردنش در آینه های متعیّن؛ و بالجمله، «ظل» مقام کثرت در وحدت است و گستردن آن، ظهور وحدت است در لباس کثرات؛ و ظل با گستره اش متّحد است و اختلافشان اعتباری است.     پس، با توجه به اصطلاح اوّل، ربّ از اسمای ذاتی است و با توجه به اصطلاح دوم از اسمای صفتی.
  • . هان، بازگشت امور فقط به سوی خداوند است (شوری / 53).