گفتگو با آیت الله توسلی
□ جناب آقای توسلی با توجه به اینکه شما از مدتها قبل با مرحوم حاج احمد آقا آشنا بوده اید، در مورد نحوه آشنایی خود با ایشان مطالبی را بیان فرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از پاسخ دادن به این سؤال لازم است نکته ای را عرض بکنم و آن این که، هر انسانی در زندگی سیاسی و اجتماعیش دارای نقاط مثبت و منفی زیادی هست. و تنها معصومین هستند که از اشتباه و گناه مصون و معصوم هستند، بنابراین شخصی از زندگی و امتحاناتش سربلند و پرافتخار بیرون می آید که نقاط مثبت زندگی اش بر نقاط منفی آن غلبه داشته باشد. به نظر بنده مرحوم حاج احمد آقا از جمله اشخاصی بود که این توفیق را بدست آورده بود. و این نکته از تأثیری که درگذشت آن بزرگوار بر جامعه گذاشت روشن می شود.
اما نحوۀ آشنایی بنده با آن مرحوم به زمانی برمی گردد که وارد قم شدم و از آنجایی که حضرت امام در بعضی اوقات به محلات تشریف فرما می شدند، از همانجا در بیت و خاندان امام ایشان را می دیدم. تا زمانی که رسید به 15 خرداد 42 که مرحوم حاج احمد آقا در سن 18 سالگی و محصل دبیرستانی بود.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 221
□ از صفات برجسته اخلاقی ایشان به نکاتی که به خاطر دارید، اشاره فرمایید.
از زمانی که حاج آقا مصطفی به رحمت ایزدی پیوستند، زندگی سیاسی حاج احمد آقا وارد مرحله جدیدی شد. و تمامی کارهای امام در ایران به دوش ایشان افتاد. صفات برجسته ایشان در همین دوران مجال بروز پیدا کرد. یادم می آید در زمانی که می خواستند بیت را ببندند و با توجه به این که تمامی ساواکیها در قم پراکنده بودند، ایشان با شجاعت تمام مانع از بستن بیت شدند. و یا در سال 52 بود که به مکّه مکرّمه مشرف شدم و ایشان هم به اتفاق همسر و حسن آقا که بچه دو سه ساله ای بود و مادر بزرگوارشان به حج آمده بودند. و در هر کاروان چندین نفر ساواکی بودند و وحشتی بین کاروانیان افتاده بود که کسی جرأت نمی کرد اسم امام را به زبان بیاورد. اما ایشان به من گفتند که فلان شخص را می بینی، از مسؤولین ساواک است که در جیبش یک اطلاعیه از امام را گذاشته ام. ضمن اینکه در آن ایام، هم مادرشان مریض بود و هم حسن آقا تب داشت و تمامی کارها به عهده ایشان بود.
□ اگر بخواهیم ایشان را به صفت برجسته ای متصف بکنیم، چه عنوانی را شایسته تر می دانید؟
امانتداری و شجاعت دو صفتی بود که در میان سایر صفات و خصوصیات مثبت ایشان جلوه بیشتری داشت.
□ با توجه به این که جنابعالی هم در طول این سالها در بیت بودید. اخلاق و رفتار ایشان چگونه بود به خصوص در رابطه با حضرت امام؟
ایشان در هر جهتی مطیع حضرت امام(ره) بودند. البته بعضی از مغرضین و حتی دوستان ناآگاه می گفتند که حضور فلانی (حاج احمد آقا) موجب می شود تا امام در تصمیم گیریها تحت تأثیر قرار بگیرند اما تعبیر خود حاج احمد آقا این بود که: «بنده مواد را در اختیار ایشان می گذاشتم و تصمیم گیری با خودشان بود.» این قضیه به گوش امام هم رسید که بسیار مکدر شدند و فرموده بودند: «افرادی که این حرفها را می زنند و این
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 222
نسبتها را به احمد می دهند باید استغفار کنند.»
□ اگر خاطره ای از آن مرحوم در ذهنتان است برای خوانندگان نقل کنید.
بعد از تبعید امام(ره) به نجف، مرحوم حاج احمد آقا به آنجا رفت و معمم شد. هنگامی که به قم بازگشت، ساواک نسبت به وی حساس شد. لذا درصدد بدست آوردن فرصتی بود تا ضربه ای به ایشان بزند. در آن زمان ساواک برای بی آبرو کردن افراد، آنها را به محافلی خاص دعوت می کردند و صحنه ای پیش ساخته ترتیب می دادند و با گرفتن عکس و پخش کردن آن افراد را به اصطلاح ترور شخصیتی می کردند. یادم می آید روزی ایشان از خیابان می گذشت شخصی که سوار بر دوچرخه ای بود به پشتشان زد و گفت: اگر فلان شیخ دعوتتان کرد، رد کنید. و البته آن شیخ هم فرد بد ذاتی نبود و جریان را اطلاع داد که قرار است از شما توسط من دعوت شود تا در مجلس با یک زن از شما عکس بگیرند. که ایشان از آن فرد تشکر کرد.
نکته بعد این که در بند مادیات نبود چنان که بعد از فوت امام فرمودند کسی وجوهات شرعیه را نیاورد. و آن مقداری هم که مانده بود، فرستاد به حوزه که خرج چند سال آنها شد، دربارۀ تنظیم و نشر آثار امام(ره) خیلی متأسف بود و گله مند از کسانی که در نجف با امام بودند و چیزی از سخنان ایشان را ضبط نکردند. ایشان نقل می کردند که در سفر دوم، مقید شدم یک ضبط صوت بگذارم تا حرفهای امام ضبط بشود و الآن خوشبختانه تمام صحبتها و نامه های امام موجود است، که همه اینها در اثر تلاش و پیگیری آن بزرگوار صورت حقیقت به خود گرفته است.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 223