حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی

خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی

‏ ‏

بنام خدا

‏در فضائی که ستایش های تملق آمیز- به ویژه درباره صاحبان منصب و موقعیت‏‎ ‎‏اجتماعی و سیاسی- از یکسو و ناسزاهای تند- به خصوص درباره کسانی که قدرت‏‎ ‎‏سیاسی آنان را نمی پسندند- از سوی دیگر و در یک کلمه، گزافه گوئی، جای داوری‏‎ ‎‏منصفانه را نسبت به اندیشه ها- و مبانی آن- و رفتارها و اقدام ها- و انگیزه ها و نتیجه های‏‎ ‎‏آنها- می گیرد، دستیابی به شخصیت واقعی اشخاص دشوار و احیاناً نامیسر است. و این‏‎ ‎‏وضعیت ناگوار، البته یک اتفاق بی سابقه و زودگذر در زندگی اجتماعی، نیست بلکه یک‏‎ ‎‏بیماری ریشه دار تاریخی است. و درمان آن هم ساده نیست گرچه تلاش برای یافتن راه‏‎ ‎‏علاج، از مهمترین رسالتهای هر اندیشمند درد آشنائی است. ‏

‏ستایش گران گزافه گو یا مریدان با حسن نیّت اما سطحی و کم تأملند یا فرصت طلبان‏‎ ‎‏بی پروا. مریدان غالباً تحت تأثیر ذهن تاریخی خود و عاطفه ای که نوعاً ناشی از محیط‏‎ ‎‏اجتماعی و آداب و عادات رایج است، توان مستقل اندیشیدن را ندارند و چون سطحی‏‎ ‎‏هستند، بجای اینکه افراد را با میزان حقیقت بسنجند، اشخاص را ملاک حقیقت‏‎ ‎‏می پندارند و فرصت طلبان نیز برای نزدیکی به قدرت برخورداری از اعتبار رسمی‏‎ ‎‏اجتماعی ریاکارانه بازار تملق را گرم می کنند. ‏

‏سوگمندانه اگر ما داوری درست درباره خودیها را با ستایش های بی حساب و‏‎ ‎‏مطلق نگری های گزاف سودزا کردیم، طبعاً جواز ناسزاگویی و دشنام را بجای داوری به‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 244
‏مخالف و معارض داده ایم. که او هم در سابقه تاریخی و کاستی شخصیت با ما شریک‏‎ ‎‏است و دچار بیماری است. و در بدترین وضعیت مورد تحریک و حمایت قدرتهای بیگانه‏‎ ‎‏است که قصد براندازی دارند. در چنین فضایی، حقیقت در طوفانی از افراط و تفریط گم‏‎ ‎‏می شود. ‏

‏اگر به درجه ای از بلوغ برسیم که شخصیت افراد را با میزانها و اصلهای معقول و ‏‎ ‎‏تعریف شده وشرعاً قابل دفاع بسنجیم و از مطلق کردنها بپرهیزیم و گذشته را با دیده ای‏‎ ‎‏باز و با تأمل در همه پیش آمدها و پیامدهای آنها بنگریم، ضعفها و قوتها را در جای خود‏‎ ‎‏ببینیم، در اینصورت زمینه عبرت آموزی از تاریخ و گذشته را که مورد عنایت و تأکید‏‎ ‎‏بزرگان دین الهی و اندیشه بشری بوده است برای خود و دیگران فراهم آورده ایم. ‏

‏من شخصاً نسبت به مرحوم حاج سید احمد آقا علاقمند و با ایشان دارای سابقه بلند‏‎ ‎‏دوستی هستم و خاطرات فراوانی از ایشان دارم و یاد و خاطره ایشان که هنوز داغدارشان‏‎ ‎‏هستیم برای من دل انگیز است. ‏

‏اما برخلاف میل باطنی و خواست شخصی، با توجه به مقدمه ای که بیان کردم بنا‏‎ ‎‏نداشته و ندارم درباره آن فقید سعید از آنجهت که فرزند رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی و‏‎ ‎‏طبعاً دارای موقعیت اجتماعی و نیز منشأ اثر در انقلاب و اجتماع بوده اند و نیز درباره‏‎ ‎‏دیگر بزرگان و نامداران به شیوه رایج سخن بگویم. شیوه ای که در اثر آن، آنچه مکتوم‏‎ ‎‏می ماند، حقیقت است و آنکه مظلوم واقع می شود، مردمی هستند که رشد و کمال‏‎ ‎‏شخصیت آنان در گرو درک خردمندانه حقیقت و شناخت مصلحت واقعی است و اگر‏‎ ‎‏شناخت حقیقت و مصلحت همیشه برای همگان میسر نیست دست کم باید کوشید تا‏‎ ‎‏جوّی باطراوت و امن پدید آید که در آن هر صاحب نظر درد آشنایی بتواند خیرخواهانه‏‎ ‎‏در عرصه های فکری و عملی مشارکت داشته باشد تا جامعه طی یک فرایند انسانی و‏‎ ‎‏سنجیده به حقیقت و مصلحت، نزدیک و نزدیکتر شود. ‏

‏بدون تردید کسانی چون حاج احمد آقا دارای سجایا و مزایای فراوانی بوده اند اما‏‎ ‎‏حقیقت از اشخاص عزیزتر است و باید شخصیت افراد هر چقدر هم که بزرگ باشند با‏‎ ‎‏میزان حقیقت سنجیده شود بخصوص کسانی که شخصیتشان بنحوی با سرنوشت قوم و‏‎ ‎‏ملت و آیین و فرهنگ، پیوند خورده است و اگر داوری منصفانه و همه جانبه درباره افراد‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 245
‏در هر مقام و موقعیتی که هستند، میسر باشد نباید از ذکر خطا و اشتباه افراد نیز خودداری‏‎ ‎‏کرد. انسانهای معصوم اندک بوده اند و هم اکنون نیز سوگمندانه دست ما از دامن معصوم‏‎ ‎‏کوتاه است و سایر انسانها در هر مرتبه ای از بزرگی و پاکی هم که باشند از خطا مصون‏‎ ‎‏نیستند و البته هیچ انسانی را بخاطر خطایی که می کند (اگر از سر عمد و خیانت نباشد)‏‎ ‎‏نباید ملامت کرد. آنچه در خور ملامت است اینکه خطای افراد تحت الشعاع شخصیّت‏‎ ‎‏اجتماعی و دینی و سیاسی آنان نادیده انگاشته شود و بدتر اینکه صواب و خیر بحساب‏‎ ‎‏آید. البته ناگفته نگذارم که اگر از حقیقت نهراسیم و واقع بینانه در آن بنگریم و شخصیت‏‎ ‎‏افراد را با آن بسنجیم خوشبختانه نتیجه ای که از بحث منصفانه خود می گیریم در مجموع‏‎ ‎‏بنفع بسیاری از شخصیتهای انقلابی و دینی ما خواهد بود. آنکس که دچار روزمرگی و‏‎ ‎‏جوزدگی نیست اگر بهر دلیلی نخواهد یا نتواند آنطور که می پسندد و درست می داند‏‎ ‎‏داوری کند، بهتر است که کمتر سخن بگوید بخصوص اگر سخن درباره افراد باشد حتی‏‎ ‎‏اگر آن فرد یا افراد را دوست بدارد. ‏

‏اما اصرار عزیزان و دینی که از حاج احمد آقا که بخشی از عمر علمی و سیاسی خود را‏‎ ‎‏با ایشان سپری کرده ام بر گردن دارم و نیز حکم ادب باعث شد که چند نکته را درباره‏‎ ‎‏ایشان که شاید بیش از دیگران یا دست کم باندازه چند نفر معدود در جریان آن بوده ام و‏‎ ‎‏بدورانی برمی گردد که امروز دهها سال از آن می گذرد و در واقع تجدید خاطره است بیان‏‎ ‎‏دارم با این امید که در همین قسمت نیز از چارچوب انصاف بیرون نروم. ولی همانطور که‏‎ ‎‏گفتم فعلاً بهیچ وجه بنای من بر داوری همه جانبه درباره شخصیت این عزیز فقید نیست‏‎ ‎‏تا تقدیر حضرت حق در آینده چه باشد. ‏

‏دو نکته ای که با جمال و شتابان در اینجا بیان خواهم کرد به آن بخش از فعالیتهای‏‎ ‎‏سیاسی و علمی ایشان برمی گردد که خود من نیز در جریان آن بوده ام و در حدّ توان ناچیز‏‎ ‎‏خود با ایشان همراهی داشته ام. قبل از بیان گوشه ای از فعالیت سیاسی ایشان در حوزه‏‎ ‎‏علمیه قم لازم است مقدمه ای ذکر کنم: ‏

‏نهضت اسلامی، بعد از قیام خونین 15 خرداد و سرکوبی خشن و خونین آن توسط‏‎ ‎‏رژیم شاه، دوران سخت و پر دلهره ای را طی کرد. پس از تبعید حضرت امام، کسانی که‏‎ ‎‏جداً راه ایشان را می پیمودند، اندک بودند آنهم اغلب در زندان یا تبعید بسر می بردند و در‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 246
‏حوزه علمیه قم پایگاه اصلی نهضت و در تهران وقتی آن چند نفر بزرگوار دستگیر و از‏‎ ‎‏دسترس دور می شدند، طلبه های جوان مبارز خود را بی پناه می دیدند. ‏

‏از سال 52 بحران مزبور شدت بیشتری پیدا کرد. خبرهایی که از ایجاد شکاف و‏‎ ‎‏پیدایش نفاق میان بخشی از نیروهای مبارز می رسید، دوستداران انقلاب را سخت آزرده‏‎ ‎‏و نگران می کرد، و مخالفان امام کسانی را که با مبارزه با ستم میانه ای نداشتند- و‏‎ ‎‏عده شان هم کم نبود- جری تر، تا سم پاشی کنند که نتیجه مبارزه و قیام امام همین انحرافها‏‎ ‎‏است. رژیم نیز بشدت به این اختلافها دامن می زد و متأسفانه موج این دامن زدنها توسط‏‎ ‎‏خامان سطحی نگر به مجامع دینی هم می رسید. ‏

‏هنگامی که مارکسیستها از دل جریان مجاهدین خلق با تصفیه خونین و سرکوبی خشن‏‎ ‎‏نیروهای مسلمان سر برآوردند و تغییر موضع خود را اعلام کردند، این بحران به اوج‏‎ ‎‏شدت خود رسید و مشکلات و تخلی های فراوانی را داخل زندانها و بیرون آنها پدید‏‎ ‎‏آورد. ‏

‏از سال 53 تا 56 شاید تلخ ترین و سیاه ترین دوران مبارزه بود. نیروهای نامدار مبارز‏‎ ‎‏در قم و سایر نقاط ایران بیشتر اوقات در زندان و تبعید بودند و زبان مخالفان امام و‏‎ ‎‏انقلاب بخصوص در حوزه ها دراز و زهردار بود. در چنین دوران سختی بجرأت می گویم‏‎ ‎‏که حاج احمد آقا و جریان کوچک اما پرتحرک و کارسازی که با ایشان کار می کرد‏‎ ‎‏منسجم ترین و برنامه دارترین نیروی مبارز در داخل حوزه ای بودند که بزرگان مبارزش کم‏‎ ‎‏ و بیش در سراسر این دوران در زندان و تبعید بسر می بردند. ‏

‏مهمترین مرکز دریافت، تکثیر و توزیع آثار حضرت امام اعم از آثار علمی و سیاسی،‏‎ ‎‏همین نقطه بود. تمامی اعلامیه هایی که در آن دوران پرخفقان و رنج آور با امضاء‏‎ ‎‏«روحانیون مبارز داخل کشور»، «طلاب مبارز»، «جمعی از فضلاء» و... منتشر شد، از این‏‎ ‎‏جا سرچشمه می گرفت. و اینهمه کار طاقت فرسایی بود که محور اصلی و نیروبخش آن‏‎ ‎‏بدون تردید حاج احمد آقا بود. در اینجا لازم می دانم از دانشمند بافضیلت و توانای‏‎ ‎‏بی ادّعا جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای «واحد» نام ببرم که پرزحمت ترین و‏‎ ‎‏خطرناک ترین بخش کار را در زمینه طبع، تکثیر و توزیع اعلامیه ها و آثار، و فعالیتهای‏‎ ‎‏مخفی متناسب با آن به عهده داشتند. بنده نیز کوچکترین و کم اثرترین عضو جمعی بودم‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 247
‏که جز چند نفر آنان را نمی شناختم و نقطه پیوند و زمینه اتصال ما به یکدیگر حاج احمد آقا‏‎ ‎‏رحمةالله علیه بودند. ‏

‏علاوه بر آثار اعلامیه های امام و نیز اطلاعیه های تحلیلی و توضیحی که منتشر می شد‏‎ ‎‏این جمع برای روشنگری به تکثیر آثار دیگری نیز اقدام می کرد که از جمله آن می توان به‏‎ ‎‏ترجمه و توزیع نامه حضرت اباعبدا... حسین بن علی(ع) به عالمان و دانشمندان‏‎ ‎‏مسؤولیت گریز و نیز جزوه ای از مرحوم آل احمد که بعدها تحت عنوان خدمت و خیانت‏‎ ‎‏روشنفکران نشر یافت اشاره کرد که ترجمه اولی و مقدمه دومی از خود من بود. ‏

‏البته علاوه بر آنچه گفته شد حاج احمد آقا مطمئن ترین مجرای ارتباط امام با‏‎ ‎‏طرفداران و پیروان خود بودند. غیر از اعلامیه ها و نوارها، پیغامهای خاص امام نیز ابتداء‏‎ ‎‏به حاج احمد آقا می رسید و ایشان به طرفهای ذی ربط ابلاغ می کردند و شهادت می دهم‏‎ ‎‏که حاج احمد آقا در انجام وظیفه خود، امانت و دقت داشتند. ‏

‏همچنین یکی از استوارترین محورهای ارتباط انقلابیون و بزرگان مبارز در تهران و قم‏‎ ‎‏و سایر جاها بخصوص حوزه علمیه با بیرون حوزه حاج احمد آقا بودند که هم هوش‏‎ ‎‏سیاسی و شجاعت و پایداری ایشان موضوعیت داشت و هم به جهت ارتباط ویژه ای که با‏‎ ‎‏حضرت امام داشتند و مجرای مطمئن ارتباط بودند موقعیت ممتازی را در مبارزه داشتند‏‎ ‎‏که کسی نمی توانست جای ایشان را پر کند. ‏

‏و اما از حیث همکاری علمی: ‏

‏همکاری علمی من با ایشان نظم و استمرار همکاری سیاسی را نداشت بلکه پراکنده‏‎ ‎‏بود. ‏

‏پاره ای از درسهای خارج فقه و اصول را مدتی با ایشان مباحثه داشتیم و نیز پاره ای از متون‏‎ ‎‏دشوار قدیمی و بعضی از متن های جدیدتر را نیز با ایشان مباحثه کردیم از جمله جلد دوم‏‎ ‎‏کتاب «اقتصادنا» تألیف مرحوم آیت ا... شهید سید محمد باقر صدر. ‏

‏در مورد نحوه تحصیل علوم حوزوی چندان با یکدیگر اتفاق نظر نداشتیم و همین امر‏‎ ‎‏سبب شده که همکاری علمی ما چندان دوام نداشته باشد. ‏

‏ایشان سخت بر این باور بودند که پرداختن به متون دشوار و مهم فقهی، از درسهای‏‎ ‎‏رسمی خارج مهم تر است و عمده توجه ایشان به خواندن این متنها بود. بهمین دلیل‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 248
‏درسهای رسمی خارج را به اندازه متن خوانی جدی نمی گرفتند گرچه کم و بیش در این‏‎ ‎‏درسها نیز شرکت می کردند بنده نیز با اینکه معتقد بودم که یک طلبه فاضل حتماً باید از‏‎ ‎‏عهده فهم و درک متون علمی برآید ولی صرف بیش از حد دقت روی آن را سبب محدود‏‎ ‎‏شدن دید آدمی می دانستم. و بر این باور بودم که دانشجوی جوان علوم دینی باید در‏‎ ‎‏مرتبه خارج فقه و اصول، استاد ببیند و راه و رسم ورود به حوزه نظرهای مختلف و چم و‏‎ ‎‏خم کار علمی را بیاموزد و البته در کنار آن و متناسب با درسی که می خواند هرچه بیشتر به‏‎ ‎‏متن های مایه دار بپردازد بهتر است. بخصوص از سوی مرحوم پدرم شیوه خاصی از‏‎ ‎‏مباحثه و تحصیل درس خارج بمن توصیه شده بود که واقعاً اگر آن شیوه توسط طلبه ای‏‎ ‎‏فاضل که سطح را خوب خوانده است، پی گیری شود، دو، سه سال کافی است تا وی‏‎ ‎‏صاحب نیروی اجتهاد شود. ‏

‏طبق این شیوه، استاد نه بیانگر یکطرفه مطالب بلکه ناظر بر تلاش فکری شاگرد و‏‎ ‎‏اصلاح کننده آن خواهد بود. این شیوه را ما با ایشان و برادر فاضل دیگرمان جناب‏‎ ‎‏حجةالاسلام والمسلمین آقای محمد شریعتی که در مبارزات نیز همگام با حاج احمد آقا‏‎ ‎‏بودند شروع کردیم ولی متأسفانه چندان دوام نیاورد بخصوص که نتوانستیم برای این کار‏‎ ‎‏مهم استاد با حوصله ای که بر کار ما نظارت کند و با ما در این امر، تفاهم داشته باشد پیدا‏‎ ‎‏کنیم زیرا که همگی سخت تحت تأثیر شیوه رایج حوزه بودند. بعد از آنهم من، بیشتر‏‎ ‎‏بسراغ همان روال رایج در حوزه ها رفتم و آن مرحوم بیشتر به خواندن و بحث متون‏‎ ‎‏پرداخت و با استعداد و دقت خوبی که داشت توفیق های مناسبی را نیز یافت. ‏

‏در سال 56 هم (چند ماه قبل از رحلت حاج آقا مصطفی) به نجف رفتند که من چندان‏‎ ‎‏از حال و کار و تحصیل ایشان اطلاعی ندارم ولی بعد از رحلت آیت الله فقید حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی(ره) و سنگینی بار مسؤولیتی که بر دوش حاج احمد آقا در کنار پدر بزرگوارش‏‎ ‎‏افتاد و اوجگیری مجدد نهضت فکر نمی کنم که چندان مجالی برای پرداختن فراوان بکار‏‎ ‎‏تحصیل رسمی یافته باشند البته بعد از انقلاب و بمیزان فروکش کردن التهابها و بخصوص‏‎ ‎‏این اواخر، ایشان مجدداً با جدیّت بمطالعه، مباحثه و تدریس مشغول بودند که تقدیر‏‎ ‎‏الهی ایشان را از ما گرفت. خداوند ایشان را با اولیاء مکرمش محشور فرماید. ‏

‏خداوند منان این مصیبت بزرگ را بر همه ما و بخصوص بیت شریف حضرت امام‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 249
‏خمینی آسان کند و ضایعه فقدان حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا‏‎ ‎‏خمینی را با رحمت واسعه و عنایت ویژۀ خود جبران فرماید و آن عزیز را در دریای‏‎ ‎‏رحمت و آمرزش و لطف خویش غرقه فرماید! ‏

‏درباره مرحوم حاج احمد آقا نکته ها و مطالب فراوانی می توان و باید گفت که هر یک‏‎ ‎‏از علاقمندان و بستگان لابد به تناسب اوضاع و نیز دید خود گوشه هایی از آنها را بیان‏‎ ‎‏کرده اند یا خواهند کرد. ‏

‏من در اینجا می خواهم نکته ای را بیان کنم که در عین سادگی، آن را بسیار مهم‏‎ ‎‏می دانم. نکته ای که حکایتگر ظرفیت وجود آن عزیز و سعۀ صدر ایشان است. ‏

‏می دانیم که جناب حاج احمد آقا (رضوان الله علیه) از چهره های درخشان انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی است و نقش ممتاز ایشان با توجه به نسبتی که با رهبر کبیر انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏داشتند نقشی مؤثرتر و حساس تر بود یعنی ایشان به طور طبیعی واسطةالعقد نهضت‏‎ ‎‏اسلامی و رهبری آن که در تبعید به   سر می بردند شد. بنده ادعا نمی کنم که این نقش در ‏

‏انحصار فرزند امام بود ولی نقش ایشان را در این زمینه ممتاز و بسیار مهم می دانم. و اجازه‏‎ ‎‏بدهید نکته ای را دربارۀ شخصیت آن عزیز فقید بیان کنم که با خود انقلاب اسلامی رابطۀ‏‎ ‎‏وثیقی دارد و اگر ناچارم اندکی دربارۀ انقلاب بیشتر سخن بگویم مطمئناً روح حاج احمد‏‎ ‎‏آقا خشنودتر خواهد شد تا همه سخن درباره شخص ایشان باشد. ‏

‏آشنایان با انقلاب و کسانی که از آغاز شاهد فراز و نشیبهای آن بوده اند می دانند که‏‎ ‎‏نهضت، دارای سیر یکسان نبوده است اما شاید نسل امروز و کسانی که بعد از انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی رشد کرده اند درست آشنا به مراحل نهضت و دشواری های آن نباشند. ‏

‏نهضت اسلامی را در یک تقسیم بندی کلی می توان دارای سه دوره دانست: ‏

‏دوره شروع که مرحله ای انفجاری و فراگیر بود و بخصوص سطح وسیعی از روحانیون‏‎ ‎‏را در برگرفت. اما با جهت گیری انقلابی حضرت امام و قرار گرفتن طبیعی ایشان در مقام‏‎ ‎‏رهبری نهضت خیلی ها کشش ادامه راه را از دست می دادند. و با وقوع حوادث 15 خرداد‏‎ ‎‏و ظهور هرچه بیشتر سختگیری های رژیم شاه و سرکوب طرفداران نهضت، خیلی ها‏‎ ‎‏احساس خطر کردند و اگر در برابر نهضت نایستادند دست کم خود را کنار کشیدند و از‏‎ ‎‏انقلاب و رهبر آن جدا شدند و با تبعید حضرت امام و فرزند بزرگشان آیت الله حاج آقا‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 250
‏مصطفی خمینی دوره دوم نهضت یعنی دوره غربت و سختی و انزوای انقلاب و دربدری‏‎ ‎‏و گرفتاری و خون دل خوردن طرفداران امام شروع شد گرچه رهبری ممتاز امام و‏‎ ‎‏فداکاری معدودی از یاران آن بزرگوار سبب شد که حرکت هر چند کند ولی مطمئن به‏‎ ‎‏سوی هدف ادامه پیدا کند. ‏

‏از حدود سال 1349 و پیدایش حرکتهای مسلحانه فضای جدیدی پیش آمد که بعضی‏‎ ‎‏از طرفداران انقلاب را امیدوار کرد ولی امام هیچ گاه بدین حرکتهای متکی به زور و‏‎ ‎‏اسلحه روی خوش نشان ندادند که امر مهمی است البته بنده آن برخورد امام را یک‏‎ ‎‏برخورد تاکتیکی نمی دانم بلکه وقتی آن را در کل تاریخ اسلام و تشیع مطالعه می کنم و‏‎ ‎‏نحوۀ رویارویی امامان شیعه(ع) و تفاوت حرکت تشیع اثنا عشری در طول تاریخ سلطه‏‎ ‎‏خودکامگی بر جهان اسلام با حرکتهای اسماعیلی و قرمطی و زیدی و... می بینیم معتقدم‏‎ ‎‏که عدم اتکا به زور برای پیشبرد اهداف سیاسی و تنها به بلوغ فکری و خواست مردم‏‎ ‎‏تکیه کردن و آن را پایه حرکت و جهد نظام دانستن یک موضع اصولی در فلسفه سیاسی‏‎ ‎‏شیعی است که امیدوارم خداوند توفیق دهد تا با تکیه بر آنچه در تاریخ رخ داده است و‏‎ ‎‏نیز به استناد منابع نظری و سیره، عملی اسلامی آن را در موقع خود بیان و شرح کنم. ‏

‏به هر حال در این مقطع نیز نهضت امام خمینی، که تحت فشار رژیم بود و این‏‎ ‎‏اندیشه های غیر زنده و غیر انقلابی آن را در انزوا قرار داده بودند و یاران امام هم توسط‏‎ ‎‏رژیم مورد سرکوب و تعقیب بودند و بعضی از انقلابیان که نظر تندتری داشتند شاید از‏‎ ‎‏امام به خاطر عدم پشتیبانی ایشان از حرکتهای متکی به زور و اسلحه برای سرنگونی‏‎ ‎‏رژیم، دلخور بودند یعنی نهضت امام خمینی حتی در نظر بسیاری از انقلابیان با ابهامهایی‏‎ ‎‏روبر شده بود. ‏

‏به نظر من حوزه در آن دوره دچار رکود بود و با توجه به حضور شورانگیز مرحوم دکتر‏‎ ‎‏شریعتی در عرصۀ اندیشه اسلامی و موضعگیری متعهدانه و دردمندانه ایشان، در واقع‏‎ ‎‏باید بگویم که از سال 49 به بعد مرکز ثقل حرکت و انگیزش انقلاب اسلامی اندکی جابجا‏‎ ‎‏شد و دانشگاهها و حوزه های روشنفکری اسلامی بیش از حوزه علمیه از خود تحرک و‏‎ ‎‏پویایی نشان دادند و شخصیتهای معتبر انقلابی که در بند یا تحت نظر قرار داشتند و احیاناً‏‎ ‎‏با توجه به شرایط فکری و سیاسی و اجتماعی، به جوانان بخصوص در دانشگاهها و‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 251
‏خارج از حوزه امید بسته بودند. ‏

‏با ظهور انحراف در میان حرکتهای مسلحانه جوانان مسلمان، ضربۀ دیگری به اندیشه و‏‎ ‎‏حرکت انقلاب وارد آمد و بخصوص مقدس نماها بخصوص تحت پوشش دفاع از ولایت و‏‎ ‎‏شریعت کوشیدند تا وانمود کنند که نتیجه نهضت اسلامی همین انحرافها و کژیها بوده است و‏‎ ‎‏حتی بسیاری از انقلابیان نیز دچار نوعی سرگشتگی و ابهام ذهنی شدند. ‏

‏از سال 54 چه در زندان به خاطر جوّ بسیار ناگواری که پیش آمده بود و مورد سوء استفاده‏‎ ‎‏ساواک قرار می گرفت و تقابل شکننده نظری و عملی نیروهای مبارز و در بند چه‏‎ ‎‏در خارج زندان بخاطر جوّ ناگواری که انحراف در حرکت و مبارزه و بروز نفاق و شیوع‏‎ ‎‏تصفیه های خونین و میدانداری ارتجاع و همدستی آگاهانه یا ناآگاهانه آن با رژیم شاه برای‏‎ ‎‏ضربه زدن به نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی پیش آمده بود، نهضت اسلامی در‏‎ ‎‏انزوای خود سخت ترین مراحل را طی می کرد. ‏

‏از سال 56 اوضاع جهانی و داخلی عوض شد و تدبیر امام مبارزه را به جهتی تازه کشاند‏‎ ‎‏و در واقع سومین دوره نهضت آغاز شد و مردم دسته دسته به انقلاب گرویدند و شاه و‏‎ ‎‏ارتجاع را واپس راندند و نهضت اسلامی به صورت انقلابی فراگیر درآمد که متکی‏‎ ‎‏بر خواست و اراده مردم و حضور آنان در صحنه بود و بالاخره به پیروزی انقلاب منجر‏‎ ‎‏شد و در واقع دوران اقتدار و آوازۀ انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر آنکه در راه سوم است پیش‏‎ ‎‏آمد. ‏

‏در دوره و مرحله اول حاج احمد آقا در اوان جوانی بودند و در واقع حضور شاداب‏‎ ‎‏ایشان در صحنه انقلاب همزمان با دوران دوم یعنی دوران غربت و رکود نهضت است و‏‎ ‎‏همین امر یعنی انتخاب این راه پرخطر در آن مرحله سخت نشانۀ ایمان آن عزیز و‏‎ ‎‏فداکاری او است. - و نکته ساده امّا مهمی که درباره عزیز فقیدمان می خواهم بگویم این‏‎ ‎‏است که در شخصیت، رفتار، برخورد و وضعیت اخلاقی و اجتماعی حجت الاسلام و‏‎ ‎‏المسلمین حاج احمد آقا خمینی چه در دوران عزلت و تنهایی انقلاب یعنی در آن هنگام‏‎ ‎‏که بسیار کسان با دیدن ایشان روترش می کردند و از پسر امام خمینی دور می شدند چه در‏‎ ‎‏آن هنگام که انقلاب اسلامی در اوج اقتدار قرار گرفت و نظام جمهوری اسلامی تأسیس‏‎ ‎‏شد و حاج احمد آقا در کنار پدر بزرگوارش یکی از حساسترین موقعیتها را به دست آورد‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 252
‏و دارای آوازه و اعتبار ظاهری هم شد هیچ گونه تغییری رخ نداد. حاج احمد آقا بعد از‏‎ ‎‏سال 57 به همان اندازه صمیمی، بی تکلف و خودمانی بود که در سالهای 50 و 54. شاید‏‎ ‎‏آنچه گفتم در نگاه اول ساده به نظر آید ولی به نظر من نشانگر ظرفیت بسیار بالای روحی‏‎ ‎‏و وجودی این مرد بزرگ است. من از سال 50 کم و بیش با ایشان آشنا و احیاناً در‏‎ ‎‏فعالیتهای علمی و سیاسی همراه بوده ام. و بدون مجامله گواهی می دهم که آن عزیز از‏‎ ‎‏موقعیت ممتازی که به دست آورد بحمدالله از سوء استفاده به دور ماند و به آفت‏‎ ‎‏جانسوزی که خیلی ها را گرفتار می کند دچار نشد. حتی اگر کسانی همه مواضع ایشان را‏‎ ‎‏نپسندند انصاف حکم می کند که در انگیزۀ خیر ایشان و صداقتشان نسبت به اسلام آنطور‏‎ ‎‏که آن را می شناختند و نسبت به امام به عنوان رهبر مطاع خود تردید نکنند. حاج احمد آقا‏‎ ‎‏انسان هوشمند، عالم، سیاستمدار، باتدبیر و خیرخواهی بود که مهمترین دغدغۀ خاطر‏‎ ‎‏او، انقلاب و نگاهداری و نگاهبانی از خط و راه امام بود و اینهمه را با تواضع و صفا و‏‎ ‎‏دوری از خودخواهی و تکبر توأم کرده بود. گشودن بحث دربارۀ شئون سیاسی، علمی،‏‎ ‎‏انقلابی و اجتماعی حاج سید احمد آقا به مجال گسترده ای نیاز دارد که فکر می کنم‏‎ ‎‏دوستان دیگری در این باره صحبت کرده باشند. روح بلند آن عزیز با اجداد پاکش محشور‏‎ ‎‏باد! ‏

 

کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 253