آقای محسن رفیقدوست

مصاحبه با آقای محسن رفیقدوست

‏ ‏

□ آشنایی شما با حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟

‏ ‏

‏در سال 1341- آغاز نهضت- روزی از منزل امام با عده ای از دوستان بیرون آمده‏‎ ‎‏بودیم. جوان 15-16سالۀ لاغر اندامی را دیدیم که با سرعت توی کوچه می دوید. یکی‏‎ ‎‏از دوستان ایشان را معرفی کرد و گفت: «او پسر دوم، حضرت آیت الله خمینی است»‏‎ ‎‏یک علقه و محبتی نسبت به آن مرحوم پیدا کردم که تا زمان رحلتشان، ادامه داشت و از‏‎ ‎‏همان نخستین روزی که ایشان را دیدم یاد می کردند. ‏

‏ ‏

□ دربارۀ ویژگی اخلاقی ایشان اگر مطلبی دارید بفرمایید. 

‏ ‏

‏بهترین و بالاترین ویژگی حاج احمد آقا، محوبودن در امام بود. او دوست داشت‏‎ ‎‏آن جور که امام حرکت می کند، حرکت و زندگی کند و تصمیم بگیرد و دوستانش را‏‎ ‎‏انتخاب کند و با افرادی قطع دوستی بکند. و شاید این بهترین تعریفی است که می شود از‏‎ ‎‏حاج احمد آقا کرد. ‏

‏یادمان است که در سالهای 63 و 64 به دستور حضرت امام، هر ماه جلساتی داشتیم و‏‎ ‎‏عده ای از دوستان هیئتهای مؤتلفه در حضور حاج احمد آقا تشکیل جلسه می دادیم. امام‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 308
‏امام فرموده بودند شما هرچه را به احمد بگویید، او بدون کم و زیاد به من می گوید. واقعاً‏‎ ‎‏هم همین طور بود و هر بحث و موضعگیری که می شد، ایشان را به عنوان فرزند صادق‏‎ ‎‏حضرت امام می شناختیم و می دانستیم در مسیری حرکت می کند که امام می خواهد. ‏

‏ ‏

□ دربارۀ حساسیتهای ایشان نسبت به حضرت امام چه می دانید؟

‏ ‏

‏ایشان در همۀ مسائلی که مربوط به امام بود حساسیت داشت؛ در مورد سلامت امام،‏‎ ‎‏دربارۀ ساعتهای کار و ملاقاتهای ایشان و برخوردهایی که داشتند. ماها که نزدیک بودیم،‏‎ ‎‏می دانستیم که حضرت امام در خیلی از مسائل با حاج احمد آقا مشورت می کردند. برخی‏‎ ‎‏می گفتند، ممکن است حاج احمد آقا دیدگاههای خودش را- که با دیدگاههای حضرت‏‎ ‎‏امام تفاوت دارد- مطرح کند، امّا ما که از نزدیک شاهد بودیم و جلسات متعدد داشتیم‏‎ ‎‏مطمئن بودیم که ایشان سعی می کند خواست امام را تشخیص بدهد و همان را به عنوان‏‎ ‎‏یک نظر مطرح کند. ‏

‏ایشان از آنجا که فرزند امام بود، اصرار داشت که خودش را از جناح بندیها و‏‎ ‎‏گروه بندیها جدا بکند و آنچه را که امام می خواهد عمل کند و درباره اش موضعگیری کند. ‏

‏ ‏

□ درباره فعالیتهای مبارزاتی مرحوم حاج احمد آقا چه می دانید؟

‏ ‏

‏زمانی که امام از ایران تبعید شدند، حاج احمد آقا مدتی در ایران بود. بعد از اینکه امام‏‎ ‎‏به نجف هجرت کردند. گاهی حاج احمد آقا به نجف می رفت و یکی از کانالهای مطمئن‏‎ ‎‏اخبار حضرت امام برای طرفداران و مقلدان و پیروان ایشان به شمار می آمد. به این معنا‏‎ ‎‏که هر موقع می خواستیم مطلبی را به طور دقیق خدمت امام عرض کنیم- البته دوستان‏‎ ‎‏دیگری هم بودند، ولی- مطمئن ترین فرد، مرحوم حاج احمد آقا بود. ‏

‏به خاطر دارم در یکی از سالها- البته سال دقیق را به یاد ندارم- نامه ای توسط حاج‏‎ ‎‏احمد آقا خدمت امام فرستادم راجع به تغییراتی در حوزۀ علمیۀ قم. دفعۀ بعد که حاج‏‎ ‎‏احمد آقا گفت: این بار امام، جواب کتبی ندادند و معتقدند که حوزه علمیۀ قم تا آخر،‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 309
‏به همین طریق سنتی باید اداره بشود و هزینۀ آن از محل وجوهاتی که مردم می دهند‏‎ ‎‏تأمین گردد. ما می خواستیم مثلاً یک مرکزی ایجاد کنیم که درآمد داشته باشد و راحت تر‏‎ ‎‏بشود حوزه را از لحاظ مالی اداره کرد. ‏

‏خلاصه اینکه حاج احمد آقا با زیرکی خاصی که داشت رابط بسیار موفقی بود و نقش‏‎ ‎‏ایشان در دوران مبارزات- یعنی از زمان تبعید امام از ایران تا زمان بازگشت به میهن- خیلی‏‎ ‎‏اهمیت داشت. همۀ ما نقش حاج احمد آقا را درباره رفتن امام به مرز کویت و بعد از آن‏‎ ‎‏رفتن به پاریس و از پاریس تا تهران می دانیم و لازم به تکرار نیست. ‏

‏خوب، راجع به روز دوازدهم بهمن ماه 57-روز ورود حضرت امام به ایران- آن روز‏‎ ‎‏یکی از عجیب ترین روزهای تاریخ بشریت است. آن استقبال را نه کسی به یاد دارد و فکر‏‎ ‎‏می کنم چنین چیزی ممکن نیست دیگر اتفاق بیفتد. ‏

‏آن روز قرار بود، احمد آقا، بغل دست من در جلو بنشیند، امّا امام خودشان جلو را‏‎ ‎‏انتخاب کردند و احمد آقا عقب ماشین نشست. من در آنجا حساسیت ایشان را برای‏‎ ‎‏حفظ جان امام دیدم و اینطور برای شما تشریح کنم که: آنقدر فشار روی من و حاج احمد‏‎ ‎‏آقا بود که وقتی ماشین روی دست مردم قرار گرفت، فکر می کردیم که الآن ماشین چپ‏‎ ‎‏می شود. به طوری که حاج احمد آقا قبل از رسیدن به بهشت زهرا، بیهوش شد و از حال‏‎ ‎‏رفت. من مقاومتم بیشتر بود، بعد از اینکه امام وارد هلیکوپتر شدند، من بیهوش شدم و‏‎ ‎‏یک زمانی به هوش آمدم که امام داشتند سخنرانی می کردند لذا حاج احمد آقا از همان‏‎ ‎‏روز اول، نقش حساسی داشتند، هدایت جریانها، در جریان پیروزی انقلاب، انتخاب‏‎ ‎‏دولت موقت و بعد تغییر دولت و ثبات حکومت و مطالب دیگر، در همۀ اینها ایشان نقش‏‎ ‎‏عمده داشتند. ‏

‏ ‏

□ نقش ایشان را در جلسات رسمی و مهم که در مورد تصمیم گیری برای مملکت بود چگونه ارزیابی می کنید؟

‏ ‏

‏من در بیشتر جلساتی که مربوط به مسائل نظامی و سپاه بود و حاج احمد آقا هم‏‎ ‎‏حضور داشت شرکت داشتم. در چند جلسۀ شورای عالی دفاع هم که من یکی از اعضای‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 310
‏آن بودم، ایشان حضور داشت و نظرات حضرت امام را دربارۀ مسائل مختلف به شورا‏‎ ‎‏ابلاغ می کرد و اگر خودشان هم نظر و تفسیر و تعبیری داشت ابراز می کرد. البته مثلاً روز‏‎ ‎‏بعد، موردی پیش می آمد که می گفت، درست است که من با فلان تصمیم موافق نبودم، امّا‏‎ ‎‏چون برای خودم شأنی قائل نیستم فقط نظر حضرت امام را عنوان می کنم. البته ما با ایشان‏‎ ‎‏مشورت می کردیم که امانت را خیلی خوب رعایت می کرد. من یکی دوبار شخصاً در‏‎ ‎‏مورد مسائل سپاه مشورت کردم. من مثلاً فکر می کردم نظری که می خواهد بدهد بر روی‏‎ ‎‏یک مسئله ای، می دیدم با آنچه من فکر می کردم کاملاً متغیر است. به ایشان می گفتم، من‏‎ ‎‏فکر می کردم که شما اینطور بگویید، ایشان می گفت: «المستشار المؤتعذ». من باید دربارۀ‏‎ ‎‏این مسئله امین باشم و آنچه را که می دانم بگویم. ‏

‏گاهی هم پیش می آمد که باید دربارۀ مسئله ای نظر حضرت امام را می پرسیدیم. حاج‏‎ ‎‏احمد آقا واقعاً حلاّل مشکلات بود. به این معنا که درباره مسئله به ایشان توضیح می دادم‏‎ ‎‏و ایشان خدمت حضرت امام می رفتند و موافقت معظم له را می آوردند. یکی دوبار هم که‏‎ ‎‏خدمت حضرت امام رسیدیم، پشتیبانی حاج احمد آقا به گونه ای بود که می توانستیم‏‎ ‎‏مشکلات را حل کنیم و امکانات و تسهیلاتی را که می خواستیم بگیریم. ‏

‏ ‏

□ برخورد حاج احمد با نظامیها، پاسدارها و بسیجیها در زمان وزارت شما در سپاه پاسداران چگونه بود؟

‏ ‏

‏من در اینجا مجبورم به یک مورد اشاره کنم. زمانی که بسیجیها و پاسدارهای سراسر‏‎ ‎‏کشور با پای پیاده از سراسر کشور به تهران آمده بودند تا به حضور حضرت امام‏‎ ‎‏رضوان الله تعالی علیه برسند و بعد عازم جبهه های حق علیه باطل شوند. در آن موقع،‏‎ ‎‏وضع مزاجی حضرت امام، طوری بود که به توصیه پزشکان، چند دقیقه ای می نشستند و‏‎ ‎‏صحبت هم نمی کردند. مثلاً اگر خانوادۀ شهدا- که مورد علاقه بیش از حد امام بودند-‏‎ ‎‏می آمدند، آقای کروبی چند کلمه صحبت می کرد و مراتب تشکر حضرت امام را به آنها‏‎ ‎‏ابلاغ می کرد. در آن روز هم قرار بود من چند کلمه صحبت کنم و امام از لحاظ وضع‏‎ ‎‏جسمی طوری بودند که باید مدت بسیار کمی حضور می داشتند. یادم هست در آن موقع‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 311
‏سردار سرتیپ افشار هم بود. حضرت امام وقتی متوجه شدند که بسیجیهای سراسر‏‎ ‎‏کشور با پای پیاده آمده اند، یعنی اینکه حاج احمد آقا این موضوع را به عرض ایشان‏‎ ‎‏رسانده بود. بعد هم حاج احمد آقا، رفت و امام را راضی کرد که رزمندگان را برای مدت‏‎ ‎‏بیشتری بپذیرند. منظورم این است که حاج احمد آقا علاقۀ شدیدی به پاسدارها و‏‎ ‎‏بسیجیها داشت و عین نظر امام را که حاکی از محبت و تشکر امام از آنها بود ابلاغ می کرد.‏‎ ‎‏آن جمله و نظر این بود که: «امام 20 میلیون پسر دارد و این ارتش 20 میلیونی است که‏‎ ‎‏قصد تشکیل چنین ارتشی را دارند.» ‏

‏یکسال جهت اجازه تشرف به حج با حاج احمد آقا خدمت حضرت امام رسیدیم و‏‎ ‎‏من عرض کردم، در زمان طاغوت یک بار به حج رفته ام که به دلم نچسبیده است و آمده ام‏‎ ‎‏که اگر اجازه بفرمایید امسال با پرواز آخر بروم و با پرواز اول برگردم. امام فرمودند: «نخیر،‏‎ ‎‏جایز نیست تا وقتی که جنگ هست، شما جنگ را ترک کنید و به مکه بروید.» حتی سؤال‏‎ ‎‏کردند: «با مسئوولیتی که در امر پشتیبانی از جنگ داری آیا حدس می زنی که به علت‏‎ ‎‏نبودن تو، یک شهید اضافه تر می شود؟» عرض کردم، احتمال دارد. لذا فرمودند، اصلاً‏‎ ‎‏جایز نیست و شبهۀ شرعی دارد. بعد هم فرمودند، این کاری که تو انجام می دهی‏‎ ‎‏[پشتیبانی از جبهه های جنگ] بمراتب از حج مستحب واجب تر است. وقتی که از خدمت‏‎ ‎‏امام مرخص شدیم. حاج احمد آقا گفتند: «دیدید که آقا موافقت نکردند. من می دانستم.» ‏

‏ ‏

□ نقش حاج احمد آقا بعد از رحلت حضرت امام چگونه بود و آن را چطور ارزیابی می کنید؟

‏ ‏

‏تا زمانی که حضرت امام در قید حیات بودند، حاج احمد آقا، تقریباً نقش واسطۀ فیض‏‎ ‎‏را داشت و سعی می کرد، آن جور که امام می خواهند جامعه را به آرامش دعوت کنند،‏‎ ‎‏ولی این مسئله را من از ته دل می گویم، نقش بارز حاج احمد آقا و پسر امام بودن ایشان از‏‎ ‎‏زمان رحلت امام مشخص شد. ایشان بهترین یاور و بهترین پشتیبان برای نظام و انقلاب و‏‎ ‎‏رهبری بود و بهترین سلوک را با انقلاب و رهبری و مسؤولان مملکت داشت و دقیقاً به‏‎ ‎‏وصیتنامۀ حضرت امام عمل می کرد. من بعد از رحلت حضرت امام، خیلی با ایشان‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 312
‏محشور بودم و خدمتشان می رسیدم. حتی دو سه بار با هم و بدون اینکه کس دیگری‏‎ ‎‏پیش ما باشد توی دفتر ایشان نشستیم و با همدیگر گریه کردیم. ‏

‏به نظر من یکی از بهترین دلایل عاقبت به خیر شدن و رستگار شدن حاج احمد آقا،‏‎ ‎‏سلوک ایشان بعد از رحلت امام بود. ایشان تمام مسائل را راحت حل می کرد و هر کجا که‏‎ ‎‏مسئله ای می خواست پیش بیاید مرد و مردانه به میدان می آمد و آن را حل می کرد. او‏‎ ‎‏بهترین یاور مقام معظم رهبری بود. خداوند ایشان را با پدر بزرگوارش و هر دوی آنها را با‏‎ ‎‏پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام محشور گرداند. ‏

‏ ‏

□ ارتباط حاج احمد آقا با مسؤولان مملکتی پیرامون مسائل مختلفی که پیش می آمد چگونه بود؟

‏ ‏

‏من آنقدر که دربارۀ خودم و مسئوولیتهایی که داشتم می گویم که ایشان حلاّل‏‎ ‎‏مشکلات بود. بسیاری مواقع اگر مشکلی بود، حتی لازم نمی شد که خدمت امام برسیم و‏‎ ‎‏خود ایشان حل می کرد. زمانی هم لازم بود که خدمت امام برسیم و اصرار می کردیم که‏‎ ‎‏برویم و دست امام را ببوسیم و عرض ادب بکنیم. در آن زمان هم، ایشان از خودشان مایه‏‎ ‎‏می گذاشت و مشکل را حل می کرد. مثلاً یادم هست، بعد از انجام عملیات خیبر و بمباران‏‎ ‎‏شیمیایی که عراق انجام داد، احساس کردیم که سپاه پاسداران به یک بیمارستان برای‏‎ ‎‏مجروحان شیمیایی احتیاج مبرم دارد. ما این موضوع را با حاج احمد آقا در میان گذاشتیم.‏‎ ‎‏ایشان خدمت امام رسید. مرا هم به حضور معظم له برد. و در نتیجه همین بیمارستان‏‎ ‎‏بقیةالله را که بیمارستانی است با امکانات نسبتاً خوب با همت حاج احمد آقا و دستور‏‎ ‎‏حضرت امام در اختیار سپاه قرار گرفت. ‏

‏یک روز هم من خدمت امام رسیدم و عرض کردم که می خواهم خدمتی به بچه های‏‎ ‎‏سپاه بکنم و برایشان خانه بسازم. حاج احمد آقا- پیش از اینکه خدمت امام برسیم-گفت،‏‎ ‎‏اول جایی را پیدا کن که بعد بتوانیم اجازه اش را از حضرت امام بگیریم، و من این شهرک‏‎ ‎‏شهید محلاتی را که الآن چند نفر از سپاهیان در آن سکونت دارند و محل خوبی هم‏‎ ‎‏هست در نظر گرفتم. حضرت امام، سؤالاتی کردند که مثلاً اینجا مال کیست و چگونه‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 313
‏مصادره شده و... و خلاصه اینکه برای این کار مجبور شدم چهار-پنج بار به جماران بروم‏‎ ‎‏و دوبار هم خدمت حضرت امام برسم و سرانجام این موضوع با همت حاج احمد آقا حل‏‎ ‎‏شد. ‏

‏امّا ویژگی دیگر حاج احمد آقا، سادگی و خاکی بودن ایشان بود. ضمن اینکه از لحاظ‏‎ ‎‏مقام علمی هم در حدّ بالایی بود. درست است که من سواد حوزوی ندارم، امّا از قول‏‎ ‎‏اساتید ایشان عرض می کنم. روزی که ایشان به عنوان عضو خبرگان انتخاب شد، حضرت‏‎ ‎‏آیت الله گیلانی گفتند که «حاج احمدآقا، ملاست، و با آن هوش و قریحه ای که از پدرش به‏‎ ‎‏ارث برده، خیلی بزرگتر از خودش را عقب گذاشته است.» ‏

‏در مورد خاکی بودن و فروتنی حاج احمد آقا هم-چه پیش و چه پس از پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب - هیچ کس نمی تواند بگوید که با ایشان مراوده و برخوردی داشته و از ایشان‏‎ ‎‏نخوتی و تکبّری دیده باشد. او پسر امامی بود که من معتقدم و بسیاری از ملت ایران و‏‎ ‎‏جهان آن را باور دارند که در تاریخ بشریت، بعد از انبیای اولوالعزم و ائمه اطهار، مثال و‏‎ ‎‏بدیلی ندارد. ما عقیده مان این است. دلیلش هم تشییع جنازۀ باشکوهی بود که از ایشان‏‎ ‎‏شد. مردم همانند اینکه پارۀ تن خود را تشییع می کنند. خود من شاهد بودم، آن موقعی که‏‎ ‎‏می خواستیم جنازه را از آمبولانس به داخل مرقد مطهر حضرت امام ببریم، این جمعیت‏‎ ‎‏انبوه می خواست به گونه ای خودش را به جنازه برساند و ابراز علاقه کند و تمام اینها،‏‎ ‎‏دلیل اخلاق خوب و خاکی بودن ایشان بود. ‏

‏ ‏

□ شما نقش جهانی مرحوم حاج احمد آقا را چگونه می دانید؟

‏ ‏

‏آقای حاج احمد آقا شخصیت شناخته شده ای در جهان بود. گاهی با برخی از سران‏‎ ‎‏کشورها که صحبت می کردم، در زمان حیات حضرت امام، این بحث پیش می آمد که بعد‏‎ ‎‏از امام آیا حاج احمد آقا چه داعیه ای دارند؟ ما می گفتیم: در جمهوری اسلامی، حکومت‏‎ ‎‏موروثی نیست، بلکه مجلس خبرگان، رهبر را انتخاب می کند. مثلاً در ملاقاتی که با آقای‏‎ ‎‏«کیم ایل سونگ» رهبر کره شمالی داشتم راجع به ایشان خیلی صحبت شد. یک بار نیز‏‎ ‎‏آقای حافظ اسد، رئیس جمهوری سوریه که دربارۀ نقش حاج احمد آقا صحبت می کرد‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 314
‏گفت: «حاج احمد آقا تشکیلات امام را خوب اداره می کند.» خلاصه اینکه همه ایشان را‏‎ ‎‏به عنوان یک شخصیت سیاسی مؤثر می شناختند و از او اسم می بردند. ‏

‏ ‏

□ در مورد تنظیم و نشر آثار حضرت امام-سلام الله علیه- نقش مرحوم حاج احمد آقا را چگونه می بینید؟

‏ ‏

‏تا آنجا که خدای بزرگ به ایشان این فرصت را داد که همین مرقد خوب و آبرومند را‏‎ ‎‏که امروز مرکز تجمع حزب الله و عاشقان امام و انقلاب است ایجاد کند و برای انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی به عنوان یک مرکز عبادی مطرح شد. دربارۀ آثار حضرت امام هم با نهایت‏‎ ‎‏صداقت و امانت، این کار از سوی حاج احمد آقا صورت گرفت و از این پس هم‏‎ ‎‏امیدواریم فرزند رشید ایشان، حجت الاسلام حاج آقا حسن-که انسان بسیاری از‏‎ ‎‏خصوصیات شخص امام را در ایشان می بیند- بتواند کارهای پدر بزرگوارشان حاج احمد‏‎ ‎‏آقا را در حفظ و نشر آثار امام ادامه دهد و پا جای پای پدرشان بگذارد و این کار را به‏‎ ‎‏سامان برساند. بدیهی است آنچه از امام باقی مانده است میراث گرانبهایی است که‏‎ ‎‏ارزش فراوانی دارد که ان شاءالله مورد استفاده مسلمین و محرومین جهان در حال و آینده‏‎ ‎‏قرار گیرد. ‏

‏ ‏

□ در پایان، اگر مطلب ناگفته ای به نظرتان می رسد دربارۀ خصوصیات اخلاقی مرحوم حاج احمد آقا بفرمایید. 

‏ ‏

‏من شخصاً از خود حضرت امام شنیدم که فرمودند: «احمد به من دروغ نمی گوید، و‏‎ ‎‏اگر چیزی را از قول من می گوید، یک «واو» کم و زیاد نمی کند.» با این خصوصیات در‏‎ ‎‏جامعه شاهد بودیم که خیلی وقتها مطالبی می گفتند که اولاً حاج احمد آقا بعد از رحلت‏‎ ‎‏امام ثابت کرد که برای پدر بزرگوارشان امین صادق و متعهدی بود. من معتقدم، آن افرادی‏‎ ‎‏که خودآگاه یا ناخودآگاه به این شخصیت بزرگ ظلم کرده اند، باید بروند و حلالیت‏‎ ‎‏بطلبند. در پایان به این نکته هم اشاره کنم که من با مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند بزرگ و‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 315
‏بزرگوار حضرت امام نیز آشنا بودم و افتخار مصاحبت با ایشان را در جلسات متعدد‏‎ ‎‏داشتم و همان گونه که قبلاً عرض کردم از خدا می خواهیم که حضرت امام رضوان الله‏‎ ‎‏تعالی علیه و فرزندان عزیزش را بر علو درجاتش بیفزاید و آنان را بر سر سفرۀ پیامبر‏‎ ‎‏گرامی اسلام و ام الائمه حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و اولاد گرامی آن حضرت قرار‏‎ ‎‏بدهد. ان شاءالله. ‏

‎ ‎

کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 316