مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین ری شهری
□ جناب آقای ری شهری با تشکر از قبول دعوت مؤسسه تنظیم و نشر تحلیل خود را از شخصیت مرحوم حاج احمد آقا و فعالیت های سیاسی- اجتماعی ایشان بیان بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
باید عرض کنم که خدمات ایشان و تکوّن شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان را ما می توانیم به چهار دوران تقسیم کنیم. دوران اول مربوط می شود به پیش از انقلاب دوران دوم مربوط می شود به پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سقوط بنی صدر و دوران سوم دوران پس از سقوط بنی صدر تا رحلت امام بزرگوار و چهارمین دوران، دوران پس از وفات امام بزرگوار تا وفات ایشان.
قبل از انقلاب بنده با این عزیز آشنا بودم ولی ارتباط نزدیک نداشتم. امّا در سه دوران دیگر از فعالیت های سیاسی و اجتماعی با ایشان آشنا بودم و ارتباط نزدیک داشتم. بیشترین ارتباط من با این برادر عزیز هنگامی بود که بنده پس از پیروزی انقلاب در سال 58 به تهران آمدم و در دادگاههای انقلاب ارتش مسئوولیت پذیرفتم.
در آن شرایط توطئه های زیادی در کشور از سوی ضدانقلاب وجود داشت. طبیعت کار و ارتباط بنده با بیت امام اقتضاء می کرد که با ایشان آشنا بشوم. باید عرض کنم که شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان عمدتاً در دوران سوم و چهارم ظهور کرد درواقع پس
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 331
از پیرزوی انقلاب تا سقوط بنی صدر مرحوم حاج احمد آقا دوران تجربه خوبی را گذراندند در این دوران به نظر بنده بیشتر ایشان در بیت امام نقش مجری دستورهای حضرت امام را داشت و رابط امام بود. یادم می آید در زمان ریاست جمهوری بنی صدر -که ایشان از طرف امام فرماندهی کل قوا را هم بر عهده داشت-توطئه ای در نیروهای مسلح کشف شده بود که لازم بود خدمت امام عرض کنم. خدمت امام رسیدم و مطلب را گفتم. امام چون خودشان شخصاً نمی خواستند در این مسئله دخالت بکنند و فرماندهی کل قوا را واگذار کرده بودند به بنی صدر، رو کردند به حاج احمد آقا و فرمودند: شما همراه ایشان برو پیش بنی صدر و تأکید کن باید به آنچه ایشان می گوید، رسیدگی بشود. مرحوم حاج احمد آقا همراه من آمد. ایشان جلوی یک پیکانی نشسته بود و یا ماشین دیگر، و بنده عقب نشسته بودم. آمدیم ریاست جمهوری. حاج احمد آقا پیغام امام را مطرح فرمودند و خطاب به بنی صدر گفت: «تو روی حزب جمهوری (اسلامی) حساس هستی، آقای ری شهری حزبی هم نیست، گوش بده! نظر امام اینست که حتماً به این مسئله رسیدگی بشود.»
بعد از سقوط بنی صدر، در دوران سوم از فعالیت های سیاسی و خدمات ایشان، با توجه به استعداد ذاتیی که در وجود این عزیز بود و تجربه ای که از تلاشهای پیش از پیروزی انقلاب و پس از پیروزی انقلاب تا آن روز پیدا کرده بود؛ به تدریج بصورت یک عنصر کارآمد سیاسی و صاحب نظر در مسائل سیاسی، در کنار امام و انقلاب مطرح بود. در این دوران مرحوم حاج احمد آقا نه تنها بعنوان یک رابط عمل می کرد بلکه بعنوان یک صاحب نظر طرف مشورت حضرت امام، در جلساتی هم که شرکت می کرد- مثلاً در جلسات سران سه قوه که بنده هم مکرر به تناسب مسؤولیتهایی که داشتم در زمان وزارت اطلاعات شرکت می کردم- ایشان یک عضو ثابت بود. مطالب را به امام منتقل می کرد و شخصاً خودش هم صاحب نظر بود و امام به نظرهای او توجه داشت. به نظر من دورانی که شخصیت ایشان کاملاً بروز کرد پس از امام بود. برای بسیاری که تا آن روز نمی فهمیدند که امام چرا تا به این حد به این عزیز اعتماد دارد و به نظرهای او توجه می کند؛ شخصیت این بزرگوار شناخته شد. عمل کردن به وصیت های امام بزرگوار در زمینه حمایت از نظام، انقلاب و رهبری، دوری از قدرت طلبی و مظاهر قدرت و حرکت مستقیم در خط ولایت
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 332
از خصوصیات بارز ایشان بود. بسیاری از دوستان که ایشان را نمی شناختند و با خصوصیات خلقی ایشان آشنا نبودند برایشان باورکردنی نبود. تصورشان این بود که بعد از امام، حاج احمد آقا- با آن محبوبیتی که در میان مردم دارد، و با آن عنایتی که مردم به شخص این بزرگوار و شخصیت او دارند، و اینکه انتساب به حضرت امام دارد- برای
رسیدن به قدرت تلاش خواهد کرد و در این زمینه ممکن است به اشتباهاتی دچار بشود.
□ نظر حضرتعالی در مورد ویژگیهای روحی و اخلاقی حاج احمد آقا چگونه است؟
به تناسب ارتباط کاری که من با بیت امام داشتم و با شخص ایشان مرتبط بودم از نظر اخلاقی چند خصلت در ایشان ملاحظه می شد که برای من خیلی مهم بود خصلت رازداری که برای کسی که در بیت رهبری است و در بیت حضرت امام مسئله بسیار بسیار مهمی است. خصلت امانت داری که باز برای کسی که در آن موقعیت هست و مورد اعتماد قرار می گیرد خیلی مهم است. در برخوردها، شخص متواضعی بودند. و دو خصلت دیگر که برای من جالب توجه بود یکی خصلت انصاف و دیگر خصلت صراحت بود.
در رابطه با منصف بودن ایشان باید عرض کنم که ما به تناسب کاری که داشتیم و مراجعاتی که بود چند بار بر برخوردهای تندی بین ما و ایشان پیش می آمد ولی باید عرض کنم که در این موارد ایشان از مدار انصاف خارج نشد. یک نمونه اش احتمالاً سال 62 بود که بنده مسؤول دادگاههای ارتش بودم. پرونده ای مطرح بود. متهم به دادسرا احضار شد. وقتی که دادستان مشغول رسیدگی به پرونده شد یکی از اعضاء شورای عالی قضائی تماس گرفت و پرونده را خواستند من احساس کردم که دخالتی در کار پرونده شده است. تماس گرفتم و با عصبانیت سؤال کردم که چرا پرونده را می خواهید؟ گفتند که حاج احمد آقا زنگ زدند که ما پرونده را بخواهیم. من خیلی تند شدم، احساس کردم که در این پرونده کسی می خواهد دخالت بکند. یک جمله ای گفتم به آن عضو شورای عالی قضائی، گفتم: گرفتن این پرونده روسیاهی دنیا و آخرت است، شما این پرونده را نگیرید. بگذارید رسیدگی بشود.
فردای آن روز بود که امام مرا خواستند. من خدمتشان رسیدم. حاج احمد آقا هم
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 333
حضور داشتند تا نشستم حاج احمد آقا مطالبی را که امام در خصوص این پرونده به ایشان گفته بودند، نقل کردند و خدمت امام عرض کردند: شما به من فرمودید که من به شورای عالی قضائی اینطور بگویم؟امام فرمودند: بله من همین مطلب را گفتم. مقصودشان این بود که این اقدامی را که من انجام دادم از طرف خودم نبوده، نظر امام بوده است و من نظر امام را به شورای عالی قضائی منعکس کردم.
من توضیح دادم که این پرونده جریانش این است و مثلاً ما احساس کردیم که دخالتی می خواهد در کار بشود، این شخص متهم است و باید به پرونده او رسیدگی بشود؛ چرا باید شورای عالی قضائی در وسط رسیدگی، پرونده را بخواهد؟ امام فرمودند: من نمی گویم به این پرونده رسیدگی نشود ولی نظرم این است که دو نکته در رابطه با این پرونده باید مدنظر باشد (و توضیح هم دادند برای من که چرا من حساسیت دارم روی این پرونده) یکی اینکه فردی که رسیدگی می کند کاملاً مطمئن باشد و دومین نکته این است که تا جرم ثابت نشده متهم زندان نرود. قبل از ثبوت جرم و محکومیت به زندان، نرود ولی اگر فرد مطمئنی رسیدگی کرد و محکوم به زندان شد، طبق ضوابط محکومیت خودش را بکشد.
با اینکه من تند شده بودم در آن تلفن (و آن شخص هم عین تندی من را منعکس کرده بود به حاج احمد آقا) ایشان همانجا، تا فرمایشات امام تمام شد فرمودند که بهترین کس برای رسیدگی خود فلانی (بنده) است. من عرض کردم خوب دادستان دارد رسیدگی می کند. من مسؤول دادگاه هستم و دادستان به این مسئله رسیدگی می کند. و دستور دادند خودت شخصاً به این پرونده رسیدگی کن ولیکن همانطوری که گفتم قبل از محکومیت به زندان نرود.»
در جریان مهدی هاشمی که در موقعیتی بنده خیلی تند شدم به ایشان، باز ایشان خیلی برخوردش منصفانه بود و تا همین اواخر هم آن مطالبی را که در آن موقع، در موقع تندی من به ایشان مطرح کرده بودم؛ ایشان با من مطرح می کرد و با بعضی از دوستان دیگر هم مطرح می کرد و می خندید. می گفت شما مثلاً اینجوری گفتید. ایشان خیلی اظهار علاقه می کرد و مکرر می گفت: من شما را برادر خودم می دانم. با اینکه می دانست من در این طور مسائلی که پیش می آید یک چنین برخوردهایی را هم داشته ام و دارم.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 334
در رابطه با صراحت ایشان هم باز یک خاطره ای که پارسال (سال 1373) در مجلس خبرگان پیش آمد، عرض می کنم: همۀ دوستان ایشان می دانند که ایشان خیلی صریح بود در برخوردها. اگر انتقادی داشت به کسی، خیلی صریح و پوست کنده می گفت که شما اینطوری داری عمل می کنی و رودربایستی با کسی نداشت. با همان چهرۀ خندان و خوشرویی که داشت مطلب خودش را صریح می گفت.
باری پارسال در مجلس خبرگان، ماده واحده ای را داشتند تصویب می کردند راجع به فعال کردن مجلس خبرگان. در این پیشنهادی که داده بودند برای این ماده واحده یک جمله ای بود که تعبیر خیلی محترمانه ای راجع به یک موضوعی و یک مسأله ای در آن درج شده بود. حاج احمد آقا فرمودند: «این تعبیر شما، علامت ترستان است. شما می خواهید مجلس خبرگان را فعال بکنید، حالا می آیید یک جمله ای می گذارید که این جمله بوی ترس می دهد. این با آن کار شما جور در نمی آید. همه خنده شان گرفت و آن جمله را اصلاح کردند.
□ از نظر سیاسی ایشان دارای چه ویژگیهائی بودند؟
ایشان از نظر سیاسی صددرصد آنطور حرکت می کردند که امام می خواست. ایشان سیاست مستقلی را دنبال می کرد. ممکن است در یک مقطع، با یک جناح مثلاً رفت و آمد بیشتری داشته اند، نشست و برخاست بیشتری داشته اند، ولی عملاً تا آنجا که تشخیص می داد- حق با هر جناح و با هر کس بود، همان را دنبال می کرد و بعد از امام هم دقیقاً طبق همان سیاستی حرکت می کرد که مقام معظم رهبری می خواست. خودش را در چهارچوب حزب و جریان خاصّی به نظر بنده محصور نکرده بود...
□ برخوردشان با حضرت امام به چه صورت بود؟
ایشان نه تنها به عنوان یک فرزند نسبت به پدر ارادت داشت بلکه به عنوان یک مرید، و یک مقلّد و یک پیرو رهبری امام را پذیرفته بود. مقید بود آنچه را که امام از او می خواهد
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 335
صددرصد تا آنجا که توان دارد انجام بدهد. همه می دانند که ابتدا مقام معظم رهبری ایشان را بعنون نماینده خودشان و سرپرست زائران خانه خدا معین کردند و حکم مفصلی را هم برای ایشان نوشتند که حکم بسیار پرمحتوا و جالبی است. ولی به فاصلۀ کوتاهی که شاید از یک ماه تجاوز نمی کرد، ایشان انصراف داد از این مسؤولیت. بعد از انصراف ایشان مقام معظم رهبری این مسؤولیت را واگذار کردند به بنده. بنده ابتدا خیلی اصرار داشتم به ایشان که شما منصرف نشوید. انصراف خودتان را پس بگیرید. می خواستم ببینم که چرا ایشان انصراف داده اند. ایشان اساس پاسخشان این بود که امام نسبت به مادرم زیاد سفارش کرده اند. امام دست مادرم را گرفت و در دست من گذاشت و فرمود: «احمد مواظب مادرت باش». و الآن مادرم گفته من راضی نیستم، حالا به هر دلیل من کاری را که مادرم راضی نباشد، انجام نمی دهم و برخلاف توصیه امام رفتار نمی کنم.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 336