مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین صادق شریعتی
□ چگونگی آشنایی خود با حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا را بیان فرمایید.
آشنایی من با مرحوم حاج احمد آقا- رحمةالله علیه-از سال 50 که به قم رفتم آغاز می شود. امّا در سالهای پس از انقلاب، چون کارم در رابطه با جبهه های جنگ تحمیلی بود، ایجاب می کرد که برخی اوقات، خدمت آن بزرگوار برسیم. به خاطر دارم آن سالی که روحانیون معظم و بزرگواری که از جبهه ها بازگشته بودند به صورت مسلّح در جماران به حضور حضرت امام رسیدند و این بدان جهت بود که نشان دهند طلبه ها علاوه بر سلاح ایمان به اسلحه های روز نیز برای مقابله با ابرقدرتها مجهزند، و پیش از آنکه به خدمت امام برسند، با مرحوم حاج احمد آقا- رحمةالله علیه- ملاقات کردیم و هماهنگیهای لازم صورت گرفت. البته آن بزرگوار از بنده و خانواده ام شناخت داشتند، تا اینکه در تاریخ سوم خردادماه سال 73 که حاج احمد آقا دنبال نیرویی بودند که برای پاسخگویی به مسائل شرعی، افتخار خدمت کردن در دفتر را داشته باشد و به بنده پیشنهاد شد و پذیرفتم. خلاصه اینکه این افتخار را پیدا کردیم که مدتی در محضر این مرد باصفا و متواضع که خدمت زیادی به اسلام و امام و انقلاب کردند باشیم.
به خاطر دارم در حادثه ای دستم شکسته بود و در بیمارستان اخگر بستری بودم که آن چهرۀ نورانی و مبارک، متواضعانه به بیمارستان آمدند و از بنده عیادت کردند، افراد دیگری هم که در بیمارستان بودند و جراحتهایی داشتند، از آنها هم با تمام صفای باطن
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 349
عیادت کردند و این آخرین دیدار بنده با آن بزرگوار بود.
□ لطفاً مقداری هم از ویژگیهای اخلاقی آن بزرگوار بفرمایید.
حتماً دربارۀ صفات پسندیدۀ مرحوم حاج احمد آقا، دیگران مطالب فراوانی گفته اند. امّا از آنجا که به هر حال، سخن عشق نامکرر است، بنده هم عرض می کنم که ایشان یک انسان به تمام معنا خوب و دوست داشتنی بودند که با اندیشۀ بلند و اخلاق صمیمی و متواضع خود، همه را به خویش جذب می کردند، یکی از صفات بارز ایشان، این بود که تحمل افکار دیگران را داشتند. آن مرحوم با افراد و شخصیتهای زیادی با آرا و عقاید مختلف برخورد داشتند و گروههای سیاسی و اجتماعی فراوانی را که دارای نکات مثبت یا منفی بودند، ملاقات می کردند و به همه احترام می گذاشتند. این صفت را کمتر کسی دارد. ایشان خوبیهای افراد را به نظر می آوردند و با هر فرد به خاطر نقطۀ مثبتی که در زندگی اش داشت برخورد می کردند و به نکات منفی او کاری نداشتند.
از صفات بارز دیگر حاج احمد آقا، تواضع و فروتنی بیش از حدّ ایشان بود. به طوری که آنهایی که ایشان را نمی شناختند، این تواضع بیش از حدّ را به مسائل دیگری حمل می کردند. ایشان از هوا و هوس و ظاهرسازی به شدت متنفر بودند و از جلساتی که در آنها مذاکراتی آمیخته با تملق و چاپلوسی صورت می گرفت، پرهیز داشتند. اگر کاری صورت می گرفت و اقدامی می شد سعی می کردند که خودشان مطرح نباشند و متواضعانه از کنار همۀ مسائل می گذشتند و اگر افرادی می خواستند به نحوی ایشان را مطرح کنند با بزرگواری، خود را کنار می کشیدند. به هر حال این بزرگواریها، ارثی بود که از حضرت امام خمینی- سلام الله علیه- به ایشان رسیده بود. ایشان یادگار ارزشمند امام بودند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم مرحوم حاج احمد آقا، اینکه ایشان گنجینۀ اسرار بودند و به قول فرزند بزرگوارشان جناب حجت الاسلام حاج سید حسن آقا، ایشان به اسرار زیادی واقف بودند و مطالب زیادی را می دانستند که دیگران کوچکترین اطلاعی از آن نداشتند.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 350
نکته دیگری که باید دربارۀ ایشان بگویم، مردم دوستی شان بود. آن مرحوم، عاشق مردم محروم و مستضعف بود و دلشان می خواست مشکلات مردم را حل کنند، البته به طور ناشناس و نه برای خودنمایی. مثلاً ما، در دفتر امام، پاسخگوی مسائل شرعی مردم ؟ هستیم. در کنار مسائل شرعی، گاهی یک مسئله اجتماعی هم مطرح می شد. حاج احمد آقا بدون اینکه خودشان را معرفی کنند با کسی که مشکلی را مطرح می کرد به بحث می نشست، با او درددل می کرد و به حرفهای او گوش می داد و در صورت امکان در رفع مشکل او اقدام می کرد.
من شاهد بودم برخی اوقات از شنیدن نارساییها و مشکلات مردم ناراحت می شد، به خود می پیچید و قلبش ناراحت می شد، و تا زمانی که آن مشکل رفع نمی شد آرام نمی گرفت. بعضی اوقات به صورت ناشناس و بدون آنکه آدرس بدهد، به افراد مختلف کمک می کرد. آن قدری که در امکانش بود به داد مردم بیچاره می رسید. خلاصه اینکه او عاشق مردم محروم بود.
او خصلت مردمی بودن و خاکی بودن را به عنوان یک اصل پذیرفته بود. به خاطر دارم در همین اتاقی که الآن نشسته ایم و مصاحبه می کنیم، آن مرحوم در آن گوشه نشسته بودند و با اینکه احتیاج به استراحت داشتند به مسائل اجتماعی مردمی که تماس می گرفتند جواب می دادند. البته با صفای باطن، راحت و بی تکلف.
حاج احمد آقا، بیش از آنچه تصور می کنیم دوست داشت راه امام ادامه یابد و این نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، مراحل سخت خود را پشت سر بگذارد و مردم به آن پیروزی واقعی برسند و به آن اهدافی که پدر بزرگوارشان، حضرت امام خمینی، مسیر آن را ترسیم فرموده بودند و آن را، راه امام حسین(ع) می دانستند، نائل آیند. ایشان دوست داشت مردم از این مراحل سخت بگذرند و به پیروزی واقعی که پیاده شدن تمام احکام اسلام عزیز است برسند.
خداوند ان شاءالله روح والای این رادمرد بزرگ، یادگار حضرت امام را شاد کند و او را با ائمه اطهار و امام عزیز محشور گرداند و به ما نیز این توفیق را عنایت فرماید تا جلوه ای از آن صفای باطن را در خودمان منعکس سازیم و بتوانیم خدمتگزاران شایسته ای در راه امام عزیز و مقام معظم رهبری باشیم.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 351
□ رفتار حاج احمد آقا با دوستان و رفقا چگونه بود؟
رفتار فروتنانه اش زبانزد خاص و عام بود. خیلی دوست داشت راحت صحبت کند. از اینکه به او عنوانی داده شود واقعاً رنج می برد. حتی اگر مثلاً می خواست جایی برود که چند روحانی هم همراهش باشند بلافاصله می گفت: «اگر قرار باشد که شما بخواهید با من بیایید با این عنوان که ما هیئتی برویم و جلوی چشم مردم، خودی نشان بدهیم، اصلاً من نخواهم رفت.»
ایشان آنقدر با دوستان و آشنایان و مثلاً کسانی که در این دفتر مشغول کار هستند خودمانی رفتار می کردند که تعجب آور بود. هیچ وقت خودش را برتر و بالاتر از دیگران نمی دانست و صفای باطن او را در کمتر کسی می شد سراغ گرفت. در یک کلام، حاج احمد آقا، شخصیت بزرگواری بودند که وقتی از دست رفتند تازه فهمیدیم چه گوهر گرانبهایی بودند و باید در فقدانش به جای اشک، خون بگرییم.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 352