آیت الله یوسف صانعی

مصاحبه با آیت الله یوسف صانعی

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏با اظهار تأسف و تأثر نسبت به مصیبت بزرگ و رحلت مرحوم حجت الاسلام‏‎ ‎‏والمسلمین حضرت آقای حاج سید احمد آقا فرزند بزرگوار امام و با درخواست صبر و ‏‎ ‎‏آرامش واطمینان و استقامت از خداوند بزرگ برای همۀ کسانی که در این مصیبت بزرگ‏‎ ‎‏متأثر شدند و رنج دیده اند از مادر بزرگوارشان از فرزندانشان، از همۀ کسانی که سبباً و‏‎ ‎‏نسباً به ایشان ارتباط داشتند، خانوادۀ عارفه و محترمشان، خواهران معظمه شان برای‏‎ ‎‏همۀ آنها و برای همۀ مسلمانهایی که مصیبت زده شده اند از خداوند متعال درخواست‏‎ ‎‏صبر می کنیم ولی از خداوند می خواهیم که او را با سیدالشهدا صلوات الله علیه و با امام‏‎ ‎‏شهدا پدر بزرگوارشان و با همۀ شهدای اسلام محشور گرداند و خداوند به همۀ ما توفیق‏‎ ‎‏بدهد که اگر راجع به زندگی ایشان چیزی را یاد داریم و یا یاد می گیریم برای ما سرمشقی‏‎ ‎‏باشد و در زندگی به آن عمل کنیم چون اگر ما، امثال حضرت آقای احمد آقاها را اسوه و‏‎ ‎‏الگو قرار ندهیم بعید است که بتوانیم بگوییم ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین یا‏‎ ‎‏پدر بزرگوارش را اسوه و الگو قرار داده ایم به خاطر اینکه او خود از کسانی بود که پیروی‏‎ ‎‏و شیعه بودن را به معنای واقعیش در زندگی عمل کرده بود و اگر ما هم او را اسوه قرار‏‎ ‎‏بدهیم در حقیقت همان ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و پدر بزرگوارشان و‏‎ ‎‏همه شهدا را اسوه قرار داده ایم. در رابطه با نقش آن بزرگوار نسبت به انقلاب، حکومت‏‎ ‎‏که همه آنها در یک جمله خلاصه می شود اینکه او یدی توانا و بازویی قوی برای امام امت‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 353
‏بودند و رکنی محکم و معتمدی مطمئن برای فرزندان انقلاب و برای همه انقلابیون‏‎ ‎‏بوده اند و یا به عبارت دیگر یک انسان مطیع امام و فقاهت امام بود و این ارزش فراوان‏‎ ‎‏دارد که انسان با یک بزرگواری و با فقیه و اعلم علی الاطلاقی در عصر خود زندگی کند‏‎ ‎‏پسر او باشد نزدیکترین افراد نسبت به او باشد و در عین حال از نظر اطاعت گویا برده و‏‎ ‎‏غلامی حلقه به گوش باشد، انسان باید خیلی مراحل از خودسازی را طی کند تا چنین‏‎ ‎‏باشد چون زیادی و کثرت مراوده و پدر و فرزند بودن سبب می شود که آدم اهمیت‏‎ ‎‏اطاعت از نظرش کم و کاسته شود ولی ایشان در عین حالی که این خصوصیت را داشت‏‎ ‎‏راجع به اطاعت گویا برده و عبدی بود در رابطه با امام. در یک جلسه ای که بنده هم بنا بود‏‎ ‎‏باشم و ایشان در آن قضیه صاحب سهم بودند و بنا بود خدمت امام باشیم وقتی خدمت‏‎ ‎‏امام رسیدیم در آن قضیه ایشان دم در ایستاده بود جوری ایستاده بود که من اصلاً تعجب‏‎ ‎‏کردم که عظمت و ابهت امام را چه جور یافته است که حتی جرأت نشستن ندارد و من‏‎ ‎‏همان وقتها هم تعبیر می کردم که من فکر می کنم ضربان قلب مرحوم آقا سید احمد با‏‎ ‎‏اجازه امام است ضربان قلبی که یک ضربان تکوینی است اما من فکر می کنم ضربان قلب‏‎ ‎‏ایشان بدون اجازه امام نباید باشد حرکت پلکهای چشم ایشان من می گفتم بدون اجازه‏‎ ‎‏امام نمی تواند باشد یعنی آنچنان مطیع بود و آنچنان عبد بود نسبت به امام و این مرحلۀ‏‎ ‎‏بسیار بالایی بود و نقشی را که ایشان داشت عمده این بود که هم علاقمند بود به انقلاب و ‏‎ ‎‏به فرزندان انقلاب و هم امین امام بود و هم صاحب سرّ بود ممکن است کسی امین باشد‏‎ ‎‏اما علاقمند نباشد صاحب سرّ باشد اما علاقمند به فرزندان انقلاب نباشد، علاقمند به‏‎ ‎‏نهضت نباشد چه در زمان نهضت که دوستان را هدایت می کرد وقتی که امام مدتی در ‏‎ ‎‏نجف بود و ایشان در قم بودند یا در سایر مواقع و چه در زمان حکومت و انقلاب و نجف‏‎ ‎‏و ارتباطش با ایران و چه بعد از حاکمیت امام و ارتباطش با مسؤولان و با مردم علاقه او به‏‎ ‎‏نظام و به انقلاب و امانت او سبب شد که کارهای فراوانی را به پیش ببرد و دوستان انقلاب‏‎ ‎‏و فرزندان انقلاب به ایشان علاقه داشتند «و هل الدین کله الا الحب» یعنی این چنین نبود‏‎ ‎‏که یک مسؤولی با مرحوم آقای احمد آقا اگر ارتباط دارد به واسطۀ اینکه او پسر امام امت‏‎ ‎‏است یا او مسؤولی است و اختیاراتی از امام دارد و بناست به واسطه این مسؤول این ‏‎ ‎‏اختیارات منتقل بشود یا کاری داشته باشد باید ایشان منتقل کنند. نه، تنها آن نبود یک‏


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 354
‏انسان متخلقی به اخلاق اسلامی بود یک انسان وارسته و مورد علاقه بود «ان الذین آمنوا‏‎ ‎‏و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» همه کسانی که او را می شناختند به او‏‎ ‎‏علاقمند بودند یعنی شما نمی توانید پیدا کنید کسی را که او را بشناسد و به او علاقمند‏‎ ‎‏نباشد و قدرت و حرکت در انقلاب و حکومت اگر همراه علاقه باشد موفقیتش ده برابر‏‎ ‎‏بلکه صد برابر خواهد بود چون دین غیر از حب و علاقه چیز دیگر نیست. رسول الله‏‎ ‎‏صلوات الله و سلامه علیه غیر از حب و علاقه به ذوی القربی خودش طبق فرمان خدا‏‎ ‎‏چیزی نخواست چون همان علاقه است که سبب می شد که انسان کسی را که مورد‏‎ ‎‏علاقه اش است اسوه و الگو قرار دهد و اعمال خودش را همانند او قرار دهد و جالب این‏‎ ‎‏بود که علاقه از دو طرف بود یعنی هم مردم به ایشان علاقه داشتند و هم او به همۀ‏‎ ‎‏دوستانش علاقمند بود و مراقب بود که مبادا نسبت به دوستانش کوچکترین صدمه ای‏‎ ‎‏بخورد اگر به هر دوستش به هر علاقمندش به هر فرزند انقلابی روی یک جهاتی‏‎ ‎‏صدمه ای می خورد مشکلی پیش می آمد او در حد توانش آن صدمه را جبران می کرد آن‏‎ ‎‏مشکل را رفع می کرد یا دلداری می داد یا اگر مسأله ای بنا بود پیش بیاید آن مسأله را‏‎ ‎‏پیشگیری می کرد من خودم یادم هست بعد از آن که آن نظر را راجع به سن بلوغ دختر‏‎ ‎‏دادم و در رساله منتشر شد و در حوزه های علمیه هم منتشر شد اعتماداً به آن موثقۀ عمار‏‎ ‎‏نه به حساب روشنفکری به حساب همان فقه صاحب جواهری و فقه سنتی، وقتی عرض‏‎ ‎‏کردم پس بلوغ دختر سیزده سال است اگر آن نشانه های دیگر نباشد. دو روز بعدش بود‏‎ ‎‏که آن بزرگواری که خدا او را با سیدالشهدا و امام الشهدا محشورش کند منزل ما آمد با‏‎ ‎‏آقای اخوی آمدند، ایشان آمد و فرمود که این نظری که شما دادید یکی از نظرهای خوب‏‎ ‎‏و جالبی است برای جامعۀ اسلامی که امیدوارکننده است اما نکته ای را دربارۀ این نظر به‏‎ ‎‏شما توجه می دهم که مبادا خدای ناخواسته در حوزه های علمیه و در بین علما این نظر‏‎ ‎‏سبب بشود که شما ضربه ای بخورید. شما چنین کنید و چنان کنید که این نظر حفظ بشود،‏‎ ‎‏خود شما هم حفظ بشوید و امام در این مواقع اینطور حرکت می کردند و ایشان راه امام را‏‎ ‎‏به من تذکر دادند و فرمودند که راه این است و من بسیار شکرگزار خداوند شدم و بعد هم‏‎ ‎‏خودم خجالت زده شدم که بنده کجا و بزرگواری آن آقازاده کجا که از تهران حرکت کرده و‏‎ ‎‏در قم به منزل ما آمده که این دو تا مطلب را تذکر بدهد. هم درد را بگوید و هم درمان را. و‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 355
‏یا در یکی دو مرحله حساس دیگر در مسائل حوزه که پیش می آمد من دیدم که ایشان‏‎ ‎‏خودشان می آمدند اینجا و اظهار لطف می کردند می فرمودند که نظر من این است. نظر‏‎ ‎‏شما چیست؟این جوری باید حرکت کرد. این به همان معنای واقعی است که کرامت‏‎ ‎‏نفس اقتضا می کند که آدم نگذارد که خدای نخواسته یکی از دوستانش، یکی از‏‎ ‎‏ارادتمندانش قصوری پیدا کند و این قصورش به ضرر انقلاب و اسلام تمام بشود. خلاصه‏‎ ‎‏آنچه که باید در زندگی این بزرگوار نوشته شود و الگو قرار گیرد اطاعت محض او از مقام‏‎ ‎‏امامت و پدر بزرگوارش، امانت و پاکی، تواضع و فروتنی و دوستدار بودن نسبت به‏‎ ‎‏دوستان انقلاب بود. و از ویژگیهای دیگر ایشان تواضع، اطاعت محض، عدم تخلف، بود‏‎ ‎‏که از حرفهای دوستان یافتید و شنیدید. ‏

‏در ضمن عرایضم روشن شد اساسی ترین کاری که ایشان می کرد این بود که علاقۀ به‏‎ ‎‏انقلاب و به نظام و به فرزندان انقلاب و نظام داشت. امین امام بود و این اساسی ترین کار و‏‎ ‎‏ریزترین و ظریفترین کار در رابطه با امامت امام سلام الله علیه است که شخص امین و‏‎ ‎‏نسبت به مسائل آگاه در رابطه با مردم باشد و امام غیر از احمد آقا در بین فرزندان و اقوام‏‎ ‎‏خودش کسی که این مقدار مورد اطمینان و این مقدار مورد علاقه اش باشد نداشته است.‏‎ ‎‏البته در غیر از اقوامشان هم بودند، اما در اقوامشان و فرزندانشان در امانت کسی به منزله‏‎ ‎‏احمد آقا نرسیده والاّ دوستان دیگری که امام به آنها عنایت داشت بسیاریشان در حدّ‏‎ ‎‏بالایی از امانت و علاقه به انقلاب بوده اند، اما هیچ کدام مثل حضرت آقای احمد آقا‏‎ ‎‏نبودند که نزدیک به امام باشند و این چنین اظهار علاقه کنند. یادم است که در یک‏‎ ‎‏قضیه ای که نسبت به ایشان صحبتی شده بود امام با کمال بزرگواری فرموده بود که‏‎ ‎‏مرجعیت را زیر سؤال نبرید هر کاری می خواهید بکنید اما مرجعیت را زیر سؤال نبرید‏‎ ‎‏در رابطه با اینکه گفته می شد نعوذ بالله خدای نخواسته حاج احمد آقا ممکن است مثلاً‏‎ ‎‏خودش روی علاقه ای که به انقلاب و به نظام داشت حرفی را بزند، که امام در آنجا‏‎ ‎‏فرمودند که مرجعیت را زیر سؤال نبرید این هم خود دلیلی بر مظلومیت امام و مظلومیت‏‎ ‎‏ایشان بود. من از همه دوستانی که دست اندرکار این قضیه هستند تقاضا می کنم که ابعاد‏‎ ‎‏علمی و فقاهتی ایشان مطرح بشود. چون خود ایشان به حوزه علمیه عنایت داشتند‏‎ ‎‏دوستان هم عنایت کنند که سوابق تحصیلی ایشان، سخنرانیهایی که گاهی ایشان در‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 356
‏سمینارهای ائمه جمعه یا در کنفرانسهای بین المللی داشتند نسبت به مسائل اسلامی،‏‎ ‎‏نسبت به فقه امام و تحقیقات امام، اینها را مطرح کنند و به مردم تذکر بدهند که ایشان به‏‎ ‎‏هر حال در حد اجتهاد بوده یعنی حدود هشت سال نه سال ایشان درس خارج فقه رفته‏‎ ‎‏بود. ‏

‏من یادم هست ایشان اینجا با یکی از دوستان جواهر را مباحثه می کردند، درس خارج‏‎ ‎‏می خواندند یک شب که خدمتشان بودیم گفت ما با این رفیقمان جواهر را مباحثه می کنیم‏‎ ‎‏ولی بیشترین دقت شما روی این «نحو ذلک و غیر ذلک های» صاحب جواهر است و این‏‎ ‎‏کار مشکلی است خود این نکته گویای دقت ایشان در فقه است. که من از آن به بعد دنبال‏‎ ‎‏این نکته بودم و بارها به رفقا عرض می کردم اگر صاحب جواهر یک جا می گوید امثال این‏‎ ‎‏یا غیر از این، اینجور نیست که فقط نیش قلم باشد. صاحب جواهر عنایت دارد و باید‏‎ ‎‏رفت پیدا کرد. ایشان می گفت که اگر کسی یک صفحه جواهر را بخواند و امثال ذلک و غیر‏‎ ‎‏ذلک را بیان کند من معتقدم که به مرحله اجتهاد رسیده. خودشان مدتی کارشان این بوده-اگر‏‎ ‎‏با دوستانشان مصاحبه ای بشود و خصوصیات علمی ایشان مطرح بشود خیلی جالب‏‎ ‎‏است-می فرمود: ما در کنار درس خارج، جواهر را مباحثه می کنیم ولی عنایت دارم نحو‏‎ ‎‏ذلک و غیر ذلک ها را بیابم این احاطه و دقت فقهی را می فهماند. به هر حال چون به ایشان‏‎ ‎‏حجت الاسلام والمسلمین می گفتند نباید ما خیال کنیم که معلوماتش کم بوده است، بلکه‏‎ ‎‏معلوماتش در حد اجتهاد بود. من یک وقت از ایشان درخواست کردم که شما بیایید در‏‎ ‎‏حوزه بمانید، و سطوح عالیه را تدریس بفرمایید کفایه و رسائل را تدریس بفرمایید. از‏‎ ‎‏شما استفاده کنند شما یادگار امام هستید. ایشان هم تقریباً در همین فکر بود ولی خواست‏‎ ‎‏و اراده خدا مهلت نداد. منتها از خداوند می خواهم فرزند بزرگوارشان جناب حجت ‏‎ ‎‏الاسلام آقای سید حسن آقا بتوانند راه پدر و پدر بزرگشان را بهتر ادامه بدهند. هر چند‏‎ ‎‏مسؤولیت ایشان خیلی سنگین است ولی باید از خدا درخواست کرد که خدا به ایشان‏‎ ‎‏توفیق بدهد که بتوانند راه را ادامه بدهند و خودشان هم خواستند و این یادگار امام را ما‏‎ ‎‏باید حفظش کنیم. ما باید در کنارش باشیم تا بتوانیم بهتر از آثار امام سلام الله علیه استفاده‏‎ ‎‏کنیم. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 357