حجت الاسلام والمسلمین مقتدایی

مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین مقتدائی

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏ ‏

□ چگونگی آشنایی خود را با مرحوم حاج احمد آقا بیان بفرمایید. 

‏ ‏

‏در ابتدا لازم می دانم ارتحال غم انگیز مرحوم آقای حاج سید احمد آقا یادگار عزیز‏‎ ‎‏امام راحل رضوان الله تعالی علیهما را به همه علاقه مندان به امام و ملت عزیز و شریف‏‎ ‎‏ایران و به بیت محترم ایشان تسلیت عرض کنم. ‏

‏رحلت ایشان غم رحلت و فقدان امام را تجدید کرد، یعنی موقعیکه امام رضوان الله تعالی علیه‏‎ ‎‏رحلت فرمودند یک حالت تأثر عمیقی در ملت ایران و علاقه مندان به امام در خارج ایجاد‏‎ ‎‏شد. وجود مرحوم آقای حاج سید احمد آقا و حضور ایشان در بین مردم یا ظهور ایشان در‏‎ ‎‏تلویزیون تسلیتی بود برای خاطر علاقه مندان به حضرت امام و فقدان حضرت امام را با‏‎ ‎‏دیدن مرحوم آقای حاج سید احمد آقا یک کمی تسلیت می داد. رحلت ایشان یاد امام و‏‎ ‎‏غم امام را تجدید کرد از این جهت بود که می توانم بگویم رحلت ایشان دو اثر داشت یکی‏‎ ‎‏اثر فقدان خود ایشان با امتیازاتی که داشت و مردم نسبت به ایشان علاقه مند بودند و یکی‏‎ ‎‏هم اینکه تنها یادگار امام بود و موجب تسلیت مردم بود و مردم غم امام را مجدداً احساس‏‎ ‎‏کردند. به هر جهت مقدّر اینجور بود. و خداوند ان شاءالله ایشان را رحمت کند و علوّ‏‎ ‎‏درجات برای ایشان را خواستارم. ‏


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 460
‏راجع به سؤالی که فرمودید نحوه آشنایی من با مرحوم آقای حاج سید احمد آقا به‏‎ ‎‏زمانهای خیلی جلوتر برمی گردد. اولین باری که در قم ما ایشان را ملاقات کردیم بعد از‏‎ ‎‏قضیه کشتار کماندوهای شاه در مدرسه فیضیه و حمله مغول وار آنها به مدرسه فیضیه‏‎ ‎‏بود. صبح فردای آنروز که به مدرسه فیضیه حمله شده بود، و تعداد زیادی از طلاب را‏‎ ‎‏مجروح کردند و تعدادی را از بالای بامهای طبقه دوم به پایین انداختند و شهید شدند.‏‎ ‎‏کتاب و قرآن آتش زده شد، و حمله معروفی که کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه داشتند.‏‎ ‎‏فردای آن روز مرحوم آیت الله خادمی اصفهانی منزل ما بودند. به اتفاق ایشان ما به منزل‏‎ ‎‏امام رفتیم، آن موقع کماندوها هنوز در قم بودند و جو رعب و وحشت در قم همه جا را‏‎ ‎‏گرفته بود و احتمال اینکه باز به بعضی از مراکز طلاب در قم حمله بشود وجود داشت، ما‏‎ ‎‏وقتیکه به منزل حضرت امام در یخچال قاضی قم وارد شدیم مرحوم حاج سید احمد آقا‏‎ ‎‏هنوز در سن جوانی بودند معممّ نبودند، و ایشان آقایان طلابی که به بیت امام رفت و آمد‏‎ ‎‏می کردند، پیامی را از امام به آنها می داد و آن پیام این بود که امام فرمودند: «کمتر در انظار‏‎ ‎‏حاضر بشوید.» این پیام را ایشان از طرف امام به آقایان طلاب می رساند ما خدمتشان‏‎ ‎‏عرض کردیم که آقای خادمی از اصفهان می خواهند خدمت امام برسند، ایشان مقدماتش‏‎ ‎‏را فراهم کردند و به وسیله ایشان آن ملاقات انجام شد. ‏

‏از سال 1338 که من از حوزه اصفهان به قم آمدم، از همان روز ورود در درس امام‏‎ ‎‏شرکت کردم که شاید بتوانم بگویم که انگیزه ام که از اصفهان به قم آمدم شرکت در درس‏‎ ‎‏امام بود، هم در درس فقه ایشان صبحها و هم در بحث اصولشان عصرها و به همین‏‎ ‎‏مناسبت که خوب ما به درس ایشان می رفتیم به مناسبتهای مختلفی ما خدمت ایشان‏‎ ‎‏می رسیدیم خیلی مواقع حضرت امام رضوان الله تعالی علیه شبها نماز مغرب و عشا را در‏‎ ‎‏منزل جماعت می خواندند یک جماعت خصوصی داشتند و ما سعی می کردیم در آن‏‎ ‎‏نماز شرکت کنیم در عین حال که ما رفت و آمد در بیت ایشان داشتیم، آقای حاج سید‏‎ ‎‏احمد آقا را نمی دیدیم حتی مرحوم آقای حاج آقا مصطفی را هم ما در بیت امام‏‎ ‎‏نمی دیدیدم و این علت مهمی داشت و آن علت این بود که در قم شاید در جاهای دیگر هم‏‎ ‎‏این ذهنیت و خاطره وجود داشت که در بیت بعضی از مراجع معمولاً آقازاده ها یک‏‎ ‎‏دخالتهایی می کردند که در بین طلبه ها یک ذهنیت خوبی نداشت معمولاً طلبه ها‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 461
‏می گفتند که در بیوت مراجع آقازاده ها فعال مایشاء هستند و در حدّ دخالت و‏‎ ‎‏تصمیم گیری گاهی در امور مربوط به بیت نقش داشتند و این ذهنیت خوبی نبود در بین‏‎ ‎‏طلاب در حوزها، می گفتند بالاخره کسی کاری دارد نیازی دارد مطلبی دارد باید با خود‏‎ ‎‏مرجع صحبت کند جواب بگیرد دخالت آقازاده ها را در این موارد نمی پسندیدند. این‏‎ ‎‏ذهنیت را حضرت امام می دانستند و خود ایشان نسبت به سابق قبل از ریاست خودشان‏‎ ‎‏از وضع قم این اطلاعات را داشتند سخت می کوشیدند که آن ذهنیتهای ناراحت کننده و‏‎ ‎‏ناخوشایندی که از بیوت بعضی از مراجع وجود داشت در بیت ایشان بوجود نیاید. از این‏‎ ‎‏جهت بود که به هیچ وجه در کارهای حوزه و مراجعاتی که آقایان طلاب با امام داشتند‏‎ ‎‏فرزندان ایشان هیچ دخالت نداشتند. ‏

‏به تعبیر معمول یک سر سوزن نقشی در این جهات فرزندان امام نداشتند، و این برای‏‎ ‎‏همه کسانیکه به بیت امام رفت و آمد داشتند آن موقع روشن بود و می دانستند. نه تنها‏‎ ‎‏آقای حاج احمد آقا که آنوقت سن شان در دوره نوجوانی بود بلکه مرحوم حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی هم که ایشان مشغول درس و بحث خودشان بودند رفت و آمد ایشان هم به بیت‏‎ ‎‏امام در حد رفت و آمدهای بقیّه آقایان که با امام ارتباط داشتند بود غیر از جنبه های‏‎ ‎‏خصوصی که در بیت داشتند اما در بیرونی و امثال اینهایی که دیگران بودند کسی بوسیله‏‎ ‎‏این آقایان به امام ارتباط پیدا نمی کرد. ‏

‏تصمیم گیرنده شخص امام بودند و فرزندان ایشان در ارسال و دریافت پیامها نقش‏‎ ‎‏داشتند و بعد هم تا این اواخر مرحوم حاج احمد آقا رحمةالله علیه آن نقش را ایفا می کرد‏‎ ‎‏و بر اثر همان خودسازی که از ابتدا پیدا کرده بود در ارتباطاتی که مسؤولین یا‏‎ ‎‏غیرمسؤولین بوسیله ایشان با امام پیدا می کردند مطلبی را که ایشان از امام نقل می کردند‏‎ ‎‏به گونه ای بود که مورداعتماد همه بود در حدّی که می دانستند روش آقای حاج احمد آقا‏‎ ‎‏این است که متن فرمایش امام را یادداشت می کند و همان را منعکس می کند بدون آنکه‏‎ ‎‏حتی یک حرف به مطلب امام اضافه شود و یا کم شود این روش را از آنروز ایشان‏‎ ‎‏آموخت و تا آخر به همان کیفیت ادامه می داد. ‏

‏چهره ایشان را من از همان دوره نوجوانی یک چهره مصمم، و قاطع و تلاشگر توأم با‏‎ ‎‏محبت همانند حضرت امام می دیدم و یک خاطره خوبی از آنروز دارم که وقتی خدمت‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 462
‏حضرت امام رضوان تعالی علیه رسیدم صبحی بود که عصر قبل کشتار مدرسه فیضیه‏‎ ‎‏اتفاق افتاده بود و در یک جلسه خیلی خصوصی که چند نفر بیشتر نبودند روحیه امام را‏‎ ‎‏یک روحیه بسیار بلند و عالی یافتم. فرمودند: «الآن موقع نتیجه گیری ماست این حرکاتی‏‎ ‎‏که شاه و ایادی آن می کنند حرکات مذبوحانه است و از باب اینکه انسان در حال غرق‏‎ ‎‏متشبث به هر چیزی می شود که خودش را نجات بدهد اینها یک همچین حالتی پیدا‏‎ ‎‏کردند.» و همان موقع یک اطلاعیه مفصل و معروفی را صادر کردند که در آن عبارتی‏‎ ‎‏بسیار عالی بود که شاه دوستی یعنی چپاول شاه دوستی یعنی غارت. همان روز به اتفاق‏‎ ‎‏مرحوم آیت الله خادمی به منزل یکی دیگر از مراجع رفتیم در آنجا من مقایسه کردم‏‎ ‎‏روحیه آن مراجع را با امام در یک روز در یک ساعت فاصله من دیدم که آن آقا کاملاً‏‎ ‎‏ترسیده روحیه خودش را باخته بود رنگ صورت ایشان پریده بود و احتمال می داد که‏‎ ‎‏مثلاً عصر آنروز به مدرسه حجتیه حمله بشود و ایشان می خواستند از آن حمله جلوگیری‏‎ ‎‏کنند و در مقام این بودند که با یکی از مقامهای رژیم شاه صحبت بکند که مثلاً در ملاقات‏‎ ‎‏با شاه تقاضا بکند که کماندوها را از قم برگرداند تا آنجا پیش رفتند ولی روحیه امام این بود‏‎ ‎‏که این حرکاتی که اینها می کنند، حرکات مذبوحانه است مثل غریق و حالا وقت نتیجه‏‎ ‎‏گرفتن ما است و آن اطلاعیه را صادر کردند. ‏

‏ ‏

□ درباره ویژگیهای اخلاقی ایشان مخصوصاً مواقعی که با ایشان در مورد کارهای مملکتی برخوردی داشتید یا روابط دوستانه ای که با هم داشتید آن ویژگیهایی که در رفتارهایشان داشتند در برخوردهایشان با دوستان آنها را اگر لطفاً خاطراتی دارید بیان بفرمائید. 

‏ ‏

‏شاید بعضی از ویژگیهای اخلاقی ایشان منحصر به فرد بود، حالت تواضع ایشان‏‎ ‎‏سرمشق بود باید دیگران از ایشان درس بگیرند، با اینکه فرزند امام بود و مرکز قدرت‏‎ ‎‏تقریباً در اختیار ایشان بود و احترام بالایی هم برای ایشان قائل بودند، در عین حال به‏‎ ‎‏قدری متواضع بود که در رفتار و معاشرتها هیچ نشان نمی داد که فرزند امام است. حالت‏‎ ‎‏تواضع بسیار بالای ایشان خیلی مشهود بود. سبقت در سلام داشت، ایشان گاهی‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 463
‏دوستانشان از دور می رسیدند در سلام کردن پیشی می گرفت. این یک حالت خیلی‏‎ ‎‏بزرگوارانه ای در ایشان بود. ویژگی دوم ساده زیستی ایشان بود با اینکه شاید وجوهی که‏‎ ‎‏در اختیار ایشان بود در بیت امام و جاهایی که لازم بود مصرف بشود، زیاد بود. ایشان‏‎ ‎‏می توانست مثلاً در داشتن وضع زندگی خوب بهتر از این باشد ولی از نظر وضع زندگی‏‎ ‎‏در حد یک طلبه متوسط حتی در حد طلبه هایی که لباس خوب می پوشند و مقید هستند‏‎ ‎‏به اینکه لباسشان مثلاً چه جور باشد در آن حدّ نبود ما گاهی سالها می دیدیم مثلاً یک‏‎ ‎‏لباس را ایشان می پوشیدند. ‏

‏گاهی در میهمانیها ما خدمت ایشان بودیم، شام یا ناهار، در آن میهمانیها هم رعایت‏‎ ‎‏کمال صرفه جویی می شد. مثلاً غذاهای متنوع یا غذاهای جور واجور یا مثلاً فراوان که‏‎ ‎‏موجب اسراف بشود هیچوقت ندیدیم. بنابراین هم تواضع ایشان و هم ساده زیستن‏‎ ‎‏ایشان و هم اخلاق و رفتار معاشرتشان نمونه بود. هیچ موقع نمی شد که مثلاً کسی در‏‎ ‎‏برخورد با ایشان ناراحت بشود، مثلاً تندی بکند یا حرف تندی بزند حرف خلاف ادبی‏‎ ‎‏بزند هیچ موقع از ایشان شنیده و دیده نشد و افرادی که به ایشان مراجعه می کردند ارباب‏‎ ‎‏رجوع بودند با اینکه فشارها و تراکم کار خسته کننده بود و قهراً انسان را گاهی بی حوصله‏‎ ‎‏می کند و ممکن است انسان ناچار بشود یک تندی بکند یا یک بی اعتنایی بکند یا مثلاً‏‎ ‎‏حرف خلاف ادبی بزند ولی از ایشان هیچگاه مشاهده نشد. اینهم باز یکی از ویژگیهای‏‎ ‎‏اخلاقی بارز ایشان بود و همه دوستانی که با ایشان رفت و آمد داشتند، مخصوصاً به‏‎ ‎‏حسن معاشرت، تواضع و بی تکلفی و صراحت لهجه ایشان اذعان دارند. ‏

‏ایشان از نظر سیاسی فرد باهوش و بسیار دوراندیش و آینده نگری بود. ذاتاً فرد با‏‎ ‎‏استعداد، باهوش و با نبوغ ذاتی، مثل خود امام بود و کسی که این حالت استعداد و نبوغ و‏‎ ‎‏فراگیری ذاتی و هوش در او جمع باشد و همراه امام در تمام تصمیم گیریها و بحرانها‏‎ ‎‏همراه امام حرکت کرده باشد و نظراتی که امام در جاهای مختلف در آن بن بستهایی که‏‎ ‎‏گاهی پیش می آمد و امام حل می کردند در مسائل سیاسی اجتماعی ایشان طبیعتاً باید‏‎ ‎‏صاحب نظر باشند و لذا در مواردی که امام و بعضی از مسؤلان با شخص ایشان مشورت‏‎ ‎‏می کردند نظرات بسیار صائب و ارزنده ای داشتند. مسؤولین معمولاً در تشکیلات‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 464
‏قضایی، در تشکیلات اجرایی و در بحرانهای سیاسی در رابطه با جبهه و جنگ و‏‎ ‎‏تصمیم گیریهایی که می شد در آن حدی که مربوط به شخص خود ایشان بود، در‏‎ ‎‏راهنمائیها اظهارنظرهای بسیار دقیق و نظرات مستدل و مستحکمی داشتند حتی گاهی‏‎ ‎‏در جلساتی که بنده هم شرکت داشتم اداره کننده جلسه خود ایشان بود نوبت می داد برای‏‎ ‎‏صحبت کردن و بعد هم جمع بندی می کرد نظرات اعضای جلسه را واقعاً برای همه‏‎ ‎‏سودمند بود هم نظراتی که در ان جلسات در امور مملکتی در امور اجتماعی و سیاسی ‏‎ ‎‏می دادند و هم جمع بندی که از نظرات دیگران می دادند بیانگر این نکته بود که اشراف‏‎ ‎‏بالایی بر امور مختلف دارند. می توانم بگویم نقش بسیار بالایی در حل و فصل بحرانها و‏‎ ‎‏در استقرار آرامش در صحنه های مختلف انقلاب، کشور و نظام داشتند. ‏

‏در بعد مبارزه با گروهکها و منافقین ایشان خیلی جدی و قاطع عمل می کردند و نظر‏‎ ‎‏ایشان این بود که خطر گروهکها مخرب است باید با آن مبارزه جدی بشود. ‏

‏آنچه مهم است و من می توانم شهادت بدهم این است که ما در چند سال 7و8 سال‏‎ ‎‏مثلاً در شورای عالی قضایی که مرکز تصمیم گیری و تشکیلات قضایی بود و کار‏‎ ‎‏می کردیم حتی یک مورد من سراغ ندارم که ایشان زنگ زده باشد و راجع به یک نفر‏‎ ‎‏توصیه کرده باشد و این خیلی مطلب مهمی است بالاخره افرادی با ایشان ارتباط داشتند.‏‎ ‎‏افرادی با ایشان دوست بودند، و اینها به مناسبتهایی گرفتاری برایشان پیش می آمد قطعاً‏‎ ‎‏جوری بوده که به ایشان مراجعه می کردند و می خواستند که یک توصیه ای مثلاً راجع به‏‎ ‎‏تسریع در کارشان راجع به تخفیف در مجازات آنها مثلاً صورت گیرد ولی من حتی یک‏‎ ‎‏مورد سراغ ندارم که ایشان توصیه ای به دستگاه قضایی کرده باشند. البته گاهی نامه هایی‏‎ ‎‏خدمت ایشان داده می شد یا مثلاً خدمت امام داده می شد نامه ها را می فرستادند که چنین‏‎ ‎‏تقاضایی هست، اما روی آن سفارشی یا مطلبی من سراغ ندارم که شده باشد، و این بنظر‏‎ ‎‏من یک روحیه خیلی مصممی است. در رابطه با هیچ کس حتی از دوستان یا بستگان‏‎ ‎‏خودشان کوچکترین توصیه ای نداشتند. ‏

‏زمانی که بواسطه مشکلات دستگاه قضایی بنابراین شد که شیوه شورایی به تمرکز‏‎ ‎‏مدیریت تبدیل شود و لازمه اش این بود که اصلی از قانون اساسی در شورای بازنگری‏‎ ‎‏قانون اساسی تغییر کند. در این قضیه شخص حاج احمد آقا نقش بالا و مؤثری داشتند و‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 465
‏مشکلات دستگاه قضایی را ایشان دنبال و سپس ماحصل امور را به امام رضوان الله تعالی‏‎ ‎‏علیه منتقل می کردند. یک جلسه خود من با ایشان ملاقات داشتم و شاید نزدیک یک‏‎ ‎‏ساعت جلسه طول کشید و ایشان مرا خواسته بود من درخواست ملاقات کرده بودم و‏‎ ‎‏ایشان اظهار علاقه می کرد تا مطالب و مشکلات مربوط به قوه قضائیه را بشنوند و ما در‏‎ ‎‏جلسه ای یک ساعت مسائل را مطرح کردیم بعد از خاتمه مطلب ایشان گفتند که مطالب‏‎ ‎‏بسیار خوبی بود و همه مطالب را به حضرت امام(س) منتقل می کنم. ایشان با کمال‏‎ ‎‏جدیت مشکلات را دنبال می کردند و نتیجه اقدامات و تصمیمات را به تدریج خدمت‏‎ ‎‏امام تقدیم می کردند و بعد از آن نظر امام بر این شد که در قوه قضائیه شیوه مدیریت‏‎ ‎‏شورایی به مدیریت متمرکز تغییر یابد، و موافقت فرمودند که یکی از اصول قانون اساسی‏‎ ‎‏در بازنگری قانون اساسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این مطلب را هم ایشان خیلی با‏‎ ‎‏علاقه دنبال می کردند و در تبدیل این سیستم قضایی شورایی به تمرکز ایشان نقش بالایی‏‎ ‎‏داشتند. ‏

‏ ‏

□ عملکرد حاج احمد آقا را بعد از ارتحال حضرت امام چگونه ارزیابی می کنید؟

‏ ‏

‏مرحوم آقای حاج احمد آقا بعد از رحلت امام نشان داد که فرزند شایسته امام است،‏‎ ‎‏گاهی بعضیها انتظاراتی از ایشان داشتند که آن انتظارات با حاکمیت نظام جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی منافات داشت و شاید اگر بعضی از آن خواسته ها را ایشان می خواست ترتیب اثر‏‎ ‎‏بدان بدهد وضع نظام ما اینگونه که الآن هست، نبود. ایشان همانطور که امام رضوان الله تعالی علیه‏‎ ‎‏در ابتدای شروع نهضت اسلامی واقعاً از خود گذشتند و در یکی از صحبتهایشان پیش از‏‎ ‎‏تبعیدشان فرمودند که من سینه ام را برای گلوله های شما آماده کرده ام، اینجور امام از‏‎ ‎‏خودشان گذشته بودند از جانشان از ریاست و در امام شائبه ای نبود یا اصلاً احساس‏‎ ‎‏نمی شد علاقه به ریاست و علاقه به مرجعیت و علاقه به اینجور چیزها بود که امام با‏‎ ‎‏اینجور افکار و روحیه ها بیگانه بودند. بعد از حضرت امام این روحیه را مرحوم حاج‏‎ ‎‏احمد آقا داشتند و پیاده کردند. واقعاً از خودگذشتگی نشان داد توقعاتی که از ایشان بود‏‎ ‎‏کنار زدند و تنها برای خدا و برای فقط مصلحت نظام فکر کردند و حمایت ایشان از مقام‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 466
‏معظم رهبری نقش والا و بالایی داشت، در تثبیت شأن مقام معظم رهبری آرامشی‏‎ ‎‏که مردم پیدا می کردند از حمایت ایشان از نظام و از رهبری نقش بالایی داشت و‏‎ ‎‏واقعاً نمی شود این نقش را نادیده گرفت. لذا و به تعبیر مختصر می توان گفت که ایشان‏‎ ‎‏نشان داد فرزند شایسته امام است یعنی همان نقشی که امام از ابتدای این انقلاب و نهضت‏‎ ‎‏اسلامی داشتند و در استقرار نظام جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام که احتمال داشت‏‎ ‎‏فروپاشی و خللی در نظام پیدا بشود، دشمنها از اطراف اینها چشم دوخته بودند که‏‎ ‎‏جنگ قدرت پیش بیاید و انسجام ملی از بین برود. ایشان در تمرکز قوا در نظام و حفظ‏‎ ‎‏مردم در صحنه و در حمایت از نظام نقش والایی داشت که من فکر می کنم یکی از‏‎ ‎‏خدمات ارزنده شان در طول عمر خودشان همان نقش ایشان در حراست از دستاوردهای‏‎ ‎‏نظام و انقلاب و آرمانهای امام بعد از ارتحال جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی و مراد‏‎ ‎‏و پیرشان بود. ‏

‎ ‎

کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 467