خاطرات آیت الله مهدوی کنی
انالله و اناالیه راجعون
هر چند تألمات روحی از فقدان مرحوم حجت الاسلام آقای حاج سید احمد خمینی رضوان الله تعالی علیه، اجازه نمی دهند آنگونه که شایسته است درباره آن فقید سعید چیزی بگویم و شمه ای از حقوق فراوان او را بیان دارم لکن به مقتضی وظیفه و عرض ارزش چند کلمه اظهار می دارم مرحوم حاج احمد آقا یادگار حضرت امام و یگانه فرزند ذکور امام و مایۀ امید ملت و امت انقلابی ایران بود او از چهره های درخشان انقلاب بود و چهره تابناک و ملکوتی حضرت امام را به یاد می آورد هر چند مردن و پیوستن به لقاءالله برای اولیای خدا بالاترین آرزو و نهایت آمال آنها است لکن با توجه به اوضاع طبیعی و سنی آن مرحوم باور نداشتیم به این زودی به سوگ او بنشینیم و در فقدان این عزیز سوگوار شویم ما او را پس از امام سرمایۀ انقلاب و امید امت انقلابی می دانستیم او پشتوانه انقلاب بود و حضورش در صحنه های گوناگون می توانست نقش اساسی و حساسی ایفا نماید و الحق ایفا کرد.
اگر زندگی انقلابی سیاسی او را به سه دوره قبل از بازگشت امام از تبعید و پس از بازگشت و تشکیل حکومت و ولایت و دوره پس از رحلت حضرت امام قدس سره تقسیم کنیم حتماً باید بگوییم سه دورۀ پر مخاطره ای را پشت سر گذاشت و در هر سه مرحله تأثیر وجود و حضورش و نقشی که در معاونت امام ایفا می کرد از هر جهت و برای همه کاملاً مشهود و آشکار بود حاج احمد آقا تنها یک فرزند برای امام نبود بلکه او یار و یاور
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 530
امام و هم پرستار دلسوز و صادق ایشان بود و در این راه حقا از جان و دل مایه می گذاشت و هم و غمش همواره حفظ سلامت امام بود و مهمتر آنکه معاون و مشاور دائم الحضور معظم له بود. حضرت امام هر چند متأثر از دیگران نمی شد و تحت تأثیر القائات دیگران تصمیم گیری نمی کرد و با دید وسیع و عمیقی که داشت مسائل را بررسی و تصمیم گیری می کرد و از طرفی در مسائل مسؤولین مملکتی مشورت می کرد لیکن در هر حال نیاز به معاون و مشاور مورداعتماد و دائم الحضور داشت و مرحوم حاج احمد آقا به تصدیق حضرت امام علاوه بر اینکه فردی عاقل و فهیم و حساس و مورداعتماد ایشان بود، و علاوه بر آنکه فرزند محبوب امام بود صاحب سر حضرت امام بود با این اوصاف در یک جمله باید گفت بیت ولایت را او اداره می کرد و به عبارت دیگر بیت ولایت و رهبری را که هستۀ مرکزی و نقطۀ اتکای انقلاب بود او اداره می کرد. دوران ده سالۀ پس از بازگشت امام به ایران و سقوط طاغوت و تشکیل حکومت اسلامی و بحرانهای داخلی و خارجی و مخصوصاً جنگ و مقابله با شیطان بزرگ آمریکا و پشت سر گذاشتن آشوبها و فتنه های پس از انقلاب دوران سختی بود و امام با عنایات الهیه و توجهات حضرت ولی عصر «ارواحنا له الفداء» در برابر تمام این حوادث مانند کوه ایستاد و حاج احمد آقا در تمام این دوران یار و همراه امام بود و به همین جهت امام او را خیلی دوست می داشت و از حضورش لذت می برد.
مرحوم حاج احمد آقا وزیر، معاون، مشاور، نگهبان و رابط حضرت امام با تمام مقامات مملکتی و مراجع تقلید بود. مکرراً دستورهای امام را تلفنی ابلاغ می نمود و از خصوصیاتش آن بود که قاطع و کوتاه و مفید، دستورات امام را ابلاغ می کرد و قاطعیت و جزم و شجاعت را از امام به ارث برده بود و مانند امام کوتاه و کوبنده سخن می گفت و پس از رحلت امام نیز با مدیریت مخصوص به خود در حفظ کلیه آثار امام و تقدّس بیت امام و حرم مطهّر ایشان از عهده بر آمد که این خود یکی از نکات برجستۀ فعالیتهای ایشان پس از امام بود.
با توجه به اینکه بایستی در گفتار و قضاوت، از مجامله و تملق پرهیز کرد، آنچه را که دربارۀ مرحوم حاج احمد آقا گفته و یا می گویم به این معنی نیست که ایشان را معصوم از خطا و اشتباه دانسته و تمام موضع گیریهای ایشان را تأیید می کنم. لیکن در این گفتار به
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 531
واقعیتهایی اشاره می کنیم که من حیث المجموع نقش حساس و آثار مثبتی را نشان می دهد و این مجموعه به نظر من در شخص حاج احمد آقا با موقعیت و جایگاهی که نزد امام و بیت امامت و ولایت و رهبری داشت، منحصر به فرد می نمود و از خصوصیات بارز ایشان محسوب می شد. از این دوره که بگذریم، می رسیم به دورۀ سوم (پس از رحلت حضرت امام قدس سره) که در این دوره نیز حاج احمد آقا حقاً موضع گیریهای مثبت و سازنده داشت و در پاسداری از انقلاب و ادامۀ خط امام از هیچ کوششی دریغ نکرد و با رهبری انقلاب همواره صادقانه و خاضعانه برخورد کرد و در یک کلمه ایشان، پس از امام به گونه ای با مسائل برخورد کرد که مخالفین مقام رهبری و دشمنان داخلی و خارجی انقلاب را کاملاً مأیوس کرد. به یاد دارم، در حدود یک سال قبل، در مجلسی پس از اظهار محبت و لطف نسبت به حقیر (که به مقتضی آقایی و آقازادگی چه در زمان امام و چه پس از رحلت ایشان، همواره با محبت و لطف با من برخورد می کرد و این جمله را تکرار می کرد که من شما را واقعاً دوست دارم و شوخی نمی کنم) به من گفت فلانی هر چند عمر به دست خداست لیکن با توجه به خصوصیات جسمانی و بیماریهایی که دارم، فکر نمی کنم عمر طولانی داشته باشم و می ترسم خدا را در حالی ملاقات کنم که کاملاً خالص نشده باشم. لذا از تو می خواهم مرا دعا کنی که در این چند روزه که از عمرم باقی مانده، خالصانه زندگی کنم و در موضع گیری ها واقعاً خدا را در نظر بگیرم و در رد و تأیید افراد و اشخاص جز خدا چیز دیگری منظور نکنم و تحت تأثیر هواهای نفسانی و شخصی قرار نگیرم. خدایش رحمت کند و با اولیا و شهدا و اجداد طاهرینش محشور بدارد.
در خاتمه لازم می دانم، احساسات خود را نسبت به بیماری و درگذشت ایشان صریحاً بیان کنم:
از آن ساعت که بیماری ایشان را شنیدم، قلبم تکان خورد و شدیداً متأثّر شدم و بر خود نیز بیمناک شدم و بی درنگ دست به دعا برداشتم و نماز خواندم و متوسّل شدم و برای شفای امامزاده و استادزادۀ خودم، دعا و تضرع کردم و حقاً فقدان او را ضایعۀ مولمه ای می دانم از درگاه خداوند منان می خواهم که این ضایعه را جبران کند و به بازماندگان محترم و بیت بزرگ حضرت امام بویژه مادر بزرگوار و داغدارش صبر و شکیبایی و پاداش بزرگ عنایت فرماید. آمین.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 532