حجت الاسلام والمسلمین عبدالله نوری

مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین عبدالله نوری

‏ ‏

□ درباره نقش و موقعیت حاج احمد آقا چنانچه مطالبی دارید بیان فرمایید. 

‏ ‏

‏مرحوم حاج احمد آقا از لحاظ استعداد، بسیار قوی و قدرتمند بودند. اولاً اینکه در بیت‏‎ ‎‏امام بزرگ شده بودند، در خانواده ای که با مسائل سیاسی ارتباط کامل داشت.‏‎ ‎‏مطالب فراوانی هم در سالهای پیش و پس از انقلاب پیش می آمد که علی القاعده، حاج‏‎ ‎‏احمد آقا در جریان این کارها قرار می گرفتند و با ذکاوت خاصی که داشتند، می توانستند‏‎ ‎‏برداشتهای متفاوتی از مسائل بکنند و به عنوان یک صاحب نظر، کمک بسیار مفیدی برای‏‎ ‎‏حضرت امام و حلّ مشکلات کشور باشند. ‏

‏اگر انسان به حوادثی که در طول انقلاب اتفاق افتاد نگاه کند و روی نقشی که حاج‏‎ ‎‏احمد آقا در این مسائل داشت دقیق شود به این واقعیت می رسد که پیش بینیهای ایشان‏‎ ‎‏در بسیاری از موارد، درست بوده و توانسته اند حالتی از اعتدال و به دور از افراط و تفریط‏‎ ‎‏به وجود بیاورند و بدین ترتیب، مقام و موقعیت خاصی نزد رهبری انقلاب و مسؤولان‏‎ ‎‏امور به دست آورند. ‏

‏حاج احمد آقا، به صورت «دگم» به مسائل نگاه نمی کردند و نمی اندیشیدند، بلکه‏‎ ‎‏فکر بسیار آزادی داشتند و مسائل را به آسانی مطرح می کردند و رفتارشان به گونه ای بود‏‎ ‎‏که نظرات ایشان مورد تأیید و اعتماد دیگران واقع می شد. ‏


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 533
□ آن طور که می دانیم حاج احمد آقا، شخصیت خوش مشربی بودند و با افراد بویژه دوستان خود طوری رفتار می کردند که همه را مجذوب خویش می کردند. 

‏ ‏

‏حاج احمد آقا، علاوه بر خوش مشربی، فردی متواضع بودند و همۀ افراد با هر ایده و‏‎ ‎‏عقیده ای که بودند در نخستین برخورد، مجذوب اخلاق و روحیات ایشان می شدند.‏‎ ‎‏انسان بی تکلفی بودند، اهل ریا و دوگانگی نبودند و همین خصلت باعث شده بود که اگر‏‎ ‎‏کسی مسئله و مشکلی داشت با ایشان در میان می گذاشت و چاره جویی می کرد. ایشان،‏‎ ‎‏واسطه ای خوب و قابل اعتماد برای انتقال نظرات افراد و گروهها و مسؤولان مملکتی به‏‎ ‎‏حضرت امام بودند و همه اطمینان داشتند که اگر قرار است مطلبی به عرض حضرت امام‏‎ ‎‏برسد به وسیلۀ حاج احمد آقا باشد. باز هم مجبورم تکرار کنم که حاج احمد آقا، فردی‏‎ ‎‏متواضع و خاکی بودند. یعنی اصولاً نه تنها در زندگی با دوستانشان این حالت را داشتند،‏‎ ‎‏هرکس با ایشان برخورد می کرد- ولو از دورترین نقطۀ ایران-شیفتۀ اخلاق و روحیات‏‎ ‎‏ایشان می شد. بسیار انسان بی تکلفی بودند و در جمعی که حضور داشتند هیچ گونه‏‎ ‎‏احساس دوگانگی بین ایشان و دوستان وجود نداشت و طبیعتاً همین روحیه باعث می شد‏‎ ‎‏که افراد مختلف- حالا چه دوستان و چه غیر دوستان، اگر نظراتی داشتند و مطلبی به‏‎ ‎‏نظرشان می رسید، با ایشان مطرح می کردند. روحیۀ ایشان یک روحیۀ باز و شاد بود و‏‎ ‎‏سعۀ صدر عجیبی همراه با تواضع داشتند. ‏

‏ ‏

□ دربارۀ شیوه هایی که ایشان برای انجام کارهایشان برمی گزیدند، اگر خاطره ای دارید بیان بفرمایید. 

‏ ‏

‏در این باره حتماً دیگران صحبتهای زیادی کرده اند. نکتۀ اصلی این است: زمانی که‏‎ ‎‏ایشان مشغول تحصیل هم بودند در روابط بین امام و مسائل مربوط به ایران دخیل بودند و‏‎ ‎‏نظرات حضرت امام، گاهی از ناحیۀ ایشان بیان می شد. گاهی هم که سفری به نجف‏‎ ‎‏می کردند و با حضرت امام ملاقاتی داشتند، مسائل را به ایران منتقل می کردند. حالا هر‏‎ ‎‏کسی در حدّی که با ایشان ارتباط و تماس داشت از مسائل و رویدادها مطلع می شد. ‏


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 534
‏حاج احمد آقا به عنوان فرزند رهبر انقلاب باید طبیعتاً مسائل مهم انقلاب را دنبال‏‎ ‎‏بکنند، امّا روحیۀ ایشان طوری بود که حتی جزئی ترین کارها را هم انجام می داد. مثل‏‎ ‎‏چاپ و نشر اعلامیه، تایپ پیامها و اطلاعیه هایی که از نجف می رسید. منظورم این است‏‎ ‎‏که حاج احمد آقا برای هر کاری-ولو کارهای کوچک-آمادگی داشت و احساسش این‏‎ ‎‏بود که در رابطه با انقلاب، هر وظیفه ای که هست-ولو کوچک و کم اهمیت-باید قبول کرد‏‎ ‎‏و انجام داد-از مسائل کلان و ارتباطهایی که بین ایران و عراق لازم بود پیگیری شود تا‏‎ ‎‏جزئی ترین کاری که در جهت پیشبرد انقلاب مؤثر بود. ‏

‏ ‏

□ یکی از مسائل بحث انگیز تا مدتی، مسئله گروهکها و نحوۀ برخورد مرحوم حاج احمد آقا با آنها بود. در آن زمان شایعات زیادی هم درباره موضعگیری فرزند بزرگوار حضرت امام بر سر زبانها بود. در این باره اگر مطلبی دارید که به نظرتان جالب می رسد بیان بفرمایید. 

‏ ‏

‏آنچه را که انسان در ارتباط با آقای حاج احمد آقا می تواند بگوید، این است که ایشان‏‎ ‎‏مهمترین هدفی را که دنبال می کرد، تعقیب آرمانهای امام بود، یعنی تا آنجا که من از حاج‏‎ ‎‏احمد آقا شناخت داشته و دارم، تشخیص ایشان این بود که حضرت امام، ولی امر هستند‏‎ ‎‏و اطاعت از ولی امر، بیچون و چرا لازم است. مرجعیت و زعامت امام-منهای اینکه پدر‏‎ ‎‏ایشان بود-برای حاج احمد آقا روشن بود. بنابراین اعتقاد داشت که وظیفۀ انسان در زمان‏‎ ‎‏غیبت، تبعیت محض و مطلق از رهبری و مرجعیت بیچون و چرای امام است. بنابراین‏‎ ‎‏آنچه را که تشخیص می داد که منظور نظر امام است، آن را دنبال می کرد. این، آن چیزی‏‎ ‎‏بود که ما از روحیۀ حاج احمد آقا احساس کرده بودیم. حالا ممکن بود این روحیه، دهها‏‎ ‎‏موردش با دستورالعملهای صریح امام هماهنگ بود و دو موردش هم با آرمانهای نانوشته‏‎ ‎‏که لازم نبود امام بنویسند هماهنگی داشت که مثلاً شما که صبح از خواب برمی خیزید این‏‎ ‎‏کار را بکنید، ظهر فلان کار و شب که شد فلان کار را. حاج احمد آقا می دانست که‏‎ ‎‏جمعبندی نظرات امام، این است و باید این کار بشود. ‏

‏طبیعتاً در دوران انقلاب، همه چیز در هم بود و هنوز سبکها روشن و مشخص نشده‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 535
‏بود. معلوم نبود که چه کسانی می آیند و مقابل انقلاب می ایستند و از پشت به انقلاب‏‎ ‎‏خنجر می زنند و چه کسانی در صف انقلابیون می ایستند. طبیعی بود که مبنای هر انقلابی‏‎ ‎‏و هر انسان طرفدار انقلابی این بود که آنچه بتواند از مردم و جامعه و احزاب و گروهها را‏‎ ‎‏جذب انقلاب بکند. از اول، این نبود که انقلاب نسبت به افراد موضع دفاعی بگیرد تا‏‎ ‎‏اینکه آنها صف خود را روشن کنند، اگر آمادگی ندارند در صف انقلابیون باشند، حجت‏‎ ‎‏تمام باشد و از ناحیه نیروهای انقلاب با اینها نخواسته برخورد شود. دعوایی بر سر‏‎ ‎‏حکومت نبوده و نیست، و لذا شما می بینید در همان روزهای اول و آغازین انقلاب، با‏‎ ‎‏اینکه امام مخصوصاً نسبت به منافقین، مواضع اصولی داشتند و از نظر اعتقادی‏‎ ‎‏اشکالهای اساسی داشتند و روی اینها حرف داشتند، امّا از اینکه آنها حضور داشتند و‏‎ ‎‏حتی ملاقاتهایی هم می کردند، خیلی نگران نبودند، بلکه تمام اینها را مقدم می دانستند،‏‎ ‎‏برای اینکه شاید اینها جوانهایی تحصیلکرده هستند و چه... از افراد این مملکت اند،‏‎ ‎‏بتوانند جذب شوند، یا اگر بناست مقابله ای صورت گیرد این مقابله از ناحیۀ آنها باشد نه‏‎ ‎‏ما. طبیعتاً حاج احمد آقا هم در این مسیر، همین حرکت را دنبال می کرد. حالا اینکه بیایند‏‎ ‎‏مو به مو، مطالب را با امام «چک» کند و امام بگویند این کار بشود و فلان کار نشود، طبیعتاً‏‎ ‎‏چنین کاری مقدور نبوده است. ولی خط مشی عمومی و کلی امام همین جور بود. در‏‎ ‎‏جریانهای دیگر هم، همین مسئله را می بینید. یعنی جریان دولت موقت، بنی صدر و امثال‏‎ ‎‏اینها را که می بینید، مثل جریان منافقین بود. یعنی حضرت امام نمی خواستند هرگز دست‏‎ ‎‏رد به سینۀ کسی بزنند، تا اینکه وضعیت آنها مشخص بشود که آیا می توان از آنها به نفع‏‎ ‎‏انقلاب و مردم استفاده کرد یا نه. حاج احمد آقا همین مسیر را دنبال می کرد. ‏

‏ ‏

□ یکی از خصوصیات مرحوم حاج احمد آقا این بود که به عنوان یک «امین» تمام مطالب را به طور درست و صحیح به حضرت امام منتقل می کردند. اما گاهگاه زمزمه ای از این سو و آن سو شنیده می شد که مثلاً مطالب به امام نمی رسد. این مطالب، گاهی در برخی محافل شنیده می شد. دربارۀ این قضیه اگر جنابعالی مطالبی دارید بفرمایید. 

‏ ‏

‏تا آنجا که من از آقای حاج احمد آقا شناخت دارم، ایشان در هر موضعی که بود کاملاً‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 536
‏امین بود و بنای بر اینکه خلافی بکند نداشت. اصلاً نمی توانست غیر از این عمل بکند.‏‎ ‎‏یعنی به نظرم می رسد، قبل از اینکه عنوان کردن چنین حرفی، اهانت به حاج احمد آقا‏‎ ‎‏باشد، اهانت به حضرت امام-رضوان الله تعالی علیه-است، که انسان فکر کند، امام یک‏‎ ‎‏آدم سادۀ ساده اندیشی بوده که خیلی راحت می شد، انسان به ایشان بگوید این کار را‏‎ ‎‏بکنید و آن کار را نکنید. کسانی که این فکر را می کنند، به نظر من، امام را نشناخته اند.‏‎ ‎‏ممکن است در این راستا، نظر اهانت به حاج احمد آقا داشته باشند، ولی آنهایی که‏‎ ‎‏ویژگیهای امام را می دانند می فهمند که این، اهانت به حضرت امام است. زیرا حضرت‏‎ ‎‏امام، انسان بسیار عجیبی بود و استعداد بسیار بالایی داشت و کسی نبود که یک مشاوری‏‎ ‎‏در کنار دستش داشته باشد به مدت ده سال و ایشان احساس نکند که این مشاور، نصف‏‎ ‎‏حرفها را می زند و نصف دیگر حرفها را نمی زند. با اینکه خود امام با همۀ قشرها روابطی‏‎ ‎‏دارد، سروکار دارد، حضور دارند، می آیند و می روند، جریانهای مختلف با امام ملاقات‏‎ ‎‏می کنند، با این وصف، امام متوجه نشود که مثلاً حاج احمد آقا نصف مطلب را نمی گوید! ‏‎ ‎‏به نظر من، این بیش از آنکه اهانت به حاج احمد آقا باشد، اهانت به امام است. حالا شاید‏‎ ‎‏روی ناآگاهی و نشناختن امام و شخصیت ایشان باشد. ‏

‏بنابراین من می خواهم دو چیز را درباره حاج احمد آقا بگویم: یکی اینکه حاج احمد‏‎ ‎‏آقا به دلیل شناخت دقیقی که از امام و استعداد و فهم معظم له داشت اصلاً امکان نداشت‏‎ ‎‏برای ایشان که اگر قرار است مطلبی را خدمت امام عرض کند، نصف آن را بگوید و‏‎ ‎‏نصف بقیه را نگوید. دوم اینکه، خود حاج احمد آقا، آدم امینی بود. یعنی بر فرض محال‏‎ ‎‏که آن ویژگی در امام-نعوذبالله-نبود، حاج احمد آقا خودش آدم امینی بود. ‏

‏نمی دانم شما روزی که حضرت امام رحلت فرمودند در آنجا بودید یا نه؟خوب،‏‎ ‎‏بحث بر سر این بود که الآن خبر فوت داده شود یا به مردم داده نشود. چون شرایط حاد‏‎ ‎‏مملکت به گونه ای بود که مثلاً خبر را تا ساعت 2 بعدازظهر به تأخیر بیندازیم و خبر‏‎ ‎‏رحلت در آن ساعت گفته شود. هدف این بود که اعضای مجلس خبرگان دعوت شوند که‏‎ ‎‏از ساعت 7صبح جلسه داشته باشند و نسبت به رهبر آینده تصمیم بگیرند و بعد، خبر‏‎ ‎‏رحلت حضرت امام اعلام شود بعداً مطرح شد که خوب، رادیو از ساعت 7صبح تا 2‏‎ ‎‏بعدازظهر چه بگوید. رادیو، حال امام را چگونه گزارش بدهد. یک نظر این بود که گفته‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 537
‏شود، مردم دعا کنند، و حال امام خوب نیست. بلافاصله حاج احمد آقا موضع گرفتند و‏‎ ‎‏گفتند که: «دفتر امام دروغ نمی گوید به مردم. آنی که هست می گوید.» خوب، این خیلی‏‎ ‎‏مهم است. یعنی در حساس ترین مواضع سیاسی، که شاید بعضی فکر می کردند‏‎ ‎‏مصلحت آن است، ایشان می گفت، من حاضر نیستم که دفتر امام که ده سال با مردم،‏‎ ‎‏راست حرف زده است و مطلب هر چه بوده است همان را به مردم گفته است، حالا بیاید-‏‎ ‎‏ولو برای نصف روز-ولو اینکه شما مصلحت می دانید، بیاید و حرف دیگری بزند. حالا‏‎ ‎‏مثلاً ساعت 11شب تا 6صبح، خبری گفته نشود مسئله ای نیست، بنا نیست چیزی گفته‏‎ ‎‏شود، امّا صبح اول وقت باید خبر رحلت امام از دفتر گفته شود. این نشانۀ روح پاکی است‏‎ ‎‏که آقای حاج احمد آقا داشت. نه تنها توی این مسئله، توی بقیه مسائل هم همین جور بود.‏‎ ‎‏چنین روحیه ای که درباره مسائل، گزارشهای ناقصی خدمت حضرت امام بدهند، نداشت.‏‎ ‎‏ضمن اینکه با تأکید می گویم، حضرت امام فردی نبود که ده سال، یازده سال در دوران‏‎ ‎‏انقلاب، در کنار حاج احمد آقا باشد و بدون دلیل چنین شهادتهای محکمی دربارۀ‏‎ ‎‏فرزندش بدهد، با توجه به آن نبوغ و استعدادی که خود حضرت امام داشت. ‏

‏ ‏

□ یکی دیگر از قضایا مربوط به «رنجنامه» است. ما حوادث زیادی داشتیم که در کشور اتفاق افتاده بود که ایشان مثلاً عکس العملی نشان داده بود. امّا دربارۀ این قضیه [قضیۀ آقای منتظری]خودش دست به قلم شد و به دفاع پرداخت، یعنی وارد صحنه و میدان شد. ارزیابی شما از این قضیه چیست؟

‏ ‏

‏همان طور که عرض کردم، اصلی ترین مسئله برای ایشان، دفاع از امام به عنوان مرجع ‏‎ ‎‏و رهبرشان بود. به خاطر اینکه خدای ناکرده، حضرت امام در این مسائل در مظلومیت‏‎ ‎‏واقع نشوند، لذا ایشان آنچه در نظر خودشان بود نوشت. حالا این معنایش این نیست که‏‎ ‎‏نظراتی که آقای حاج احمد آقا دارند مورد تأیید همۀ دوستانشان باشد. آن یک بحث‏‎ ‎‏دیگری است. آنچه ایشان تشخیص می داد به عنوان نظرش می نوشت. ‏


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 538
□ ارزیابی شما از عملکرد ایشان پس از رحلت حضرت امام چگونه است؟

‏ ‏

‏حاج احمد آقا آدمی بود که انقلاب و دفاع از انقلاب، برایش اصل بود. به نظر من بعد‏‎ ‎‏از رحلت حضرت امام، این موضوع را بیش از دوران امام به منصۀ ظهور رساند. بالاخره‏‎ ‎‏در زمان حیات حضرت امام، ایشان در کنار رهبر انقلاب بود و طبیعی بود که اگر دفاعی از‏‎ ‎‏انقلاب می کرد، یا از حضرت امام دفاع می کرد، کسی بگوید، خوب، دفاع از رهبری،‏‎ ‎‏یعنی دفاع از بیت خودش. اما بعد از رحلت حضرت امام، حاج احمد آقا این احساس را‏‎ ‎‏داشت که ولو یا با مسؤولان کشور بر سر مسائل، اتفاق نظر نداشته باشد، ولی به هیچ وجه‏‎ ‎‏نباید دست از دفاع از انقلاب بردارد. به خاطر اینکه، انقلاب را ثمرۀ خون شهیدان و‏‎ ‎‏رهبری امام می دانست و دستاوردی که اسلام بعد از چهارده قرن داشت. حالا ممکن‏‎ ‎‏است در خیلی از مسائل، نظرات شخصی من هم عملی نشود، این دلیل نمی شود که من‏‎ ‎‏از دفاع از اصل انقلاب دست بردارم. و حال آنکه در بین خیلی از افراد، این دو مسئله با‏‎ ‎‏هم مخلوط می شود. یعنی انسان می بیند وقتی نظرات خودش عملی نمی شود خیلی‏‎ ‎‏راحت کنار می کشد و کاری به کارها نداشته باشد. همین طوری که می بینید ما الآن در قم‏‎ ‎‏مشغول درس و بحث هستیم. امّا حاج احمد آقا این روحیه را نداشت. بلکه نظرش این‏‎ ‎‏بود که ولو نظر من عمل نشود، باید در جهت دفاع از انقلاب و آرمانهای امام تا آخرین‏‎ ‎‏نفس-همان طور که ایشان تا آخرین نفس دفاع کرد، قیام کرد و کار کرد-باید کار کرد. به‏‎ ‎‏نظر من، این دوره، یکی از روشن ترین دوره های زندگی حاج احمد آقاست. یعنی دوره ای‏‎ ‎‏که به نظر من اگر چه نظرات و آرمانهای حاج احمد آقا-یعنی خیلی از نظرات ایشان-‏‎ ‎‏عمل نمی شد، لکن ایشان بدون اینکه به هیچوجه به این مسائل بپردازند از انقلاب به‏‎ ‎‏عنوان یک اصل جدی حمایت می کرد و گام برمی داشت و این مهمترین چیزی بود که‏‎ ‎‏شاید روحیۀ مصفا و پاک ایشان را نشان می داد. شاید بشود تعبیر کرد. آنی که خداوند‏‎ ‎‏تبارک و تعالی می تواند در یک انسانی از او بخواهد که واقعاً تحت تأثیر شرایط خاص‏‎ ‎‏خودش نباشد، نظرات کلی بدهد، بلکه جمعبندی داشته باشد و راجع به مسائل نظر‏‎ ‎‏بدهد، ایشان این حالت را پیدا کرده بود و نظر می داد و گاهی ایشان این مسئله را مطرح‏‎ ‎‏می کرد که: نگران این هستم که یک وقت در جلسه ای که حضور پیدا می کنم چیزی در‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 539
‏ذهن من باشد و احساس بکنم که وظیفه دارم این را بگویم، ولی به دلایل دیگری مسامحه‏‎ ‎‏و مجامله کنم و آن را نگویم و این یک ضعف روحی برای من باشد. ‏

‏حاج احمد آقا در جلساتی که حضور داشت، آنچه به ذهنش می رسید می گفت، و‏‎ ‎‏آنچه را هم که می گفت در جهت نفع شخصی یا دفاع شخصی نبود، بلکه در جهت دفاع از‏‎ ‎‏انقلاب بود، ولو اینکه لطمه ای برای خودش داشته باشد. ‏

‏ ‏

□ در همین دوران می بینیم که ایشان دربارۀ تثبیت مقام ولایت فقیه، خیلی تلاش کرد. در این باره هم اگر توضیحی دارید بفرمایید. 

‏ ‏

‏این مسئله هم به دنبال بحث قبلی است. ایشان این احساس را داشت که انقلاب و نظام‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی به یک نظام مدیریت احتیاج دارد و دشمن در پی آن است و به این‏‎ ‎‏مسئله چشم دوخته است آن حرکتی را که امام آغاز کرده، ابتر بماند، و ما نباید به هیچوجه‏‎ ‎‏به ابتر ماندن این حرکت کمک کنیم. طبیعتاً نظام، یک سری تشکیلاتی دارد و آن‏‎ ‎‏تشکیلات می نشیند و تصمیم می گیرد. قانون اساسی، مجلس خبرگان را آورده است.‏‎ ‎‏اعضای این مجلس، حتی آنهایی هستند که در حیات امام انتخاب شده اند. آنها نشستند و‏‎ ‎‏تصمیم گرفتند و تصمیمشان به عنوان راه حل مشکلات یک مملکت بود. حالا اگر بیاییم و‏‎ ‎‏خدای نکرده، چوب لای چرخ این مجموعه بگذاریم، طبیعتاً چه کسانی را خوشحال‏‎ ‎‏کرده ایم و به چه کسی لطمه زده ایم؟ این بود که حاج احمد آقا به طور قاطع در تمام‏‎ ‎‏صحبتهایش بعد از رحلت حضرت امام-شاید بعد از رحلت امام، اولین صحبت ایشان-‏‎ ‎‏حالا در مراسم هفتم بود یا جای دیگر-و یا در ملاقاتی که مقام معظم رهبری از اعضای‏‎ ‎‏بیت حضرت امام کردند، آنجا بود که ایشان صحبت کردند و نشان دادند که واقعاً خلف‏‎ ‎‏صالح و صادق امام امت هستند. ‏

‏ ‏

‏ ‏

□ رحلت مرحوم حاج احمد آقا ضایعه ای برای اسلام و ایران بود. می خواستیم از زبان شما هم مطالبی در این باره بشنویم: 

‏ ‏

‏رفتن حاج احمد آقا به خاطر شخصیت بالایی که داشتند ضایعه ای برای کشور بود.‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 540
‏اصلاً وجود حاج احمد آقا، یک پشتوانه ای برای انقلاب به شمار می آمد. ایشان از آن‏‎ ‎‏جهت که یادگار امام بودند، نزد همه مردم احترام خاصی داشتند و مورد اعتماد و قبول‏‎ ‎‏مردم بودند و همین مسئله، پشتیبانی بسیار مهمی برای مسؤولان حکومت بود. تکیه گاه‏‎ ‎‏خوبی برای نظام و انقلاب و مسؤولان مملکتی به حساب می آمدند. از نظر فکری هم‏‎ ‎‏دارای نبوغی بودند که می توانستند مردم را به عنوان پشتوانه های حکومت در صحنه نگه‏‎ ‎‏دارند. در جلساتی که مسؤولان حکومت داشتند و حاج احمد آقا هم حضور داشت، فکر‏‎ ‎‏ایشان می توانست کمک کننده باشد. مسئله دیگر آنکه ایشان می توانست نظرات امام را‏‎ ‎‏درباره مسائل گوناگون مطرح سازد. البته نظرات امام به دو قسم ابلاغ می شد. یک قسم‏‎ ‎‏آنکه به صورت مکتوب و یا سخنرانی از ناحیۀ ایشان مطرح شده بود، که گرچه امام‏‎ ‎‏فرموده بودند فقط به همان استناد شود، خوب همین مسئله را حاج احمد آقا بیش از‏‎ ‎‏دیگران به آن تسلط داشت. در این چهل و چند سالی که با امام زندگی کرده بود از منش،‏‎ ‎‏رفتار و خلق و خوی امام اطلاع داشت و همین اطلاعات می توانست مفید باشد. حالا یک‏‎ ‎‏زمانی بود که قرار می شد در یک محکمه حقوقی باید نظر امام مورد استناد قرار‏‎ ‎‏می گرفت، در آنجا قاعدتاً باید آنچه ایشان نوشته بودند یا از رسانه ها پخش شده بود‏‎ ‎‏استناد شود، امّا در جلسه ای قرار می شد که باید می دانستیم فرضاً مشرب امام در این‏‎ ‎‏موضوع چیست؟در اینجا چه کسی بهتر از حاج احمد آقا می توانست ناقل این نظرات‏‎ ‎‏باشد؟بر این اساس فکر می کنم که فقدان حاج احمد آقا برای همه افراد، روحانیون و‏‎ ‎‏اقشار مختلف مردم ضایعه ای بود و همان طور که گفتم ایشان یک پشتوانۀ جدی برای‏‎ ‎‏انقلاب بودند. ‏

‏ ‏

□ حالا اگر خود شما دربارۀ شخصیت حاج احمد آقا مطلبی به نظرتان می رسد بیان فرمایید. 

‏ ‏

‏آقای حاج احمد آقا، شخصیت واقع بینی بود، مسائل را خوب می فهمید. یعنی از‏‎ ‎‏وقتی که کشور، مشکلاتی داشت براحتی برایش قابل هضم بود. اینطور نبود که فقط بیاید‏‎ ‎‏ایراد و اشکال بگیرد. در جلسات خصوصی و عمومی بارها صحبت می کرد و راه حل‏‎ ‎


کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 541
‏نشان می داد. ایشان پشتیبان بسیار جدی و خوبی برای آقای هاشمی بود. بارها می گفت:‏‎ ‎‏اصلاً ما چه کسی را داریم که جایگزین آقای هاشمی بشود. حال ممکن است بود درباره فلان‏‎ ‎‏مسأله یا فلان وزارتخانه، حرفی هم داشت. می گفت، بهتر این است که مثلاً فلان‏‎ ‎‏وزارتخانه این کار را می کرد. من در طول مدتی که در دولت بودم یا در دولت نبودم، جهت‏‎ ‎‏ایشان فرقی نمی کرد. عقیدۀ اصلی ایشان، دفاع از نظام و انقلاب و رهبری نظام بود و از‏‎ ‎‏دولت هم به عنوان یک کل پشتیبانی می کرد. ‏

‏خداوند ان شاءالله روح پرفتوح امام امت و دو فرزند بزرگوارشان آقای حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی و آقای حاج احمد آقا را قرین رحمت خودش قرار دهد و آنها را با انبیا و اولیا‏‎ ‎‏محشور گرداند. و این شجرۀ طیبه ای که کاشتند ان شاءالله به ثمر بنشیند و بتواند به همۀ‏‎ ‎‏امتهای اسلامی بهره بدهد و انقلابی که توسط حضرت امام پایه گذاری شده است به‏‎ ‎‏انقلاب حضرت مهدی سلام الله علیه بپیوندد.     والسلام‏

‎ ‎

‎ ‎

کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 542