مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا واحدی
بسم الله الرحمن الرحیم
□ به عنوان سؤال اول در مورد سابقه آشنایی خودتان با حاج احمد آقا و بیت حضرت امام(س) توضیحات لازم را بفرمایید:
متأسفانه ما دوست بزرگوار و ارزشمندی را طی سال گذشته از دست دادیم. مخصوصاً به لحاظ سابقه دیرینه ای که در دوستی و هم بحثی با ایشان داشتیم، برای ما بسیار ناگوار بود، ان شاءالله خدا ایشان را با اجداد طاهرینش و مقتدا و امامش حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه محشور بدارد و بر درجات ایشان بیافزاید.
سابقه آشنایی ما به پاییز سال 1347 برمی گردد، ما به عنوان یک طلبه عادی در مدرسه فیضیه سکونت داشتیم، شبها به کتابخانه مدرسه می رفتیم، یکی از مسؤولین کتابدار آنجا شبی با ما در میان گذاشتند که اگر می خواهی یک هم مباحثه ای برایتان پیدا کنم، گفتم اشکال ندارد چون با آن کتابدار آشنا بودیم پس از مدتی آقای شیخ محمود خادمی که سالهای سال در بیت امام بودند، آمدند در حجرۀ ما و گفتند برویم پیش هم مباحثه تان، پرسیدم ایشان چه کسی است؟معرفی کردند، فرزند حضرت امام است، رفتیم در همین مکانی که الآن درمانگاه قرآن و عترت است آنجا منزلی بود که قبل از اینکه این بنای جدید آن ساخته شود به امام واگذار شده بود و پس از تبعید امام کتابخانه
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 543
شخصی امام به آنجا منتقل شد و آن موقعی که ما رفتیم آنجا محل درس و بحثشان بود. روزها ما آنجا با هم مباحثه ای داشتیم این آغاز آشنایی ما با ایشان بود. اساتید ما بعضی آقایانی بودند که بیشترشان در قید حیات هستند. اولین استادی که ما با هم داشتیم آقای خلخالی بودند که یک مقدار لمعه را با ایشان خواندیم. یکی دیگر از اساتیدمان آقای ذوالفقاری اصفهانی هستند کتاب الارث لمعه را با هم پیش ایشان خواندیم. از دیگر اساتید گرانقدرمان که سالها نزدشان درس خواندیم مرحوم میرزا مهدی صادقی تبریزی بودند که ایشان چند سالی است به رحمت خدا رفته اند، و از بزرگان بودند، پدر ایشان هم از علما بود و ایشان کتاب رسائل را تحشیه کردند باز از جمله اساتید ما آیت الله ابطحی کاشانی بودند که کفایه را پیش ایشان می خواندیم از جمله دیگر اساتید ما آیت الله آقای حاج شیخ یوسف صانعی بودند که مقداری از رسائل را نزد ایشان خواندیم. و آقایان دیگری هم بودند و همچنین آقای آیت الله محمد یزدی که مقداری منظومه مرحوم سبزواری را پیش ایشان خواندیم. غیر از ما به مرور ایام ایشان هم بحثهای دیگری هم پیدا کردند و بیشترین را خود ما معرفی کردیم. من جمله آقای شیخ محمد حسن فاضل گلپایگانی که الآن هم در حوزه تدریس دارند. بعد از ایشان یک سید بزرگواری بود به نام آقای میربهبهانی اهل گرگان بودند که پدرشان از علمای گرگان بودند الآن هم در گرگان هستند یکی دیگر از هم بحثهای ایشان علوی اصفهانی بود که در راه اصفهان-قم حدود یک سال پیش تصادف کردند و به رحمت خدا رفتند، و باز از جمله هم بحثهای ایشان که پس از چند سالی حدوداً سطح را گذرانده بود و با ایشان هم بحث شدند آقای دکتر سید محمد خاتمی وزیر سابق ارشاد بود و از جمله محمد شریعتی بود و همچنین آقای شیخ قربانعلی حبیب اللهی که کفایه را با ایشان بیشتر مباحثه می کردند.
□ شروع مباحثه شما از چه مقطع تحصیلی حوزه شروع شد؟
ایشان لمعه می خواندند ولی قبلاً به تنهایی درس خوانده بودند. یعنی تا لمعه را بحث نکرده بودند. مغنی را یک مقداری خوانده بود و ظاهراً یک درس مقدماتی داشتند.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 544
□ ارتباط درسی و حوزوی شما تا چه سالی ادامه یافت؟
تا سال 56 که عزیمت کردند به نجف این روابط ادامه داشت البته همه این سالها با هم نبودیم اما قبل از اینکه ایشان به نجف تشریف ببرند پیش آقای یزدی منظومه حکمت را می خواندیم و نزد آقای صادقی مقداری از جواهر را می خواندیم. از 47 تا 56 روابط ما دو بخش عمده داشت: یک بخش که در آن کمتر به مبارزات پرداخته می شد و بیشتر به درس، و یک بخش که بیشتر به مبارزات پرداخته می شد و کمتر به درس، تا اواخر سال 53 ما بیشتر به درس می پرداختیم. اما اواخر سال 53 بود که رژیم شاه حزب رستاخیز را برپا کرد. و حضرت امام آن موقع اعلامیه شدید اللحنی را صادر کردند از آن زمان ما بیشتر شروع به کارهای سیاسی کردیم بدین معنی که دو تا خانه امن داشتیم که قسمتی از یک خانه ای را خریده بودیم که مال مادر رضاعی ایشان بود که قبل از خود احمد آقا مرحوم شدند. یک زن باوقار باهوشی بود، با اینکه می دانست ما چکار می کنیم اصلاً به رو نمی آورد. یک اتاقی در آن خانه خریده بودیم و آنجا دستگاه تکثیر داشتیم. آن وقتها دستگاه فتوکپی (استنسیل) بود که بعد دستگاه زیراکس هم پیدا کردیم و یک خانه دیگر در همان تکیه ملامحمود بود. این دو خانه را درست کردیم.
□ شیوه درس و مباحثه تان با مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) چگونه بود؟
خوب و خیلی دقیق بود. به اصطلاح مغز ریاضی ای داشت مسائل را می فهمید در مجموع بحمدالله موفق بودند و مخصوصاً از لحاظ اساتید، اساتید خوبی بودند و همین خصوصی بودن درسها خیلی کمک می کرد تا راحت به سؤالها جواب دهند، و یکی از سنتهای حسنه در حوزه امر مباحثه است که بین طلاب رایج است و هر کسی هم شیوه خودش را دارد و گاهی اوقات هم اتفاقات جالبی می افتد. کشاکشهایی که بر سر مباحث مهمی رخ می دهد. یک خصیصه در مباحثات این بود که درست است مباحثه ها به جر و بحث کشیده می شود ولی خوبی امر ایشان این بود که یک جا اتفاق می افتاد، ما مثلاً اشتباه می کردیم ایشان توضیح می داد یا بالعکس مثلاً برای ایشان یک نظر دیگری بود ما توضیح می دادیم. اگر می فهمید درست است زود تسلیم می شد تکیه کلامش همین بود:
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 545
«حق با شماست»
ایشان گفتند خوب است که ما به صورت ترجمه ای [همراه]قرآن را پیش برویم که یک مقدار زیادی سوره بقره را یادم است که همین طور قبل از مباحثه می خواندیم و هرچه که به نظرمان می رسید ترجمه می کردیم. این هم نکته خوبی بود که غیر از درس و بحثهای رسمی، بحث قرآنی هم داشتیم آن اوایل ظاهراً بیشتر سوره بقره را به این صورت طی کردیم. و در همین برخوردهای مباحثه ای، جر و بحث خیلی جدی بود و سؤال و جواب می شد.
□ آیا حاج احمد آقا بعد از سال 53 که بطور فعال وارد کارهای سیاسی شدند و همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از رحلت حضرت امام(س) فعالیت علمی داشتند؟
بله اتفاقاً بعد از رحلت حضرت امام هم ایشان بحثی داشتند یک بار منزل ایشان بودم و دیدم در دفترشان کتابهایی مانند کفایه و غیره هم دیده می شد بعد توسط رفقا که در دفتر امام بودند فهمیدم برای یک عده ای کفایه می گفتند قبلش هم توسط یکی از این کتابفروشیها شنیدم که بعضی از شرح کتابهایی که تقاضا کرده بودند که معلوم بود در همین درسهای طلبگی فعالیت دارند.
گرایش عمده حوزه آن وقت فقه و اصول بود. و حتی با اینکه بعضی از مراجع آن وقت با مسائل فلسفی مخالف بودند با ایشان همان طوری که عرض کردم منظومه را در محضر آیت الله محمد یزدی می خواندیم آن وقت تازه درسهای مرحوم علامه طباطبایی چاپ شده بود به نام بدایةالحکمه و نهایةالحکمه که ایشان در کنار منظومه ای که می خواندند آن بدایه را هم می دیدند و هرجا که اشکالی می دیدند از آقای یزدی می پرسیدند.
□ اگر در زمینه مباحثات علمی مطلبی ناگفته مانده است از قبیل ارتباطشان بیان فرمایید.
ایشان هم درس را رها نمی کردند. خودم شنیدم از آقای شیخ محمدعلی رحمانی که با
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 546
ایشان هم بحث بودند و بارها می گفت: «در بین رفقای نجف ایشان از آن درس خوانها هستند. آقایان مشغول مسائل سیاسی بودند، آقای رحمانی ایشان را پیدا کرده بود که هم بحث باشند و پیش آقای قدریان هم بعضی از این کتابها را که خوانده بود باز مکرر می خواند مباحثه ای یا به صورت دیگر شنیدم که باز کفایه را پیش ایشان خوانده با اینکه در ایران نزد آقای ابطحی و دیگران خوانده بود در نزد ایشان دوباره خوانده اند منظور این که روی درسها عنایت خوبی داشت مخصوصاً با آن توصیه حضرت امام که اوایل می فرمود فعلاً وظیفه تو درس خواندن است فارغ البال هم بود البته محدودیت بود به این معنی که به هر حال آن وقتی که ازدواج نکرده بود در خانه حضرت امام تنها بود ولی از جهات دیگر فراغتی بود و خودشان علاقمند به درس بود از لحاظ درس مشکلی نبود مثل یک طلبه ای که منظم درس بخواند افتی در کار تحصیل او نبود با استعداد فوق معمولی با جدیت بدون هیچگونه وقفه ای مشغول درسهی طلبگی بود.
□ زمانی که حضرت امام(ره) در تبعید بودند وضعیت ارتباط ایشان با حضرت امام (ره) و جو کلی جامعه چگونه بود؟
آن وقت به خاطر محدودیتها، فعالیتهای سیاسی خیلی مشکل بود و مخصوصاً ما هم آن اوایل یعنی سال 47 خیلی سن و سال نداشتیم در شأنمان نبود که به کارهای سیاسی بپردازیم. اما آقایانی که در بیت حضرت امام بودند مثل آقای شیخ حسن صانعی که ایشان در مسائل سیاسی آدم تیزبینی بود آن وقت حاج احمد آقا خیلی تعریف ایشان را می کرد کم کم البته با دیگران هم آشنا شدند و بیت حضرت امام خیلی رفت و آمد مشکل بود اصلاً جز خود احمد آقا و خدام بیت کسی نمی توانست رفت و آمد داشته باشد کم کم وقتی که حاج آقای پسندیده تشریف آوردند محیط بازتر شد و دیگر اشخاص هم می آمدند و الاّ مشکل بود و طبیعی بود که اگر ایشان فعالیتهایی داشت، خیلی ما را در جریان امر نگذارد. اما مکاتباتشان با حضرت امام و والده محترمشان بود که گاهی نامه ها را ما می دیدیم که توصیه هایی حضرت امام به ایشان داشتند حتی یادم است حضرت امام در ارتباط با یکی از فضلا سفارش کرده بودند که ایشان از فضلای خوب هستند. از لحاظ
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 547
مادی به ایشان رسیدگی بشود، منظور این که ارتباطات بدینگونه با حضرت امام داشتند. خود ایشان باز یک سفر به نجف داشتند اما آن وقت عمده مبارزات حول و حوش حضرت امام در نجف و اخوی ایشان شهید آیت الله مصطفی خمینی بود. در نجف جمعی بودند به نام روحانیون مبارز ایران خارج از کشور که افراد شاخص مثل آقای دعایی و دیگران فعال بودند خیلی فعالیت داشتند. در آن موقع بیت امام در نجف با اینکه آنجا هم محدودیتهای زیادی بود، مرکز فعالیت مبارزاتی شده بود اگر حضرت امام پیامی داشت به ایران منتقل می شد. در آن شرایط خفقان همان سال 47 و 48 بود، یادم است بعضی از دانشجویان ایرانی که در اروپا بودند با احمد آقا مرتبط بودند، حتی یک وقتی از جلسات مباحثه ما با ایشان عکسبرداری کردند و شیوه مباحثه ما را دیدند. قهراً این در نشریه های آن وقت منتقل می شد. یا به هر حال انگیزه ای بود برای اینکه از این جلسه و از این مباحثه چیزی داشته باشند. این بود که ایشان همان وقت هم با خویشانشان و رفقایشان در اروپا بی ارتباط نبود. دانشجویان آن وقت هم در خارج از کشور فعال بودند. نشریه داشتند، و بعدها که ایشان بیشتر به صحنه آمدند فعالیت وسیع تر شد.
□ شیوه رسیدن اطلاعیه های حضرت امام(ره) به کشور و چگونگی تکثیر آنرا بفرمایید.
اطلاعیه ها بیشتر توسط طلابی که در نجف تحصیل می کردند و سفارت ایران هم حساسیتی روی آنها نداشت به عنوان اینکه می خواهند سفری به ایران داشته باشند با خودشان می آوردند و به صورت جاسازی و مخفی کاری می آوردند و ما بلافاصله آنرا تکثیر و توسط طلاب پخش می کردیم.
کتابگنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 548