یادی از مرحوم محمدحسن اعرابی (داماد مکرم امام خمینی)

یادی از مرحوم محمدحسن اعرابی

(داماد مکرم امام خمینی)

‏□علی حائری مجد‏

اشاره: 

‏مرحوم محمدحسن اعرابی در سال 1303ش (1343ق) در خانواده  علم و فقاهت در قم به دنیا آمد. وی از جانب پدر منتسب به خاندان علم و عرفان و زهد و تقوا بود. پدرش، مرحوم آیت الله شیخ محمدجواد مجتهد قمی ـ صاحب یازده اثر فقهی اصولی ـ و پدربزرگش آیت الله ملاغلامرضا قمی معروف به حاج آخوند، صاحب اثر ارزشمند «قلائدالفرائد» ـ در شمار بهترین حاشیه بر فرائدالاصول شیخ انصاری ـ  و نگارنده ده اثر فقهی اصولی دیگر بود.‏

‏در این مجال، برای آشنایی بیشتر با پیشینه خانوادگی مرحوم محمد حسن اعرابی، به معرفی این دو شخصیت فرزانه این خاندان می پردازیم: ‏

پدر بزرگ؛ آیت الله حاج ملا غلامرضا قمی معروف به حاج آخوند (1255ق ـ 1332ق) 

‏یکی از مفاخر علمای قم در اوائل قرن چهاردهم هجری، آیت الله حاج ملا غلامرضا قمی معروف به «حاج آخوند» و صاحب کتاب معروف «قلائد الفرائد» است که نامش در زاویه گمنامی مانده و کمتر به زندگی علمی او پرداخته اند. در این مقال کوتاه به شرح اندکی از زندگی سراسر تلاش و کوشش وی می پردازیم و نمایی از آگاهی و تعهد و مسئولیت او را باز می نمایانیم. ‏

‏تاریخ تولد آن فقیه بزرگ به خوبی روشن نیست، اما از آنجا که وی تقریبا هم سن مرحوم آیت الله العظمی حاج سید صادق قمی - یار دیرین و هم مباحثه خویش - بوده و تاریخ ولادت ‏او، 1255ق بوده است شاید سال تولد «حاج آخوند» نیز حدود 1255ق باشد. وی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و نوجوانی و آموختن مقدمات علوم دینی در قم و تهران و اصفهان که نزد علامه شیخ علی نوری فلسفه را به مدت چهار سال آموخت و در سال 1279ق به همراه دوست دیرین و هم مباحثه اش آیت الله حاج سید صادق قمی، رهسپار نجف اشرف گردید و به مدت دو سال از درس های فقه و اصول استوانه دانش، استاد الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری بهره برد. این دو سال در پرورش شخصیت علمی و باروری استعداد او نقش بسزایی داشت، زیرا آنچنان که از حاشیه اش بر رسائل شیخ برمی آید، وی در این مدت، مبانی و گفتار شیخ اعظم را به خاطر سپرد و در جای جای کتاب به ذکر آنها پرداخت. ‏


[[page 111‎]]

‏پس از درگذشت شیخ انصاری در 1281ق، وی با شرکت در حلقه درسی آیات عظام میرزا محمدحسن شیرازی و میرزا حبیب الله رشتی به تکمیل دانسته های خویش پرداخت. با مهاجرت میرزای شیرازی به سامراء، او و هم بحثش حاج سید صادق، ملازمت میرزا حبیب الله رشتی را برگزیدند و تا سال 1296ق، به مدت 16 سال از درس های فقه و اصول آن وارث دانش شیخ انصاری بهره بردند. سپس در اواخر سال 1296ق، به همراه دوستش رهسپار سامراء شد و دو سال نیز از درس آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی بهره برد و با مکتب فقهی سامراء نیز آشنا شد. ‏

‏مرحوم حاج آخوند و حاج سید صادق، در سال 1298ق، پس از 19 سال دوری از وطن و طی مدارج عالی علمی، اخلاقی و فقهی، به زادگاه خویش، قم بازگشتند و بر مسند تدریس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تکیه زدند. مردم حق شناس قم هم - که دو تن از بهترین دانش آموختگان نجف را در میان خویش می دیدند - گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند. ‏

‏ملا  غلامرضا، سالیان فراوان در مسجد شریف امام حسن عسکری(ع) به تدریس علوم اهلبیت (علیهم السلام) و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سید صادق هم بیشتر رسـیدگی به‏

‏دعاوی، قضاوت شرعی و فصل خصومات را بر عهده گرفت. از شمار شاگردان حاج آخوند اطلاع دقیقی در دست نیست، اما مسلم آنست که فضلاء و طلاب حوزه علمیه قم نزد این استاد فقه و اصول به شاگردی پرداخته اند. برخی از آنان عبارتند از:‏

‏1. آیت الله حاج سید محمود روحانی قمی (1307 - 1381ق) فرزند آقا سید صادق قمی.‏



حضورج. 94صفحه 112

‏2. آیت الله حاج شیخ محمد جواد قمی (1295 - 1373ق) (فرزند ارشد ایشان)‏

‏3. آیت الله حاج شیخ عبدالهادی حاج آخوند (م 1385ق) (فرزند دوم ایشان)‏

‏4. علامه شیخ محمد علی ارجستانی کچوئی (م 1330ق) صاحب «انوار المشعشعین فی شرافة قم و القمیین» ‏

‏5. آیت الله حاج سید عباس رضوی مبرقعی (م 1335ق) ‏

‏آیت الله ملاغلامرضا قمی با اغتنام از فرصت ها، به تدریس منظم فقه و اصول، تربیت شاگردان و تألیف کتاب های علمی می پرداخت. برخی از تألیفات ایشان عبارت است از:‏

‏1. قلائد الفرائد یا «قلائد العِقیان علی نُحور الخُرّد الحسان» این کتاب مشهورترین تألیفات ایشان و یکی از بهترین حاشیه های فرائد الاصول به شمار می رود که در سال 1315ق، در تهران به چاپ رسید.‏

‏آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، مرجع تقلید معاصر درباره این کتاب می فرماید: «برای مبتدی بهترین شرح، قلائد العقیان است که شرح سهل التناول و مختصری است و شارح کلمات، شیخ را خوب فهمیده است.» ‏

‏آیت الله آقای حاج سید مهدی روحانی، نیز فرمودند: «وقتی جد ما آقای حاج سید صادق، این کتاب را دید، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بیش از این است و این کتاب همه علم او نیست.» ‏

‏این تعلیقه شامل ویژگی هایی است، که عبارتند از: از آغاز تا پایان رسائل را دربرمی گیرد؛ این کتاب، آکنده از مطالب توضیحی، نقد و ایراد بر مطالب شیخ، اشتقاق شقوق، تمهید مقدمات برای مباحث کتاب و تکمیل ایرادها و انتقادات شیخ بر ادله است؛ عبارات در برخی جاها، بسیار ‏زیبا، مسجّع و مقفّی است؛ برخی از حواشی بسیار مفصل و خواندنی است؛ همچنین معرفی کتاب ها و مؤلفین آنها؛ ذکر کامل احادیث؛ لغت شناسی؛ فواید رجالی؛ استفاده از کتاب های تفسیری، حدیثی، رجالی و لغوی؛ معرفی علماء و فقهاء؛ رفع دشواری عبارات شیخ؛ مشخص کردن گویندگان اقوال؛ ذکر سخنان فقهاء از کتاب هایشان؛ بیان وجوه تأمل در سراسر کتاب؛ از همه مهمتر آنکه، مؤلف سخنان مرحوم شیخ را در مجلس درسش ضبط کرده و همه آنها را در شرح عبارات کتاب آورده است.‏


[[page 113‎‏]]


‏2. قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهی» و مسئله «ضد» ‏

‏3. صلا‏‏ة‏‏ المسافر ‏

‏4. کتاب الصلا‏‏ة‏‏ ‏

‏5. کتاب القضاء ‏

‏6 - کتاب الدیات ‏

‏7 - کنوز الجواهر ‏

‏سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمری نزدیک به 75سال، سرشار  از خدمات دینی و اجتماعی، در 16 ذ‏‏یحجة‏‏ الحرام 1332ق برابر با 13 آبان 1293 شمسی بدرود حیات گفت و پس از یک تشییع در خور و شایسته، در ایوان آیینه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد و وفاتش اثری عمیق از غم و اندوه در دل مردمان قم به جای گذاشت. برخی از تراجم نگاران درباره شخصیت وی جملاتی را نگاشته اند که اوصاف او را به ما نمایانده اند. از جمله:‏

‏1. شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد: دانشمند محقق، فقیه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم...‏

‏2. شیخ محمد حسین ناصر الشریعه هم می نویسد: وی از علمای بزرگ و فقهای سترگ قم است که در عصر خود، در اولین صف علمای این بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نیز داشت... ‏

‏3. حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی نیز می گوید: فقیه اصولی، زاهد متقی، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجلّه شاگردان شیخ بوده است... ‏

‏مرحوم حاج آخوند عالمی متواضع و به دور از مظاهر تشخّص و تعـین بود، تنها به حـل و فصـل‏ مشکلات دینی مردم و تدریس و تألیف و امامت جماعت می پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم قم جای گرفته بود که مردم تکه هایی از پیراهن او را برای گذاشتن در کفن خویش، ذخیره می کردند و آن را مایه مباهات خود می دانستند. زمانی گروهی از مردم قم برای زیارت عتبات عالیات به سامراء مشرف شدند و وجوهات شرعیه خود را به مرحوم میرزای شیرازی تقدیم داشتند. اما میرزا از پذیرفتن آنها سر باز زد و فرمود: مگر آقای حاج آخوند در قم نیست که شما وجوهاتتان را به سامراء آورده اید؟ ببرید به ایشان بدهید. ‏


حضورج. 94صفحه 114

از مظاهر فروتنی حاج آخوند آنکه: روزی برای ایشان نامه ای آمده بود و در آن خطاب به «حجت الاسلام» شده بود. معظم له ناراحت شد و این عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجت الاسلام فقط شیخ انصاری بود و بس. ایشان به هنگام وفات، وصیت نمود تا جنازه اش همانند یکی از مردمان عادی و به دور از تشریفات تشییع شود، اما مرحوم حاج سید محمد باقر - تولیت آستانه مقدسه - فرمود: ما مقداری از راه را به وصیت ایشان عمل می کنیم و بعد از آن به صلاحدید خود تشییع می نمائیم. حاج آخوند از سر تواضع، اجازه عکس برداری از خود را نمی داد و بدین دلیل، تصویری از او در دست نیست.‏

 

پدر؛ آیت الله حاج شیخ محمدجواد مجتهد قمی (1295ق ـ 1373ق)


‏آیت الله حاج شیخ محمدجواد مجتهد قمی در سال 1295ق در نجف اشرف به دنیا آمد. او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود که پس از تولد در نجف اشرف، در هفت سالگی به قم آمد. وی پس از تحصیل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آیت الله حاج آقا احمد قمی - برادر آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی - فرا گرفت و در 20 سالگی به ‏‎‎‏اشاره پدرش به تهران ره سپرد. شیخ محمد جواد در تهران نزد حضرات آیات: میرزا محمد حسن آشتیانی (فقه و اصول) و حاج شیخ علی نوری، میرزا محمود حکمی و شیخ عبدالکریم سبزواری (حکمت و کلام) زانوی ادب به زمین زد و بهره های علمی بسیار برد. ایشان پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و یک سال دیگر از پدرش بهره برد. در سال 1319ق، به نجف رفت و در درس آیات عظام: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی حاضر شد و مبانی علمی خود را استوار ساخت. او پس از 14 سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش، در ربیع الاول سال 1333ق به درخواست عموم مردم قم - که از ایشان بازگشت به قم را خواسته بودند - در میان ابراز احساسات عموم اهالی که به مناسبت ورود ایشان شهر را تعطیل عمومی کرده و تا چند کیلومتری به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جای پدرش، تصدی امامت مسجد امام حسن عسکری(ع) را بر عهده گرفت. از این عالم ربانی تألیفات گران بهایی بر جای مانده که تقریرات درس فقه آیت الله سید محمد کاظم یزدی؛ تقریرات درس اصول آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی؛ صراط المستقیم در 4 جلد؛ سعادت بشر(در اثبات نبوت عامه و خاصه)، آیینه حق نما (در اثبات ولایت عامه و خاصه)، توحید قمی، در دو جلد، کتاب کیمیاء (در اثبات معاد جسمانی) و یاقوت (ردّ بر مادّیین و دهریون) از آن جمله اند. ‏


حضورج. 94صفحه 115

‏وی مشغول نگارش کتاب «حادی عشر» - یازدهمین تألیفش - بود که ندای حق را لبیک گفت. کتابخانه ایشان - به همراه کتابخانه پدرش که به سفارش مرحوم حاج آخوند به وی واگذار شده بود - پس از وفاتش، به آیت الله العظمی بروجردی واگذار و به دستور ایشان به کتابخانه مدرسه فیضیه تحویل داده شد. ‏

‏این عالم ربانی سرانجام در 19 ذی قعده سال 1373ق برابر با 19 تیر 1333ش در 83 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد و پس از یک تشییع با شکوه و اقامه نماز میت توسط آیت الله العظمی بروجردی بر پیکرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (س) مدفون شد  و نخستین مجلس بزرگداشت او از سوی آیت الله بروجردی در مدرسه فیضیه برگزار شد. ‏


سیره خانوادگی

‏سیرۀ خاندان پدری محمدحسن، دوری از مظاهر دنیا، زیستنی در نهایت سادگی و رعایت زی طلبگی بود. اما خاندان مادری محمدحسن اعرابی بسیار متمول و متجدد و بهره مند از تمامی امکانات زمان خویش بودند که در عین تدین و تقوا، شهرت و اشرافیت را به همراه داشتند. در حالی که عموها از فرط زهد از داشتن تکه ای فرش ابا داشتند، دایی ها منازلشان آراسته به جدیدترین و شیک ترین امکانات زمان بود. در عین حال هر دو خانواده با پذیرش تفاوت ها، متقابلاً نسبت به هم از ادب و احترام کم نمی گذاشتند و هیچ یک دیگری را نفی نمی کردند.‏

‏محمدحسن در چنین خانواده ای به دنیا آمد و این دو محیط تربیتی متضاد، شالوده شخصیتی او را بنا نهاد. وی که در اوان جوانی و بعد از کسب دیپلم از دبیرستان رشدیه، وارد تجارت و صادرات شده بود، در نهایت کوشش و تلاش در کسب و کار، دوری از تعلقات دنیا را سرلوحه خویش قرار داد. او با نگاه تیزبینش به این باور رسیده بود که داشتن، غیر از وابسته بودن است و در زندگی خویش نیز نشان داد که ثروت و قدرت که از بزرگترین فریبندگان بشر هستند، در مقابلش به هیچ انگاشته شدند.‏


[[page 116‏]]

 

ازدواج مبارک

‏وقتی محمدحسن اعرابی به سن ازدواج رسید، با توجه به شرایط خاص خانوادگی و امکانات زندگی، مورد توجه بسیاری از خانواده ها برای وصلت قرار گرفت، لیکن چنان که خود می گفت، از ابتدا منش و رفتار حاج آقا روح الله بر روی او تأثیری دیگر داشت. پس تصمیم گرفت نسبت نزدیکی با امام پیدا کند.‏

‏خانواده مادری آقای اعرابی با خانواده همسر امام(س) حاجیه خانم ثقفی،  و دایی ها و پدر ایشان، آیت الله شیخ محمدجواد قمی نیز با امام خمینی آشنایی داشتند. همچنین پدر همسر امام ‏(آیت الله محمد ثقفی) با عموهای آقای محمدحسن اعرابی (از علمای زاهد قم) دوستی داشته اند که مجموعه این روابط سبب این وصلت می شود. پس از انجام خواستگاری، آیت الله اشراقی داماد بزرگ خانواده امام، به دلیل شناخت زیاد از خانواده آقای اعرابی، خانواده را نسبت به انجام این وصلت تشویق می کنند و به همراه حاج آقا مصطفی خمینی برای انجام تحقیقات به محل کار وی که به تجارت مشغول بود، می روند که پس از آن، از تدین و تعهد ایشان تمجید زیادی می کنند. همسر امام نیز ضمن صحبت با دختر خود، نظر او را جویا می شود که با پاسخ مثبت مواجه می گردد. سرانجام این تاجر جوان و خوشنام و به امانت معروف، در سال 1332 در 29 سالگی با صبیه دوم امام، خانم فریده مصطفوی ازدواج کرد. مراسم عقد و جشن در منزل امام در قم برگزار می شود و ظاهرا تا قبل از آن روز دیداری میان عروس و داماد  انجام نشده بود و برای اولین بار سر سفره عقد همدیگر را می بینند. مراسم عروسی هم در همان شهر و در منزل آقای اعرابی که قبل از ازدواج آن را بنا کرده بودند و تا آخر عمر در آن زندگی می کردند، انجام شد. حاصل این وصلت، یک دختر به نام فرشته است.‏


حضورج. 94صفحه 117

 

رضا به تقدیر الهی

‏در زمان به دنیا آمدن تنها فرزندش، همسرش با بیماری صعب العلاجی مواجه شد. پزشکان از زنده ماندن مادر و فرزند قطع امید کرده، از او برای جراحی اجازه خواستند. وی این تصمیم را به اجازه امام واگذار کرد و امام به پزشکان فرمودند: «شما تلاش خود را بکنید، من هم دعا می کنم.» مثل معجزه بود که مادر و فرزند سالم ماندند. با توجه به مشکل پیش آمده، به تک فرزندی اکتفا نمود و همیشه از خدا و همچنین همسرش برای داشتن او شاکر بود.‏

 

در عرصه مبارزه

‏پس از چند سال، مبارزه حاج آقا روح الله روح تازه ای گرفت. محمدحسن اعرابی که در اوان جوانی در جریانات مبارزات دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت حضوری پرشور داشت، در اتفاقات سال ۴۲ و ۴۳ به صورت فعال ظاهر شد و پس از تبعید امام به ترکـیه و عراق‏

‏که ساواک دادن شهریه امام را ممنوع کرده بود، از مؤثرترین افراد در پرداخت به موقع شهریـه‏ ‏امام شد. حضور در کوران مبارزات و همدوشی با حضرت امام، از نقاط درخشان زندگی ایشان است. وی در سال های تبعید امام، با ثبات شخصیت منحصر به فرد و امانتداری، بسیاری از امور مالی امام را تصدی کرد. به واسطه امانت داری و کاردانی که امام از او سراغ داشت، وی را به عنوان نماینده خویش در امور مالی برگزید. از آن پس با درایت و هوش کم نظیرش، شهریه هر ماه به موقع پرداخت می شد. در زیر پله منزل مسکونی خود دیواری را تعبیه کرده بود که سالیان سال هر شب با گذاشتن و برداشتن آجرهای آن، وجوهات را در آن مکان قرار می داد و دوباره آجرها را بند می کشید و استتار می کرد تا در یورش ساواک، مورد شک قرار نگیرد و بتواند امانت را تا سرماه برای پرداخت شهریه به بیرونی امام و به دست آیت الله پسندیده برساند.‏


حضورج. 94صفحه 118

‏ ‏رسیدگی به خانواده مبارزان

‏با طولانی شدن مبارزه، خانواده مبارزان باید مورد رسیدگی قرار می گرفتند. ازاین رو، محمدحسن اعرابی به تشکیل ستادی جهت رسیدگی به خانواده هایی که همسرانشان فراری یا در زندان بودند، مبادرت ورزید و گاه شخصاً و به طور ناشناس رساندن مایحتاج و مستمری را انجام می داد.‏

 

پس از پیروزی انقلاب

‏پس از پیروزی انقلاب با توجه به اعتمادی که امام به او داشت، پیشنهاد سمت ها و مسئولیت های ‏‏مختلفی به او ارائه شد. اما جز مدت کوتاهی که نماینده مردم در شورای شهر قم بود، هیچ کدام از مسئولیت ها را نپذیرفت. رد این پیشنهادها از آن جهت بود که به اعتقاد وی، انجام وظیفه نه در گرفتن پست، بلکه در انجام قول هایی است که به مردم داده شده است. ایشان از آن پس از تمام فعالیت های سیاسی کناره گرفت و هرگز وارد مناقشات سیاسی و حتی ابراز نظر رایج در مورد مسائل کشور نشد. مرحوم اعرابی از آن پس با توجه به امکانات شخصی خویش، تا حد توان خود را وقف خدمت به محرومان کرد؛ از تهیه و رساندن آذوقه به مستمندان تا کمک به ساخت مدارس، اسکان طلبه های خارجی که به قم آمده بودند و امثال آن. او در زمان جنگ نیز با کمک مالی مداوم به هلال احمر و البته به صورت ناشناس، دین خویش را ادا نمود.‏

‏او در طی تمامی این سال ها در منزل مسـکونی خویش که قـبل از ازدواج بنا کرده بود، زندگـی‏ ‏می کرد و در منزلش به روی همگان همیشه باز بود. به علت جایگاه اجتماعی اش در نسبتش با امام و به علت امکان دسترسی آسان عموم مردم به او و البته سعه صدر بی نظیرش، گوش شنوای همه دردها و مشکلات قشرهای مختلف مردم بود.‏

حضورج. 94صفحه 119

 

خانه امن

‏خانه مرحوم اعرابی مأمنی بود برای مراجعات افراد مختلف با سلایق و مشکلات و عقاید گوناگون که این همه بر روح حساس و قلب رئوفش باری سنگین بود. گاه می شد که صبح با پدری همدردی می کرد که فرزندش از فریب خوردگان منافقیـن بود و اعـدام شده بود و عـصر‏

‏همان روز همراه پدر شهیدی اشک می ریخت. به واسطه همین ویژگی منحصر به فرد که دسترسی همه افراد به او را آسان می کرد و باعث آرامش و دلگرمی مراجعان می شد. کسانی نیز بودند که انتظارات زیادی داشتند و به خیال خود می خواستند او از نفوذش برای پیشبرد اهداف آنان واسطه شود یا اعمال نظر کند، غافل از آنکه او جز از خدایش از هیچ کس هیچ گاه چیزی طلب نکرده بود.‏

 

طیف معاشران

‏چند سال قبل از سفرش به دیار باقی، به علت مشکلات گوارشی مورد عمل جراحی قرار ‏گرفت و در بیمارستان بستری شد. به دلیل ممارست در پیاده روی از لحاظ جسمی سالم و توانا بود و همین باعث شد از آن جراحی خطرناک و شرایط دشوار گذر کند. در طول مدتی که در بیمارستان بستری بود، طیف عیادت کنندگانش چنان گسترده و مختلف بود که کارکنان بیمارستان دچار شگفتی شده بودند.‏

حضورج. 94صفحه 120

 

ویژگی های اخلاقی

‏دنیادیدگی و جهان بینی اش باعث شده بود هرکس را بپذیرد و با اینکه در تقید به دین و اخلاق بر خود سخت می گرفت، لیکن برخوردش با افراد، جذبی بود و هیچ گاه خود را حق و دیگران را ناحق نمی دید. تنها خط قرمزش حق الناس بود و تحت هیچ شرایطی از آن کوتاه نمی آمد.‏

 

نگاهی فراتر به جهان

‏به اعتراف کسانی که او را می شناسند، نگاه محمدحسن اعرابی به جهان فراتر از هم عصران و اطرافیانش بود و هر کس برای این برداشت خود شاهدی ارائه می کند:‏

‏1. دوستان سال های جوانی او به سفرهای مختلفش به شرق و غرب عالم به شوق دانستن و شناخت جهان اشاره می کنند. از جمله پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل ـ که در طی آن لحظه ای نیاسود ـ تصمیم گرفت معلومات زبان انگلیسی خود را تکمیل کند و به آموزش مرحله پیشرفته انگلیسی در تهران و قم پرداخت. بعدها در سال ۱۳۵۳ که به مدت چند ماه در شهر برموس انگلستان اقامت گزید، در مجمعی با حضور پیروان ادیان مختلف در شرایطی به دفاع و اثبات حقانیت مردم فلسطین پرداخت که بعضی از اعضا حتی نسبت به این مسأله آگاهی نداشتند.‏

‏2. برخی از آشنایان با یادآوری حضور مشتاقانه او در جلسات سخنرانی دکتر شریعتی متذکر می شوند که وی در شرایطی برای حضور در این جلسات از قم به تهران می شتافت که نه تنها فضای قم، بلکه فضای  سنتی متشرعان خارج از قم هم روی خوشی به نظرات و قرائت جامعه شناختی دکتر از اسلام و تشیع نشان نمی دادند. دخترش به یاد می آورد که سوغات پدر از سفر تهران، هر بار کتابی از دکتر شریعتی بود. پدر با دختر از اسلام و تشیعی سخن می گفت که ‏‏سازنده و پویا هستند و رکود و رخوت در این امر زجرآور است. او معتقد بود اگر کسی اسلام و علی(ع) و حسین(ع) را به خوبی بشناسد، نمی تواند پیروشان نباشد و با برداشتی که از مقوله دین داشت، اگر جامعه ای این راه را می پیمود، بدون هیچ تبلیغی جهانیان را مسحور خود می کرد.‏


حضورج. 94صفحه 121

‏3. انقلابیون قدیمی تحلیل آسیب شناسانه او از آینده انقلاب در نوفل لوشاتو را متذکر می شوند. او که از سال های دور تجربه نهضت دکتر مصدق را مورد مداقه قرار داده بود و سپس با حضوری پرشور و سازنده در تمامی مراحل در به ثمر رسیدن انقلاب از کمک مالی به مبارزان و اعتصابیون گرفته تا پخش اعلامیه و تکثیر نوار مبادرت ورزیده بود، در سال های ۵۶ و ۵۷ در ملاقات با امام در نجف و سپس با مشاهده فعالیت های امام موسی صدر و دکتر چمران در لبنان، و سرانجام زیر نظر گرفتن شرایط انقلاب و انقلابیون در نوفل لوشاتو، با دقت خاصی سخن می گفت.‏

‏4. اهل ادب، او را به انس با ادبیات فارس و عرب و نکته سنجی های مثال زدنی اش می شناسند. در مطالعه متون ادب پارسی کم نظیر و در شعر و موسیقی صاحب نظر بود. تحلیل هایش از اشعار‏

‏حافظ، مولانا و سعدی، و توجهش به ظرافت های سبک وسیاق سخن این بزرگان تحسین برانگیز بود.‏

‏5. کسانی که با او در باب تاریخ سخن گفته و به بحث پرداخته بودند، تحت تأثیر نگاه موشکاف و نقادش در مطالعه تاریخ ایران و اسلام و جهان قرار می گرفتند. در مواجهه با تاریخ، بسیار روشن بود و هیچ تعصبی را روا نمی دانست و هیچ شخصیت و واقعه تاریخی از نقد موشکافش دور نمی ماند.‏

‏ز روز گذر کــردن اندیشه کن                  پرستـــیدن دادگــــر پیشــه کن‏

‏به نیکی گــرای و میازار کس                   ره رستگاری همین است و بس‏

‏و او که عمری این ابیات را با خود مرور کرده بود، سرانجام در صبحگاه روز ۳۱ خرداد ۸۹ شمسی برابر با اول رجب 1431 قمری، به علت ایست قلبی به دیدار معبودش شتافت؛ پروردگاری که همیشه به او اندیشیده، تمام مـراحل زندگی اش را فقـط با توکل بر او سپـری کرده، سر جـز در مقابل او خـم نکرده و جـز به رضایـت او نینـدیشیده بود. این عارف عامل که عمری بدون اسم و رسم و تعین زیسته بود، و در عمر 86 سـاله خویش از هرگونه تعلـقات مادی مبرّا بود، همواره از دختر، داماد و دو نوه اش می خواست که تشییع و تدفینش به طور بسیار سـاده‏ ‏و به دور از هرگونه تشریفاتی برگزار شود. گرچه پدر و پدربزرگش در حرم مطهر حضرت معصومه(ع)  مدفون هستند، او می خواست در امامزاده ای در شهر قم به خاک سپرده شود. بر سنگ آرامگاهش که در صحن حضرت علی ابن جعفر(ع) شهر قم به خاک سپرده شده، یکی از همان ابیاتی حک است که در حکمت آموزی هایش در گوش نزدیکان زمزمه می کرد:‏


حضورج. 94صفحه 122

‏جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است           هزار بار من این نکتـــه کــرده ام تحقیــق‏

‏پس از رحلت این زاهد وارسته پیام های تسلیت جداگانه ای در غم فقدان ایشان صادر شد. در پیام تسلیتی که از سوی مقام معظم رهبری صادر گردید چنین آمده است: ‏

‏بسم  الله  الرحمن الرحیم درگذشت مرحوم مغفور جناب آقای اعرابی داماد گرامی حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیهما) را به همسر فاضل و مکرّم و فرزند محترم آن مرحوم که بازرگانی امین و معتمد و متعهّد بودند، و به بیت شریف امام بزرگوار تسلیت می گویم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت می کنم. سیّد علی  خامنه  ای تیرماه / 1389‏

‏همچنین در پی درگذشت حاج محمد حسن اعرابی، دفتر حضرت امام خمینی(س)، اطلاعیه ای دراین باره صادر کرد. در این اطلاعیه خاندان مرحوم اعرابی نیز معرفی شده بودند: ‏

‏... ایشان فرزند آیت الله شیخ محمد جواد آقا و نوه مرحوم آیت الله حاج آخوند از علمای بزرگ و زاهد زمان خویش بودند. مرحوم اعرابی در سال 1303 هجری شمسی در قم به دنیا آمدند و در سال 1332 با دومین دختر امام خمینی ازدواج نمودند. حضور در کوران مبازرات و همدوشی با امام خمینی از نقاط درخشان زندگی ایشان می باشد. مرحوم اعرابی درسال های تبعید امام وکیل ایشان در ایران بوده و با ثبات شخصیتی منحصر به فرد و امانت داری، بسیاری از امور مالی امام را تصدی نمودند. مرحوم اعرابی پس از انقلاب از پذیرش هرگونه سمت دولتی خودداری کرده و زندگی زاهدانه خویش را در شهر قم و در منزل قدیمی خویش ادامه دادند. داماد امام در عمر 86 ساله خویش از هرگونه تعلقات مادی مبرا بوده و همین امر از وجوه متمایز ‏‏ایشان به شمار می آید.‏



حضورج. 94صفحه 123

 

منابع :

‏1. آثار الحجة یا تاریخ حوزه علمیه قم. محمد شریف رازی. کتاب فروشی برقعی، قم.‏

‏2. آینه پژوهش (مجله). نشریه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.‏

‏3. تاریخ قم. محمد حسین ناصر الشریعة. با مقدمه و اصلاحات: علی دوانی. دارالفکر، قم ‏

‏4. الذریعة الی تصانیف الشیعة. شیخ آقا بزرگ تهرانی. دارالاضواء، بیروت. ‏

‏5. رجال قم. سید محمد مقدس زاده. چاپخانه مهر ایران، 1335ش. ‏

‏6. زندگی و شخصیت شیخ انصاری. مرتضی انصاری. اهواز، 1383 ق. ‏

‏7. سر السعادة. سید احمد حسین روحانی. مقدمه: سید مهدی روحانی. چاپ قم. ‏

‏8. غرر الحکم و درر الکلم. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی. ترجمه محمد علی انصاری قمی. چاپ قم، 1335ش. ‏

‏9. قلائد الفرائد. ملاغلامرضا قمی. چاپ افست، قم، 1372ش. ‏

‏10. کتابشناسی آثار مربوط به قم. سید حسین مدرسی طباطبایی. قم، 1353ش. ‏

‏11. کیمیاء. ملامحمد جواد قمی. چاپ قم، 1364 ق. ‏

‏12. ندای حق (روزنامه). چاپ تهران، 1371 ق. ‏

‏13. مؤلفین کتب چاپی. خان بابا مشار. تهران، 1342 ش (ج 4، ص 695). ‏

‏14. نقباء البشر فی قرن الرابع عشر. آقا بزرگ تهرانی. مشهد، 1404 ق. ‏

‏15. گفتار آقای حاج محمد حسن اعرابی. ‏

‏16. تربت پاکان قم، ‏

‏17. گنجینه دانشمندان‏

‏18. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری.‏

‏19. پایگاه اطلاع رسانی و خبری تابناک.‏

‏20. پایگاه اطلاع رسانی و خبری ـ تحلیلی انتخاب.‏

‏21. پایگاه اطلاع رسانی جماران.‏

‏22. پایگاه اطلاع رسانی جام جم آنلاین.‏

‏23. روزنامه اطلاعات.‏

‏24. علمای قم، ناصرالدین انصاری قمی، 1383‏

‎ ‎

حضورج. 94صفحه 124