جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام

‏ ‏

‏ ‏

جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام (ره)

‏ ‏

سیدجواد صالحی

‏ ‏

‏مفهوم آزادی بیش از هر مفهوم دیگری در تاریخ اندیشه سیاسی مورد توجه واقع‏‎ ‎‏شده است و «همانند سایر مفاهیم سیاسی ذاتاً مناقشه بردار است»‏‎[2]‎‏ ؛ به طوری که درمکاتب مختلف اجتماعی ، تعاریف و تفاسیر گوناگونی از آن شده است . لویس‏‎[3]‎‏ آن رافقدان قید و بندهای زیان آور و غیر ضروری تعریف می کند‏‎[4]‎‏ ، در حالی که برلین‏‎[5]‎‏ آن رامداخله عمومی انسان ها تعریف می کند که اگر این مداخله ها نبود ، افراد به گونه دیگری‏‎ ‎‏عمل می کردند‏‎[6]‎‏ . رافائل از فیلسوفان سیاسی معاصر در کل آن را فقدان قید و بند تعریف‏‎ ‎‏می کند و بین دو مفهوم آزادی اراده یا انتخاب و دیگری آزادی عمل یا آزادی اجتماعی‏‎ ‎‏تمیز قائل می شود . به نظر رافائل انسان در صورتی آزاد است که هم در خواسته یا‏‎ ‎‏انتخاب خود و هم در انجام دادن آن با مانع روبه رو نشود . مفهوم انتخاب خود دلالت بر‏‎ ‎‏نوعی آزادی دارد . انتخاب ، گزینش یک امکان از میان امکان های مختلف است . به زعم‏‎ ‎‏رافائل این آزادی عمل است که نوعاً در بحث های سیاسی و اجتماعی از آزادی مورد‏‎ ‎‏نظر است و آزادی عمل را می توان فقدان قید و بند در انجام دادن امری که فرد انتخاب‏‎ ‎‏کرده است ، یا چیزی که فرد در صورت آگاهی از توان انجام دادن آن ، آن را انتخاب‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 417

می کند ، تعریف کرد . آربلاستر تعریفی مشابه از آزادی ارائه می دهد . به تعبیر وی ،‏‎ ‎‏انسان آزاد ، کسی است که اگر میل به انجام کاری داشته و قدرت و ذکاوت آن را‏‎ ‎‏داشته باشد ، با مانع و رادعی مواجه نشود‏‎[7]‎‏ . ‏

‏علت مناقشه بردار بودن این مفهوم معلول عمومیت و ابهام آن است ؛ عمومیت بدین‏‎ ‎‏معنا که از یونان باستان تا زمان معاصر سیاست مداران ، رهبران مذهبی و فلاسفه به آن‏‎ ‎‏اشاره داشته اند ولی ابهام به خاطر آشتفگی های موجود در معنای آن است که معلول‏‎ ‎‏بداندیشی و بعضاً نتیجه استعمال وسیع و گاه نا به جای این لفظ است ، به طوری که‏‎ ‎‏امروز بیش از صدها تعریف از آزادی وجود دارد . به قول آیزیا برلین معنای آزادی نیز‏‎ ‎‏مانند معانی کلماتی چون خوش بختی ، خوبی طبیعت و حقیقت به قدری کشدار است که‏‎ ‎‏با هرگونه تفسیری جور در می آید‏‎[8]‎‏ ؛ به طوری که آزادی را گاه به آزادی حقوقی و آزادی‏‎ ‎‏فلسفی تقسیم کرده اند و گاه به بیرونی و درونی و یا «آزادی از» و «آزادی در»‏‎[9]‎‏ یا آزادی و‏‎ ‎‏آزادگی ، گاه آزادی را در برابر بندگی و عبودیت ، گاه در برابر بردگی و گاه در برابر قانون‏‎ ‎‏نهاده اند، گاه آن را برابر دمکراسی و گاه به معنای دموکراسی به کار برده اند، گاه آن را‏‎ ‎‏یک حق و گاه آن را یک واقعیت دانسته اند و گاه مثل هگل ، روان مطلق و جهان وجود را‏‎ ‎‏روانه به سوی آزادی دیده اند و گاه در آشتی دادنش با برابری و عدالت کوشیده اند و گاه‏‎ ‎‏از این کار مأیوس شده اند‏‎[10]‎‏ . اما با کنار زده شدن راه حل های کلاسیک در اندیشه سیاسی‏‎ ‎‏جدید و دولت مدرن ، تأکید بر آزادی های مدنی و اجتماعی صورت گرفت و همان طور‏‎ ‎‏که «میل» در آغاز کتاب ، در باب آزادی مشخص می سازد منظور از آزادیِ بحث ، آزادی‏‎ ‎‏در زمینۀ سیاسی و اجتماعی است و مایل نیست که از زاویه فلسفه و مواردی چون جبر و‏‎ ‎‏اختیار و امثال هم به این امر بپردازد‏‎[11]‎‏ ، لذا بحث دموکراسی های معاصر هم با اتکا به‏‎ ‎‏همین رویکرد آزادی را تحلیل می کند ، به طوری که «آزادیِ چون حق و آزادیِ چون‏‎ ‎‏روش را در خود جمع کرده اند»‏‎[12]‎‏ که با یکی عدل می پرورند و داد می دهند و حق مردم را‏‎ ‎‏می گزارند و با دیگری جهل خود را می زدایند و خلایق را می شناسند و امروزه در دفتر‏‎ ‎‏مدنیت و مدرنیّت در صدر حقوق انسان جدید به ثبت رسیده اند‏‎[13]‎‏ . ‏

‏طرح آزادی های سیاسی و اجتماعی منازعات عمده ای را در پی داشت ، به طوری که‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 418

به قول توکویل بعد از انقلاب فرانسه دو گروه رشد کردند : یکی دوست داران آزادی‏‎ ‎‏یعنی لیبرال ها و دیگری مذهبیون . این دو دسته دشمن هم شدند ، آزادی خواهان‏‎ ‎‏مذهب را کوبیدند و مذهبیون مخالف هرگونه آزادی فردی و اجتماعی بودند‏‎[14]‎‏ . تأثیر‏‎ ‎‏این اندیشه را در انقلاب مشروطیت شاهد هستیم که عده ای از روشن فکران در دفاع از‏‎ ‎‏آزادی و ضدیت با مذهب می نوشتند و در مقابل ، عده ای شدیداً بر آن می تاختند و در‏‎ ‎‏مخالفت با مصادیق آزادی هم چون مطبوعات آن را خلاف شرع می دانستند‏‎[15]‎‏ . این در‏‎ ‎‏حالی بود که تلاش افرادی هم چون علامه نائینی برای رفع مغالطۀ ضدیت دین و آزادی‏‎ ‎‏به جایی نرسید . مرحوم نائینی برای آزادی شواهدی از سنت و سیره اسلامی می آورد و‏‎ ‎‏از نظر او اساس مشروطیت و دموکراسی هرگز به معنای رفع پوشش و عفت اسلامی یا‏‎ ‎‏لاقیدی جامعه اسلامی نسبت به دین نیست . وی یکی از مغلطه کاری های بزرگ حافظان‏‎ ‎‏استبداد و مدعیان مشروطه را ایجاد سفسطه در این زمینه اعلام کرد‏‎[16]‎‏ . ‏

‏اگر انقلاب اسلامی را پاسخی به تداوم بحران مشروعیتِ نشئت گرفته از انقلاب‏‎ ‎‏مشروطیت بدانیم ، باید جایگاه آزادی را در اندیشه نظریه پرداز و قائد بزرگ آن تبیین‏‎ ‎‏کنیم . این مقاله درصدد آن است تا آزادی را در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) مورد‏‎ ‎‏بررسی قرار دهد و تأویلات ممکن از آن را در عرصه سیاسی اجتماعی طرح کند . ‏

‏ایده آزادی از نظر امام خمینی را می توان در سه سطح ارزیابی کرد : ‏

‏الف) در سطح نظریه پردازی ایشان در کتاب ولایت فقیه و البیع ؛ ‏

‏ب) در سطح نظریات ایشان در مواضع ، سخنرانی ها و دیدارهای عمومی ؛ ‏

‏ج) در سطح اندیشه مفسران آرای حضرت امام(ره) . ‏

‏در سطح نظریه پردازی ولایت فقیه ، آزادی مورد نظر امام ذیل مفهوم مثبت از آزادی‏‎ ‎‏قرار می گیرد ؛ یعنی آزادی غایت مند ، چون سیاست از نظر امام به معنای استصلاحی آن‏‎ ‎‏مد نظر است و مراد ، حرکت الی الله و ایصال مطلوب است ، لذا باید گفت که آزادی از‏‎ ‎‏نظر امام با اندیشه مدرن آزادی متمایز است و این تمایز منبعث از التزام به دیانت اسلام‏‎ ‎‏است . اما این به معنای نادیده انگاشتن آزادی های سیاسی و اجتماعی نیست ، زیرا امام‏‎ ‎‏در دروس ولایت فقیه شدیداً به فقدان آزادی بیان ، قلم ، آزادی های سیاسی و اجتماعی‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 419

معترض است و اگر قانون اساسی را به عنوان میراث جاودانه امام تلقی کنیم ، توجه به‏‎ ‎‏آزادی ها و حقوق ملت از جایگاهی برجسته برخوردار است . ‏

‏از آن جا که در نظریه پردازی عصر غیبت در اندیشه شیعی چندان توجهی به وضع‏‎ ‎‏موجود نبود ، تحقق وضع مطلوب را از چشم انداز فلسفه تاریخ تحلیل می کردند. شاید‏‎ ‎‏برای اولین بار علامه نائینی ضرورت توجه به حقوق سیاسی و اجتماعی و نظارت بر‏‎ ‎‏قدرت و امحای استبداد را با تأکید بر نقش اجتماعی و سیاسی مردم مورد تأکید قرار داد .‏‎ ‎‏بعد از علامه نائینی حضرت امام با طرح نظریه ولایت فقیه ضمن تأکید بر حاکمیت علما‏‎ ‎‏در عصر غیبت ، نظریه حکومت اسلامی را در عرصه عمل تجلّی و تحقق بخشید ، و‏‎ ‎‏صرف نظر از دو تعبیر متعارف «نصب» و «انتخاب» ، توجه به ابعاد سیاسی و اجتماعی در‏‎ ‎‏حوزه شهروندی ، یا به عبارت دیگر نسبتِ حق و تکلیف را مورد تأکید قرار داد . اما‏‎ ‎‏آزادی در این «نظام جدید اجتماعی که مردم با انتخاب ، اختیار و گزینش خودشان آن را‏‎ ‎‏انتخاب کرده اند»‏‎[17]‎‏ دارای ویژگی های ذیل است : ‏

‏1) امام اصل آزادی را می پذیرند و مورد تأکید قرار می دهند ، اما متن اجتماعی این‏‎ ‎‏آزادی مبتنی بر بنیادهای اسلام است ؛ ‏

‏2) تمییز بین آزادی با فساد و فحشا ، هرج و مرج و توطئه را بارها امام مورد تأکید قرار‏‎ ‎‏می دهد ؛ ‏

‏3) امام به مصالح ملی و حفظ حکومت توجه ویژه ای داشت و همان طور که متفاوت‏‎ ‎‏از سایر فقیهان ، گستره و حوزه اختیارات ولیّ فقیه را فراتر از چارچوب احکام فرعیه‏‎ ‎‏الهیه می دانست ، قطعاً محدویت هایی را که ناظر بر مصالح جامعه ، مردم و حفظ ثبات‏‎ ‎‏نظام اجتماعی و سیاسی بود ، می پذیرفت . این نوع محدودیت ها قطع نظر از میزان‏‎ ‎‏شدت و ضعف در اکثر جوامع به کار گرفته می شود ، از جمله جوامع غربی . ‏

‏در کنار مباحث نظری آزادی باید از شاخص های عینی نیز بهره جست تا با آن بتوانیم‏‎ ‎‏تعاریف نظری را وضوح بیش تری ببخشیم  . شاخص ها و معیارهای عینی که امروزه برای‏‎ ‎‏آزادی مطرح می باشد عبارت اند از : ‏

‏1) وجود مطبوعات آزاد  و آزادی بیان ؛ ‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 420

2) پذیرش وجوب احزاب و یا جناح های مختلف فکری ؛ ‏

‏3) پذیرش وجود انتقاد جامعه ؛ ‏

‏4) عدم اجبار در اقدام های سیاسی نظیر رأی دادن و انتخاب نماینده ؛ ‏

‏5) قبول وجود آزادی شغل ، انتخاب محل سکونت و نوع زندگی ؛ ‏

‏6) اعتماد به مردم و شایسته دانستن آنان . ‏

‏حضرت امام در طول دوران حیات خویش و در مناسبت های مختلف دربارۀ‏‎ ‎‏موضوعات فوق موضع گیری هایی داشته اند که می تواند در بسیاری از موارد راه گشا و یا‏‎ ‎‏در کارآمد کردن نظام سیاسی مؤثر افتد که اشاره مختصری به هرکدام از آن ها می کنیم : ‏

‏ ‏

الف) امام و آزادی بیان ، عقیده و افکار

‏مفهوم آزادی بدواً و قبل از هر چیز شامل همین نوع از آزادی است ؛ یعنی هر‏‎ ‎‏شنونده ای در جامعه جدید وقتی کلمه آزادی را می شنود ، قبل از هر مفهوم دیگری‏‎ ‎‏آزادی بیان و عقیده به ذهن او متبادر می شود . از همین رو آزادی بیان و عقیده از‏‎ ‎‏اساسی ترین آزادی ها به شمار می رود . حضرت امام به آزادی بیان وعقیده و افکار‏‎ ‎‏معتقدند و در عین پذیرش و اعتقاد ، شرایطی را نیز برای آن ها قائل اند که فراتر از‏‎ ‎‏محدودیت های برشمرده قبلی نیست . امام بارها تأکید می کند که «مردم عقیده شان آزاد‏‎ ‎‏است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید» ، اما‏‎ ‎‏محدودیت هایی هم چون وابسته به قدرت های خارجی بودن‏‎[18]‎‏ ، آزادی توطئه‏‎[19]‎‏ و‏‎ ‎‏فسادکاری‏‎[20]‎‏ و مضرّ به حال ملت بودن را برای آزادی بیان و عقیده برمی شمارد‏‎[21]‎‏ . ‏

‏ ‏

ب) امام خمینی و آزادی مطبوعات 

‏امام خمینی برای مطبوعات و رسانه ها نقشی مهم در تعلیم و تربیت و هدایت و رشد‏‎ ‎‏جامعه قائل هستند و از آزادی مطبوعات جانب داری می کنند ، اما آزادی این مطبوعات‏‎ ‎‏به طوری که در قانون اساسی هم ذکر شده است (اصل 24) نباید مخل به مبانی اسلام‏‎ ‎‏باشد و یا به مقدسات توهین کند و یا توطئه ، دروغ ، تهمت و شایعه بپراکند . اما بنابر‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 421

تفسیر ارگانیکی که از دولت دارد به نقش هدایتی رسانه ها در جهت رشد و صلاح کشور‏‎ ‎‏اشاره می کند : ‏

‏«به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در‏‎ ‎‏مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد . مطبوعات باید ببیند که ملت چه می خواهد ،‏‎ ‎‏مسیر ملت چیست . روشن گری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند . اگر‏‎ ‎‏مطبوعاتی پیدا بشود مسیر آن ها برخلاف مسیر ملت است ، راهی که آن ها می روند غیر‏‎ ‎‏از راهی است که ملت می رود .. . و اگر خدای نخواسته در نوشتن و ننوشتن ، نوشتن‏‎ ‎‏مقالات انحرافی و ننوشتن مقالاتی که در مسیر ملت است این نحو عمل بکنند ، این به‏‎ ‎‏نظر می آید که توطئه در کار باشد ، این غیر از آزادی مطبوعات است .»‏‎[22]‎

‏ ‏

ج) امام و پذیرش وجود انتقاد در جامعه 

‏وجود انتقاد ، ترجمان آزادی بیان است ، بدون آزادی در جامعه ، در واقع آزادی بیان‏‎ ‎‏تحقق نخواهد یافت . امام خمینی نیز با اعتقاد به همین امر نه تنها انتقاد را می پذیرند بلکه‏‎ ‎‏همگان را به آن دعوت کرده ، آن هدیه ای الهی می دانند و می فرمایند : «نباید ماها گمان‏‎ ‎‏کنیم که هرچه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست ، اشکال بلکه تخطئه یک‏‎ ‎‏هدیه الهی است برای رشد انسان ها .»‏‎[23]‎

‏اما در جایی دیگر برخی از محدودیت های مربوط به انتقاد را بر می شمارند‏‎[24]‎‏ . ‏

‏ ‏

د) امام و پذیرش وجود احزاب و جناح های فکری مختلف 

‏پذیرش وجود احزاب و جناح های مختلف فکری ، لازمه حکومت مردمی و‏‎ ‎‏دموکراتیک است و یکی از ساز و کارهایی است که مشارکت مردم در امور سیاسی و‏‎ ‎‏اجتماعی را تسهیل می کند . امام خمینی با وجود احزاب مختلف و جناح های مختلف‏‎ ‎‏موافق اند ولی در این مورد نیز مانند سایر شاخص ها و مفهوم کلی آزادی ، شرایط و‏‎ ‎‏محدودیت هایی را قائل هستند . ضمن آن که به سوابق تاریخ و عملکرد احزاب در ایران‏‎ ‎‏از مشروطیت بدین سو چندان خوشبین نبوده اند‏‎[25]‎‏ . ‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 422

ه ) امام و آزادی شغل ، محل سکونت و نوع زندگی

‏این نوع آزادی ها کم تر مورد مناقشه است، لذا امام نیز چندان درباره آن ها سخن‏‎ ‎‏نگفته اند و در موارد معدودی ضمن سخن از آزادی به آن ها نیز اشاره کرده اند. که این‏‎ ‎‏دیدگاه امام دقیقاً در اصل 28 قانون اساسی به شرح ذیل درج گردیده است : ‏

‏«هر کسی حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و‏‎ ‎‏حقوق دیگران نیست برگزیند» . ‏

‏ ‏

و) امام و اعتماد به مردم و شایسته دانستن آنان 

‏یکی از بنیادی ترین لوازم اعتقاد و پذیرش آزادی در جامعه و از پیش فرض های مهم‏‎ ‎‏آن ، اعتماد به مردم ، رشید و شایسته دانستن آنان است ؛ برای مثال وقتی کسی معتقد به‏‎ ‎‏آزادی مردم در انتخاب ، رأی دادن ، انتقاد کردن و .. . است و از آن جانب داری می کند ،‏‎ ‎‏قبل از هر چیز باید به این که مردم توانایی آن را دارند که درست و خوب را از بد تشخیص‏‎ ‎‏دهند ، معتقد باشد . حضرت امام در مناسبت های مختلف ضمن ستایش از ملت ، بلوغ‏‎ ‎‏سیاسی آن ها و نقش آفرینی مؤثرشان را در تاریخ سیاسی کشور تکریم و تحسین‏‎ ‎‏کرده اند . ‏

‏با توجه به دیدگاه های امام در دو سطح مطرح شده ، امام خمینی ضمن پذیرش ،‏

‏جانب داری و حمایت از آزادی ـ به ویژه آزادی های سیاسی و اجتماعی که لازم‏‎ ‎‏مردمی بودن حکومت و از پیش فرض های مهم دموکراسی است ـ انتقاد خود را به‏‎ ‎‏آزادیِ از نوع غربی که طبق نظر ایشان با بی بند و باری ، فساد و فحشا توام است ، ابراز‏‎ ‎‏می دارند و آن را با ملاک و معیار قرار دادن «تعالیم و احکام اسلام» رد می کنند و آزادی‏‎ ‎‏مورد نظر خویش را در چارچوب مصالح جامعه و تعالیم اسلام و قوانین جامعه که خود‏‎ ‎‏قوانین مبتنی بر اسلام ، نیازها و مصالح جامعه هستند مطلوب می دانند . ‏

‏و بین آزادی ، توطئه ، تخریب جامعه تفاوت قائل می شوند و توطئه ، فساد ،‏‎ ‎‏خراب کاری ، فحشا و .. . را ممنوع می دانند . ایشان نسبت به شاخص های آزادی نظیر‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 423

‏وجود مطبوعات و رسانه های گروهی ، احزاب ، انتقاد و ..  . نیز با سنجش مصالح جامعه‏‎ ‎‏و «تعالیم اسلام» برخورد کرده ، آن ها را در چارچوب رعایت دو معیار مذکور مورد‏‎ ‎‏حمایت و پذیرش قرار می دهد . ‏

‏حال اگربخواهیم آزادی مورد نظر امام را تقسیم بندی های متعارف در مورد آزادی‏‎ ‎‏مورد سنجش قرار دهیم ، آزادی مورد نظر امام ذیل مفهوم مثبت آزادی قرار می گیرد و‏‎ ‎‏چون به مفهوم دولت مسئول و غایت مند توجه دارند ، قطعاً از نظریۀ دولتِ حداقل که در‏‎ ‎‏ذیل «آزادی از» قرار می گیرد ، فاصله می گیرند و بر همین اساس «آزادی برای چه» از نظر‏‎ ‎‏امام حول برداشتی مثبت از آزادی می چرخد که مسائل ارزشی و هنجاری در آن مطرح‏‎ ‎‏می شود و قطعاً دین به مثابۀ یکی از منابع عمدۀ تعیین ارزش ها و غایات زندگی فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی اهمیّت می یابد ، زیرا در جامعه ای مذهبی هم چون ایران ، اسلام پشتوانه ای‏‎ ‎‏برای قانون اساسی و بسیاری ـ اگر نگوییم تمام ـ از قوانین حقوقی شده است ، لذا باید با‏‎ ‎‏استفاده از منابع دینی و با فلسفه سیاسی حدود و ثغور آزادی را با توجه به ارزش های‏‎ ‎‏غایی معلوم ساخت و امام در نظریه حکومت اسلامی خویش این مهم را انجام داد . اگر‏‎ ‎‏مطابق نحلۀ پست مدرنیست ها بین متن ، مؤلف و خواننده تمایز بگذاریم ، تاکنون به متن‏‎ ‎‏و مؤلف در دو سطح مختلف اشاره شد اما امروز جایگاه خواننده ‏‎(Reader)‎‏ و متن‏‎ ‎‎(Text)‎‏ نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است‏‎[26]‎‏ ، لذا تفسیرها و تأویل هایی که از‏‎ ‎‏تعامل بین خوانندگان و متن صورت می گیرد ، باید مورد توجه قرار گیرد . این تفاسیر به‏‎ ‎‏دو دسته تقسیم می شود : عده ای که آزادی را حق به شمار می آورند و گروه دیگری که از‏‎ ‎‏آن به عنوان امتیاز یاد می کنند و نوع تلقی از آزادی از طرف این گروه ها و احزاب مرتبط‏‎ ‎‏به تلقی شان از منشأ و ماهیت دولت برمی گردد که می توان از آن ها به قائلان مشروعیت‏‎ ‎‏حکومت از طریق انتصاب و انتخاب نام برد‏‎[27]‎‏ . ‏

‏ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 424

پی نوشت ها: 

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 425

  •  )). See to: Gray , Freedom: Issue in Political Theory (hp. 1991) Chap. 1.
  •  . (Lewis)
  •  . Ibid
  • .  (Berlin)
  • ))برلین ، چهار مقاله درباره آزادی ، ترجمه محمدعلی موحد (تهران ، انتشارات خوارزمی ، 1368).
  • ))آربلاستر ، ظهور و سقوط لیبرالیسم ، ترجمه عباس مخبر (تهران ، نشر نی ، 1367) ص84 .
  • ))برلین ، همان ، ص؟
  • ))ر . ک : آیزیا برلین یا کوئینن ، فلسفه سیاسی ، ترجمه اسعدی .
  • ))عبدالکریم سروش ، «دینداری و آزادی» به اهتمام فاضل میبدی (تهران ، نشر آفرینه ، 1378) ص308 .
  • ))جان استوارت میل ، در باب آزادی ، ص17 .
  • ))عبدالکریم سروش ، آزادی به عنوان روش ، مجله کیان ، شماره 37 ، ص11 .
  • ))همان .
  • ))ریمون آرون ، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه پرهام ، ج1 ، ص 44 .
  • ))مقصود فراستخواه ، سرآغاز نواندیشی معاصر دینی و غیر دینی (تهران ، شرکت سهامی انتشار ، 1377) .
  • ))ر .ک : محمدحسین نائینی ، تنبیه الامة و تنزیه الملة ، ترجمه محمود طالقانی .
  • ))محمد حسین بهشتی ، مبانی نظری قانون اساسی (تهران ، انتشارات کعبه ، 1377) ص 42ـ43.
  • )) ر.ک:صحیفه امام ، ج 10، ص 94-95.  
  • ))همان ، ج 5، ص139-140.
  • ))همان ، ج 5، ص 520.
  • ))همان ، ج 10 ، ص 92-93.
  • ))همان ، ج7 ، ص 535-536.
  • ))همان ، ج 20 ، ص 451-452 .
  • ))ر . ک : صحیفه امام، ج 17 ، ص 460-463 و نیز امام خمینی ، کلمات قصار : پندها و حکمت ها (تهران ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، 1372) ص 83 .
  • ))کلمات قصار ، ص 128 . هم چنین ر.ک : در جستجوی راه از کلام امام : آزادی اقلیت های دینی (تهران ، انتشارات امیرکبیر ، 1363).
  • ))ر . ک : Pauline, M. Rosenau: Post - Modernism and The Social Sciences (Princton University Press, 1996) P.25.
  • ))ر . ک : سیدجواد صالحی ، رهیافت هرمنوتیک به آزادی در جمهوری اسلامی ایران ، ارائه شده در سمینار آزادی در دانشگاه تربیت مدرس و نیز محسن کدیور ، حکومت ولائی ، (چاپ دوّم: تهران ، نشر نی ، 1378) فصل دوازدهم .