آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی

‏ ‏

‏ ‏

آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی

‏(مقایسۀ آرا و افکار امام خمینی و محقق سبزواری)‏

‏ ‏

نجف لک زایی 

‏ ‏

‏هدف این مقاله تحلیل آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی صفویه از دیدگاه محقق‏‎ ‎‏سبزواری،‏‎[1]‎‏ تحلیل آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی پهلوی از دیدگاه امام خمینی،‏‎ ‎‏مقایسه این دو دیدگاه، تعیین نقاط اشتراک و افتراق و تحلیل علت اختلاف دو دیدگاه‏‎ ‎‏است. بر این اساس، پرسش ها و فرضیه های زیر را ارائه می کنیم: ‏

‏آسیب های سیاسی، اقتصادی، دینی، اخلاقی واداری که سبب سقوط سلسلۀ صفویه‏‎ ‎‏شد ، چه بود؟ محقق سبزواری این آسیب ها را چگونه تحلیل کرده است؟ محقق‏‎ ‎‏سبزواری چه قدر در تحلیل خود واقع بین و واقع نگر بوده است؟ دیدگاه های دیگری که‏‎ ‎‏در تحلیل سقوط سلسلۀ صفویه ارائه شده، چیست و چه مقدار اندیشۀ سبزواری را تأیید‏‎ ‎‏می کند؟ سبزواری چه راه هایی را به شاه عباس دوم، برای جلوگیری از سقوط سلسلۀ‏‎ ‎‏صفویه پیشنهاد کرده است؟ آیا اندیشه سبزواری اصلاحی است یا انقلابی؟ آسیب های‏‎ ‎‏سیاسی، اقتصادی، دینی، فرهنگی، اخلاقی، نظامی و اداری که موجب سقوط سلسله‏‎ ‎‏پهلوی شد، چه بود؟ امام خمینی (ره) این آسیب ها را چگونه تحلیل کرده است؟ راه حل‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 235

امام (ره) برای اصلاح آفت های  رژیم پهلوی چه بود؟ راه حلی اصلاحی بود یا انقلابی؟‏

‏فرضیه های زیر بررسی می شوند: ‏

‏1) اندیشۀ سیاسی محقق سبزواری، با توجه به نوع آسیب هایی که رژیم سلطنتی‏‎ ‎‏صفوی با آن ها روبه رو بوده است، اندیشه ای «اصلاحی» است.‏

‏2) اندیشۀ سیاسی سبزواری، چون اصلاحی است ، پیشنهادهای وی، نیز در جهت‏‎ ‎‏برای اصلاح رفتار شخص شاه، سیستم اداری مملکت، وضعیت دینی و در نتیجه اصلاح‏‎ ‎‏درون سیستم است.‏

‏3) اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، با توجه به نوع آسیب هایی که حضرت امام(ره)‏‎ ‎‏رژیم پهلوی را با آن ها روبرو می دید، انقلابی است.‏

‏4) پیشنهادهای امام نیز انقلابی است؛ یعنی برای اصلاح سیستم سیاسی، پیشنهاد‏‎ ‎‏تخریب و جای گزینی آن با نظام سیاسی مورد نظر خویش را می دهد .‏

‏5) تفاوت اساسی شرایط عصر سبزواری و عصر امام خمینی (ره)، در مستقل یا‏‎ ‎‏وابسته بودن نظام های  سیاسی حاکم و دینی یا ضد دینی بودن نظام های حاکم است.‏‎ ‎‏چون نظام سیاسی صفویه مستقل و به ظاهر طرف دار دین و علمای دین بوده است،‏‎ ‎‏اندیشۀ محقق سبزواری اصلاحی بوده است . چون رژیم پهلوی وابسته به بیگانگان و‏‎ ‎‏ضد دینی بوده است، اندیشۀ امام انقلابی بوده است. به نظر نگارنده «گفتمان اصلاح»،‏‎ ‎‏گفتمان حاکم در اندیشۀ علمای شیعه، غالباً در دوره های مختلف، به ویژه دوره صفویه،‏‎ ‎‏قاجاریه و نهضت مشروطه است. اندیشۀ نائینی، اندیشه ای اصلاح طلبانه است، اما‏‎ ‎‏اندیشه های مطرح شده در دورۀ پهلوی، به ویژه از سال 1342 به بعد، در قالب «گفتمان‏‎ ‎‏انقلاب» قابل تحلیل است.‏‎[2]‎

‏ ‏

منابع و سازماندهی

‏برای بررسی آرای سبزواری «روضة الانوار عباسی» منبع اصلی ما است. مشخصات‏‎ ‎‏نسخه های مورد استفاده عبارت اند از : نسخه خطی کتاب خانه آیة الله مرعشی نجفی به‏‎ ‎‏شماره 3896، نسخۀ چاپ سنگی دارالخلافه تهران به سال 1385 قمری و نسخه ای که‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 236

این جانب احیا و تصحیح کرده ام و در مرکز تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات موجود است.‏

‏برای بررسی افکار امام خمینی (ره) به «آیین انقلاب اسلامی» که گزیده و منتخب‏‎ ‎‏نوشته ها، سخنرانی ها و نامه های ایشان است، مراجعه خواهیم کرد. در برخی موارد به‏‎ ‎‏آثار دیگری نیز مراجعه شده که همه در پاورقی ها ذکر شده است.‏

‏مطالب مورد بحث عبارت اند از: ‏

‏ ‏

الف) آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی صفویه از نگاه محقق‎ ‎سبزواری؛

‏1) مقدمه؛ ‏

‏2) اسباب زوال و اختلال مملکت؛‏

‏3) اسباب دوام و ثبات مملکت؛‏

‏4) نتیجه.‏

‏ ‏

ب) آسیب شناسی نظام سیاسی پهلوی از نگاه امام خمینی 

‏1) مقدمه؛‏

‏2) اسباب زوال و اختلال مملکت؛‏

‏3) اسباب دوام و ثبات مملکت؛‏

‏4) نتیجه.‏

‏ ‏

ج) مقایسه و نتیجه گیری

‏در پایان این مقدمه لازم است به اهمیت و کاربرد چنین مباحثی اشاره کنیم. این‏‎ ‎‏مباحث ما را متوجه آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی می کند و می دانیم که اولین‏‎ ‎‏قدم انحطاط آن است که گمان کنیم، سالم هستیم و هیچ آفتی متوجه ما نیست. امید که‏‎ ‎‏آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی، همان طور که در فرمایشات حضرت امام (ره) نیز‏‎ ‎‏آمده است، مد نظر تحقیقات دیگری از این دست قرار گیرد و در خدمت‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 237

‏بقای آن درآید.‏‎[3]‎

‏ ‏

الف) آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی صفویه 

‏از نگاه محقق سبزواری ‏

‏1) مقدمه‏

‏همان گونه که گفته شد اصلاح گری، دغدغۀ اصلی و اساسی سبزواری است. یک‏‎ ‎‏مصلح بیش از هر چیز، به انحطاط و راه های خروج از آن می اندیشد. در این بخش نشان‏‎ ‎‏خواهیم داد که چگونه سبزواری درصدد ارائۀ راه کارهایی برای حفظ دولت صفوی‏‎ ‎‏است.‏

‏برای بررسی فرضیه مذکور از دو راه می توانیم وارد شویم: 1)بررسی هدف اصلی از‏‎ ‎‏تدوین کتاب «روضة الانوارعباسی» و 2) بررسی محتوای آن.‏

‏ ‏

راه اوّل: بررسی هدف اصلی از تدوین کتاب روضه الانوار عباسی:‎ ‎‏روضة الانوار عباسی، از یک مقدمه و دو قسم تشکیل شده است. در توضیح مطالب‏‎ ‎‏مقدمه چنین آمده است:‏

مقدمه در بیان حکمت و تدبیر الهی در وجود پادشاهان و فوایدی که بر آن مترتّب‎ ‎می شود، و ذکر آن که دوام و ثبات ملک و پادشاهی چیست ؟ و تفصیل بعضی از‎ ‎اسباب زوال و اختلال ملک تا مباشر امور سلطنت اسباب بقا و ثبات دولت را ملتزم‎ ‎باشد و از دواعی زوال احتراز لازم داند . 

‏در ابتدای قسم اول کتاب و در توضیح مطالب و محتوای آن چنین می خوانیم:‏

قسم اوّل در آن چه بر پادشاهان جهت رستگاری و نجات آخرت و ربط به جناب‎ ‎احدیت لازم است تا تحصیل آن موجب ثواب و رفع درجات و نجات از عذاب و‎ ‎انتقام الهی بوده باشد، و امور مذکوره، به حسب دنیا نیز، موجب انتظام امور ملک و‎ ‎دوام ایّام سلطنت است و اهمال آن موجب اختلال امور ملک و دین . 

‏و در ابتدای قسم دوم چنین می خوانیم:‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 238

قسم دوّم در مراعات قواعد و آدابی که پادشاه را در امور ملک و ضبط مراتب‎ ‎سلطنت و حفظ معاقد دولت و استحکام اساس پادشاهی و تأسیس مراسم جهان داری‎ ‎لازم است، سوای آن چه در قسم اوّل مذکور شد .  

‏همان گونه که ملاحظه می کنید، دغدغۀ اصلی سبزواری تدوین اصولی است که در‏‎ ‎‏دوام و بقای پادشاهی به کار آید و از زوال آن جلوگیری کند. موارد فراوان دیگری نیز در‏‎ ‎‏فصل های مختلف کتاب وجود دارد که برای اجمال از ذکر آن صرف نظر می کنیم.‏

‏راه دوّم: بررسی محتوای کتاب: با بررسی مطالب کتاب و در یک طبقه بندی از آن چه‏‎ ‎‏که تحت عنوان اسباب زوال، بقا و اختلال مملکت می گنجد، به اثبات مطالب مذکور‏‎ ‎‏موفق می شویم.‏

‏ ‏

2) اسباب زوال و اختلال مملکت

الف ـ اقتصادی:‏ اسباب زوال و اختلال مملکت از نظر اقتصادی عبارت اند از:‏

‏1. بخل و خسّت پادشاه:‏‎[4]‎‏ وقتی پادشاه بخل ورزد طبع ها از او رمیده شود و دوستی او‏‎ ‎‏از دل ها برود و لشکریان به طوع و رغبت جهت او کوشش و جان فشانی نکنند.‏

‏2. بخشش ها و خرج های بی جای پادشاه:‏‎[5]‎‏ اگر پادشاه طریقۀ اسراف و تبذیر پیش‏‎ ‎‏گیرد و درآمد به هزینه وفا نکند و این مسئله سبب شود که حقوق لشکریان به موقع‏‎ ‎‏پرداخت نشود و... باعث شورش سپاه بود و بالاخره به زوال دولت منتهی شود. و از این‏‎ ‎‏قبیل است هرگاه در خزانه مالی نباشد و دشمنی قوی به مملکت شاه حمله کند. پس بر‏‎ ‎‏پادشاه لازم است که خرج خود را کم کند و بذل بی جا، به جا نیاورد و در آبادانی مملکت‏‎ ‎‏بکوشد.‏

‏ ‏

ب ـ سیاسی، اجتماعی و اخلاقی: ‏اسباب زوال و اختلال مملکت از نظر‏‎ ‎‏سیاسی، اجتماعی و اخلاقی عبارت اند از:‏

‏1. خرابی مملکت و بی سرانجامی و تفرّق رعیّت.‏‎[6]‎

‏2. اعظم اسباب زوال مملکت، خصومت و عداوت و منازعه میان امرا و خواصّ‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 239

پادشاه است . که حکما گفته اند: اعظم اسباب بقای ملک توافق احبّا و تنازع اعدا است،‏‎[7]‎‎ ‎‏چرا که در این صورت توان کارگزاران پادشاه مصروف حذف یک دیگر خواهد شد و نه‏‎ ‎‏انجام کارهای مملکتی.‏

‏3. ظلم شاه :‏‎[8]‎‏ چون ظلم باعث خرابی مملکت می شود و خرابی مملکت باعث‏‎ ‎‏پراکندگی رعیّت می گردد و چون ملک و رعیت خراب شود خزانه و لشکر نیز خراب‏‎ ‎‏می شود ، در این صورت کشور در معرض تهاجم دشمنان قاهر و استیلای آنان خواهد‏‎ ‎‏بود.‏

‏4. ظلم عمال دولت.‏‎[9]‎

‏5. تندخویی و درشت گویی پادشاه به ویژه با امرا و خواص :‏‎[10]‎‏ تندخویی پادشاه با‏‎ ‎‏خواص سبب تنفر خواص از پادشاه می شود و در نتیجه ممکن است که تصمیم به قتل‏‎ ‎‏پادشاه بگیرند.‏

‏6. آن است که پادشاه اعمال خیر خویش را در جهت بدی تغییر دهد یا خیرات خود‏‎ ‎‏را قطع کند.‏‎[11]‎

‏7. «آن است که هرگاه معاملات کلی در میان باشد و هنوز فیصل تمام نیافته باشد و‏‎ ‎‏اصلاح ها و مرمت ها جهت انتظام امور در کار باشد، پادشاه تدارک و اصلاح آن مهمات و‏‎ ‎‏اتمام امر، چنان چه باید، امور را در هم گذاشته، خود از پی شهوتی از شهوت ها و یا‏‎ ‎‏فراغتی از فراغت ها رود... عاقل باید تا از جمیع مهمات ملکی فارغ نشود و سرانجام‏‎ ‎‏امور چنان که باید نکند از پی فراغت و تحصیل شهوت و لذت نرود.»‏‎[12]‎

‏8. بسیاری اشتغال پادشاه به شرب و لهو و لذات و غفلت از امور ملک.‏‎[13]‎

‏ ‏

ج ـ دینی: ‏اسباب زوال و اختلال مملکت از لحاظ دینی به شرح زیر است:‏

‏1. ترک شکر نعمت های الهی:‏‎[14]‎‏ شکر هر نعمت به تناسب آن نعمت است. هر چند‏‎ ‎‏نعمت و احسان خدای بر بنده زیاد باشد شکر بیش تری باید کرد. «چون خدای عزوجل‏‎ ‎‏را بر پادشاهان انواع نعمت های عظیم است، به ازای هر نعمتی از آن ها شکری عظیم‏‎ ‎‏باید کرد.»‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 240

شکر نعمت قدرت و استیلا آن است که ضعیفان را تقویت کند و دست تعدّی و ظلم‏‎ ‎‏اقویا را از ضعفا کوتاه گرداند و دادرسی مظلومان بکند و از ایشان غافل نباشد. تقویت‏‎ ‎‏دین حق کند. بدعت ها را نابود سازد. و تواضع و فروتنی نماید. شکر نعمت اموال،‏‎ ‎‏رسیدگی به حال فقرا و مساکین است و... .‏‎[15]‎

‏2. غرور و خودبینی:‏‎[16]‎‏ غرور و خودبینی از آن جهت از عوامل سقوط نظام سیاسی‏‎ ‎‏است که باعث فراموشی قدرت اصل؛ یعنی خدا می شود و هم چنین سبب دست کم‏‎ ‎‏گرفتن دشمن و در نتیجه شکست می شود.‏

‏3. «آن است که پادشاه در فسوق و معاصی جری باشد و متابعت احکام الهی ننماید و‏‎ ‎‏علم طغیان و عصیان برافرازد .»‏‎[17]‎

‏ ‏

د ـ اداری : ‏تفویض کارها به کسانی که اهل آن کار نباشند، اعم از این که ظالم باشند یا‏‎ ‎‏متخصص نباشند (بی وقوف باشند) یا امین نباشند و دنی باشند.‏‎[18]‎

‏سبزواری برای احراز مناصب اداری شرایطی را لازم می داند . ما این شرایط را در‏‎ ‎‏دیگری ذکر کرده ایم.‏

‏ ‏

ه ـ نظامی: ‏از دیگر عوامل زوال دولت، بی سرانجامی و کمی لشکر است که از‏‎ ‎‏مقدار نیاز کم تر باشند، یا آن چه باشند، بی سرانجام باشند و مقرری ایشان به ایشان‏‎ ‎‏نرسد و یا هزینه های ایشان را حقوق ایشان کفایت نکند و یا پادشاه به امور لشکر بی اعتنا‏‎ ‎‏باشد و... و یا سپاهیان از ورزش سپاهی گری بیفتند و به شغل های دیگر بپردازند و... .‏‎[19]‎

‏ ‏

3) اسباب دوام و ثبات مملکت

‏در این جا می توانیم به دو گونه بحث کنیم: یک راه این است که بگوییم اجتناب از‏‎ ‎‏اسباب زوال ـ که پیش از این گفته شد ـ اسباب دوام را فراهم می آورد و راه دوم این است‏‎ ‎‏که وارد بحث شویم و برخی راه کارهای عملی مورد نظر سبزواری را که مورد تأکید وی‏‎ ‎‏نیز قرار گرفته است، بیان کنیم . سبزواری علاوه بر این که اجتناب از عوامل زوال را لازم‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 241

می داند، برخی راه کارهای عملی را نیز ارائه داده است که به اهم آن ها اشاره می کنیم.‏

‏1. ضرورت وجود نیروی نظامی قوی: از آن جا که آرمیدگی و ثبات، طبیعی و مزاج‏‎ ‎‏این جهان نیست و بنای عالم بر تغییر و انقلاب است، شرط عقل نیست که اگر وقتی چند‏‎ ‎‏جهان ساکن باشد و از هیچ طرفی شورش و فتنه ای نباشد، ملک غافل گردد و در تنظیم‏‎ ‎‏امور سپاه و اعداد آن جهت وقت نیاز نکوشد... چه این خیال، وهمی است ضعیف و‏‎ ‎‏موافق قانون حکمت و عقل نیست.‏‎[20]‎

‏2. توسعه تجارت در میان بلاد (اعم از داخل و خارج): سبزواری می گوید: «هرگاه‏‎ ‎‏سلوک پادشاه و اتباع او با مترددان بر وجه نیکو باشد، تردد مردم از اطراف و جوانب زیاد‏‎ ‎‏می شود و مردم بسیار در ملک آن پادشاه متوطن می شوند و باعث زیادتی معموری ملک‏‎ ‎‏می گردد ‏‏]‏‏...‏‏]‏‏ و اخبار بیگانگان و دشمنان معلوم و مفهوم می گردد ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ و پادشاهانی که‏‎ ‎‏دشمن اند، دوست می شوند ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ شرط تدبیر تجار آن است که پادشاه نسبت به ایشان‏‎ ‎‏طریقۀ معدلت و احسان و نیکوکاری معمول دارد و در اموال و مقرراتی که از ایشان گرفته‏‎ ‎‏می شود، نهایت تخفیف به جا آورد و آن چه بدعت و بد باشد، زایل گرداند و چنان کند‏‎ ‎‏که حسن سلوک پادشاه و عمّال دیوان و حکام، نسبت به ایشان معروف و مشهور گردد. و‏‎ ‎‏در ضمن این، چندین فایده است ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ از جمله دوام نعمت و بقای دولت. البته شرایطی‏‎ ‎‏برای تحقق این امر لازم است، از جمله: وفاداری شاه به تعهدات، تأمین امنیت برای تجار‏‎ ‎‏بیگانه، هرچند غیر مسلمان باشند و انتصاب نیروهای کاردان و قوی در مناصب اداری و‏‎ ‎‏به ویژه در سرحدات و...‏‎[21]‎

‏3. کاستن پادشاه و هیئت حاکمه از اوقات فراغت و التذاذ؛‏

‏4. داشتن سیستم اطلاعاتی قوی و حفاظت از اسرار؛‏

‏5. داشتن دیپلماسی قوی؛‏

‏6. ضرورت مشورت در امور؛‏

‏7. وجود امر به معروف و نهی از منکر؛‏

‏8. عدل.‏‎[22]‎‏ پادشاهانی که به صفت عدل آراسته بودند، ایّام دولت ایشان ممتد بود.»‏‎[23]‎

‏سبزواری نُه فایده برای عدل پادشاه بر شمرده است که یکی از این فواید، عبارت‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 242

‏است از معموری و آبادانی مملکت.‏

‏ ‏

4) نتیجه

‏در نظر سبزواری عوامل بقای دولت در سه گروه طبقه بندی می شوند:‏

‏1. مواردی که باطناً در حفظ دولت و ملک دخالت دارد. این ها عبارت اند از: این که‏‎ ‎‏پادشاه در سرّ و باطن رابطۀ خود را با خدای عزوجل درست کرده باشد، به نحوی که‏‎ ‎‏خدای عزوجل از او راضی باشد.‏

‏2. آن چه به ظاهر در حفظ ملک و دولت دخیل است ، عبارت اند از:‏

‏الف ـ محافظت رعیّت؛‏

‏ب ـ محافظت خزانه؛‏

‏ج ـ محافظت لشکر؛‏

‏د ـ نصب مردم کاردان صاحب کفایت در مناصب اداری، نظامی و... .‏

‏3. آن چه در ظاهر و باطن، هر دو، در حفظ دولت و ملک دخالت دارد و آن عبارت‏‎ ‎‏است از:‏

‏الف ـ عدل و احسان کردن؛‏

‏ب ـ دست تعدی ظالمان و ستمکاران را کوتاه کردن.‏‎[24]‎

‏ ‏

ب) آسیب شناسی نظام سیاسی پهلوی از نگاه امام خمینی

‏1) مقدمه‏

‏در تاریخ اندیشۀ سیاسی اسلامی، در یک طبقه بندی که منشأ طبقه بندی اندیشه ها،‏‎ ‎‏اهداف مورد نظر آن ها باشد سه نوع اندیشۀ سیاسی دیده می شود:‏

‏الف ـ اندیشه های سیاسی تغلّبی؛‏

‏ب ـ اندیشه های سیاسی اصلاحی؛‏

‏ج ـ اندیشه های سیاسی انقلابی.‏

‏ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 243

اندیشه های سیاسی تغلبی‏: درصددِ حفظ وضع موجود بوده اند. محور اساسی‏‎ ‎‏این نظریه ها جملۀ مشهور «الحقّ لمن غلب» است . طبیعتاً در این اندیشه ها هیچ گونه‏‎ ‎‏توجهی به آسیب شناسی نظام سیاسی صورت نمی گیرد ؛ چرا که اندیشمند، نظام‏‎ ‎‏سیاسی را حتی در بدترین شکل خود، می پذیرد. از این نوع اندیشمندان، که عموماً و‏‎ ‎‏عمدتاً استبداد و سلطنت را نهادینه کرده اند، در عالم اسلامی و  جهان غیر اسلام، کم‏‎ ‎‏نداشته ایم. برای نمونه، عاِلم بزرگ اهل سنت فضل الله بن روز بهان خنجی، در کتاب‏‎ ‎‏مشهور خود به نام «سلوک الملوک»، آن جا که انواع حکومت های مشروع را بر‏‎ ‎‏می شمارد، یک نوع از این حکومت ها را حکومتی می داند که از طریق استیلا، قهر ،‏‎ ‎‏شوکت و غلبه پایدار باشد:‏

‏«و طُرُق انعقاد امامت چهار است: اول، اجماع مسلمانان بر امامت او و بیعت اهل حل‏‎ ‎‏و عقد از علما و قضاوت و رؤسا ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏طریق دوم، استخلاف امام سابق کسی را که شرایط‏‎ ‎‏امام در او جمع شده باشد ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ سوم از طرق انعقاد امامت شوری است ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏، طریق‏‎ ‎‏چهارم از اسباب انعقاد پادشاهی و امامت، استیلا و شوکت است. علما گفته اند که: چون‏‎ ‎‏امام وفات کند و شخصی متصدی امامت گردد، بی بیعتی و بی آن که کسی او را خلیفه‏‎ ‎‏ساخته باشد و مردمان را قهر کند به شوکت و لشکر، ‏‏[‏‏بخوانید زور‏‏]‏‏ امامت او منعقد‏‎ ‎‏می گردد، خواه قریشی باشد و خواه نه، و خواه عرب باشد یا عجم یا ترک و خواه‏‎ ‎‏مستجمع شرایط باشد و خواه فاسق و جاهل و اگر چه آن مستولی بدین فعل عاصی‏‎ ‎‏می گردد. و چون به واسطۀ سطوت و استیلا جای امام گرفته، او را سلطان گویند و امام و‏‎ ‎‏خلیفه بر او اطلاق توان کرد.»‏‎[25]‎

‏از نظر نویسندۀ سلوک الملوک بر حاکم «خواه فاسق و جاهل»، خواه «مستجمع‏‎ ‎‏شرایط»، خواه «عاصی» و... می توان «امام» و «خلیفه» اطلاق کرد، زیرا همین که «شوکت‏‎ ‎‏و لشکر» دارد، باعث قدرت و مقبولیت اوست و روشن است که اگر متفکری چنین‏‎ ‎‏نظریه ای را بپذیرد ، هیچ گاه به آسیب شناسی رو نمی آورد ، چون اساساً قائل به آسیب‏‎ ‎‏نیست، تا بخواهد او را بشناسد یا بشناساند . البته حکومت های استبدادی و تغلّبی نیز‏‎ ‎‏چیزی جز تعریف و تمجید نمی خواهند.‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 244

اندیشه های سیاسی اصلاحی‏: اندیشه هایی هستند که با توجه به شرایط زمان و‏‎ ‎‏مکان و نیز امکانات و سایر شرایط و مقتضیات، که در کل از آن ها به «واقعیت های‏‎ ‎‏موجود» تعبیر می کنیم، ضمن این که از اصول و ارزش های اساسی خویش عقب نشینی‏‎ ‎‏نمی کنند، در پوشش تقیه گونه، پیشنهادهایی به منظور اصلاح و بهبود نسبی امور ارائه‏‎ ‎‏می دهند و اگر شرایط مساعدتر شد، سعی می کنند بر پیشنهادهای خود، برای بهبود‏‎ ‎‏اوضاع، بیفزایند.‏

‏در میان عالمان شیعی ، اندیشۀ سیاسی کسانی، چون شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه‏‎ ‎‏حلّی، محقق کرکی، محقق سبزواری، مرحوم نراقی و علامه نائینی، اندیشه های سیاسی‏‎ ‎‏اصلاحی است. لذا آسیب شناسی هایی که متفکران انجام می دادند، در حدی بود که‏‎ ‎‏شرایط زمان آن ها اقتضا می کرد. در این نظریه ها تقاضاهایی مبنی بر اجرای احکام‏‎ ‎‏اسلامی، در کنار نوعی بیان، که مبیّن کنار آمدن با سلطنت، و نه مشروعیت بخشیدن به‏‎ ‎‏آن است، وجود دارد. شبیه آن چه آیة الله نائینی دربارۀ سلطنت مشروطه، به کمک‏‎ ‎‏اصولی، چون عمل به «قدر مقدور» و «دفع افسد به فاسد» ارائه کرد. روشن است که‏‎ ‎‏اصول دیگری، چون اصل ضرورت حکومت، اصل تقدیم اهم بر مهم، اصل عدالت‏‎ ‎‏اجتماعی، اصل تکلیف، اصل رعایت مصلحت اسلام و مسلمین، اصل رعایت احکام‏‎ ‎‏ثابت شرعی، اصل نفی سبیل و اصل اجتهاد نیز در این اندیشه ها موثر بوده است، به ویژه‏‎ ‎‏اصل «اجتهاد» که در واقع، اساس و حاکم و جهت دهندۀ تمامی اصول مذکور است .‏

‏اندیشۀ سیاسی حضرت امام خمینی و به تبع آن آسیب شناسی وی از نظام سیاسیِ‏‎ ‎‏پهلوی، در یک مقطع از تاریخ اندیشه ایشان، اصلاحی است. بیانات زیر که از کتاب‏‎ ‎‏کشف الاسرار نقل می کنیم، در همین گفتمان (اندیشه های اصلاحی) قابل تحلیل و‏‎ ‎‏توضیح است، ضمن این که مؤیّد تحلیل ما از اندیشه سیاسی علمای شیعه نیز می باشد:‏

‏«ما ذکر کردیم که هیچ فقیهی تاکنون نگفته و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم یا‏‎ ‎‏سلطنت، حقِّ ما است. آری، همان طور که ما بیان کردیم، اگر سلطنتی و حکومتی تشکیل‏‎ ‎‏شود، هر خردمندی تصدیق می کند که خوب است و مطابق مصالح کشور و مردم است.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 245

‏البته تشکیلاتی که بر اساس احکام خدا و عدل الهی تأسیس شود، بهترین تشکیلات‏‎ ‎‏است، لکن اکنون که آن را از آن ها نمی پذیرند، این ها هم با این نیمه تشکیلات هیچ گاه‏‎ ‎‏مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستند به هم بزنند و اگر گاهی هم با شخص‏‎ ‎‏سلطانی مخالفت کردند، مخالفت با همان شخص بوده، از باب آن که بودن او را مخالف‏‎ ‎‏صلاح کشور تشخیص دادند وگرنه، با اصل اساس سلطنت تاکنون از این طبقه مخالفتی‏‎ ‎‏ابراز نشده ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏، بلکه بسیاری از علمای بزرگ عالی مقام، در تشکیلات مملکتی با‏‎ ‎‏سلاطین همراهی ها کردند، مانند خواجه نصیرالدین و علامه حلی و محقق ثانی و شیخ‏‎ ‎‏بهائی و محقق داماد و مجلسی و امثال آن ها. ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏مجتهدین همیشه خیر و صلاح کشور را‏‎ ‎‏بیش از همه می خواهند.»‏‎[26]‎

‏نکته اساسی در تفکر و اندیشۀ سیاسی «مجتهدین» که در بخش پایانی مطالب مذکور‏‎ ‎‏آمد، آن است که «مجتهدین همیشه خیر و صلاح کشور را بیش از همه می خواهند.» و‏‎ ‎‏طبیعی است که باید پیشنهاداتشان در همین فضا فهمیده شود و روشن است که تفاسیر‏‎ ‎‏دیگر، تفسیر «بما لایرضی صاحبه» خواهد بود.‏

‏مشابه تفسیری که حضرت امام (ره) درباره رفتار سیاسی علما و مجتهدین دارد،‏‎ ‎‏دربارۀ رفتار و عمل سیاسی ائمه (ع) نیز دارند. از نظر حضرت امام (ره) همکاری ائمه‏‎ ‎‏(ع) با حاکمان جور، غیر مشروع و غاصب به منظور خیر و صلاح مسلمین بوده است و‏‎ ‎‏این بدین معنا نیست که کسانی گمان کنند که آن ها حکومت های جور را تأیید کرده اند و‏‎ ‎‏بنابراین ما نباید، در هیچ زمانی، برای برپایی حکومت حق قیام کنیم. در این باره مطالب‏‎ ‎‏زیر قابل توجه است:‏

‏« اکنون اگر کسی تکذیب کند از وضع یک حکومتی که این حکومت ها، جائرانه است‏‎ ‎‏و کسی هم تا زمان دولت حق نمی تواند آن ها را اصلاح کند، چه ربط دارد به این که‏‎ ‎‏حکومت عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسی جزئی اطلاع از اخبار ما داشته باشد،‏‎ ‎‏می بیند که همیشه امامان شیعه با آن که حکومت های زمان خود را حکومت ظالمانه‏‎ ‎‏می دانستند و با آن ها آن طورها که می دانید سلوک می کردند، در راهنمایی برای حفظ‏‎ ‎‏کشور اسلامی و در کمک های فکری و عملی کوتاهی نمی کردند و در جنگ های اسلامی‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 246

در زمان خلیفه جور، باز شیعیان علی (ع) پیش قدم بودند. جنگ های مهم و فتح های‏‎ ‎‏شایانی که نصیب لشگر اسلام شده، مطلعین می گویند و تاریخ نشان می دهد که یا به‏‎ ‎‏دست شیعیان علی یا به کمک های شایان تقدیر آن ها بوده. شما همه می دانید که سلطنت‏‎ ‎‏بنی امیه در اسلام، بدترین و ظالمانه ترین سلطنت ها بوده و دشمنی و رفتارشان را با آل‏‎ ‎‏پیغمبر (ص) و فرزندان علی بن ابی طالب (ع) همه می دانند و در میان همه بنی هاشم‏‎ ‎‏بدسلوکی و ظلمشان به علی بن الحسین زین العابدین (ع) بیش تر و بالاتر بود. به همین‏‎ ‎‏سلطنت وحشیانه جائرانه، ببینید علی بن الحسین (ع) چه قدر اظهار علاقه می کند. در‏‎ ‎‏کتاب صحیفۀ سجادیه می گوید: اللهم صلّ علی محمّد و آله و حصن ثغور المسلمین‏‎ ‎‏بعزّتک و أیّد حماتها بقوّتک و اسبق عطایا هم من جدتک ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏تا آخر این دعا که قریب‏‎ ‎‏هشت صفحه است.»‏‎[27]‎

‏نکته مهم، در رفتار سیاسی ائمه (ع) و «مجتهدین»، از نظر امام خمینی (ره)، حفظ‏‎ ‎‏کشور اسلامی است که در مطالب یاد شده بر آن تأکید شده است. با این وصف حضرت‏‎ ‎‏امام تنها به گفتمان اصلاح نمی پردازد، بلکه با همۀ توضیحاتی که در بارۀ همکاری ائمه‏‎ ‎‏(ع) و علما با سلاطین جائر دارد، دست از این همکاری مصلحت اندیشانه می کشد و‏‎ ‎‏«حفظ کشور اسلامی» را در گروِحرکتی جدید، که عبارت از «انقلاب»، «نفی رژیم‏‎ ‎‏سلطنتی» و «تأسیس حکومت اسلامی» است، می داند. از همین رو است که در این مقاله‏‎ ‎‏تأکید اساسی بر روی اندیشۀ انقلابی امام و آسیب شناسی انقلابی وی است. در واقع،‏‎ ‎‏تحول مهم در تاریخ اندیشه سیاسی شیعه که امام خمینی (ره) بانی و عامل آن در دورۀ‏‎ ‎‏معاصر بود، همین انتقال از «تفکر اصلاحی» به «تفکر انقلابی» است. در ادامه به توضیح‏‎ ‎‏«اندیشۀ انقلابی» می پردازم.‏

‏ ‏

اندیشه های سیاسی انقلابی:‏ این نوع اندیشه ها درصدد تغییر صددرصد‏‎ ‎‏اوضاع هستند. مبانی این اندیشه صددرصد برخاسته از دین و هدف آن، انجام تکلیف‏‎ ‎‏الهی به منظور «حفظ کشور اسلامی» است (البته این ویژگی اندیشه های سیاسی انقلابی‏‎ ‎‏شیعی و اسلامی است.) این گونه از اندیشه ها، هم در دوران معاصر و هم در صدر اسلام‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 247

دیده می شوند. اندیشۀ سیاسی اسلام را اولین بار حضرت ختمی مرتبت، محمد‏‎ ‎‏مصطفی(ص) ارائه کرد. آن حضرت توانست با تکیه بر تعالیم اسلامی، جامعه جاهلی را‏‎ ‎‏تبدیل به جامعه اسلامی کند، نابسامانی های مادی و معنوی را در مدتی کم از بین ببرد و‏‎ ‎‏فضائل و برکات مادی و معنوی را به ارمغان آورد. حضرت علی (ع) در توصیف این‏‎ ‎‏وضعیت می فرمایند:‏

‏«انّ الله بعث محمّداً صلّی الله علیه و آله و سلّم نذیراً للعالمین و امینا علی التنزیل و‏‎ ‎‏انتم معشر العرب علی شرِّ دین و فی شرِّ دار، منیخون بین حجارةٍ خُشنٍ وَ حیّاتٍ صُمٍّ،‏‎ ‎‏تشربونَ الکدر و تأکلون الجشب و تسفکون دماءکم و تقطعون ارحامکم، الاصنام فیکم‏‎ ‎‏منصوبه والاثام بکم معصوبة.»‏‎[28]‎‏ خداوند متعال محمد (ص) را تبلیغ کننده بر عالمیان و‏‎ ‎‏امة ن برای فرستادن قرآن و رسالت مبعوث کرد و در آن حال شما، گروه عرب، دارای‏‎ ‎‏بدترین دین بودید و در بدترین جامعه زندگی می کردید. در میان سنگ های سخت و‏‎ ‎‏مارهای کر زندگی می کردید ، آب های تیره می آشامیدید و غذای خشن می خوردید و‏‎ ‎‏خون یک دیگر را می ریختید و از خویشاوندان خود قطع رابطه می کردید، بت ها در میان‏‎ ‎‏شما (برای پرستش) نصب شده ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ و گناهان و انحراف ها سخت به شما بسته بود.‏

‏اندیشۀ سیاسی امام، از اندیشه های مهم انقلابی ـ اسلامی است که در دورۀ معاصر‏‎ ‎‏ارائه و عملی شد . اندیشۀ سیاسی ایشان تحولی آرام از «اندیشه های اصلاحی» به‏‎ ‎‏«اندیشه های انقلابی» را سپری کرده است، اما این همان چیزی است که نقطۀ قوت‏‎ ‎‏اندیشۀ سیاسی امام است و به کمک شناخت دقیق اوضاع شرایط و امکانات و با‏‎ ‎‏استعانت از اصل پویای تفکر شیعی؛ یعنی «اجتهاد» صورت گرفته است. امام به طور‏‎ ‎‏عمیقی از اندیشه های اصلاحی باخبر بود، اما آن ها را برای وضعیت معاصر مناسب‏‎ ‎‏ندید. این بود که با شناخت آسیب ها، آفت ها و بیماری های موجود در جامعه، سیاست‏‎ ‎‏ایران، جهان اسلام و حتی نظام بین الملل، به ارائه راه حل ها، درمان و آفت زدایی از این‏‎ ‎‏مجموعه پرداخت و موفق شد با تشکیل جمهوری اسلامی راه را برای آفت زدایی از‏‎ ‎‏مجموعه کشورهای اسلامی و نظام بین الملل باز کند.‏

‏امام خمینی (ره) در اکثر نوشته ها و سخنرانی های خویش، آسیب شناسی نظام های‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 248

سیاسی گذشته و حال دنیا، به ویژه جهان اسلام را مد نظر قرار داده اند. آسیب شناسی‏‎ ‎‏نظام سیاسی خلافت، اعم از خلفای نخستین ، بنی امیه، بنی عباس و عثمانی ها ،‏‎ ‎‏آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنت، به ویژه سلطنت صفویه، قاجاریه و پهلوی ها،‏‎ ‎‏آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران و آسیب شناسی نظام های سیاسی حاکم بر‏‎ ‎‏دنیای امروز، به ویژه آسیب شناسی نظام روابط بین الملل و اصول حاکم بر آن، از مباحثی‏‎ ‎‏است که باید در جای خود، پژوهش گران صاحب صلاحیت، آن ها را بررسی کنند. در این‏‎ ‎‏نوشته تنها به اندکی از این مباحث خواهیم پرداخت. آسیب شناسی نظام سیاسی سلطنتی‏‎ ‎‏پهلوی محور مباحث این مقاله و بر اساس همان روش قبلی ـ بحث محقق سبزواری ـ‏‎ ‎‏خواهدبود . بر این اساس، آسیب های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی،‏‎ ‎‏اداری و نظامی مورد تأمل و توجه قرار می گیرند.‏

‏ ‏

2) اسباب زوال و اختلال مملکت

الف ـ اقتصادی:

‏مهم ترین نکته های مطرح شده در این بخش عبارت اند از:‏

‏1) تحمیل نظام ظالمانه اقتصادی بر مردم به وسیله رژیم پهلوی؛  ‏

‏2)  جلوگیری از صنعتی شدن صحیح؛ ‏

‏3) نابودی زراعت و دامداری و تخریب اقتصادی؛‏

‏4) تبدیل کشور به بازار کالاهای غرب؛‏

‏5) غارت منابع و اموال کشور؛‏

‏6) عقب مانده نگهداشتن کشور و ملت.‏

‏به بخش هایی از فرمایشات امام توجه می کنیم:‏

‏«تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنان چه بخواهیم ما این‏‎ ‎‏اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این‏‎ ‎‏کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را نمی توانند بکنند، تا تمام مردم‏‎ ‎‏دست به دست هم ندهند، نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند.»‏‎[29]‎


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 249

‏«اصلاً برنامه این بوده است که خرابی بکنند. کشاورزی را با اسم اصلاحات ارضی‏‎ ‎‏به کلی از بین ببرند و بازار درست کنند برای آمریکایی.»‏‎[30]‎‏ ‏

‏ ‏

ب ـ سیاسی و اجتماعی:

‏از نقاط مهم ضعف های سیاسی و اجتماعی، که رژیم پهلوی واجد آن ها بود، موارد‏‎ ‎‏زیر مورد تأکید و تصریح امام قرار گرفته است:‏

‏1) وابسته بودن رژیم پهلوی به قدرت های بیگانه، به ویژه امریکا؛‏

‏2) استبدادی بودن رژیم پهلوی؛‏

‏3) سلطنتی بودن رژیم پهلوی؛‏

‏4) ضد دینی بودن رژیم پهلوی؛‏

‏5) ضد مردمی بودن رژیم پهلوی.‏

‏«اساس این نهضت ‏‏[‏‏اسلامی‏‏]‏‏ از دو جا سرچشمه گرفت: یکی، از شدت فشار‏‎ ‎‏خارجی و داخلی و چپاول گری های خارجی و داخلی، و اختناق های فوق العاده که در‏‎ ‎‏ظرف پنجاه و چند سال ایران، ملت ایران یک روز خوش ندید ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ و یکی دیگر، آرزوی‏‎ ‎‏ما برای یک حکومت اسلامی و یک حکومت عدل که یک رژیمی در مقابل رژیم های‏‎ ‎‏طاغوتی باشد و ما مسائل اسلامی را مثل صدر اسلام در ایران پیاده کنیم.»‏‎[31]‎

‏ ‏

ج ـ دینی، اخلاقی و فرهنگی:

‏به این بخش از آفت ها ، بیش از همه آفت ها و آسیب های دیگر، در فرمایشات‏‎ ‎‏حضرت امام (ره) تأکید شده است. اهم نکات طرح شده در این باره عبارت اند از:‏

‏1) تبلیغ جدایی دین از سیاست؛‏

‏2) تبلیغ ضد اسلام؛ ‏

‏3) دعوت به غیر اسلام و ارائه مکاتب پوشالی و فریبا؛ ‏

‏4) از خود باختگی و نا امیدی؛ ‏

‏5) سلب معنویات از جامعه؛ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 250

‏6) تباهی نسل جوان؛ ‏

‏7)  ترویج فساد از طریق رسانه ها؛ ‏

‏8) گسترش مراکز فساد؛ ‏

‏9)  تخریب قوه تفکر؛ ‏

‏10) کشف حجاب؛ ‏

‏11)ایجاد سلطه فرهنگی و تقویت باور به برتری غرب؛ ‏

‏12) ایجاد بدبینی بین روحانی و دانشگاهی. ‏

‏به بخشی از سخنان امام در این باره توجه می کنیم: ‏

‏«الان این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر، در ممالک پیشرفته از آن ها استفاده های‏‎ ‎‏صحیح می شود، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکت های شبیه به مملکت ما،‏‎ ‎‏استفاده هایی که از این ها می شود، استفاده های فاسد می شود. مثلاً سینما، ممکن است‏‎ ‎‏که کسی در سینما نمایش هایی که می دهد نمایش های اخلاقی باشد، نمایش های‏‎ ‎‏آموزنده باشد که آن را هیچ کس منع نکرده و اما سینمایی که برای فساد اخلاق‏‎ ‎‏جوان های ما است و اگر چند روز جوان های ما در این سینماهایی که در این عصر‏‎ ‎‏متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آن جا، فاسد‏‎ ‎‏بیرون می آید، دیگر به درد نمی خورد و این ها می خواهند همین بشود ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏تمام‏‎ ‎‏برنامه هایی که این ها درست کرده اند، برنامه های فرهنگی، برنامه های هنری، هرچه‏‎ ‎‏درست کرده اند استعماری است، می خواهند این ها جوان های ما را یک جوان هایی بار‏‎ ‎‏بیاورند که به درد آن ها بخورند، ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏آنقدری که مراکز فساد در تهران هست، الان بیش تر‏‎ ‎‏از کتاب خانه است، بیش تر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است.»‏‎[32]‎

‏«خرابی های اخلاقی که در طول سلطنت این پدر و پسر ‏‏[‏‏رضاخان و پسرش‏‎ ‎‏محمدرضا‏‏]‏‏ در ایران تحقیق پیدا کرد و آن فسادهایی که در این مملکت پیدا شد، و به آن‏‎ ‎‏دامن زدند به عنوان ترقی، به عنوان تعالی، به عنوان تمدن بزرگ، این ها طولانی است تا‏‎ ‎‏این که ترمیم بشود. آن که از همه چیز به کشور ما صدمه اش بیش تر بود، این بود که نیروی‏‎ ‎‏انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند»‏‎[33]‎


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 251

«در آن زمان به اسم این که می خواهیم نیمی از جمعیت ایران را فعال کنیم، آن شقی‏‎ ‎‏جنایت کار دست به یک جنایت زد وآن کشف حجات بود و به جای این که نیمی از‏‎ ‎‏جمعیت ایران را فعال کند، آن نیم دیگری هم که نیمۀ مردان بود، به طور بسیار زیادی از‏‎ ‎‏فعالیت انداختند.»‏‎[34]‎

‏تلاش برای حذف اسلام و اسلام شناسان از سرراه استعمار، رواج قوانین دولت های‏‎ ‎‏خارجی در بین مسلمین و نقض قوانین اسلام، هتک قرآن و... از دیگر اقدام های ضد‏‎ ‎‏دینی رژیم پهلوی است که مورد توجه حضرت امام (ره) قرار گرفته است که برای‏‎ ‎‏اختصار، از ذکر آن ها خودداری می کنیم. ‏

‏ ‏

د ـ نظامی:

‏اهمّ خطاها و اشکال های رژیم پهلوی از نظر نظامی، که مد نظر حضرت امام (ره)‏‎ ‎‏قرار گرفته است، عبارت اند از: ‏

‏1) تبدیل کشور ایران به پایگاه نظامی برای غرب؛ 2) خرید اسلحه از غرب ، بدون‏‎ ‎‏رعایت مصالح ملی . ‏

‏به بخشی از مستندات این بخش اشاره می کنیم: ‏

‏«ایران یکی از مراکزی است که آن ها می خواهند اسلحه داشته باشند ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏پایگاه‏‎ ‎‏درست می کنند در ایران، برای این که اگر جنگی پیش آمد، داشته باشند این پایگاه را.»‏‎[35]‎

‏«نفت ما را می برند، اسلحه برای خودشان می آورند این جا، می آورند ایران، پایگاه‏‎ ‎‏درست می کنند.»‏‎[36]‎

‏«من نمی دانم مقصود از خریدن این همه اسلحه برای بیرون راندن اربابان و‏‎ ‎‏استعمارگرانی است که خود رژیم دست نشاندۀ آن ها بود ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ یا در حقیقت در راه‏‎ ‎‏اجرای نقشه های غارت گرانۀ آمریکا است که براثر ضعف بودجه اقتصادی و تغییر‏‎ ‎‏سیاست مبنی برنابودی ملل به وسیله نیرو و ثروت خود آنان، می خواهد پایگاه خود را‏‎ ‎‏در ایران مستحکم تر کرده...»‏‎[37]‎

‏ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 252

3) اسباب دوام و ثبات مملکت

‏پیشنهادهای سبزواری، «اصلاحی» بود. اما پیشنهادهای حضرت امام (ره) «انقلابی»‏‎ ‎‏است. این هم ناشی از تفاوتی است که بین نظام سیاسی صفوی و نظام سیاسی پهلوی‏‎ ‎‏وجود دارد. مهم ترین تفاوت ها در دو مورد خلاصه می شود:‏

‏الف ـ نظام سیاسی صفوی ادعای دین مداری دارد، برخلاف نظامی سیاسی پهلوی‏‎ ‎‏که ضد دین است . بنابراین، در حالی که حاکمان صفوی با تظاهر به دین داری و حمایت‏‎ ‎‏از تشیع پایه های مشروعیت خود را هر روز تقویت می کردند، رژیم پهلوی با اقدام ها و‏‎ ‎‏اَعمال ضد دینی، که بسیاری از آن ها نیز علنی و آشکار انجام می شد، نظیر کشف‏‎ ‎‏حجاب، تغییر تاریخ هجری به پادشاهی، بر قراری رابطه با اسرائیل، وابسته کردن‏‎ ‎‏مملکت به آمریکا، دادن پست های کلید به افراد بهایی و... هر روز از مشروعیت خویش‏‎ ‎‏می کاست. تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه در 13 ابان 1343اوج این مخالفت با دین‏‎ ‎‏بود.‏

‏ب ـ  حکومت صفویان باهمۀ نقاط ضعفی که داشت وابسته به بیگانگان نبود، بلکه‏‎ ‎‏حکومتی متکی به نیروهای بومی و فرهنگ بومی بود. اما سلسله پهلوی از آغاز به وسیلۀ‏‎ ‎‏بیگانگان و با همراهی آنان روی کار آمد، بیگانگان رضاخان را برکنار کردند و به جای او‏‎ ‎‏متفقین به ویژه انگلستان محمدرضا را بر سرکار آوردند . در کودتای 28 مرداد 1332 با‏‎ ‎‏همکاری سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس، محمدرضا پهلوی، مجدداً بر اریکۀ‏‎ ‎‏قدرت نشست، و در سال 1340 به بعد مجری منویات امریکا در ایران بود. این عامل‏‎ ‎‏تفاوت مهم دیگر بین دو سلسله بود. با توجه به این که این ویژگی سلسله پهلوی با این‏‎ ‎‏اصل قرآنی که «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً» منافات داشت، هیچ کس‏‎ ‎‏نمی توانست آن ها را بپذیرد. لذا پیشنهادهای اصلاحی قابل طرح نبود، گرچه که حضرت‏‎ ‎‏امام (ره) در آغاز پیشنهادهای اصلاحی ، مثل مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و‏‎ ‎‏ولایتی و مخالفت با کاپیتولاسیون داشت، اما وقتی دید که این پیشنهادها راه به جایی‏‎ ‎‏نمی برد، دست به اقدام های انقلابی و از بین برنده زد.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 253

مهم ترین پیشنهاد حضرت امام (ره) تشکیل «حکومت اسلامی» به جای نظام سلطنتی‏‎ ‎‏بود . حکومت اسلامی حکومتی است که آسیب ها و آفت های پیش گفته را ندارد.‏

‏حضرت امام (ره) خود به تفاوت نظام سیاسی پهلوی با نظام های سلطنتی پیشین و‏‎ ‎‏تقاضای حکومت اسلامی توجه داده اند، کرده اند، آن جا که می فرمایند: ‏

‏«فریاد ما که می گوییم، ما حکومت اسلامی می خواهیم و مرگ بر این سلطنت کثافت‏‎ ‎‏کاری، برای این است که ما می بینیم که (خودمان می دانیم و هم یک وقت تاریخ‏‎ ‎‏می خوانیم) سلاطین سابق هرچه بودند، جبار بودند، لکن خیانت در آن ها کم بوده، جبار‏‎ ‎‏بودند، تبه کار بودند، تعدی می کردند به مردم، اما مملکت شان را به یک مملکت‏‎ ‎‏دیگری، منافع مملکت شان را به مملکت دیگری نمی دانند. من ندیدم که یکی از‏‎ ‎‏سلاطین سابق مملکت اش را فروخته باشد به یک کسی، منافع مملکت اش را تقدیم‏‎ ‎‏دیگری کرده باشد، این اخیراً شده و خصوصاً در زمان این آقا، در زمان این سلطان مفسد‏‎ ‎‏این مسائل پیدا شده است که هر چیزی که ما داریم این ها از بین برده اند. زندگی خودشان‏‎ ‎‏این زندگی است، زندگی شما این است که می بینید...»‏‎[38]‎

‏«ما می خواهیم حساب صدر اسلام را بکنیم که متن اسلام است، خود اسلام و متن‏‎ ‎‏اسلام است. ببینیم که آیا این حکومت اسلام و این رژیم اسلام، یک رژیم دموکراسی‏‎ ‎‏بوده است؟ یا یک رژیم قلدری و استبدادی بوده؟»‏‎[39]‎

‏آرمان های امام خمینی‏‎[40]‎‏ به اختصار عبارت اند از: ‏

‏1) تشکیل حکومت اسلامی با عنوان «جمهوری اسلامی»؛‏

‏2) قطع وابستگی به اجانب؛‏

‏3) حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان؛‏

‏4)  کسب استقلال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی؛ ‏

‏5) حاکمیت دین و ارزش های دینی در جامعه؛ ‏

‏6) داشتن نیروی نظامی قوی و مستقل، متناسب با مصالح و منافع ملی و جهان اسلام‏‎ ‎‏و خطرهایی که ما را تهدید می کند؛‏

‏7) گماردن افراد شایسته به مناصب کلیدی و غیر کلیدی؛‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 254

8)  ساختن انسان مد نظر اسلام؛‏

‏9)  برقراری آزادی . ‏

‏ ‏

4) نتیجه

‏حضرت امام در یک جمع بندی و نگاه مختصر، «قیام لله» را یگانه راه اصلاح جهان و‏‎ ‎‏«قیام برای منافع شخصی» را علت العلل بدبختی و تیره روزی آدمیان، به ویژه مسلمانان و‏‎ ‎‏جهان اسلام ذکر کرده است. این مطلب در اولین سند مبارزاتی ایشان آمده است و نشان‏‎ ‎‏دهندۀ بینش وسیع و عمیق ایشان و نیز الهی بودن او است. این مطلب، اولین مطلبی است‏‎ ‎‏که صحیفۀ نور با آن آغاز می شود.تاریخ نگارش این سند در کتاب خانۀ وزیری یزد به‏‎ ‎‏«جمادی الاول سال 1363 ه ق» باز می گردد. به بخش هایی از این نوشته توجه فرمایید:‏

‏«قال الله تعالی: قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادا. خدای تعالی در این‏‎ ‎‏کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین‏‎ ‎‏موعظه هایی است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را‏‎ ‎‏پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه، تنها راه اصلاح در جهان است. قیام برای خدااست که‏‎ ‎‏ابراهیم خلیل الرحمان را به منزل خلّت رسانده ‏‏[‏‏...‏‏]‏

‏قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج‏‎ ‎‏آن ها را به باد فنا داد ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏قیام برای خدااست که خاتم النبیین (ص) را یک تنه بر تمام‏‎ ‎‏عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید‏‎ ‎‏و تقوا را گذاشت ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏خود خواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه‏‎ ‎‏رسانده ، و همۀ جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران‏‎ ‎‏درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی‏‎ ‎‏خفه کرد، ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی سواد ‏‏[‏‏یعنی رضاخان‏‏]‏‏ را‏‎ ‎‏بر یک گروه چند میلیونی چیره می کند که حرث و نسل آن ها را دست خوش شهوات‏‎ ‎‏خود کند. قیام برای نفع شخصی است که الان هم چند نفر کودک خیابان گرد را ‏‏[‏‏اشاره به‏‎ ‎‏محمد رضای 22 ساله و رفقایش‏‏]‏‏ در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 255

حکومت داده.»‏‎[41]‎

‏همان گونه که ملاحظه می کنید علت العلل مشکلات، از نظر امام، به خود مردم‏‎ ‎‏بازمی گردد. در واقع، ریشۀ مشکلات داخلی است. اگر استعمار بر ما مسلط می شود و‏‎ ‎‏شاه مستبد ضد دین بر ایران مسلط شده، همه و همه برمی گردد به این که قیام ها برای‏‎ ‎‏خدا نیست . قیام صورت می گیرد، اما چون برای خدا نیست، شکست می خورد.‏‎ ‎‏امیدوارم در فرصت دیگری بتوانم بحث این مقاله را با تفصیل در خور آن بیان کنم. ‏

‏ ‏

خاتمه: مقایسه و نتیجه گیری

‏با تأمل در آن چه گذشت، به این نتیجه می رسیم که هر دو متفکر مورد بحث در این‏‎ ‎‏پژوهش، دغدغۀ ساماندهی و اصلاح وضعیت دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و‏‎ ‎‏نظامی عصر خویش را داشته اند. در واقع، تفکر سیاسی هر دو متفکر، پاسخی به مسائل‏‎ ‎‏و مشکلات، معضلات و نیازهای عصرشان بوده است و تفاوت شرایط سبب شده است‏‎ ‎‏تا دو نوع پاسخ ارائه شود.‏

‏حکومت صفویه حکومتی مستقل و متکی به نیروی بومی و داخلی بوده است و از‏‎ ‎‏طرف دیگر مدعی دین داری، حمایت از دین و پیروی از علمای دینی بوده است. همین‏‎ ‎‏مسئله سبب شده تا تفکر سیاسی سبزواری متوجه اصلاح وضعیت سلطنت و رفتار‏‎ ‎‏شخص شاه باشد. می دانیم که تفکر سیاسی، به ویژه درگذشته، به دنبال پاسخ گویی به این‏‎ ‎‏سؤال بوده است که چه کسی حکومت کند؟ ویژگی های شخص حاکم چه باید باشد؟‏‎ ‎‏البته، سبزواری هیچ گاه به سلطنت پادشاه صفوی مشروعیت نداده است، بلکه همانطور‏‎ ‎‏که در جای خود تبیین شده است‏‎[42]‎‏ از موضع یک حکیم مجتهد به شاه صفوی دستور‏‎ ‎‎ ‎‏می دهد که اصلاح های مورد نظر او را انجام دهد، چرا که ایشان معتقد است که «خلیفه و‏‎ ‎‏مقتدا و امام و متّبع باید که اعلم باشد .» و «بر همه کس واجب است که از مجتهد زنده‏‎ ‎‏تقلید نماید». بنابراین، وی خود را «اعلم» و همان «مجتهد زنده»ای می داند که شاه عباس‏‎ ‎‏دوم باید به پیروی و تقلید از او امور مملکت را اداره کند، بعدها همین تفکر در دورۀ‏‎ ‎‏قاجاریه در اندیشۀ سیاسی آیة الله نائینی به نحو دفع افسد به فاسد تجلی دیگری یافت‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 256

که شایسته است در جای خود مورد تأمل قرار گیرد.‏‎[43]‎

‏حکومت پهلوی، حکومتی وابسته به انگلیس و امریکا و مخالف اکثر نیروهای بومی‏‎ ‎‏و داخلی (مردم مسلمان) بود. از طرف دیگر، همان وابستگی سبب شده بود تا این‏‎ ‎‏سلسله اقدام های ضد دینی انجام دهد، از جمله: کشف حجاب، تبعید و زندانی کردن‏‎ ‎‏رهبران دینی مردم و تغییر تاریخ هجری به سلطنتی. همۀ این ویژگی ها سبب شد تا‏‎ ‎‏حضرت امام (ره) وارد گفتمان انقلاب شده و طرح تغییر رژیم ایران را مطرح کنند: ‏

‏شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به همین مسائل اشاره داشت. «استقلال»‏‎ ‎‏به معنای نفی وابستگی به بیگانگان، «آزادی» به معنای نفی استبداد و دیکتاتوری و رژیم‏‎ ‎‏سلطنتی و «جمهوری اسلامی» بیان گر نوع نظامی بود که آرمان های ملت ایران را در خود‏‎ ‎‏داشت.‏

‏آن چه گفته شد به نوعی مورد تأیید نظریۀ نظام جهانی والرستین است که باید در جای‏‎ ‎‏دیگر مورد تأمل مستقل قرار گیرد. به نظر والرستین، ایران در عصر صفویه در ردیف‏‎ ‎‏کشورهای مستقل و مرکز در سطح جهانی قرار داشت و از عصر قاجاریه به این طرف به‏‎ ‎‏سمت حاشیه در حرکت بود، تا این که در عصر پهلوی ها به طور کامل در ردیف‏‎ ‎‏کشورهای حاشیه و وابسته به کشورهای مرکز و نیمه حاشیه ای قرار گرفت و محمد رضا‏‎ ‎‏سعی می کرد ایران را وارد عرصه نیمه حاشیه ای کند که موفق نشد.‏‎[44]‎

‏ ‏ 

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 257

پی نوشت ها:

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 258

‏ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 260

  • )) وی از علمای معروف دورۀ صفویه است، کفایة الاحکام، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد و روضة الانوار عباسی از آثار مهم او است .
  • )) برای اطلاع بیش تر، ر.ک: نجف لک زایی، اندیشه سیاسی محقق سبزواری (عنوان پایان نامۀ کارشناسی ارشد)، مؤسسه آموزش عالی باقر العلومع قم، 1377، ص11ـ49 .
  • )) برای اطلاع بیش تر، ر . ک: علی ذوعلم، مجموعه مقالات پژوهشی دربارۀ انقلاب اسلامی، با عنوان «جرعه جاری» مقاله آسیب شناسی انقلاب اسلامی از سیدصادق حقیقت و استاد مرتضی مطهری، نهضت های صد ساله اخیر.
  • )) محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری، روضة الانوار عباسی، مقدمه، فصل دوّم.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) همان، قسم اول، باب پنجم، فصل اول.
  • )) همان، قسم دوم، باب سوم، فصل چهارم.
  • )) همان، قسم اول، باب پنجم، فصل اول.
  • )) همان.
  • )) همان.
  • )) فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی، سلوک الملوک، به تصحیح و مقدمۀ محمدعلی موحد، خوارزمی، 1362، ص 79 ـ 82 .
  • )) امام خمینی، کشف الاسرار، ص 186 ـ 187 .
  • )) همان، ص 225 ـ 226 .
  • )) سیدرضی، نهج البلاغة، ترجمه و تفسیر علامه محمدتقی جعفری، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359) ج5، ص 129 ـ 130، به نقل از: دکتر صادق آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، (تهران، رجاء، 1362) ص30 .  
  • )) آیین انقلاب اسلامی (گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی(س))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اوّل، 1373، ص 159 و 160 .
  • )) همان، ص 160 .
  • )) همان .
  • )) همان، ص 156 و ر . ک: غلامرضا اورعی، اندیشه امام خمینی دربارۀ تغییر جامعه، مشهد، 1373 .
  • )) آیین انقلاب اسلامی، همان، ص 158 و 159 .
  • )) همان، ص 159 .
  • )) امام خمینی، ر.ک: صحیفه امام، ج4، ص81-84 .
  • )) همان.
  • )) همان، ج2، ص 485-483 .
  • )) آیین انقلاب اسلامی، ص 359 و 360 .
  • )) همان، ص 360 .
  • )) برای مطالعه بیش تر ر . ک: فرمایشات حضرت امام(ره) در منابع زیر: 1) آیین انقلاب اسلامی؛ 2) اندیشه امام خمینی دربارۀ تغییر جامعه؛ 3) نجف لک زایی و منصور میراحمدی، زمینه های انقلاب اسلامی ایران؛ 4) منطق تحول در اندیشه و عمل سیاسی امام خمینی(ره)، اثر نگارنده، مجموعه مقالاتی پژوهشی دربارۀ انقلاب اسلامی با عنوان «جرعۀ جاری» به اهتمام: علی ذو علم، پژوهش گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377 .
  • )) امام خمینی، ر.ک: صحیفۀ امام، ج 1، ص 22-21.
  • 41 و 42. ر. ک: اثر نگارنده با عنوان اندیشه سیاسی محقق سبزواری، «بحث ساختار نظام سیاسی از نظر محقق سبزواری» .
  • 43 . ر. ک: جان فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سال های پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه احمد تدین، (موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377) ص 36 ـ 21.