دولت قانونی به عنوان دولت دینی

دولت قانونی به عنوان دولت دینی 

‏از نظر امام خمینی‏

‏ ‏

محمد پزشکی

‏ ‏

‏مقدمه‏

‏ارائه یک نظریه دربارۀ دولت از دیدگاه امام خمینی(ره) کاری بس دشوار است، زیرا‏‎ ‎‏از سویی نیازمند پشتوانۀ عظیمی از اطلاعات است و از سوی دیگر، همان گونه که بیان‏‎ ‎‏خواهد شد، تمامی عناصر لازم برای نظریه پردازی در این باره را نمی توان در بیانات‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) یافت. با وجود این، خطوط اساسی الگویی از نظریۀ دولت را می توان‏‎ ‎‏از لابه لای سخنان ایشان به دست آورد که بنیادی ترین مفهوم آن «قدرت» است. هدف‏‎ ‎‏این نوشته ارائۀ این الگو است که در این جا الگوی «دولت قانونی» نامیده شده است.‏

‏الگوی «دولت قانونی» زمانی به صورت یک نظریه عرضه می شود که به صورت‏‎ ‎‏مجموعه ای منظم از عناصر به هم پیوسته درآید و توانایی تبیین، تشریح و توصیفِ پدیدۀ‏‎ ‎‏دولت را داشته باشد. برای این منظور، الگوی «دولت قانونی» بر اساس «نظریۀ عمومی‏‎ ‎‏دولت» کارل کوهن ‏‎(Carl Cohen)‎‏ بیان می شود. در نظریۀ او عناصر اصلی دولت‏‎ ‎‏عبارت اند از: چیستی، پیش فرض ها، ابزار، شرایط، سازوکار و حمایت پدیدۀ دولت.‏

‏کوهن معتقد است که ارائه  هر نظریه ای دربارۀ دولت در درجۀ اول نیازمند بیان‏‎ ‎‏معناوتبیین عنصرِ جوهری آن است. به عنوان نمونه، از نظر او مردم سالاری پیرامون‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 135

عنصر اساسی مشارکت می چرخد و معنای حکومت جمعی می دهد. این عنصر اساسی،‏‎ ‎‏بیان کننده اندازه و بُعْد دولت است. به  این ترتیب، ابعاد مردم سالاری را باید بر اساس‏‎ ‎‏اندازه و عمق مشارکتی که در آن صورت می گیرد، به دست آورد. از سوی دیگر، این‏‎ ‎‏عنصر جوهری، ارزش هایی را ارائه می دهد که خیر سیاسی در نظریه های دولت است.‏‎ ‎‏او خود، ارزش بنیادین مردم سالاری را «آزادی» می داند.‏

‏تحقق دولت، بستگی به وجود اموری دارد که پیدایش آن ها فرض وجود دولت را‏‎ ‎‏ممکن می سازد، کوهن این امور را «پیش فرض های دولت» می نامد. مهم ترین پیش فرض‏‎ ‎‏دولت از نظر او «وجود جامعه» است. نظریۀ دولت، از سوی دیگر، برای اثبات ضرورت‏‎ ‎‏دولت در جامعه، نیازمند توجیهی در این باره است. این توجیه، عنصر دیگری از نظریۀ‏‎ ‎‏دولت را تشکیل می دهد.‏

‏اگر پیش فرض های دولت را «شرایط لازم» پیدایش دولت تلقی کنیم. تحقق دولت‏‎ ‎‏علاوه بر پیش فرض های آن، نیازمند امور دیگری به عنوان «شرایط کافی» خواهد بود.‏‎ ‎‏این امور که «شرایط دولت» نامیده شده اند، در پیدایش عنصر جوهری دولت دخالت‏‎ ‎‏ندارند، ولی تحقق بخش آن اند. این عناصر بر خلاف پیش فرض ها، در گروه عناصر ذاتی‏‎ ‎‏پیدایش دولت نیستند، بلکه به آن ها اضافه می شوند.‏

‏کوهن هم چنین برای تحقق دولت، نیاز به ابزارهایی را ضروری می داند و از قواعدی،‏‎ ‎‏چون پیروی از رأی اکثریت و قاعدۀ نمایندگی در این قسمت سخن می گوید. علاوه‏‎ ‎‏براین، نظریۀ کامل دربارۀ دولت باید ساز و کارهایی را به میان آورد که چگونگی حمایت‏‎ ‎‏از حکومت را در برابر موانع فراروی آن، نشان دهد. شکل دولت و الگوی آن، دو‏‎ ‎‏عنصری هستند که کوهن در نظریۀ عمومی خود نامی از آن ها نیاورده است، ولی به نظر‏‎ ‎‏می رسد برای ارائه یک نظریۀ کامل، ضروری است. شکل دولت در این جا در معنایی‏‎ ‎‏متفاوت از معنای شکل حکومت به کار می رود. واژۀ اخیر بیش تر به بیان روابط درونی‏‎ ‎‏قوای سه گانه در حکومت می پردازد. در حالی که شکل دولت از لحاظ جامعه شناسانه،‏‎ ‎‏رابطه حکومت و جامعه را بررسی می کند. الگوی دولت، نشان گر ترکیب عناصر بالا و به‏‎ ‎‏ویژه چگونگی ترکیب آن ها خواهد بود.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 136

ویژگی عمدۀ نظریۀ کوهن، در عمومیت و شمول آن است که به آن قابلیت انطباق با‏‎ ‎‏موارد زیادی را می دهد. در واقع، او یک الگوی خاص از مردم سالاری را، آن طور که‏‎ ‎‏دیوید هلد در کتاب «مدلهای دموکراسی» یا مکفرهون در کتاب «زندگی و زمانه‏‎ ‎‏لیبرالیسم غرب» بیان کرده اند، ارائه نداده است، بلکه سعی کرده که مشترکات الگوهایِ‏‎ ‎‏مردم سالاری را بر شمرده و بدان وسیله، آن دو را در یک جا جمع کند.‏

‏در تطبیق الگویِ دولت قانونیِ حضرت امام(ره) با این نظریه، می توان به قابلیت های‏‎ ‎‏انعطاف پذیری آن تکیه کرد. ایشان، جوهر اصلی دولت را «قانون الهی» می داند و به‏‎ ‎‏همین ترتیب، ابعاد دولت و ارزش های اساسی آن نیز به دنبال این مفهوم بنیادین حول‏‎ ‎‏مفهوم «قانون» و «فضیلت» می چرخد. در پایان، این نکته را هم باید اضافه کرد که کاربرد‏‎ ‎‏هر نظریه ای در هر مورد خاصی، خالی از اشکال نیست و از این زاویه هیچ فرقی ندارد‏‎ ‎‏که خاست گاه نظریه کجا است و گوینده آن کیست. به عنوان نمونه، نظریۀ اجماعِ شیخ‏‎ ‎‏انصاری هنگامی که به وسیله خودش درفقه به کار می رود، ناهم خوانی هایی را بین نظریه‏‎ ‎‏و کاربرد آن نشان می دهد، به همین ترتیب، کاربرد یک مورد در داخل یک نظریه، خود‏‎ ‎‏متضمن ساده سازی ها و روشن گویی هایی خواهد بود که از ویژگی کاربردِ نظریه است.‏‎[1]‎

‏الگوی «دولت قانونی» پس از روشن شدن دیدگاه حضرت امام(ره) در هر یک از‏‎ ‎‏عناصر بالا، با ارائۀ اصل توجیه کننده، خصوصیات اصلی و شرایط عمومی، به عنوان‏‎ ‎‏الگوی حکومت دینی از دیدگاه حضرت امام(ره) به خوانندگان گرامی معرفی خواهد‏‎ ‎‏شد.‏

‏پیش از بازسازی الگوی «دولت قانونی» باید مراد از مفهوم دولت در این جا آشکار‏‎ ‎‏شود تا از خلط معانی مختلفِ این مفهوم، جلوگیری شود. «دولت» در این نوشته به‏‎ ‎‏معنای مجموعه ای از مفاهیم و ارزش ها دربارۀ زندگی اجتماعی به کار رفته است که‏‎ ‎‏گه گاه به صورت نهادهایی آشکار می شود .‏‎[2]‎‏ مهم ترین ویژگی این مجموعه آن است کهتمامی مفاهیم و ارزش های آن به عالی ترین نوع رابطۀ قدرت سیاسی در جامعه مربوط‏‎ ‎‏می شود. در این کاربرد از مهفوم دولت، مفهوم حکومت به دارندگان چنین قدرتی اشاره‏‎ ‎‏می کند.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 137

همان طوری که آشکار است، مفهوم «دولت» در کاربرد امروزی آن از دو دیدگاه‏‎ ‎‏بررسی می شود. دولت مدرن که ابتدا در شکل دولت های مطلقه پدیدار شد، از دیدگاه‏‎ ‎‏فلسفی به نوعی قدرت عمومی مستقل از حاکم و اتباع او و واجد اقتدار عالیه در کشور ،‏‎[3]‎‏شناخته شد. فسلفۀ سیاسی جدید با تصور جدایی دو حوزۀ دولت و جامعه، در پیِ‏‎ ‎‏تعریف حوزۀ خصوصی مستقل از حوزۀ قدرت دولتی و تعیین حدود اقتدار دولت مدرن‏‎ ‎‏بود. در اندیشه فلسفی، دولت بازتاب جامعه نبود، بلکه مظهر قدرت عمومی و نماینده‏‎ ‎‏مصالح عامه تلقی می شد. اما در برابرِ دیدگاه فلسفی، در دیدگاه جامعه شناسی سیاسی،‏‎ ‎‏خصلت عمومی دولتِ نوین مورد تردید قرار گرفت و در مقابلِ دیدگاه فلسفی، شناخت‏‎ ‎‏جامعه و پیچیدگی های آن، نقطۀ عزیمت شناخت زندگی سیاسی و دولت قرار گرفت. با‏‎ ‎‏این همه نباید تصور کرد که در بینش جامعه شناسانه، زندگی سیاسی فقط بازتاب‏‎ ‎‏فرایندهای اجتماعی است. در این میان دولت به عنوان محلِ اعمال عالی ترین اراده در‏‎ ‎‏جامعه سیاسی، گرچه به وسیلۀ عوامل اجتماعی تعیین می شود، ولی در عمل مهم ترین‏‎ ‎‏نیرویِ فعال است. در این مقاله، دیدگاه جامعه شناسی سیاسی دولت بررسی می شود.‏

‏دیدگاه جامعه شناسانه، مغایر با دیدگاهِ سنتی دولت یا دولت قدیم است. در دیدگاه‏‎ ‎‏مدرن دولت، اعم از دیدگاه جامعه شناسانه و فلسفی، مسئلۀ جدایی حوزۀ عمومی از‏‎ ‎‏خصوصی مسئله ای اساسی است. پرسش اساسیِ دیدگاه فلسفی مدرن، از بهترین نوع‏‎ ‎‏رابطه میان دولت و جامعه است و این پرسش در دیدگاه جامعه شناسی سیاسی از نوع‏‎ ‎‏رابطه واقعی و موجود بین آن دو است. در صورتی که در دیدگاه قدیم تصور جدایی‏‎ ‎‏دولت از جامعه تصوری نامفهوم بود. در این دیدگاه جامعه اساساً سیاسی تلقی می شد و‏‎ ‎‏خط فاصلی میان دولت و جامعه کشیده نمی شد. تصور جدایی دو حوزۀ دولت و جامعه‏‎ ‎‏حاصل تحولات تاریخی قرن نوزدهم بود که در نتیجه آن ها، دخالت حکومت ها در‏‎ ‎‏اقتصاد کاهش یافت و جامعه مدنی به عنوان حریم آزادی های اقتصادی و اجتماعی فرد‏‎ ‎‏در مقابل قدرت سیاسی قوّت گرفت. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در معنای‏‎ ‎‏سنتیِ دولت، تنها دیدگاه فلسفی ـ تجویزی دیده می شود و دیدگاه جامعه شناسانه معلول‏‎ ‎‏پیدایش معنای مدرن دولت است، اما در مفهوم سنتی صرف نظر از تصور جدایی دو‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 138

حوزۀ عمومی و خصوصی، دولت نه به عنوان عالی ترین نوع رابطۀ قدرت، بلکه به عنوان‏‎ ‎‏حکم رانان؛ یعنی در معنای حکومتِ مدرن به کار می رفت. این تمایزها، ما را در گزینش‏‎ ‎‏سخنان و عقاید حضرت امام، برای بازسازی الگوی «دولت قانونی» راهنمایی خواهد‏‎ ‎‏کرد، زیرا در یک نگاه کلی، قسمتِ عمدۀ بحث های اندیشۀ سیاسی در کتاب هایی از‏‎ ‎‏قبیل ولایت فقیه، حاکمیت و دارندگان قدرت سیاسی است و بخش هایی نیز به خودِ‏‎ ‎‏قدرت سیاسی مربوط می شود.‏

‏ ‏

آرا و عقاید حضرت امام(ره) دربارۀ «دولت دینی»

‏در این جا به استخراج آرا و نظریه های حضرت امام(ره) دربارۀ معنا و حقیقت مفهوم‏‎ ‎‏«دولت»، ابعاد پدیدۀ دولت، ارزش های ارائه شده از سوی آن، چگونگی توجیه‏‎ ‎‏ضرورت آن، پیش فرض های تحقق دولت، شرایط پیدایش آن، ابزارهای مورد استفادۀ‏‎ ‎‏آن، ساز و کار حمایت از دولت و شکل آن می پردازیم. این موارد در واقع می توانند‏‎ ‎‏مشتقات یک نظریه دربارۀ دولت دینی از دیدگاه حضرت امام(ره) باشد. از این رو به‏‎ ‎‏بررسی هر کدام از موارد بالا می پردازیم.‏

‏ ‏

1) معنا و حقیقت دولت:

‏حضرت امام(ره) دولت دینی را دولت قانون الهی بر مردم می دانند‏‎[4]‎‏ ، ولی منظور از‏‎ ‎‏واژۀ «قانون» در این جا مفهوم امروزی و مدرن آن نیست، بلکه به معنای «حکم شرعی»‏‎ ‎‏به کار رفته است. مفهوم نوین قانون، خود حاصل نظریۀ قرارداد اجتماعی است. در‏‎ ‎‏نظریه های قرارداد اجتماعی، با پیدایش دولت و از بین رفتن وضع طبیعی، قانون برای‏‎ ‎‏حفظ و استمرار دولت به وجود آمد. قانون در نزد هابز، به ارادۀ خالص و مساوی با‏‎ ‎‏تصمیم حکمران تعبیر شد، ولی ایشان اساسِ دولت را بر قانون طبیعی می گذارد. در‏‎ ‎‏عصر لیبرالیسم هر چند نظریۀ قرارداد اجتماعی پذیرفته شد، ولی نظریۀ قانون طبیعی به‏‎ ‎‏نیستی گرایید. لیبرالیسم فقط حکومت قوانین مصوب قوۀ مقننه را، حکومت قانون‏‎ ‎‏شمرد. از سده 16 به بعد، ضابطۀ معمول حکومت قانون، به معنای حکومت قوانین‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 139

مصوب پارلمان شد. این معنای قانون در تقابل با معنای قدیمی قانون، قائم به خود است‏‎ ‎‏و به عنصری خارجی، چون حقوق طبیعی، حقوق الهی یا... وابسته نیست. در حالی که‏‎ ‎‏قانون در معنای اسلامی آن مبتنی بر احکام دینی است. در این نگرش خداوند به تمام‏‎ ‎‏کلیات و جزییات حوادث و بر کلیه مصالح و مفاسد آدمی آگاه است. از این رو، حقِ وضع‏‎ ‎‏قانون را به صورت انحصاری در دست دارد. احکامی که خداوند وضع می کند تابع‏‎ ‎‏مفاسد و مصالح واقعی است. پارلمان در این نظام، وظیفۀ تطبیق احکام را با شرایط عینی‏‎ ‎‏دارد. به این ترتیب، قانون در معنای مدرن آن مستقل است، ولی در دیدگاه اسلامی‏‎ ‎‏بستگی به جعل الهی دارد، و تفاوت این دو معنای قانون تنها در خاست گاه آن ها نیست،‏‎ ‎‏بلکه دو معنای قدیم و مدرن قانون، در محتوا نیز باهم تفاوت دارند. محتوای قانون مدرن‏‎ ‎‏تصمیم های پارلمان که بر اساس اراده و عقل انسانی اتخاذ می شود، است. در حالی که‏‎ ‎‏محتوای قانون اسلامی را جعل الهی مبتنی بر مصالح و مفاسد نوعیه تشکیل می دهد.‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) دولت قانونی را دولتی می دانند که با شرایط مورد نظر دین به وجود‏‎ ‎‏آید و اجرا کنندۀ احکام اسلام باشد‏‎[5]‎‏. جمهوری اسلامی به عنوان مصداق دولت دینی‏‎ ‎‏چنین ویژگی دارد که با پشتوانه آرای عمومی به پا شده است و بر دو پایۀ رضایت الهی و‏‎ ‎‏مردمی استوار است.‏‎[6]‎‏ ایشان در یک نگاه تطبیقی معیار مقایسه بین دولت دینی با سایر‏‎ ‎‏دولت ها را عنصر «قانون» می دانند و می فرمایند:‏

‏«اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوۀ استبدادی حاکم است تا در نتیجۀ‏‎ ‎‏آن تمایلات نفسانی یک نفر بر سراسر جامعه تحمیل شود، و نه بر خلاف نظر علمای‏‎ ‎‏مشروطه خواه، شیوه مشروطیت و جمهوریت را می پذیرد که در آن ها گروهی از افراد‏‎ ‎‏قوانین را وضع می کنند که بر تمام جامعه اجرا شود».‏‎[7]‎

‏به این ترتیب «قانون دینی»، آن عنصر بنیادین دولت دینی است که تمامی عناصرِ‏‎ ‎‏نظریۀ دولت دینی را تحت شعاع خود قرار خواهد داد و خود به عنوان ستون اصلی این‏‎ ‎‏نظریه خواهد شد. نقش اساسی عنصر «قانون» را می توان در این سخن ایشان یافت.‏

‏«حکومت اسلامی، نظامی است ملهم و منبعث از وحی الهی که در تمام زمینه ها از‏‎ ‎‏قانون الهی مدد می گیرد و هیچ یک از زمام داران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 140

‏رأیی نیست. تمام برنامه هایی که در زمینۀ زمام داری جامعه و شئون و لوازم آن، جهت‏‎ ‎‏رفع نیازهای مردم به اجرا در می آید، باید بر اساس قوانین الهی باشد، این اصلی کلی،‏‎ ‎‏حتی در مورد اطاعت از زمام داران و متصدیان امرِ حکومت نیز جاری و ساری است».‏‎[8]‎

‏بخش پایانی سخن بالا بیان گر این نکته است که آن حضرت، دولت دینی را دولت‏‎ ‎‏قانون الهی می دانند، ولی نباید آن را حکومت روحانیان دانست. این اشارۀ اجمالی در‏‎ ‎‏فرمایش زیر با صراحت بیان شده است.‏

‏«حاکم جامعه اسلامی می تواند در موضوعات، بنا به مصالح کلی مسلمانان یا بر طبق‏‎ ‎‏مصالح افراد حوزۀ حکومت خود عمل کند. این اختیارها هرگز استبداد به رأی نیست،‏‎ ‎‏بلکه در این امر مصلحت اسلام و مسلمین منظور شده است. پس اندیشۀ حاکم جامعه‏‎ ‎‏اسلامی نیز، هم چون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمین است».‏‎[9]‎

‏ ‏

2) ابعاد دولت: 

‏منظور از ابعاد دولت در این جا، بیان اندازه های دولت دینی بر اساس عنصر اساسی‏‎ ‎‏آن از دیدگاه حضرت امام(ره) است. همان گونه که در قسمت پیشین بیان شد، حقیقت‏‎ ‎‏دولت دینی از نظر ایشان، عنصر «قانون» است. از این رو، اندازه های دولت دینی را باید‏‎ ‎‏بر اساس این معیار سنجید. پس، از این زاویه می توان دولت دینی را بر دو بخش «قانون‏‎ ‎‏دانان» و «دیگران» تقسیم کرد. بدیهی است جایی که قانون، عنصر اصلی برای تعیین‏‎ ‎‏عالی ترین نوع رابطۀ قدرت سیاسی باشد، قانون دانان نیز شایسته ترین افراد برای اعمال‏‎ ‎‏آن تلقی می شود، ولی در خود همین مورد نیز، ابعاد دخالتِ قانون دانان و سایر موارد‏‎ ‎‏مربوط به آن ها را «قانون» تعیین خواهد کرد. به عنوان نمونه، شرایط گزینش قانون دانان‏‎ ‎‏برایِ اعمال قدرت سیاسی، پس از شرایط عمومی، از قبیلِ عقل و درایت، سه شرط علم‏‎ ‎‏به قانون، عدالت‏‎[10]‎‏ و کفایت‏‎[11]‎‏ هستند. به این ترتیب مسئولیت تشکیل دولت دینی با‏‎ ‎‏فقیهان (قانون دانان) است، ولی این امر زمانی تحقق می یابد که با استقبال عمومی رو به‏‎ ‎‏رو شوند و آن ها را در این امر یاری رسانند. به همین ترتیب مردم نیز موظف اند برای‏‎ ‎‏برپایی دولت دینی به قانون دانِ دارای شرایط بالا یاری رسانند.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 141

‏از آن جا که قانون دانان در یک جامعه دینی زیاد هستند، مسئلۀ تعداد آن ها و تداخل‏‎ ‎‏امور سیاسی پیش می آید. حضرت امام(ره) در این زمینه معتقدند که حق اِعمال حاکمیت‏‎ ‎‏سیاسی برای هر یک از قانون دانان محفوظ است، ولی شرایط اساسیِ اقبال عمومی از‏‎ ‎‏یک یا چند قانون دان، شرط تحققِ عینِ حاکمیت سیاسی است. بنابراین، هریک از قانون‏‎ ‎‏دانانی که در عمل بتوانند چنین موقعیتی را به دست آورند، قانون دانان دیگر باید از او‏‎ ‎‏پیروی کنند و در صورتی که تحققِ عینیِ دولت دینی، جز با هم کاری همگی آنان امکان‏‎ ‎‏نداشته باشد، همۀ آن ها موظف بر اقدام بر این امر هستند‏‎[12]‎‏. ولی در صورتی که یکی از‏‎ ‎‏آن ها توانست دولتی دینی را بنیان گذارد، دیگر قانون دانان حق دخالت در حوزۀ اقتدار او‏‎ ‎‏را ندارند و او نیز متقابلاً حق دخالت در حوزۀ اقتدار آن ها را نخواهد داشت‏‎[13]‎‏. شاید‏‎ ‎‏چنین تصور شود که چنین شیوه ای در عمل، توان تأسیس یک دولت نوین را که مهم ترین‏‎ ‎‏ویژگی آن، انحصار قانونی قدرت سیاسی است، نداشته باشد، ولی تمامی سخنان بالا‏‎ ‎‏همگی از نظر حضرت امام(ره) زمانی است که قانون دان، نه خود حکومت، بلکه ناظر بر‏‎ ‎‏اجرای برنامه های حکومت هستند.‏‎[14]‎‏ بنابراین، قانون دانان وظیفۀ نظارت بر رفتار‏‎ ‎‏حکومت را دارند تا حقیقت دولت دینی که اجرای قانون (احکام الهی) است‏‎ ‎‏تحقق یابد.‏‎[15]‎

‏هر چند روندِ تحولاتِ عینی در جمهوری اسلامی به گونه ای شد که حضرت امام(ره)‏‎ ‎‏در عمل، هر دو وظیفۀ نظارت و اِعمال قدرت سیاسی را خود به عهده گرفت.‏‎[16]‎

‏از نظر شهید مطهری در نوشته های آغازین امام، ایدۀ نظارت حکومت دینی به وسیله‏‎ ‎‏فقها مطرح شده است. این اندیشه همین طور پس از انقلاب اسلامی مورد نظر ایشان‏‎ ‎‏بوده است، ولی در عمل، شرایط انقلاب به گونه ای پیش آمد که ایشان نظارت و مدیریت‏‎ ‎‏حکومت را توأمان به دست گرفت، ولی چنین شیوه ای به صورت موقت از طرف ایشان‏‎ ‎‏مورد پذیرش قرار گرفت.‏‎[17]‎

‏دومین گروه از افراد جامعه دینی مردمی هستند که قانون دان نمی باشند. آیا از نظر‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) این گروه نیز می توانند همانند گروه اول، بر حکومت نظارت کنند و‏‎ ‎‏قوام بخشِ دینی بودن دولت باشند. از نظر ایشان پاسخ این پرسش را باید از خود قانون‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 142

استخراج کرد و نظر ایشان در این زمینه آن است که قانون، حق تأسیس دولت و نظارت بر‏‎ ‎‏رفتار آن را به معصومان و قانونِ دانان دارای شرایط داده است، نه دیگران. اما آن ها‏‎ ‎‏می توانند در پاره ای از امور اجتماعی ضروری به نام «امور حسبیه» دخالت کنند.‏‎[18]‎‎ ‎‏صرف نظر از حق نظارت و سیاست گذاری های کلان، سایر امور مربوط به حکومت و‏‎ ‎‏دولت را می توان به وسیله متخصصان مربوط و سایر مردم اجرا کرد.‏‎[19]‎

‏ ‏

3) ارزش اساسی دولت: 

‏با توجه به مطالب دو بند بالا به درستی می توان بیان کرد که «قانون» بنیادی ترین ارزش‏‎ ‎‏دولت دینی از نظر حضرت امام(ره) است و ارزشی ذاتی دارد و دیگر ارزش های دولت‏‎ ‎‏و حکومت از آن مایه می گیرند؛ ارزش هایی، چون حق حاکمیت، مشروعیت و... . اهمیت‏‎ ‎‏عنصر «قانون» از آن جا است که قانون گذاری عنوان یکی از ابعاد توحید افعالیِ خداوند‏‎ ‎‏تلقی می شود. او حاکم بی بدیل هستی و نظام تشریع است.‏‎[20]‎

‏ ‏

4) توجیه ضرورت دولت: 

‏دولت به عنوان مجموعه ای از اندیشه ها دربارۀ زندگانی اجتماعی، که حول قدرت‏‎ ‎‏سیاسی می چرخد، برای پیدایش، نیازمند استدلال است. به ویژه که بنا به اصل اولیۀ‏‎ ‎‏فقهی، اصل عدم سلطه بر دیگران است. برای یافتن توجیهی جهت ضرورت دولت از‏‎ ‎‏دیدگاه حضرت امام(ره) باید به بررسی «قانون الهی» مراجعه کرد. با بررسی دلایل ارائه‏‎ ‎‏شده از سوی ایشان می توان به پنج دسته ویژگی بر اساس «قانون» دست یافت که‏‎ ‎‏ضرورت پیدایش دولت را نشان می دهد. اولین دسته، مجموعه ای از منابع حقوقی را در‏‎ ‎‏برمی گیرد که بیان گر ضرورت وجود دولت، جهت اجرای قانون دینی است. این منابع‏‎ ‎‏بیان می کنند که قانون دینی تا روز قیامت باقی است و باید اجرا شود.‏‎[21]‎‏ حضرت امام(ره)‏‎ ‎‏فلسفه دوام و لزوم اجرای قانون را در نیل به سعادت می دانند. این قوانین زمانی موجب‏‎ ‎‏سعادت بشر می شوند که به قوه مجریه؛ یعنی حکومت و دولت مجهز شوند.‏‎[22]‎‏ دومین‏‎ ‎‏دسته از قوانین دینی که بیان گر ضرورت تشکیل دولت، مجموعه قوانینی است که بیان گر‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 143

جامعیت دین است که طبعاً جامع بودن قوانین دین، دربرگیرنده قوانین ضرورت دولت‏‎ ‎‏نیز می باشند. حضرت امام(ره) به عنوان نمونه، با تمسک به منابع فقهی و روایاتی که‏‎ ‎‏تحت عنوان «انه لیس شی ء مما یحتاج الیه الناس الاّ و قد جاء فیه کتاب او سنت»، هم‏‎ ‎‏چون روایت «مرازم» و «محمد بن مسلم» به اثبات نیازمندی قانون به دولت می پردازد.‏‎[23]‎‎ ‎‏سومین دسته از قوانین دینی مورد استناد حضرت امام(ره) روایاتی، چون روایت فضل‏‎ ‎‏بن شاذان است که بر اساس آن امام رضا(ع) به دلایل وجود و ضرورت دولت اشاره‏‎ ‎‏کرده اند.‏‎[24]‎‏ چهارمین دسته از قوانین اثبات کنندۀ ضرورت دولت، آن قسمت از منابع‏‎ ‎‏فقهی است که بیان گر آن است که امور اجتماعیِ ضروری را مردم می توانند تصدّی کنند‏‎ ‎‏(امور حسبیه). حضرت امام در استدلال به ضروری بودنِ وجود دولت  و حکومت‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏«امامت را به جهت جلوگیری از تفرقه امت اسلامی و سازمان بخشیدن به امور ملت و‏‎ ‎‏حفظ شریعت و دلایل دیگر تعیین و تشریع فرموده است. تردید نیست که این دلایل و‏‎ ‎‏جهات، در زمان غیبت امام مهدی (عج) نیز وجود دارد، از این رو، لزوم وجود نظام‏‎ ‎‏حکومتی و پاسداری از آیین اسلام امری معلوم و مسلم است و هیچ خردمندی‏‎ ‎‏نمی تواند آن را انکار کند»‏‎[25]‎‏.‏

‏دسته پنجم از قوانین توجیه گرِ ضرورت دولت، قوانینی هستند که به ضرورت‏‎ ‎‏رسیدگی به نیازهای امنیتی مردم اشاره می کنند. از نظر حضرت امام(ره) این دلیل‏‎ ‎‏مهم ترین دلیل توجیه گر دولت است.‏‎[26]‎‏ و سرانجام آخرین دسته از قوانین ضرورتِ‏‎ ‎‏پیدایش دولت، دلایلی هستند که ضرورت وجود دولت را برای جلوگیری از هرج و مرج‏‎ ‎‏بدیهی می دانند.‏‎[27]‎‏ ایشان علاوه بر شش دستۀ بالا که بر اساس قانون و ویژگی های آن‏‎ ‎‏بیان شده اند، به عدم توان آدمی در نیل به سعادت و در نتیجه، نیاز او به داشتن یک‏‎ ‎‏دولت دینی اشاره می کنند.‏‎[28]‎

‏اما مسئلۀ اصلی، این جا است که چه ضرورتی بر تشکیل «دولت دینی» و نه «دولت‏‎ ‎‏غیر دینی» وجود دارد؟ حضرت امام(ره) دلیل ترجیح حکومت و دولت دینی بر دولت‏‎ ‎‏غیر دینی (و نه ضد دینی) را در آن می داند که دولت های غیر دینی، با دید محدود‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 144

طبیعی به برآوردن نیازهای طبیعی بشر می پردازند، ولی از تأمین نیازهای معنوی آن ها‏‎ ‎‏عاجز هستند.‏‎[29]‎

‏ ‏

5) پیش فرض های حکومت دینی: 

‏از آن جا که بحث از حکومت دینی به وسیلۀ علمای شیعه ادامۀ مسئلۀ نبوت و امامت‏‎ ‎‏تلقی می شود. مسائل این دو بحث را می توان به عنوان اصول موضوعه برای مسئلۀ‏‎ ‎‏حکومت دینی مطرح کرد. اما منظور از واژه «پیش فرض» در این جا، آن چیزهایی است‏‎ ‎‏که حکومت دینی قانونی، همیشه و همه جا با آن ملازمه دارد. در این کاربرد، واژۀ پیش‏‎ ‎‏فرض صبغه جامعه شناسانه دارد و در حالی که کاربرد اولِ آن، رنگ کلامی به خود‏‎ ‎‏می گیرد. در کاربرد مورد نظر ما در این باره، سخن و رأی مستقلی یافت نشد، از این رو،‏‎ ‎‏نمی توان دربارۀ عنصر پیش فرض، از نظریه عمومی حکومت به صورت آشکار‏‎ ‎‏سخن راند.‏

‏ ‏

6) شرایط دولت: 

‏عنصر شرایط دولت در نظریۀ عمومی دولت از آن جا برمی خیزد که گاهی دولت،‏‎ ‎‏حتی در جایی که پیش فرض هایش تحقق یافته و ابزارهایش به دست آمده باشد،‏‎ ‎‏شکست می خورد و یا به صورت ناقص گسترش می یابد. از این رو، جای طیف‏‎ ‎‏گسترده ای از انواع متغیرها رخ می نماید که آن ها را زیر نام شرایط دولت گرد می آوریم.‏‎ ‎‏این شرایط بسیارند و در چند دستۀ کلی جای می گیرند و از جملۀ مهم ترین آن ها می توان‏‎ ‎‏به شرایط مادی، حقوقی، فکری، روان شناختی و حفاظتی دولت اشاره کرد. در این‏‎ ‎‏بخش از نظریه سازی دربارۀ دولت نیز موارد لازم از سخنان حضرت امام یافت نشده‏‎ ‎‏است.‏

‏ ‏

7) ابزارهای دولت: 

‏در این جا منظور از واژه «ابزار»، نیازهای مکانیکی دولت، از قبیل صندوق های رأی،‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 145

قفسه های بایگانی، محل ها و دفترهای قانون گذاری و... نیست، بلکه مراد قواعدی است‏‎ ‎‏که بر اساس آن ها، تصمیمات گرفته می شود. غالباً در نظریه عمومی دولت، مهم ترینِ این‏‎ ‎‏قواعد «نمایندگی» و «اکثریت» می باشند که معمولاً از هر دو قاعده بالا، علمای شیعه در‏‎ ‎‏زمان مشروطیت و جمهوری اسلامی بهره گرفته اند.‏

‏در کنار این دو قاعده می توان از قاعده بیعت نیز نام برد. هر سه ابزار بالا به وسیله‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) در لابه لای سخنانشان بیان شده است، هر چند برای طرح نظریۀ‏‎ ‎‏عمومی دولت، نیازمند چیز بیش تری از آن چه که داریم، هستیم.‏

‏ ‏

8) سازو کار حمایت از دولت: 

‏منظور از این ساز و کار، جلوه گر سازی شایستگی های عملی دولت دینی است. این‏‎ ‎‏ویژگی ها را دولت در مقام عمل باید ایجاد کند. مهم ترین ساز و کار حمایتی دولت در‏‎ ‎‏لابه لای سخنان حضرت امام(ره) مردمی بودن آن و پشتگرمی دولت به حمایت عمومی‏‎ ‎‏است. ایشان خطاب به نمایندگان مجلس می فرمایند:‏

‏«شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند، شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه‏‎ ‎‏بشوند، کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند، پشتیبان شما باشند، اگر مردم پشتیبان‏‎ ‎‏یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی‏‎ ‎‏باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت».‏‎[30]‎

‏ ‏

9) مشکل دولت: 

‏غالباً برای طبقه بندی دولت ها نیاز به بررسی شکل آن ها است. لازم است در این جا‏‎ ‎‏این توضیح داده شود که مقصود از شکل دولت، شکل حکومت نیست. در طبقه بندی‏‎ ‎‏انواع حکومت ها، غالباً از طبقه بندی های حقوقی استفاده می شود که در آن ها،‏‎ ‎‏حکومت ها را بر اساس قوای سه گانه و ترکیب عملکرد آن ها به حکومت های ریاستی و‏‎ ‎‏پارلمانی تقسیم می کنند، یا از حکومت هایی، با تفکیک نسبی قوا یا حکومت های‏‎ ‎‏تفکیک کامل، سخن به میان می آورند. در این جا تقسیم و طبقه بندی دولت ها را با دو‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 146

معیار انجام می دهیم: اول، چگونگی اعمال قدرت حکومتی بر جامعه که ساخت قدرت‏‎ ‎‏سیاسی را تشکیل می دهد و بر اساس آن دولت های اقتدار طلب و دموکرات تقسیم‏‎ ‎‏می شوند و دوم، میزانِ اعمال قدرت حکومتی بر جامعه و یا کوشش برای ایجاد‏‎ ‎‏دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی است. بر اساس معیار دوم، دولت ما به چپ گرا و‏‎ ‎‏راست گرا تقسیم می شوند.‏

‏به این ترتیب، دولت های اقتدار طلب دولت هایی هستند که نهادها، سازمان ها و‏‎ ‎‏قوانین مشارکت عمومی ندارند و دولت های دموکراتیک بر خلاف آن از چنین نهادهایی‏‎ ‎‏بهره مند هستند. از سوی دیگر، دولت های چپ گرا دولت هایی هستند که از میزان تغییر‏‎ ‎‏ساخت اقتصادی و اجتماعی حمایت می کنند و هدف آن ها دست یابی به وضعیتی‏‎ ‎‏عادلانه تر است و در مقابل، دولت های راست گرا، خواهان حفظ وضع موجود هستند.‏‎ ‎‏این دولت ها از عدالت، حفظ نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را تفسیر می کنند. با‏‎ ‎‏توجه به توضیحات بالا و بر اساس عناصر پیشین از نظریه عمومی دولت در قرائت‏‎ ‎‏حضرت امام(ره)، الگوی قانونی دولت دینی را دولتی نیمه دموکرات چپ گرا می توان‏‎ ‎‏نامید.‏

‏ ‏

الگوی قانونی از حکومت دینی

‏در این جا با توجه به عناصر نه گانۀ بالا، الگوی دولت دینی از منظر حضرت امام را در‏‎ ‎‏قالب سه قسمت اصلی توجیه گر، خصوصیات عمده و شرایط زمینه ساز آن را ترسیم‏‎ ‎‏کنیم.‏

‏ اصل توجیه کننده: دولت دینی دولت قانونی الهی است.‏

‏ خصوصیات عمده:‏

‏ـ حکومت از احکام وضعی است.‏

‏ـ ولایت فقها عام است، ولی مقید به رعایت احکام دین، مصلحت جامعه و عدم‏‎ ‎‏مزاحمت با ولایت دیگر فقیهان است.‏

‏ـ زمام دار سیاسی، به شیوه نصب عام از سوی معصوم به حکومت می رسد.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 147

‏ـ هر چند تمامی فقیهان واجد شرایط، به ولایت نصب می شوند، ولی در عمل برای‏‎ ‎‏جلوگیری از هرج و مرج، یکی از آن ها ولایت را اعمال می کند.‏

‏ـ رهبری سیاسی باید فقیه و عادل باشد.‏

‏ شرایط زمینه ساز عمومی:‏

‏ـ دین اسلام، دینی جامع و پاسخ گوی همۀ نیازهای بشری است.‏

‏ـ دین و سیاست در هم آمیخته است.‏

‏به این ترتیب، می توانیم به الگوی مطلوب دولت دینی از نظرگاه حضرت امام (ره) که‏‎ ‎‏در این جا آن را با نام «دولت قانونی» نام گذاری کردیم، برسیم.‏

‏ ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 148

پی نوشت ها: 

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: فلسفه سیاسی(ج. 2)صفحه 149

  • )) . کارل کوهن، دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی (تهران: نشر خوارزمی، 1373) ص 15.
  • )) . Vincont Andrew, Theories of the state,  Oxford: Basil blackwell, 1987. pp 4e6. )). Held, D. , Political Theory and Modern state, Politg Press, london, 1909,  P. 3.
  • )) . امام خمینی، ولایت فقیه (تهران، امیرکبیر، 1360) ص 53.
  • )) . ر.ک : صحیفه امام، (تهران، نشر سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی) ج 4، ص 445-443.
  • )) . ر.ک : صحیفه امام، ج 4 ، ص 461-460.
  • )) . همان.
  • )) . امام خمینی، کتاب البیع، (الطبعة الرابعه: قم، مؤسسة اسماعیلیان، 1368 ش)، ج 2، ص 461.
  • )) . همان.
  • )) . همو، ولایت فقیه، ص 58.
  • )) . همو، کتاب البیع، ج 2، ص 465 و 466.
  • )) . همان.
  • )) . همان، ص 517 و 518.
  • )) . همو، ولایت فقیه ص 93 و 94.
  • )) . همو، کشف اسرار (قم: نشر پیام اسلام، بی تا) ص 185.
  • )) . همو، ر.ک : صحیفه امام، ج 5 ، ص 42-40.
  • )) . مطهری مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی (تهران: نشر صدرا، 1370) ص 25 و 26.
  • )) . امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 517 و 518.
  • )) . همان، ص 501 ـ 508.
  • )) . ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، چاپ دوم (قم: نشر مدرسه امام علی بن ابی طالب (ع)، 1375) ج 10، ص 89 و 90.
  • )) . امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 461.
  • )) . همو ، ولایت فقیه، ص 26 و 27.
  • )) . همو ، کتاب البیع، ج 2، 462.
  • )) . همان، ص 463.
  • )) . همان، ص 464.
  • )) . همان، ص 461.
  • )) . همان، ص 461 و 462.
  • )) . همو، کشف اسرار، ص 181 و 182.
  • )) . ر.ک : صحیفه امام، ج 7 ، ص 511-509.
  • )) . ر.ک : صحیفه امام، ج 8 ، ص 373-371.