فصل دوم دولت و اقتصاد

فصل دوم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

دولت و اقتصاد

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

  منابع مالی و مخارج 

‏  وظایف و اختیارات اقتصادی دولت‏

‏  سیاستهای اقتصادی دولت‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 23

کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 24

 

1ـ2 منابع مالی و مخارج

1ـ1ـ2 انفال

‏ ‏

تعلق اراضی خالص به دولت

‏]‏‏انفال‏‏][‏‏ مالیاتی است که از اراضی خراجیه می گیرد و آن اراضی‏‎ ‎‏کشورهایی است که دولت اسلامی آنها را فتح کرده و در آن وقت‏‎ ‎‏که فتح کرده آن اراضی آباد بودند یعنی افتاده و موات نبوده تمام‏‎ ‎‏اینگونه اراضی مال مسلمین است که باید در صلاح کشور و توده‏‎ ‎‏خرج شود دولت این اراضی را هر طور صلاحدید دست مردم‏‎ ‎‏می دهد به یک قرارداد معینی و آن را گرفته در مصالح کشور و توده‏‎ ‎‏صرف می کند و در حقیقت اینگونه اراضی از خالصجات دولت به‏‎ ‎‏شمار می رود زیرا عین املاک در تحت نظر دولت باید باشد و‏‎ ‎‏کسی حق خرید و فروش و نقل و انتقال دیگری در آنها ندارد.‏

‏     ‏‏این خالصجات دولتی یکی از درآمدهای مهمی است که برای‏‎ ‎‏اداره کردن کشور کافی بلکه زاید بر آن است و هر چه کشور اسلام‏‎ ‎‏فتوحاتش زیادتر شود و نیازمندی آن به بودجه بیشتر شود این‏‎ ‎‏درآمد هم دنبال آن زیادتر می شود هر کس از چگونگی و درآمد‏‎ ‎‏اراضی خراجیه بخواهد مطلع شود به تواریخ اسلام رجوع کند.(23)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 25

مالکیت به نحو تصرف

‏ظاهر آیات و روایات نشان دهندۀ آن است که انفال نیز ملکِ‏‎ ‎‏شخصیِ حضرت رسول و امامان بزرگوار ـ علیهم السلام ـ نیست،‏‎ ‎‏بلکه آنان در این اموال عمومی، مالکیت به نحو تصرّف دارند.(24)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

در زمان غیبت انفال در اختیار ولی فقیه است 

‏پس، در مورد انفال نیز همان احتمالات و فرضهایی که در مورد‏‎ ‎‏سهم امام گفتیم، همه ممکن است مطرح شود، و احتمال صحیح تر‏‎ ‎‏همان است که در آنجا بیانش گذشت. البتّه ولایت امام ـ علیه‏‎ ‎‏السلام ـ اقتضا دارد که، اگر مصلحت بداند، قسمتی از انفال را برای‏‎ ‎‏خود بردارد و از آن استفاده کند.‏

‏     بنابراین، در زمان غیبت، در تمام اموری که امام معصوم در آنها‏‎ ‎‏حق ولایت دارد، فقیه دارای ولایت است. از جملۀ آنهاست:‏‎ ‎‏خمس ‏‏[‏‏چه سهم امام باشد و چه سهم سادات‏‏]‏‏، انفال و آنچه که‏‎ ‎‏بدون لشکرکشی به دست مسلمانان رسیده و به «فی ء» موسوم‏‎ ‎‏است. تفصیل این مطلب در جای خود آمده است.(25)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

2ـ1ـ2 مالیاتها

1ـ2ـ1ـ2 علت و نحوه وضع مالیات در اسلام

‏ ‏

مالیات برای اداره کشور اسلامی

‏شرط اول برای نگهداری هر توده داشتن قانون مالی درستی است‏‎ ‎‏اکنون ببینیم کسانی که می گویند همۀ روی زمین باید زیر فرمان ما‏‎ ‎‏باشد آیا با این دستور من درآوردی خود چگونه می توانند یک‏‎ ‎‏تودۀ کوچک را اداره کنند).‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 26

‏     البته اگر دستور دینی همین طور باشد که شما از پیش خود‏‎ ‎‏تراشیده به دین نسبت دادید یک کشور کوچک که هیچ این قانون‏‎ ‎‏یک شهر را هم نمی تواند اداره کند لکن ممکن است ما هم بگوییم‏‎ ‎‏قانون مالی انگلستان عبارت از این است که صد پنج از گوسفندها‏‎ ‎‏بگیرند و بدهند کشیشها مصرف کنند و با چنین قانون مالی‏‎ ‎‏نمی توان ادارۀ مملکت را چرخاند ولی این را از ما نمی پذیرند و ما‏‎ ‎‏به مجرد آنکه گفتیم سنجیده می گوییم کار درست نمی شود شما از‏‎ ‎‏قانون مالی اسلام هیچ اطلاعی ندارید چنانچه می بینیم.‏

‏     ای بیخرد در زمان خلفای عباسی قریب پانصد سال قانون مالی‏‎ ‎‏اسلام تا اندازه ای عملی بود و یک مملکت پهناوری را‏‎ ‎‏می چرخاندند با آنکه سایر قوانین اسلامی و قانون مالی هم آنطور‏‎ ‎‏که باید عملی نبود ولی درآمد اراضی خراجیه را داشتند.‏

‏     همین امروز که دولت دست خود را برای ادارۀ مالی پیش‏‎ ‎‏دیگران دراز کرده قانونی را که آنها برای کشور هر روز وضع‏‎ ‎‏می کنند و باز خراب می کنند مانند کودکانی که خانۀ گِلی درست‏‎ ‎‏کرده فوراً خراب می کنند می پذیرد بیایند کارشناسان بنشینند و‏‎ ‎‏بسنجند میان قانون مالی اسلام همین قانون صد بیست با شرایط‏‎ ‎‏مقرره ای که در قانون مدون است با قوانین آنها تا مطلب را خوب‏‎ ‎‏بفهمند و آنگاه بنشینند وأسف بخورند.(26)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

رفع موانع تجارت

‏قانون مالی اسلام طوری وضع شده است که به تجارت و صناعت‏‎ ‎‏کشور به هیچ وجه آسیبی نمی رساند ولی قانون گمرک که گرفتن‏‎ ‎‏مالیات قبل از تجارت و منفعت است به صادرات و واردات کشور‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 27
‏زیانهای بسیار وارد می کند و بازار تجارت را سرد و سست‏‎ ‎‏می نماید پس قانون گمرک برای کشور لازم نیست که هیچ زیانهای‏‎ ‎‏فراوان هم دارد و باید این قانون را هر چه زودتر لغو کنند و تمام‏‎ ‎‏موانع سرحدی و مشکلات تجارت را از پیش پای توده بردارند تا‏‎ ‎‏کشور ترقیات مالی و تجاری کند، حالا صرف نظر از اینکه در اصل‏‎ ‎‏قانون چه زیانهایی است و در اجرای آن امروز چه فسادها و‏‎ ‎‏فجایعی است که همه می دانید، علاوه قانون اسلام مانند قوانین‏‎ ‎‏کشورها نیست که برای یک کشوربخصوص وضع شده باشد تا‏‎ ‎‏مالیات گمرکی و سرحدی داشته باشد، قانون اسلام می خواهد‏‎ ‎‏سرحدات را از جهان برچیند و یک کشور همگانی تشکیل دهد و‏‎ ‎‏تمام افراد بشر را در زیر یک پرچم و قانون اداره کند و این‏‎ ‎‏آدمخوریها و جنایتکاریهای بشر را می خواهد از جهان براندازد و‏‎ ‎‏چنین حکومتی مالیات سرحدی و گمرکی نباید داشته باشد،‏‎ ‎‏حکومت اسلام برای تربیتهای اخلاقی و ورزش روحی و حیات‏‎ ‎‏مادی و معنوی تمام عائلۀ بشری آمده است. با قومیت که از‏‎ ‎‏پندارهای جاهلانۀ بشر است بکلی طرف است، قانون اسلام‏‎ ‎‏عربی و فارسی و انگلیسی و فرانسوی ندارد. مرام اسلام توحید و‏‎ ‎‏تقوا است در هر کس بیشتر باشد به اسلام نزدیکتر است گرچه در‏‎ ‎‏افریقا باشد، (‏اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَالله ِ اَتْقیٰکُمْ‏) قانونگذار اینجا خداست و‏‎ ‎‏خدا با هیچ کس قومی ندارد و طرفدار هیچ طایفه ای بویژه نیست و‏‎ ‎‏با همۀ بشر به یک نظر بزرگ خدایی می نگرد و برای سعادت تودۀ‏‎ ‎‏بشر قانون و اسلام و قرآن فرستاده.(27)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 28

فلسفه قانون مالی در اسلام 

‏و قانون مالی مثلاً در اسلام که برای ادارۀ کشور و احتیاج زندگانی‏‎ ‎‏مادی وضع شده به طوری وضع شده است که جنبۀ زندگانی‏‎ ‎‏معنوی در آن منظور است و کمک کاری به زندگانی معنوی می کند‏‎ ‎‏از این جهت در دادن بیشتر مالیاتها قصد تقرب به خدا که به واسطۀ‏‎ ‎‏آن زندگانی معنوی تأمین و روح انسانی بزرگ می شود شرط شده‏‎ ‎‏است.(28)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

افزایش قانون مالی اسلام با پیشرفت مالیات 

‏قانون مالی اسلام که اساس حیات کشور بر آن است چنانچه در‏‎ ‎‏پیشتر دیدیم به طوری وضع شده است که هرچه کشور اسلامی‏‎ ‎‏رو به ترقی گذارد مالیات آن به تضاعف ترقی می کند چنانچه از‏‎ ‎‏مراجعه به قانون خالصجات مطلب واضح می شود و یک همچو‏‎ ‎‏قانونی که چنین کشی دارد و خود دنبال احتیاجات بزرگ می شود‏‎ ‎‏قابل نسخ نیست بلکه برای همیشه و همۀ کشورها وضع شده‏‎ ‎‏است.(29)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

نیاز حکومت، علت وضع مالیات

‏چون تشکیل حکومت و ادارؤ جامعه بودجه و مالیات می خواهد،‏‎ ‎‏شارع مقدس بودجه و انواع مالیاتش را نیز تعیین نموده است؛‏‎ ‎‏مانند خراجات، خمس، زکات و غیره.(30)‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 29

2ـ2ـ1ـ2 انواع مالیات و منابع درآمدی بیت المال

‏ ‏

انواع مالیات اسلامی

‏در قانون اسلام چندین گونه مالیات است که بعضی از آنها به طور‏‎ ‎‏اجبار گرفته می شود و بعضی از آن به طور اختیار دریافت می شود‏‎ ‎‏که باید هر یک از آنها به طور اختصار تشریح شود آن مالیاتها که به‏‎ ‎‏طور اجبار گرفته می شود به دو گونه است یکی مالیات سالیانه و‏‎ ‎‏همیشگی است و آن در وقتی است که کشور در آرامش است و‏‎ ‎‏مورد تهاجم اجانب نیست یا انقلابی در داخل کشور نیست دویم‏‎ ‎‏مالیات به طور فوق العاده است و آن در وقت انقلاب خارجی یا‏‎ ‎‏داخلی است این مالیات که دراین موقع گرفته می شود میزان‏‎ ‎‏محدودی ندارد و مالیات غیر محدود باید آن را نامید زیرا بسته به‏‎ ‎‏نظر دولت اسلامی است و این چون مالیات غیر مستقیم است البته‏‎ ‎‏در وقتی گرفته می شود که مالیات مستقیم از عهدۀ جلوگیری از‏‎ ‎‏انقلاب کشور برنیاید در این موقع دولت هر قدر احتیاج داشت از‏‎ ‎‏مردم می گیرد اگر صلاح دانست به عنوان قرض و الاّ به عنوان‏‎ ‎‏مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیازمندی کشور و البته از‏‎ ‎‏روی تقسیم عادلانه دریافت آن انجام می گیرد حتی اگر نیازمند به‏‎ ‎‏گرفتن تمام اموال توده شد زاید به مقدار ضرورت را از آنها‏‎ ‎‏می گیرد و برای استقلال کشور اسلامی خرج می کند چنانچه در‏‎ ‎‏این موقع تمام افراد توده به عنوان نظام اجباری باید در جبهه های‏‎ ‎‏جنگی حاضر شوند و برای استقلال کشور اسلامی فداکاری کنند‏‎ ‎‏و اما مالیات مستقیم که برای ادارۀ داخلۀ کشور و هزینه های‏‎ ‎‏احتیاطی و مصالح کشوری و لشکری به طور اجبار باید توده به‏‎ ‎‏دولت بدهد چند گونه است.(31)‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 30

خراجیه

‏ [‏‏ خراجیه‏‏]‏‏ مالیاتی است که از اراضی خراجیه می گیرد و آن اراضی ‏‎ ‎‏کشورهایی است که دولت اسلامی آنها را فتح کرده و در آن وقت ‏‎ ‎‏که فتح کرده آن اراضی آباد بودند یعنی افتاده و موات نبوده تمام ‏‎ ‎‏اینگونه اراضی مال مسلمین است که باید در صلاح کشور و توده ‏‎ ‎‏خرج شود دولت این اراضی را هر طور صلاحدید دست مردم ‏‎ ‎‏می دهد به یک قرارداد معینی و آن را گرفته در مصالح کشور و توده ‏‎ ‎‏صرف می کند و در حقیقت اینگونه اراضی از خالصجات دولت به ‏‎ ‎‏شمار می رود زیرا عین املاک در تحت نظر دولت باید باشد و ‏‎ ‎‏کسی حق خرید و فروش و نقل و انتقال دیگری در آنها ندارد.‏

‏     این خالصجات دولتی یکی از درآمدهای مهمی است که برای‏‎ ‎‏اداره کردن کشور کافی بلکه زاید بر آن است و هر چه کشور اسلام‏‎ ‎‏فتوحاتش زیادتر شود و نیازمندی آن به بودجه بیشتر شود این‏‎ ‎‏درآمد هم دنبال آن زیادتر می شود هر کس از چگونگی و درآمد‏‎ ‎‏اراضی خراجیه بخواهد مطلع شود به تواریخ اسلام رجوع‏‎ ‎‏کند.(32)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

جزیه 

‏از مالیاتهای اسلام جزیه است که آن مالیات بر نفوس و بر اراضی‏‎ ‎‏است که از اهل ذمه گرفته می شود هر طور و هرقدر که دولت‏‎ ‎‏مقتضی بداند این هم یکی از مالیاتهای اسلامی است.(33)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

زکات 

‏مالیات جنس است که به نام زکات اسم برده می شود این مالیات‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 31

‏خیلی سنگین نیست و قانون در اینجا مراعات حال طبقۀ کشاورز و‏‎ ‎‏بی بضاعت را که بیشتر این مالیات به آنها تعلق می گیرد کرده و‏‎ ‎‏مراعات رنجهایی که در کشاورزی کشیده می شود نیز کرده در‏‎ ‎‏مواردی صد ده و در مواردی صد پنج قرار داده و برای زراعتهایی‏‎ ‎‏که برای تربیت آن رنج بسیار باید کشید مانند برنج کاری و پنبه‏‎ ‎‏کاری و امثال اینها اصلاً قرار نداده و برای مالکین نیز همان عشر و‏‎ ‎‏نیم عشر قرار داده برای اینکه به آنها مالیات صد بیست نیز تحمیل‏‎ ‎‏شده و آنها در حقیقت از همین زراعت که زارع صد پنج یا صد ده‏‎ ‎‏می دهد آنها صد بیست و پنج یا سی می دهند به طوری که در‏‎ ‎‏قانون مذکور است با همه حال این مالیات هم خیلی مهم است و‏‎ ‎‏باید دولت ثبت املاک را به طور دقیق بکند و در موقع جمع مالیات‏‎ ‎‏وزارت مالیه موظف است در هر جا مأمورینی داشته باشد با‏‎ ‎‏شرایطی که در قانون است برای ضبط این مالیات و دهندۀ این‏‎ ‎‏مالیات حق دارد خود جنس را بدهد و حق دارد قیمت آن را‏‎ ‎‏بدهد.(34)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

ارث بلا وارث

‏از درآمدهای دولت که به طور اجبار گرفته می شود ارث کسانی‏‎ ‎‏است که بمیرند و وارث نداشته باشند چه مسلم باشد و چه کافر‏‎ ‎‏حربی یا ذمی هر یک از اینها مردند و وارث نداشتند کلیۀ اموال‏‎ ‎‏آنها ضبط دولت می شود و در مصالح توده و کشور خرج می شود.‏‎ ‎‏اینها مالیاتهای اجباری است که اگر ادارۀ تبلیغات اسلامی به‏‎ ‎‏طوری که در قانون تبلیغات مدون است جریان پیدا کند توده در‏‎ ‎‏تأدیۀ این مالیاتها خود با چهرۀ گشاده اقدام می کند و دولت نیازمند‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 32

‏به اجبار نمی شود و یکی از این همه خیانتکاریها که در تأدیۀ‏‎ ‎‏مالیات کنونی کشور می شود در آن نخواهد شد و دولت اسلامی‏‎ ‎‏برای مأمورین وزارت مالیه شرایطی مقرر کرده که این خیانتها واقع‏‎ ‎‏نخواهد شد.(35)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

خمس

‏هر کس از قانون اسلام کم و بیش خبری داشته باشد دروغهای‏‎ ‎‏شاخدار این بیخردان خائن را می داند لکن ما در اینجا باید یکان‏‎ ‎‏یکان حرفهای بیخردانۀ او را که از روی لجاج و دشمنی به دین‏‎ ‎‏اسلام نوشته بیاوریم و خطاها و دروغ پردازیهای او را روشن کنیم.‏

‏     می گوید (دین امروز ما می گوید پول مالیات حرام است و‏‎ ‎‏گرفتنش ظلم است و دادنش اعانت بر ظلم و باید به جای آن زکات‏‎ ‎‏و خمس گرفت اما زکات از نُه چیز باید گرفته شود طلا و نقره تا‏‎ ‎‏آخر و اما خمس را از ارباح تجارت و صناعت می توان گرفت ولی‏‎ ‎‏مصرفش نصف سهم امام است که باید داد به مجتهد و او هم یا‏‎ ‎‏باید بدهد به سادات یا به ملایان دیگر یا به شخص امینی بسپارد و‏‎ ‎‏یا به زیر خاک امانت گذارد تا امام زمان بیاید بردارد و نصف‏‎ ‎‏دیگرش هم یکباره مال سادات است).‏

‏     ما که می گوییم این بیخرد یا به هیچ وجه از قانون اسلام خبر‏‎ ‎‏ندارد و یا بیهوده می خواهد تهمتهایی بزند و خرابکاری بار آورد‏‎ ‎‏باور کنید اینجا اولاً مالیات اسلام را منحصر کرده به خمس و زکات‏‎ ‎‏با آنکه چندین گونه مالیات دیگر دارد که برای ادارۀ کشور کافی‏‎ ‎‏است که مهم آنها خالصجات دولتی است که کم دولتی اینقدر‏‎ ‎‏خالصه دارد و دیگر آنکه خمس را هم منحصر کرده به ارباح‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 33
‏تجارت و صناعت در صورتی که خمس از کلیۀ درآمدها به هر‏‎ ‎‏عنوانی باشد گرفته می شود که یکی از آنها ارباح مکاسب است و‏‎ ‎‏شاید در باب این مالیات اهمیت معادن مانند معدن نفت همین‏‎ ‎‏طلای سیاه از همه بیشتر باشد و این بیخرد از قلم انداخته و باید‏‎ ‎‏معلوم باشد که اگر دولت اسلامی خود معدنی استخراج کرد‏‎ ‎‏یکسره مال دولت می شود.‏

‏     اینکه می گوییم خمس در صورتی است که غیر از دولت کسی‏‎ ‎‏دیگر استخراج کند و دیگر آنکه مصرفش را منحصر کرده به‏‎ ‎‏سادات و ملاها با آنکه مصرف مهم این مالیات هنگفت مصالح‏‎ ‎‏کشور است و سادات چیز دار یا قوه دار از آن یک دینار نباید ببرند‏‎ ‎‏فقط سادات فقیر بینوا که نه قدرت کسب دارند و نه قوۀ کار به‏‎ ‎‏مقدار ادارۀ زندگی از آن می برند و ملاها هم برای آنکه از کارمندان‏‎ ‎‏ادارۀ تبلیغات هستند به قدر مخارج اقتصادی هر کدام از خود‏‎ ‎‏بضاعتی ندارند از آن می برند و شما همه می دانید که قانون مالیات‏‎ ‎‏اسلامی امروز در کشور عملی نیست و دولت با این وضع‏‎ ‎‏نمی تواند این مالیات را به طوری که در قانون اسلام است بگیرد و‏‎ ‎‏به مصرفهایی که در قانون است برساند جملۀ کلام آنکه تشکیلات‏‎ ‎‏امروزی هیچ یک تشکیلات دولت اسلامی نیست اگر یک روز‏‎ ‎‏زمامداران بیدار شدند و خوبیهای تشکیلات اسلامی را فهمیدند‏‎ ‎‏آن وقت خواهند فهمید که بودجۀ کشور اسلامی در چه پایه و سایر‏‎ ‎‏تشکیلاتش بر چه اساس است.(36)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

برنج مشمول خمس است 

‏و اما اینکه گفتید مازندران که زراعت آنها فقط برنج است از چه‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 34

‏مالیات بدهند؟ می گوییم اما مالکین مازندران مشمول مالیات صد‏‎ ‎‏بیست و اقسام دیگر مالیاتها هستند پس حتی برنج هم مشمول‏‎ ‎‏مالیات صد بیست است نسبت بیشتر مالکین که مالکین عمده و‏‎ ‎‏مورد استفادۀ دولتند.(37)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

برنج و زکات

‏و اما طبقۀ کشاورز: اگر کسی جزئی اطلاع از کشت برنج و رنجهایی‏‎ ‎‏که این طبقۀ بیچارۀ رنجبر از موقع کشت تا موقع برداشت محصول‏‎ ‎‏تحمل می نمایند داشته باشد تصدیق می کند که وضع مالیات بر‏‎ ‎‏این طبقۀ رنجبر از قانون عدل و انصاف بیرون است. شما یک برنج‏‎ ‎‏حاضر کرده می بینید دیگر نمی دانید که این برنج یکدفعه باید در‏‎ ‎‏زمینهایی کشت شود پس از آن باید زمینهایی را مهیا کنند و نشای‏‎ ‎‏برنج را با دست دانه دانه به زمین بنشانند آن هم زمینی که حتماً‏‎ ‎‏باید تازه از آن آب افتاده باشد و باید گِل باشد. این عمل نشاء را‏‎ ‎‏زنهای رنجبر مازندران و گیلان باید انجام دهند. پس از آن دست‏‎ ‎‏کم دو مرتبه باید وجین شود آن هم در چنین زمین گل آلود باید‏‎ ‎‏حتماً انجام بگیرد بعد از چیدن هم دسته دسته باید برنج را به‏‎ ‎‏طورهایی با رنج فراوان ببندند و در اتاقهایی مسقف، آنها را در‏‎ ‎‏چوب بست قرار دهند و به آتش آنها را خشک کنند و آنگاه‏‎ ‎‏شلتوک را تهیه کرده پس از آن با آبدنگ از پوست در آورند و برای‏‎ ‎‏سفید کردن آن نیز رنجها ببرند از این جهت می توان گفت لغت‏‎ ‎‏برنج (به رنج) بوده یعنی باید به رنج و زحمت تهیه شود پس وضع‏‎ ‎‏مالیات بر یک همچه تودۀ رنجبر که تمام اعاشۀ شب و روزی آنها‏‎ ‎‏نیز از این محصول منحصر است قانون خردمندانه است یا آنکه از‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 35

‏بیدادگریها و ستمکاریهاست. قانون اسلام با آنکه مالیاتهای بسیار‏‎ ‎‏فراوان دارد لکن به طوری عاقلانه و عادلانه وضع شده است که‏‎ ‎‏برای هیچ طبقه ای تولید زحمت نمی کند و در این قانون مراعات‏‎ ‎‏طبقۀ رنجبر به طور کافی شده است.(38)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مکاسب مشمول خمس هستند

‏و اما شهرهای تجاری مانند تهران و شهرهای صنعتی مالیات از‏‎ ‎‏همه بیشتر می دهند زیرا آنها از همه بیشتر مشمول مالیات صد‏‎ ‎‏بیست هستند تنها اگر مالیات شهرستان تهران را حساب کنیم‏‎ ‎‏خواهید دانست که مالیات اسلامی چه مالیات مهم هنگفتی است‏‎ ‎‏و در عین حال اگر تشکیلات اسلامی پا بر جا شود و ادارۀ تبلیغات‏‎ ‎‏کشور به جریان بیفتد کم کسی است که از زیر بار مالیات شانه تهی‏‎ ‎‏کند و از قانون تخلف کند لکن شماها چون با اسلام و قوانین آن‏‎ ‎‏سر و کاری ندارید و نمی خواهید هم داشته باشید این سخنان به‏‎ ‎‏گوشتان نمی رود و به اشکال بی مورد بر می خورید.(39)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

جزیه درآمد فوق العاده 

‏از طرفی، «جزیه»، که بر «اهل ذمه» مقرر شده، و «خراج» که از‏‎ ‎‏اراضی کشاورزی وسیعی گرفته می شود، درآمد فوق العاده ای را به‏‎ ‎‏وجود می آورد. مقرر شدن چنین مالیاتهایی دلالت دارد بر اینکه‏‎ ‎‏حاکمی و حکومتی لازم است. وظیفؤ حاکم و والی است که‏‎ ‎‏بر«اهل ذمه» بر حسب استطاعت مالی و درآمدشان مالیات سرانه‏‎ ‎‏ببندد؛ یا از مزارع و مواشی آنها مالیات متناسب بگیرد. همچنین،‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 36

‏خراج یعنی مالیات بر اراضی وسیعی را که «مال الله» و در تصرف‏‎ ‎‏دولت اسلامی است، جمع آوری کند. این کار مستلزم تشکیلات‏‎ ‎‏منظم و حساب و کتاب و تدبیر و مصلحت اندیشی است؛ و با هرج‏‎ ‎‏و مرج انجام شدنی نیست. این به عهدؤ متصدیان حکومت اسلامی‏‎ ‎‏است که چنین مالیاتهایی را به اندازه و به تناسب و طبق مصلحت‏‎ ‎‏تعیین کرده؛ سپس جمع آوری کنند، و به مصرف مصالح مسلمین‏‎ ‎‏برسانند.(40)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

3ـ2ـ1ـ2 مخارج بیت المال

‏ ‏

تألیف قلوب

‏جمیع طوایف مسلمانان اتفاق دارند در اینکه یکی از مصرفهای‏‎ ‎‏زکات (المؤلفة قلوبهم) است یعنی برای جلب قلوب کفار یک‏‎ ‎‏سهم از زکات را می توان به آنها داد و همه اتفاق دارند که این حکم‏‎ ‎‏در اسلام بود تا پیغمبر از دنیا رفت و پیغمبر این سهم را می داد و‏‎ ‎‏این حکم را ابوبکر به امر عمر اسقاط کرد و تاکنون حکم اسقاط‏‎ ‎‏بین سنیان برقرار است که می گویند اگر کسی زکات را به این‏‎ ‎‏مصرف رساند ذمه اش بری نمی شود.(41)‏

‏ ‏

*  *  *

تحقیق مصالح کشور

‏ما در بیان مصرف مالیاتهای کشور اسلام گفتیم که گرفتن مالیات و‏‎ ‎‏خصوصاً مالیات صد بیست که خمس نامیده می شود برای مصالح‏‎ ‎‏کشور و توده است و این بیخرد از روی جهالت چنین دروغی‏‎ ‎‏می گوید: ادارۀ کشور اسلامی در زمان پیغمبر اسلام و خلفا به‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 37

‏همین بودجه بوده است با آنکه قانون مالیات به طور کلی در زمان‏‎ ‎‏خلفا عملی نبوده و اینکه می گوید کارخانۀ گداسازی است از روی‏‎ ‎‏بیخردی است پیشتر گفتیم که خمس را به ساداتی که قوۀ بدنی یا‏‎ ‎‏قدرت مالی داشته باشند نباید داد بلکه باید فقرای از کار نشسته را‏‎ ‎‏به مقدار مخارج متعارف آنها هرطور دولت صلاح دانست اداره‏‎ ‎‏کند و این برانداختن اساس گدائی است که کشور اسلام مراعات‏‎ ‎‏آن را کرده و اگر قانون اسلام جریان پیدا کند چه راجع به مالیات‏‎ ‎‏صد بیست و چه در بارۀ زکات یکسره تخم گدایی از جهان برداشته‏‎ ‎‏می شود. دولت اسلام موظف است که کسانی را که قوۀ کار دارند‏‎ ‎‏به کار وادار کند از روی اجبار و کسانی را که از پا افتاده و عاجزند و‏‎ ‎‏راه درآمدی هم ندارند خود به هر طور صلاح دانست آنها را اداره‏‎ ‎‏نماید و با این جریان گدائی زیاد می شود یا از جهان بر می افتد.‏‎ ‎‏اکنون شماها یا از قانون بیخبرید یا برای بی آبرویی به دینداران‏‎ ‎‏دروغ می بندید چاره چیست.(42)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مصارف ناصحیح مالیات

‏توده ای که دید مالیات این کشور خرج یک دسته خیابانگرد و‏‎ ‎‏شهوت پرست می شود و بیت المال تأمین پارکها و اتومبیلهای‏‎ ‎‏شخصی را می کند توقع دارید با روی گشاده و چهرۀ باز مالیات را‏‎ ‎‏روی دست گرفته تقدیم مأمورین دولت کنند؟ مردم همۀ اینها را‏‎ ‎‏شناخته و همۀ معایب را دیدند دیگر نمی توان آنها را با نام عظمت‏‎ ‎‏کشور و استقلال وطن و پاره ای از این الفاظ فریبنده گول زد که‏‎ ‎‏بدون چون و چرا هر چه به دست می آورند بدهند دیگران به کیسه‏‎ ‎‏بزنند و بانکهای امریکا را پر کنند باید فکر نوی بکنید و حیلۀ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 38

‏تازه ای به کار بیندازید و از راه دیگری توده را اغفال نمایید.(43)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

خمس متعلق به دولت اسلامی است 

‏شک نیست که این مال، مخصوص سادات است و باید در راه رفع‏‎ ‎‏نیاز آنان مصرف شود، امّا نه به این معنا که آنان مالک تمام سه‏‎ ‎‏سهم هستند، چرا که بدیهی است شرط لازم برای گرفتن آن از‏‎ ‎‏سوی سادات، فقر و نیازمندی است. و منظور از فقر این است که‏‎ ‎‏درآمدِ شخص از مخارج متعارف سالانه اش کمتر باشد. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، برعهدۀ والی وحاکم اسلامی است که مخارج سالانۀ‏‎ ‎‏سادات را، از کلّ سه سهم بپردازد. حال، پس از آنکه والی مخارج‏‎ ‎‏سادات را تأمین کرد، اگر باز هم از آن سه سهم چیزی باقی ماند،‏‎ ‎‏این در اختیار والی است. ولی اگر از مخارج آنان کمتر بود، باز‏‎ ‎‏برعهدۀ والی است که کمبود آن را از بقیۀ بیت المال بپردازد.‏‎ ‎‏چنان که دلیل روایی نیز بر این مطلب دلالت دارد و تردیدی نیست‏‎ ‎‏که نصف خمس به مقدار بسیار زیادی از نیاز سادات بیشتر است و‏‎ ‎‏اضافه می آید.‏

‏     پیشتر اشاره کرده ایم که قراردادن خمس در جمیع غنایمِ جنگی‏‎ ‎‏و فوایدِ کسب، خود دلیل آن است که اسلام دارای دولت و‏‎ ‎‏حکومتی است، و از این رو، به منظور رفع گرفتاریها و مشکلات‏‎ ‎‏حکومت پرداخت خمس را مقرّر کرده است. و هرگز این امر، تنها‏‎ ‎‏برای رفع نیاز سادات نبوده است، چرا که نصف خمسِ یکی از‏‎ ‎‏بازارهای بزرگ مسلمانان برای این امر بسنده است. بلکه خمس‏‎ ‎‏برای رفع تمام مشکلاتی است که رهبر حکومت اسلامی با آنها‏‎ ‎‏دست به گریبان است و رفع نیاز سادات از آن جمله می باشد.(44)‏

‏ ‏

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 39

رفع گرفتاریها و مشکلات دولت

‏مقدار مازاد بر مخارج سالانۀ سادات، که به خود حاکم برمی گردد،‏‎ ‎‏برای رفع گرفتاریها و مشکلات دولت و حکومت اسلامی‏‎ ‎‏است.(45)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حاکم اسلامی مسئول تقسیم زکات‎ ‎

‏همان گونه که امر تقسیم زکات نیز در هر زمان به عهدۀ حاکم‏‎ ‎‏اسلامی آن زمان است و او، بنابر مصالحی که تشخیص می دهد،‏‎ ‎‏آن را در مصارف ویژۀ آن خرج می کند.(46)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تمام خمس متعلق به بیت المال است‏ ‏

‏خلاصۀ کلام آنکه، هر کس در مفاد آیه و روایات مربوط به آن‏‎ ‎‏اندیشه کند، درمی یابد که تمام سهام خمس متعلّق به بیت المال‏‎ ‎‏است و حاکم حقّ تصرّف در آن را دارد، و نظر حاکم، که مبتنی بر‏‎ ‎‏مصلحت تمام مسلمانان است، لازم الاجراست. از سوی دیگر،‏‎ ‎‏برعهدۀ حاکم است که از سهم سادات زندگی سه گروه یاد شده را،‏‎ ‎‏بر حسب تشخیص خود، تأمین نماید.(47)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مالیات برای تشکیل حکومت اسلامی 

‏مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجه ای که ریخته نشان‏‎ ‎‏می دهد تنها برای سد رمق فقرا و سادات فقیر نیست؛ بلکه برای‏‎ ‎‏تشکیل حکومت و تامین مخارج ضروری یک دولت بزرگ است:‏

‏مثلاً «خمس» یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیت المال‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 40

‏می ریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل می دهد. طبق مذهب ما،‏‎ ‎‏از تمام منافع کشاورزی، تجارت، منابع زیرزمینی و روی زمینی، و‏‎ ‎‏به طور کلی از کلیؤ منافع و عواید، به طرز عادلانه ای ‏‏[‏‏خمس‏‏]‏‎ ‎‏گرفته می شود. به طوری که از سبزی فروش درب این مسجد تا‏‎ ‎‏کسی که به کشتیرانی اشتغال دارد، یا معدن استخراج می کند، همه‏‎ ‎‏را شامل می شود. این اشخاص باید خمس اضافه بر درآمد را پس‏‎ ‎‏از صرف مخارج متعارف خود به حاکم اسلام بپردازند تا به‏‎ ‎‏بیت المال وارد شود. بدیهی است درآمد به این عظمت برای ادارؤ‏‎ ‎‏کشور اسلامی و رفع همؤ احتیاجات مالی آن است. هرگاه خمسِ‏‎ ‎‏درآمد کشورهای اسلام، یا تمام دنیا را ـ اگر تحت نظام اسلام‏‎ ‎‏درآید ـ حساب کنیم، معلوم می شود منظور از وضع چنین مالیاتی‏‎ ‎‏فقط رفع احتیاج سید و روحانی نیست؛ بلکه قضیه مهمتر از‏‎ ‎‏اینهاست. منظور رفع نیاز مالی تشکیلات بزرگ حکومتی است. اگر‏‎ ‎‏حکومت اسلامی تحقق پیدا کند، باید با همین مالیاتهایی که داریم،‏‎ ‎‏یعنی خمس و زکات ـ که البته مالیات اخیر زیاد نیست ـ جزیه و‏‎ ‎‏«خراجات» (یا مالیات بر اراضی ملی کشاورزی) اداره شود.(48)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مالیات برای انجام خدمات عمومی

‏سادات کی به چنین بودجه ای احتیاج دارند؟ خمسِ درآمد بازار‏‎ ‎‏بغداد برای سادات و تمام حوزه های علمیه و تمام فقرای مسلمین‏‎ ‎‏کافی است تا چه رسد به بازار تهران و بازار اسلامبول و بازار قاهره‏‎ ‎‏و دیگر بازارها. تعیین بودجه ای به این هنگفتی دلالت دارد بر‏‎ ‎‏اینکه منظور تشکیل حکومت و ادارؤ کشور است. برای عمدؤ‏‎ ‎‏حوایج مردم و انجام خدمات عمومی، اعم از بهداشتی و فرهنگی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 41

‏و دفاعی و عمرانی، قرار داده شده است. مخصوصاً با ترتیبی که‏‎ ‎‏اسلام برای جمع آوری و نگهداری و مصرف آن تعیین کرده: که‏‎ ‎‏هیچ گونه حیف و میلی در خزانؤ عمومی واقع نشود؛ و رئیس‏‎ ‎‏دولت و همؤ والیان و متصدیان خدمات عمومی، یعنی اعضای‏‎ ‎‏دولت، هیچ گونه امتیازی در استفاده از درآمد و اموال عمومی بر‏‎ ‎‏افراد عادی ندارند؛ بلکه سهم مساوی می برند.(49)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

نباید خمس را به عمال ظلم داد

‏مسأله 2801ـ کسانی که با لباس اهل علم، در این مؤسسات که به‏‎ ‎‏اشارۀ دولت جائر تأسیس شده است وارد شوند، لازم است‏‎ ‎‏مسلمانان و متدینین از آنها اعراض کنند و با آنها معاشرت نکنند، و‏‎ ‎‏آنها محکوم به عدم عدالت هستند و نماز جماعت با آنها جایز‏‎ ‎‏نیست، و طلاق در محضر آنها باطل است، و سهم مبارک امام‏‎ ‎‏علیه السلام و سهم سادات عظام را نباید به آنها بدهند، و اگر دادند‏‎ ‎‏از ذمّۀ آنها ساقط نمی شود، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را‏‎ ‎‏دعوت برای منبر نکنند، و در مجالسی که این قبیل اشخاص از‏‎ ‎‏طرف دولت جائر برای ترویج باطل و تشریح برنامه های خلاف‏‎ ‎‏اسلام منبر می روند شرکت نکنند.(50)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

4ـ2ـ1ـ2 فرار مالیاتی

‏ ‏

ظلم و اجحاف زمینۀ فرار مالیاتی

‏مردم اگر ببینند کارمندان دولت و مأمورین شهربانی و ارتش‏‎ ‎‏مملکت هر کدام به نوبۀ خود وظیفۀ اخلاقی خود را انجام‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 42
‏می دهند آنها احتیاجات اداری توده را با معقولیت رفع می کنند‏‎ ‎‏واینها حفظ جان و مالشان را از دزد و غارتگر می نمایند و حفظ‏‎ ‎‏انتظامات داخلی کشور را می کنند و اینان عظمت کشور را تأمین و‏‎ ‎‏حفظ تعدیات اجانب را می کنند اگر تمام بشر جمع شود که زیان به‏‎ ‎‏خزانۀ مملکتی بزند ممکن نیست از این راه بتواند زیانی وارد کند‏‎ ‎‏چطور ممکن است تاجر در مقابل حفظ چند میلیون ثروت خود‏‎ ‎‏سالی چند صد تومان ندهد یا کشاورز در مقابل حفظ جان و مال و‏‎ ‎‏ناموس خود از سالی چند کیلو گندم یا چند تومان پول خودداری‏‎ ‎‏کند شما یک همچو دولت که کارمندانش به وظیفۀ قانونی کشور‏‎ ‎‏رفتار کنند نشان بدهید تا مالیات را مردم از روی خوشنودی و‏‎ ‎‏رضایت بدهند و کسی هم نتواند حرفی بزند و اگر بزند به سخن او‏‎ ‎‏ارجی نگذارند لکن وقتی مردم می بینند حاصل دسترنج آنها در‏‎ ‎‏بانکهای اروپا و امریکا جمع می شود برای معدودی دزد خیانتکار‏‎ ‎‏به کشور که چند روزی کرسی وزارت را به حیله بازی اشغال‏‎ ‎‏کردند می خواهید مالیات را دو دستی تقدیم کنند وقتی ملت دید‏‎ ‎‏مالیات دولت عوض آنکه در ساز و برگ ارتش کشور خرج شود در‏‎ ‎‏جیب چند نفر سرلشکر و سرهنگ می رود تا آنجا که از هفت هزار‏‎ ‎‏و ده شاهی حقوق ماهیانۀ یک سرباز نمی گذرند و به جای دادن‏‎ ‎‏حقوق به چند شلاق و فحش و گرفتن امضای چکی برگذار‏‎ ‎‏می شود باز می خواهید مردم به خزانۀ دولت زیان نرسانند.‏

‏     وقتی توده دید پاسبانهای شهربانی که باید حافظ امنیت شهر‏‎ ‎‏باشند در هر کوچه و خیابانی به جان مردم ریخته به نامهای‏‎ ‎‏مختلف آنها را سر و کیسه می کنند و مرکز شهربانی محل‏‎ ‎‏دسته بندی دزدها شده است باز می خواهید خزانۀ دولت یعنی‏‎ ‎‏جیب دزدها و خیانتکارها را پر کنند.(51)‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 43

راه جلب نظر مردم برای پرداخت مالیات

‏لکن حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا اینطور نباشد‏‎ ‎‏که بروند هرکس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال‏‎ ‎‏قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایینتر بداند؛ با مردم‏‎ ‎‏رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران.‏‎ ‎‏اسباب این می شود که مردم از آن جدا بشوند؛ مردم مالیات‏‎ ‎‏ندهند، فرار کنند از مالیات. دو دفتر داشته باشند! الآن کراراً از من‏‎ ‎‏سؤال شده است که ما در زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم ـ خوب‏‎ ‎‏حالا آنی که به ما گفتند، دو تا دفتر ـ یک دفتر بود که به دسترس‏‎ ‎‏مأمورین می گذاشتیم. این غیر آن بود که ما داشتیم. حالا چه‏‎ ‎‏بکنیم؟ ما گفتیم نه، حالا دیگر شما از خودتان می دانید دیگر. اینها‏‎ ‎‏برای این است که از آن طرف زور و ارعاب و فشار؛ از آن طرف هم‏‎ ‎‏ملت نمی تواند اینقدر بپذیرد، از این جهت، آن هم هر قدر بتواند‏‎ ‎‏تخلف می کند، بتواند علناً تخلف می کند، چنانکه اخیراً کرد. اگر‏‎ ‎‏نتواند ـ اینطورند خوب ـ در خفا تخلف می کند. هرچه بتواند از‏‎ ‎‏مال دولت برمی دارد. این باید یک سرمشقی باشد برای دولتها،‏‎ ‎‏برای ادارات، برای همه جا، که مردم را از خودشان جدا نکنند.‏‎ ‎‏مردم از خودشان بدانند. مردم هم آنها را از خود بدانند. اینها را هم‏‎ ‎‏مردم از خود بدانند. اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا‏‎ ‎‏شد، این دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد؛ این دیگر قابل‏‎ ‎‏سقوط نیست.‏

‏     من امیدوارم که بشود ان شاءالله . یک صبغۀ اسلامی پیدا بکند.‏‎ ‎‏یک شبیهی؛ یک قدری شباهت به حکومت اسلام باشد. و اگر‏‎ ‎‏باشد ـ امیدواریم که بشود همه اش، اما هر چه بتوانیم، اگر بشود،‏‎ ‎‏یک مملکت آرامی که هیچ کس به این فکر نیست که به دیگری‏‎ ‎‏تعدی بکند. نه دولت به ملت؛ نه ملت به دولت. و مردم هم از روی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 44

‏رضا و رغبت مالیاتی که برای حفظ خودشان است، برای حفظ‏‎ ‎‏سرحدات خودشان است، برای خودشان با رضا و رغبت‏‎ ‎‏می دهند. ـ هر کسی ـ فرض کنید که یک کسی گوسفند دارد، ده‏‎ ‎‏هزار گوسفند دارد، اگر یک نفر بیاید بگوید من اینها را حفاظت‏‎ ‎‏می کنم، خوب، بداند این امین است و حفظ می کند، این از روی‏‎ ‎‏رضا و رغبت به او اجرت می دهد، چیز می دهد که حفظش کند.‏‎ ‎‏یک کسی که خودش نمی تواند حفظ کند، آن اشخاصی که بیایند‏‎ ‎‏بگویند ما حفظش می کنیم، خودش از روی رضا و رغبت به او پول‏‎ ‎‏می دهد. خوب، یک مملکتی است که مردم که نمی توانند این‏‎ ‎‏مملکت را اداره بکنند و حالا که نمی توانند اداره کنند، خوب یک‏‎ ‎‏طایفه ای باید اداره کنند؛ سرحداتش را حفظ کنند؛ جهات دیگرش‏‎ ‎‏درست بشود. خوب، یک همچنین مملکتی مملکت خود مردم‏‎ ‎‏است، و دولت می خواهد حفاظت کند آن را، انتظامات را ایجاد‏‎ ‎‏کند، شهرداری می خواهد شهر را آباد کند، دولت می خواهد راهها‏‎ ‎‏را درست بکند، و این چیزی است که مال خود مردم است و به‏‎ ‎‏دسترس خود مردم، برای خود مردم دارد انجام می دهد، وقتی‏‎ ‎‏اینطور شد، خود مردم با رضا و رغبت ـ دیگر دو دفتر هم درست‏‎ ‎‏نمی کنند! ـ می دهند برای اصلاح امورشان. و اگر یک دغل هم پیدا‏‎ ‎‏بشود، آن وقت کم می شود. اینطور نیست که همه باشند.(52)‏

30 / 3 / 58

*  *  *

عملکرد ناصواب و عملکرد صحیح مأموران مالیات

‏مقصود عرضم این است که حتی رؤسای مالیه ـ وقتی که در آن‏‎ ‎‏وقت که من بچه بودم و در آن طرفها بودم ـ رئیس مالیه اش هم‏‎ ‎‏حرّاص بود نسبت به مردم آنها را چه می کرد، و از ژاندارمری مثلاً‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 45

‏چه می کرد، از مردم به زور چیز می گرفت. به زور! نه اینکه همان‏‎ ‎‏مالیات را؛ مالیات و «قُلُق»، به اصطلاح آن وقت. که مالیات‏‎ ‎‏می گرفت؛ و مأمور هم «قُلُّق» می خواهد. و آنجا هم باید برود،‏‎ ‎‏وقتی که وارد می شود باید آن کسی که به او وارد شد، کدخدای ده،‏‎ ‎‏چه بکند برایش؛ و چی برایش بیاورد. چه مصیبتهایی مردم داشتند‏‎ ‎‏از دست همین کسانی که به عنوان مأموریت چه، مأمور مالیه بود؛‏‎ ‎‏چه، مأمور حکومت بود؛ هر چی بود. مأمورین هم وقتی می رفتند‏‎ ‎‏مردم را عذاب می کردند و آنطور نبود که حضرت امیر دستور‏‎ ‎‏می دهد که بروید صدا کنید آن آدمهایی که هستند، برای زکات‏‎ ‎‏صدا کنید، بگویید که ـ به حسب روایت ـ که زکاتتان را داده اید یا‏‎ ‎‏نداده اید؟ اگر گفتند داده ایم، برگردید بیایید. و آنها هم تخلف‏‎ ‎‏نمی کردند. وقتی یک حکومت آنطور شد و مردم در مقابل خدا‏‎ ‎‏مسئول شدند و خداوند را شاهد دیدند، آنها هم تخلف نمی کردند‏‎ ‎‏و آنها هم مالیاتی را که باید بدهند می دادند؛ زکات را می دادند؛‏‎ ‎‏خمس را می دادند.(53)‏

30 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

5ـ2ـ1ـ2 بیت المال در زمان غیبت

‏ ‏

گرفتن وجوه شرعی و مالیات طبق مقررات خاص

‏بنابر آنچه گفتیم، کلّیّه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای‏‎ ‎‏پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ مقرّر شده، در مورد فقیه عادل نیز‏‎ ‎‏مقرّر است. و عقلاً نیز نمی توان فرقی میان این دو قائل شد. زیرا‏‎ ‎‏حاکم اسلامی ـ هر کس که باشد ـ اجراکنندۀ احکام شریعت و‏‎ ‎‏برپادارندۀ حدود و قوانین الهی و گیرندۀ مالیاتهای اسلامی و‏‎ ‎‏مصرف کنندۀ آن در راه مصالح مسلمانان است. پس، اگر پیامبر ـ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 46

‏صلّی الله علیه و آله ـ و امام ـ علیه السلام ـ ، شخص زانی را صد‏‎ ‎‏تازیانه می زده اند، فقیه نیز، در مقام حکومت، همین حکم را اجرا‏‎ ‎‏می کند؛ و همان گونه که پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ وجوه شرعی‏‎ ‎‏را، بر طبق مقرّرات خاصّی، از مردم می گرفته اند، فقها نیز به همان‏‎ ‎‏ترتیب عمل می کنند؛ و بالاخره، اینان، هر جا و هر زمان که مصالح‏‎ ‎‏مسلمانان اقتضا کند، در حدود اختیارات خود، احکامی صادر‏‎ ‎‏می کنند که همگان باید از ایشان پیروی کنند.(54)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

اخذ و مصرف مالیات برعهدۀ فقیه جامع الشرایط

‏با توجّه به مطالبی که پیشتر ذکر شد، مبنی بر اینکه اسلام باید‏‎ ‎‏دارای تشکیلات اجرایی و سیستم حکومتی با تمامت شئون آن‏‎ ‎‏باشد، دیگر تردیدی نمی ماند که فقیه، هیچ گاه نمی تواند دژ استوار‏‎ ‎‏اسلام باشد ـ چنان که به دژ محکم پیرامون شهرها تشبیه شده‏‎ ‎‏است ـ مگر آنکه حافظ تمام ابعاد و شئون مختلف اسلام، از بسط‏‎ ‎‏عدالت و اجرای حدود الهی گرفته تا حفظ ثغور کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی و گرفتن خراج و مالیات و مصرف کردن آن در راه مصالح‏‎ ‎‏مسلمانان و تعیین والیان و فرمانداران در نواحی مختلف کشور‏‎ ‎‏باشد؛ و اگر چنین نباشد، نمی توان اسلام را، تنها، بیان احکام‏‎ ‎‏دانست و بس.‏

‏     آری، می توان گفت که اسلام عبارت است از یک نظام‏‎ ‎‏حکومتی با همۀ شئون و ابعاد آن؛ که در این صورت، احکام‏‎ ‎‏اسلامی، همانا قوانین آن نظام حکومتی است و در واقع یکی از‏‎ ‎‏شئون آن محسوب می شود. اصولاً، احکام، مطلوبیّت ذاتی‏‎ ‎‏ندارند، بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای صحیح‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 47

‏اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدالت در جامعه به‏‎ ‎‏کار می روند.(55)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

موارد مصرف اموال در اختیار فقیه 

‏با سلام، کلیۀ وجوه و اموال مجهول المالک بلاصاحب، ارث بلا‏‎ ‎‏وارث و اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه و اجرای اصل 49‏‎ ‎‏قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه است، در اختیار‏‎ ‎‏آقایان حجج اسلام مهدی کروبی و حسن صانعی ـ دامت‏‎ ‎‏افاضاتهما ـ قرار می گیرد. آقایان از طرف اینجانب وکیل می باشند‏‎ ‎‏تا به هرگونه صلاح می دانند در تمامی ابعاد فروش، نگهداری و‏‎ ‎‏ادارۀ آنها اقدام نمایند. بدیهی است اگر مایل باشند می توانند‏‎ ‎‏قسمتی از این اختیارات را در اختیار وزارت امور اقتصاد و دارایی،‏‎ ‎‏قراردهند.‏

‏     از آقایان می خواهم که دقت کامل کنند تا کلیۀ درآمدهای‏‎ ‎‏حاصله را هر چه بهتر در موارد مقررۀ شرعیه صرف نمایند و در‏‎ ‎‏حد توان به بنیاد شهید، بنیاد 15 خرداد، بنیاد مسکن، کمیتۀ امداد،‏‎ ‎‏سازمان بهزیستی، طرح شهید رجایی و بنیاد جانبازان انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی و موارد دیگر مورد نظرشان کمک نمایند و در تمامی‏‎ ‎‏موارد، امور شرعیه به دقت مراعات گردد. توفیق جنابعالی و آقایان‏‎ ‎‏را در خدمت به خانوادۀ شهدا، جانبازان و مفقودین و اسرا و‏‎ ‎‏مستضعفین آرزومندیم.(56)‏

6 / 2 / 68

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 48

2ـ2 وظایف و اختیارات اقتصادی دولت

1ـ2ـ2 عدالت اجتماعی و توزیع ثروتها

1ـ1ـ2ـ2 اجرای عدالت،مهمترین ویژگی و وظیفۀ حکومت اسلامی

‏ ‏

دریافت مالیات به طور عادلانه

‏در قانون اسلام چندین گونه مالیات است که بعضی از آنها به طور‏‎ ‎‏اجبار گرفته می شود و بعضی از آن به طور اختیار دریافت می شود‏‎ ‎‏که باید هر یک از آنها به طور اختصار تشریح شود آن مالیاتها که به‏‎ ‎‏طور اجبار گرفته می شود به دو گونه است یکی مالیات سالیانه و‏‎ ‎‏همیشگی است و آن در وقتی است که کشور در آرامش است و‏‎ ‎‏مورد تهاجم اجانب نیست یا انقلابی در داخل کشور نیست دویم‏‎ ‎‏مالیات به طور فوق العاده است و آن در وقت انقلاب خارجی یا‏‎ ‎‏داخلی است این مالیات که دراین موقع گرفته می شود میزان‏‎ ‎‏محدودی ندارد و مالیات غیر محدود باید آن را نامید زیرا بسته به‏‎ ‎‏نظر دولت اسلامی است و این چون مالیات غیر مستقیم است البته‏‎ ‎‏در وقتی گرفته می شود که مالیات مستقیم از عهدۀ جلوگیری از‏‎ ‎‏انقلاب کشور برنیاید در این موقع دولت هر قدر احتیاج داشت از‏‎ ‎‏مردم می گیرد اگر صلاح دانست به عنوان قرض و الاّ به عنوان‏‎ ‎‏مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیازمندی کشور و البته از‏‎ ‎‏روی تقسیم عادلانه دریافت آن انجام می گیرد حتی اگر نیازمند به‏‎ ‎‏گرفتن تمام اموال توده شد زاید به مقدار ضرورت را از آنها‏‎ ‎‏می گیرد و برای استقلال کشور اسلامی خرج می کند چنانچه در‏‎ ‎‏این موقع تمام افراد توده به عنوان نظام اجباری باید در جبهه های‏‎ ‎‏جنگی حاضر شوند و برای استقلال کشور اسلامی فداکاری کنند‏‎ ‎‏و اما مالیات مستقیم که برای ادارۀ داخلۀ کشور و هزینه های‏‎ ‎‏احتیاطی و مصالح کشوری و لشکری به طور اجبار باید توده به‏‎ ‎‏دولت بدهد چند گونه است.(57)‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 49

توجه به قشر آسیب پذیر

‏کسانی هستند که ادارۀ زندگانی خود را نمی توانند بچرخانند نه‏‎ ‎‏مال به قدر اعاشۀ یک سال دارند و نه قوۀ کسب و کار و صنعت‏‎ ‎‏دارند اینها فقرا و مساکینی هستند که به واسطۀ پیری یا نقصان‏‎ ‎‏اعضا، از کار افتاده باشند دولت باید هر طور صلاح می داند آنها را‏‎ ‎‏اداره کند یا دارالعجزه تشکیل دهد و یا کوپن بین آنها پخش کند و‏‎ ‎‏از طرف وزارت اقتصاد خبازخانه هایی تشکیل شود و آنها را به‏‎ ‎‏طور مناسب آبرومندانه از حیث خوراک و پوشاک اداره کند و یا‏‎ ‎‏آنکه به خود آنها مخارج سالیانه بدهد که خود را اداره کنند و در‏‎ ‎‏این جهت سادات و غیر سادات فرق ندارند. آری از بعضی جهات‏‎ ‎‏دیگر قانون میان اینها فرق گذاشته که عمدۀ آن دو چیز است یکی‏‎ ‎‏آنکه به سادات فقیر عاجز نباید بیشتر از خرج یک سال بدهند و‏‎ ‎‏اگر زیاده به آنها داده شد خود آنها موظفند که به صندوق دولت‏‎ ‎‏برگردانند. لکن فقرای غیر سادات را می توان بیشتر از مخارج یک‏‎ ‎‏سال هم داد بلکه می توان آنها را غنی کرد و شاید این سختگیری‏‎ ‎‏به سادات برای آن باشد که اشکالتراشهای فضول گمان نکنند‏‎ ‎‏قانون اسلام طرفداری از سادات را کرده اکنون کسانی که از قانون‏‎ ‎‏هیچ اطلاع ندارند و کورکورانه می گویند پیغمبر اسلام برای اولاد‏‎ ‎‏خود راه دخل و گدایی باز کرده تقصیر کیست سادات یا غیر‏‎ ‎‏سادات اگر از خود چیزی داشته باشند و بتوانند خرج خود را در‏‎ ‎‏آورند دولت باید آنها را به کار وادارد به طور اجبار و از صندوق‏‎ ‎‏دولت به آنها نباید چیزی بدهد و این قانون مقدس اگر عملی شود‏‎ ‎‏تخم گدایی از کشور برچیده می شود نه آنکه گدایی راه می افتد.‏

‏     فرق دیگر که میان سادات و غیر سادات است آن است که‏‎ ‎‏سادات از مالیات صد بیست که آن را خمس می گویند باید ببرند و‏‎ ‎‏فقرای دیگر از مالیات زکاتی باید ببرند این یکی از مصارف بودجه‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 50

‏است و از برای گیرنده شرایطی است یکی از آنها آن است که‏‎ ‎‏مالیات را در راه تخلف از قانون کشور خرج نکند که در این‏‎ ‎‏صورت از صندوق دولت به او چیزی نمی توان داد بلکه اگر به طور‏‎ ‎‏آشکارا از قانون اسلام متخلف است گرچه پول دولت را در آن راه‏‎ ‎‏خرج نکند باز مشکل است مال دولت را به مصرف او‏‎ ‎‏رساندن.(58)‏

‏ ‏

*  *  *

اقامۀ حکومتی عدل گستر

‏بنابراین، بر تمام مسلمانان و پیشاپیش آنان بر علمای روحانی و‏‎ ‎‏طلاّب حوزه های علمیّۀ اسلامی واجب است که علیه سمپاشیهای‏‎ ‎‏دشمنان اسلام، به هر وسیلۀ ممکن، قیام کنند، تا اینکه بر همگان‏‎ ‎‏آشکار شود که اسلام برای اقامۀ حکومتی عدل گستر آمده است.‏‎ ‎‏چه، در این آیین، قوانین مربوط به امور مالی، از قبیل مالیات و‏‎ ‎‏بیت المال و شیوۀ جمع آوری مالیات از همۀ اقشار و طبقات‏‎ ‎‏جامعه، به طرز عادلانه ای تدوین و تنظیم شده است.(59)‏

‏ ‏

*  *  *

احکام و وسایل گسترش حق و عدالت در جامعه

‏با توجّه به مطالبی که پیشتر ذکر شد، مبنی بر اینکه اسلام باید‏‎ ‎‏دارای تشکیلات اجرایی و سیستم حکومتی با تمامت شئون آن‏‎ ‎‏باشد، دیگر تردیدی نمی ماند که فقیه، هیچ گاه نمی تواند دژ استوار‏‎ ‎‏اسلام باشد ـ چنان که به دژ محکم پیرامون شهرها تشبیه شده‏‎ ‎‏است ـ مگر آنکه حافظ تمام ابعاد و شئون مختلف اسلام، از بسط‏‎ ‎‏عدالت و اجرای حدود الهی گرفته تا حفظ ثغور کشورهای‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 51

امر به معروف، کوششی برای توزیع عادلانۀ ثروتهای جامعه 

‏اسلامی و گرفتن خراج و مالیات و مصرف کردن آن در راه مصالح‏‎ ‎‏مسلمانان و تعیین والیان و فرمانداران در نواحی مختلف کشور‏‎ ‎‏باشد؛ و اگر چنین نباشد، نمی توان اسلام را، تنها، بیان احکام‏‎ ‎‏دانست و بس.‏

‏     آری، می توان گفت که اسلام عبارت است از یک نظام‏‎ ‎‏حکومتی با همۀ شئون و ابعاد آن؛ که در این صورت، احکام‏‎ ‎‏اسلامی، همانا قوانین آن نظام حکومتی است و در واقع یکی از‏‎ ‎‏شئون آن محسوب می شود. اصولاً، احکام، مطلوبیت ذاتی‏‎ ‎‏ندارند، بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای صحیح‏‎ ‎‏اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدالت در جامعه به‏‎ ‎‏کار می روند.(60)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع می کند، و نخست این‏‎ ‎‏را واجب می شمارد زیرا می داند که اگر امر به معروف و نهی از‏‎ ‎‏منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همؤ واجبات، از آسان‏‎ ‎‏گرفته تا مشکل، همگی برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است‏‎ ‎‏که امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛‏‎ ‎‏(یعنی جهاد اعتقادی خارجی) به اضافؤ بازگرداندن حقوق‏‎ ‎‏ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلی)؛ و‏‎ ‎‏کوشش برای اینکه ثروتهای عمومی و درآمد جنگی طبق قانون‏‎ ‎‏عادلانؤ اسلام توزیع شود، و صدقات(زکات و همؤ مالیاتهای‏‎ ‎‏الزامی یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع آوری و‏‎ ‎‏گرفته شود، و هم در موارد شرعی و صحیح آن به مصرف‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 52

‏برسد.(61)‏

‏ ‏

*  *  *

تعدیل ثروت، صلاح جامعه 

‏مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع‏‎ ‎‏ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و‏‎ ‎‏تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به‏‎ ‎‏طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست.(62)‏

24 / 11 / 56

‏ ‏

*  *  *

ضبط ثروتهای به ناحق تصرف شده 

سؤال: ‏]‏‏زمینهایی که گرفته اند، به مالکان قدیمی اش برگردانیده‏‎ ‎‏خواهد شد؟‏‏][‏

جواب:‏ مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی‏‎ ‎‏را روی هم انباشته بودند، بی آنکه مقررات اسلام را در خصوص‏‎ ‎‏توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و‏‎ ‎‏باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین‏‎ ‎‏اسلامی عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت‏‎ ‎‏و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف‏‎ ‎‏شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان‏‎ ‎‏محتاجان توزیع خواهیم کرد.‏

‏     در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملاً با این امر موافقیم‏‎ ‎‏ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد‏‎ ‎‏مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار‏‎ ‎‏گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 53

‏صنعتی که فعلاً در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ‏‎ ‎‏صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به‏‎ ‎‏صورت یک جامعۀ مصرفی درآورده است.(63)‏

4 / 2 / 57

*  *  *

‏ ‏

عدم باز پس دادن املاک گرفته شده از گردن کلفت ها

‏خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده‏‎ ‎‏است، حکومت اسلامی می آید و می گوید نه اینها را بدهید به‏‎ ‎‏خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد:‏‎ ‎‏شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال،‏‎ ‎‏خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این‏‎ ‎‏املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می گیریم؛ پولهای‏‎ ‎‏بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به‏‎ ‎‏دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت‏‎ ‎‏البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد.‏‎ ‎‏نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و‏‎ ‎‏امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی دانم ـ جوجه بده ـ‏‎ ‎‏نمی دانم ـ گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که‏‎ ‎‏همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است‏‎ ‎‏که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ماکشاورزی اش، یک ناحیه اش‏‎ ‎‏برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را.‏‎ ‎‏دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک‏‎ ‎‏مملکتی باشد مال خودمان باشد.(64)‏

20 / 9 / 57


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 54

احقاق حقوق مستمندان 

‏اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان‏‎ ‎‏می رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقۀ خودشان می رسند؛ ظلم‏‎ ‎‏و جور و ستم ریشه کن می شود. در جمهوری اسلامی زورگویی‏‎ ‎‏نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست، در جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏آزادی است، استقلال است. همۀ اقشار ملت در جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی باید در رفاه باشند. در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر‏‎ ‎‏رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند. در‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند، عدالت الهی‏‎ ‎‏بر تمام ملت، سایه می افکند آن چیزهایی که در طاغوت بود در‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی نیست.(65)‏

21 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

ایجاد فاصله بین فقیر و غنی نه منطقی است نه انصاف

‏این معنا در امروز دیگر عملی نیست که یک دسته ای آن بالاها‏‎ ‎‏باشند و همۀ چیزهایی را که بخواهند، به طور اعلی تحقق پیدا‏‎ ‎‏بکند؛ پارکها و اتومبیل ها و بساط. یک دسته هم این زاغه نشین ها‏‎ ‎‏باشند که اطراف تهران اند، و می بینید آنها را. این نمی شود، این نه‏‎ ‎‏منطق اسلامی دارد، نه منطق انصافی دارد، نه صحیح است.(66)‏

15 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

توجه به مستضعفین

‏و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت‏‎ ‎‏در متن اسلام انفجار پیدا بشود ـ یک وقت این است که در زمان‏‎ ‎‏طاغوت یک چیزی واقع می شد، خوب، می گفتند طاغوت است،‏‎ ‎‏و ماها هم به آنها می گفتیم که ان شاءالله اسلام اگر تحقق پیدا بکند،‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 55
‏کارها ان شاءالله درست می شود، و حالا هم همان معنا را می گوییم،‏‎ ‎‏یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یأسی پیدا‏‎ ‎‏بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بِکشیم‏‎ ‎‏یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم‏‎ ‎‏نزدیکشان بکنیم ـ اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام،‏‎ ‎‏هیچ قدرتی نمی تواند خاموشش کند. و این خطری است برای این‏‎ ‎‏طبقه ای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به‏‎ ‎‏همۀ کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت می کنم که شما‏‎ ‎‏فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مأیوس‏‎ ‎‏بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همۀ شما و همۀ ما از بین خواهیم‏‎ ‎‏رفت. باید فکری بنشینید بکنید خودتان، خودتان فکر بکنید، البته‏‎ ‎‏آنها فکر نکنند، ما فکر می کنیم، اینطور نیست که ما فکر نکنیم. ما‏‎ ‎‏با وجوه شرعیه، با ولایت الهیه با آنها عمل می کنیم.‏

‏     من در نجف هم که بودم، در مصاحبه ای که از لوموند آمدند‏‎ ‎‏کردند، گفتم به آنها که وضعمان چه جوری است. خودمان از‏‎ ‎‏اینهایی که دارای کذا و کذا هستند حساب می کشیم و حسابهایشان‏‎ ‎‏را رسیدگی می کنیم. اسلام اینطور نیست که همچو اجازه بدهد که‏‎ ‎‏این دسته آنطور، و آن دسته آنطور، ابداً اسلام همچو اجازه ای‏‎ ‎‏نداده. اینها باید حسابهایشان کشیده بشود، اینها اصلاً حساب‏‎ ‎‏نداشتند با اسلام. رباخوارها باید حسابشان کشیده بشود در‏‎ ‎‏موقعش، البته حالا هم می کنند، اما باید به طور صحیح بشود. در‏‎ ‎‏هر صورت، شما متوجه باشید به اینکه ما می دانیم این گرفتاریها‏‎ ‎‏را. و من می دانم که در بعضی از جاها ‏‏[‏‏چه می شود‏‏]‏‏.(67)‏

3 / 8 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 56

2ـ1ـ2ـ2 حکومت اسلامی حکومت عدالت است

‏ ‏

زمامدار باید عالم به قانون و عادل باشد

‏اکنون، سزاوار است بگوییم که چون حکومت اسلامی، حکومتی‏‎ ‎‏مبتنی بر قانون است، آن هم فقط قانون الهی، که برای اجرای‏‎ ‎‏احکام و بسط عدالت در سراسر جهان مقرّر شده است، زمامدار‏‎ ‎‏این حکومت، ناگزیر، باید دو صفت مهمّ را که اساس یک‏‎ ‎‏حکومت الهی است دارا باشد، و ممکن نیست یک حکومت‏‎ ‎‏مبتنی بر قانون تحقّق یابد مگر آنکه رهبر و زمامدار آن واجد این‏‎ ‎‏دو صفت باشد:‏

‏1) علم به قانون‏

‏2) عدالت.(68)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

اخذ مالیات براساس موازین 

‏چون حکومت اسلام حکومت قانون است، قانون شناسان، و از آن‏‎ ‎‏بالاتر دین شناسان، یعنی فقها، باید متصدی آن باشند. ایشان‏‎ ‎‏هستند که بر تمام امور اجرایی و اداری و برنامه ریزی کشور‏‎ ‎‏مراقبت دارند. فقها در اجرای احکام الهی امین هستند. در اخذ‏‎ ‎‏مالیات، حفظ مرزها، اجرای حدود امینند. نباید بگذارند قوانین‏‎ ‎‏اسلام معطل بماند، یا در اجرای آن کم و زیاد شود. اگر فقیه‏‎ ‎‏بخواهد شخص زانی را حد بزند، با همان ترتیب خاص که معین‏‎ ‎‏شده باید بیاورد در میان مردم و صد تازیانه بزند. حق ندارد یک‏‎ ‎‏تازیانه اضافه بزند، یا ناسزا بگوید، یک سیلی بزند، یا یک روز او‏‎ ‎‏را حبس کند. همچنین اگر به اخذ مالیات پرداخت، باید روی‏‎ ‎‏موازین اسلام، یعنی بر وفق قانون اسلام عمل کند. حق ندارد یک‏‎ ‎‏شاهی اضافه بگیرد. نباید بگذارد در بیت المال هرج و مرج واقع‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 57

‏شود، و یک شاهی ضایع گردد.(69)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

3ـ1ـ2ـ2 اجرای عدالت هدف انقلاب اسلامی ایران

‏ ‏

اجرای عدالت اجتماعی

‏ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رأی‏‎ ‎‏مردم، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با ارادۀ خداست‏‎ ‎‏موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند، وقتی‏‎ ‎‏ببینند عدالت را می خواهد اجرا بکند. خدا می خواهد عدالت در‏‎ ‎‏بین مردم اجرا بشود. خدا می خواهد که به حال این ضعفا و طبقۀ‏‎ ‎‏سوم یک فکری بشود نه مثل حالا که همۀ قدرتها را روی هم‏‎ ‎‏گذاشتند، یک عده ای می خورند تا تُخَمه می کنند، یک عده ای از‏‎ ‎‏گرسنگی ریختند اطراف تهران، و نه آب دارند و نه برق دارند و نه‏‎ ‎‏نان دارند و نه چیزی دارند. می خواهد عدالت باشد!‏

‏     بله، اینها هی صدای عدالت اجتماعی و احکام مبین اسلام ‏‏]‏‏را‏‎ ‎‏][‏‎ ‎‏می گویند؛ این حرفها را می زنند اما ادعاست. می آیند در مقابل‏‎ ‎‏ملت و توبه می کنند لکن فریب است این! فریب نباید بخورد این ‏‎ ‎‏ملت و نمی خورد. «تا حالا ما اشتباه کرده بودیم و از این به بعد‏‎ ‎‏دیگر اشتباه نمی کنیم»! کی همچو التزامی داده که شما اشتباه‏‎ ‎‏نکنید. اشتباه که نبوده، عمداً این مال ملت را دادید به امریکا و‏‎ ‎‏شوروی خورده است! عمدی است این کارها، اشتباهی نیست.‏‎ ‎‏می دانید دارید چه می کنید عالِم عامِد! با همۀ توجه به اینکه این‏‎ ‎‏مالْ مالِ ملت است و این امریکا دشمن این ملت است، و این مالِ‏‎ ‎‏ملت را به این دشمنِ ملت مجانی دادید. شما عالِمید نه اینکه‏‎ ‎‏اشتباه بوده! بعد از این هم همین کارها را می کنید، و ممکن است‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 58

‏که بعد از این باز بیایید بگویید من اشتباه کردم! شما اشتباه نکردید؛‏‎ ‎‏شما عمداً مال این ملت را به دیگران دادید برخلاف مصلحت ملت.‏

‏     ‏‏و ما یک حکومتی می خواهیم که روی مصالح این ملت کار‏‎ ‎‏بکند... یک دولتی تشکیل بدهیم؛ دولتش مشکل نیست؛ خیال‏‎ ‎‏می کنند اینها که ما از آسمان می خواهیم یک دولتی بیاوریم؛ نخیر‏‎ ‎‏تویِ همین زمین اشخاصی هستند که می توانند به عدالت رفتار‏‎ ‎‏کنند؛ اشخاصی هستند که شریف هستند. در همین زمین، در همین‏‎ ‎‏ایران، در همین خارج، در همین داخل، ما داریم اشخاصی که اینها‏‎ ‎‏می توانند اداره بکنند مملکتشان را؛ می توانند که عدالت کنند بین‏‎ ‎‏مردم؛ می توانند مردم را به عدالت وادار کنند؛ می توانند تنظیم کنند‏‎ ‎‏امور مملکت را ـ نه به این اختلاف و این به هم خوردگی که الآن‏‎ ‎‏هست؛ می توانند اقتصاد مملکت را مهار کنند.(70)‏

21 / 8 / 57

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

4ـ1ـ2ـ2 عدالت بین مناطق، اقوام و اقلیتها

‏ ‏

رفتار عادلانه با ارامنه

سؤال: ‏[‏‏شما طی بیاناتتان فرمودید که حکومت جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏بنا خواهید کرد. آیا ممکن است بفرمایید موقعیت ارامنه در‏‎ ‎‏حکومت اسلامی آینده چگونه خواهد بود؟ با در نظر گرفتن اینکه‏‎ ‎‏ارامنه مسیحی هستند؟‏‏]‏

جواب:‏ بله؛ ارامنه که در آنجا هستند سابقه دارند و همیشه اینها‏‎ ‎‏وضعشان مثل سایر مردم بوده که در ایران بودند و مشغول زراعت‏‎ ‎‏و کسب و کارند. بعدها هم آنها از همۀ آزادیها بهره مند خواهند بود‏‎ ‎‏و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد.(71)‏

16 / 10 / 57


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 59
 

ترجیح ندادن طبقه ای بر طبقۀ دیگر

‏اسلام طبقه ای را بر طبقۀ دیگر ترجیح نداده است. اسلام گرایش‏‎ ‎‏مادیگری ندارد. اسلام تمام طبقات را مساوی دانسته است؛ فقط‏‎ ‎‏به تقوا مردم را بر دیگری ترجیح داده است.(72)‏

26 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

رفتار عدالت گونه با همۀ اقشار

‏برنامۀ دولت اسلامی آن است که همۀ بشر به سعادت برسند؛ و‏‎ ‎‏همه در کنار هم به طور سلامت و رفاه زندگی کنند. اسلام با همۀ‏‎ ‎‏کشورهایی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد؛ دولت‏‎ ‎‏اسلامی با همۀ ملتها و با همۀ دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط‏‎ ‎‏صحیح داشته باشد؛ در صورتی که آنها متقابلاً احترام دولت‏‎ ‎‏اسلامی را مراعات کنند.‏

‏     برنامۀ جمهوری اسلامی این است که یک دولتی به وجود بیاید‏‎ ‎‏که با همۀ قشرها به عدالت رفتار کند؛ و امتیاز بین قشرها ندهد،‏‎ ‎‏مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند. ما اگر موفق بشویم و‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی را با محتوای اسلام پیاده کنیم و یک حکومت‏‎ ‎‏اسلامی به تمام معنا در ایران بپا کنیم، این الگو خواهد شد از برای‏‎ ‎‏همۀ کشورها که معنی دمکراسی را به آن معنای حقیقی، نه به آن‏‎ ‎‏معنای طرحی بدون حقیقت، و معنی آزادی را به آن معنای‏‎ ‎‏حقیقی، نه به آن معنایی که برای اغفال دیگران است.(73)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

فرق نگذاشتن مابین فقیر و غنی، کرد و ترک و لر...

‏اسلام برنامه اش این است که مابین فقیر و غنی و نمی دانم، کُرد و‏‎ ‎‏ترک و لُر و اینها فرق نگذارد. همه برادر و همه برابر، و برای همه‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 60

‏است. و شما باز همین نهضتی را که دارید، نهضت اسلامی، با‏‎ ‎‏همان نیت اسلامی و نهضت اسلامیش ادامه بدهید و امیدوارم که‏‎ ‎‏موفق بشویم به اینکه این جمهوری اسلامی را آن طوری که اسلام‏‎ ‎‏می خواهد ما پیاده کنیم. و اگر چنانچه آن طور بشود، مطمئن باشید‏‎ ‎‏که برای همه قشرها رفاه هست؛ هم در اینجا، و هم در آن‏‎ ‎‏طرف.(74)‏

18 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

اعطای حقوق اقلیتها براساس قوانین 

‏اقلیتها یک وقت گفته می شود به اقلیتهای مذهبی که در ایران این‏‎ ‎‏اقلیتها هست. آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و‏‎ ‎‏حقوقشان به حسب قوانین داده می شود. و در حکومت اسلامی‏‎ ‎‏آنها در رفاه و آسایش و آزادی هستند.(75)‏

26 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

حاکم حق ندارد به یک منطقه توجه بیشتری بکند

‏اگر یک همچو حکومت اسلامی که در آرزوی ماست، آمال‏‎ ‎‏ماست، آمال اسلام است، آمال ائمۀ اسلام و خلفای اسلام از اول‏‎ ‎‏بوده است، اگر یک همچو حکومتی پیدا بشود، من مطمئنم که این‏‎ ‎‏صحبتهای حق من و حق تو از بین خواهد رفت. برای اینکه همه‏‎ ‎‏یک روال اند. همه یک جور حق دارند. حق ندارد حاکم و ولیّ امر‏‎ ‎‏در وقت، یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیۀ دیگر. حق‏‎ ‎‏ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند.‏‎ ‎‏حق ندارد حتی یک جایی را کمتر از جای دیگر فرض کنید که‏‎ ‎‏خیابان کشی کند یا اسفالت کند. اگر یک همچو حکومتی که آرزوی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 61

‏ماست پیدا بشود، گمان نکنم که نه کرد و نه ترک و نه فارس و نه‏‎ ‎‏عرب ونه سایرین این مسائل را پیش بیاورند. این مسائل از اینجا‏‎ ‎‏پیش آمده است که دولتها اسلامی نبودند، اجحاف می کردند.(76)‏

26 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

محرومیت زدایی از روستاها

‏این ملت یک ملت زنده است، یک ملتی است که دنیا الآن رویش‏‎ ‎‏حساب می کند. این ایرانی بود که همسایه هایش هم قبولش‏‎ ‎‏نداشتند. این ایرانی بود که فقط با لفظ، با لفظ آقای آریامهر یک‏‎ ‎‏تبلیغاتی برایش می شد و الاّ کجا چیز داشت، همه اش وابستگی،‏‎ ‎‏همه اش خرابی. سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الاّ‏‎ ‎‏شهرستان ها آن هم تهران عمدتاً که مورد توجه بود و می خواستند‏‎ ‎‏آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند، آنها خوش بگذرانند،‏‎ ‎‏این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد.‏‎ ‎‏این بدبخت ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را‏‎ ‎‏ببرند بین راه هم بمیرند. دولت الآن مشغول است برای راه درست‏‎ ‎‏کردن و مشغول است برای بیمارستان درست کردن و برای مدرسه‏‎ ‎‏درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است، چندین‏‎ ‎‏هزار کیلومتر راه درست شده است. همۀ اینها را آقایان نشسته اند‏‎ ‎‏توی خانه شان می گویند هیچی نشده است. چی چی می خواهید‏‎ ‎‏بشود؟(77)‏

25 / 5 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ایران کشوری است که باید کشاورزی اش اساس همه کارها باشد.‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 62

رسیدگی به وضعیت روستاییان

‏آن عده ای که می گویند از نظر کشاورزی نمی شود خودکفا شد،‏‎ ‎‏اطلاع دقیق ندارند. روستاییان هم سعی کنند به شهرها نیایند و در‏‎ ‎‏روستاهای خود بمانند. چون آنها که  نمی خواهند مثل بالا‏‎ ‎‏شهریهای ما زندگی کنند، پس در روستاها بمانند. ان شاءالله دولت‏‎ ‎‏به وضع آنها رسیدگی می نماید. ان شاءالله جهادسازندگی بتواند‏‎ ‎‏محرومیتهایی را که روستاییان دارند بتدریج رفع نماید.(78)‏

28 / 9 / 62

*  *  *

‏ ‏

5ـ1ـ2ـ2 عدالت اجتماعی علت بعثت و هدف انبیاء

‏ ‏

ایجاد عدالت اجتماعی

‏پیغمبرها تاریخشان معلوم است، اینها آمده اند که بسیج کنند این‏‎ ‎‏مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان‏‎ ‎‏بنشانند، و عدالت اجتماعی درست کنند.(79)‏

5 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

زحمات انبیا برای اجرای عدالت اجتماعی

‏اینها از همان ریشه های شیطانند، اینها اولاد شیطانند. اینها همان‏‎ ‎‏وسوسه های شیطانی را می کنند. اینهایی که وارد می شوند در‏‎ ‎‏مزارع، وارد می شوند در کارخانه ها و جوانها را از کار باز می دارند،‏‎ ‎‏به اعتصاب وا می دارند، اینها همان از ریشه های شیطانند. آن در‏‎ ‎‏باطن ما هست. ما را نمی گذارد که جهاد بکنیم. اینها هم در ظاهر‏‎ ‎‏اینها را نمی گذارند جهاد بکنند. باید شیطانها را بشناسید. تا‏‎ ‎‏نشناسید نمی توانید دفاع کنید از خودتان. شیطان خودتان را‏‎ ‎‏بشناسید. شیطان باطن خودتان را بشناسید. شیطانهای خارجی را‏‎ ‎‏هم بشناسید، تا بتوانید با آنها جهاد کنید. شیطان باطنی انسان خود‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 63

‏آدم است. خود انسان. آن نفسیت انسان. آن هواهای انسان. اینها‏‎ ‎‏قشرهای شیطانی است در انسان. جنود شیطانند اینها. آن را تا‏‎ ‎‏نشناسد انسان نمی تواند با آن مجاهده بکند. این انسانهایی هم که‏‎ ‎‏شیطانهایی هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا‏‎ ‎‏بکند در اینجا، و یک رژیم انسانی ـ اسلامی پیدا بشود. آن رژیمی‏‎ ‎‏که انبیا می خواستند، آن رژیمی که اولیای خدا می خواستند، همه‏‎ ‎‏زحمتهایشان برای این بود که انسان درست کنند. انسان که درست‏‎ ‎‏بشود رژیم حکومتی اش هم درست می شود. چیزهای دیگرش‏‎ ‎‏هم همه چیز درست می شود. همۀ زحمت انبیا برای این بود که‏‎ ‎‏یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک‏‎ ‎‏عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا‏‎ ‎‏برای این بود. اینها زحمتهای انبیا را می خواهند هدر بدهند.‏

‏     شما جوانها که ایستادید و با مشت محکم جمهوری اسلامی را‏‎ ‎‏خواستید، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد. شما‏‎ ‎‏کوشش کردید که اسلام باشد. اینها کوشش می کنند که نباشد. اینها‏‎ ‎‏جنود شیطانند. باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید. دفعشان‏‎ ‎‏کنید و هستند اینها. تا انسان هست همین مسائل هست.(80)‏

2 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

قیام به قسط

‏ما فردی بالاتر از خود انبیا نداریم. ما فردی بالاتر از ائمه نداریم ـ‏‎ ‎‏علیهم السلام ـ این فردها خودشان را فدا می کردند برای جامعه.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به‏‎ ‎‏آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم‏‎ ‎لِیَقوُمَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ‏؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند،‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 64

‏عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها‏‎ ‎‏از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود.‏‎ ‎‏دنبالش هم می فرماید: ‏وَ اَنْزَلْنَا الْحَدید‏. تناسبِ این چیست؟ تناسب‏‎ ‎‏این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با‏‎ ‎‏حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنی، اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک‏‎ ‎‏جامعه را تباه کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه‏‎ ‎‏کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین‏‎ ‎‏عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید.(81)‏

18 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

اصلاح جامعه توسط انبیاء

‏تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همۀ آنها این مسئله را‏‎ ‎‏داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد ـ‏‎ ‎‏بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا ـ وقتی که با‏‎ ‎‏مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی‏‎ ‎‏همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا‏‎ ‎‏کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ ‏لِیَقُومَ‎ ‎النّٰاسُ بِالْقِسْط‏، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا‏‎ ‎‏بکند. جانها را دادند، مالها را دادند، زحمتها کشیدند. نمی شود گفت‏‎ ‎‏پیغمبر یک شب وروز راحت خوابیده باشد. تمام زمان عمرش صرف‏‎ ‎‏این شد که با هر ترتیبی که می شود، با قرآن، با احادیث خودش، با‏‎ ‎‏کلمات خودش، با موعظه های خودش، ‏‏]‏‏جامعه رااصلاح کند.‏‏][ ‏‏وقتی‏‎ ‎‏ که می بیند نمی شود این، با شمشیر، با شمشیر می زند.(82)‏

18 / 6 / 60

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 65

بسط عدالت اجتماعی و جلوگیری از ظلم و جور

‏و اما طایفۀ دوم که نقشۀ موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و‏‎ ‎‏سیاست جدا می دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و‏‎ ‎‏سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ آنقدر که در حکومت و‏‎ ‎‏سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام‏‎ ‎‏عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها‏‎ ‎‏را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر‏‎ ‎‏حکومتهای جهان لکن با انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی. و خلفای‏‎ ‎‏اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و‏‎ ‎‏گسترده تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به‏‎ ‎‏اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از‏‎ ‎‏اسلام و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیارند.‏

‏     ... و آنچه گفته شده و می شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به‏‎ ‎‏معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری دنیایی مطرود‏‎ ‎‏است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید‏‎ ‎‏چنین کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن‏‎ ‎‏ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است،‏‎ ‎‏زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و‏‎ ‎‏ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و‏‎ ‎‏دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری ثروت و مال و‏‎ ‎‏قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که‏‎ ‎‏انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع‏‎ ‎‏مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامۀ عدالت اجتماعی،‏‎ ‎‏همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ‏‎ ‎‏صلی الله علیه و آله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 66

‏می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن از والاترین عبادات‏‎ ‎‏است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور‏‎ ‎‏لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این‏‎ ‎‏توطئه ها را خنثی نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک‏‎ ‎‏ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر را قطع نمایند.(83)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

2ـ2ـ2 رفاه عمومی

1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی و حمایت از محرومان و مستضعفان

1ـ1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مستضعفان در ماهیت اسلام است

‏ ‏

تعهد علمای اسلام و عدم سکوت در مقابل سیری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان

‏علمای اسلام موظفند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع‏‎ ‎‏ستمگران مبارزه کنند؛ و نگذارند عدؤ کثیری گرسنه و محروم‏‎ ‎‏باشند، و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت‏‎ ‎‏به سر ببرند. امیرالمومنین(ع) می فرماید من حکومت را به این‏‎ ‎‏علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد‏‎ ‎‏گرفته و آنها را ملزم کرده که در مقابل پرخوری و غارتگری‏‎ ‎‏ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستمدیدگان ساکت ننشینند و‏‎ ‎‏بیکار نایستند.(84)‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

پیاده کردن احکام اسلام موجب احقاق حق مستضعفین 

‏اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان‏‎ ‎‏می رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقۀ خودشان می رسند؛ ظلم‏‎ ‎‏و جور و ستم ریشه کن می شود. در جمهوری اسلامی زورگویی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 67

‏نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست، در جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏آزادی است، استقلال است. همۀ اقشار ملت در جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی باید در رفاه باشند. در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر‏‎ ‎‏رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند. در‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند، عدالت الهی‏‎ ‎‏بر تمام ملت، سایه می افکند آن چیزهایی که در طاغوت بود در‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی نیست.(85)‏

21 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

توجه به کارمندان و کارگران و مستضعفین

‏این اموری که شما می خواهید همۀ قشرها می خواهند؛ اینطور‏‎ ‎‏نیست که محرومیت منحصر به شما باشد. من اعتقادم این است که‏‎ ‎‏از شما محرومتر ما زیاد در ایران داریم. شما باز یک کاری دارید،‏‎ ‎‏اشتغالی دارید؛ عدد کثیری ـ اجتماع کثیری ـ از مردم هستند که این‏‎ ‎‏کار را هم ندارند و اینها با بدبختی در یک زاغه ها زندگی می کنند.‏‎ ‎‏شما زاغه های اطراف تهران را یک سَری به آن بزنید؛ توجه کنید‏‎ ‎‏ببینید اینها چه جور زندگی می کنند. ما به فکر همه هستیم، دولت‏‎ ‎‏به فکر همه هست لکن مسئله، مسئلۀ آسانی نیست.‏

‏     یک مملکت خراب، یک مملکت ویران، یک مملکتی که همۀ‏‎ ‎‏ذخایرش را به چپاول بردند حالا می خواهد تازه شروع کند، شروع‏‎ ‎‏به نوسازی. این شروع به نوسازی محتاج به وقت است؛ اینطور‏‎ ‎‏نیست که غفلت از حال مستمندان شده باشد و یا از حال کارگران‏‎ ‎‏شده باشد؛ خیر، ما همه به فکر شما هستیم. و ما ان شاءالله بعد از‏‎ ‎‏اینکه بتوانیم استقرار بدهیم جمهوری اسلامی را، اسلام در فکر‏‎ ‎‏کارمندان و در فکر کارگران و در فکر مستضعفین بیشتر است تا‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 68

‏فکر دیگری. شما مطمئن باشید که اگر ما توانستیم قدرت پیدا‏‎ ‎‏بکنیم و اسلام را به آنطور که هست پیاده بکنیم، برای همۀ شما و‏‎ ‎‏برای آنهایی که از شما خیلی بدتر هست زندگی شان، فکر خواهد‏‎ ‎‏شد.‏

‏     الآن راجع به خانه؛ البته من می دانم که شما هم بسیاری تان‏‎ ‎‏خانه ندارید لکن این مطلب اختصاص به شما ندارد. شما‏‎ ‎‏زاغه نشینها را ببینید که اینها چه جور زندگی می کنند. اگر آنها را‏‎ ‎‏ببینید به حال آنها ترحم می کنید. البته باید برای همه خانه تهیه‏‎ ‎‏بشود، برای همه زندگی تهیه بشود، برای همه وضع کار به طور‏‎ ‎‏عادلانه تهیه بشود؛ و این محتاج به یک مهلتی است. نمی شود یک‏‎ ‎‏مملکتی که خراب شده است و همه چیزش به باد رفته است حالا‏‎ ‎‏یکدفعه ما صبح بکنیم و بهشت درست بشود، و این یک امری‏‎ ‎‏است نشدنی.(86)‏

‏ ‏

27 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

کوشش برای رفاه طبقات محروم

‏وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و‏‎ ‎‏شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع‏‎ ‎‏بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر‏‎ ‎‏سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید، و به‏‎ ‎‏مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و‏‎ ‎‏به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیتهای سازنده به کار افتند‏‎ ‎‏و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند. ‏

‏     و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می کنم که ثروتهای‏‎ ‎‏عادلانۀ خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 69

‏روستاها و کارخانه ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است.‏

‏     و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم‏‎ ‎‏که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه‏‎ ‎‏است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت‏‎ ‎‏بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای‏‎ ‎‏زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر‏‎ ‎‏دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی‏‎ ‎‏بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.(87)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

2ـ1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مستضعفان اولویت و وظیفۀ دولت 

‏ ‏

بازگرداندن حقوق ستمدیدگان

‏خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع می کند، و نخست این‏‎ ‎‏را واجب می شمارد زیرا می داند که اگر امر به معروف و نهی از‏‎ ‎‏منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همؤ واجبات، از آسان‏‎ ‎‏گرفته تا مشکل، همگی برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است‏‎ ‎‏که امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛‏‎ ‎‏(یعنی جهاد اعتقادی خارجی) به اضافؤ بازگرداندن حقوق‏‎ ‎‏ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلی)؛ و‏‎ ‎‏کوشش برای اینکه ثروتهای عمومی و درآمد جنگی طبق قانون‏‎ ‎‏عادلانۀ اسلام توزیع شود، و صدقات (زکات و همۀ مالیاتهای الزامی‏‎ ‎‏یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع آوری و گرفته شود،‏‎ ‎‏و هم در موارد شرعی و صحیح آن به مصرف برسد.(88)‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 70

ارائه جواب مثبت به نیازهای مردم محروم

سؤال: ‏[‏‏نسبت به مسائل اقتصادی و اینکه شاید برنامه نباشد،‏‎ ‎‏حضرتعالی درخواست بیرون رفتن شاه را از سلطنت دارید، آیا اگر‏‎ ‎‏شاه سلطنت را رها کرد و اوضاع اقتصادی به همین شکل باقی‏‎ ‎‏ماند، آیا وضع عوض شده است؟‏‏]‏

جواب:‏ نه. اوضاع اقتصادی عوض خواهد شد و یک اقتصاد صحیح‏‎ ‎‏و سالم ما عرضه می کنیم و الآن اینها اقتصاد ما را ورشکست کرده‏‎ ‎‏و از بین برده اند. اینها خرجهایی کرده اند که خلاف مصلحت بوده‏‎ ‎‏است، دزدیهایی کرده اند که خیانت بوده است و برای حفظ خود به‏‎ ‎‏اشخاصی پولهایی بسیار گزاف داده است. ما تمام اینها را از بین‏‎ ‎‏می بریم و اطمینان داریم که دیگر اقتصادی عقب مانده نخواهیم‏‎ ‎‏داشت و به نیازهای مردم محروممان جواب مثبت خواهیم داد.(89)‏

21 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

تحقق اسلام واقعی، موجب سعادت و رفاه اقشار

‏شکرگزاری کنید برای این معنا؛ و این را حفظش کنید. این نهضت‏‎ ‎‏را حفظ کنید.‏

‏     با حفظ این نهضت همه به پیش خواهیم رفت. و اسلام آنطوری‏‎ ‎‏که هست، نه آنطوری که برای ما خارجیها معرفی کردند و ما هم‏‎ ‎‏باورمان آمد، آنطوری که هست، آنطوری که صدر اسلام بود،‏‎ ‎‏آنطور در خارج ان شاءالله تحقق پیدا بکند: سعادت برای همۀ‏‎ ‎‏اقشار. سلامت برای همۀ اقشار. رفاه برای همۀ اقشار. تعدی هیچ‏‎ ‎‏]‏‏نیست‏‏][‏‏ در دولت اسلامی. هیچ کس از حکومت نمی ترسد. برای‏‎ ‎‏اینکه حکومت کاری به مردم ندارد.(90)‏

30 / 2 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 71

رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام 

‏اگر مقصد این بود که زاغه نشینها از زاغه نشینی بیرون بیایند و یک‏‎ ‎‏سر و سامانی پیدا بکنند، این هم ان شاءالله می شود و با همت همه‏‎ ‎‏باید بشود، لکن باز مقصد این نیست. مقصد این است که کشور ما‏‎ ‎‏یک کشور اسلامی باشد؛ کشور ما در تحت رهبری قرآن، تحت‏‎ ‎‏رهبری پیغمبراکرم و سایر اولیای عظام، اداره بشود. رفتن‏‎ ‎‏مستکبرین مقدمه است. رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام‏‎ ‎‏است. ‏

‏     رژیم اسلامی مثل رژیمهای، مکتبهای مادی نیست، مکتبهای‏‎ ‎‏مادی تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت‏‎ ‎‏این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند ـ آنهایی که‏‎ ‎‏راست می گویند ـ اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام‏‎ ‎‏یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. مادیت‏‎ ‎‏را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب‏‎ ‎‏نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسان سازی‏‎ ‎‏آمده است. همۀ مکتبهای توحیدی برای انسان سازی آمده اند. ما‏‎ ‎‏مکلفیم انسان بسازیم.(91)‏

8 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

صرف قلم و گفتار برای خدمت به مستضعفین

‏برادرهای عزیز من، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و‏‎ ‎‏صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیان‏‎ ‎‏معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم! بیایید به‏‎ ‎‏هم بپیوندیم. بیایید تمام قلمها و تمام قدمها و تمام گفتار ما بر منافع‏‎ ‎‏این قشر مستضعف باشد. نگذارید خون این شهیدان هدر برود.‏‎ ‎‏نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی. نگذارید‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 72

‏ابرقدرتها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند. نگذارید توطئه های‏‎ ‎‏ابرقدرتها و خائنین رشد پیدا کنند. ای قشرهای روشنفکر و ای‏‎ ‎‏قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین‏‎ ‎‏صرف کنید. ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما، ای فرهنگیان ما،‏‎ ‎‏ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین‏‎ ‎‏تقویت کنید. شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون‏‎ ‎‏دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای‏‎ ‎‏خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران.‏‎ ‎‏نگذارید زحمات خودتان هدر برود. قلمها را در راه خدمت به این‏‎ ‎‏خلق به کار بیندازید؛ گفتار را در راه خدمت به مستضعفین، و‏‎ ‎‏اَعمال را در خدمت به مستضعفین.(92)‏

13 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عنایت داشتن به زاغه نشینان موجب خوشحالی است

‏و من وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند‏‎ ‎‏که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در‏‎ ‎‏زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت‏‎ ‎‏بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند‏‎ ‎‏طوری باشد که برای همه مهیا باشد. برای یکی تشریفات و برای‏‎ ‎‏یکی هیچی نباشد. و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا که هستند، و‏‎ ‎‏دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته‏‎ ‎‏باشند که این زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند‏‎ ‎‏اینطور ابتلائات را نداشته باشند.(93)‏

4 / 11 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 73

2ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مناطق محروم

1ـ2ـ2ـ2ـ2 سازندگی و محرومیت زدایی از روستاها، اولویت اول برنامه های دولت

‏ ‏

شروع اصلاحات از روستاها

‏و من امیدوارم که با این تحولی که الآن شده است و دست آنها‏‎ ‎‏کوتاه شده است و دست چپاولگرها کوتاه شده است و ملت ایران‏‎ ‎‏قیام کرد و جبّارها را خارج کرد و این چیزهایی هم که حالا هست،‏‎ ‎‏اینها هم از بین خواهند رفت و مملکت هم مال خودتان خواهد‏‎ ‎‏شد؛ و دولت هم اسلامی است، و اوّل برنامه اش این است که از‏‎ ‎‏روستاها و از آنجا شروع کنند به اصلاحات، و مشغول هم هستند؛‏‎ ‎‏لکن این قدر پریشانی زیاد است و این قدر آشفتگی زیاد است که‏‎ ‎‏اینها در عین حالی که همه مشغول اند نمی توانند برسند به این‏‎ ‎‏زودی. این البته باید با یک مهلتی باشد. و مسلَّماً ان شاءالله خواهد‏‎ ‎‏این میسَّر شد، ان شاءالله . خصوصاً برای مراکزی که نفت زیر‏‎ ‎‏پایشان است. این مراکزی که این ذخیره زیر پایشان است و اینها‏‎ ‎‏رُویَش نشسته اند گرسنگی می خورند. البته باید آنجاها همه‏‎ ‎‏درست بشود و در صدد هم هستند. آقای مدنی هم مورد رضایت‏‎ ‎‏ماست. امیدوارم که ایشان هم فعالیتهایشان را ادامه بدهند، دولت‏‎ ‎‏هم کمک بکند، و مسائل ان شاءالله حل بشود.(94)‏

18 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

3ـ2ـ2 نظارت و هدایت بازار

‏ ‏

حل مشکل گرانی

‏و بحمدالله دولت هم رو به این است که ان شاءاللّٰه مطالب را اصلاح‏‎ ‎‏بکند، گرانی را رفع بکند، ارزاق مردم خصوصاً، ارزاق مردم که‏‎ ‎‏موجب گرفتاری مردم است و ناراحتی بسیاری هم هست. البته‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 74

‏ناراحتی در طبقۀ بالاست، آنهایی که گرانی برایشان چیزی نیست‏‎ ‎‏آنهاست که هی به مردم تزریق می کنند که ارزانی نیست و چه و‏‎ ‎‏کذا. در هر صورت امیدواریم که ان شاءاللّٰه این مسئله هم حل‏‎ ‎‏بشود، این مشکل هم حل بشود، و سایر مشکلات هم ان شاءاللّٰه‏‎ ‎‏حل بشود.(95)‏

7 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

برنامه ریزی مناسب برای رفاه عامه 

‏برنامه ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامۀ مردم توأم با حفظ‏‎ ‎‏شعائر و ارزشهای کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظریها و‏‎ ‎‏افراط گراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک‏‎ ‎‏جامعۀ انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در‏‎ ‎‏جهت توسعۀ صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از‏‎ ‎‏تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور‏‎ ‎‏کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و‏‎ ‎‏قیمت.(96)‏

11 / 7 / 67

*  *  *

‏ ‏

4ـ2ـ2 توقیف و مصادره اموال نامشروع

‏ ‏

ضرورت مصادره اموال اختلاس گران 

‏شورای انقلاب اسلامی به موجب این مکتوب مأموریت دارد که‏‎ ‎‏تمام اموال منقول و غیرمنقول سلسلۀ پهلوی و شاخه ها و عمال و‏‎ ‎‏مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطۀ غیرقانونی از‏‎ ‎‏بیت المال مسلمین اختلاس نموده اند، به نفع مستمندان و کارگران‏‎ ‎‏و کارمندان ضعیف مصادره نمایند و منقولات آن در بانکها با‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 75

‏شماره ای به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و‏‎ ‎‏غیرمنقول ـ از قبیل مستغلات و اراضی ـ ثبت و مضبوط شود تا به‏‎ ‎‏نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد در ایجاد مسکن و کار و‏‎ ‎‏غیر ذلک. به جمیع کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور‏‎ ‎‏دستور می دهم که آنچه از این غنایم به دست آورده اند در بانک با‏‎ ‎‏شمارۀ معلوم بسپرند. و به دولت ابلاغ نمایید که این غنایم، مربوط‏‎ ‎‏به دولت نیست و امرش با شورای انقلاب است، و آنچه مأمورین‏‎ ‎‏دولت به دست آورده اند یا می آورند، باید به همین شماره به بانک‏‎ ‎‏تحویل دهند. و کسانی که از این اموال چیزی به دست آورده اند،‏‎ ‎‏باید فوراً به کمیته ها یا بانک تحویل دهند و متخلفین مورد مؤاخذه‏‎ ‎‏خواهند بود.(97)‏

9 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

ملی شدن اموال مصادره ای و اعطاء آن به مستمندان 

‏ما تهران که بودیم این مطلب را گفتیم به اینها که باید کلیۀ دارایی ـ‏‎ ‎‏دارایی نمی گوییم که دارایی آنها بوده است ـ کلیۀ آن چیزهایی که‏‎ ‎‏محمدرضاخان و پدرش و اتباع اینها غصب کردند از این ملت،‏‎ ‎‏باید همۀ اینها ملی بشود و به صرف مستمندها برسد؛ هیچ‏‎ ‎‏ارتباطی به دولت ندارد؛ غنیمتی است به دست آمده است... این‏‎ ‎‏ملت مسْلم. غنایم مال اینهاست و باید به اینها داد: مستمندان،‏‎ ‎‏اینهایی که صدمه دیدند، آنهایی که کشته داده اند، آنهایی که جوان‏‎ ‎‏داده اند، پیرزنهایی که جوانهایشان از بین رفت. این غارتگری اینها‏‎ ‎‏را، باید برای اینها زندگی تأمین کرد. و زاید هم هست، خیلی زاید‏‎ ‎‏است. یک مملکت را می شود اداره کرد با این دزدیهای اینها! این‏‎ ‎‏مقداری است که حالا در خود ایران به دست می آید. آن مقداری‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 76

‏که خارج است که اخیراً نوشته بود روزنامه که در این اخیر، در این‏‎ ‎‏آخر ـ یک همچو تعبیری، حالا درست یادم نیست ـ که 15 میلیارد‏‎ ‎‏یا 23 میلیارد دلار! میلیارد! 23 میلیارد دلار یعنی 23 هزار میلیون‏‎ ‎‏دلار! اگر اینها را پهلوی هم بچینند تا کرۀ مشتری هم خواهد رفت!‏‎ ‎‏اینطور، اینطور پهلوی هم یکی یکی بچینند. این قلمهایی است که‏‎ ‎‏این آخری برده اند خارج؛ در بانک سوئیس چه دارند خدا می داند!‏‎ ‎‏نمی توانیم ما بفهمیم. این قلمی که گفتم مال خود این مردیکه است‏‎ ‎‏ـ نه مال خودش و اتباعش ـ مال خود اوست. ماهی پنجاه میلیون‏‎ ‎‏فرح خانم از نفت می گرفته! پنجاه میلیون، سی میلیون سی میلیون‏‎ ‎‏از نفت می گرفته! حالا از جاهای دیگر چه می گرفته؛ در تمام‏‎ ‎‏شرکتهایی که در ایران بوده است اینها شریک بودند، سهیم بودند.‏‎ ‎‏سهیم بودند نه اینکه خریدند! صاحب کارخانه ها یا برای اینکه‏‎ ‎‏مردم را بچاپند اینها را شریک کردند یا اینکه اگر اشخاصی بودند‏‎ ‎‏که اهل چاپیدن نبودند، برای اینکه محفوظ باشند از مأمورین‏‎ ‎‏ساواک و امثال ذلک اینها را شریک قرار دادند که شریک دزد‏‎ ‎‏باشند... رفیق قافله هم بشوند!(98)‏

15 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم مصادره ثروتهای نامشروع

‏امور باید موافق اسلام باشد. ثروت اگر ثروتی است که مخالف‏‎ ‎‏اسلام است، مصادره خواهد شد؛ حساب خواهد شد. این املاکی‏‎ ‎‏که گفته شد که مصادره می شوند و دولت چه می کند املاک مردم‏‎ ‎‏نیست. عبارت از زمینهای مواتی که دولت سابق بدون اینکه مالک‏‎ ‎‏باشد فروخته است؛ یا اشخاصی بدون اینکه مالک شده باشند‏‎ ‎‏فروخته اند. اینها هست. نه اینکه یک کسی خودش زمینی را احیا‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 77

‏کرده، و بروند از او بگیرند. این حرفها نیست در کار؛ اسلام این‏‎ ‎‏حرفها را ندارد که برای هوای نفس اشخاص مال مردم را از آنها‏‎ ‎‏بگیرد ‏‏[‏‏چنین‏‏]‏‏ نیست. مال مردم روی حقوق حقۀ شرعی و روی‏‎ ‎‏موازین الهی باید درست بشود. و اگر موازین الهی عمل بشود،‏‎ ‎‏همۀ امور درست می شود.(99)‏

8 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

رعایت حدود اسلام در مورد مصادره و مشروعیت مالکیت

‏مسأله مالکیت به یک معنا ـ مالکیت هم مشروع ، هم مشروط ـ‏‎ ‎‏محترم است، لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری می خواهد‏‎ ‎‏بکند و مالکیت از هر جا بخواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش‏‎ ‎‏این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال‏‎ ‎‏مردم، استثمار بی جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و‏‎ ‎‏مرزی ندارد؛ اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد،‏‎ ‎‏یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد، این را غلط نسبت دادند. من‏‎ ‎‏نمی دانم این کس که گفتید نسبت داده است، کی است و چرا‏‎ ‎‏نسبت داده است؟ مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی‏‎ ‎‏موازین باشد، محترم است ـ چه ما مرتجع باشیم، چه نباشیم. ‏

‏     و مالکیت غیرمشروع محترم نیست. اینهایی که اندوخته کردند‏‎ ‎‏و هیچ حسابی نداشتند و هیچ موازینی نداشتند، مالهای مردم را‏‎ ‎‏اینها اندوخته کردند، مالهای مردم مصادره باید بشود. لکن این‏‎ ‎‏معنا باید معلوم بشود که مصادرۀ اموال روی موازین اداری، روی‏‎ ‎‏موازین قانونی باید باشد. اگر بنا باشد که هر کس برسد، بریزد و‏‎ ‎‏مصادره کند، این هرج و مرج است. هرج و مرج نباید ‏‏]‏‏باشد‏‏][‏‏ در‏‎ ‎‏یک مملکتی که حالا شما انقلاب کردید، پس باید هرج و مرج هم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 78
‏باشد؟! هرج و مرج نباید باشد، باید روی موازین باشد.‏‎ ‎‏دادگاههای انقلاب هستند، وقتی که مراجعه کنید به آنها، که این‏‎ ‎‏سرمایه ها که اینها پیدا کردند از غیرمشروع بوده، آن رسیدگی‏‎ ‎‏می کند. چنانچه اگر غیر مشروع بوده، مصادره می کند. اما به مجرد‏‎ ‎‏اینکه فرض کنید که کسی بگوید که مال زاغه نشینان است، ما هم‏‎ ‎‏حالا هم می گوییم که مملکت اولیٰ هست به زاغه نشینان تا‏‎ ‎‏دیگران، اما معنایش این نیست که الآن زاغه نشینان بریزند و مردم‏‎ ‎‏را از خانه شان بیرون کنند، یا بگیرند جاها را. معنایش این است که‏‎ ‎‏روی موازین باید عمل بشود، به طوری که زاغه نشینها هم و عرض‏‎ ‎‏بکنم که خانه نشین بشوند و مُرفَّه باشند.‏

‏     در هر صورت ملاحظۀ این معنا باید بشود که الآن از هر جَوّی‏‎ ‎‏استفاده می کنند این اشخاصی که دشمن با شما هستند، از هر‏‎ ‎‏ترتیبی، از هر جَوّی استفاده و استفاده ها می کنند. یکیش هم این‏‎ ‎‏است که بریزند مردم را به هم، آنها بریزند بگیرند، آنها بریزند‏‎ ‎‏اخراج کنند، و این خودش یک اغتشاشی می شود. موازین باید‏‎ ‎‏داشته باشد. اسلام این طور نیست که هرج و مرج را بگوید که نه،‏‎ ‎‏هرج و مرج جایز است. اسلام حدود دارد و باید روی حدودش‏‎ ‎‏عمل بشود. اگر اشخاصی باشند که مال مردم را برده اند، هر کس‏‎ ‎‏نمی تواند برود مال را از او بگیرد که این مالِ مردم است، باید روی‏‎ ‎‏موازین باشد، روی موازین قانونی باشد. یا فرض کنید، مالی یا‏‎ ‎‏زمینی یا آپارتمانی یا هتلی مال مردم باشد و یک کسی از مال مردم‏‎ ‎‏درست کرده باشد، این هم باید روی موازین قانونی باشد، و به‏‎ ‎‏طور هرج و مرج نباشد. مسئلۀ مصادره، یک مسئله است، مسئله‏‎ ‎‏هرج و مرج، یک مسئلۀ دیگر. آقایان باید توجه داشته باشند که به‏‎ ‎‏مجرد اینکه یک چیزی به گوششان خورد و مطلب را هم درست‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 79

‏نفهمیدند چیست، بریزند و بشکنند ، و عرض بکنم که مصادره‏‎ ‎‏کنند و بعد هم اعلام کنند که ما با قوّۀ قهریّه مقابله خواهیم کرد.‏‎ ‎‏خوب، این معنایش هرج و مرج است. همانی است که می خواهند‏‎ ‎‏یک عده ای که این مملکت این طوری بشود، به هرج و مرج کشیده‏‎ ‎‏بشود. آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بکنند.(100)‏

‏ ‏

13 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

مصادره طبق موازین

‏شما خیال نکنید که حالایی که انقلاب شده، پس ما هر کاری دلمان‏‎ ‎‏می خواهد بکنیم. ضد انقلابها جزء شماها می شوند، شما هم‏‎ ‎‏نمی شناسید آنها را، تحریک هم می کنند. می ریزید، می شکنید و‏‎ ‎‏یک مملکت را این طوری نمایش می دهید که اینجا هرج و مرج‏‎ ‎‏است. این مملکت هرج و مرجی است، هر کس هر کاری دلش‏‎ ‎‏می خواهد بکند. هر کس هم هر خانه ای را می خواهد بگیرد و هر‏‎ ‎‏هتلی را هم می خواهد بگیرد؛ اینها صحیح نیست. اینها را من‏‎ ‎‏نصیحت می کنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به‏‎ ‎‏ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر‏‎ ‎‏کاری هر کسی دلش می خواهد بکند. نه موازین قانونی هست، نه‏‎ ‎‏موازین شرعی هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسیدگی‏‎ ‎‏هست، هر که، هر کس را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که‏‎ ‎‏ناباب است، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود‏‎ ‎‏عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است. کاری نکنید‏‎ ‎‏که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند. حکومت‏‎ ‎‏وحشیگری دارند.‏

‏     باید شما الآن همۀ جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 80

‏را باید حفظ بکنید. آداب اسلامی این است که، هر کسی موظف‏‎ ‎‏بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هر‏‎ ‎‏کس هر کاری، هر کمیته ای دلش می خواهد هر کاری بکند. از او‏‎ ‎‏بپرسند چرا؟ می گوید انقلاب است. هر پاسداری هر کاری دلش‏‎ ‎‏می خواهد بکند، از او بپرسند، می گوید انقلاب است. هر جوانی هر‏‎ ‎‏کاری می خواهد بکند، می گوید انقلاب است. معنایش این است که‏‎ ‎‏اصلاً انقلاب ـ آن هم، انقلاب اسلامی ـ هرج و مرج است. انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی، حکومت جنگل است. این غلط است، باید موازین داشته‏‎ ‎‏باشد. روی موازینش. همان طوری که دیدید، مال بسیاری از این‏‎ ‎‏اشخاصی که ثابت شده است که اینها اموالشان، اموال غیرمشروع‏‎ ‎‏بوده است، مصادره شده است و به بیت المال برگشته است، آنجا‏‎ ‎‏هم همین طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتی دارید به اینکه این‏‎ ‎‏آدم مال مردم را مصادره کرده، باید بروید بگویید.(101)‏

13 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

فقط اموال غیر مشروع مصادره شود

‏یک مسئلۀ دیگر هم هست و آن است که حساب اینها کشیده‏‎ ‎‏خواهد شد؛ ولی با یک صبر، با یک حوصله. حساب این‏‎ ‎‏سرمایه دارهایی که بزرگ اند و معلوم است که این سرمایه دارها‏‎ ‎‏روی مشروعیت به این زیادی نمی شوند، اینها را حسابشان را‏‎ ‎‏می کشند و آن مقداری را که غیرمشروع است، ازشان مصادره‏‎ ‎‏می کنند. اما نه معنایش این است که شما بگویید که حالایی که بنا‏‎ ‎‏شد چه باشد، پس تا یک هتلی ما دیدیم از یک کسی است، بریزیم‏‎ ‎‏و بگیریمش، دیگر هیچ موازین نداشته باشد. باید موازین داشته‏‎ ‎‏باشد، نه اینکه هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکند، و هر کس‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 81

‏هر جور عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است.‏

‏     انقلاب اسلامی؛ معنایش این است که متحول شده است یک‏‎ ‎‏مملکت طاغوتی که هر کس می خواست ظلم بکند می کرد به‏‎ ‎‏اتّکال سرنیزه می کرد؛ مبدَّل شده است به یک مملکت اسلامی که‏‎ ‎‏روی موازین اسلامی عمل می شود.(102)‏

13 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

مصادره براساس موازین شرع

‏اگر مصادره می شود باید روی موازین اسلامی باشد. اگر مال‏‎ ‎‏دیگری را، هرچه باشد، مال او باشد و از او به اسم مصادره‏‎ ‎‏بگیرند، این خلاف بیعتی است که شما با اسلام کردید. اگر یک‏‎ ‎‏دادگاهی مال یک شخصی را که احراز نکرده است که این مال از‏‎ ‎‏طریق حرام آمده پیش او، از چپاول آمده پیش او، بخواهد آن را‏‎ ‎‏مصادره کند، با آن بیعتی که کرده است که من اسلامی هستم،‏‎ ‎‏مخالفت کرده. اگر یک وجب زمین مصادره بشود و از مردم گرفته‏‎ ‎‏شده باشد بدون میزانهای شرعی، برخلاف این معاهده ای است‏‎ ‎‏که با اسلام ما کردیم. اگر یک نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف‏‎ ‎‏موازین به او یک تعدی بشود، هر که این کار را بکند، و این‏‎ ‎‏معاهده ای که کرده است، مخالفت کرده.(103)‏

‏ ‏

11 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

مصادره توسط مسئول ذیربط

‏مصادرۀ اموال متجاوزین از طرف افراد غیرمسئول و یا محاکم‏‎ ‎‏غیر صالحه شدیداً محکوم است. تمام مصادرات باید از روی‏‎ ‎‏موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاهها باشد و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 82
‏هیچ کس حق دخالت در اینگونه امور را ندارد. متخلفین باید‏‎ ‎‏شدیداً مؤاخذه شوند.‏

‏     ‏‏زمینها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این‏‎ ‎‏موضوع، محاکم صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسی حق تجاوز به‏‎ ‎‏زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و اصولاً اشخاص غیرمسئول‏‎ ‎‏حق دخالت در اینگونه امور را ندارند، ولی اطلاعات خود را‏‎ ‎‏دربارۀ زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را‏‎ ‎‏غصب نموده اند به مسئولین امور برسانند، و اگر کسی برخلاف‏‎ ‎‏موازین اسلامی و قانونی اقدامی بنماید شدیداً قابل تعقیب است.‏

‏     بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار‏‎ ‎‏خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع‏‎ ‎‏گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و‏‎ ‎‏بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان‏‎ ‎‏خصوصاً شاه و خاندان و دار و دستۀ کثیفش در سراسر ایران را به‏‎ ‎‏روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کرده اند، اموال شاه‏‎ ‎‏خائن را به چه کسانی داده اند؟ آیا راست است که بنیاد‏‎ ‎‏مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه‏‎ ‎‏ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً‏‎ ‎‏برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته اند کار‏‎ ‎‏نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می کنند، بر‏‎ ‎‏دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند.(104)‏

1 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

مصادره مطابق با حکم شرع

‏می آیند می گویند که زمینهای مردم و باغات مردم را غصب‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 83

‏می کنند و هیچ جا هیچ کس هم دخالت در این امر نمی کند.‏‎ ‎‏می گویند این گروههای هفت نفری که گفته شده به آنها، اعلام‏‎ ‎‏کردند بر آنها، دولت هم اعلام کرده است که باید در آن چیزهایی‏‎ ‎‏که غیر مشروع است دخالت نکنند، آنها دخالت می کنند و هیچ‏‎ ‎‏اعتنا به این مسائل نمی کنند. می گویند مصادرۀ اموال مردم، بیجا‏‎ ‎‏مصادره می شود اموال مردم بدون اینکه جهت شرعی داشته‏‎ ‎‏باشد. شما باید توجه داشته باشید. ‏

‏     و من از ائمۀ جمعه در همۀ بلاد می خواهم، و علمایی که هم در‏‎ ‎‏آن بلاد هستند همراهی کنند و گروههایی را تعیین کنند برای‏‎ ‎‏رسیدگی به این امور، رسیدگی به حال این افرادی که می خواهند‏‎ ‎‏آشوب درست کنند.(105)‏

3 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

مصادره برخلاف موازین اسلام، ممنوع

‏من اعلام می کنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که بر‏‎ ‎‏خلاف دستورات اسلامی است، دروغ گفته است. و هر کس که به‏‎ ‎‏من نسبت بدهد که من راضی هستم به اینکه یک وجب از زمین‏‎ ‎‏مردم غصب بشود، برخلاف موازین اسلامی اخذ بشود، یا یک‏‎ ‎‏شاهی از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازین اسلامی‏‎ ‎‏نداشته باشد، یا یک محاکمه بشود بر خلاف موازین اسلامی، یا‏‎ ‎‏یک تازیانه به کسی زده باشد برخلاف مصالح اسلامی، من از آنها‏‎ ‎‏بَری هستم. و خدای تبارک و تعالی هم بَری است.(106)‏

18 / 10 / 59

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 84
 مجاز بودن مصادره فقط پس از ثبوت دقیق حکم از نظر شرع

‏هیچ کس حق ندارد در مالِ کسی چه منقول و چه غیرمنقول، و در‏‎ ‎‏مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر‏‎ ‎‏به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از‏‎ ‎‏نظر شرعی.(107)‏

24 / 9 / 61

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

نظارت دولت و قوه قضائیه بر مصادره ها

‏جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی‏‎ ‎‏کشور، و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با‏‎ ‎‏سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. و لازم است در سراسر‏‎ ‎‏کشور، در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها هیأتهایی‏‎ ‎‏را که مورد اعتماد و وثوق می باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ‏‎ ‎‏شود که شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که‏‎ ‎‏به حقوق و اموال آنان سر می زند بدین هیأتها ارجاع نمایند و‏‎ ‎‏هیأتهای مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم، و آنان با ارجاع شکایات‏‎ ‎‏به مقامات مسئول و پیگیری آن متجاوزین را موافق با حدود و‏‎ ‎‏تعزیرات شرعی مجازات کنند.‏

‏     باید همه بدانیم که پس از استقرار  حاکمیت اسلام و ثبات و‏‎ ‎‏قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات  خداوند قادر کریم‏‎ ‎‏و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ و‏‎ ‎‏پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل‏‎ ‎‏قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای‏‎ ‎‏نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و‏‎ ‎‏اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود.‏

‏     باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 85

‏آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همۀ جهات به‏‎ ‎‏کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را‏‎ ‎‏پشتیبان خود بدانند، و قوۀ قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدل‏‎ ‎‏و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی‏‎ ‎‏و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و‏‎ ‎‏کشور خود بدانند.(108)‏

24 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

مصادره اموال قاچاقچیان‎ ‎

‏اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین‏‎ ‎‏مردم است، در حکم مفسد فی الأرض و مصداق ساعی در ارض‏‎ ‎‏برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از‏‎ ‎‏این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضایی معرفی کنند. و‏‎ ‎‏همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند‏‎ ‎‏که به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلهای‏‎ ‎‏کار افراد وارد شوند که نه خانۀ امن و تیمی است و نه محل‏‎ ‎‏توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادر کننده و اجرا‏‎ ‎‏کنندۀ چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.(109)‏

24 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

عدم مشروعیت مصادره قبل از قطعیت حکم

‏ [‏‏... به عرض عالی می رساند، بررسیهای انجام شده نشان می دهد‏‎ ‎‏که اموال منقول و غیرمنقول بعضی افراد به عناوین مختلف، که‏‎ ‎‏مستند به احکام کلی بعضی از حکام محترم شرع می باشد، توقیف‏‎ ‎‏و گاهی ضبط می گردد. بنابرآنچه گفته می شود، بعضی از احکام‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 86

‏یاد شده را به حضرتعالی نسبت می دهند، که به تشخیص این ستاد‏‎ ‎‏با فرمان اخیر مغایر است. نظر مبارک را بیان فرمایید. عبدالکریم‏‎ ‎‏موسوی اردبیلی ـ میرحسین موسوی‏‏]‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏     دربارۀ توقیفها مطلب همان است که در بیانیۀ هشت ماده ای‏‎ ‎‏آمده است. و پیش از تعیین تکلیف شرعی در محاکم، هرگونه‏‎ ‎‏دخل و تصرف، خلع ید، سرپرست گذاشتن، و غیره مشروع‏‎ ‎‏نیست. و اگر حکمی و یا دستوری مخالف آن باشد، اعتبار ندارد. و‏‎ ‎‏ستاد در جلوگیری آن اقدام قاطع نماید. و در صورت نسبت‏‏]‏‏دادن‏‎ ‎‏][‏‎ ‎‏چیزی به اینجانب، تا از شخص اینجانب سؤال نشده است باید ‏‎ ‎‏ترتیب اثر ندهند؛ زیرا بسیاری از امور که به اینجانب نسبت داده ‏‎ ‎‏می شود بر خلاف واقع است.(110)‏

13 / 11 / 61

*  *  *

‏ ‏

حفظ اموالی که در معرض خطر است

‏راجع به اموال، اگر اموالهایی هستند که واقعاً در معرض این اند که‏‎ ‎‏اگر چنانچه رسیدگی به آنها نشود از بین برود، همان طوری که‏‎ ‎‏آقای محمدی فرمودند، خوب، این یک مسئله ای است که برای‏‎ ‎‏خاطر آنها، ولی غایب باید آن کار را بکند، واجب است برایش که‏‎ ‎‏این کار را بکند، برای اینکه، از امور حسبیه است، و بعضی وقتها‏‎ ‎‏واجب است این امر را انجام دادن، برای حفظ اموال آنها، حفظ‏‎ ‎‏کنند آنها را، اموالی که در معرض خطر است، در مظان از بین رفتن‏‎ ‎‏است، بفروشند و برایشان نگه دارند، همین طوری که آقای‏‎ ‎‏موسوی گفتند. و ان شاء الله این کارها را انجام می دهید.(111)‏

18 / 11 / 61


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 87

5 ـ2ـ2 سایر وظایف و اختیارات دولت اسلامی 

‏ ‏

صرف بودجه در مصالح کشور

‏که عمدۀ مصرف بودجه است پس از دادن بودجۀ سادات و فقرای‏‎ ‎‏صرف در مصالح کشور است در تأسیس ادارات کشوری و لشکری و‏‎ ‎‏ساختمانهای مقتضی برای وزارتخانه ها و توسعۀ معارف و فرهنگ و‏‎ ‎‏دایرۀ تبلیغات و ساختن راهها و پلها و بیمارستانها و مدارس و کشیدن‏‎ ‎‏خطوط آهن در موقع مقتضی و آنچه در عظمت کشور و معمور شدن‏‎ ‎‏آن دخالت دارد و از این قبیل است تهیۀ ساز و برگ ارتش به هر طوری‏‎ ‎‏دولت صلاح می داند و جملۀ کلام آنچه برای اداره کردن کشور در‏‎ ‎‏داخل مملکت و برای حفظ عظمت و استقلال خارجی دخالت دارد از‏‎ ‎‏بودجۀ دولتی باید تهیه شود و اگر دایرۀ حسابداری جمع و خرج‏‎ ‎‏بودجۀ دولت اسلامی را درست بکند خواهد دانست که این بودجه‏‎ ‎‏تکافؤ برای همۀ مصارف لازمه می کند علاوه بر این بودجۀ اجباری که‏‎ ‎‏باید دولت اگر مردم ندادند با قوۀ جبریه از آنها بگیرد در اسلام‏‎ ‎‏مالیاتهای بسیاری به طور اعانه و اختیار هست که اگر ادارۀ تبلیغات‏‎ ‎‏جریان صحیح پیداکند ممکن است بودجۀ مملکت مضاعف شود.(112)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

اجازه دخالت ولی فقیه جامع الشرایط در امور شخصی مردم 

‏در این مورد باید گفت که در جواز دخالت فقیه در امور شخص‏‎ ‎‏غیرفقیهی که تصدّی امری از امور جامعۀ اسلامی برای او جایز است‏‎ ‎‏اشکالی نیست، زیرا نهایت آنچه که می توان از ادلّۀ شرعی در این مورد‏‎ ‎‏استفاده کرد این است که شخص عادل و نیز فردِ ثقه مجازند جهت‏‎ ‎‏فروش اموال یتیمان اقدام کنند و نهایت آنچه که ممکن است از آن‏‎ ‎‏دلایل برداشت کرد جوازِ مطلقِ تصرّف در اموال ایتام، با در نظر گرفتن‏‎ ‎‏مصلحت آنان، برای شخص عادل و فرد مورد اعتماد است. امّا هیچ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 88

‏دلیلی مبنی بر اینکه آنان بر یتیمان و اموال ایشان ولایت داشته باشند‏‎ ‎‏وجود ندارد، چه رسد به اینکه آن دو‏‏[‏‏یعنی شخص عادل و فرد ثقه‏‏]‏‎ ‎‏به منزلۀ امام ـ علیه السلام ـ و یا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و همچون‏‎ ‎‏آن بزرگواران ولیّ بر ایتام باشند؛ چنان که بحث آن پیشتر گذشت.(113)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

3ـ2 سیاستهای اقتصادی دولت

1ـ3ـ2 برخی سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی (وضعیت اقتصادی دولت پهلوی)

1ـ1ـ3ـ2 سوءاستفاده وبهره برداری شخصی حکمرانان از بیت المال

‏ ‏

جمع کردن حاصل دسترنج مردم در بانکهای اروپا و امریکا

‏نتیجۀ دیگری که نویسنده از مقدمات بیهودۀ خود گرفته آن است‏‎ ‎‏که می گوید 3ـ (به خزانۀ دولت زیانهای بزرگ رسانیده) و در بیان‏‎ ‎‏آن می گوید: (وقتی فلان سوداگر و بازرگان می خواهد مالیات‏‎ ‎‏بدهد می بیند پول است نه جان است که آسان بتوان داد اینجاست‏‎ ‎‏که تا بشنود دادن مالیات اعانت ظلم است اگر هم هیچ عقیده‏‎ ‎‏نداشته باشد به فکر دین می افتد می گوید باید مأمور وصول را‏‎ ‎‏فریب داد یا به وسیلۀ رشوه قانعش کرد که این مالیات را نگیرد).‏

‏     ‏‏خوب است یک نظری بکنید که بیت المال کشور و خزانۀ دولت‏‎ ‎‏در چه راههایی صرف می شود و در مقابل آن چه نتیجه هایی برای‏‎ ‎‏کشور و توده گرفته می شود تا به خوبی روشن شود که این زیانها که‏‎ ‎‏به خزانۀ دولت وارد می شود از کجا است و توده را کی بی علاقه بدان‏‎ ‎‏مالیات کرده.‏

‏     مردم اگر ببینند کارمندان دولت و مأمورین شهربانی و ارتش‏‎ ‎‏مملکت هر کدام به نوبۀ خود وظیفۀ اخلاقی خود را انجام می دهند‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 89
‏آنها احتیاجات اداری توده را با معقولیت رفع می کنند واینها حفظ‏‎ ‎‏جان و مالشان را از دزد و غارتگر می نمایند و حفظ انتظامات داخلی‏‎ ‎‏کشور را می کنند و اینان عظمت کشور را تأمین و حفظ تعدیات‏‎ ‎‏اجانب را می کنند اگر تمام بشر جمع شود که زیان به خزانۀ مملکتی‏‎ ‎‏بزند ممکن نیست از این راه بتواند زیانی وارد کند چطور ممکن‏‎ ‎‏است تاجر در مقابل حفظ چند میلیون ثروت خود سالی چند صد‏‎ ‎‏تومان ندهد یا کشاورز در مقابل حفظ جان و مال و ناموس خود از‏‎ ‎‏سالی چند کیلو گندم یا چند تومان پول خودداری کند شما یک‏‎ ‎‏همچو دولت که کارمندانش به وظیفۀ قانونی کشور رفتار کنند نشان‏‎ ‎‏بدهید تا مالیات را مردم از روی خوشنودی و رضایت بدهند و کسی‏‎ ‎‏هم نتواند حرفی بزند و اگر بزند به سخن او ارجی نگذارند لکن‏‎ ‎‏وقتی مردم می بینند حاصل دسترنج آنها در بانکهای اروپا و امریکا‏‎ ‎‏جمع می شود برای معدودی دزد خیانتکار به کشور که چند روزی‏‎ ‎‏کرسی وزارت را به حیله بازی اشغال کردند می خواهید مالیات را دو‏‎ ‎‏دستی تقدیم کنند وقتی ملت دید مالیات دولت عوض آنکه در ساز‏‎ ‎‏و برگ ارتش کشور خرج شود در جیب چند نفر سرلشکر و سرهنگ‏‎ ‎‏می رود تا آنجا که از هفت هزار و ده شاهی حقوق ماهیانۀ یک سرباز‏‎ ‎‏نمی گذرند و به جای دادن حقوق به چند شلاق و فحش و گرفتن‏‎ ‎‏امضای چکی برگذار می شود باز می خواهید مردم به خزانۀ دولت‏‎ ‎‏زیان نرسانند.‏

‏     وقتی توده دید پاسبانهای شهربانی که باید حافظ امنیت شهر‏‎ ‎‏باشند در هر کوچه و خیابانی به جان مردم ریخته به نامهای مختلف‏‎ ‎‏آنها را سر و کیسه می کنند و مرکز شهربانی محل دسته بندی دزدها‏‎ ‎‏شده است باز می خواهید خزانۀ دولت یعنی جیب دزدها و‏‎ ‎‏خیانتکارها را پر کنند.(114)‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 90

اختلاس بیت المال

‏از آنجا که دایرۀ فکر عده ای از دایرؤ همین مسجد تجاوز نمی کند و‏‎ ‎‏جولان و گسترش ندارد، وقتی گفته می شود «اکل سحت»، یعنی‏‎ ‎‏حرامخواری فقط بقال سر کوچه به نظرشان می آید که،العیاذ بالله، کم‏‎ ‎‏فروشی می کند! دیگر آن دایرؤ بزرگ حرامخواری و غارتگری به نظر‏‎ ‎‏نمی آید که یک سرمایؤ بزرگ را می بلعند؛ بیت المال را اختلاس‏‎ ‎‏می کنند؛ نفت ما را می خورند؛ به نام نمایندگی کمپانیهای خارجی‏‎ ‎‏کشور ما را بازار فروش کالاهای گران و غیر ضروری بیگانه می کنند، و‏‎ ‎‏از  این راه پول مردم را به جیب خود و سرمایه داران بیگانه می ریزند.‏‎ ‎‏نفت ما را چند دولت بیگانه پس از استخراج برای خود می برند؛ و‏‎ ‎‏مقدار ناچیزی هم که به هیات حاکمؤ همدست خودشان می دهند، از‏‎ ‎‏طرق دیگر به جیب خودشان بر می گردد. و اندکی که به صندوق دولت‏‎ ‎‏می ریزد، خدا می داند صرف کجا می شود. این یک «اکل سحت» و‏‎ ‎‏حرامخواری در مقیاس وسیع و در مقیاس بین المللی است. «منکر»‏‎ ‎‏وحشتناک و خطرناکترین منکرات همین است. شما اوضاع جامعه و‏‎ ‎‏کارهای دولت و دستگاهها را دقیقاً مطالعه کنید تا معلوم شود چه «اکل‏‎ ‎‏سحت«های وحشتناکی صورت می گیرد. اگر زلزله ای در گوشؤ کشور‏‎ ‎‏رخ دهد، یک راه درآمد و حرامخواری به روی سود جویان حاکم باز‏‎ ‎‏می گردد تا به نام زلزله زدگان جیب خودشان را پر کنند. در قراردادهایی‏‎ ‎‏که حکام ستمکار و ضد ملی با دولتها یا شرکتهای خارجی می بندند،‏‎ ‎‏میلیونها از پول ملت را به جیب می زنند؛ و میلیونها از پول ملت را عاید‏‎ ‎‏خارجیان و اربابان خود می کنند. اینها جریانات سیل آسایی از‏‎ ‎‏حرامخوری است که پیش چشم ما صورت می گیرد؛ و هنوز ادامه‏‎ ‎‏دارد؛ چه در تجارت خارجی، و چه در به اصطلاح قراردادهایی که‏‎ ‎‏برای استخراج معادن یا بهره برداری از جنگلها و سایر منابع طبیعی‏‎ ‎‏بسته می شود؛ یا برای کارهای ساختمانی و راهسازی؛ یا خرید اسلحه‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 91

‏از استعمارگران غربی و استعمارگران کمونیست.(115)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

گرفتن مالیات از مردم و صرف آن برای ولخرجیهای خود

‏خیال می کنید این هیاهویی را که در رادیو راه می اندازند راست‏‎ ‎‏است؟ شما خودتان بروید از نزدیک ببینید که مردم با چه وضعی‏‎ ‎‏زندگی می کنند! در هر صدتا، دویست تا ده یک درمانگاه وجود‏‎ ‎‏ندارد! برای بیچاره ها و گرسنه ها فکری نشده است. مهلت هم‏‎ ‎‏نمی دهند که اسلام آن فکری را که برای فقرا کرده عملی کند. اسلام‏‎ ‎‏مشکلؤ فقر را حل کرده، و در راس برنامؤ خود قرار داده است:‏

‏     «‏انّما الْصَدَقاتُ لِلْفُقَراء‏» اسلام توجه داشته که باید اول کار فقرا را اصلاح‏‎ ‎‏کرد؛کار بیچاره ها را اصلاح نمود. لیکن نمی گذارند که عملی شود.‏

‏ملت بیچاره در حال فقر و گرسنگی به سر می برند، و هیات حاکمؤ‏‎ ‎‏ایران هر روز آنهمه مالیات را از مردم گرفته صرف ولخرجیهای خود‏‎ ‎‏می کند طیارؤ فانتوم می خرد تا نظامیان اسرائیل و عمال آن در کشور‏‎ ‎‏ما تعلیمات نظامی ببینند! اسرائیل که اکنون با مسلمانها در حال‏‎ ‎‏جنگ است ـ و کسانی که او را تایید  کنند، آنان نیز با مسلمانها در‏‎ ‎‏حال جنگ می باشند ـ به طوری پر و بالش در مملکت ما باز شده و‏‎ ‎‏به طوری مورد تایید دستگاه حاکمه قرار گرفته که نظامیان او برای‏‎ ‎‏دیدن تعلیمات به کشور ما می آیند! مملکت ما پایگاه آنها شده! بازار‏‎ ‎‏ما هم دست آنهاست. و اگر به همین وضع باشد و مسلمانها به همین‏‎ ‎‏سستی بمانند، بازار مسلمین را ساقط خواهند کرد.(116)‏

‏ ‏

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 92

خرج بودجه مملکت به عیاشی در فرنگ

‏همیشه علمای بزرگ مخالفت می کردند؛ با قدرتها همیشه علمای‏‎ ‎‏بزرگ مخالفت می کردند برای اینکه می دیدند که این مخالفین، این‏‎ ‎‏قلدرها، بودجۀ مملکت را خرج عیاشیهای فرنگشان و کذا می کنند؛‏‎ ‎‏قرض می کنند به عهدۀ این ملت و می روند به عیاشی.(117)‏

1 / 4 / 50

*  *  *

‏ ‏

اجحاف و خرج تراشی‎ ‎

‏از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند تسهیلاتی‏‎ ‎‏است که برای مسافرت دو هزار نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل‏‎ ‎‏شده است، و به هر یک پانصد دلار ارز داده اند و قریب هزار و‏‎ ‎‏دویست تومان تخفیف در بلیت هواپیما داده اند؛ به مقصد آنکه‏‎ ‎‏این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صددرصد‏‎ ‎‏ضداسلامی است شرکت کنند. در مقابل، برای زیارت حجاج‏‎ ‎‏بیت الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و‏‎ ‎‏خرج تراشیها که نمی شود.(118)‏

اردیبهشت 1342

*  *  *

‏ ‏

سفرهای متعدد از پول ملت بیچاره

‏یک بساط درست می کنند، بساط حزبی ـ این بساطی است که‏‎ ‎‏دارید می بینید. هر روز راه می افتند به یک جایی از پول این ملت‏‎ ‎‏بیچاره. آخر این ملت گرسنه... خدا می داند که من گاهی وقتها که‏‎ ‎‏به فکر می افتم که این آتیۀ ما، این زمستانِ آتیه چه خواهد شد،‏‎ ‎‏خوب ناراحتم؛ ما ناراحتیم. اینها امسال دیگر آیا نان دارند،‏‎ ‎‏ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست؛ علوفه هم حتی‏‎ ‎‏ندارند. چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر بدبخت؟‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 93

‏من نمی دانم چه خواهد شد. آیا دولتها در فکر هستند که حالا که‏‎ ‎‏زراعت اینها را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست‏‎ ‎‏شده، از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیر کنند این بیچاره ها را؟ یا باز‏‎ ‎‏اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفرْ دیگر نیست که‏‎ ‎‏سر گرسنه به بالین بگذارد! روزی چند نفرش پیش من می آیند ـ‏‎ ‎‏منی که هیچکاره ام.(119)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

انتقال ثروتهای مملکت به بانکهای خارجی

‏حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با‏‎ ‎‏وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحۀ ممکنی با وی وجود‏‎ ‎‏ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن‏‎ ‎‏خواهد بود که محاکمۀ شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او‏‎ ‎‏ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل‏‎ ‎‏ساخته است.(120)‏

4 / 2 / 57

*  *  *

‏ ‏

استفاده از بهره نفتی

‏در کجا، کجا، کجا، محله هایی است که مال این اشخاصی است که‏‎ ‎‏برای خاطر «اصلاحات ارضی» و زمین خوردن زراعت، اینها از‏‎ ‎‏دهاتشان پاشدند هجوم آوردند به تهران؛ و شاید در شهرستانهای‏‎ ‎‏دیگر هم باشد؛ اما تهران مهمش است؛ آمدند به تهران و پناه‏‎ ‎‏آوردند به تهران؛ برای اینکه ارتزاق کنند بیچاره ها. این وضع‏‎ ‎‏زندگی این بیچاره هاست در تهران؛ در یک مرکزی که کاخهای اینها‏‎ ‎‏تا کجا رفته!‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 94

‏     آن وقت این یک زندگی است که اینها دارند، یک زندگی هم آن‏‎ ‎‏عائلۀ این آقا دارد که همین چند روز من خواندم، در یک جایی‏‎ ‎‏نوشته بود که یک ویلایی یکی از این خواهرهایش در کجا تهیه‏‎ ‎‏کرده است به چند میلیون دلار، آنش را یادم نیست، اینکه یادم‏‎ ‎‏مانده این است که پنج میلیون دلار هم برای گلکاری این ویلا‏‎ ‎‏ایشان خرج کردند! پنج میلیون! یعنی سی و پنج میلیون تومان‏‎ ‎‏خرج! من نمی توانم تصور کنم که یعنی چه. گفتند پنج میلیون دلار‏‎ ‎‏خرج گلکاری و تزیینات گل این ویلا برای این خانم شده است آن‏‎ ‎‏یک زندگی است که ملت دارند، این یک زندگی؛ از کجا پیدا شده؟‏‎ ‎‏از اینجا که ایشان به امر امریکا گفته «اصلاح ارضی» بکنید؛ یعنی‏‎ ‎‏بازار برای ما درست بکنید! اجناس ما زیاد است، باید توی دریا‏‎ ‎‏بریزیم، بدهیم به شما پول بگیریم! از آن طرف، از این بهرۀ نفتی که‏‎ ‎‏آنها آنقدر را می برند، یک مقدار آن را هم خود اینها می خورند و‏‎ ‎‏می برند و عرض می کنم که این عیاشیها را می کنند.(121)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

بیرون بردن ارزهای ملت از کشور

‏اوضاع طوری است که ایشان را مأیوس کرده است. دیگر ایشان از‏‎ ‎‏وضع خودش مأیوس است و تصریح هم می کند به اینکه من‏‎ ‎‏مأیوسم، و باید هم مأیوس باشد، لکن در این حالِ یأسش الآن‏‎ ‎‏دارد از یک طرف اموال ملت را می برد بیرون ـ جواهرات سلطنتی‏‎ ‎‏را می گویند با طیاره حمل کردند به خارج آن جزیره ای که برای‏‎ ‎‏کارهای زشت درست کرده بودند و خیلی چیزهای زیاد در اینجا‏‎ ‎‏خرج شده بود و مؤسسات زیاد، آنها را هم بعضی آقایان گفتند که‏‎ ‎‏فروخته است به شرکت نفت و پولهایش را حمل کرده است به‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 95

‏خارج ـ و از یک طرف هم حالا که مأیوس شده است افتاده است‏‎ ‎‏به کشتار دسته جمعی، و به هیچ کس رحم نمی کند.(122)‏

2 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

خارج کردن چندین بیلیون ارز ایران توسط عمال رژیم شاه

رژیم ‏همه چیز ما را به باد داد، همۀ مخازن ملی ما را به دیگران داد، همۀ‏‎ ‎‏نیروهای فعاله ما را نگذاشت ترقی بکند، فرهنگ ما را عقب راند ـ‏‎ ‎‏همه چیز ما را به باد داد... ما یک حکومت عادل می خواهیم، یک‏‎ ‎‏حکومتی می خواهیم که منافع مملکتمان خرج خود مملکت‏‎ ‎‏بشود؟‏

‏     ما هی می گوییم حکومت اسلامی، آقایان خیال می کنند‏‎ ‎‏حکومت اسلامی از آن طرف دنیا می آید! یک چیزی است که هیچ‏‎ ‎‏کس نمی تواند تصورش را بکند! ما می گوییم که یک دزدی را‏‎ ‎‏بردارند یک صحیح العملی را جای او بگذارند؛ خیلی مهم‏‎ ‎‏است؟!... پنجاه سال است که این مملکت را ـ همه چیزش را ـ از‏‎ ‎‏بین بردند. این را امریکایی ها آوردند سرِ کار و الآن دیگر در مشت‏‎ ‎‏آنهاست برای اینکه همۀ جهاتی که در ایران هست، چه از‏‎ ‎‏نیروهای فعالۀ آدمی و چه از مخازن زیرزمینی و چه آن اموال روی‏‎ ‎‏زمینی، همۀ اینها به باد فنا برود یا در جیب آنها برود یا در جیب‏‎ ‎‏همین طایفه برود. حالا که چندین بیلیون پول را از ایران خارج‏‎ ‎‏کردند که صورتهایش را آوردند و ما دیدیم، لابد شماها هم دیدید‏‎ ‎‏حالا تازه به فکر این افتادند که بعد از اینکه بردند و خوردند و از‏‎ ‎‏بین بردند، به فکر اینکه نه دیگر نباید بیرون ببریم! کجا نباید بیرون‏‎ ‎‏ببریم؟ بردند! تمام شد. آنکه مربوط به شاه و مربوط به کسانی که‏‎ ‎‏از دار و دستۀ شاه بود، این خائنها بردند. از هشتصد میلیون هر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 96

‏کدامشان دویست میلیون، سیصد میلیون دلار، دویست میلیون‏‎ ‎‏دلار، پانصد میلیون دلار، چقدر دلار بردند. یک صورت خیلی‏‎ ‎‏بلندی آوردند ما هم دیدیم که چه اشخاصی بردند. از نظامی گرفته‏‎ ‎‏است تا درباری گرفته تا وزرا گرفته تا اجزای سازمان امنیت گرفته‏‎ ‎‏ـ همینهایی که همه حول و حوش خودش بودند و این ملت را غارت‏‎ ‎‏کردند ـ پولهایشان را در بانکها گذاشتند، حالایی که می بینند‏‎ ‎‏احتمال این است که یکوقتی جلویشان را بگیرند پولهایشان را نقل‏‎ ‎‏کردند به خارج.‏

‏     ملت ایران نباید بگذارند که خود اینها بروند. خود اینها را باید‏‎ ‎‏بیخ گلویشان را بگیرند پولها را از آنها درآورند؛ اینها همه اش از‏‎ ‎‏مِلْک ملت ماست که به جیب اینها رفته. شاه اگر کنار هم برود باید‏‎ ‎‏بیخ گلویش را بگیرند، آنکه خورده است بگیرند از او. این جنایاتی‏‎ ‎‏که کرده باید عوضش را از او بگیرند.(123)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

جمع کردن منافع این مملکت در بانکهای خارج

‏اما اگر چنانچه یک شخصی باشد که خدمتگزار دیگران است،‏‎ ‎‏برای خاطر دیگران این مملکت خودش را به باد فنا داده، به تباهی‏‎ ‎‏کشیده، یک آدمی است که همه چیز ما را از دست داده و برده‏‎ ‎‏است از بین، همۀ منافعی که در این مملکت قابل این است که برده‏‎ ‎‏بشود و مردم از آن استفاده بکنند، خود ملت از آن استفاده بکند،‏‎ ‎‏ایشان یا خورده است یا داده به دیگران خورده اند؛ یا خودش در‏‎ ‎‏بانکهای خارج جمع کرده و مثل پدرش که جواهرات ایران را‏‎ ‎‏برداشت و رفت منتها انگلیس ها از او گرفتند بین راه و بردند، یا‏‎ ‎‏خودش برده است و پولهای ایران را، این شصت هزار نفری که‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 97

‏می گویند که جزء اشخاصی است که به او مربوط هستند و از‏‎ ‎‏رفقایش هستند و از فامیلش هستند و از اینها هستند، به اینها داده‏‎ ‎‏خورده اند، و یا به اربابها داده خورده اند، به کارتر و امثال کارتر و به‏‎ ‎‏امریکا و به دیگران داده. همۀ منافع ایران را ایشان از بین برده‏‎ ‎‏است. الآن شما... اگر حالا برود، ده ـ پانزده سال لازم است تا این‏‎ ‎‏مملکت با زحمت اشخاص صالح به پایۀ آن وقت برسد که ایشان‏‎ ‎‏نیامده بودند، که رضاشاه هم نیامده بود. این مدتی زحمت لازم‏‎ ‎‏دارد. خیال نکنید که حالا یک مملکتی را که این تهی کرده تا رفت‏‎ ‎‏بهشت برین بشود. این خراب کرده همه را. این مملکت را خراب‏‎ ‎‏کرده و به شکل یک ویرانه درآورده. الآن نه زراعتی این مملکت ما‏‎ ‎‏دارد، نه مراتعش دست مردم است و خودش دارد، نه جنگلهایش‏‎ ‎‏دست اینهاست. آبها را از بین بردند؛ این سدهایی که اینها درست‏‎ ‎‏کردند همه اش به منافع دیگران بوده. تا بیاید این مملکت دوباره‏‎ ‎‏برگردد به حال قبل از آمدن این آقا، مدتها زحمت دارد. مد تها‏‎ ‎‏مردم باید خون دل بخورند، جوانهای ما باید زحمت بکشند،‏‎ ‎‏متخصصین ما باید زحمت بکشند تا این را از این آشفتگی بیرون‏‎ ‎‏بیاورند، تا بعد بشود یک مملکتی که این آشفتگیهایی که الآن دارد‏‎ ‎‏ندارد؛ آن وقت نوسازی بخواهند بکنند.(124)‏

25 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

لزوم تحویل سپرده های شاه و... توسط بانکهای خارجی

‏از قرار اطلاع، دولت امریکا درصدد است که اسلحه و مهماتی را‏‎ ‎‏که در ایران است و در مقابل نفت به مردم ایران تحمیل کرده است،‏‎ ‎‏یا به سرقت ببرد (اگر تاکنون نبرده باشد، چنانچه بعضی از‏‎ ‎‏خبرگزاریها افشا کرده اند) و یا منفجر کند. بر افسران و درجه داران‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 98

‏ارتش و سایر نیروهای سه گانه است که از آن جلوگیری کنند، و بر‏‎ ‎‏ملت است که با ارتش در این امر همکاری کنند، و نگذارند بیش از‏‎ ‎‏این مال ملت را نابود و یا چپاول کنند. افسران محترم بدانند که‏‎ ‎‏مسامحه در این امر خیانت به کشور و اسلام است.‏

‏     کشاورزان محترم همت کنند و از اقدام برای کشت خصوصاً‏‎ ‎‏کشت دیمی غفلت نکنند. ممکن است مفسدین قحطی مصنوعی‏‎ ‎‏ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند.‏

‏     بانکهای اسلامی به کشاورزان به منظور ادامۀ کشاورزی‏‎ ‎‏قرض الحسنه بدهند، و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانکها‏‎ ‎‏تشریک مساعی نمایند تا جلوی توطئۀ شیطانی گرفته شود.‏

‏     به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام می شود که‏‎ ‎‏سپرده های شاه و بستگان او و سایر دزدان اموال ملت محروم را‏‎ ‎‏ـ که صورت اسامی بعضی از آنان تهیه شده است ـ از آنِ ملت‏‎ ‎‏است که اینان اختلاس نموده و از کشور خارج کرده اند؛ بانکها‏‎ ‎‏این وجوه سپرده شده را نباید به آنها تحویل دهند که بزودی‏‎ ‎‏مقامات صالحه علیه آنان اقامۀ دعوی خواهند کرد.(125)‏

25 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

انبار کردن مال ملت در بانکهای خارجه

‏شما بفرمایید که حالا این شخص که آمده توبه کرده ـ فرضاً عرض‏‎ ‎‏می کنم ـ این راضی است به اینکه بیاید اموالی را که از مردم برده پس‏‎ ‎‏بدهد و کارهایی که از قبیل چپاول هست، اینها را جبران بکند؟‏‎ ‎‏فرضاً که یک همچو کاری بکند و او مالی داشته باشد تا بتواند‏‎ ‎‏جبران کند ـ مال ملت را که نمی شود به خود ملت داد برای جبران‏‎ ‎‏مالهایی که اینها دارند! همه اش مال ملت است؛ مال خودشان‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 99

‏نیست. برداشتند و فرار کردند و در بانکهای خارجه انبار کردند.‏

‏     ‏‏و اگر ما دستمان رسید محاکمه اش می کنیم ‏‏]‏‏اگر‏‏][‏‏ توانستیم که‏‎ ‎‏بیاوریم او را به اینجا و محاکمه بکنیم یعنی تحویل ما دادند،‏‎ ‎‏محاکمه اش می کنیم ـ محاکمۀ حضوری؛ و اگر تحویل ندادند او را،‏‎ ‎‏ما محاکمۀ غیابی می کنیم، و او را محکوم می کنیم و آن مقداری که‏‎ ‎‏در ایران دارد از او می گیریم؛ آنی که در بانکها دارد اعلام می کنیم‏‎ ‎‏که این محکوم است و مال ملت است، حق ندارد بانک به‏‎ ‎‏محمدرضا بدهد چیزی را که از مردم خورده است. حالا ما فرض‏‎ ‎‏می کنیم که خیر، ایشان اموال شخصی دارد و آن اموال شخصی را‏‎ ‎‏به ارث از پدرش ـ فرض کنید ـ رسیده به او و آن اموال شخصی را‏‎ ‎‏می دهد و جبران می کند، خوب این ده سال حبسی که کرده و این‏‎ ‎‏قدرت انسانی را تلف کرده کی جبران می کند؟ کی می تواند جبران‏‎ ‎‏کند این ده سال حبس، پنج سال حبس این علما، این دانشمندان،‏‎ ‎‏این رجال سیاسی که اینها را به هدر داده است؟ یعنی در یک‏‎ ‎‏محفظه ای نگه داشته اینها را تا قوایشان هدر رفته؛ فعالیتهایشان‏‎ ‎‏هدر رفته. اینها دیگر جبران نمی خواهد! اگر یک کسی را هدر‏‎ ‎‏دادند همۀ زندگی اش را، اینها را جبران کی می کند؟ این همه‏‎ ‎‏جراحت که بر اشخاص، بر قلوب مؤمنین، بر قلوب پیرزنها،‏‎ ‎‏پیرمردها، جوانها وارد کرده است، اینها را کی جبران می کند؟(126)‏

13 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

بردن همه چیز ما

‏منافع ما، ‏‏[‏‏سرمایه‏‏]‏‏هایی که ما داشتیم، مخازن ما را بردند خوردند.‏‎ ‎‏الآن هم در بانکهای خارجی اینهایی که مال مخازن ما هستند ‏‎ ‎‏موجود است به اسم محمدرضاخان، به اسم عائلۀ او، به اسمِ ـ ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 100

‏مثلاً ـ آنهایی که وابستۀ به او هستند. همۀ ‏‏]‏‏داراییهای‏‏][‏‏ ما را آنها ‏‎ ‎‏برده اند. یک ملتی را فقیر کردند و از اینجا رفتند و فرار کردند.(127)‏

14 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

بردن ذخایر ما و گذاشتن آن در بانکها

‏یا آن حکومت که وقتی که می خواهد غذا بخورد، یک نان خشکی‏‎ ‎‏با نمک؟ شبی که صبح آن شب مولا امیرالمؤمنین ‏‏[‏‏به‏‎ ‎‏]‏‏شهادت‏‎ ‎‏می رسد، وقتی که به حسب نقل برایشان غذا می آورند می بیند که‏‎ ‎‏شیر آورده و نمک آورده ‏‏]‏‏است‏‎ ‎‏][‏‏و نان، نانی که او می خورده نه نان ‏‎ ‎‏سنگکی که شما می خورید؛ آن نانی که او می خورد، می فرماید ـ به ‏‎ ‎‏طوری که نقل شده است ـ که چه وقت دیدی که من دو تا خورش ‏‎ ‎‏داشته باشم که حالا آوردی؟! رفت نمک را بردارد، در نقل است ‏‎ ‎‏که قَسمش داد به جان خودش که شیر را بردارد؛ شیر را برداشت. ‏‎ ‎‏دو لقمه با نمک میل فرمود. و صبح آن روز هم به شهادت رسید. و ‏‎ ‎‏هیچ هم نگفت؛ هیچ هم نداشت. یعنی چیزهایی تهیه کرده بود با ‏‎ ‎‏دست خودش لکن همه وقف بود. بعد از آنکه آن نهر بزرگ را با ‏‎ ‎‏فعالیت خودش با دست خودش حضرت امیر حفر کرد، وقتی که ‏‎ ‎‏آب بیرون آمد فرمود: ‏بَشِّرِالْوَرَثَةَ‏ لکن برای ورثه هم نگذاشت، وقف ‏‎ ‎‏کرد. آیا آن طرز حکومت بهتر است، ‏‏[‏‏یا حکومتهای جائر ‏‎ ‎‏]‏‏آن ‏‎ ‎‏حکومتی که رسول الله کرد بهتر است، که وقتی که تو‏‏]‏‏ی‏‎ ‎‏][‏‏مجلس، ‏‎ ‎‏توی مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند، ‏‎ ‎‏می آمدند می گفتند کدام یکی از شما پیغمبر است، کدامتان ‏‎ ‎‏هستید؟ یا آنکه وقتی تشریفات طوری است که همه می فهمند ‏‎ ‎‏دارای این تشریفات، عبارت از حاکم است؟! حکومت اسلام این ‏‎ ‎‏است. البته ما نمی توانیم یک همچو حکومتی درست کنیم، ما قادر ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 101

‏نیستیم، لکن می توانیم یک مقداری نزدیک بشویم به آن حکومت. ‏‎ ‎‏می توانیم دست دزدها را قطع بکنیم. و تا حالا بحمدالله عمده شان ‏‎ ‎‏قطع شد دستشان. عمدۀ آنهایی که سران قوم بودند و ذخایر ما ‏‎ ‎‏را بردند و در بانکها گذاشتند، عمدۀ آنها دستشان دیگر از بردن ‏‎ ‎‏زیادی قطع شد. و امید است که دست ما برسد و ما بگیریم از آنها؛ ‏‎ ‎‏این که دزدیده اند و برده اند، بگیریم از آنها.(128)‏

15 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

سرقت جواهرات ما توسط شاه و پدرش‎ ‎

‏تمام فرهنگ ما را و اقتصاد ما را از بین بردند. حالا هم که فرار‏‎ ‎‏کردند، جواهرات ما را مقداری پدر برد و مقدار زیادی پسر؛ و‏‎ ‎‏پولهای ایران را در بانکهای خارجی متمرکز کرده اند و الآن‏‎ ‎‏قرضهای زیادی از ایران در ممالک خارجی به اسم اینها ثبت‏‎ ‎‏است. ولی بحمدالله ملت ما در یک زمانی بپاخاست و با خواست‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی دست آنها را از ذخایر ما کوتاه کرد. به خواست‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی دست اجانب از این مملکت کوتاه شد.(129)‏

‏ ‏

21 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

قرض صدها میلیون دلار از بانکهای مختلف

‏این مانع برداشته شد؛ اما پشت این سد، چه برای ما ماند؟ پشت‏‎ ‎‏این سد یک بدبختیهایی مانده است. صندوق دولت خالی است؛‏‎ ‎‏از تمام بانکها ـ آنطوری که دولت به ما اطلاع می دهد و آنطور‏‎ ‎‏هست ـ اینها هر چه توانستند قرض کردند. صدها میلیون دلار از‏‎ ‎‏بانکهای مختلف ایران، اینها قرض کردند و فرار کردند. همچو‏‎ ‎‏نیست که خیال کنید که اینها هم ساده رفتند؛ جواهرات ایران را‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 102

‏یک مقداری اش را آن پدر برد، یک مقداری اش را این پسر!‏‎ ‎‏بانکهای ما را خالی کردند و رفتند.(130)‏

7 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

خالی کردن بانکها توسط شاه و بستگان آن

‏بله، اگر این خانه خرابها رفته بودند و خزینۀ مملکت سر جایش‏‎ ‎‏بود، آن وقت می گفتیم به دولت، که خوب، شما که پول دارید و‏‎ ‎‏خزینه دارید، یاالله ، چرا نمی کنید؟ اما تهی کردند خزینه را، بردند‏‎ ‎‏همه را؛ دزدیدند، غارت کردند؛ خودشان و آن بستگانشان بانکها‏‎ ‎‏را خالی کردند، همه چیز ما را بردند و ما را به این حال فلاکت‏‎ ‎‏نشاندند. لکن من امیدوارم که به خواست خدا و به عنایتی که خدا‏‎ ‎‏به این مملکت دارد، به این مملکت اسلامی دارد، با خواست‏‎ ‎‏خدا، با همت همۀ برادرها، همۀ اقشار، این اشکالات رفع بشود، با‏‎ ‎‏یک مهلتی. باید ما همه صبر کنیم و مهلت به ما داده بشود.(131)‏

7 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

پولهای ما در بانکهای خارجی به اسم او و اتباع و عشیره اش

‏آن روزی که رضاخان رفت، رادیو دهلی اعلان کرد، که همین‏‎ ‎‏معنایی را که ما او را آوردیم، لکن خیانت کرد و چون خیانت کرد ـ‏‎ ‎‏از این جهت ـ او را بردیم. او را بردند؛ لکن چمدانهای جواهرات‏‎ ‎‏ایران را، که در آن چند روزی که دید باید برود جمع کرد و در‏‎ ‎‏چمدانها بست، اینها را بردند در آن کشتی که برایش مهیا کرده‏‎ ‎‏بودند که برود. در آن کشتی گذاشتند، و بین راه، آنطوری که یکی‏‎ ‎‏از صاحب منصبهایی که همراه بوده است نقل کرده بود برای یکی‏‎ ‎‏از علما، و او برای من نقل کرد، گفته بود که آن چمدانها را با‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 103

‏رضاشاه در کشتی گذاشتند و راه انداختند. وسط دریا یک کشتی‏‎ ‎‏دیگری که مخصوص حمل دوابّ بود، مخصوص حمل حیوانات‏‎ ‎‏بود، آوردند متصل کردند به این کشتی، و به رضاخان گفتند بیا‏‎ ‎‏اینجا! رفت آنجا ـ البته مخصوص حمل دوابّ بود، و خوب هم‏‎ ‎‏حمل کردند! ـ گفته بود که چمدانها؟! گفته بودند که بعد می آید!‏‎ ‎‏خودش را بردند به آن جزیره، و چمدانهای این ملت را و ذخایر‏‎ ‎‏این ملت را انگلیسها بردند. عین همین مطلب در زمان ما ـ یعنی آن‏‎ ‎‏هم زمان ما بود، لکن در این زمان که همه تان یادتان هست ـ این‏‎ ‎‏تحقق پیدا کرد؛ که اینها وقتی که مأیوس شدند از اینکه دیگر‏‎ ‎‏نمی توانند مستقر باشند در اینجا، پولهای این ملت را از بانکهای‏‎ ‎‏اینجا ـ مبالغی بسیار هنگفت، حیرت انگیز ـ هر یک از اینها قرض‏‎ ‎‏کردند، و همان جواهرات و چیزهایی که باید ببرند ـ آنقدری که‏‎ ‎‏می توانستند ـ از اینجا بردند، و بانکهای خارجی، مثل بانک‏‎ ‎‏سوئیس و مثل امریکا و دیگر بانکها ‏‏[‏‏انباشتند‏‏]‏‏ از ذخایر ما و از‏‎ ‎‏پولهای ما، به اسم اینها یا به اسم خود او، که بیشتر از همه، و یا به‏‎ ‎‏اسم اتباع و عشیرۀ او در آن بانکها هست. و همه مال ملت است.‏‎ ‎‏اینها ملت را غارت کردند و رفتند.(132)‏

19 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

جمع کردن جواهرات توسط شاه و بیرون کردن آن از کشور

‏وقتی که بردند او را، جواهرهای ایران را در چمدانها گذاشتند و در‏‎ ‎‏کشتی گذاشتند او را، و خود او هم، یعنی جواهرها را خود او جمع‏‎ ‎‏کرد، چمدانها را پر کرد از جواهر. و با کشتی حرکتش دادند برای‏‎ ‎‏بیرون از ایران ... این هم وقتی که می خواست برود، ... جواهرات‏‎ ‎‏را جمع کرد؛ و علاوه بر آن، قرضهای زیاد در ایران گذاشته است‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 104

‏از بانکها. هر چه توانستند اینها قرض کردند و رفتند.(133)‏

‏ ‏

22 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

هر چه داشتیم اینها برداشتند و بردند

‏ما هم می دانیم الآن نابسامانی زیاد است. یعنی اینها رفتند و همه‏‎ ‎‏چیز این مملکت را آشفته کردند؛ همه چیزش را. الآن ما یک‏‎ ‎‏اقتصاد سالم نداریم. اینها هر چیزی این مملکت داشته است‏‎ ‎‏دزدیده اند! قرض کرده اند و رفته اند. همۀ بانکها الآن از اینها طلب‏‎ ‎‏دارند. میلیونها قرض کرده اند و فرار کرده اند. هرچه داشتیم‏‎ ‎‏برداشته اند رفته اند. کشاورزی مان هم که می بینید چه جورش‏‎ ‎‏کردند که ما کشاورزی نداریم. الآن کارخانه ها، الآن اینها ریخته اند‏‎ ‎‏توی کارخانه ها، نمی گذارند کار بشود. از قراری که شنیدم، خود‏‎ ‎‏کارمندانی که در آنجاها هستند، و کارگرهایی که آنجا هستند کم‏‎ ‎‏کار می کنند یا کار نمی کنند؛ همچون چیزها. این چیزها برای این‏‎ ‎‏است که اینها نمی گذارند. ما الآن باید همه مان دست به هم بدهیم‏‎ ‎‏و نگذاریم این نهضتی که نهضت الهی بود، برای خدا بود، برای‏‎ ‎‏اسلام بود، نگذاریم این خاموش بشود؛ این را نگهش داریم، تا‏‎ ‎‏اینکه این مسائل حل بشود. آن وقت می آییم سراغ این مسائل‏‎ ‎‏دومی، که در درجۀ دوم است این مسائل.(134)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

دزدیهایشان را کردند و رفتند و قرضها را به بانکها گذاشتند

‏همه باید دست به هم بدهیم. همۀ ما، همۀ قشرها، همۀ‏‎ ‎‏دانشگاهیها، همۀ تاجر و کاسب و ـ عرض کنم ـ کذا همۀ زن و مرد،‏‎ ‎‏همان طوری که تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم،‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 105

‏که موجب حیرت همۀ متفکرین شد، از اینجا به بعدش که مهمتر‏‎ ‎‏است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم. ‏

‏     بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینکه یک قشری کار را انجام‏‎ ‎‏بدهد. یک مملکتی است مال همه تان. آشفته هم هست. فقیر زیاد.‏‎ ‎‏بیکار زیاد. لکن ما باید بپرسیم ازشان که این فقر زیاد و بیکاری‏‎ ‎‏زیاد مال انقلاب است؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است؟‏‎ ‎‏چون رژیم به هم خورده است بیکاری زیاد شده است؟ یا نه، یک‏‎ ‎‏مسئله ای است که الآن ما وارث آن خرابیها هستیم؟ دولت وارث‏‎ ‎‏آنها هست. یعنی خرابی را کرده اند و رفته اند. دزدیهایشان را‏‎ ‎‏کرده اند و رفته اند. قرضها را به بانکها گذاشته اند و رفته اند. از هر‏‎ ‎‏بانکی چند صد میلیون دلار قرض کردند و رفتند! الآن وقت این‏‎ ‎‏است که ما با هم باشیم. و بعد هم نباید ما بگوییم چرا او نکرد؟‏‎ ‎‏باید بگوییم خودمان هم باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه باید‏‎ ‎‏بکنیم. همه هم وادار کنیم دیگران بکنند. اما اشکال تراشی و ـ‏‎ ‎‏عرض بکنم که ـ تزلزلی در نهضت ما بشود، امروز صلاح هیچ یک‏‎ ‎‏از قشرهای ملت نیست.(135)‏

6 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

به جیب زدن پولهای ملت

‏حالا همه تان و همه مان باید دنبال همین معنا باشیم که همین‏‎ ‎‏طرحی که دولت گفته است، همین را ما تعقیبش کنیم و این هم‏‎ ‎‏مطابق با همان چیزهایی است که آنها می خواهند منتها آنها یک‏‎ ‎‏چیز دیگر می خواهند که جیبهاشان پر بشود و اسلام جیب پر کن‏‎ ‎‏نیست! اسلام با ضعفاست.‏

‏     اسلام آن است که امیرش می فرماید، رئیسش می فرماید که من‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 106
‏می ترسم که در آن طرف ـ به حسب نقل ـ آن طرف مملکت یک‏‎ ‎‏کسی گرسنه باشد؛ شاید آنجاها کسی چیزی نداشته باشد بخورد؛‏‎ ‎‏زندگی ام باید این باشد که دلم آرام باشد که اگر او آنجا گرسنه‏‎ ‎‏است، من هم اینجا گرسنه ام. اسلام این است. البته خودش‏‎ ‎‏می فرماید شما قدرت ندارید و صحیح می فرماید، ماها قدرت‏‎ ‎‏نداریم، اما این قدرت را داریم که جیبهایمان را دیگر پر نکنیم!‏‎ ‎‏برای عرض می کنم که املاک زیاد و قصرهای ... . این را قدرت‏‎ ‎‏داریم که از مال این فقرا و از مال این ضعفا، این پول نفت، پول‏‎ ‎‏زیادی که ما نمی توانیم خیلی تصورش را بکنیم، اکثرش به جیب‏‎ ‎‏این خانواده رفته؛ اکثرش توی جیب اینها، اینها و دور و بری شان.‏‎ ‎‏آنقدرش که به جیب اینها رفته. و آنقدرش هم به جیب امریکا رفته.‏‎ ‎‏ما می خواهیم این لقمه را از توی دهن اینها بیرون بیاوریم بدهیم به‏‎ ‎‏فقرا این کارگرهای صنعت نفت ما با آن زحمت، با آن بیچارگی کار‏‎ ‎‏بکنند، آن وقت برود توی شکم این چیزدارها و آنهایی که در‏‎ ‎‏خارج برای خودشان املاک درست کردند، برای خودشان پارک‏‎ ‎‏درست کردند؟ این صحیح است؟! ما می خواهیم از توی شکم‏‎ ‎‏اینها این را بیرون بیاوریم پخشش کنیم بین همین ملت. همینهایی‏‎ ‎‏که این انقلاب را بپا کردند.‏

‏     و من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را‏‎ ‎‏می خواهم و دلم به شماها خوش است. ان شاءالله خداوند همه تان‏‎ ‎‏را حفظ کند.(136)‏

28 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

به جیب زدن منفعت ها و خرابه گذاشتن یک مملکت

‏همه مان می دانیم که اشکالات زیاد است. و بعد از هر انقلابی این‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 107

‏اشکالات هست. نمی شود که یک انقلابی واقع بشود، آن هم یک‏‎ ‎‏همچو انقلاب بزرگی، یک همچو انقلابی که در غرب می گویند که‏‎ ‎‏اعجاز واقع شده است، این انقلاب حسابها را از هم باطل کرد،‏‎ ‎‏یک همچو انقلابی واقع باشد. آن وقت پنجاه و چند سال هم‏‎ ‎‏دستهای ناپاک خارج و داخل خراب کرده باشند این مملکت ایران‏‎ ‎‏را، همه هر چه منفعت داشته به جیب زدند، و یک مملکت‏‎ ‎‏خرابه ای گذاشتند، بعد از انقلاب، با این خرابی مملکت، توقع این‏‎ ‎‏نیست که همچو که اینها رفتند همه چیزها درست بشود!(137)‏

28 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

پرکردن بانکهای خارج با اموال مملکتی

‏و اما راجع به رهایی اینها؛ باید ما ببینیم که ما چه می خواهیم و‏‎ ‎‏ملت ما چه می خواهد. آن چیزی که ملت ما می خواهد، آیا یک امر‏‎ ‎‏غیرمشروع است یا یک امر انسانی است؟ آیا بشر دوستی وادار‏‎ ‎‏کرده است این جوانهای ما را که بروند و این مرکز را بگیرند و‏‎ ‎‏نگذارند توطئه به ثمر برسد یا خلاف این بشردوستی است؟ آن‏‎ ‎‏چیزی که ملت ما می خواهد این است که این ملت از این آدم که‏‎ ‎‏الآن در امریکا هست، سی و هفت سال تقریباً رنج دیده است. سی‏‎ ‎‏و هفت سال، این به ملت ما خیانت کرده است. و سی و هفت‏‎ ‎‏سال، ذخایر ما را به باد فنا داده است. و سی و هفت سال،‏‎ ‎‏جوانهای ما در تحت سلطۀ اینها زندگی انسانی نداشتند. و سی و‏‎ ‎‏هفت سال، اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این ملت از‏‎ ‎‏طرف ایشان حکمفرما بوده. و با دست خود ایشان، به طوری که‏‎ ‎‏اشخاص نقل می کنند، و با مباشرت در پانزدۀ خرداد، عدّۀ کثیری‏‎ ‎‏را به قتل رسانده است. و با امرِ او از پانزدۀ خرداد تاکنون، ما شاید‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 108
‏بیش از صد هزار نفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول‏‎ ‎‏داریم. این ملت با این همه رنج که کشیده است، حالا می خواهد که‏‎ ‎‏این جانی برگردد و محاکمه به طور عدالت بشود. محاکمه بشود،‏‎ ‎‏اگر محکوم شد که اموال ما را برده است، از او بگیرند. الآن اموالی‏‎ ‎‏که از مملکت ما به دست ایشان و کسانی که مربوط به ایشان است،‏‎ ‎‏بانکهای خارج را از امریکا گرفته تا ممالک غربی پُر کرده است. در‏‎ ‎‏صورتی که من خودم می دانم و ملت ما هم ـ آن که به سنّ من است‏‎ ‎‏ـ مشاهده کرده است، و آن که نیست، شنیده است، و تاریخ برای‏‎ ‎‏او گفته است، دیگران برای او گفته اند که پدر ایشان وقتی که کودتا‏‎ ‎‏کرد هیچ نداشت. یک سرباز بود؛ صِفْرُالْیَد وقتی که سلطه پیدا کرد‏‎ ‎‏بر این مملکت، شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن.‏‎ ‎‏شمال مملکت ما، مازندران، بهترین املاک سرسبز ما، با فشارهای‏‎ ‎‏او و عُمّال او به قَبالۀ او به زور درآمده اند. و بسیاری از کسانی که‏‎ ‎‏مالک بودند یا از روحانیینی که در این امر یک نظری می دادند،‏‎ ‎‏اینها را می گرفتند و به حبس می بردند، و گاهی می کشتند. و در‏‎ ‎‏زمان خود رضا شاه، قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم،‏‎ ‎‏و کسانی که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد‏‎ ‎‏مسلمین ـ که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود ـ اینها ریختند و‏‎ ‎‏یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند،‏‎ ‎‏قتل عام کردند و از بین بردند.(138)‏

19 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

بردن درآمدهای این کشور توسط شاه و وابستگان

‏در نظام شاهنشاهی، در رأس: آقای آریامهر! بودند و بستگان آقای‏‎ ‎‏آریامهر. آن روز شاه معدوم بود و بستگانش. امروز آقای بنی صدر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 109

‏را ما با او مقایسه می کنیم. برای اینکه بالاترین چیزهایی که در‏‎ ‎‏جمهوری هست، مقامی که در جمهوری هست، ریاست جمهوری‏‎ ‎‏است. ما مقایسه می کنیم بین این دو آدم و عائلۀ این دو آدم، ببینیم‏‎ ‎‏که این همان نظام شاهنشاهی است یا نه. این که در رأس است با او‏‎ ‎‏فرق دارد؛ در عین حالی که من نمی خواهم بگویم به طور مطلق‏‎ ‎‏مطلب درست است. اینکه من می گویم ‏‏]‏‏نه اینکه‏‎ ‎‏][‏‏اینها به طور‏‎ ‎‏مطلق دلخواه هستند. لکن می خواهم اندازۀ بی انصافی اینهایی که‏‎ ‎‏این حرف را می زنند، با مقایسه بین همۀ متصدیها در این زمان، و‏‎ ‎‏همۀ متصدیها در زمان رژیم پهلوی ‏‏[‏‏نشان دهم‏‎ ‎‏]‏‏زندگیهایی که‏‎ ‎‏آن ها داشتند و استفاده های مادی که آنها داشتند و از طریق‏‎ ‎‏درآمدهای این کشور در بانکهای خارجی آنقدر مبالغ ریختند و‏‎ ‎‏زندگیشان در اینجا و پارکهای عظیم و املاک عظیم و دستگاههای‏‎ ‎‏طاغوتی بزرگ آن طرف. زندگی سادۀ رئیس جمهور هم این طرف.‏‎ ‎‏اینها شبیه به هم هستند؟! یک «اعلیحضرت» قَدَر قدرت، که بر‏‎ ‎‏تمام جمعیت این کشور حکومت طاغوتی می کرد و درآمدهای این‏‎ ‎‏کشور را خود و وابستگان خود می بردند و یک تتمه هم به خارج‏‎ ‎‏می دادند و نفت ما را آن طور به خارج دادند، و برای ما چیزی در‏‎ ‎‏مقابل او حاصل نشد، آیا ملت ما یک اعلیحضرت همایونی‏‎ ‎‏آریامهر را برداشته، و یک اعلیحضرت همایونی رئیس جمهور‏‎ ‎‏گذاشته است؟! دستگاه این با دستگاه او مثل هم است؟! چپاولگر‏‎ ‎‏است این آدم هم مثل اینکه آنها چپاولگر بودند؟! عائلۀ ایشان هم‏‎ ‎‏مثل عائلۀ آنها هست و زندگی می کنند؟! شما و ما آن مقداری که با‏‎ ‎‏کمی اطلاع از آنها مطلع هستیم، شما قصرهای آن ها را در تهران‏‎ ‎‏دیده اید، و در جاهای دیگر هم هست و درخارج هم بوده، حتی‏‎ ‎‏در طول یک سال چند ساعت که آن اعلیحضرت قدر قدرت‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 110

‏می خواستند در یک شهرستانی بروند، برایشان یک دستگاه های‏‎ ‎‏عظیم با پول همین ملت درست کردند که آقا می خواهند چند‏‎ ‎‏ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا! حالا آقای بنی صدر هم‏‎ ‎‏همان طور است؟! در هر شهری دستگاههای عظیمی از پول ملت‏‎ ‎‏درست کرده که اگر دو ساعت بخواهد آنجا برود، برود در آن‏‎ ‎‏دستگاه ها؟ و آیا خانه دارد این آقا، جز یک خانه ای که شنیده ام از‏‎ ‎‏پدرش دارد؟(139)‏

27 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

2ـ1ـ3ـ2 برگزاری میهمانی ها و جشن های پرخرج

‏ ‏

کسر بودجه مملکت برای تشریفات پرخرج سلطنتی

‏هرگاه این سیره حفظ می شد و حکومت به شیوۀ اسلام می بود، نه‏‎ ‎‏تسلط بر جان و مال مردم، نه سلطنت و نه شاهنشاهی، این ظلمها‏‎ ‎‏و غارتگریها و دستبرد به خزانؤ عمومی و فحشا و منکرات واقع‏‎ ‎‏نمی شد. بسیاری از این مفاسد از همان هیات حاکمه و خانوادؤ‏‎ ‎‏حاکم مستبد و هوسران سرچشمه می گیرد. این حکام هستند که‏‎ ‎‏اماکن فساد درست می کنند؛ مراکز فحشا و میگساری می سازند؛ و‏‎ ‎‏موقوفات را صرف ساختن سینما می کنند. ‏

‏اگر این تشریفات پرخرج سلطنتی و این ریخت و پاشها و اختلاسها‏‎ ‎‏نبود، بودجؤ مملکت کسر نمی آورد تا در برابر امریکا و انگلیس‏‎ ‎‏خاضع شوند و تقاضای قرض و کمک کنند. مملکت به خاطر این‏‎ ‎‏ریخت و پاشها و اختلاسها محتاج شده است؛ وگرنه نفت ما کم‏‎ ‎‏است؟ یا ذخایر و معادن نداریم؟ همه چیز داریم، لکن این‏‎ ‎‏مفتخوریها و اختلاسها و گشادبازیهایی که به حساب مردم و از‏‎ ‎‏خزانؤ عمومی می شود مملکت را بیچاره کرده است. اگر اینها‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 111

‏نبود، احتیاج پیدا نمی کرد که از اینجا راه بیفتد برود امریکا، در‏‎ ‎‏برابر میز آن مردک (رئیس جمهور امریکا) گردن کج کند که مثلاً به‏‎ ‎‏ما کمک کنید!(140)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تشریفات جشن شاهنشاهی علی رغم گرفتاری و مصیبت مردم

‏آقا اینهایی که من عرض می کنم مطلب تصوری نیست. مع الأسف‏‎ ‎‏برای من کاغذهایی از ایران می رسد و شکایاتی از ایران راجع به‏‎ ‎‏اوضاع می رسد که دائماً روح مرا در عذاب دارد. از شیراز یکی از‏‎ ‎‏علمای محترم شیراز ـ سلّمه الله ـ نوشته اند به اینکه در عشایر‏‎ ‎‏جنوب اینجا قحطی واقع شده است، در جنوب؛ و عشایر اینجا به‏‎ ‎‏قدری در قحطی و در گرسنگی هستند که بچه هایشان را در‏‎ ‎‏معرض فروش قرار داده اند. از فسا یکی از علمای آنجا به من‏‎ ‎‏نوشته است به اینکه ـ باز همان وضع را نوشته است لکن این تکۀ‏‎ ‎‏آخر را ننوشته است راجع به گرفتاریهای آنها و اینکه من ـ که یک‏‎ ‎‏مثلاً اهل علمی هست ایشان ـ در فکر افتادم که با یک زحمتی‏‎ ‎‏برای اینها یک نانی، یک لباسی، یک چیزی تهیه کنم. بنده هم‏‎ ‎‏اجازه دادم اینکه از سهم امام این کارها را انجام بدهند. از تهران به‏‎ ‎‏من نوشته اند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا‏‎ ‎‏یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آورده اند به‏‎ ‎‏شهرهای بزرگ؛ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوانِ خود‏‎ ‎‏را می توانند ضبط کنند و از گرسنگی اینطور هستند. اطراف‏‎ ‎‏مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومانش‏‎ ‎‏خرج جشن شاهنشاهی می شود! برای خود شهر تهران، از قراری‏‎ ‎‏که یک جایی نوشته بود، برای جشن خود تهران هشتاد میلیون‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 112

‏تومان اختصاص داده شده است. این راجع به خود شهر است.‏‎ ‎‏کارشناسهای اسرائیل برای این تشریفات دعوت شده اند. به‏‎ ‎‏طوری که خبر شدم و نوشته اند به من، کارشناسهای اسرائیل‏‎ ‎‏مشغول بپا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند‏‎ ‎‏درست می کنند.(141)‏

1 / 4 / 50

*  *  *

‏ ‏

3ـ1ـ3ـ2 اصلاحات ارضی و تضعیف کشاورزی

‏ ‏

ساختن بازار برای اربابان به اسم انقلاب سفید

‏آن روز که طبقات مختلفۀ مردم مسلمان از روحانی گرفته تا‏‎ ‎‏دانشگاهی، از مهندسها و دکترها گرفته تا بازاریها و کارگران و‏‎ ‎‏دهقانان در زیر چکمۀ عمال اجانب خُرد می شدند؛ آن روزی که‏‎ ‎‏قتل عام 15 خرداد و غارت مدارس دینی و غیر آن به دست عمال‏‎ ‎‏اجانب رخ داد؛ آن روزی که زندانها از مدافعین اسلام و‏‎ ‎‏آزادیخواهان مملو بود؛ آن روزی که تاریخ پر افتخار اسلام که مبدأ‏‎ ‎‏عدالت و آزادی و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی است، به‏‎ ‎‏تاریخ ارتجاعی شاهنشاهی و مجوسی گرایی برگرداندند؛ آن روز‏‎ ‎‏که حزب مفتضح رستاخیز را برای سرکوبی ملت و رواج هر چه‏‎ ‎‏بیشتر دزدی و ستمکاری اعلام کردند؛ آن روز که به اسم انقلاب‏‎ ‎‏سفید که خونین ترین انقلاب بود، بازار برای اربابان خود درست‏‎ ‎‏کردند و کشاورزی کشور را به دست فنا سپردند؛ آن روز که همۀ‏‎ ‎‏فجایع ضد مذهبی و ملی را مرتکب شدند، یک نفر از اینها نفس‏‎ ‎‏نکشید.(142)‏

‏ ‏

25 / 8 / 56

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113

اصلاحات ارضی، کشاورزی را ساقط کرده است

‏در عصر ما، در کشور بی پناه ما، منطقها و لغتها جای خود را عوض‏‎ ‎‏نموده: فضای باز سیاسی، همان اختناقها و سانسورهای همه جانبه‏‎ ‎‏است؛ تمدن بزرگ، وحشیگریهای بدتر از قرون وسطاست؛ دولت‏‎ ‎‏آشتی ـ با مسلسل و توپ و تانک و اخیراً با چماق و قداره ـ مردم را‏‎ ‎‏به تباهی کشیدن است؛ اصلاحات ارضی، کشاورزی را ساقط‏‎ ‎‏نمودن است؛ استقلال، وابستگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی به‏‎ ‎‏اجانب است؛ فریادهای مرگ بر این سلطنت پهلوی، شاهدوستی‏‎ ‎‏و علاقه به رژیم است.(143)‏

11 / 8 / 57

*  *  *

اصلاحات ارضی منجر به واردات مواد غذایی شد

سؤال: ‏]‏‏از سال 1963، شاه شما را متهم می کند که در مقابل‏‎ ‎‏گامهای اصلاحی وی ایستاده اید. نخست از انقلاب سفید تا برسد‏‎ ‎‏به آنچه او اعطای آزادی (لیبرالیسم) نامیده است. ردّ شما بر این‏‎ ‎‏اتهامات چیست؟ برنامۀ سیاسی و اصلاحی ای که شما بدان‏‎ ‎‏فرامی خوانید و یا وقتی به حکومت رسیدید، به اجرا‏‎ ‎‏درخواهید آورد چیست؟‏‏][‏

جواب:‏ هدف شاه از انقلاب ادعایی اش وابسته کردن هرچه بیشتر‏‎ ‎‏کشور به امریکا بود. و در زمینۀ اصلاحات ارضی، آمار واردات‏‎ ‎‏سالیانۀ مواد غذایی این مطلب را به خوبی نشان می دهد و در‏‎ ‎‏روستاها نیز فقر دهقانان به حدی رسید که دسته دسته به طرف‏‎ ‎‏شهرها هجوم بردند تا با زندگی در زاغه های اطراف شهر و‏‎ ‎‏دستمزد ناچیز کارخانه ها سدّ جوع کنند. فلذا برنامۀ ما این است‏‎ ‎‏که کشاورزی کشور با تأمین شرایط زندگی دهقانان هم سطح سایر‏‎ ‎‏مردم کشور، به حدی رسد که کلیۀ نیازهای داخلی را برآورده‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114

‏سازد، و صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجۀ آن حداقل سطح‏‎ ‎‏زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانه ای افرادی معدود شد، به‏‎ ‎‏صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید، و در زمینۀ‏‎ ‎‏منابع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی با رعایت مصالح‏‎ ‎‏بشری در سطح جهانی از آنها استفاده شود.(144)‏

15 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

اصلاحات ارضی برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی بود

سؤال: ‏[‏‏برای برنامه های اصلاحی شاه، که به عنوان «انقلاب سفید»‏‎ ‎‏یا «انقلاب شاه و مردم» مطرح است، چه اهمیتی قائل هستید؟‏‎ ‎‏امروزه شما دربارۀ اصلاحات ارضی چگونه فکر می کنید و اثرات‏‎ ‎‏آن را بر جمعیت روستایی و مهاجرت مداوم آنها چگونه‏‎ ‎‏می بینید؟‏‏]‏

جواب:‏ اصلاحات ارضی شاه جز برنامه ای برای از بین بردن‏‎ ‎‏کشاورزی ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه ما چیزی‏‎ ‎‏نبود. به طوری که امروز اکثر نیازهای غذایی ما از خارج وارد‏‎ ‎‏می شود. با برهم خوردن وضع کشاورزی دهقانان، دهات و زمینها‏‎ ‎‏را رها کرده و به شهرها هجوم آورده اند. سیاست غلط شاه هم در‏‎ ‎‏مورد صنایع مونتاژ، نه تنها مشکلی را حل نکرد و زندگی‏‎ ‎‏روستاییان مهاجر را، حتی در حد قابل تحمل تأمین ننمود، بلکه‏‎ ‎‏کشور را هرچه بیشتر وابسته به اجانب کرد که اثرات سوء اقتصادی‏‎ ‎‏آن غیر قابل محاسبه است.(145)‏

24 / 8 / 57

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 115

به تباهی کشاندن کشاورزی توسط شاه به طرفداری از امریکا

‏بر خلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش، دولت اسلامی،‏‎ ‎‏طرفدار سرمایه دارها و مالکین بزرگ نمی باشد؛ این حرفهای‏‎ ‎‏بی معنی برای انحراف از راه حق است. مطمئن باشند که اسلام‏‎ ‎‏طرفدار ضعفا و دهقانان و مستمندان است؛ این شاه است که به‏‎ ‎‏طرفداری از امریکا کشاورزی را به تباهی کشانده است، این شاه‏‎ ‎‏است که به طرفداری از سرمایه دارها ذخایر ملت ضعیف را به نفع‏‎ ‎‏آنان از بین برده است. شما آنان را مطمئن کنید که در دولت حق، از‏‎ ‎‏شما به بهترین وجه حمایت خواهد شد.(146)‏

‏ ‏

1 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

به هم زدن زراعت به اسم اصلاحات ارضی

‏تهران اینطور است که بیست ـ سی محله دارد اینطور اشخاص‏‎ ‎‏ضعفا. همینهایی که در دهات مشغول زراعت بودند، زراعتشان را‏‎ ‎‏به اسم «اصلاحات ارضی» به هم زدند؛ دیدند که نمی توانند‏‎ ‎‏زندگی کنند آنجا، کوچ کردند بیچاره ها آمدند به اطراف تهران‏‎ ‎‏برای اینکه با کاری با ـ نمی دانم ـ کسبی، یک کاری بکنند یک‏‎ ‎‏حمالی بکنند، یک چیزی پیدا کنند که بچه هایشان نمیرند.(147)‏

4 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

به هم زدن دامداری و کشاورزی ایران

‏یک آذربایجان اگر چنانچه سابقاً بود و زراعت می شد کافی بود‏‎ ‎‏برای همۀ ایران، مابقی اش باید به فروش برود، به خارج برود،‏‎ ‎‏صادر بشود، حالا اینطور که ملاحظه می کنید همه چیزش وارد‏‎ ‎‏می شود از خارج! دامداری اش را به هم زدند، کشاورزی اش را به‏‎ ‎‏هم زدند، همۀ زندگی را به هم زدند. مراتع ما را، مراتع سرسبز‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 116

‏خوب ما ـ که بعض مراتعش را اشخاص کارشناس که آمدند دیدند‏‎ ‎‏گفتند بهترین مراتع برای دامداری است، در دنیا از این مرتع بهتر‏‎ ‎‏نیست ـ این را به یک دسته ای دادند که یکی اش ملکۀ انگلستان‏‎ ‎‏است ـ از قراری که به من نوشته بودند ـ و یک عدۀ دیگری از این‏‎ ‎‏مفتخورها، به آنها داده اند؛ «اجاره» دادند به اصطلاح خودشان!‏‎ ‎‏دامداری را از بین بردند، حالا ملت ایران با گوشتهایِ ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم که ـ یخزدۀ نجس دارند زندگی می کنند که از بلاد دیگر‏‎ ‎‏می آورند برایشان. یخزده، خراب، فاسد و حرام و میته؛ در‏‎ ‎‏صورتی که ایران یک ناحیه اش وقتی که دامداری حسابی بود کافی‏‎ ‎‏بود برای همۀ ایران و مابقی اش باید صادر بشود.‏

‏     حالا شما همه چیز را از خارج وارد می کنید. هر چه هست یا از‏‎ ‎‏اسرائیل می آید؛ دشمن اسلام! خدا می داند که این مرد نسبت به‏‎ ‎‏اسلام چه خیانتها کرده است.(148)‏

4 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن کشاورزی و دامداری، توسط شاه 

‏خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده‏‎ ‎‏است، حکومت اسلامی می آید و می گوید نه اینها را بدهید به‏‎ ‎‏خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد:‏‎ ‎‏شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال،‏‎ ‎‏خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این‏‎ ‎‏املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می گیریم؛ پولهای‏‎ ‎‏بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به‏‎ ‎‏دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت‏‎ ‎‏البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد.‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 117

‏نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و‏‎ ‎‏امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی دانم ـ جوجه بده ـ‏‎ ‎‏نمی دانم ـ گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که‏‎ ‎‏همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است‏‎ ‎‏که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ما کشاورزی اش، یک ناحیه اش‏‎ ‎‏برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را.‏‎ ‎‏دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک‏‎ ‎‏مملکتی باشد مال خودمان باشد.(149)‏

20 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

با اصلاحات ارضی کشاورزها به روز سیاه نشسته اند

‏در هر صورت، این تبلیغاتی که می شود، چه در بین ارتشیها و‏‎ ‎‏سربازها و چه در بین دهقانها و ـ عرض می کنم که ـ کشاورزها که اگر‏‎ ‎‏حکومت اسلامی بشود این دهقانها دوباره باید به حال فلاکت بیفتند،‏‎ ‎‏خود دهقانها می دانند این را که این «اصلاحات ارضی» که این آقا‏‎ ‎‏کرد، این بیچاره ها را به روزگار سیاه نشاند. اینها الآن زندگی شان‏‎ ‎‏بسیار زندگی پستی است؛ و این بانکهای تعاونی و این هیأتهایی که‏‎ ‎‏درست کردند، این بیچاره ها را به کلی از هستی ساقط کردند. و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی که بشود، این حرفها نیست تو‏‏]‏‏ی‏‎ ‎‏][‏‏کار.(150)‏

‏ ‏

20 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

زراعت ما را از بین بردند

‏صلاحیت یک هیأت حاکمه و یک اشخاصی که کارهای حساس‏‎ ‎‏در دستشان هست، این موجب یک صلاحیتی در عموم می شود. و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 118
‏اگر هیأت حاکمه، و همین طور آنهایی که مقدرات مملکت‏‎ ‎‏دستشان است، آنهایی که ارتش را اداره می کنند و از رؤسای ارتش‏‎ ‎‏هستند، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند روزگار ما به اینجا‏‎ ‎‏نمی رسید؛ و من هم حالا اینجا ننشسته بودم برای شما صحبت‏‎ ‎‏کنم؛ شما هم حالا اینجا وقتتان را صرف این کارها نمی کردید.‏‎ ‎‏اینکه من دست از کار خودم برداشتم ـ که طلبگی بود ـ و آمدم‏‎ ‎‏اینجا، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم و یک‏‎ ‎‏قدرت صالحه در کار نبود؛ و مملکت را کشاندند رو به نیستی و‏‎ ‎‏تمام چیزهایی که امید به آن می شد پیدا بکنی اینها تباه کردند:‏‎ ‎‏احکام اسلام را تباه کردند، زراعت ما را از بین بردند، بانکها همه‏‎ ‎‏خلافکار بودند، اکثراً، وزارتخانه ها دست آدمهای ناصالح اداره‏‎ ‎‏می شد، مجلسها مجلسهای قلاّبی فرمایشی بود، وکیل مردم‏‎ ‎‏نبودند اینها.(151)‏

10 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

به وجود آمدن زاغه نشینی در اطراف تهران

‏مردم گفتند نمی خواهیم سلطنت را. همۀ مردم گفتند. اگر‏‎ ‎‏می خواهند، اگر می گویند همه نگفتند، یکی را پیدا کنند ـ غیر‏‎ ‎‏آنهایی که در دستگاه خودت هستند و پول می گیرند ـ بروند بازار،‏‎ ‎‏دور بازار برگردند بگویند آقا شما کدام یکی تان این رژیم را‏‎ ‎‏می خواهد، اگر یکی را پیدا کردی؟! همۀ بازارهای ایران به اختیار‏‎ ‎‏شما، همۀ دهقانها به اختیار شما. هر چه رفتید به دهقانها گفتید که‏‎ ‎‏خیر این آخوندها اگر بیایند روی کار شما دیگر کارتان زار است، از‏‎ ‎‏شما گوش نکردند برای اینکه آخوندها کار اینها را زار‏‎ ‎‏نمی خواهند بکنند؛ آخوندها می خواهند اینها را از این نکبت‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 119

‏بیرون بیاورند، از اینکه گول خوردند بیچاره ها، از این نکبت بیرون‏‎ ‎‏بیاورند. و من کراراً گفته ام این معنا را که اگر چنانچه اختیار دست‏‎ ‎‏ما بیاید اینطور نیست که ما اینهایی که ده تا دِه، صدتا دِه داشته اند،‏‎ ‎‏دِه هایشان را برگردانیم. اینها حساب دارند، اینها سالهای طولانی‏‎ ‎‏حساب باید پس بدهند. اینها می آیند به این کشاورزها، دهقانها به‏‎ ‎‏اصطلاح خودشان می روند تبلیغات می کنند که اگر چنانچه چه‏‎ ‎‏بشود، چه بشود. آنها شما را شناخته اند! تا حالا چه کردید برای‏‎ ‎‏آنها؟ تا حالا اینها را به بدبختی انداختید. چرا آمدند اطراف تهران‏‎ ‎‏توی این زاغه ها زندگی می کنند؟ ما می خواهیم اینها را دستشان را‏‎ ‎‏از این زاغه ها بگیریم بیرون بیاوریم؛ ما می خواهیم این انگلی که‏‎ ‎‏ایران دارد، که انگلِ غیر است، بسته به غیر است، از این بستگی‏‎ ‎‏بیرونش بیاوریم. ما حرفمان ابهامی ندارد.(152)‏

17 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

نابود کردن کشاورزی

‏اصلاحات شاه در زمینۀ کشاورزی نتیجه اش این شد که کشاورزی‏‎ ‎‏غنی ایران را آنچنان نابود کرد که بیش از نود درصد مواد غذایی از‏‎ ‎‏خارج در برابر تاراج نفت وارد می شود. در زمینۀ صنعت هم‏‎ ‎‏صنایع مونتاژ غیر متناسب با نیازها را پدید آورد و کشور را آنچنان‏‎ ‎‏وابستۀ به خارج ساخت که رهایی از این مشکل به قیمت سنگینی‏‎ ‎‏تمام خواهد شد. و در زمینۀ تسلیحات و مخازن زیرزمینی، از قبیل‏‎ ‎‏نفت و مس و سایر چیزها، و در مورد شیلات و جنگلها و مراتع و‏‎ ‎‏آبها که ابعاد جنایتش نیاز به توضیحات وسیعی دارد. و در امور‏‎ ‎‏فرهنگی و به فساد کشاندن سطح اخلاق عمومی جامعه و سایر‏‎ ‎‏امور باید گفت که ایران را تبدیل به ویرانستانی کرده است که امروز‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 120

‏همۀ ما شاهد آنیم.(153)‏

18 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

از بین رفتن زراعت با اصلاحات 

‏من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث ...‏‎ ‎‏رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب‏‎ ‎‏کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد‏‎ ‎‏خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛‏‎ ‎‏که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای‏‎ ‎‏طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند‏‎ ‎‏و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام‏‎ ‎‏مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی‏‎ ‎‏اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما‏‎ ‎‏می خواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند‏‎ ‎‏و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست‏‎ ‎‏کردند. اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا‏‎ ‎‏منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین‏‎ ‎‏رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا‏‎ ‎‏این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او‏‎ ‎‏باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را.‏‎ ‎‏تخم مرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشاندۀ امریکاست‏‎ ‎‏بیاوریم.(154)‏

12 / 11 / 57

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 121

گدا شدن تمام کشاورزهای ما با اصلاحات ارضی

‏«اصلاحات ارضی»اش را شما ملاحظه کنید. آقا آنکه اینقدر‏‎ ‎‏برایش گفتند و خواندند و نوحه خوانی کردند و ثناخوانی کردند،‏‎ ‎‏اصلاحات ارضی عبارت از این شد که تمام کشاورزهای ما گدا‏‎ ‎‏شدند؛ کشاورزی از مملکت ما پرید. الآن اگر همۀ ملت دست به‏‎ ‎‏هم بدهد، بعد از چند سال ممکن است کشاورزی ما به حال اولش‏‎ ‎‏برگردد. بازار درست کردند برای امریکا. گندمهایش را او باید یا‏‎ ‎‏بسوزاند یا به دریا بریزد؛ می دهد و پول می گیرد! می دهد ارز‏‎ ‎‏می گیرد. بازار درست کردند. شما الآن هیچ ندارید. تمام زراعت‏‎ ‎‏ایران را می گویند برای سی روز یا سی و یک روز کافی است!‏‎ ‎‏ایرانی که یک استانش مثل آذربایجان، مثل خراسان، می توانست‏‎ ‎‏تمام قُوت ایران را متکفل بشود، باقی آن می بایست صادر بشود،‏‎ ‎‏حالا ما برای سی روز یا سی و سه روز! باقی اش از کجا؟ از‏‎ ‎‏اسرائیل، از امریکا، از جاهای دیگر... بالاترین ضرری که به این‏‎ ‎‏مملکت خورد این بود که نیروی انسانی اش رفت. حالا باید از سر‏‎ ‎‏این نیرو پیدا بشود. «خدمت» به وطن کرد! خدمت به وطن!‏‎ ‎‏زراعتش را بکلی از بین برد.(155)‏

14 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

وابسته شدنکشاورزی غنی ایران به خارج

‏عمده چیزی که در ایران، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود.‏‎ ‎‏کشاورزی ایران غنی بود و محصولاتش زاید بود بر آن مقداری که‏‎ ‎‏احتیاج داشت؛ و ‏‏[‏‏ایران‏‏]‏‏ باید صادر کننده باشد و ما امروز وارد‏‎ ‎‏کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر، از خارج بیاوریم. مراتع ما‏‎ ‎‏را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند. یکی از‏‎ ‎‏مراتعی که کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است در دنیا از‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 122

‏حیث تربیت دام، آن را ـ آنطوری که به من نوشته بودند ـ به ملکۀ‏‎ ‎‏انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است واگذار کرده اند. و‏‎ ‎‏جنگلها را منع کردند از مردم لکن دادند به غیر و به خارجیها.‏‎ ‎‏بالاخره مملکت ما را به یک صورت مفتضحی درآوردند که من‏‎ ‎‏کراراً گفتم که مملکت ما را خراب کردند لکن قبرستانهای ما را‏‎ ‎‏آباد کردند! جوانهای ما را در قبرستانها بردند، و مخازن ما را به‏‎ ‎‏خارج به غارت بردند. حالا هم که فرار کردند، با جیب پر فرار‏‎ ‎‏کردند. چه خودش، چه کسانی که مربوط به خودش بود، جیبها را‏‎ ‎‏پر کردند و به خارج رفتند.(156)‏

17 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

ورشکسته شدن کشاورزی با اصلاحات ارضی

‏لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم. مثل اینکه یک مملکتی‏‎ ‎‏جنگزده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون‏‎ ‎‏کنید. این قدم اول است.‏

‏     قدم دوم، قدم سازندگی است، مهمتر از قدم اول است. قدم‏‎ ‎‏سازندگی از حالا به بعد شروع می شود. هر جای این مملکت شما‏‎ ‎‏دست بگذارید خرابی هست. این ادارات دولتی را به واسطۀ اینکه‏‎ ‎‏اشخاصی که در رأس بودند بسیارشان اشخاص غیرصحیح بودند،‏‎ ‎‏و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصی که در رأس بودند اشخاصی‏‎ ‎‏نبودند که ملی باشند، ادارات دولتی را تقریباً باید گفت اینها خراب‏‎ ‎‏کردند.‏

‏     و همین طور شما ملاحظه می کنید که وضع زراعت ما، که یکی‏‎ ‎‏از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به‏‎ ‎‏اوست، اینها به اسم «اصلاحات ارضی» از بین بردند و الآن‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 123

‏کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج‏‎ ‎‏همۀ چیزها را بیاورید. و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به‏‎ ‎‏غیر دادند؛ به اسم ملی ملت را از آن محروم کردند، و دامدارهای‏‎ ‎‏ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها، که در مَحالّ خودشان‏‎ ‎‏نتوانستند زندگی شان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند که‏‎ ‎‏اینجا یک کاری پیدا کنند. اینجا هم کاری صحیح نبوده است. خیر.‏‎ ‎‏از قراری که من شنیده ام در خود تهران محله های بسیاری هست‏‎ ‎‏که این محله ها محله های زاغه نشین، چادرنشین و امثال اینهاست‏‎ ‎‏که این بیچاره ها در آنجا با وضع فلاکت باری زندگی می کنند.‏

‏     باید همۀ این آقایان دست به دست هم بدهند، همۀ اقشار با‏‎ ‎‏هم اتحاد پیدا بکنند، و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول‏‎ ‎‏ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن‏‎ ‎‏اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت. هر کس هر جا هست‏‎ ‎‏مَفسَده های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد، تا بلکه ان شاءالله با‏‎ ‎‏کوششهای زیاد این امور رفع بشود.(157)‏

20 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

تبدیل ایران به بازاری برای سایر کشورها

‏برای ما الآن مملکتی گذاشتند، وارث مملکتی هستیم که نه یک‏‎ ‎‏فرهنگ مستقل مترقی دارد، نه یک ارتش مستقل دارد، نه یک‏‎ ‎‏کشاورزی دارد. کشاورزی را دیدید که به چه حالی درآوردند، و‏‎ ‎‏ایران را بازار قرار دادند برای جاهای دیگر. و همۀ چیزهای این‏‎ ‎‏مملکت تقریباً به هم ریخته است. الآن ـ از حالا به بعد ـ وقت‏‎ ‎‏ساختن این خرابه است. در وقت ساختن این خرابه، ما همه‏‎ ‎‏موظف هستیم. من که یک طلبه هستم موظفم، آقایان علمای اعلام‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 124

‏در بلاد و مراجع موظفند، شما آقایان هم که اهل علم و جزء علما‏‎ ‎‏هستید شما هم موظف هستید، روشنفکرها هم موظف هستند؛‏‎ ‎‏همۀ اقشار ملت ‏‏]‏‏موظفند‏‏][‏‏. یعنی یک مسئله ای است که نه‏‎ ‎‏روحانیت به تنهایی می تواند، نه دولت به تنهایی می تواند، نه‏‎ ‎‏وکلای عدلیه می توانند، نه دادگستری می تواند؛ هیچ کس به‏‎ ‎‏تنهایی نمی تواند این کار را انجام بدهد. همین طوری که به تنهایی‏‎ ‎‏نمی شد رفع فساد کرد و ملت با هم شدند تا رفع فساد را تا‏‎ ‎‏حدودی کردند، و ان شاءالله می کنند.‏

‏     برای ساختن ایران هم همۀ ملت باید شرکت کنند: کشاورز در‏‎ ‎‏حد کشاورزی، زارع در حد زارع بودن، اهل صنعت در حد صانع‏‎ ‎‏بودن، و همۀ اقشار ملت، از دولت و غیردولت گرفته، اینها باید با‏‎ ‎‏هم همکاری بکنند و برادرانه دست به هم بدهند و این خرابه ای‏‎ ‎‏که برای ما گذاشتند از سر بسازند و آبادش کنند.(158)‏

28 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

با از بین رفتن کشاورزی ما دیگر هیچ نداریم

‏زراعت ما را که از بین بردند؛ که هیچ ما دیگر نداریم مگر حالا‏‎ ‎‏همت کنند و به واسطۀ همت، حالا یک کاری بشود. و امسال، از‏‎ ‎‏شاید پانزده سال پیش از این می گویند تا حال، مثل امسال نبوده‏‎ ‎‏است برای اینکه یک قدری به مردم مهلت داده شده است. همه‏‎ ‎‏چیز ما الآن از دست رفته است. اینها با هُو و جنجال و تبلیغات، هر‏‎ ‎‏وقت که فرض کنید شما رادیو را باز می کردید تبلیغاتی بود که‏‎ ‎‏برای «آریامهر» بود، همه اش راجع به تبلیغات بود ـ تبلیغات پوچ:‏‎ ‎‏«مأموریت برای وطنم»! این را درست می گفت اما مأمور بود که‏‎ ‎‏وطن را به این حالی که الآن هست برساند و همه را انجام هم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 125

‏داد.(159)‏

17 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین رفتن کشاورزی به اسم اصلاحات ارضی

‏در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور است. اساس اقتصاد‏‎ ‎‏یک کشور بسته به کار کارگر و کار کشاورز است؛ و مع الأسف این‏‎ ‎‏دو جبهۀ اقتصادی، که اساس اقتصاد بر آن بود، در زمان رژیم‏‎ ‎‏سابق شکست خورد. کشاورزی را دیدید که به اسم «اصلاحات‏‎ ‎‏ارضی» بکلی از بین بردند. ایران که باید صادرات داشته باشد، در‏‎ ‎‏کشاورزی صادرات داشته باشد، یک استان ایران مثل استان‏‎ ‎‏آذربایجان یا استان خراسان به قدر کفاف، قوت ایران را دارد، اینها‏‎ ‎‏کاری کردند که ایران شد بازار برای امریکا. هرچه ما بخواهیم باید‏‎ ‎‏محتاج باشیم؛ باید از امریکا یا کشورهای دیگر وارد کنیم.‏‎ ‎‏کارگرهای ما هم طوری کردند که زندگی آنها زندگی اختلالی شد؛‏‎ ‎‏و کار آنها هم در خدمت غیر بود.‏

‏     ‏‏شما کارگران محترم و کشاورزان محترم، برادران! شما که اساس‏‎ ‎‏اقتصاد ایران در دست شماست، همان طوری که در سابق در تحت‏‎ ‎‏نظارت طاغوت بودید و کارهای شما نادیده گرفته می شد، امروز‏‎ ‎‏ان شاءالله در رژیم اسلامی هستید، و اسلام به کارگر و کشاورز بسیار‏‎ ‎‏اهمیت می دهد. دولت در فکر شما هست. ما دعاگوی شما و در فکر‏‎ ‎‏شما هستیم. لکن خرابیها به اندازه ای است که به این زودی ترمیم‏‎ ‎‏نمی شود. گرفتاریها به اندازه ای است که به این زودی از چنگال آن‏‎ ‎‏نمی توانیم خودمان را نجات بدهیم. قدری صبر لازم دارد.‏

‏     ‏‏شما که پنجاه سال در تحت فشار طاغوت صبر کردید، مقداری‏‎ ‎‏هم باید صبر کنید تا ان شاءالله یک دولت مستقری پیدا بشود، یک‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 126

‏جمهوری اسلامی مستقری پیدا بشود که بتواند در فکر همه باشد.‏‎ ‎‏و حالا هم چنانچه می بینید در فکر هستند؛ برنامه هایی ریخته شده‏‎ ‎‏است هم برای کارگرها، هم برای کشاورزها، هم برای مستمندان.‏‎ ‎‏اینها همه برنامه هایی هست و در دست اجراست لکن البته محتاج‏‎ ‎‏به وقت است.(160)‏

4 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن زراعت به اسم اصلاحات ارضی

‏در این پنج ماه اگر یکی پیدا شد که بگوید دولت اینجا به ما ظلم کرد،‏‎ ‎‏ما را غارت کرد، پیدا نمی شود همچو چیزی. بله، صاحب قلمهایی‏‎ ‎‏که می خواهند انتقاد بکنند، انتقاد می کنند، منتها انتقاداتشان راههای‏‎ ‎‏دیگر است، آنها هم نمی گویند دزدی کردند، آنها چیزهای دیگر‏‎ ‎‏می گویند. همین دست دزدی از خزائن یک مملکت کوتاه شدن،‏‎ ‎‏اسباب این می شود که ان شاءالله بعد از یک چندی اقتصاد ما اقتصاد‏‎ ‎‏صحیحی بشود؛ و انتساب به سایر ممالک را احتیاج نداشته باشیم.‏‎ ‎‏یک مملکتی خودش خودکفا بشود؛ خودش بتواند ارزاق خودش را‏‎ ‎‏اداره بکند. این خانه خرابها به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی از بین‏‎ ‎‏بردند زراعتهای ما را، و بکلی کشاورزی را از بین بردند، و یک بازار‏‎ ‎‏درست کردند برای خارجیها.(161)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن اقتصاد ایران با از بین بردن کشاورزی

‏در زمان این دومی هم، که دنبال این معنا بود که با سالوسی ابتدائاً‏‎ ‎‏کارها را انجام بدهد، و معلمهایی هم در این باب داشت، شروع‏‎ ‎‏کرد سالوسی از جهاتی. یکی راجع به اینکه خودش را به دیانت‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 127
‏می بست. قرآن چاپ کرد! هرچند وقت یک دفعه می رفت در حرم‏‎ ‎‏حضرت رضا و می ایستاد و نماز می خواند و زیارت می کرد! این‏‎ ‎‏یک راه بود. یک راه دیگر هم که برای طبقات دیگر پیش گرفته بود‏‎ ‎‏این بود که ما می خواهیم این مملکت را به «تمدن بزرگ» برسانیم.‏‎ ‎‏کتاب مأموریت برای وطنم را یکی دیگر نوشته و به ایشان نسبت‏‎ ‎‏داده! خودش اهل نوشتن نبود، وقتش را هم نداشت. این هم یک‏‎ ‎‏دامی بود برای اینکه مردم را غافل کند از اینکه دارد همه چیزشان‏‎ ‎‏را از بین می برد. از این طرف، اینکه ما می خواهیم برای ملت چه‏‎ ‎‏بکنیم و می خواهیم مملکت را صنعتی اش کنیم! می گویند که کلاغ‏‎ ‎‏مثل کبک می خواست راه برود، راه رفتن خودش هم یادش رفت!‏‎ ‎‏این نمی خواست اصلاً مثل کبک راه برود؛ می خواست بازی بدهد‏‎ ‎‏مردم را. درصدد بودند اینها که مردم را اغفال کنند، سرخوش‏‎ ‎‏کنند، به اینکه ما مملکتمان بعدها صنعتی می شود، و بعد از یکی‏‎ ‎‏دو سال دیگر ما در ... ادعاها بود دیگر، بعد از یکی دو سال دیگر‏‎ ‎‏ما می رسیم به همان ابرقدرتها! می شویم مثل ژاپن! ژاپنی که الآن با‏‎ ‎‏امریکا تَنه می زند و صنعتش در خود امریکا جلو از امریکاست.‏‎ ‎‏اینها می گفتند ما می شویم مثل ژاپن! چه کردند؟‏

‏     آن چیزی که در ایران لازم بود باشد و اقتصاد ایران به او‏‎ ‎‏بستگی داشت، که عبارت از کشاورزی بود، از بین رفت.‏‎ ‎‏کشاورزی را به صورت اینکه ما می خواهیم، به اسم اینکه ما‏‎ ‎‏می خواهیم، صنعتی کنیم مملکت را، اول کشاورزی اش را از بین‏‎ ‎‏بردند. کشاورزی که از بین رفت، اشکالاتی پیدا شد: یکی اینکه ما‏‎ ‎‏شدیم برای امریکا یک بازاری برای خرید کالاهای امریکا؛ یعنی‏‎ ‎‏گندمها و سایر حبوباتی را که آنها زیادی داشتند و باید بریزند به‏‎ ‎‏دریا یا بسوزانند، به ما به قیمت اعلا می فروختند و پول ما را‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 128

‏می گرفتند.(162)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

عقب نگه داشتن ایران با نام اصلاحات‎ ‎

‏در این پنجاه و چند سال، برنامه این بوده است که وضعیت ایران را‏‎ ‎‏به آشوب بکشند، به تباهی بکشند؛ یعنی همه چیز ما را از بین‏‎ ‎‏ببرند. کشاورزی را که خود شماها مطّلع بر آن هستید می بینید که‏‎ ‎‏چه به روزش درآوردند به اسم اصلاحات. و همه چیز را، همه جا‏‎ ‎‏را، عقب مانده نگه داشتند؛ که الآن از هر جا که می آیند هر گروهی‏‎ ‎‏که می آیند، می گویند که آنجایی که ما هستیم از همه جا بدتر‏‎ ‎‏است! از کردستان همین حرف را می زنند.(163)‏

3 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

بیچاره کردن کشاورزان ما به اسم اصلاحات ارضی

‏یک مملکتی که پس از رفتن خرابکارها، یک مملکت جنگزده‏‎ ‎‏است، یک مملکت غربزده است، یک مملکتی است که همه چیز‏‎ ‎‏ما را عقب رانده اند و همه جهت ما را شکست داده اند و حیثیت‏‎ ‎‏ملی ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش، اقتصادش، همه چیزش‏‎ ‎‏درهم و برهم است، این به یک کلمۀ رئیس جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏درست نمی شود. با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست‏‎ ‎‏نمی شود، فعالیت می خواهد. الآن ما مکلفیم که برای جبران این‏‎ ‎‏خساراتی که به مملکت ما وارد شده است، چه خسارتهای معنوی‏‎ ‎‏که جوانهای ما را اعم از زن و مرد به واسطۀ تبلیغات فاسدی که‏‎ ‎‏کرده بودند از آن وضعی که باید داشته باشند آنها را عقب زده اند و‏‎ ‎‏چه خسارت مادی که مملکت ما را به فقر کشانده اند، به اسم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 129

‏«اصلاحات ارضی» بیچاره کردند کشاورزهای ما را و مملکت را به‏‎ ‎‏تباهی کشیدند و چه مدارس و فرهنگ ما که عقب نگه داشتند‏‎ ‎‏نگذاشتند که یک فرهنگ صحیح باشد، مترقی باشد، این‏‎ ‎‏آشفتگیها باید به دست ما و شما، به دست ملت و دولت، تنها هیچ‏‎ ‎‏کدام نمی توانند این کارها را درست بکنند. اگر خانمها خیال کردند‏‎ ‎‏که کنار بروند و مردها این کارها را انجام بدهند و یا مردها خیال‏‎ ‎‏بکنند کنار بروند و خانمها این کار را انجام بدهند، یا هر دو خیال‏‎ ‎‏بکنند دولت انجام بدهد، و یا هر سه خیال کنند روحانیت انجام‏‎ ‎‏بدهد، این خیال، خیال صحیحی نیست برای اینکه کارها این قدر‏‎ ‎‏آشفته است، گرفتاریها این قدر زیاد است که هر شخصی در هر‏‎ ‎‏محلی هست، تکلیفی که دارد این است که آنجا را خوب بسازد.‏‎ ‎‏اگر شما در محلی هستید که در آنجا مثلاً باید تعلیم و تربیت خانم‏‎ ‎‏کوچولوها را بکنید، باید خوب تربیت کنید. اگر در جایی هستید که‏‎ ‎‏در آنجا تبلیغ باید بکنید، باید تبلیغاتتان، تبلیغات صحیح باشد و‏‎ ‎‏هر قشری در هر جا هست، باید همان پستی را که دارد خوب عمل‏‎ ‎‏بکند.(164)‏

22 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

نابودی کشاورزی ایران در زمان شاه

‏ ‏

‏یکی دیگر اینکه این کشاورزها را از اطراف ایران کوچ داد این‏‎ ‎‏طرح، و آورد اطراف تهران و اطراف شهرهای دیگر، بیشترش در‏‎ ‎‏تهران. اینهمه محله هایی که در تهران درست شده، محلۀ گودالها و‏‎ ‎‏محلۀ نمی دانم چه و حصیرها و این خانه های حصیری و این‏‎ ‎‏خانه های چه، این بیچاره هایی که در محل خودشان کشاورز‏‎ ‎‏بودند. کشاورزی را از بین بردند به اسم اینکه می خواهیم ما اربابْ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 130
‏رعیتی را برداریم، همه بشوند ارباب! ما هم چقدر غافل. ملت ما‏‎ ‎‏هم چقدر حالا یا غافل بود، یا خوب، سرنیزه بود. چه همه‏‎ ‎‏«دهقان»! این بیچاره هایی که الآن اطراف تهران هستند، هر ده‏‎ ‎‏نفرشان توی سوراخی هستند ـ آنی که خانه دارد خانه شان را‏‎ ‎‏نمی دانم شما دیدید یا نه. من در تلویزیون یک دفعه، دو دفعه‏‎ ‎‏دیدم، که خوب، اسباب تأسف است، یک سوراخی است! یک‏‎ ‎‏عده ای بچه و بزرگ از تویش بیرون می آید ـ اینها دهقانهایی هستند‏‎ ‎‏که می خواست اربابشان کند، و زندگی شان را بکلی به هم زد.‏‎ ‎‏مملکت ما را از حیث کشاورزی، که می توانست خودکفا باشد‏‎ ‎‏بلکه صادر کند، ‏‏[‏‏...‏‎ ‎‏]‏‏مملکت ما از حیث کشاورزی یک مملکت‏‎ ‎‏غنی است. اگر کشاورزی صحیح در این مملکت بشود، ممکن‏‎ ‎‏است آذربایجان کافی باشد برای همۀ مملکت؛ باقی اش باید‏‎ ‎‏صادر بشود. یا خراسان برای همۀ مملکت کافی باشد، و باید‏‎ ‎‏باقی اش صادر بشود. ما الآن در زمان ایشان ـ نمی دانم شما در‏‎ ‎‏روزنامه ها گاهی دیدید یا نه؟ ـ خیلی افتخار می کردند که ما چند‏‎ ‎‏صد مثلاً هزار چیز خریدیم! این افتخارشان این بود که ما گندم‏‎ ‎‏خریدیم، جو خریدیم! یک مملکت را از این جهت ساقط کرده اند،‏‎ ‎‏و فریاد هم می زدند که ما همچو هستیم که گندم و جو از امریکا‏‎ ‎‏خریدیم و امسال ‏‏]‏‏از‏‏][‏‏ گرسنگی نمی میریم! اینطور اینها وارد‏‎ ‎‏شدند. همۀ آن قوه ها ـ قدرتهای انسانی را در این مملکت متوقف‏‎ ‎‏کردند و یا عقب راندند. من در پاریس که بودم، از جاهای مختلف،‏‎ ‎‏ممالک مختلف، پیش من زیاد می آمدند. مِنْ جمله آلمان، که ‏‎ ‎‏خوب زدیک بود. اینهایی که در این ‏‏[‏‏مرکز انرژی‏‏]‏‏ اتمی بودند و ‏‎ ‎‏در آنجا ار می کردند از طرف ایران، اینها هم آمدند پیش من، ‏‎ ‎‏گفتند که این اری که ما انجام می دهیم اولاً مُضر برای ایران است؛ ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 131

‏ثانیاً می گذارند ما بفهمیم! می خواهند نگه دارند به یک سطحی ‏‎ ‎‏که توانیم بفهمیم.(165)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین رفتن مسئله کشاورزی با اسم اصلاحات‎ ‎

‏از این طرف، کارخانه ها و مزرعه ها و کشتزارهای ما، با اسم‏‎ ‎‏«اصلاحات»، بکلی کشاورزی را از بین بردند. ایرانی که اگر‏‎ ‎‏کشاورزی اش سر جای خودش درست عمل بکند، باید میلیونها‏‎ ‎‏تن صادر بکند، امروز نشسته و دستش طرف دیگران دراز است که‏‎ ‎‏گندم بدهید! این هم از کارهایی بود، جنایاتی بود که رژیم به این‏‎ ‎‏مملکت کرد. کارخانه ها هم بالا سرش افرادی بودند که‏‎ ‎‏نمی گذاشتند که اشخاصی که در آنجا از خود ایرانیها هستند،‏‎ ‎‏یادبگیرند مطالب را. کارشناس های خارجی آمدند کارهای کلیدی‏‎ ‎‏را در دست گرفتند و مردمی که اینجا بودند پادوی آنها بودند.(166)‏

21 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

4ـ1ـ3ـ2 باز گذاشتن دست بیگانگان در اقتصاد ایران 

‏ ‏

خطر تصویب نامه برای به هم زدن اقتصاد مملکت

‏بنابراین خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به‏‎ ‎‏واسطۀ این تصویبنامه، که شاید به دست جاسوسان یهود و‏‎ ‎‏صهیونیستها تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد‏‎ ‎‏مملکت، به قوت خود ـ به نظر دولت آقای عَلم ـ باقی است.(167)‏

‏ ‏

آذر 1341

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 132

توسعه مونتاژ و وابسته کردن صنایع به اجنبی 

سؤال: ‏]‏‏همزمان با اصلاحات ارضی، سرمایه ای کردن صنایع در‏‎ ‎‏ایران نیز به شکل پروژه های موقت صنعتی توسعه پیدا کرده است.‏‎ ‎‏تأسیس این صنایع منجر به تغییراتی در تولید و توزیع کالاها‏‎ ‎‏می شود. بازاریان تقاضای کاهش تولید کالاهای صنعتی را‏‎ ‎‏نکردند، بلکه خواستار بازگشت به شرایط تولیدی سنتی شدند.‏‎ ‎‏آیا شما فکر می کنید که با توجه به منافع بازاریان و‏‎ ‎‏مصرف کنندگان، توسعۀ کالاهای مصرفی صنعتی چگونه باید‏‎ ‎‏سازمان داده شود؟‏‏][‏

جواب: ‏سیاست صنعتی رژیم شاه، توسعۀ صنایع مصرفی و مونتاژ‏‎ ‎‏و وابسته کردن صنایع به صنایع اجنبی است. سیاست صنعتی‏‎ ‎‏دولت جمهوری آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادی و مادر خواهد‏‎ ‎‏بود، به طوری که هرگونه وابستگی از بین برود. با ایجاد صنایع‏‎ ‎‏بنیادی مادر، توسعۀ کالاهای مصرفی صنعتی نیز به شکلی توأم با‏‎ ‎‏آن پیشرفت می کند که منافع مصرف کنندگان ایرانی را مقدم بر هر‏‎ ‎‏چیز حفظ خواهد کرد.(168)‏

24 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

تبلیغات در جهت وابسته کردن ایران

‏همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال‏‎ ‎‏تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا‏‎ ‎‏طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمی توانیم انجام بدهیم.‏‎ ‎‏این یک باوری بوده است که نویسنده ها ‏‏[‏‏و‏‎ ‎‏]‏‏گویندگان آن وقت همۀ‏‎ ‎‏آنها در تعقیب این بودند. یک عده ای با اینکه حسن نیت داشتند،‏‎ ‎‏عقیده شان این بود که باید این طور بشود. حالا هم خیلی ها‏‎ ‎‏عقیده شان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 133

‏حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای‏‎ ‎‏اینکه این مسئله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است‏‎ ‎‏که آن چیزی را که در نظر ‏‏]‏‏کسی‏‏][‏‏ امکان نداشت و هیچ کس حتمالش ‏‎ ‎‏را نمی داد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای درت اول ‏‎ ‎‏دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات ردند و آن ‏‎ ‎‏همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند ـ این سئله ای بود که ‏‎ ‎‏به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به خصی که بگوید که ‏‎ ‎‏نه می شود، یا ساکت بود، یا می گفت می شود.‏

‏     ‏‏خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک‏‎ ‎‏چیزی را بخواهد، این خواهد شد ـ و اینها الآن در صدد این هستند‏‎ ‎‏که آن مسئله را باز پیش بیاورند: مسئلۀ اینکه ما خودمان‏‎ ‎‏نمی توانیم؛ ما خودمان متخصص نیستیم؛ ما خودمان تحصیلاتمان‏‎ ‎‏ناقص است. این مسئله را پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند‏‎ ‎‏مثل ژاپن، ژاپن ـ خوب ـ اول چیزی نبود. کوشش کردند. تا اینکه‏‎ ‎‏حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از ‏‏[‏‏مصنوعات‏‎ ‎‏]‏‏او در امریکا‏‎ ‎‏فروش می رود. خوب، یک امری نشدی را شد کردند. یا‏‎ ‎‏هندوستان که الآن پیش رفته است، برای این است که این فکر را‏‎ ‎‏در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم... .(169)‏

26 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

5 ـ1ـ3ـ2 قراردادن نفت و منابع ایران در اختیار دیگران

‏ ‏

تخفیف کلان شرکت نفت به ثابت پاسال

‏امروز سکوتْ همراهی با دستگاه جبار است؛ نکنید سکوت. دو‏‎ ‎‏هزار بهایی را با پانصد دلار ارز به هر یک، و هزار و بیست تومان‏‎ ‎‏تخفیف هواپیما؟! اینها در روزنامۀ دنیاست. یک شخصی به من‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 134

‏گفت که یک معامله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال و در‏‎ ‎‏این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این‏‎ ‎‏تخفیف نفع برده است؛ برای نفع این جمعیتی که فرستادند به‏‎ ‎‏لندن بر ضد اسلام. این وضع نفت ما، این وضع ارز مملکت ما، این‏‎ ‎‏وضع هواپیمایی ما، این وضع وزیر ما، این وضع همۀ ما؛ سکوت‏‎ ‎‏کنیم باز؟ هیچ حرف نزنیم؟ حرف هم نزنیم؟ ناله هم نکنیم؟‏‎ ‎‏خانه هایمان را خراب می کنند آخ نگوییم؟(170)‏

12 / 2 / 42

*  *  *

‏ ‏

تسلیم ذخایر ملت به رایگان به اجانب

‏ذخایر ملت را به رایگان و یا مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم‏‎ ‎‏و ستم به زیردستان یعنی ملت بدبخت می کنید؟ چرا راضی‏‎ ‎‏می شوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا‏‎ ‎‏معرفی نمایید؟ نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است.‏‎ ‎‏رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب ماندگی است.‏‎ ‎‏آزاد نگذاشتن ملت را برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص‏‎ ‎‏معلوم الحال را به دستور دیگران ـ بی دخالت ملت ـ دلیل ضعف و‏‎ ‎‏عقب افتادگی است.‏

‏     شماها می دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد،‏‎ ‎‏وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز‏‎ ‎‏آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد‏‎ ‎‏شد؛ قدرت آزادی دادن ندارید «و الخائن خائف». سلب آزادی‏‎ ‎‏مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند‏‎ ‎‏عقب افتادگی است. هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در‏‎ ‎‏کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل خرجهای کمر شکن‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 135

‏به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواسته های دولت پوشالی‏‎ ‎‏اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکری‏‎ ‎‏است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به‏‎ ‎‏اجانب، سند بزرگ عقب افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی قید و‏‎ ‎‏شرط است. شما می دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این‏‎ ‎‏مملکت و به اسلام کرده اید و چه ضربه ای به استقلال این مملکت‏‎ ‎‏زده اید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!‏

‏     آقای هویدا، نطقهای اسف انگیزی که مع الاسف طبع شده‏‎ ‎‏است، متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور‏‎ ‎‏لطمه می زند که اینجانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیری از‏‎ ‎‏طبع و نشر این کتابها نمی کنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازی‏‎ ‎‏می کنید یا نمی توانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟(171)‏

26 / 1 / 46

*  *  *

‏ ‏

چوب حراج به مخازن کشور

‏این خوان یغما که مدتهاست مورد هجوم چپی و راستی قرار گرفته‏‎ ‎‏و گاهی با صراحت تقسیم گردیده، اکنون با عناوین دیگر با کمال‏‎ ‎‏عوام فریبی نقشه کشی شده و مورد تقسیم قرار گرفته است. از‏‎ ‎‏طرفی کارشناسان چپی که مقصود آنها اسارت شرق و ملل‏‎ ‎‏اسلامی است، به اسم تأسیس کارخانۀ ذوب آهن (که نفع آن برای‏‎ ‎‏استعمار و کسب وجهۀ دستگاه جبار بیشتر از نفعی است که به‏‎ ‎‏ملت می رسد) و از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ‏‎ ‎‏امریکا به اسم عظیمترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این‏‎ ‎‏ملت مظلوم به ایران هجوم نموده اند. سرمایه دارانی که بنا به نوشتۀ‏‎ ‎‏بعضی از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قیمت‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 136

‏دارد، باید دید برای چه منظور در تهران اجتماع می کنند؟ آیا برای‏‎ ‎‏غمخواری و انسان دوستی است؟! کسانی که دنیا را به خاک و خون‏‎ ‎‏کشیده اند و دهها هزار انسان را برای شهوات به زیر خاک کرده اند‏‎ ‎‏در اینجا دوست صمیمی ما هستند یا نفوذ دولت ایران و عظمت‏‎ ‎‏شاه موجب این امر است؟! (این را هم همه می دانند) یا‏‎ ‎‏سودجویی سیاسی و اقتصادی با دامنۀ وسیع آن، که پایگاهش‏‎ ‎‏ایران و دنبال آن سایر ممالک اسلامی و دیگر ممالک شرقی است‏‎ ‎‏از یک طرف و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار‏‎ ‎‏چپ و راست از طرف دیگر، موجب این بدبختیهاست؟!‏

‏ملت ایران بداند که اگر خداوند متعال به این دستگاه خودباخته در‏‎ ‎‏مقابل اجانب، و جبار در مقابل ملتها مهلت دهد این آخرین چوب‏‎ ‎‏حراج نیست که به مخازن زیرزمینی و روی زمینی این کشور زده‏‎ ‎‏شده است؛ باید منتظر بالاتر باشند، اگر بالاتری باشد! اکنون‏‎ ‎‏زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلی و حتی توزیع متاع در‏‎ ‎‏سراسر کشور و جلب سیاحان را در اختیار آنان خواهند گذاشت و‏‎ ‎‏برای ملت ایران جز باربری و کارگری برای سرمایه داران و ذلت و‏‎ ‎‏فقر و فاقه چیزی نخواهد ماند.(172)‏

20 / 4 / 49

*  *  *

‏ ‏

تقدیم پول نفت به سرمایه داران

‏مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آورند‏‎ ‎‏که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته‏‎ ‎‏است. شاهی که می خواهد تا قطرۀ آخر نفت این کشور را بفروشد‏‎ ‎‏و پولش را ـ به عناوین مختلف ـ به سرمایه داران و چپاولگران‏‎ ‎‏تقدیم نماید و به آن افتخار کند.‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 137

‏     استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی کند، و‏‎ ‎‏از دیگران می خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد؛ ولی‏‎ ‎‏شاه ایران این طلای سیاه را می فروشد و خزانۀ ایران و ملت را تهی‏‎ ‎‏می کند، و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و‏‎ ‎‏گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام می دهد؛ و یا اسلحه های‏‎ ‎‏خانمانسوز و مخرب می خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در‏‎ ‎‏ایران و منطقه نگهبانی کند، و به خونریزی و سرکوبی جنبشهای‏‎ ‎‏ضد استعماری ادامه دهد.‏

‏     او تا دیروز با اخذ وامهای کمرشکن از خارج، اقتصاد ایران را‏‎ ‎‏به ورشکستگی می کشانید و امروز با دادن وامها و خرید اسلحه،‏‎ ‎‏ملت را به افلاس کشانیده و از رشد باز می دارد. معاملات اسارتبار‏‎ ‎‏و بخصوص معاملۀ 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار امریکا،‏‎ ‎‏ضربۀ نابودکنندۀ دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته‏‎ ‎‏و چوب حراج تازه ای است که بر ثروت و ذخایر ملت محروم ایران‏‎ ‎‏می زند.(173)‏

21 / 12 / 53

*  *  *

‏ ‏

فروش نفت و پایگاه برای امریکا درست کردن

‏در حرفهای ایشان خیلی مسائل هست. یکی اینکه بررسی بشود‏‎ ‎‏که آیا این کارهایی که تا حالا انجام داده، اشتباهات بوده یا تعمدات‏‎ ‎‏بوده! این مخالفتهایی که از قانون کرده، از اسلام کرده، این‏‎ ‎‏خیانتهایی که به ملت کرده، این جنایتهایی که کرده است، آیا آنطور‏‎ ‎‏که ادعا می کند این اشتباهی این کار را کرده است؟ مثلاً این نفتی‏‎ ‎‏که به امریکا داده، خیال کرده است که اینها یک طایفه ای از یک‏‎ ‎‏محله ای از ایران است، یک شهری از شهرهای ایران است، و نفت‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 138

‏را دارد به ایرانی ها می دهد؟! این اسلحه هایی که به درد ما‏‎ ‎‏نمی خورد و به جای نفتْ پایگاه برای امریکا درست کرده است‏‎ ‎‏خیال کرده است که این اسلحه ها ارز است؟! پول است؟! اشتباه‏‎ ‎‏کرده این؟! به خیال اینکه دارد پول می گیرد، لیره می گیرد، این‏‎ ‎‏چیزها را گرفته است؟!(174)‏

15 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

استفاده مجانی از نفت

‏اینها تشبثات است، فایده ندارد هیچ! غیر از یک کلمه. و آن این‏‎ ‎‏است که این رژیم برود و این امریکا و شوروی و ـ نمی دانم ـ‏‎ ‎‏انگلستان، و همۀ اینهایی که در این سفرۀ ایران که افتاده مجانی‏‎ ‎‏دارند استفاده می کنند، اینها هم دست مجانشان را بردارند. ما که‏‎ ‎‏نمی خواهیم بهشان نفت ندهیم تا دست و پا بزنند که یک ملتهایی‏‎ ‎‏را از سر ما خواهید چه کرد. نخیر، ما می خواهیم نفتمان در اختیار‏‎ ‎‏خودمان باشد؛ هر مقدار دلمان می خواهد بفروشیم، و‏‎ ‎‏می فروشیم. هر رژیمی پیش بیاید نفتش را می خواهد بفروشد اما‏‎ ‎‏نه اینطور. غارتگری را ما با آن مخالفیم، نه فروش نفت را به قیمت‏‎ ‎‏صحیح خودش. ‏‏]‏‏به‏‏][‏‏ قیمت صحیح خودش می فروشیم و ارز‏‎ ‎‏می گیریم. پول می خواهیم ما. می خواهیم برای مردم صرف بشود.‏‎ ‎‏اینجا نفت ما را زیادتر از آن اندازه ای که باید استخراج کنند‏‎ ‎‏استخراج می کنند. پول هم که نمی گیرند یا آهن پاره می گیرند! یا‏‎ ‎‏طیاره های به آن قیمتهای گزاف می گیرند. آن مقداری هم که‏‎ ‎‏می گیرند صرف این ملت نمی شود.(175)‏

15 / 8 / 57

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 139

حراج کردن نفت (طلای سیاه)

سؤال: ‏[‏‏شما برای ایران، برخلاف خواست شاه، یک مدرنیزه کردن‏‎ ‎‏واقعی می خواهید. آیا می توانید مشخص کنید که فرق بین این دو‏‎ ‎‏مدرنیزاسیون در چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ بازسازی و نوسازی کشور قطعاً مورد تأیید و از برنامه های‏‎ ‎‏ماست. آنچه را که شاه به نام مدرنیزه کردن انجام داده، جز خرابی‏‎ ‎‏و ویرانی به بار نیاورده است. نفت، این طلای سیاه را حراج کردن‏‎ ‎‏و در عوض، کشور را پر از آهنپاره نمودن، مدرنیزه کردن است؟! به‏‎ ‎‏کمک چند صد کارخانه، صنایع مونتاژ وابسته را رواج دادن،‏‎ ‎‏مدرنیزه کردن است؟! دهها هزار مستشار نظامی را با هزینه های‏‎ ‎‏سرسام آور، بر ارتش و بر مقدرات مملکت مسلط کردن، مدرنیزه‏‎ ‎‏کردن است؟! و...(176)‏

16 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

دادن نفت و گاز و مراتع و... به بیگانگان

‏ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که‏‎ ‎‏ایران داشت: یکی ذخیره های مادی زیرزمینی، یکی هم‏‎ ‎‏ذخیره ها‏‏]‏‏یی‏‎ ‎‏][‏‏که عبارت از این جوانها بود ـ اینها هم از ذخایر ملت ‏‎ ‎‏است دیگر ـ این هر دوی اینها را تباه دارد می کند و تباه کرد. اما ‏‎ ‎‏مواد طبیعی را: نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد ‏‎ ‎‏می دهد، و مراتعش را آنطور به قول خودش «ملی» کرد لکن به ‏‎ ‎‏دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همۀ اینها را داده به‏‎ ‎‏غیر. اینها اسناد به من نوشته بودند منتها نوشته اش حالا پیش من‏‎ ‎‏نیست، نوشته اش نجف مانده است. همۀ اینها را به غیر داده اند.‏‎ ‎‏زراعتمان را که بکلی از بین برده است. بعد از سی سال دیگر که‏‎ ‎‏نفت ـ اینطور اگر بدهند ـ تمام می شود! اگر به اینطور دست و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 140

‏دلبازی نفت ما را به غیر بدهند، بعد از سی سال ـ چند سال دیگر‏‎ ‎‏تمام می شود. آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد، نه زراعت‏‎ ‎‏دارد. اگر این آدم باقی باشد، بعد از سی سال دیگر یک ملت گدا!‏‎ ‎‏الآن نصف ملتْ گداست، آن وقت تمام ملت گدا خواهد شد!‏‎ ‎‏پشتوانه هیچ چیز ندارد. این را اگر مهلتش بدهید آقا، تمام حیثیات‏‎ ‎‏مادی و معنوی شما را از بین می برد.(177)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

گذاشتن نفت در اختیار اجانب و خرید بی رویه اسلحه

سؤال: ‏[‏‏کشور ما ایتالیا با توجه فراوان وقایع ایران و کوشش ملت‏‎ ‎‏ایران علیه دیکتاتوری خاندان پهلوی را دنبال می کند. و در عین‏‎ ‎‏حال سخن بعضی از  جراید گویای این است که حکومت اسلامی‏‎ ‎‏نسبت به مدرنیزه کردن ایران توسط شاه یک قدم عقب است، در‏‎ ‎‏این مورد نظر شما چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ به تصدیق خود شما خاندان پهلوی یعنی شاه و پدرش بیش‏‎ ‎‏از پنجاه سال است که با دیکتاتوری بر ایران حکومت می کنند، و با‏‎ ‎‏پشتیبانی قدرتهای استعماری از هیچ جنایتی به ملت ایران دریغ‏‎ ‎‏نکرده اند. ذخایر کشور، مخصوصاً نفت را در اختیار اجانب‏‎ ‎‏گذاشته اند. هرگونه فریاد آزادیخواهی و اعتراض به دیکتاتوری را‏‎ ‎‏با سرنیزه خاموش کرده اند. قتل عامهای مکرری در این پنجاه سال‏‎ ‎‏به دست این دودمان انجام شده است. آزادی به تمام معنی از مردم‏‎ ‎‏سلب شده است. هیچ گاه مردم حق انتخاب نداشته اند. گویندگان‏‎ ‎‏و نویسندگان کشته شده اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع از گفتن و‏‎ ‎‏نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده اند و در یک‏‎ ‎‏کلمه، تمامی مبانی بنیادی و دموکراسی را نابود کرده اند، که تمامی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 141

‏این واقعیتهای تلخ را در یک سال اخیر، هم شاه و هم اطرافیانش‏‎ ‎‏اعتراف کرده اند. و حالا من می پرسم که با ملتی تا این حد ستمدیده‏‎ ‎‏و سلطانی تا این حد دیکتاتور، مدرنیزه کردن کشور چه مفهومی‏‎ ‎‏می تواند داشته باشد؟ آیا طلای سیاه ما را تاراج کنند و در ازای آن‏‎ ‎‏میلیاردها دلار اسلحه را در کشور انبار کنند. این معنی نوسازی‏‎ ‎‏کشور است؟ تأسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ با سرمایه های‏‎ ‎‏خارجی و سرمایه های وابستگان داخلی آنها از جمله خود شاه که‏‎ ‎‏مملکت را به طرف یک مستعمرۀ تمام عیار پیش می برد و کارگر‏‎ ‎‏ایرانی را با دستمزدهای ناچیز در خدمت آنها درمی آورد به معنی‏‎ ‎‏مدرنیزه کردن کشور است؟ کشاورزی را نابود کرده اند و در عوض‏‎ ‎‏گندم و برنج و سایر مواد غذایی به مقدار بیش از نود درصد مصرف‏‎ ‎‏داخلی را از خارج وارد می کنند. این به معنی مدرنیزه کردن کشور‏‎ ‎‏است؟ از تحصیلکرده های ما، از دانشجو و دکتر و مهندس و سایر‏‎ ‎‏متخصصین و روشنفکران، زندانها را پر کرده اند و از خارج دکتر و‏‎ ‎‏مهندس وارد می کنند. اینها در منطق شاه و جرایدی که از او پول‏‎ ‎‏گرفته اند، به معنی نوسازی کشور است و حرف ما که خواستار‏‎ ‎‏حکومت اسلامی هستیم که در سایۀ آن به همۀ این جنایتها و خیانتها‏‎ ‎‏پایان داده می شود به معنی یک قدم عقب بودن است؟ نه. این پایان‏‎ ‎‏دادن به ارتجاع شاهنشاهی 2500 سالۀ پوسیده است.(178)‏

23 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفحص زمینهای ما و اطلاع از دارایی های ما

‏این خارجیها همه چیز ما را مطالعه کردند. اینها یک جانورهای‏‎ ‎‏عجیبی هستند. همه چیز ما را مطالعه کردند. یعنی آمدند‏‎ ‎‏کارشناسهاشان تمام بیابانهای ما را آن وقت که اتومبیل نبود با شتر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 142

‏می رفتند، با شتر و ساربان می رفتند، تمام این بیابانهایی که در‏‎ ‎‏جاهایی که مثلاً کاروانها می رفتند، اینها می رفتند از بیابانها، از‏‎ ‎‏جاهای دیگر نقشه برمی داشتند و آن چیزهایی که زیرزمین بود،‏‎ ‎‏اینها با چیزهایی که داشتند می فهمیدند اینجا چیست. در همدان‏‎ ‎‏من بودم. یکی از دوستان من یک صفحۀ بزرگی را آورد. من دیدم‏‎ ‎‏که گفت، نقشۀ همدان است. نقشۀ همدان و حومۀ همدان، بزرگ‏‎ ‎‏بود. در نقشه دیدم که یک نقطه های زیادی در آن هست. گفت: این‏‎ ‎‏نقشه مال خارجیها است، این نقطه ها جاهایی است که یک چیزی‏‎ ‎‏تو آن هست. این نقطه هایی که گذاشتند جاهایی است که اینها‏‎ ‎‏کشف کردند یک چیزی زیر این در این محل. یک چیزی پیدا‏‎ ‎‏می شود. اینها علاوه بر اینکه زمینهای ما را تفحص کردند و همه‏‎ ‎‏چیزش را تحت نظر قرار دادند و می دانند ما چه داریم، علاوه بر‏‎ ‎‏این قشرهای ملت را مطالعه کردند.(179)‏

14 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

6ـ1ـ3ـ2 وابسته کردن کشور به اجانب از طریق اخذ وام

‏ ‏

فروختن استقلال کشور در قبال دریافت وام

‏ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی‏‎ ‎‏سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می کنند؛ لکن، اگر‏‎ ‎‏شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می کنند؛ و‏‎ ‎‏اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع‏‎ ‎‏ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض‏‎ ‎‏ندارد! چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا‏‎ ‎‏گفت این کار باید بشود ـ لابد این جور است ـ بعد از سه ـ چهار‏‎ ‎‏روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 143

‏کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلار در عرض پنج سال‏‎ ‎‏به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند!‏‎ ‎‏می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان‏‎ ‎‏در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در‏‎ ‎‏عرض ده سال سیصد میلیون ـ آنطور که حساب کردند ـ‏‎ ‎‏سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد؛ یعنی صد میلیون دلار، یعنی‏‎ ‎‏هشتصد میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع‏‎ ‎‏ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایرانْ استقلال ما‏‎ ‎‏را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران‏‎ ‎‏را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست‏‎ ‎‏میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه‏‎ ‎‏بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟‏‎ ‎‏عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟(180)‏

4 / 8 / 43

*  *  *

‏ ‏

پیامدهای منفی قرضۀ دلار

‏در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود! معلوم می شود برای ما‏‎ ‎‏خوابها دیده اند! از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی دانم، از اسارت‏‎ ‎‏بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی‏‎ ‎‏دارند اینها؟ این قرضۀ دلار چه به سر این ملت می آورد؟ این ملت‏‎ ‎‏فقیر ‏‏]‏‏پس از‏‎ ‎‏][‏‏ده سال هشتصد میلیون تومان نفع پول به امریکا‏‎ ‎‏بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!(181)‏

4 / 8 / 43

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 144

فکری باید به حال این مملکت کرد

‏آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت.‏‎ ‎‏هی قرض روی قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری‏‎ ‎‏هم هست! دلارها را شما می خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما‏‎ ‎‏بکنیم!(182)‏

4 / 8 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

7ـ1ـ3ـ2 اقتصاد ایران در پایان حکومت پهلوی

‏ ‏

فرو ریختن پایه های اقتصادی مملکت‎ ‎

‏روحانیت می بیند که پایه های اقتصادی این مملکت در شرف‏‎ ‎‏فروریختن است؛ و بازار این کشور در حکم سقوط است. چنانکه‏‎ ‎‏از پرونده های مربوط به سفته های بی محل، که هر روز بر قطرش‏‎ ‎‏افزوده می شود، این مطلب واضح می شود. و همین طور امر‏‎ ‎‏زراعت این کشور در معرض سقوط است. به دلیل اینکه در این‏‎ ‎‏مملکت، که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را‏‎ ‎‏بدهد، هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالی یا به عنوان‏‎ ‎‏دیگری تصویبنامۀ وارد کردن گندم صادر می کنند. بلکه چنانچه‏‎ ‎‏گفته می شود، اخیراً به صورت آرد می آورند که آسیاهای ایران نیز‏‎ ‎‏از کار بیفتد.(183)‏

اسفند 1341

*  *  *

‏ ‏

به خطر افتادن اقتصاد

‏اکنون یک چشم مسلمین بر دنیای خود، و چشم دیگرشان بر دین‏‎ ‎‏خود گریان است. و حکومت چند ماهۀ شما با کارهایی که می کنید‏‎ ‎‏اقتصاد، زراعت، صنعت، فرهنگ، و دیانت مملکت را به خطر‏‎ ‎‏انداخته، و مملکت از هر جهت در شُرف سقوط است. خداوند‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 145

‏تعالی اسلام و مسلمین را در پناه خود و قرآن حفظ فرماید.(184)‏

‏ ‏

13 / 1 / 42

*  *  *

‏ ‏

اجانب مخالف آبادی مملکت

‏باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمی خواهند این‏‎ ‎‏مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی خواهند مملکت آباد شود. اینها‏‎ ‎‏حتّی آب هم برای این ملّت تهیه نکرده اند! آبی که ما در قم از آن‏‎ ‎‏استفاده می کنیم، در اروپا حتّی به حیواناتشان هم نمی دهند! اگر‏‎ ‎‏راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند. این جوان بعد از‏‎ ‎‏بیست سال تحصیل، کار می خواهد. فردا، که فارغ التّحصیل‏‎ ‎‏می شود، سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین‏‎ ‎‏خود را حفظ کند. شما خیال می کنید آن دزدی که شبها از دیوار، با‏‎ ‎‏آن همه مخاطرات، بالا می رود و یا زنی که عفت خود را‏‎ ‎‏می فروشد، تقصیر دارد؟ وضع معیشتْ بد است که این همه‏‎ ‎‏جنایات و مفاسد، که شب و روز در روزنامه ها می خوانید، به‏‎ ‎‏وجود می آورد.(185)‏

21 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

وضعیت بد اقتصادی ایران

‏آیا وضع اقتصادی انگلستان بد است؛ ایران خوب است؟! وضع‏‎ ‎‏اقتصادی هندوستان بعد از آن همه پیشرفت بد است، ایران خوب‏‎ ‎‏است؟! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد است، ایران خوب‏‎ ‎‏است؟!(186)‏

21 / 1 / 43

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 146

نبود نیازمندیهای اولیه زندگی

‏در ایّام گرفتاری، در روزنامۀ اطلاعات، دربارۀ وضع مادّی و‏‎ ‎‏بهداشتی مردم جنوب مطلبی خواندم؛ تعجّب کردم! چگونه این‏‎ ‎‏مطلب را گذاشته بنویسند. یکی از خبرنگاران، پس از بازدید از‏‎ ‎‏وضع مردم جنوب، چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات‏‎ ‎‏اصلاً از دکتر و دارو خبری نیست؛ آب وجود ندارد. و یک ده، اکثر‏‎ ‎‏مردمش کور بودند. خلاصه از کلّیۀ وسایل و نیازمندی های اوّلیۀ‏‎ ‎‏زندگی محروم بودند. آن وقت در کنفرانس «اکافه»، که نمایندگان‏‎ ‎‏دول دنیا جمع شده بودند که فکری برای وضع اقتصاد دول بکنند ـ‏‎ ‎‏اگر بخواهند عمل بکنند ـ در صورتی که اعضای شرکت کننده، چه‏‎ ‎‏از کشورهای کوچک و چه بزرگ، همه دم از اشکالات اقتصادی‏‎ ‎‏خود می زنند، هیئت نمایندگی ایران اظهار می کند که وضع‏‎ ‎‏اقتصادی ایران کمال مطلوب است و هیچ عیب ونقصی ندارد!(187)‏

21 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

فشار سختی زندگی

‏این بیچاره های گدا، این «مملکت مترقی»، که امسال زمستانش دل‏‎ ‎‏ما را خون کرد؛ آن اصفهانش، آن همدانش، آن تهرانش، آن قمش،‏‎ ‎‏آن جاهای دیگرش. این سرمای کشنده، هیچ فکری کردید برای‏‎ ‎‏این بیچاره ها؟ به من اطلاع داده اند که در همدان بیش از دو هزار‏‎ ‎‏نفر مرده اند امسال؛ در سرمای چهل و سه درجه و دو درجه؛ شما‏‎ ‎‏هیچ فکری برای اینها کرده اید؟ ای «مملکت مترقی»! ای آقایانی‏‎ ‎‏که مملکتتان «ترقی» کرده! ما می خواهیم واقعاً مترقی باشد. یک‏‎ ‎‏فکری برای این بیچاره ها بکنید، هم گرسنگی بخورند هم‏‎ ‎‏توسری؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید؟‏‎ ‎‏خوب ما می گوییم نکنید اینطور. این ارتجاع است که ما می گوییم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 147

‏که اینقدر فشار به مردم نیاورید؟ اینقدر کتک نزنید؟ اینقدر فحش‏‎ ‎‏ندهید؟ اینها ارتجاع است؟(188)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

محتاج بودن به خارج در هر موردی‎ ‎

‏برنامه هایتان یک برنامه های استعماری است؛ همه اش بازی؛‏‎ ‎‏همه اش فوتبال؛ همه اش چه. سایر ممالک هم اینطوری است؟‏‎ ‎‏پس این اتمها را کی درست کرده است؟ پس این طیاره ها را کی‏‎ ‎‏درست کرده؟ «مملکت مترقی»! لوله، همین قم، همین قم؛ این‏‎ ‎‏لوله ای که برای آب در قم درست کرده اند؛ چون ایران درست‏‎ ‎‏کرده، قابل استعمال نیست. «مملکت مترقی»! تو از لولهنگ سازی‏‎ ‎‏هم باز بالا نرفتی. رزم آرا گفت: ما غیر لولهنگ سازی چیزی بلد‏‎ ‎‏نیستیم. کشتندش. این «مملکت مترقی»! این مملکت مترقی که‏‎ ‎‏الآن نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل‏‎ ‎‏کارشناس می آورد، ای وای! به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند.‏‎ ‎‏شهرداریها از قم امسال رفته اند؛ از قم اشخاصی رفته اند؛ یعنی‏‎ ‎‏فرستاده اند آنها را که بروند ـ مثل اینکه در روزنامۀ استوار هم بود‏‎ ‎‏این ـ که بروند در آنجا چیز یاد بگیرند.(189)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

گرسنگی مردم بیچاره و توجه نکردن حکومت پهلوی

‏آقا، این ذخایر ما این جوانها هستند. این جوانهای ما را دارند اغفال‏‎ ‎‏می کنند؛ دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از‏‎ ‎‏اسلام است. شما کجای اسلام را دیدید که می گویید بدبختی از‏‎ ‎‏اسلام است؟ شما مسلمین را اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 148

‏بیچاره، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم سر گرسنه،‏‎ ‎‏دیگر به خواب نمی رود. الحمدلله ِ امیدوارم این جور باشد لکن این‏‎ ‎‏کلام واقعیت را تغییر می دهد؟ این کلام، حرفهایی که در چند وقت‏‎ ‎‏پیش از این در اطلاعات نوشته بود ـ و اطلاعات هم که سند رسمی‏‎ ‎‏شماست ـ راجع به بنادر جنوب نوشته بود، این واقعیت را تغییر‏‎ ‎‏می دهد؟ اینکه تغییر نمی دهد اینها را. این دانشجوهای بیچارۀ ما‏‎ ‎‏اینجا که دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت،‏‎ ‎‏مساجدشان خراب، نمی دانم معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد‏‎ ‎‏امریکا می شوند، یک کلیسا می روند می بینند که تمامْ منظم، مرتب،‏‎ ‎‏همه چیزِ آن درست؛ خیال می کنند که احکام انجیل و توراتْ، اینها‏‎ ‎‏را به این حد رسانده و احکام اسلام اینها را عقب نشانده.(190)‏

‏ ‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

رنج کشیدن از وضع موجود

‏این دولت چه می گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس‏‎ ‎‏غیر قانونی، این مجلس محرَّم این مجلسی که به فتوا و به حکم‏‎ ‎‏مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از‏‎ ‎‏ملت نیست، این مجلسی که ـ به ادعا ـ هی می گویند ما! ما! هی ما‏‎ ‎‏از «انقلاب سفید» آمدیم! آقا کو این «انقلاب سفید»؟! پدر مردم را‏‎ ‎‏درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا می داند که من رنج می برم؛ من‏‎ ‎‏مطلعم از این دهات؛ من مطلعم از این شهرستانهای دورافتاده؛ از‏‎ ‎‏این قم بدبخت ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏. من مطلعم از گرسنگی خوردن‏‎ ‎‏مردم؛ از وضع زراعت مردم.(191)‏

4 / 8 / 43

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 149

افزایش فقر و بیچارگی ملت 

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏«لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»‏

‏جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از‏‎ ‎‏گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این‏‎ ‎‏مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس‏‎ ‎‏استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف‏‎ ‎‏قانون شرع و قانون اساسی در تبعید بسر می برم، مراقب‏‎ ‎‏مصیبتهایی که به ملت مظلوم بی پناه ایران وارد می شود، بوده ام و از‏‎ ‎‏آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می گذرد کم و بیش‏‎ ‎‏مطلع شده و رنج برده ام.‏

‏     موجب کمال تأسف است که نغمۀ ناموزون اصلاحات شماها‏‎ ‎‏تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه های غیر آزاد و بعضی‏‎ ‎‏نوشته های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و‏‎ ‎‏بیچارگی ملت افزوده می شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان‏‎ ‎‏محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سرتاپا‏‎ ‎‏گزاف، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حال فقر و‏‎ ‎‏عقب افتادگی به اسم ملت مترقی نگه داشتن است. حکومت‏‎ ‎‏پلیسی غیر قانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که‏‎ ‎‏می خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باقی باشند، حکومت‏‎ ‎‏قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق‏‎ ‎‏و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم‏‎ ‎‏مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام‏‎ ‎‏اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است.‏‎ ‎‏با اسم تعالیم عالیۀ اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و‏‎ ‎‏اگر ـ خدای نخواسته ـ فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافۀ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 150

‏دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته اید.‏‎ ‎‏اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی‏‎ ‎‏بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می کنند، احساس‏‎ ‎‏وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهای شماها گول‏‎ ‎‏نخورند.(192)‏

26 / 1 / 46

*  *  *

‏ ‏

محرومیت ملت ایران از آب و برق

‏اسم پرهیاهو و جار و جنجال «انقلاب سفید»، که در طلیعۀ آن قتل‏‎ ‎‏عام 15 خرداد واقع شد، باید ملت ایران عقب مانده، و فرهنگ‏‎ ‎‏قرآن و اسلام مهجور، و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق‏‎ ‎‏این ماتمسرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با‏‎ ‎‏خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد، و عمّال بی حیثیت آن‏‎ ‎‏بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایکوبی کنند.‏‎ ‎‏باید با راه انداختن سر و صدای کشور مترقی و در بوق و کرنا کردن‏‎ ‎‏آن، این کشور بی صاحب به عقب رانده شود، و از ضروریات و‏‎ ‎‏اولیات یک کشور در حال رشد محروم باشد. باید ملت ایران به‏‎ ‎‏اسم ترقی و پیشرفت، از آب و برق و طبیب و دارو و حتی ـ به‏‎ ‎‏اعتراف روزنامه های وابسته به دستگاه ـ بسیاری، از نان و هزینۀ‏‎ ‎‏اولیۀ زندگی محروم باشند و اگر نَفسی بکشند با سرنیزه صدای‏‎ ‎‏آنها را در گلو خفه کنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد‏‎ ‎‏و برای ملت ایران جز ذلت و خواری و حبس و زجر نباشد.(193)‏

20 / 6 / 51

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 151

ساقط شدن اقتصاد کشور

‏ملت آن دودمانی را نمی خواهد که تمام مقدسات و مقدرات آنها‏‎ ‎‏را به دست اجانب سپرده، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد‏‎ ‎‏داده، اقتصاد کشور را به فنا سپرده، کشاورزی را ساقط کرده،‏‎ ‎‏اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و کارشناسان امریکا داده‏‎ ‎‏و آنها را مصون و مختار کرده است، و دیگر جنایات و خیاناتی که‏‎ ‎‏در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. اکنون با همۀ کثافتکاریها چون به‏‎ ‎‏حسب اقتضای وقت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در‏‎ ‎‏تنگنا قرار گرفته در صدد است که با آزادیهای محدود بی معنی، خود‏‎ ‎‏را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای‏‎ ‎‏اجازۀ بقای حکومت خود کند، و بار دیگر حملۀ سبُعانه را با وضعی‏‎ ‎‏فجیعتر و دردناکتر شروع کند و بر حرث و نسل رحم کند.(194)‏

21 / 8 / 56

*  *  *

‏ ‏

وابستگی صنعتی رژیم

سؤال: ‏]‏‏زمینهایی که گرفته اند، به مالکان قدیمی اش برگردانیده‏‎ ‎‏خواهد شد؟‏‏][‏

جواب:‏ مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی‏‎ ‎‏را روی هم انباشته بودند، بی آنکه مقررات اسلام را در خصوص‏‎ ‎‏توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و‏‎ ‎‏باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین‏‎ ‎‏اسلامی عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت‏‎ ‎‏و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف‏‎ ‎‏شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان‏‎ ‎‏محتاجان توزیع خواهیم کرد.‏

‏     در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملاً با این امر موافقیم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 152

‏ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد‏‎ ‎‏مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار‏‎ ‎‏گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر‏‎ ‎‏صنعتی که فعلاً در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ‏‎ ‎‏صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به‏‎ ‎‏صورت یک جامعۀ مصرفی درآورده است.(195)‏

4 / 2 / 57

*  *  *

‏ ‏

زندگی در تهران با چادر نشینی و کوخ نشینی 

‏الآن عدۀ کثیری  زیاد ـ شاید قریب چهل مورد، چهل محل، شاید‏‎ ‎‏این مقدارها که صورتش را به من داده اند که در نجف این صورت‏‎ ‎‏پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر فلان عده،‏‎ ‎‏همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با چادرنشینی،‏‎ ‎‏اینطوری است. در تهرانِ مرکز اینطور هست که با چادرنشینی و‏‎ ‎‏کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند! نوشته بود که ‏‏[‏‏اگر‏‏]‏‏بخواهد‏‎ ‎‏یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد، باید نمی دانم چند پله، صد‏‎ ‎‏پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن می کنند باید بیاورند‏‎ ‎‏به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در زمستانِ سرما‏‎ ‎‏این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها برگردد یک‏‎ ‎‏کوزه آب ببرد برای بچه هایش.(196)‏

19 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

وجود بیش از سی محله در تهران بدون آب و برق و آسفالت

‏الآن در اطراف تهران، آنطوری که تفصیلش را برای من نوشته‏‎ ‎‏بودند و من حالا نمی توانم یادم بیاید که تفصیل چیست، اجمالش‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 153

‏این بود که قریب بیست ـ سی جا، محلهای مختلف، در همین خود‏‎ ‎‏تهران، در پایتخت، پایتختِ جایی که به «تمدن بزرگ» دارد‏‎ ‎‏می رسد یا دروازۀ آن باز شده است ! در خود این تهران، ده بیست‏‎ ‎‏سی جا یا بیشتر، الآن نمی توانم من یادم بیاید محلهایی است که‏‎ ‎‏عائله های ـ محله محله است ـ این محله توی یک گودالِ خیلی‏‎ ‎‏]‏‏عمیق‏‏][‏‏، این بیچاره ها جمع شدند یک چادری زدند؛ عرض‏‎ ‎‏می کنم که با یک چوبی، چیزی، برای خودشان یک محفظه ای‏‎ ‎‏درست کردند و توی اینجا خودشان و بچه های کوچکشان،‏‎ ‎‏بزرگشان، توی یک چادری زندگی می کنند. یک محله؛ یعنی فرض‏‎ ‎‏کنید دویست تا، سیصد تا، پانصد تا چادر است یا دویست ـ سیصد‏‎ ‎‏تا امثال این چیزها؛ و اینها در آنجا زندگی می کنند. برق ندارند که‏‎ ‎‏هیچ، آب ندارند که هیچ، اسفالت ندارند ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ هیچ، اینها اگر‏‎ ‎‏بخواهند آب برای خوردن بچه هایشان بیاورند، اینهایی که برای ما‏‎ ‎‏نقل کردند نوشتند، گفتند باید آن زن بیچاره یک کوزه بردارد، از‏‎ ‎‏پنجاه ـ شصت تا پله برود بالا از این گودال، تا آن بالا برسد به یک‏‎ ‎‏شیری که آنجا آب دارد؛ آنجا آب کند، باز پنجاه ـ شصت پله یا‏‎ ‎‏زیادتر، از آنجا بیاید پایین. شما تصور زمستان تهران را بکنید.‏‎ ‎‏زمستان تهران که برف می آید، باران می آید، این زن بیچاره، باید از‏‎ ‎‏اینجا، یک کوزۀ آب می خواهد برای اینکه بچه ها بخورند، باید با‏‎ ‎‏این مصیبت تهیه کند که برود آن بالا، آنجا کوزه اش را آب کند و‏‎ ‎‏پنجاه تا پله بیاید پایین. حالا چقدر زمین می خورد، چقدر اذیت‏‎ ‎‏می شود، اینها را خدا می داند. آن وقت یک محله نیست،‏‎ ‎‏چهل ـ پنجاه تا، سی ـ چهل تا اینطوری در اطراف، فلان جا، فلان‏‎ ‎‏جا، فلان جا، نوشتند. یکی یکی را برای من نوشتند.(197)‏

29 / 7 / 57


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 154

از بین رفتن اقتصاد و صنعت و کشاورزی در زمان شاه

سؤال: ‏]‏‏فکر می کنید تلاشهای شاه، در برگرداندن ایران به یک‏‎ ‎‏جامعۀ صنعتی مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد؟ ایران چگونه‏‎ ‎‏باید منابع ارضی خود را بسیج کند؟ آیا فکر می کنید که ایران باید‏‎ ‎‏از فروش گاز به شوروی، و نفت به غرب خودداری کند؟‏‏][‏

جواب:‏ آنچه در سلطنت پهلوی و بخصوص در زمان شاه حاضر‏‎ ‎‏انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزی‏‎ ‎‏چیزی نبوده است. تلاش آنها را نوسازی و تبدیل ایران به یک‏‎ ‎‏جامعۀ صنعتی نامیده اند. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی‏‎ ‎‏واقعی مبنی بر نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر مردم است. از‏‎ ‎‏منابع ارضی با توجه به نیازهای جامعۀ ما، به طور کامل و در رابطه‏‎ ‎‏با سایر ملتهای جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمینۀ اقتصادی‏‎ ‎‏مورد نظر ماست، جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع‏‎ ‎‏رابطۀ اقتصادی با کشورهای جهان. درست در چهارچوب یک‏‎ ‎‏معاملۀ عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه‏‎ ‎‏خواهد شد. مهمتر آنکه منافع حاصله از فروش منابع ارضی باید‏‎ ‎‏به مصرف پیشرفتهای اقتصادی ما برسد. و در این جهت ما قطعاً با‏‎ ‎‏جهان صنعتی در رابطۀ کامل خواهیم بود. ولی حق تصمیم گیری‏‎ ‎‏برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد، به عهدۀ خود ما‏‎ ‎‏خواهد بود.(198)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

هدر دادن ثروت کشور با صنایع مونتاژ 

‏اما اینکه چرا امروز تمامی علمای مذهبی علیه رژیم شاه و‏‎ ‎‏دولتهای او قیام کرده اند بسیار واضح است. امام علی (ع) می گوید:‏‎ ‎‏«خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که بر سیریِ ستمگر و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 155

‏گرسنگی مظلوم سکوت نکنند.» و این شاه ستمگر و دارو دستۀ‏‎ ‎‏اوست که با همۀ فقر طاقت فرسای مردم ما، میلیاردها دلار ثروت‏‎ ‎‏کشور را به خود اختصاص داده است. و نیز: «اگر بدعتها در دین‏‎ ‎‏ظاهر شود، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند‏‎ ‎‏فریبها و نیرنگها و دروغهای بدعت گذاران در دین و در مردم اثر‏‎ ‎‏کند و منحرف سازد.» و این شاه است که با انواع دروغها و حیله ها،‏‎ ‎‏هم دین خدا را تحریف کرده و خواسته های شیطانی خود و‏‎ ‎‏اربابانش را به عنوان قوانین منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ایران‏‎ ‎‏تحمیل می کند، و هم حقایق و واقعیات را وارونه جلوه می دهد. بر‏‎ ‎‏علمای دینی و مذهبی است که چهرۀ واقعی او را به ملت معرفی‏‎ ‎‏کنند. مثلاً ببینید شما، شاه کشاورزی ما را نابود کرد و کشور را در‏‎ ‎‏مواد غذایی وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضی‏‎ ‎‏خود افتخار می کند؛ آیا این یک تحریف نیست؟ و یا مثلاً نفت‏‎ ‎‏ایران را تا آنجا که می تواند استخراج می کند و با پول آن برای‏‎ ‎‏اجانب پایگاه نظامی تأسیس می کند. و یا به بهانۀ صنعتی کردن‏‎ ‎‏کشور ـ صنایع مونتاژ ـ آن هم اکثراً با سرمایه های خارجی و بدون‏‎ ‎‏هماهنگی با شرایط اقتصادی کشور، ایران را بازار مصرف اجناس‏‎ ‎‏تجملی خارج ساخته و از این طریق ثروت کشور را به هدر می دهد‏‎ ‎‏و بعد ادعای مدرنیزه کردن کشور را دارد. و صدها تحریف و‏‎ ‎‏خیانت دیگر که بر هر مسلمانی و در درجۀ اول بر علمای دینی و‏‎ ‎‏مذهبی واجب است که قیام کنند و خود و ملت را از این ستمگریها‏‎ ‎‏نجات دهند.(199)‏

18 / 10 / 57

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 156

ترمیم مسائل از هم پاشیده (بیکاری، مسکن و...)

سؤال:‏[ ‏‏مردم زیادی در دنیا فکر می کردند که شاه رمز ثبات است.‏‎ ‎‏حالا در آیندۀ ایران بعد از رفتن شاه، مشکلترین مسئلۀ شما چه‏‎ ‎‏خواهد بود؟‏‏]‏

جواب:‏ مشکلترین مسائل ما ترمیم خرابیهای شاه است و این‏‎ ‎‏ناثباتیهایی که او از هر جهت برای ما به ارث می گذارد. مسئله‏‎ ‎‏بیکاری، مسئلۀ مسکن، مسئلۀ کشاورزی، مسئلۀ صنایع مونتاژ،‏‎ ‎‏مسائل کارخانه ها. باید ابتدا این مسائل به هم پاشیده را در طول‏‎ ‎‏این پنچاه سال ترمیم کنیم تا چرخ ایران به حرکت درآید؛ بعداً‏‎ ‎‏اصولاً باید یک اساس نو دیگری را پایه ریزی کرد.(200)‏

‏ ‏

22 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

به هم ریختگی اقتصاد

‏گرچه این مرد، که محمدرضا پهلوی اسمش است، این رفت و همۀ‏‎ ‎‏اوضاع مملکت را خراب کرد؛ یک مملکت خرابی برای ما‏‎ ‎‏گذاشت. هرجایش را دست بگذارید خرابی است: اقتصاد از هم‏‎ ‎‏ریخته است؛ زراعت ما را بکلی از بین بردند؛ به اسم «اصلاحات‏‎ ‎‏ارضی» فاسد کردند کشاورزی ما را، و بازار درست کردند برای‏‎ ‎‏اربابهای خودشان. به اسم «تمدن» و «ترقی» ما را به عقب بردند؛‏‎ ‎‏فرهنگ ما را عقب راندند. تمام اوضاع ایران را خراب کردند، جز‏‎ ‎‏قبرستانها را که آباد شد! یعنی قبرستانهای ما که عددش چند بود،‏‎ ‎‏عدد زیادتر پیدا کرد، آباد شد؛ اما اوضاع مملکتمان همه خراب‏‎ ‎‏شد. اینها اگر به نصیحت روحانیون گوش بدهند و آنچه که صلاح‏‎ ‎‏ملت است ما به آنها می گوییم آنها هم انقیاد کنند، دیگر این اوضاع‏‎ ‎‏پیش نمی آید. نه دیگر قبرستانهای ما دوباره آبادتر می شود و نه‏‎ ‎‏مملکت خرابتر؛ نه خون عزیزهای ما می ریزد نه مادرهای‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 157

‏جوان مرده به عزا می نشینند.(201)‏

16 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

مأموریت در خراب کردن اقتصاد

‏مأموریت داشت که این وطن را به شکست برساند، به عقب‏‎ ‎‏برگرداند. مأموریت داشت که اقتصاد ما را فلج کند. مأموریت‏‎ ‎‏داشت که دانشگاههای ما را نگذارد عمل بکنند. مأموریت داشت‏‎ ‎‏که زراعت ما را و کشاورزی ما را بکلی ساقط کند. مأموریتها را هم‏‎ ‎‏خوب انجام داد! مأموریت داشت که همۀ خزاین ما و مخازن ما را‏‎ ‎‏به رایگان بلکه بدتر از رایگان ـ آنکه به امریکا داد نه اینکه رایگان‏‎ ‎‏بود بلکه عوضش پایگاه برای آنها درست کرد! نفت داد و پایگاه‏‎ ‎‏برای خود امریکایی ها در ایران عوض نفت درست کرد ـ یعنی هم‏‎ ‎‏عوض به جیب آنها رفت، هم مُعوَّض به جیب آنها رفت.(202)‏

16 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

عقب ماندگی اقتصاد به مقدار زیاد

‏الآن همۀ دستگاهها باز آن باقیماندۀ طاغوت در آن هست. اینها‏‎ ‎‏سالهای طولانی عادت دادند ادارات را ـ عرض کنم که ـ همۀ اقشار‏‎ ‎‏را، به یک وضع طاغوتی؛ و تا آمده این متبدل بشود به یک وضع‏‎ ‎‏اسلامی ـ انسانی، یک قدری طولانی است. و از آن طرف،‏‎ ‎‏خرابیهایی که در ایران کردند آنها، و ایران را تقریباً به شکل یک‏‎ ‎‏خرابه درآوردند. از حیث اقتصاد همچو عقبند که مدتها باید طول‏‎ ‎‏بکشد تا بتوانند اینها یک اقتصاد صحیحی داشته باشند.(203)‏

19 / 1 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 158

محرومیت ملت از همه مواهب

‏از آثار این نهضت و برکاتش این است که ما با گروههای مختلفی از‏‎ ‎‏مسلمانان ایران مواجه می شویم و با هم درد دل می کنیم. ما‏‎ ‎‏مع الأسف با هر گروهی که مواجه می شویم ـ با کردستانیها، با‏‎ ‎‏بلوچها، با بختیاریها، با قشقاییها و سایر عشایری که در اطراف ایران‏‎ ‎‏هستند و گروههایی از آنها گاهی پیش ما می آیند ـ با هر گروهی که‏‎ ‎‏مواجه می شویم می بینیم که همین درد دلهایی که شما دارید آنها یا‏‎ ‎‏بیشتر دارند یا همین طور هست. بختیاریها می آیند می گویند که هیچ‏‎ ‎‏جا بدتر از بختیاری نیست، ما از همۀ مواهب تمدن محروم هستیم.‏‎ ‎‏بلوچها می آیند همین مطلب را می گویند که ما محرومیم و هیچ یک‏‎ ‎‏از اقشار ملت مثل ما محروم نیست. شما آقایان هم همین مطلب را‏‎ ‎‏می گویید. من باید بگویم که مطلب همین طور است که گفته‏‎ ‎‏می شود؛ همۀ ملت محرومند از همۀ مواهب. شما الآن تهران، که‏‎ ‎‏مرکز است و همۀ همتهای دولتهای سابق هم نسبت به مرکز بوده‏‎ ‎‏است ـ و مع الأسف توجه به جاهای دیگر کم بوده است و یا نبوده‏‎ ‎‏است ـ همین تهران را شما تشریف ببرید، قریب سی محله یا بیشتر‏‎ ‎‏]‏‏را ببینید‏‏][‏‏ که اینها یا چادرنشین هستند یا زاغه نشین هستند و یا‏‎ ‎‏حصیرنشین هستند؛ محلۀ حصیرنشینها، زاغه نشینها! از همۀ مواهب‏‎ ‎‏تمدن محرومند؛ آب ندارند، باید بیایند از پله های زیادی بالا، از آن‏‎ ‎‏گودالهایی که منزل دارند، خودشان و بچه هایشان باید بیایند بالا،‏‎ ‎‏یک کوزه آب از سر خیابان که شیر آب هست ببرند. از اسفالت هیچ‏‎ ‎‏خبری نیست، از مریضخانه هیچ خبری نیست، از مدرسه هیچ‏‎ ‎‏خبری نیست، برق ندارند، هیچ ندارند. این تهران، که مرکز است و‏‎ ‎‏باید از همه جا به قول آنها آبادتر باشد!‏

‏     وقتی که ملاحظه می کنید در اطراف خوزستان، در اطراف‏‎ ‎‏فارس، جاهایی را به ما بعضیها گفته اند که اینها اصلاً آب ندارند و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 159

‏هیچ ندارند، آب هم حتی ندارند! و در زمستانها و بهار، وقتی که‏‎ ‎‏باران می آید، یک گودالهایی هست آنجا که آبها آنجا جمع می شود و‏‎ ‎‏زنها از یک فرسخ باید بروند و آب از آنجا بیاورند برای بچه هایشان.‏‎ ‎‏من وقتی که نجف بودم بعضی از اهل خیر کویت، که با من آشنا‏‎ ‎‏بودند، به من توسل کردند که شما یک کمکی بکنید، و ما هم کمک‏‎ ‎‏می کنیم یک آب انبار درست بشود که این آب باران را این آب انبار‏‎ ‎‏حفظ بکند، و این بیچاره ها وقتی می خواهند آب ببرند آب داشته‏‎ ‎‏باشند. شما خیال نکنید که همان شماها محروم بودید؛ این خانه‏‎ ‎‏خرابها همۀ ایران را خراب کردند. همه محروم بودیم. حتی‏‎ ‎‏قشرهایی که شما در صورت می بینید که اینها مثلاً مرفهند، در ‏‏[‏‏آن‏‏]‏‎ ‎‏زمان اینها زحمتهایی داشتند که بیشتر از زحمت بی آبی بود.(204)‏

7 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

گرفتاری های ما ثمره رژیم سابق است نه انقلاب

‏من وقتی که پاریس بودم، هِی می گفتند که اگر این برود چه‏‎ ‎‏می شود. گفتم که هیچ نمی شود؛ یک دزد می رود! حالا هم همین‏‎ ‎‏شده؛ ما حالا هیچ غصه ای نداریم. دزد را بیرون کردیم؛ دست دزد‏‎ ‎‏قطع شد؛ دست خیانتکارهای خارجی قطع شد.‏

‏     ‏‏حالا ما گرفتاری که داریم گرفتاری خانوادگی است. اینکه دعوا‏‎ ‎‏ندارد؛ چیزی نیست. ... حالا گرفتاری خانوادگی است. گرفتاری‏‎ ‎‏«سازمان امنیت» دیگر ما نداریم؛ گرفتاری فلان خارجی را ما‏‎ ‎‏نداریم، حالا دیگر خوفی نداریم. الآن نشسته ایم با هم و داریم‏‎ ‎‏صحبت می کنیم. گرفتاری ما حالا گرفتاری این است که آن برادر ما‏‎ ‎‏کمتر چیز دارد و فلانی زیادتر دارد؛ خانه ندارد و ... اینکه چیزی‏‎ ‎‏نیست. خوب، اینها که از اول بود، گرفتاریها هم از اول بود، منتها‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 160

‏حالا هم شیاطین دوره افتاده اند که خوب چه شد؟ کو؟ کو خانه؟ کو‏‎ ‎‏زندگی؟ ‏‏]‏‏دائماً‏‎ ‎‏][‏‏تبلیغات. من به بعضی شان می گفتم که این ناداری‏‎ ‎‏مال حالا نیست. اینکه از اول بوده. انقلاب آیا اینها را به وجود‏‎ ‎‏آورده؟ رفتن شاه «نداری» را بار آورده است؟ اگر این ناداری جرمش‏‎ ‎‏گردن ماست، اگر اینطور است که چون شاه رفته برق و اسفالت و‏‎ ‎‏مریضخانه و اینها را ندارید، اگر اینطور بود، آن وقت ما مجرم بودیم‏‎ ‎‏و باید جبران بکنیم. اما اگر این بوده و ما حالا وارد شده ایم در یک‏‎ ‎‏مرحله ای که نه برق بود، نه آب بود، و نه اسفالت هست، و حتی در‏‎ ‎‏خود این تهران و در محلات تهران چیزی نیست، به ما چه‏‎ ‎‏می گویید؟ آن کاری که می باید می کردیم این است که شما را آزاد‏‎ ‎‏کردیم. آزادید حالا تا خودتان کار کنید. شما آن وقت در قید بودید،‏‎ ‎‏در حبس بودید، و هر روز یک مأموری بالای سرتان می آمد و تحکم‏‎ ‎‏بر شما می کرد و یک کلمه اگر می گفتید به حبس می رفتید، این الآن‏‎ ‎‏از سر شما برداشته است و شما راحت شدید. حالا شما چه ایرادی‏‎ ‎‏دارید؟ مگر ما شما را بی اسفالت کردیم که حالا آمدید سراغ ما.‏‎ ‎‏مگر ما شما را بی برق کردیم؟ این گرفتاریهایی بوده است که در همه‏‎ ‎‏جای ایران از اول بوده است؛ و ما وارد شده ایم در این گرفتاری؛‏‎ ‎‏دولت وارد شده در این گرفتاری. خوب، این باید رفع بشود.(205)‏

30 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن زراعت، افزایش زاغه نشینی و تخریب صنعت

‏الآن مملکت مال خود شماست؛ منافع مملکت هم مال خود شما‏‎ ‎‏باید باشد. و ان شاءالله اگر اسلام تحقق پیدا بکند، احکام اسلام‏‎ ‎‏تحقق پیدا بکند، خواهید دید که عدالت اسلامی چیست. غیر آن‏‎ ‎‏ادعاهایی است که در زمان سابق و در رژیم سابق و از حلقوم‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 161

‏محمدرضا پهلوی بیرون می آمد. همه ادعا بود، و برای هیچ کس‏‎ ‎‏هیچ کاری نکرد. بلکه زاغه نشین ها را زیاد کرد، و به اسم اینکه‏‎ ‎‏صنعت می خواهیم باشد، مملکت صنعتی باشد، زراعت را به هم‏‎ ‎‏زدند و صنعتی هم در کار نبود. الآن هم که بعض از کارخانه های‏‎ ‎‏صنعتی را به اصطلاح خودشان آوردند، باز به نفع خارجیها‏‎ ‎‏هست، باز برای ما نفعی ندارد بلکه ضرر دارد؛ مثل ذوب آهن که‏‎ ‎‏الآن برای ایران ضررهای زیاد دارد و نمی توانند ترکش بکنند؛‏‎ ‎‏ادامه اش هم بدهند، ضررهای زیاد دارد. کارها همه از روی‏‎ ‎‏خیانت بود و جنایت. و مملکت ما را به تباهی کشیدند.(206)‏

4 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

بر هم زدن اقتصاد توسط شاه 

‏شما به گروههایی که برمی خورید، توضیح بدهید که این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ با‏‎ ‎‏اسم پیشرفت، با اسم «تمدن بزرگ» و دروازۀ تمدن بزرگ، همه‏‎ ‎‏چیز ایران را به باد داد و نگذاشت حتی دانشگاه آنطوری که باید‏‎ ‎‏رشد بکند ... و اقتصاد ما را بکلی به هم زد، و همه چیز ایران را‏‎ ‎‏وابسته به اجانب کرد. اینکه مردم قیام کردند، برای اینکه همه‏‎ ‎‏چیزشان به باد رفت، و خسته شدند مردم. از این جهت، قیام‏‎ ‎‏کردند و این نهضت را بپا داشتند و این دستها را بریدند و قطع‏‎ ‎‏کردند از کشورشان. و حالا هم نه این است که به مقصد رسیدند،‏‎ ‎‏مقصد این است که یک حکومت عدل ‏‏]‏‏ایجاد شود‏‏][‏‏، یک‏‎ ‎‏حکومت که وابسته به هیچ جناحی نباشد، یک کشوری که هیچ‏‎ ‎‏یک از جناحها نتوانند در آن دخالت بکنند، یک کشور اسلامی که‏‎ ‎‏مبنی بر احکام اسلام باشد، که احکام اسلام همه اش عدالت‏‎ ‎‏است، یک همچو آرزویی هست و اگر چنانچه بگذارند این‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 162

‏دستهای پلید وابسته به خارجیها، این کار انجام می گیرد.(207)‏

8 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

عقب ماندگی فرهنگ و سالم نبودن اقتصاد

‏اقلاً پنجاه و چند سال، و 2500 سال هم جلوتر، کوشش کرده اند تا‏‎ ‎‏اینکه خراب کنند. هیچ برای آبادی کوششی نکرده اند. منتها یک‏‎ ‎‏کسی خراب می کرد و نمی گفت که من دارم آباد می کنم؛ این محمد‏‎ ‎‏رضا خراب می کرد و فریاد می کرد که ما می خواهیم به «تمدن‏‎ ‎‏بزرگ» برسیم! ما را عقب راندند. فرهنگ ما عقب است الآن.‏‎ ‎‏اقتصاد ما سالم نیست. درست ان شاءالله می شود. و همه چیز ما‏‎ ‎‏خراب است. همه جا خراب. هی وعده دادند! الآن از هر طرفی که‏‎ ‎‏از ایران می آیند اینجا پیش ما، تقریباً هر چند روز یک دفعه یک‏‎ ‎‏گروهی از اطراف می آیند، همه شکایت از اینکه ما هیچی نداریم.‏‎ ‎‏نه بهداری داریم، نه اسفالت داریم، نه چی داریم. من گاهی به آنها‏‎ ‎‏می گویم که آقا، شما خیال نکنید که شما هیچی ندارید؛ تهران هم‏‎ ‎‏ندارد. در تهران این زاغه نشینها را بروید ببینید که اینها هم هیچ‏‎ ‎‏ندارند، یک تکه ای از تهران است که چیز دارد. این بیچاره ها و‏‎ ‎‏مستضعفینی که اطراف تهران الآن خیمه دارند، و نمی دانم، کپر‏‎ ‎‏دارند، و امثال ذلک، آنها هم هیچی ندارند. اینها کوشش کرده اند‏‎ ‎‏به اینکه نگذارند یک مملکتی آباد بشود. با اسم اینکه می خواهند‏‎ ‎‏«تمدن بزرگ» درست کنیم بکلی خراب کردند. ان شاءالله باید بعد‏‎ ‎‏از اینکه اساس مطلب درست بشود، به اینها رسیدگی بشود.(208)‏

21 / 4 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 163

خراب کردن به اسم آباد کردن

‏اینکه در این پیروزی همۀ ایران با هم مجتمع شدند و همه با هم‏‎ ‎‏همصدا شدند و گفتند «ما این رژیم را نمی خواهیم» و «اسلام را‏‎ ‎‏می خواهیم» برای این بود که اینها از رژیم هرچه دیده بودند بد‏‎ ‎‏دیده بودند؛ هرچه دیده بودند ظلم دیده بودند؛ با اسم آباد کردن‏‎ ‎‏خراب کردند؛ با اسم اینکه می خواهیم اینها را ـ شهری کنیم و به‏‎ ‎‏تمدن ـ به اصطلاح خودشان ـ برسانیم خرابی کردند، و مملکت را‏‎ ‎‏تقریباً به هلاکت کشاندند.(209)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

ورشکسته کردن اقتصاد ما‎ ‎

‏پشت هر انقلابی، آشفتگیهای بسیار زیاد هست. و ـ بحمدالله ـ‏‎ ‎‏آشفتگیهایی که در این انقلاب ماست خیلی کم است، اما خودش‏‎ ‎‏فی نفسه زیاد است، اما وقتی که مقایسه بشود با آشفتگیهایی که‏‎ ‎‏در انقلابات دنیا واقع شده است، این کم است نسبت به آنها، و بعد‏‎ ‎‏از این انقلاب و هر انقلابی که این آشفتگیها هست و خصوصاً‏‎ ‎‏انقلاب ما که خرابکاری اینها کردند و رفتند؛ قرضهای زیادی‏‎ ‎‏گذاشتند، نیروی انسانی ما را عقب زده بودند، اقتصاد ما را‏‎ ‎‏ورشکسته کرده بودند.(210)‏

19 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

ورشکستگی اقتصاد ما در حال حاضر

سؤال:‏[ ‏‏نه، من همچو نمونه ای الآن ندارم به شما تذکر بدهم. ولی‏‎ ‎‏در عوض، شما الآن انقلاب کردید، ولی هنوز ثروتمند و فقیر در‏‎ ‎‏بین کشور شما هست. و چند حزبی که به صورت عینی دمکراسی‏‎ ‎‏است که اگر یک دسته ای رأی نیاورد بتواند یک دستۀ دیگر جای‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 164
‏او باشد، مثل انگلیس که گاهی حزب کارگر و گاهی حزب‏‎ ‎‏محافظه کار. همچو وضعی آیا شما در کشورتان اجازه خواهید داد‏‎ ‎‏و این عدالت اقتصادی را اجازه خواهید داد؟‏‏]‏

جواب:‏ ما الآن بچۀ ششماهه داریم، و در این پنجاه و چند سال. ثانیاً‏‎ ‎‏با آن وضع و با آن گرفتاریهایی که ایران داشته است شما چه توقع‏‎ ‎‏از یک بچۀ ششماهه ای که پنجاه و چند سال در زمان ما و 2500‏‎ ‎‏سال در تاریخ عقب زده شده است! الآن اولِ راه این است و تمام‏‎ ‎‏خرابیهایی که الآن با آن مواجه هستیم، خرابیهایی است که رژیم‏‎ ‎‏سابق برای ما گذاشته است. در زمان ما هیچ خرابی حاصل نشده.‏‎ ‎‏زمان ما همۀ کوشش برای درست کردن وضع ملت است. درست‏‎ ‎‏کردن وضع کشاورزی و سایر کارخانه ها و امثال ذلک. و شما توقع‏‎ ‎‏دارید که ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدی‏‎ ‎‏که همه مان، ملتمان در رفاه باشد، همۀ کارها هم درست شده‏‎ ‎‏باشد؟ همۀ آشفتگیهایی که تحمیل به ما شده است، همۀ اینها با‏‎ ‎‏یک اوقات کمی درست بشود؟ ما فرصت می خواهیم و فرصتمان‏‎ ‎‏را از این کسانی که شما می گویید کمونیستند و دمکراتند و امثال‏‎ ‎‏اینها، از اینها فرصت می خواهیم که اینها به ما فرصت بدهند تا ما‏‎ ‎‏رسیدگی کنیم به حال ملت و رسیدگی کنیم. و مملکت را اینطوری‏‎ ‎‏که اینها می گویند اداره کنیم. اقتصادمان الآن ورشکسته است،‏‎ ‎‏پی ریزی بکنیم، ما الآن مهلت نداریم، ما الآن در آشفتگی هستیم.‏‎ ‎‏و همۀ آشفتگیها هم زیر سر همینهایی است که شما می گویید‏‎ ‎‏دمکرات هستند. و شماها می گویید کمونیست هستند و اینها. ما‏‎ ‎‏همۀ گرفتاری مان اینها هستند.(211)‏

21 / 6 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 165

عدم رشد انسانی و اقتصادی مملکت 

‏اینها که گفتید که نقص دارد، فرهنگمان نقص دارد، کجامان نقص‏‎ ‎‏دارد، کجامان نقص ندارد؟ کوشش کردند که نگذارند این‏‎ ‎‏مملکت، نگذارند این کشور، یک رشد انسانی بکند؛ یک رشد‏‎ ‎‏اقتصادی بکند؛ یک رشد فرهنگی بکند؛ یک رشد نظامی بکند.‏‎ ‎‏در طول تاریخ، و در این پنجاه و چند سال اخیر، مأموریت داشتند‏‎ ‎‏اینها برای اینکه ما را عقب نگه دارند، نگذارند که یک دانشگاهی‏‎ ‎‏داشته باشیم؛ نگذارند که یک دبیرستان صحیح داشته باشیم. یک‏‎ ‎‏مأموریتی بود که آن مراکزی که از آن مراکز ممکن است که‏‎ ‎‏انسانهای آگاه پیدا بشوند آن مراکز را نگذارند که رشد بکند.(212)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن زراعت به اسم ایجاد‏ ‏صنعت

‏اگر بخواهید مملکتتان یک مملکتی باشد از خودتان باشد،‏‎ ‎‏کشورتان یک کشور سالم باشد، یک کشور مفید باشد، خودکفا‏‎ ‎‏باشد، باید از این سوغاتیهایی که غرب برای ما فرستادند و‏‎ ‎‏می فرستند ‏‏]‏‏اگر به‏‏][‏‏ ما این معنا گفته بشود که ما با صنعت خارجیها‏‎ ‎‏یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابداً مخالف نیستیم. ما با این‏‎ ‎‏آزادیهایی که از غرب می آیند و اینها هم دامن به آن می زنند و‏‎ ‎‏آزادی وارداتی است، با این مخالفیم. اینکه جوانهای ما را به تباهی‏‎ ‎‏می کشید و به تباهی می کشد. ما با صنعت مخالف نیستیم. ما با‏‎ ‎‏هیچی مخالف نیستیم. اصلاً سرِ تمدنْ ما می گوییم کلاه سر ما‏‎ ‎‏می گذارند. غربی و شرقی کلاه سر ما می گذارید که ما می خواهیم‏‎ ‎‏به شما تعلیمات بدهیم. می خواهند ما را نگه دارند؛ متوقف کنند.‏‎ ‎‏می خواهند ما را محتاج به مستشار بکنند. نظاممان مستشار داشته‏‎ ‎‏باشد و فرهنگمان هم مستشار داشته باشد، و همه چیزمان‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 166
‏مستشار داشته باشد. مستشار هم نه اینکه بیایند به ما تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت یاد بدهند؛ بیایند ما را تا یک حدودی نگه دارند. ما با این‏‎ ‎‏مخالفیم.‏

‏     روحانیت با ترقی مخالف نیست؛ با ترقی محمدرضایی‏‎ ‎‏مخالف است. با این تمدن، «دروازۀ تمدن» مخالف است. این‏‎ ‎‏«دروازۀ تمدنی» که همه چیز ما را به باد داد. با این آزادی «آزاد‏‎ ‎‏زنان و آزاد مردانی» که ایشان می گویند مخالفند؛ نه با آزادی.‏‎ ‎‏آزادی سر جای خودش، اما بی بند و باری؟ آزادی یعنی هر که‏‎ ‎‏دلش می خواهد هر کاری بکند! می خواهم هروئین بکشم، به شما‏‎ ‎‏چه! می خواهم قمار کنم! می خواهم کارهای زشت بکنم! با این‏‎ ‎‏مخالف است روحانیت. نه با آزادی بیان؛ نه با آزادی قلم؛ نه با‏‎ ‎‏آزادی گفتار؛ نه با روشنگریها؛ نه با صنعت. شما صنعت درست‏‎ ‎‏کنید، کی مخالف با آن است. اما یک قضیۀ ذوب آهن را حالا‏‎ ‎‏چندین سال است که اینها درست کردند؛ حالا هم می گویند باز اگر‏‎ ‎‏بخواهیم که ضرر ندهیم، چند سال دیگر لازم است که کار بکنیم تا‏‎ ‎‏ضرر نکنیم، و الاّ در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم می کنیم! ما‏‎ ‎‏ضرر می بریم در اینها. ما چشممان از اینها بدی دیده است. آن‏‎ ‎‏چیزهایی هم که عرضه می کنند، به صورت خوب عرضه می کنند،‏‎ ‎‏ما از باب اینکه آدمی هستیم که مار گزیده و او از ریسمان سیاه و‏‎ ‎‏سفید می ترسد، ما از آن قبیل هستیم، ما از این پیشنهادهای اینها‏‎ ‎‏می ترسیم، برای اینکه ما از اینها بدی دیدیم. ما ندیدیم هیچ وقت‏‎ ‎‏اینها بخواهند ما را تربیت کنند؛ مثلاً صنعت یاد ما بدهند.‏‎ ‎‏صنعتشان این است که دارید می بینید که ذوب آهنشان حالا تا چند‏‎ ‎‏سال دیگر آیا بشود، آیا نشود! حالا ماهی چقدر، چند میلیون،‏‎ ‎‏چند، چقدر میلیون ـ که من حالا یادم نیست ـ ضرر دارد می دهد!‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 167

‏زراعتمان را از آن طرف از بین بردند؛ فرهنگ را از بین بردند؛‏‎ ‎‏ارتش را وابسته کردند. همه چیز را در هم ریختند. اموال هم هرچه‏‎ ‎‏توانستند، جواهر و هر چه توانستند، بار کردند و رفتند و فرار‏‎ ‎‏کردند.(213)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

بردن مخازن ملت و گرسنگی مردم 

‏این عقب افتادگیهایی که در زمان طاغوت بود ـ همه جا عقب افتاده‏‎ ‎‏است، شما خیال نکنید سیستان و بلوچستان شاید خیلی بهتر‏‎ ‎‏باشد از بسیاری از جاهای دیگر که می آیند و شکایت می کنند و‏‎ ‎‏هیچ ندارند ـ بنا بر این بود که یک ملتی را فقیر نگه دارند و همۀ‏‎ ‎‏مخازنشان را ببرند، که مخازن زیر پایشان باشد و خودشان‏‎ ‎‏گرسنگی بخورند، بنا بر این مطلب بود.(214)‏

5 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

خرابی همه چیز از جمله‏ ‏اقتصاد

‏وضع اینطوری بوده است، و ما را اینطوری بار آوردند.‏

‏     الآن که بیدار شده است بحمدالله مملکت ما، و چشمش را باز‏‎ ‎‏کرده، چشمش را باز کرده به همۀ آشفتگیها؛ به همۀ چیزهایی که‏‎ ‎‏آشفته است. منتها شما محیط خودتان را می بینید، می بینید که آنجا‏‎ ‎‏چه قدر خرابی هست، که بهتر و بیشتر از ماها اطلاع دارید.‏‎ ‎‏دیگران هم هر کدام محیط خودشان را می بینند، می بینند که همان‏‎ ‎‏گرفتاریها و همان مسائل هست. چنانچه در سطح مملکت هر‏‎ ‎‏جایش بروید، راجع به این بیچاره ها و این مستمندها، هر کس از‏‎ ‎‏هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من، می گوید‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 168
‏که هیچ جا مثل آنجایی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای‏‎ ‎‏اینکه همان محل خودش را دیده؛ و تبلیغاتی که شده است که این‏‎ ‎‏«تمدن بزرگ»، خیال می کند خوب، به استثنای اینجا جاهای دیگر‏‎ ‎‏حالا «تمدن بزرگ» است! آن یکی هم همان محل خودش را دیده؛‏‎ ‎‏آن یکی هم همان. همه جا اینطور است. من وقتی که می آیند اینجا‏‎ ‎‏و شکایت می کنند که نه ما آب داریم، نه اسفالت داریم، نه بهداری‏‎ ‎‏داریم، نه چه داریم، می گویم آقا شما بروید تهران یا آن‏‎ ‎‏زاغه نشینهای تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان‏‎ ‎‏یا شما! بنابراین بوده است که این مملکت را ذخایرش را ببرند، و‏‎ ‎‏خودشان عقب مانده و مُفْلِس و بیچاره باقی بمانند. الآن ما وارد‏‎ ‎‏شدیم در این مملکتی که ـ یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و‏‎ ‎‏رفتید آن طرف دیوار ـ می بینید هیچ ندارید، و هر چیز دارید‏‎ ‎‏خراب است. اگر هم همین مسئله «هیچ نداریم» بود، بهتر‏‎ ‎‏می توانستیم اداره اش کنیم تا خرابکاری، مأمور خرابکاری بودند!‏‎ ‎‏درست نوشته این مرد که «مأموریت برای وطنم» این صحیح‏‎ ‎‏است! اما چه مأموریتی؟ این مأموریتی که انجام داد. این جور‏‎ ‎‏مأموریت داشته است. الآن شما آن طرف دیوار که رفتید، هر جا‏‎ ‎‏بروید می بینید خراب است. وزارتخانه هایش خراب است. ادارات‏‎ ‎‏خراب است. فرهنگش خراب است. اقتصادش خراب است. همه‏‎ ‎‏چیزش دیگر.(215)‏

14 / 7 / 58

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تحویل یک مملکت خرابه (سالم نبودن اقتصاد و جهات دیگرش)

‏همان طور که تذکر دادید، ملت ایران وارث یک مملکتی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‎ ‎‏که پنجاه و چند سال در زیر فشار و صدماتی از داخل و خارج بوده‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 169

‏است؛ و یک مملکت خرابه تحویل دادند و رفتند. هم خزانه های‏‎ ‎‏اینجا را خالی کردند؛ و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد‏‎ ‎‏کشاندند؛ و هم به اسم «تمدن بزرگ» خرابکاری کردند. و الآن که‏‎ ‎‏آنها رفتند، یک کشور به هم ریخته در هر جهت و خرابه، نه اقتصاد‏‎ ‎‏سالم دارد، و نه جهات دیگرش سالم است. مردم در فقر و فاقه‏‎ ‎‏فرو رفته اند، و همۀ این فقر و فاقه ها و نابسامانیها ارثی است که به‏‎ ‎‏شماها رسیده است. و هیچیک از این خرابیها از نهضت نیست؛ از‏‎ ‎‏آنهاست، حتی در وقتی هم که نهضت شد و انقلاب شد، خرابیها‏‎ ‎‏را نسبت به مردم، آنها کردند.‏

‏     و یک مملکت به ظلم کشیدۀ دو هزار و پانصد ساله و به خراب‏‎ ‎‏کشیده و ظلم کشیدۀ پنجاه سال، که ما شاهد آن بودیم، نمی شود با‏‎ ‎‏یک ماه، دو ماه، یک سال، دو سال، تعمیرش کرد.(216)‏

2 / 8 / 58

*  *  *

عقب ماندگی اقتصاد

‏خوب، مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند‏‎ ‎‏که آیا این مسائل که ذکر می شود همه اش قابل حل است به این‏‎ ‎‏زودیها؟ این خانه نداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این‏‎ ‎‏زاغه نشینی مردم، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم،‏‎ ‎‏کار کردن و ـ عرض می کنم ـ کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این‏‎ ‎‏است که یک دولتی، یک مثلاً جمعی، بتوانند این را به این زودیها‏‎ ‎‏به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم‏‎ ‎‏که شما می بینید که مهلت نمی دهند به دولت، مهلت نمی دهند به‏‎ ‎‏ما که بتوانیم با یک فراغیِ فکر، این مسائل را درست بکنیم.‏‎ ‎‏آشوب بپا می کنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 170

‏و خورد هست، و دائماً فتنه گری هست، می شود در آنجا حالا‏‎ ‎‏اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ‏‎ ‎‏است؛ در یک حال جنگ نمی شود که اسفالت کرد؛ نمی شود که‏‎ ‎‏خانه سازی کرد؛ نمی شود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که‏‎ ‎‏دامن دارند می زنند به اینکه مردم را مأیوس کنند از این مسائل. باز‏‎ ‎‏مردم را می خواهند کنار بزنند، مأیوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی‏‎ ‎‏که می تواند کارها را انجام بدهد ـ و آن قدرت ملت است ـ متشتت‏‎ ‎‏بشود، و مأیوس بشود و نتواند کار بکند. باید همۀ این امور را در‏‎ ‎‏نظر گرفت.(217)‏

3 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن اقتصاد مملکت‎ ‎

‏شما توقع این را نداشته باشید که یک مملکتی که همه چیزش را‏‎ ‎‏آشفته کردند و فرار کردند، همه چیزش را، اقتصادش را از بین‏‎ ‎‏بردند، این قدر قرض به عهدۀ این ملت گذاشتند و فرار کردند.‏‎ ‎‏همه چیز ما را اینها به هم زدند و فرار کردند، توقع این را نداشته‏‎ ‎‏باشید که حالا انقلاب که شد فوراً همه چیز سر جایش بیاید. اینها‏‎ ‎‏وقت لازم دارد. ‏

‏     باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت، یک‏‎ ‎‏انتخابات صحیحی بشود با همت ملت، ملت می شناسند افراد‏‎ ‎‏صالح را. لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم.‏‎ ‎‏نخیر، خودشان می فهمند. این ملت چیز می فهمد، می فهمد کی‏‎ ‎‏آدم صالح است کی آدم ناصالح. البته گاهی هم یک کسی خودش‏‎ ‎‏را جا می زند، اما این گاهی است. هر کسی در هر شهری که هست،‏‎ ‎‏طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده می داند که‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 171

‏اینها کدام یکی شان از ریشه های آنهاست. کدام شان نیستند.‏‎ ‎‏می فهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده‏‎ ‎‏است که نه، آنطور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند،‏‎ ‎‏می شناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که می شناسند که به‏‎ ‎‏این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقۀ ضعیف می سوزد.‏

‏     ما نمی خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را،‏‎ ‎‏مجلس اعیان به آن می گویند. ما می خواهیم اعیان را از بین ببریم،‏‎ ‎‏آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر‏‎ ‎‏خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلاً بستیم درش را.‏‎ ‎‏مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته‏‎ ‎‏مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها،‏‎ ‎‏پیرمردهایی بودند که آنجا می رفتند جمع می شدند و ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم ـ شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه‏‎ ‎‏است یا غذایش چه است صحبت می کرد و پول این ملت را‏‎ ‎‏می خورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر. ما مجلس سنا‏‎ ‎‏نداریم. مجلس شورا داریم.(218)‏

16 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

بر باد رفتن همه چیز ما در این 50 سال

سؤال:‏] ‏‏ایشان می گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم‏‎ ‎‏حکومت اسلامی درآمده است که همان ولایت فقیه ‏‏[‏‏است‏‏]‏‎ ‎‏خوانده ام و در این کتاب خوانده ام که اسلام باید مذهب عفو و‏‎ ‎‏اغماض باشد. در حالی که پرسشی که از افکار عمومی در فرانسه‏‎ ‎‏شده نشان می دهد که 79 درصد مردم فکر می کنند که مبارزۀ شما‏‎ ‎‏بر ضد شاه به خاطر ارضای امیال شخصی و انتقامگیری شخصی‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 172
‏شما بوده است. در این باره نظرتان چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ این هم از مسائلی است که ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ برای‏‎ ‎‏ما پیش آورده اند. ملتها به واسطۀ اِعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع‏‎ ‎‏از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده بودند، رأی آنها غیر‏‎ ‎‏رأی دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد. وقتی دولتها‏‎ ‎‏مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه می دهند، البته ملتها هم‏‎ ‎‏منحرف می شود افکارشان. اینکه شما می گویید که در فرانسه یک‏‎ ‎‏چنین امری واقع شده است و عفو و اغماضی که در اسلام مطرح‏‎ ‎‏است آنها مبدل کردند به انتقامجویی. چنانچه آقای کارتر هم این‏‎ ‎‏مسائل را می گوید و در ملت خودش منتشر کرده است. اینها برای‏‎ ‎‏این است که مسائل ما پیش مردم معلوم نیست. مطالب ما را اگر‏‎ ‎‏بدانند که ما چه می گوییم و در مقابل ما چه منطقی است، ما‏‎ ‎‏می گوییم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ایم و تاریخ ما، تاریخ‏‎ ‎‏عالم اگر چنانچه ضبط کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است‏‎ ‎‏که ما از زمانی که رضاخان آمده است در ایران و او را انگلیسیها‏‎ ‎‏آوردند و تا این وقتی که محمدرضا بود که او را امریکاییها تأیید‏‎ ‎‏می کردند و دنبال حرفهای آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه‏‎ ‎‏چیزمان به باد رفته است. ما یک ملت مظلوم هستیم. در این پنجاه‏‎ ‎‏سال، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغه نشینان ما بشود،‏‎ ‎‏برده شده است. و به کاخ نشینان داده اند و ابرقدرتها از آن استفاده‏‎ ‎‏کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است، نشسته اند و‏‎ ‎‏گرسنگی می خورند.(219)‏

5 / 9 / 58

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 173

از بین بردن اقتصاد ما

‏ما خیلی مایل هستیم که دول عربی که دیده اند یک مملکتی،‏‎ ‎‏مطلع اند که یک کشوری بیش از پنجاه سال و در زمان محمدرضا‏‎ ‎‏سی و چند سال به آن تباهی کشیده شده است و جوانهای ما را آن‏‎ ‎‏طور قتل عام کرده است، خانه های ما را آن طور خراب کرده است،‏‎ ‎‏مملکت ما را آن طور به تباهی کشیده، اقتصاد ما را از بین برده،‏‎ ‎‏فرهنگ ما را از بین برده، ما متوقع بودیم که دولتهای اسلامی با ما‏‎ ‎‏در این امر موافق باشند که ما می خواهیم یک مجرمی را از یک‏‎ ‎‏مجرمی بگیریم. ما میل داشتیم که این ممالک اسلامی، این‏‎ ‎‏رؤسای ممالک اسلامی که مطلع اند از این جرمها، نروند طرف‏‎ ‎‏ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را به او متصل کنند.(220)‏

8 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

ور شکستگی اقتصاد و عقب ماندگی کشور

‏من این مسائل و مشکلاتی که شما گفتید می دانم، و اینطور نیست که‏‎ ‎‏اختصاص به طرف شما داشته باشد. همه جا مشکلات دارد، و بعد‏‎ ‎‏از هر انقلابی این مشکلات هست. یک کشوری که لااقل در این‏‎ ‎‏پنجاه و چندسال که ما شاهد بودیم آنطور به هم ریخته و خراب و‏‎ ‎‏آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه‏‎ ‎‏چیزش عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری. یک‏‎ ‎‏همچو کشوری الآن به دست شما افتاده است و به دست ملت.‏‎ ‎‏کشوری که پنجاه و چند سال لااقل در طول تاریخ از همۀ اطراف‏‎ ‎‏کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته. شما امید این را نداشته‏‎ ‎‏باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به‏‎ ‎‏بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیده ایم. یک خرابه ای که‏‎ ‎‏فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 174

‏رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل می خواهد‏‎ ‎‏تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند. فرهنگ هم از امور‏‎ ‎‏مهمی است که در رأس امور تقریباً واقع شده است. اینطور نیست‏‎ ‎‏که مطلب معلوم نباشد و اینطور نیست که در استان گیلان تنها‏‎ ‎‏مشکلات باشد. هرجا شما بروید همین مسائل هست، منتها کم و‏‎ ‎‏زیاد دارد. و شما از مشکلات خودتان که مشاهده می کنید، اطلاع‏‎ ‎‏بیشتر دارید، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهی که می آیند همان‏‎ ‎‏مشکلات منطقۀ خودشان که مشاهدشان هست ذکر می کنند و گمان‏‎ ‎‏می کنند که جاهای دیگر اینطور نیست.(221)‏

15 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

تمدن بزرگ تمامش صحبت بود

‏لکن بعد از اینکه پیروزی را تحصیل کردند دیدند همۀ تبلیغات‏‎ ‎‏سابق حرف بوده است، هیچ ما نداریم. تمدن بزرگ تمامش‏‎ ‎‏صحبت بوده است. برای اینکه دلگرم کنند مردم را و اغفال کنند‏‎ ‎‏مردم را و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند و بردند و‏‎ ‎‏خوردند. و حالا هم که این پیروزی اولی که این قدم اول برداشته‏‎ ‎‏شده و این همه آشفتگیها هست باز مجال نمی دهند.(222)‏

15 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

وابستگی همه جانبۀ محمدرضا پهلوی به‏ ‏امریکا

‏جنایات شاه مخلوع چیزی نیست که از یاد ملت رفته باشد و یا‏‎ ‎‏بشود از یاد برد. بر همه روشن است که محمدرضا پهلوی ما را از‏‎ ‎‏هر جهت وابسته به امریکا کرده بود؛ چه ازنظر اقتصادی و سیاسی‏‎ ‎‏و چه از نظر فرهنگی و نظامی و چه از نظر معنوی و خصلتهای‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 175

‏انسانی، و اگر مهلت می یافت، به اسلام ضربۀ جبران ناپذیر می زد.‏‎ ‎‏همه می دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک این مرز‏‎ ‎‏و بوم آغشته است...‏

‏     دولت ایران و جناب آقای رئیس جمهور، تمام کوشش و‏‎ ‎‏سعیشان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ایران از او‏‎ ‎‏بنمایند که ملت دلیر، دست از این خواست بر حقشان برنمی دارند‏‎ ‎‏و قدمی به عقب نمی گذارند.(223)‏

4 / 12 / 58

*  *  *

‏ ‏

وابستگی اقتصاد و تسلیم همه جانبۀ ایران به امریکا‎ ‎

‏ایران، چنانچه می دانیم و می دانید، دست بسته تسلیم امریکا بود؛‏‎ ‎‏و شاه مخلوع خائن این کشور را در تمامی ابعاد وابسته به امریکا‏‎ ‎‏کرده بود، و ایران یکی از پایگاههای نظامی امریکا بود. ارتش در‏‎ ‎‏دست مستشاران آن، و فرهنگ در دست جیره خواران، و شاه و‏‎ ‎‏دولت و مجلس از نوکران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در‏‎ ‎‏وابستگی از آنها بدتر. و شاه مخلوع در منطقه نیرومندترین ژاندارم‏‎ ‎‏بود. و پشتیبان او امریکا و دیگر کشورهای وابسته به آن‏‎ ‎‏بودند.(224)‏

12 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

خرابی های شاه را در بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم

‏امریکا به تصور اینکه ملیگراها و منافقین و دیگر وابستگان چپ و‏‎ ‎‏راست او بزودی پاشنۀ سیاست انقلاب و حاکمیت نظام و ادارۀ‏‎ ‎‏کشور را به نفع او به حرکت درمی آورند چند روزی سیاست خوف‏‎ ‎‏و رجا را در پیش گرفت و به طرح و اجرای کودتا و اعمال سیاست‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 176

‏فشار و ترویج چهره های وابستۀ خود و نیز به ترور شخصیت‏‎ ‎‏انقلاب و انقلابیون واقعی کشور پرداخت که خداوند مجدداً بر ما‏‎ ‎‏منت نهاد و در صحنۀ حماسی تسخیر لانۀ جاسوسان، مردم ایران‏‎ ‎‏برائت مجدد خویش را از امریکا و اذناب آن اعلام نمودند، که‏‎ ‎‏دوباره امریکا همان تیغی که به دست محمدرضا سپرده بود در‏‎ ‎‏کف صدام این زنگیِ مست نهاد. صدام چه کرد؟ آیا صدام همان‏‎ ‎‏کاری را که شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه‏‎ ‎‏قبرستانهای ما را از سروهای بلند آزادی پرنساخت؟ آیا صدام که‏‎ ‎‏از قدرت برتر و مانور بیشتری برخوردار بود غیر از این کرد؟ آیا‏‎ ‎‏شاه کشورمان را به امریکا نفروخته بود؟ آیا صدام برای فروختن‏‎ ‎‏ایران به امریکا به صورت دیگری عمل نکرد؟ گفتم که خرابیهای‏‎ ‎‏شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همۀ دست اندرکاران و ملت‏‎ ‎‏شریف در بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم. آیا خرابیهای صدام‏‎ ‎‏را می شود در کمتر از بیست سال آباد نمود؟(225)‏

6 / 5 / 66

*  *  *

‏ ‏

2ـ3ـ2 سیاستهای کلی و عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی‎ ‎ایران

1ـ2ـ3ـ2 برقراری رابطه اقتصادی مستقلانه با کشورهای دیگر

‏ ‏

معامله عادلانه 

سؤال:‏] ‏‏فکر می کنید تلاشهای شاه، در برگرداندن ایران به یک‏‎ ‎‏جامعۀ صنعتی مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد؟ ایران چگونه‏‎ ‎‏باید منابع ارضی خود را بسیج کند؟ آیا فکر می کنید که ایران باید‏‎ ‎‏از فروش گاز به شوروی، و نفت به غرب خودداری کند؟‏‏][‏

جواب:‏ آنچه در سلطنت پهلوی و بخصوص در زمان شاه حاضر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 177

‏انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزی چیزی‏‎ ‎‏نبوده است. تلاش آنها را نوسازی و تبدیل ایران به یک جامعۀ‏‎ ‎‏صنعتی نامیده اند. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی واقعی مبنی بر‏‎ ‎‏نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر مردم است. از منابع ارضی با‏‎ ‎‏توجه به نیازهای جامعۀ ما، به طور کامل و در رابطه با سایر ملتهای‏‎ ‎‏جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمینۀ اقتصادی مورد نظر ماست،‏‎ ‎‏جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطۀ اقتصادی با‏‎ ‎‏کشورهای جهان. درست در چهارچوب یک معاملۀ عادلانه است که‏‎ ‎‏نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد. مهمتر آنکه منافع‏‎ ‎‏حاصله از فروش منابع ارضی باید به مصرف پیشرفتهای اقتصادی ما‏‎ ‎‏برسد. و در این جهت ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطۀ کامل خواهیم‏‎ ‎‏بود. ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد‏‎ ‎‏کرد، به عهدۀ خود ما خواهد بود.(226)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

فروش منابع با سیاست مستقل

سؤال:‏[ ‏‏سیاست حضرتعالی راجع به منابع زیرزمینی مملکت به‏‎ ‎‏بهترین وضعش چگونه است؟‏‏]‏

جواب:‏ منابع زیرزمینی تابع سیاست اقتصادی است. در شرایط فعلی،‏‎ ‎‏ما ناچار به فروش منابعمان هستیم؛ البته با سیاستی مستقل.(227)‏

19 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

2ـ2ـ3ـ2 رسیدگی به مناطق محروم و مستضعفان و بازسازی خرابیها

‏ ‏

غنی کردن فقرا با همین اوقاف 

‏دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 178

‏همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم؛ با همین اوقاف، با همین‏‎ ‎‏اوقاف، ما فقرا را غنی می کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا‏‎ ‎‏حکم اسلام، شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری‏‎ ‎‏که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از مردم، آن وقت ببینید که‏‎ ‎‏دیگر یک فقیر باقی می ماند؟ من برای شما راه هم می سازم؛ من‏‎ ‎‏برای شما کشتی هم می خرم. بگذارید. شما نخواهید گذاشت.(228)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی‎ ‎

‏اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی‏‎ ‎‏ملت ما و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که‏‎ ‎‏در همۀ زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه‏‎ ‎‏به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد. این‏‎ ‎‏اصلاحات با مشارکت کامل همۀ مردم خواهد بود. و هدفش قبل‏‎ ‎‏از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت‏‎ ‎‏قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند.(229)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

3ـ2ـ3ـ2 سایر سیاستهای دولت 

‏ ‏

توسل دولت به ملت برای حل مشکلات و سازندگی 

‏ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت. ملتی که ـ بحمدالله ـ‏‎ ‎‏مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت ـ‏‎ ‎‏بحمدالله ـ مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم،‏‎ ‎‏موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمه ای هم باشد، با همت‏‎ ‎‏ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست،‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 179
‏پشت آن دیوار خرابیهای زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن‏‎ ‎‏خرابیها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای‏‎ ‎‏سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابیها که در طول‏‎ ‎‏مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است. و‏‎ ‎‏ـ بحمدالله ـ ملت ما راجع به سازندگی، این مهیا بودن خودشان را‏‎ ‎‏اعلام کرده اند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و‏‎ ‎‏بازاری، کشاورز، همۀ قشرهای ملت، داوطلب برای این است که‏‎ ‎‏ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این‏‎ ‎‏جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی، موسوم کنیم این جهاد‏‎ ‎‏را به «جهاد سازندگی» که همۀ قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و‏‎ ‎‏جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و‏‎ ‎‏دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که‏‎ ‎‏خراب شده است بسازند. و البته آن جاهایی که بیشتر خرابی‏‎ ‎‏هست؛ مثل آنجاهایی که روستاها، جاهایی که مساکن عشایر‏‎ ‎‏هست، دهات دورافتاده که تقریباً هر کدام از گروهها می آیند،‏‎ ‎‏شکایت از وضعشان دارند، می گویند برق نداریم، خانه نداریم،‏‎ ‎‏آب نداریم، اسفالت نداریم، بهداری نداریم؛ و همه هم صحیح‏‎ ‎‏می گویند. بنا، بر این بوده است که اینطور ایران را خراب کنند. و‏‎ ‎‏الآن که ـ بحمدالله ـ آن سد شکسته شد، برای مرحلۀ ثانی، که‏‎ ‎‏مرحلۀ سازندگی است، ما دستمان را پیش ملت دراز می کنیم، و از‏‎ ‎‏ملت می خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست‏‎ ‎‏برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع‏‎ ‎‏کنند. و البته مأمورین دولت در هر جا ـ آنها هم ـ مردم با آنها‏‎ ‎‏تشریک مساعی کنند. در تحت نظر اشخاص کارشناس، مأمورین‏‎ ‎‏دولت کارها را انجام بدهند. و روحانیونی که در همه جا در بلاد‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 180

‏ـ بحمدالله ـ هستند، در این امر آنها هم تشریک مساعی کنند،‏‎ ‎‏نظارت کنند.(230)‏

26 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

فراهم نمودن اسباب کار و تولید کارگران‎ ‎

‏دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان‏‎ ‎‏و زحمتکشان فراهم آورد، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و‏‎ ‎‏کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرتها می شود، بلکه سبب‏‎ ‎‏می شود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیراسلامی ای که‏‎ ‎‏بپاخاسته اند به یأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از‏‎ ‎‏اعتصاب هر کارخانه، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه‏‎ ‎‏می گویند. باید ضد انقلاب را شناسایی و به مردم معرفی نمایند.‏‎ ‎‏مردم شریف ایران دیگر نمی توانند حقوق بی جهت به عده ای از‏‎ ‎‏خدا بیخبر بدهند.(231)‏

1 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

هدر دادن آبها و بدون استفاده ماندن زمین

‏یکی از مسائل مهم ما مسئلۀ اقتصاد است. ما باید سعی کنیم که از‏‎ ‎‏حیث اقتصاد، قوی و بدون وابستگی باشیم. و باید مسئلۀ‏‎ ‎‏کشاورزی، که در رژیم سابق برای به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما‏‎ ‎‏را وابسته کنند، بیشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم‏‎ ‎‏باید رفت، ولی اگر از کشاورزی منحرف شویم، اسباب آن می شود‏‎ ‎‏که آنچه خودمان نیز داریم از بین برود و مقصود رژیم سابق از‏‎ ‎‏آن همه تبلیغات برای «تمدن بزرگ» همین بود که کشاورزی را از‏‎ ‎‏بین ببرد، و مملکتی که هم آب داشت و هم زمین، آبها را به هدر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 181
‏می دادند و زمینها هم بدون استفاده مانده بود. باید مردم سعی‏‎ ‎‏کنند که آبها به هدر نرود و از زمینها استفاده کنند، و در بخش‏‎ ‎‏کشاورزی و صنایع کوچک، فعال باشند. و توجه دولت به صنایع‏‎ ‎‏بزرگ باعث نشود که صنایع کوچک هم از بین برود و دولت هم‏‎ ‎‏بایستی تمام قدرت خود را برای کشاورزی به کار گیرد. و اینکه‏‎ ‎‏روحانیون در شورای اقتصاد و برنامه ها نظارت می کنند، از باب‏‎ ‎‏این است که آنها به امور شرعی توجه دارند و نظارت آنها باعث‏‎ ‎‏می شود که طرحی که شما می دهید و برای تصویب به مجلس‏‎ ‎‏شورای اسلامی و شورای نگهبان می رود، رد نشود و در نتیجه،‏‎ ‎‏کارها آسان شود و شما در برنامه هایتان معطل نمانید. من به همۀ‏‎ ‎‏شما و کسانی که به انقلاب و اسلام کمک می کنند، دعا می کنم.‏‎ ‎‏امیدوارم موفق باشید.(232)‏

17 / 7 / 61

*  *  *

‎ ‎

کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 182