فصل دوم
دولت و اقتصاد
منابع مالی و مخارج
وظایف و اختیارات اقتصادی دولت
سیاستهای اقتصادی دولت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 23
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 24
1ـ2 منابع مالی و مخارج
1ـ1ـ2 انفال
تعلق اراضی خالص به دولت
]انفال][ مالیاتی است که از اراضی خراجیه می گیرد و آن اراضی کشورهایی است که دولت اسلامی آنها را فتح کرده و در آن وقت که فتح کرده آن اراضی آباد بودند یعنی افتاده و موات نبوده تمام اینگونه اراضی مال مسلمین است که باید در صلاح کشور و توده خرج شود دولت این اراضی را هر طور صلاحدید دست مردم می دهد به یک قرارداد معینی و آن را گرفته در مصالح کشور و توده صرف می کند و در حقیقت اینگونه اراضی از خالصجات دولت به شمار می رود زیرا عین املاک در تحت نظر دولت باید باشد و کسی حق خرید و فروش و نقل و انتقال دیگری در آنها ندارد.
این خالصجات دولتی یکی از درآمدهای مهمی است که برای اداره کردن کشور کافی بلکه زاید بر آن است و هر چه کشور اسلام فتوحاتش زیادتر شود و نیازمندی آن به بودجه بیشتر شود این درآمد هم دنبال آن زیادتر می شود هر کس از چگونگی و درآمد اراضی خراجیه بخواهد مطلع شود به تواریخ اسلام رجوع کند.(23)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 25
مالکیت به نحو تصرف
ظاهر آیات و روایات نشان دهندۀ آن است که انفال نیز ملکِ شخصیِ حضرت رسول و امامان بزرگوار ـ علیهم السلام ـ نیست، بلکه آنان در این اموال عمومی، مالکیت به نحو تصرّف دارند.(24)
* * *
در زمان غیبت انفال در اختیار ولی فقیه است
پس، در مورد انفال نیز همان احتمالات و فرضهایی که در مورد سهم امام گفتیم، همه ممکن است مطرح شود، و احتمال صحیح تر همان است که در آنجا بیانش گذشت. البتّه ولایت امام ـ علیه السلام ـ اقتضا دارد که، اگر مصلحت بداند، قسمتی از انفال را برای خود بردارد و از آن استفاده کند.
بنابراین، در زمان غیبت، در تمام اموری که امام معصوم در آنها حق ولایت دارد، فقیه دارای ولایت است. از جملۀ آنهاست: خمس [چه سهم امام باشد و چه سهم سادات]، انفال و آنچه که بدون لشکرکشی به دست مسلمانان رسیده و به «فی ء» موسوم است. تفصیل این مطلب در جای خود آمده است.(25)
* * *
2ـ1ـ2 مالیاتها
1ـ2ـ1ـ2 علت و نحوه وضع مالیات در اسلام
مالیات برای اداره کشور اسلامی
شرط اول برای نگهداری هر توده داشتن قانون مالی درستی است اکنون ببینیم کسانی که می گویند همۀ روی زمین باید زیر فرمان ما باشد آیا با این دستور من درآوردی خود چگونه می توانند یک تودۀ کوچک را اداره کنند).
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 26
البته اگر دستور دینی همین طور باشد که شما از پیش خود تراشیده به دین نسبت دادید یک کشور کوچک که هیچ این قانون یک شهر را هم نمی تواند اداره کند لکن ممکن است ما هم بگوییم قانون مالی انگلستان عبارت از این است که صد پنج از گوسفندها بگیرند و بدهند کشیشها مصرف کنند و با چنین قانون مالی نمی توان ادارۀ مملکت را چرخاند ولی این را از ما نمی پذیرند و ما به مجرد آنکه گفتیم سنجیده می گوییم کار درست نمی شود شما از قانون مالی اسلام هیچ اطلاعی ندارید چنانچه می بینیم.
ای بیخرد در زمان خلفای عباسی قریب پانصد سال قانون مالی اسلام تا اندازه ای عملی بود و یک مملکت پهناوری را می چرخاندند با آنکه سایر قوانین اسلامی و قانون مالی هم آنطور که باید عملی نبود ولی درآمد اراضی خراجیه را داشتند.
همین امروز که دولت دست خود را برای ادارۀ مالی پیش دیگران دراز کرده قانونی را که آنها برای کشور هر روز وضع می کنند و باز خراب می کنند مانند کودکانی که خانۀ گِلی درست کرده فوراً خراب می کنند می پذیرد بیایند کارشناسان بنشینند و بسنجند میان قانون مالی اسلام همین قانون صد بیست با شرایط مقرره ای که در قانون مدون است با قوانین آنها تا مطلب را خوب بفهمند و آنگاه بنشینند وأسف بخورند.(26)
* * *
رفع موانع تجارت
قانون مالی اسلام طوری وضع شده است که به تجارت و صناعت کشور به هیچ وجه آسیبی نمی رساند ولی قانون گمرک که گرفتن مالیات قبل از تجارت و منفعت است به صادرات و واردات کشور
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 27
زیانهای بسیار وارد می کند و بازار تجارت را سرد و سست می نماید پس قانون گمرک برای کشور لازم نیست که هیچ زیانهای فراوان هم دارد و باید این قانون را هر چه زودتر لغو کنند و تمام موانع سرحدی و مشکلات تجارت را از پیش پای توده بردارند تا کشور ترقیات مالی و تجاری کند، حالا صرف نظر از اینکه در اصل قانون چه زیانهایی است و در اجرای آن امروز چه فسادها و فجایعی است که همه می دانید، علاوه قانون اسلام مانند قوانین کشورها نیست که برای یک کشوربخصوص وضع شده باشد تا مالیات گمرکی و سرحدی داشته باشد، قانون اسلام می خواهد سرحدات را از جهان برچیند و یک کشور همگانی تشکیل دهد و تمام افراد بشر را در زیر یک پرچم و قانون اداره کند و این آدمخوریها و جنایتکاریهای بشر را می خواهد از جهان براندازد و چنین حکومتی مالیات سرحدی و گمرکی نباید داشته باشد، حکومت اسلام برای تربیتهای اخلاقی و ورزش روحی و حیات مادی و معنوی تمام عائلۀ بشری آمده است. با قومیت که از پندارهای جاهلانۀ بشر است بکلی طرف است، قانون اسلام عربی و فارسی و انگلیسی و فرانسوی ندارد. مرام اسلام توحید و تقوا است در هر کس بیشتر باشد به اسلام نزدیکتر است گرچه در افریقا باشد، (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَالله ِ اَتْقیٰکُمْ) قانونگذار اینجا خداست و خدا با هیچ کس قومی ندارد و طرفدار هیچ طایفه ای بویژه نیست و با همۀ بشر به یک نظر بزرگ خدایی می نگرد و برای سعادت تودۀ بشر قانون و اسلام و قرآن فرستاده.(27)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 28
فلسفه قانون مالی در اسلام
و قانون مالی مثلاً در اسلام که برای ادارۀ کشور و احتیاج زندگانی مادی وضع شده به طوری وضع شده است که جنبۀ زندگانی معنوی در آن منظور است و کمک کاری به زندگانی معنوی می کند از این جهت در دادن بیشتر مالیاتها قصد تقرب به خدا که به واسطۀ آن زندگانی معنوی تأمین و روح انسانی بزرگ می شود شرط شده است.(28)
* * *
افزایش قانون مالی اسلام با پیشرفت مالیات
قانون مالی اسلام که اساس حیات کشور بر آن است چنانچه در پیشتر دیدیم به طوری وضع شده است که هرچه کشور اسلامی رو به ترقی گذارد مالیات آن به تضاعف ترقی می کند چنانچه از مراجعه به قانون خالصجات مطلب واضح می شود و یک همچو قانونی که چنین کشی دارد و خود دنبال احتیاجات بزرگ می شود قابل نسخ نیست بلکه برای همیشه و همۀ کشورها وضع شده است.(29)
* * *
نیاز حکومت، علت وضع مالیات
چون تشکیل حکومت و ادارؤ جامعه بودجه و مالیات می خواهد، شارع مقدس بودجه و انواع مالیاتش را نیز تعیین نموده است؛ مانند خراجات، خمس، زکات و غیره.(30)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 29
2ـ2ـ1ـ2 انواع مالیات و منابع درآمدی بیت المال
انواع مالیات اسلامی
در قانون اسلام چندین گونه مالیات است که بعضی از آنها به طور اجبار گرفته می شود و بعضی از آن به طور اختیار دریافت می شود که باید هر یک از آنها به طور اختصار تشریح شود آن مالیاتها که به طور اجبار گرفته می شود به دو گونه است یکی مالیات سالیانه و همیشگی است و آن در وقتی است که کشور در آرامش است و مورد تهاجم اجانب نیست یا انقلابی در داخل کشور نیست دویم مالیات به طور فوق العاده است و آن در وقت انقلاب خارجی یا داخلی است این مالیات که دراین موقع گرفته می شود میزان محدودی ندارد و مالیات غیر محدود باید آن را نامید زیرا بسته به نظر دولت اسلامی است و این چون مالیات غیر مستقیم است البته در وقتی گرفته می شود که مالیات مستقیم از عهدۀ جلوگیری از انقلاب کشور برنیاید در این موقع دولت هر قدر احتیاج داشت از مردم می گیرد اگر صلاح دانست به عنوان قرض و الاّ به عنوان مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیازمندی کشور و البته از روی تقسیم عادلانه دریافت آن انجام می گیرد حتی اگر نیازمند به گرفتن تمام اموال توده شد زاید به مقدار ضرورت را از آنها می گیرد و برای استقلال کشور اسلامی خرج می کند چنانچه در این موقع تمام افراد توده به عنوان نظام اجباری باید در جبهه های جنگی حاضر شوند و برای استقلال کشور اسلامی فداکاری کنند و اما مالیات مستقیم که برای ادارۀ داخلۀ کشور و هزینه های احتیاطی و مصالح کشوری و لشکری به طور اجبار باید توده به دولت بدهد چند گونه است.(31)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 30
خراجیه
[ خراجیه] مالیاتی است که از اراضی خراجیه می گیرد و آن اراضی کشورهایی است که دولت اسلامی آنها را فتح کرده و در آن وقت که فتح کرده آن اراضی آباد بودند یعنی افتاده و موات نبوده تمام اینگونه اراضی مال مسلمین است که باید در صلاح کشور و توده خرج شود دولت این اراضی را هر طور صلاحدید دست مردم می دهد به یک قرارداد معینی و آن را گرفته در مصالح کشور و توده صرف می کند و در حقیقت اینگونه اراضی از خالصجات دولت به شمار می رود زیرا عین املاک در تحت نظر دولت باید باشد و کسی حق خرید و فروش و نقل و انتقال دیگری در آنها ندارد.
این خالصجات دولتی یکی از درآمدهای مهمی است که برای اداره کردن کشور کافی بلکه زاید بر آن است و هر چه کشور اسلام فتوحاتش زیادتر شود و نیازمندی آن به بودجه بیشتر شود این درآمد هم دنبال آن زیادتر می شود هر کس از چگونگی و درآمد اراضی خراجیه بخواهد مطلع شود به تواریخ اسلام رجوع کند.(32)
* * *
جزیه
از مالیاتهای اسلام جزیه است که آن مالیات بر نفوس و بر اراضی است که از اهل ذمه گرفته می شود هر طور و هرقدر که دولت مقتضی بداند این هم یکی از مالیاتهای اسلامی است.(33)
* * *
زکات
مالیات جنس است که به نام زکات اسم برده می شود این مالیات
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 31
خیلی سنگین نیست و قانون در اینجا مراعات حال طبقۀ کشاورز و بی بضاعت را که بیشتر این مالیات به آنها تعلق می گیرد کرده و مراعات رنجهایی که در کشاورزی کشیده می شود نیز کرده در مواردی صد ده و در مواردی صد پنج قرار داده و برای زراعتهایی که برای تربیت آن رنج بسیار باید کشید مانند برنج کاری و پنبه کاری و امثال اینها اصلاً قرار نداده و برای مالکین نیز همان عشر و نیم عشر قرار داده برای اینکه به آنها مالیات صد بیست نیز تحمیل شده و آنها در حقیقت از همین زراعت که زارع صد پنج یا صد ده می دهد آنها صد بیست و پنج یا سی می دهند به طوری که در قانون مذکور است با همه حال این مالیات هم خیلی مهم است و باید دولت ثبت املاک را به طور دقیق بکند و در موقع جمع مالیات وزارت مالیه موظف است در هر جا مأمورینی داشته باشد با شرایطی که در قانون است برای ضبط این مالیات و دهندۀ این مالیات حق دارد خود جنس را بدهد و حق دارد قیمت آن را بدهد.(34)
* * *
ارث بلا وارث
از درآمدهای دولت که به طور اجبار گرفته می شود ارث کسانی است که بمیرند و وارث نداشته باشند چه مسلم باشد و چه کافر حربی یا ذمی هر یک از اینها مردند و وارث نداشتند کلیۀ اموال آنها ضبط دولت می شود و در مصالح توده و کشور خرج می شود. اینها مالیاتهای اجباری است که اگر ادارۀ تبلیغات اسلامی به طوری که در قانون تبلیغات مدون است جریان پیدا کند توده در تأدیۀ این مالیاتها خود با چهرۀ گشاده اقدام می کند و دولت نیازمند
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 32
به اجبار نمی شود و یکی از این همه خیانتکاریها که در تأدیۀ مالیات کنونی کشور می شود در آن نخواهد شد و دولت اسلامی برای مأمورین وزارت مالیه شرایطی مقرر کرده که این خیانتها واقع نخواهد شد.(35)
* * *
خمس
هر کس از قانون اسلام کم و بیش خبری داشته باشد دروغهای شاخدار این بیخردان خائن را می داند لکن ما در اینجا باید یکان یکان حرفهای بیخردانۀ او را که از روی لجاج و دشمنی به دین اسلام نوشته بیاوریم و خطاها و دروغ پردازیهای او را روشن کنیم.
می گوید (دین امروز ما می گوید پول مالیات حرام است و گرفتنش ظلم است و دادنش اعانت بر ظلم و باید به جای آن زکات و خمس گرفت اما زکات از نُه چیز باید گرفته شود طلا و نقره تا آخر و اما خمس را از ارباح تجارت و صناعت می توان گرفت ولی مصرفش نصف سهم امام است که باید داد به مجتهد و او هم یا باید بدهد به سادات یا به ملایان دیگر یا به شخص امینی بسپارد و یا به زیر خاک امانت گذارد تا امام زمان بیاید بردارد و نصف دیگرش هم یکباره مال سادات است).
ما که می گوییم این بیخرد یا به هیچ وجه از قانون اسلام خبر ندارد و یا بیهوده می خواهد تهمتهایی بزند و خرابکاری بار آورد باور کنید اینجا اولاً مالیات اسلام را منحصر کرده به خمس و زکات با آنکه چندین گونه مالیات دیگر دارد که برای ادارۀ کشور کافی است که مهم آنها خالصجات دولتی است که کم دولتی اینقدر خالصه دارد و دیگر آنکه خمس را هم منحصر کرده به ارباح
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 33
تجارت و صناعت در صورتی که خمس از کلیۀ درآمدها به هر عنوانی باشد گرفته می شود که یکی از آنها ارباح مکاسب است و شاید در باب این مالیات اهمیت معادن مانند معدن نفت همین طلای سیاه از همه بیشتر باشد و این بیخرد از قلم انداخته و باید معلوم باشد که اگر دولت اسلامی خود معدنی استخراج کرد یکسره مال دولت می شود.
اینکه می گوییم خمس در صورتی است که غیر از دولت کسی دیگر استخراج کند و دیگر آنکه مصرفش را منحصر کرده به سادات و ملاها با آنکه مصرف مهم این مالیات هنگفت مصالح کشور است و سادات چیز دار یا قوه دار از آن یک دینار نباید ببرند فقط سادات فقیر بینوا که نه قدرت کسب دارند و نه قوۀ کار به مقدار ادارۀ زندگی از آن می برند و ملاها هم برای آنکه از کارمندان ادارۀ تبلیغات هستند به قدر مخارج اقتصادی هر کدام از خود بضاعتی ندارند از آن می برند و شما همه می دانید که قانون مالیات اسلامی امروز در کشور عملی نیست و دولت با این وضع نمی تواند این مالیات را به طوری که در قانون اسلام است بگیرد و به مصرفهایی که در قانون است برساند جملۀ کلام آنکه تشکیلات امروزی هیچ یک تشکیلات دولت اسلامی نیست اگر یک روز زمامداران بیدار شدند و خوبیهای تشکیلات اسلامی را فهمیدند آن وقت خواهند فهمید که بودجۀ کشور اسلامی در چه پایه و سایر تشکیلاتش بر چه اساس است.(36)
* * *
برنج مشمول خمس است
و اما اینکه گفتید مازندران که زراعت آنها فقط برنج است از چه
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 34
مالیات بدهند؟ می گوییم اما مالکین مازندران مشمول مالیات صد بیست و اقسام دیگر مالیاتها هستند پس حتی برنج هم مشمول مالیات صد بیست است نسبت بیشتر مالکین که مالکین عمده و مورد استفادۀ دولتند.(37)
* * *
برنج و زکات
و اما طبقۀ کشاورز: اگر کسی جزئی اطلاع از کشت برنج و رنجهایی که این طبقۀ بیچارۀ رنجبر از موقع کشت تا موقع برداشت محصول تحمل می نمایند داشته باشد تصدیق می کند که وضع مالیات بر این طبقۀ رنجبر از قانون عدل و انصاف بیرون است. شما یک برنج حاضر کرده می بینید دیگر نمی دانید که این برنج یکدفعه باید در زمینهایی کشت شود پس از آن باید زمینهایی را مهیا کنند و نشای برنج را با دست دانه دانه به زمین بنشانند آن هم زمینی که حتماً باید تازه از آن آب افتاده باشد و باید گِل باشد. این عمل نشاء را زنهای رنجبر مازندران و گیلان باید انجام دهند. پس از آن دست کم دو مرتبه باید وجین شود آن هم در چنین زمین گل آلود باید حتماً انجام بگیرد بعد از چیدن هم دسته دسته باید برنج را به طورهایی با رنج فراوان ببندند و در اتاقهایی مسقف، آنها را در چوب بست قرار دهند و به آتش آنها را خشک کنند و آنگاه شلتوک را تهیه کرده پس از آن با آبدنگ از پوست در آورند و برای سفید کردن آن نیز رنجها ببرند از این جهت می توان گفت لغت برنج (به رنج) بوده یعنی باید به رنج و زحمت تهیه شود پس وضع مالیات بر یک همچه تودۀ رنجبر که تمام اعاشۀ شب و روزی آنها نیز از این محصول منحصر است قانون خردمندانه است یا آنکه از
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 35
بیدادگریها و ستمکاریهاست. قانون اسلام با آنکه مالیاتهای بسیار فراوان دارد لکن به طوری عاقلانه و عادلانه وضع شده است که برای هیچ طبقه ای تولید زحمت نمی کند و در این قانون مراعات طبقۀ رنجبر به طور کافی شده است.(38)
* * *
مکاسب مشمول خمس هستند
و اما شهرهای تجاری مانند تهران و شهرهای صنعتی مالیات از همه بیشتر می دهند زیرا آنها از همه بیشتر مشمول مالیات صد بیست هستند تنها اگر مالیات شهرستان تهران را حساب کنیم خواهید دانست که مالیات اسلامی چه مالیات مهم هنگفتی است و در عین حال اگر تشکیلات اسلامی پا بر جا شود و ادارۀ تبلیغات کشور به جریان بیفتد کم کسی است که از زیر بار مالیات شانه تهی کند و از قانون تخلف کند لکن شماها چون با اسلام و قوانین آن سر و کاری ندارید و نمی خواهید هم داشته باشید این سخنان به گوشتان نمی رود و به اشکال بی مورد بر می خورید.(39)
* * *
جزیه درآمد فوق العاده
از طرفی، «جزیه»، که بر «اهل ذمه» مقرر شده، و «خراج» که از اراضی کشاورزی وسیعی گرفته می شود، درآمد فوق العاده ای را به وجود می آورد. مقرر شدن چنین مالیاتهایی دلالت دارد بر اینکه حاکمی و حکومتی لازم است. وظیفؤ حاکم و والی است که بر«اهل ذمه» بر حسب استطاعت مالی و درآمدشان مالیات سرانه ببندد؛ یا از مزارع و مواشی آنها مالیات متناسب بگیرد. همچنین،
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 36
خراج یعنی مالیات بر اراضی وسیعی را که «مال الله» و در تصرف دولت اسلامی است، جمع آوری کند. این کار مستلزم تشکیلات منظم و حساب و کتاب و تدبیر و مصلحت اندیشی است؛ و با هرج و مرج انجام شدنی نیست. این به عهدؤ متصدیان حکومت اسلامی است که چنین مالیاتهایی را به اندازه و به تناسب و طبق مصلحت تعیین کرده؛ سپس جمع آوری کنند، و به مصرف مصالح مسلمین برسانند.(40)
* * *
3ـ2ـ1ـ2 مخارج بیت المال
تألیف قلوب
جمیع طوایف مسلمانان اتفاق دارند در اینکه یکی از مصرفهای زکات (المؤلفة قلوبهم) است یعنی برای جلب قلوب کفار یک سهم از زکات را می توان به آنها داد و همه اتفاق دارند که این حکم در اسلام بود تا پیغمبر از دنیا رفت و پیغمبر این سهم را می داد و این حکم را ابوبکر به امر عمر اسقاط کرد و تاکنون حکم اسقاط بین سنیان برقرار است که می گویند اگر کسی زکات را به این مصرف رساند ذمه اش بری نمی شود.(41)
* * *
تحقیق مصالح کشور
ما در بیان مصرف مالیاتهای کشور اسلام گفتیم که گرفتن مالیات و خصوصاً مالیات صد بیست که خمس نامیده می شود برای مصالح کشور و توده است و این بیخرد از روی جهالت چنین دروغی می گوید: ادارۀ کشور اسلامی در زمان پیغمبر اسلام و خلفا به
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 37
همین بودجه بوده است با آنکه قانون مالیات به طور کلی در زمان خلفا عملی نبوده و اینکه می گوید کارخانۀ گداسازی است از روی بیخردی است پیشتر گفتیم که خمس را به ساداتی که قوۀ بدنی یا قدرت مالی داشته باشند نباید داد بلکه باید فقرای از کار نشسته را به مقدار مخارج متعارف آنها هرطور دولت صلاح دانست اداره کند و این برانداختن اساس گدائی است که کشور اسلام مراعات آن را کرده و اگر قانون اسلام جریان پیدا کند چه راجع به مالیات صد بیست و چه در بارۀ زکات یکسره تخم گدایی از جهان برداشته می شود. دولت اسلام موظف است که کسانی را که قوۀ کار دارند به کار وادار کند از روی اجبار و کسانی را که از پا افتاده و عاجزند و راه درآمدی هم ندارند خود به هر طور صلاح دانست آنها را اداره نماید و با این جریان گدائی زیاد می شود یا از جهان بر می افتد. اکنون شماها یا از قانون بیخبرید یا برای بی آبرویی به دینداران دروغ می بندید چاره چیست.(42)
* * *
مصارف ناصحیح مالیات
توده ای که دید مالیات این کشور خرج یک دسته خیابانگرد و شهوت پرست می شود و بیت المال تأمین پارکها و اتومبیلهای شخصی را می کند توقع دارید با روی گشاده و چهرۀ باز مالیات را روی دست گرفته تقدیم مأمورین دولت کنند؟ مردم همۀ اینها را شناخته و همۀ معایب را دیدند دیگر نمی توان آنها را با نام عظمت کشور و استقلال وطن و پاره ای از این الفاظ فریبنده گول زد که بدون چون و چرا هر چه به دست می آورند بدهند دیگران به کیسه بزنند و بانکهای امریکا را پر کنند باید فکر نوی بکنید و حیلۀ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 38
تازه ای به کار بیندازید و از راه دیگری توده را اغفال نمایید.(43)
* * *
خمس متعلق به دولت اسلامی است
شک نیست که این مال، مخصوص سادات است و باید در راه رفع نیاز آنان مصرف شود، امّا نه به این معنا که آنان مالک تمام سه سهم هستند، چرا که بدیهی است شرط لازم برای گرفتن آن از سوی سادات، فقر و نیازمندی است. و منظور از فقر این است که درآمدِ شخص از مخارج متعارف سالانه اش کمتر باشد. به عبارت دیگر، برعهدۀ والی وحاکم اسلامی است که مخارج سالانۀ سادات را، از کلّ سه سهم بپردازد. حال، پس از آنکه والی مخارج سادات را تأمین کرد، اگر باز هم از آن سه سهم چیزی باقی ماند، این در اختیار والی است. ولی اگر از مخارج آنان کمتر بود، باز برعهدۀ والی است که کمبود آن را از بقیۀ بیت المال بپردازد. چنان که دلیل روایی نیز بر این مطلب دلالت دارد و تردیدی نیست که نصف خمس به مقدار بسیار زیادی از نیاز سادات بیشتر است و اضافه می آید.
پیشتر اشاره کرده ایم که قراردادن خمس در جمیع غنایمِ جنگی و فوایدِ کسب، خود دلیل آن است که اسلام دارای دولت و حکومتی است، و از این رو، به منظور رفع گرفتاریها و مشکلات حکومت پرداخت خمس را مقرّر کرده است. و هرگز این امر، تنها برای رفع نیاز سادات نبوده است، چرا که نصف خمسِ یکی از بازارهای بزرگ مسلمانان برای این امر بسنده است. بلکه خمس برای رفع تمام مشکلاتی است که رهبر حکومت اسلامی با آنها دست به گریبان است و رفع نیاز سادات از آن جمله می باشد.(44)
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 39
رفع گرفتاریها و مشکلات دولت
مقدار مازاد بر مخارج سالانۀ سادات، که به خود حاکم برمی گردد، برای رفع گرفتاریها و مشکلات دولت و حکومت اسلامی است.(45)
* * *
حاکم اسلامی مسئول تقسیم زکات
همان گونه که امر تقسیم زکات نیز در هر زمان به عهدۀ حاکم اسلامی آن زمان است و او، بنابر مصالحی که تشخیص می دهد، آن را در مصارف ویژۀ آن خرج می کند.(46)
* * *
تمام خمس متعلق به بیت المال است
خلاصۀ کلام آنکه، هر کس در مفاد آیه و روایات مربوط به آن اندیشه کند، درمی یابد که تمام سهام خمس متعلّق به بیت المال است و حاکم حقّ تصرّف در آن را دارد، و نظر حاکم، که مبتنی بر مصلحت تمام مسلمانان است، لازم الاجراست. از سوی دیگر، برعهدۀ حاکم است که از سهم سادات زندگی سه گروه یاد شده را، بر حسب تشخیص خود، تأمین نماید.(47)
* * *
مالیات برای تشکیل حکومت اسلامی
مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجه ای که ریخته نشان می دهد تنها برای سد رمق فقرا و سادات فقیر نیست؛ بلکه برای تشکیل حکومت و تامین مخارج ضروری یک دولت بزرگ است:
مثلاً «خمس» یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیت المال
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 40
می ریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل می دهد. طبق مذهب ما، از تمام منافع کشاورزی، تجارت، منابع زیرزمینی و روی زمینی، و به طور کلی از کلیؤ منافع و عواید، به طرز عادلانه ای [خمس] گرفته می شود. به طوری که از سبزی فروش درب این مسجد تا کسی که به کشتیرانی اشتغال دارد، یا معدن استخراج می کند، همه را شامل می شود. این اشخاص باید خمس اضافه بر درآمد را پس از صرف مخارج متعارف خود به حاکم اسلام بپردازند تا به بیت المال وارد شود. بدیهی است درآمد به این عظمت برای ادارؤ کشور اسلامی و رفع همؤ احتیاجات مالی آن است. هرگاه خمسِ درآمد کشورهای اسلام، یا تمام دنیا را ـ اگر تحت نظام اسلام درآید ـ حساب کنیم، معلوم می شود منظور از وضع چنین مالیاتی فقط رفع احتیاج سید و روحانی نیست؛ بلکه قضیه مهمتر از اینهاست. منظور رفع نیاز مالی تشکیلات بزرگ حکومتی است. اگر حکومت اسلامی تحقق پیدا کند، باید با همین مالیاتهایی که داریم، یعنی خمس و زکات ـ که البته مالیات اخیر زیاد نیست ـ جزیه و «خراجات» (یا مالیات بر اراضی ملی کشاورزی) اداره شود.(48)
* * *
مالیات برای انجام خدمات عمومی
سادات کی به چنین بودجه ای احتیاج دارند؟ خمسِ درآمد بازار بغداد برای سادات و تمام حوزه های علمیه و تمام فقرای مسلمین کافی است تا چه رسد به بازار تهران و بازار اسلامبول و بازار قاهره و دیگر بازارها. تعیین بودجه ای به این هنگفتی دلالت دارد بر اینکه منظور تشکیل حکومت و ادارؤ کشور است. برای عمدؤ حوایج مردم و انجام خدمات عمومی، اعم از بهداشتی و فرهنگی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 41
و دفاعی و عمرانی، قرار داده شده است. مخصوصاً با ترتیبی که اسلام برای جمع آوری و نگهداری و مصرف آن تعیین کرده: که هیچ گونه حیف و میلی در خزانؤ عمومی واقع نشود؛ و رئیس دولت و همؤ والیان و متصدیان خدمات عمومی، یعنی اعضای دولت، هیچ گونه امتیازی در استفاده از درآمد و اموال عمومی بر افراد عادی ندارند؛ بلکه سهم مساوی می برند.(49)
* * *
نباید خمس را به عمال ظلم داد
مسأله 2801ـ کسانی که با لباس اهل علم، در این مؤسسات که به اشارۀ دولت جائر تأسیس شده است وارد شوند، لازم است مسلمانان و متدینین از آنها اعراض کنند و با آنها معاشرت نکنند، و آنها محکوم به عدم عدالت هستند و نماز جماعت با آنها جایز نیست، و طلاق در محضر آنها باطل است، و سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام را نباید به آنها بدهند، و اگر دادند از ذمّۀ آنها ساقط نمی شود، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را دعوت برای منبر نکنند، و در مجالسی که این قبیل اشخاص از طرف دولت جائر برای ترویج باطل و تشریح برنامه های خلاف اسلام منبر می روند شرکت نکنند.(50)
* * *
4ـ2ـ1ـ2 فرار مالیاتی
ظلم و اجحاف زمینۀ فرار مالیاتی
مردم اگر ببینند کارمندان دولت و مأمورین شهربانی و ارتش مملکت هر کدام به نوبۀ خود وظیفۀ اخلاقی خود را انجام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 42
می دهند آنها احتیاجات اداری توده را با معقولیت رفع می کنند واینها حفظ جان و مالشان را از دزد و غارتگر می نمایند و حفظ انتظامات داخلی کشور را می کنند و اینان عظمت کشور را تأمین و حفظ تعدیات اجانب را می کنند اگر تمام بشر جمع شود که زیان به خزانۀ مملکتی بزند ممکن نیست از این راه بتواند زیانی وارد کند چطور ممکن است تاجر در مقابل حفظ چند میلیون ثروت خود سالی چند صد تومان ندهد یا کشاورز در مقابل حفظ جان و مال و ناموس خود از سالی چند کیلو گندم یا چند تومان پول خودداری کند شما یک همچو دولت که کارمندانش به وظیفۀ قانونی کشور رفتار کنند نشان بدهید تا مالیات را مردم از روی خوشنودی و رضایت بدهند و کسی هم نتواند حرفی بزند و اگر بزند به سخن او ارجی نگذارند لکن وقتی مردم می بینند حاصل دسترنج آنها در بانکهای اروپا و امریکا جمع می شود برای معدودی دزد خیانتکار به کشور که چند روزی کرسی وزارت را به حیله بازی اشغال کردند می خواهید مالیات را دو دستی تقدیم کنند وقتی ملت دید مالیات دولت عوض آنکه در ساز و برگ ارتش کشور خرج شود در جیب چند نفر سرلشکر و سرهنگ می رود تا آنجا که از هفت هزار و ده شاهی حقوق ماهیانۀ یک سرباز نمی گذرند و به جای دادن حقوق به چند شلاق و فحش و گرفتن امضای چکی برگذار می شود باز می خواهید مردم به خزانۀ دولت زیان نرسانند.
وقتی توده دید پاسبانهای شهربانی که باید حافظ امنیت شهر باشند در هر کوچه و خیابانی به جان مردم ریخته به نامهای مختلف آنها را سر و کیسه می کنند و مرکز شهربانی محل دسته بندی دزدها شده است باز می خواهید خزانۀ دولت یعنی جیب دزدها و خیانتکارها را پر کنند.(51)
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 43
راه جلب نظر مردم برای پرداخت مالیات
لکن حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا اینطور نباشد که بروند هرکس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایینتر بداند؛ با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران. اسباب این می شود که مردم از آن جدا بشوند؛ مردم مالیات ندهند، فرار کنند از مالیات. دو دفتر داشته باشند! الآن کراراً از من سؤال شده است که ما در زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم ـ خوب حالا آنی که به ما گفتند، دو تا دفتر ـ یک دفتر بود که به دسترس مأمورین می گذاشتیم. این غیر آن بود که ما داشتیم. حالا چه بکنیم؟ ما گفتیم نه، حالا دیگر شما از خودتان می دانید دیگر. اینها برای این است که از آن طرف زور و ارعاب و فشار؛ از آن طرف هم ملت نمی تواند اینقدر بپذیرد، از این جهت، آن هم هر قدر بتواند تخلف می کند، بتواند علناً تخلف می کند، چنانکه اخیراً کرد. اگر نتواند ـ اینطورند خوب ـ در خفا تخلف می کند. هرچه بتواند از مال دولت برمی دارد. این باید یک سرمشقی باشد برای دولتها، برای ادارات، برای همه جا، که مردم را از خودشان جدا نکنند. مردم از خودشان بدانند. مردم هم آنها را از خود بدانند. اینها را هم مردم از خود بدانند. اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا شد، این دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد؛ این دیگر قابل سقوط نیست.
من امیدوارم که بشود ان شاءالله . یک صبغۀ اسلامی پیدا بکند. یک شبیهی؛ یک قدری شباهت به حکومت اسلام باشد. و اگر باشد ـ امیدواریم که بشود همه اش، اما هر چه بتوانیم، اگر بشود، یک مملکت آرامی که هیچ کس به این فکر نیست که به دیگری تعدی بکند. نه دولت به ملت؛ نه ملت به دولت. و مردم هم از روی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 44
رضا و رغبت مالیاتی که برای حفظ خودشان است، برای حفظ سرحدات خودشان است، برای خودشان با رضا و رغبت می دهند. ـ هر کسی ـ فرض کنید که یک کسی گوسفند دارد، ده هزار گوسفند دارد، اگر یک نفر بیاید بگوید من اینها را حفاظت می کنم، خوب، بداند این امین است و حفظ می کند، این از روی رضا و رغبت به او اجرت می دهد، چیز می دهد که حفظش کند. یک کسی که خودش نمی تواند حفظ کند، آن اشخاصی که بیایند بگویند ما حفظش می کنیم، خودش از روی رضا و رغبت به او پول می دهد. خوب، یک مملکتی است که مردم که نمی توانند این مملکت را اداره بکنند و حالا که نمی توانند اداره کنند، خوب یک طایفه ای باید اداره کنند؛ سرحداتش را حفظ کنند؛ جهات دیگرش درست بشود. خوب، یک همچنین مملکتی مملکت خود مردم است، و دولت می خواهد حفاظت کند آن را، انتظامات را ایجاد کند، شهرداری می خواهد شهر را آباد کند، دولت می خواهد راهها را درست بکند، و این چیزی است که مال خود مردم است و به دسترس خود مردم، برای خود مردم دارد انجام می دهد، وقتی اینطور شد، خود مردم با رضا و رغبت ـ دیگر دو دفتر هم درست نمی کنند! ـ می دهند برای اصلاح امورشان. و اگر یک دغل هم پیدا بشود، آن وقت کم می شود. اینطور نیست که همه باشند.(52)
30 / 3 / 58
* * *
عملکرد ناصواب و عملکرد صحیح مأموران مالیات
مقصود عرضم این است که حتی رؤسای مالیه ـ وقتی که در آن وقت که من بچه بودم و در آن طرفها بودم ـ رئیس مالیه اش هم حرّاص بود نسبت به مردم آنها را چه می کرد، و از ژاندارمری مثلاً
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 45
چه می کرد، از مردم به زور چیز می گرفت. به زور! نه اینکه همان مالیات را؛ مالیات و «قُلُق»، به اصطلاح آن وقت. که مالیات می گرفت؛ و مأمور هم «قُلُّق» می خواهد. و آنجا هم باید برود، وقتی که وارد می شود باید آن کسی که به او وارد شد، کدخدای ده، چه بکند برایش؛ و چی برایش بیاورد. چه مصیبتهایی مردم داشتند از دست همین کسانی که به عنوان مأموریت چه، مأمور مالیه بود؛ چه، مأمور حکومت بود؛ هر چی بود. مأمورین هم وقتی می رفتند مردم را عذاب می کردند و آنطور نبود که حضرت امیر دستور می دهد که بروید صدا کنید آن آدمهایی که هستند، برای زکات صدا کنید، بگویید که ـ به حسب روایت ـ که زکاتتان را داده اید یا نداده اید؟ اگر گفتند داده ایم، برگردید بیایید. و آنها هم تخلف نمی کردند. وقتی یک حکومت آنطور شد و مردم در مقابل خدا مسئول شدند و خداوند را شاهد دیدند، آنها هم تخلف نمی کردند و آنها هم مالیاتی را که باید بدهند می دادند؛ زکات را می دادند؛ خمس را می دادند.(53)
30 / 3 / 58
* * *
5ـ2ـ1ـ2 بیت المال در زمان غیبت
گرفتن وجوه شرعی و مالیات طبق مقررات خاص
بنابر آنچه گفتیم، کلّیّه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ مقرّر شده، در مورد فقیه عادل نیز مقرّر است. و عقلاً نیز نمی توان فرقی میان این دو قائل شد. زیرا حاکم اسلامی ـ هر کس که باشد ـ اجراکنندۀ احکام شریعت و برپادارندۀ حدود و قوانین الهی و گیرندۀ مالیاتهای اسلامی و مصرف کنندۀ آن در راه مصالح مسلمانان است. پس، اگر پیامبر ـ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 46
صلّی الله علیه و آله ـ و امام ـ علیه السلام ـ ، شخص زانی را صد تازیانه می زده اند، فقیه نیز، در مقام حکومت، همین حکم را اجرا می کند؛ و همان گونه که پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ وجوه شرعی را، بر طبق مقرّرات خاصّی، از مردم می گرفته اند، فقها نیز به همان ترتیب عمل می کنند؛ و بالاخره، اینان، هر جا و هر زمان که مصالح مسلمانان اقتضا کند، در حدود اختیارات خود، احکامی صادر می کنند که همگان باید از ایشان پیروی کنند.(54)
* * *
اخذ و مصرف مالیات برعهدۀ فقیه جامع الشرایط
با توجّه به مطالبی که پیشتر ذکر شد، مبنی بر اینکه اسلام باید دارای تشکیلات اجرایی و سیستم حکومتی با تمامت شئون آن باشد، دیگر تردیدی نمی ماند که فقیه، هیچ گاه نمی تواند دژ استوار اسلام باشد ـ چنان که به دژ محکم پیرامون شهرها تشبیه شده است ـ مگر آنکه حافظ تمام ابعاد و شئون مختلف اسلام، از بسط عدالت و اجرای حدود الهی گرفته تا حفظ ثغور کشورهای اسلامی و گرفتن خراج و مالیات و مصرف کردن آن در راه مصالح مسلمانان و تعیین والیان و فرمانداران در نواحی مختلف کشور باشد؛ و اگر چنین نباشد، نمی توان اسلام را، تنها، بیان احکام دانست و بس.
آری، می توان گفت که اسلام عبارت است از یک نظام حکومتی با همۀ شئون و ابعاد آن؛ که در این صورت، احکام اسلامی، همانا قوانین آن نظام حکومتی است و در واقع یکی از شئون آن محسوب می شود. اصولاً، احکام، مطلوبیّت ذاتی ندارند، بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای صحیح
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 47
اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدالت در جامعه به کار می روند.(55)
* * *
موارد مصرف اموال در اختیار فقیه
با سلام، کلیۀ وجوه و اموال مجهول المالک بلاصاحب، ارث بلا وارث و اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه و اجرای اصل 49 قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه است، در اختیار آقایان حجج اسلام مهدی کروبی و حسن صانعی ـ دامت افاضاتهما ـ قرار می گیرد. آقایان از طرف اینجانب وکیل می باشند تا به هرگونه صلاح می دانند در تمامی ابعاد فروش، نگهداری و ادارۀ آنها اقدام نمایند. بدیهی است اگر مایل باشند می توانند قسمتی از این اختیارات را در اختیار وزارت امور اقتصاد و دارایی، قراردهند.
از آقایان می خواهم که دقت کامل کنند تا کلیۀ درآمدهای حاصله را هر چه بهتر در موارد مقررۀ شرعیه صرف نمایند و در حد توان به بنیاد شهید، بنیاد 15 خرداد، بنیاد مسکن، کمیتۀ امداد، سازمان بهزیستی، طرح شهید رجایی و بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی و موارد دیگر مورد نظرشان کمک نمایند و در تمامی موارد، امور شرعیه به دقت مراعات گردد. توفیق جنابعالی و آقایان را در خدمت به خانوادۀ شهدا، جانبازان و مفقودین و اسرا و مستضعفین آرزومندیم.(56)
6 / 2 / 68
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 48
2ـ2 وظایف و اختیارات اقتصادی دولت
1ـ2ـ2 عدالت اجتماعی و توزیع ثروتها
1ـ1ـ2ـ2 اجرای عدالت،مهمترین ویژگی و وظیفۀ حکومت اسلامی
دریافت مالیات به طور عادلانه
در قانون اسلام چندین گونه مالیات است که بعضی از آنها به طور اجبار گرفته می شود و بعضی از آن به طور اختیار دریافت می شود که باید هر یک از آنها به طور اختصار تشریح شود آن مالیاتها که به طور اجبار گرفته می شود به دو گونه است یکی مالیات سالیانه و همیشگی است و آن در وقتی است که کشور در آرامش است و مورد تهاجم اجانب نیست یا انقلابی در داخل کشور نیست دویم مالیات به طور فوق العاده است و آن در وقت انقلاب خارجی یا داخلی است این مالیات که دراین موقع گرفته می شود میزان محدودی ندارد و مالیات غیر محدود باید آن را نامید زیرا بسته به نظر دولت اسلامی است و این چون مالیات غیر مستقیم است البته در وقتی گرفته می شود که مالیات مستقیم از عهدۀ جلوگیری از انقلاب کشور برنیاید در این موقع دولت هر قدر احتیاج داشت از مردم می گیرد اگر صلاح دانست به عنوان قرض و الاّ به عنوان مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیازمندی کشور و البته از روی تقسیم عادلانه دریافت آن انجام می گیرد حتی اگر نیازمند به گرفتن تمام اموال توده شد زاید به مقدار ضرورت را از آنها می گیرد و برای استقلال کشور اسلامی خرج می کند چنانچه در این موقع تمام افراد توده به عنوان نظام اجباری باید در جبهه های جنگی حاضر شوند و برای استقلال کشور اسلامی فداکاری کنند و اما مالیات مستقیم که برای ادارۀ داخلۀ کشور و هزینه های احتیاطی و مصالح کشوری و لشکری به طور اجبار باید توده به دولت بدهد چند گونه است.(57)
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 49
توجه به قشر آسیب پذیر
کسانی هستند که ادارۀ زندگانی خود را نمی توانند بچرخانند نه مال به قدر اعاشۀ یک سال دارند و نه قوۀ کسب و کار و صنعت دارند اینها فقرا و مساکینی هستند که به واسطۀ پیری یا نقصان اعضا، از کار افتاده باشند دولت باید هر طور صلاح می داند آنها را اداره کند یا دارالعجزه تشکیل دهد و یا کوپن بین آنها پخش کند و از طرف وزارت اقتصاد خبازخانه هایی تشکیل شود و آنها را به طور مناسب آبرومندانه از حیث خوراک و پوشاک اداره کند و یا آنکه به خود آنها مخارج سالیانه بدهد که خود را اداره کنند و در این جهت سادات و غیر سادات فرق ندارند. آری از بعضی جهات دیگر قانون میان اینها فرق گذاشته که عمدۀ آن دو چیز است یکی آنکه به سادات فقیر عاجز نباید بیشتر از خرج یک سال بدهند و اگر زیاده به آنها داده شد خود آنها موظفند که به صندوق دولت برگردانند. لکن فقرای غیر سادات را می توان بیشتر از مخارج یک سال هم داد بلکه می توان آنها را غنی کرد و شاید این سختگیری به سادات برای آن باشد که اشکالتراشهای فضول گمان نکنند قانون اسلام طرفداری از سادات را کرده اکنون کسانی که از قانون هیچ اطلاع ندارند و کورکورانه می گویند پیغمبر اسلام برای اولاد خود راه دخل و گدایی باز کرده تقصیر کیست سادات یا غیر سادات اگر از خود چیزی داشته باشند و بتوانند خرج خود را در آورند دولت باید آنها را به کار وادارد به طور اجبار و از صندوق دولت به آنها نباید چیزی بدهد و این قانون مقدس اگر عملی شود تخم گدایی از کشور برچیده می شود نه آنکه گدایی راه می افتد.
فرق دیگر که میان سادات و غیر سادات است آن است که سادات از مالیات صد بیست که آن را خمس می گویند باید ببرند و فقرای دیگر از مالیات زکاتی باید ببرند این یکی از مصارف بودجه
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 50
است و از برای گیرنده شرایطی است یکی از آنها آن است که مالیات را در راه تخلف از قانون کشور خرج نکند که در این صورت از صندوق دولت به او چیزی نمی توان داد بلکه اگر به طور آشکارا از قانون اسلام متخلف است گرچه پول دولت را در آن راه خرج نکند باز مشکل است مال دولت را به مصرف او رساندن.(58)
* * *
اقامۀ حکومتی عدل گستر
بنابراین، بر تمام مسلمانان و پیشاپیش آنان بر علمای روحانی و طلاّب حوزه های علمیّۀ اسلامی واجب است که علیه سمپاشیهای دشمنان اسلام، به هر وسیلۀ ممکن، قیام کنند، تا اینکه بر همگان آشکار شود که اسلام برای اقامۀ حکومتی عدل گستر آمده است. چه، در این آیین، قوانین مربوط به امور مالی، از قبیل مالیات و بیت المال و شیوۀ جمع آوری مالیات از همۀ اقشار و طبقات جامعه، به طرز عادلانه ای تدوین و تنظیم شده است.(59)
* * *
احکام و وسایل گسترش حق و عدالت در جامعه
با توجّه به مطالبی که پیشتر ذکر شد، مبنی بر اینکه اسلام باید دارای تشکیلات اجرایی و سیستم حکومتی با تمامت شئون آن باشد، دیگر تردیدی نمی ماند که فقیه، هیچ گاه نمی تواند دژ استوار اسلام باشد ـ چنان که به دژ محکم پیرامون شهرها تشبیه شده است ـ مگر آنکه حافظ تمام ابعاد و شئون مختلف اسلام، از بسط عدالت و اجرای حدود الهی گرفته تا حفظ ثغور کشورهای
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 51
امر به معروف، کوششی برای توزیع عادلانۀ ثروتهای جامعه
اسلامی و گرفتن خراج و مالیات و مصرف کردن آن در راه مصالح مسلمانان و تعیین والیان و فرمانداران در نواحی مختلف کشور باشد؛ و اگر چنین نباشد، نمی توان اسلام را، تنها، بیان احکام دانست و بس.
آری، می توان گفت که اسلام عبارت است از یک نظام حکومتی با همۀ شئون و ابعاد آن؛ که در این صورت، احکام اسلامی، همانا قوانین آن نظام حکومتی است و در واقع یکی از شئون آن محسوب می شود. اصولاً، احکام، مطلوبیت ذاتی ندارند، بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای صحیح اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدالت در جامعه به کار می روند.(60)
* * *
خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع می کند، و نخست این را واجب می شمارد زیرا می داند که اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همؤ واجبات، از آسان گرفته تا مشکل، همگی برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است که امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛ (یعنی جهاد اعتقادی خارجی) به اضافؤ بازگرداندن حقوق ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلی)؛ و کوشش برای اینکه ثروتهای عمومی و درآمد جنگی طبق قانون عادلانؤ اسلام توزیع شود، و صدقات(زکات و همؤ مالیاتهای الزامی یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع آوری و گرفته شود، و هم در موارد شرعی و صحیح آن به مصرف
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 52
برسد.(61)
* * *
تعدیل ثروت، صلاح جامعه
مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست.(62)
24 / 11 / 56
* * *
ضبط ثروتهای به ناحق تصرف شده
سؤال: ]زمینهایی که گرفته اند، به مالکان قدیمی اش برگردانیده خواهد شد؟][
جواب: مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی را روی هم انباشته بودند، بی آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامی عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.
در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 53
صنعتی که فعلاً در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به صورت یک جامعۀ مصرفی درآورده است.(63)
4 / 2 / 57
* * *
عدم باز پس دادن املاک گرفته شده از گردن کلفت ها
خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده است، حکومت اسلامی می آید و می گوید نه اینها را بدهید به خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد: شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال، خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می گیریم؛ پولهای بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد. نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی دانم ـ جوجه بده ـ نمی دانم ـ گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ماکشاورزی اش، یک ناحیه اش برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را. دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض می کنم که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک مملکتی باشد مال خودمان باشد.(64)
20 / 9 / 57
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 54
احقاق حقوق مستمندان
اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان می رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقۀ خودشان می رسند؛ ظلم و جور و ستم ریشه کن می شود. در جمهوری اسلامی زورگویی نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست، در جمهوری اسلامی آزادی است، استقلال است. همۀ اقشار ملت در جمهوری اسلامی باید در رفاه باشند. در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند. در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند، عدالت الهی بر تمام ملت، سایه می افکند آن چیزهایی که در طاغوت بود در جمهوری اسلامی نیست.(65)
21 / 1 / 58
* * *
ایجاد فاصله بین فقیر و غنی نه منطقی است نه انصاف
این معنا در امروز دیگر عملی نیست که یک دسته ای آن بالاها باشند و همۀ چیزهایی را که بخواهند، به طور اعلی تحقق پیدا بکند؛ پارکها و اتومبیل ها و بساط. یک دسته هم این زاغه نشین ها باشند که اطراف تهران اند، و می بینید آنها را. این نمی شود، این نه منطق اسلامی دارد، نه منطق انصافی دارد، نه صحیح است.(66)
15 / 4 / 58
* * *
توجه به مستضعفین
و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت در متن اسلام انفجار پیدا بشود ـ یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع می شد، خوب، می گفتند طاغوت است، و ماها هم به آنها می گفتیم که ان شاءالله اسلام اگر تحقق پیدا بکند،
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 55
کارها ان شاءالله درست می شود، و حالا هم همان معنا را می گوییم، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یأسی پیدا بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بِکشیم یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم ـ اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام، هیچ قدرتی نمی تواند خاموشش کند. و این خطری است برای این طبقه ای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به همۀ کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت می کنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مأیوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همۀ شما و همۀ ما از بین خواهیم رفت. باید فکری بنشینید بکنید خودتان، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر می کنیم، اینطور نیست که ما فکر نکنیم. ما با وجوه شرعیه، با ولایت الهیه با آنها عمل می کنیم.
من در نجف هم که بودم، در مصاحبه ای که از لوموند آمدند کردند، گفتم به آنها که وضعمان چه جوری است. خودمان از اینهایی که دارای کذا و کذا هستند حساب می کشیم و حسابهایشان را رسیدگی می کنیم. اسلام اینطور نیست که همچو اجازه بدهد که این دسته آنطور، و آن دسته آنطور، ابداً اسلام همچو اجازه ای نداده. اینها باید حسابهایشان کشیده بشود، اینها اصلاً حساب نداشتند با اسلام. رباخوارها باید حسابشان کشیده بشود در موقعش، البته حالا هم می کنند، اما باید به طور صحیح بشود. در هر صورت، شما متوجه باشید به اینکه ما می دانیم این گرفتاریها را. و من می دانم که در بعضی از جاها [چه می شود].(67)
3 / 8 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 56
2ـ1ـ2ـ2 حکومت اسلامی حکومت عدالت است
زمامدار باید عالم به قانون و عادل باشد
اکنون، سزاوار است بگوییم که چون حکومت اسلامی، حکومتی مبتنی بر قانون است، آن هم فقط قانون الهی، که برای اجرای احکام و بسط عدالت در سراسر جهان مقرّر شده است، زمامدار این حکومت، ناگزیر، باید دو صفت مهمّ را که اساس یک حکومت الهی است دارا باشد، و ممکن نیست یک حکومت مبتنی بر قانون تحقّق یابد مگر آنکه رهبر و زمامدار آن واجد این دو صفت باشد:
1) علم به قانون
2) عدالت.(68)
* * *
اخذ مالیات براساس موازین
چون حکومت اسلام حکومت قانون است، قانون شناسان، و از آن بالاتر دین شناسان، یعنی فقها، باید متصدی آن باشند. ایشان هستند که بر تمام امور اجرایی و اداری و برنامه ریزی کشور مراقبت دارند. فقها در اجرای احکام الهی امین هستند. در اخذ مالیات، حفظ مرزها، اجرای حدود امینند. نباید بگذارند قوانین اسلام معطل بماند، یا در اجرای آن کم و زیاد شود. اگر فقیه بخواهد شخص زانی را حد بزند، با همان ترتیب خاص که معین شده باید بیاورد در میان مردم و صد تازیانه بزند. حق ندارد یک تازیانه اضافه بزند، یا ناسزا بگوید، یک سیلی بزند، یا یک روز او را حبس کند. همچنین اگر به اخذ مالیات پرداخت، باید روی موازین اسلام، یعنی بر وفق قانون اسلام عمل کند. حق ندارد یک شاهی اضافه بگیرد. نباید بگذارد در بیت المال هرج و مرج واقع
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 57
شود، و یک شاهی ضایع گردد.(69)
* * *
3ـ1ـ2ـ2 اجرای عدالت هدف انقلاب اسلامی ایران
اجرای عدالت اجتماعی
ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رأی مردم، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با ارادۀ خداست موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند، وقتی ببینند عدالت را می خواهد اجرا بکند. خدا می خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود. خدا می خواهد که به حال این ضعفا و طبقۀ سوم یک فکری بشود نه مثل حالا که همۀ قدرتها را روی هم گذاشتند، یک عده ای می خورند تا تُخَمه می کنند، یک عده ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران، و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند. می خواهد عدالت باشد!
بله، اینها هی صدای عدالت اجتماعی و احکام مبین اسلام ]را ][ می گویند؛ این حرفها را می زنند اما ادعاست. می آیند در مقابل ملت و توبه می کنند لکن فریب است این! فریب نباید بخورد این ملت و نمی خورد. «تا حالا ما اشتباه کرده بودیم و از این به بعد دیگر اشتباه نمی کنیم»! کی همچو التزامی داده که شما اشتباه نکنید. اشتباه که نبوده، عمداً این مال ملت را دادید به امریکا و شوروی خورده است! عمدی است این کارها، اشتباهی نیست. می دانید دارید چه می کنید عالِم عامِد! با همۀ توجه به اینکه این مالْ مالِ ملت است و این امریکا دشمن این ملت است، و این مالِ ملت را به این دشمنِ ملت مجانی دادید. شما عالِمید نه اینکه اشتباه بوده! بعد از این هم همین کارها را می کنید، و ممکن است
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 58
که بعد از این باز بیایید بگویید من اشتباه کردم! شما اشتباه نکردید؛ شما عمداً مال این ملت را به دیگران دادید برخلاف مصلحت ملت.
و ما یک حکومتی می خواهیم که روی مصالح این ملت کار بکند... یک دولتی تشکیل بدهیم؛ دولتش مشکل نیست؛ خیال می کنند اینها که ما از آسمان می خواهیم یک دولتی بیاوریم؛ نخیر تویِ همین زمین اشخاصی هستند که می توانند به عدالت رفتار کنند؛ اشخاصی هستند که شریف هستند. در همین زمین، در همین ایران، در همین خارج، در همین داخل، ما داریم اشخاصی که اینها می توانند اداره بکنند مملکتشان را؛ می توانند که عدالت کنند بین مردم؛ می توانند مردم را به عدالت وادار کنند؛ می توانند تنظیم کنند امور مملکت را ـ نه به این اختلاف و این به هم خوردگی که الآن هست؛ می توانند اقتصاد مملکت را مهار کنند.(70)
21 / 8 / 57
* * *
4ـ1ـ2ـ2 عدالت بین مناطق، اقوام و اقلیتها
رفتار عادلانه با ارامنه
سؤال: [شما طی بیاناتتان فرمودید که حکومت جمهوری اسلامی بنا خواهید کرد. آیا ممکن است بفرمایید موقعیت ارامنه در حکومت اسلامی آینده چگونه خواهد بود؟ با در نظر گرفتن اینکه ارامنه مسیحی هستند؟]
جواب: بله؛ ارامنه که در آنجا هستند سابقه دارند و همیشه اینها وضعشان مثل سایر مردم بوده که در ایران بودند و مشغول زراعت و کسب و کارند. بعدها هم آنها از همۀ آزادیها بهره مند خواهند بود و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد.(71)
16 / 10 / 57
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 59
ترجیح ندادن طبقه ای بر طبقۀ دیگر
اسلام طبقه ای را بر طبقۀ دیگر ترجیح نداده است. اسلام گرایش مادیگری ندارد. اسلام تمام طبقات را مساوی دانسته است؛ فقط به تقوا مردم را بر دیگری ترجیح داده است.(72)
26 / 2 / 58
* * *
رفتار عدالت گونه با همۀ اقشار
برنامۀ دولت اسلامی آن است که همۀ بشر به سعادت برسند؛ و همه در کنار هم به طور سلامت و رفاه زندگی کنند. اسلام با همۀ کشورهایی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد؛ دولت اسلامی با همۀ ملتها و با همۀ دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد؛ در صورتی که آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند.
برنامۀ جمهوری اسلامی این است که یک دولتی به وجود بیاید که با همۀ قشرها به عدالت رفتار کند؛ و امتیاز بین قشرها ندهد، مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند. ما اگر موفق بشویم و جمهوری اسلامی را با محتوای اسلام پیاده کنیم و یک حکومت اسلامی به تمام معنا در ایران بپا کنیم، این الگو خواهد شد از برای همۀ کشورها که معنی دمکراسی را به آن معنای حقیقی، نه به آن معنای طرحی بدون حقیقت، و معنی آزادی را به آن معنای حقیقی، نه به آن معنایی که برای اغفال دیگران است.(73)
23 / 4 / 58
* * *
فرق نگذاشتن مابین فقیر و غنی، کرد و ترک و لر...
اسلام برنامه اش این است که مابین فقیر و غنی و نمی دانم، کُرد و ترک و لُر و اینها فرق نگذارد. همه برادر و همه برابر، و برای همه
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 60
است. و شما باز همین نهضتی را که دارید، نهضت اسلامی، با همان نیت اسلامی و نهضت اسلامیش ادامه بدهید و امیدوارم که موفق بشویم به اینکه این جمهوری اسلامی را آن طوری که اسلام می خواهد ما پیاده کنیم. و اگر چنانچه آن طور بشود، مطمئن باشید که برای همه قشرها رفاه هست؛ هم در اینجا، و هم در آن طرف.(74)
18 / 6 / 58
* * *
اعطای حقوق اقلیتها براساس قوانین
اقلیتها یک وقت گفته می شود به اقلیتهای مذهبی که در ایران این اقلیتها هست. آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده می شود. و در حکومت اسلامی آنها در رفاه و آسایش و آزادی هستند.(75)
26 / 9 / 58
* * *
حاکم حق ندارد به یک منطقه توجه بیشتری بکند
اگر یک همچو حکومت اسلامی که در آرزوی ماست، آمال ماست، آمال اسلام است، آمال ائمۀ اسلام و خلفای اسلام از اول بوده است، اگر یک همچو حکومتی پیدا بشود، من مطمئنم که این صحبتهای حق من و حق تو از بین خواهد رفت. برای اینکه همه یک روال اند. همه یک جور حق دارند. حق ندارد حاکم و ولیّ امر در وقت، یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیۀ دیگر. حق ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند. حق ندارد حتی یک جایی را کمتر از جای دیگر فرض کنید که خیابان کشی کند یا اسفالت کند. اگر یک همچو حکومتی که آرزوی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 61
ماست پیدا بشود، گمان نکنم که نه کرد و نه ترک و نه فارس و نه عرب ونه سایرین این مسائل را پیش بیاورند. این مسائل از اینجا پیش آمده است که دولتها اسلامی نبودند، اجحاف می کردند.(76)
26 / 9 / 58
* * *
محرومیت زدایی از روستاها
این ملت یک ملت زنده است، یک ملتی است که دنیا الآن رویش حساب می کند. این ایرانی بود که همسایه هایش هم قبولش نداشتند. این ایرانی بود که فقط با لفظ، با لفظ آقای آریامهر یک تبلیغاتی برایش می شد و الاّ کجا چیز داشت، همه اش وابستگی، همه اش خرابی. سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الاّ شهرستان ها آن هم تهران عمدتاً که مورد توجه بود و می خواستند آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند، آنها خوش بگذرانند، این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد. این بدبخت ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را ببرند بین راه هم بمیرند. دولت الآن مشغول است برای راه درست کردن و مشغول است برای بیمارستان درست کردن و برای مدرسه درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است، چندین هزار کیلومتر راه درست شده است. همۀ اینها را آقایان نشسته اند توی خانه شان می گویند هیچی نشده است. چی چی می خواهید بشود؟(77)
25 / 5 / 62
* * *
ایران کشوری است که باید کشاورزی اش اساس همه کارها باشد.
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 62
رسیدگی به وضعیت روستاییان
آن عده ای که می گویند از نظر کشاورزی نمی شود خودکفا شد، اطلاع دقیق ندارند. روستاییان هم سعی کنند به شهرها نیایند و در روستاهای خود بمانند. چون آنها که نمی خواهند مثل بالا شهریهای ما زندگی کنند، پس در روستاها بمانند. ان شاءالله دولت به وضع آنها رسیدگی می نماید. ان شاءالله جهادسازندگی بتواند محرومیتهایی را که روستاییان دارند بتدریج رفع نماید.(78)
28 / 9 / 62
* * *
5ـ1ـ2ـ2 عدالت اجتماعی علت بعثت و هدف انبیاء
ایجاد عدالت اجتماعی
پیغمبرها تاریخشان معلوم است، اینها آمده اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند، و عدالت اجتماعی درست کنند.(79)
5 / 4 / 58
* * *
زحمات انبیا برای اجرای عدالت اجتماعی
اینها از همان ریشه های شیطانند، اینها اولاد شیطانند. اینها همان وسوسه های شیطانی را می کنند. اینهایی که وارد می شوند در مزارع، وارد می شوند در کارخانه ها و جوانها را از کار باز می دارند، به اعتصاب وا می دارند، اینها همان از ریشه های شیطانند. آن در باطن ما هست. ما را نمی گذارد که جهاد بکنیم. اینها هم در ظاهر اینها را نمی گذارند جهاد بکنند. باید شیطانها را بشناسید. تا نشناسید نمی توانید دفاع کنید از خودتان. شیطان خودتان را بشناسید. شیطان باطن خودتان را بشناسید. شیطانهای خارجی را هم بشناسید، تا بتوانید با آنها جهاد کنید. شیطان باطنی انسان خود
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 63
آدم است. خود انسان. آن نفسیت انسان. آن هواهای انسان. اینها قشرهای شیطانی است در انسان. جنود شیطانند اینها. آن را تا نشناسد انسان نمی تواند با آن مجاهده بکند. این انسانهایی هم که شیطانهایی هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا بکند در اینجا، و یک رژیم انسانی ـ اسلامی پیدا بشود. آن رژیمی که انبیا می خواستند، آن رژیمی که اولیای خدا می خواستند، همه زحمتهایشان برای این بود که انسان درست کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتی اش هم درست می شود. چیزهای دیگرش هم همه چیز درست می شود. همۀ زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا برای این بود. اینها زحمتهای انبیا را می خواهند هدر بدهند.
شما جوانها که ایستادید و با مشت محکم جمهوری اسلامی را خواستید، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد. شما کوشش کردید که اسلام باشد. اینها کوشش می کنند که نباشد. اینها جنود شیطانند. باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید. دفعشان کنید و هستند اینها. تا انسان هست همین مسائل هست.(80)
2 / 10 / 58
* * *
قیام به قسط
ما فردی بالاتر از خود انبیا نداریم. ما فردی بالاتر از ائمه نداریم ـ علیهم السلام ـ این فردها خودشان را فدا می کردند برای جامعه. خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لِیَقوُمَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند،
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 64
عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم می فرماید: وَ اَنْزَلْنَا الْحَدید. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنی، اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید.(81)
18 / 6 / 60
* * *
اصلاح جامعه توسط انبیاء
تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همۀ آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد ـ بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا ـ وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْط، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند. جانها را دادند، مالها را دادند، زحمتها کشیدند. نمی شود گفت پیغمبر یک شب وروز راحت خوابیده باشد. تمام زمان عمرش صرف این شد که با هر ترتیبی که می شود، با قرآن، با احادیث خودش، با کلمات خودش، با موعظه های خودش، ]جامعه رااصلاح کند.][ وقتی که می بیند نمی شود این، با شمشیر، با شمشیر می زند.(82)
18 / 6 / 60
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 65
بسط عدالت اجتماعی و جلوگیری از ظلم و جور
و اما طایفۀ دوم که نقشۀ موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیارند.
... و آنچه گفته شده و می شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامۀ عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 66
می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر را قطع نمایند.(83)
15 / 3 / 68
* * *
2ـ2ـ2 رفاه عمومی
1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی و حمایت از محرومان و مستضعفان
1ـ1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مستضعفان در ماهیت اسلام است
تعهد علمای اسلام و عدم سکوت در مقابل سیری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان
علمای اسلام موظفند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند؛ و نگذارند عدؤ کثیری گرسنه و محروم باشند، و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر ببرند. امیرالمومنین(ع) می فرماید من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد گرفته و آنها را ملزم کرده که در مقابل پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستمدیدگان ساکت ننشینند و بیکار نایستند.(84)
* * *
پیاده کردن احکام اسلام موجب احقاق حق مستضعفین
اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان می رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقۀ خودشان می رسند؛ ظلم و جور و ستم ریشه کن می شود. در جمهوری اسلامی زورگویی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 67
نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست، در جمهوری اسلامی آزادی است، استقلال است. همۀ اقشار ملت در جمهوری اسلامی باید در رفاه باشند. در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند. در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند، عدالت الهی بر تمام ملت، سایه می افکند آن چیزهایی که در طاغوت بود در جمهوری اسلامی نیست.(85)
21 / 1 / 58
* * *
توجه به کارمندان و کارگران و مستضعفین
این اموری که شما می خواهید همۀ قشرها می خواهند؛ اینطور نیست که محرومیت منحصر به شما باشد. من اعتقادم این است که از شما محرومتر ما زیاد در ایران داریم. شما باز یک کاری دارید، اشتغالی دارید؛ عدد کثیری ـ اجتماع کثیری ـ از مردم هستند که این کار را هم ندارند و اینها با بدبختی در یک زاغه ها زندگی می کنند. شما زاغه های اطراف تهران را یک سَری به آن بزنید؛ توجه کنید ببینید اینها چه جور زندگی می کنند. ما به فکر همه هستیم، دولت به فکر همه هست لکن مسئله، مسئلۀ آسانی نیست.
یک مملکت خراب، یک مملکت ویران، یک مملکتی که همۀ ذخایرش را به چپاول بردند حالا می خواهد تازه شروع کند، شروع به نوسازی. این شروع به نوسازی محتاج به وقت است؛ اینطور نیست که غفلت از حال مستمندان شده باشد و یا از حال کارگران شده باشد؛ خیر، ما همه به فکر شما هستیم. و ما ان شاءالله بعد از اینکه بتوانیم استقرار بدهیم جمهوری اسلامی را، اسلام در فکر کارمندان و در فکر کارگران و در فکر مستضعفین بیشتر است تا
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 68
فکر دیگری. شما مطمئن باشید که اگر ما توانستیم قدرت پیدا بکنیم و اسلام را به آنطور که هست پیاده بکنیم، برای همۀ شما و برای آنهایی که از شما خیلی بدتر هست زندگی شان، فکر خواهد شد.
الآن راجع به خانه؛ البته من می دانم که شما هم بسیاری تان خانه ندارید لکن این مطلب اختصاص به شما ندارد. شما زاغه نشینها را ببینید که اینها چه جور زندگی می کنند. اگر آنها را ببینید به حال آنها ترحم می کنید. البته باید برای همه خانه تهیه بشود، برای همه زندگی تهیه بشود، برای همه وضع کار به طور عادلانه تهیه بشود؛ و این محتاج به یک مهلتی است. نمی شود یک مملکتی که خراب شده است و همه چیزش به باد رفته است حالا یکدفعه ما صبح بکنیم و بهشت درست بشود، و این یک امری است نشدنی.(86)
27 / 1 / 58
* * *
کوشش برای رفاه طبقات محروم
وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید، و به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیتهای سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.
و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می کنم که ثروتهای عادلانۀ خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 69
روستاها و کارخانه ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است.
و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.(87)
15 / 3 / 68
* * *
2ـ1ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مستضعفان اولویت و وظیفۀ دولت
بازگرداندن حقوق ستمدیدگان
خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع می کند، و نخست این را واجب می شمارد زیرا می داند که اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همؤ واجبات، از آسان گرفته تا مشکل، همگی برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است که امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛ (یعنی جهاد اعتقادی خارجی) به اضافؤ بازگرداندن حقوق ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلی)؛ و کوشش برای اینکه ثروتهای عمومی و درآمد جنگی طبق قانون عادلانۀ اسلام توزیع شود، و صدقات (زکات و همۀ مالیاتهای الزامی یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع آوری و گرفته شود، و هم در موارد شرعی و صحیح آن به مصرف برسد.(88)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 70
ارائه جواب مثبت به نیازهای مردم محروم
سؤال: [نسبت به مسائل اقتصادی و اینکه شاید برنامه نباشد، حضرتعالی درخواست بیرون رفتن شاه را از سلطنت دارید، آیا اگر شاه سلطنت را رها کرد و اوضاع اقتصادی به همین شکل باقی ماند، آیا وضع عوض شده است؟]
جواب: نه. اوضاع اقتصادی عوض خواهد شد و یک اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه می کنیم و الآن اینها اقتصاد ما را ورشکست کرده و از بین برده اند. اینها خرجهایی کرده اند که خلاف مصلحت بوده است، دزدیهایی کرده اند که خیانت بوده است و برای حفظ خود به اشخاصی پولهایی بسیار گزاف داده است. ما تمام اینها را از بین می بریم و اطمینان داریم که دیگر اقتصادی عقب مانده نخواهیم داشت و به نیازهای مردم محروممان جواب مثبت خواهیم داد.(89)
21 / 8 / 57
* * *
تحقق اسلام واقعی، موجب سعادت و رفاه اقشار
شکرگزاری کنید برای این معنا؛ و این را حفظش کنید. این نهضت را حفظ کنید.
با حفظ این نهضت همه به پیش خواهیم رفت. و اسلام آنطوری که هست، نه آنطوری که برای ما خارجیها معرفی کردند و ما هم باورمان آمد، آنطوری که هست، آنطوری که صدر اسلام بود، آنطور در خارج ان شاءالله تحقق پیدا بکند: سعادت برای همۀ اقشار. سلامت برای همۀ اقشار. رفاه برای همۀ اقشار. تعدی هیچ ]نیست][ در دولت اسلامی. هیچ کس از حکومت نمی ترسد. برای اینکه حکومت کاری به مردم ندارد.(90)
30 / 2 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 71
رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام
اگر مقصد این بود که زاغه نشینها از زاغه نشینی بیرون بیایند و یک سر و سامانی پیدا بکنند، این هم ان شاءالله می شود و با همت همه باید بشود، لکن باز مقصد این نیست. مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد؛ کشور ما در تحت رهبری قرآن، تحت رهبری پیغمبراکرم و سایر اولیای عظام، اداره بشود. رفتن مستکبرین مقدمه است. رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است.
رژیم اسلامی مثل رژیمهای، مکتبهای مادی نیست، مکتبهای مادی تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند ـ آنهایی که راست می گویند ـ اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسان سازی آمده است. همۀ مکتبهای توحیدی برای انسان سازی آمده اند. ما مکلفیم انسان بسازیم.(91)
8 / 3 / 58
* * *
صرف قلم و گفتار برای خدمت به مستضعفین
برادرهای عزیز من، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیان معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم! بیایید به هم بپیوندیم. بیایید تمام قلمها و تمام قدمها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد. نگذارید خون این شهیدان هدر برود. نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی. نگذارید
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 72
ابرقدرتها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند. نگذارید توطئه های ابرقدرتها و خائنین رشد پیدا کنند. ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما، ای فرهنگیان ما، ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید. شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران. نگذارید زحمات خودتان هدر برود. قلمها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید؛ گفتار را در راه خدمت به مستضعفین، و اَعمال را در خدمت به مستضعفین.(92)
13 / 8 / 58
* * *
عنایت داشتن به زاغه نشینان موجب خوشحالی است
و من وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا باشد. برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد. و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا که هستند، و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند.(93)
4 / 11 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 73
2ـ2ـ2ـ2 رسیدگی به مناطق محروم
1ـ2ـ2ـ2ـ2 سازندگی و محرومیت زدایی از روستاها، اولویت اول برنامه های دولت
شروع اصلاحات از روستاها
و من امیدوارم که با این تحولی که الآن شده است و دست آنها کوتاه شده است و دست چپاولگرها کوتاه شده است و ملت ایران قیام کرد و جبّارها را خارج کرد و این چیزهایی هم که حالا هست، اینها هم از بین خواهند رفت و مملکت هم مال خودتان خواهد شد؛ و دولت هم اسلامی است، و اوّل برنامه اش این است که از روستاها و از آنجا شروع کنند به اصلاحات، و مشغول هم هستند؛ لکن این قدر پریشانی زیاد است و این قدر آشفتگی زیاد است که اینها در عین حالی که همه مشغول اند نمی توانند برسند به این زودی. این البته باید با یک مهلتی باشد. و مسلَّماً ان شاءالله خواهد این میسَّر شد، ان شاءالله . خصوصاً برای مراکزی که نفت زیر پایشان است. این مراکزی که این ذخیره زیر پایشان است و اینها رُویَش نشسته اند گرسنگی می خورند. البته باید آنجاها همه درست بشود و در صدد هم هستند. آقای مدنی هم مورد رضایت ماست. امیدوارم که ایشان هم فعالیتهایشان را ادامه بدهند، دولت هم کمک بکند، و مسائل ان شاءالله حل بشود.(94)
18 / 6 / 58
* * *
3ـ2ـ2 نظارت و هدایت بازار
حل مشکل گرانی
و بحمدالله دولت هم رو به این است که ان شاءاللّٰه مطالب را اصلاح بکند، گرانی را رفع بکند، ارزاق مردم خصوصاً، ارزاق مردم که موجب گرفتاری مردم است و ناراحتی بسیاری هم هست. البته
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 74
ناراحتی در طبقۀ بالاست، آنهایی که گرانی برایشان چیزی نیست آنهاست که هی به مردم تزریق می کنند که ارزانی نیست و چه و کذا. در هر صورت امیدواریم که ان شاءاللّٰه این مسئله هم حل بشود، این مشکل هم حل بشود، و سایر مشکلات هم ان شاءاللّٰه حل بشود.(95)
7 / 6 / 62
* * *
برنامه ریزی مناسب برای رفاه عامه
برنامه ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامۀ مردم توأم با حفظ شعائر و ارزشهای کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظریها و افراط گراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعۀ انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعۀ صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت.(96)
11 / 7 / 67
* * *
4ـ2ـ2 توقیف و مصادره اموال نامشروع
ضرورت مصادره اموال اختلاس گران
شورای انقلاب اسلامی به موجب این مکتوب مأموریت دارد که تمام اموال منقول و غیرمنقول سلسلۀ پهلوی و شاخه ها و عمال و مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطۀ غیرقانونی از بیت المال مسلمین اختلاس نموده اند، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره نمایند و منقولات آن در بانکها با
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 75
شماره ای به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و غیرمنقول ـ از قبیل مستغلات و اراضی ـ ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد در ایجاد مسکن و کار و غیر ذلک. به جمیع کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور دستور می دهم که آنچه از این غنایم به دست آورده اند در بانک با شمارۀ معلوم بسپرند. و به دولت ابلاغ نمایید که این غنایم، مربوط به دولت نیست و امرش با شورای انقلاب است، و آنچه مأمورین دولت به دست آورده اند یا می آورند، باید به همین شماره به بانک تحویل دهند. و کسانی که از این اموال چیزی به دست آورده اند، باید فوراً به کمیته ها یا بانک تحویل دهند و متخلفین مورد مؤاخذه خواهند بود.(97)
9 / 12 / 57
* * *
ملی شدن اموال مصادره ای و اعطاء آن به مستمندان
ما تهران که بودیم این مطلب را گفتیم به اینها که باید کلیۀ دارایی ـ دارایی نمی گوییم که دارایی آنها بوده است ـ کلیۀ آن چیزهایی که محمدرضاخان و پدرش و اتباع اینها غصب کردند از این ملت، باید همۀ اینها ملی بشود و به صرف مستمندها برسد؛ هیچ ارتباطی به دولت ندارد؛ غنیمتی است به دست آمده است... این ملت مسْلم. غنایم مال اینهاست و باید به اینها داد: مستمندان، اینهایی که صدمه دیدند، آنهایی که کشته داده اند، آنهایی که جوان داده اند، پیرزنهایی که جوانهایشان از بین رفت. این غارتگری اینها را، باید برای اینها زندگی تأمین کرد. و زاید هم هست، خیلی زاید است. یک مملکت را می شود اداره کرد با این دزدیهای اینها! این مقداری است که حالا در خود ایران به دست می آید. آن مقداری
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 76
که خارج است که اخیراً نوشته بود روزنامه که در این اخیر، در این آخر ـ یک همچو تعبیری، حالا درست یادم نیست ـ که 15 میلیارد یا 23 میلیارد دلار! میلیارد! 23 میلیارد دلار یعنی 23 هزار میلیون دلار! اگر اینها را پهلوی هم بچینند تا کرۀ مشتری هم خواهد رفت! اینطور، اینطور پهلوی هم یکی یکی بچینند. این قلمهایی است که این آخری برده اند خارج؛ در بانک سوئیس چه دارند خدا می داند! نمی توانیم ما بفهمیم. این قلمی که گفتم مال خود این مردیکه است ـ نه مال خودش و اتباعش ـ مال خود اوست. ماهی پنجاه میلیون فرح خانم از نفت می گرفته! پنجاه میلیون، سی میلیون سی میلیون از نفت می گرفته! حالا از جاهای دیگر چه می گرفته؛ در تمام شرکتهایی که در ایران بوده است اینها شریک بودند، سهیم بودند. سهیم بودند نه اینکه خریدند! صاحب کارخانه ها یا برای اینکه مردم را بچاپند اینها را شریک کردند یا اینکه اگر اشخاصی بودند که اهل چاپیدن نبودند، برای اینکه محفوظ باشند از مأمورین ساواک و امثال ذلک اینها را شریک قرار دادند که شریک دزد باشند... رفیق قافله هم بشوند!(98)
15 / 12 / 57
* * *
لزوم مصادره ثروتهای نامشروع
امور باید موافق اسلام باشد. ثروت اگر ثروتی است که مخالف اسلام است، مصادره خواهد شد؛ حساب خواهد شد. این املاکی که گفته شد که مصادره می شوند و دولت چه می کند املاک مردم نیست. عبارت از زمینهای مواتی که دولت سابق بدون اینکه مالک باشد فروخته است؛ یا اشخاصی بدون اینکه مالک شده باشند فروخته اند. اینها هست. نه اینکه یک کسی خودش زمینی را احیا
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 77
کرده، و بروند از او بگیرند. این حرفها نیست در کار؛ اسلام این حرفها را ندارد که برای هوای نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگیرد [چنین] نیست. مال مردم روی حقوق حقۀ شرعی و روی موازین الهی باید درست بشود. و اگر موازین الهی عمل بشود، همۀ امور درست می شود.(99)
8 / 3 / 58
* * *
رعایت حدود اسلام در مورد مصادره و مشروعیت مالکیت
مسأله مالکیت به یک معنا ـ مالکیت هم مشروع ، هم مشروط ـ محترم است، لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری می خواهد بکند و مالکیت از هر جا بخواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم، استثمار بی جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و مرزی ندارد؛ اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد، یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد، این را غلط نسبت دادند. من نمی دانم این کس که گفتید نسبت داده است، کی است و چرا نسبت داده است؟ مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی موازین باشد، محترم است ـ چه ما مرتجع باشیم، چه نباشیم.
و مالکیت غیرمشروع محترم نیست. اینهایی که اندوخته کردند و هیچ حسابی نداشتند و هیچ موازینی نداشتند، مالهای مردم را اینها اندوخته کردند، مالهای مردم مصادره باید بشود. لکن این معنا باید معلوم بشود که مصادرۀ اموال روی موازین اداری، روی موازین قانونی باید باشد. اگر بنا باشد که هر کس برسد، بریزد و مصادره کند، این هرج و مرج است. هرج و مرج نباید ]باشد][ در یک مملکتی که حالا شما انقلاب کردید، پس باید هرج و مرج هم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 78
باشد؟! هرج و مرج نباید باشد، باید روی موازین باشد. دادگاههای انقلاب هستند، وقتی که مراجعه کنید به آنها، که این سرمایه ها که اینها پیدا کردند از غیرمشروع بوده، آن رسیدگی می کند. چنانچه اگر غیر مشروع بوده، مصادره می کند. اما به مجرد اینکه فرض کنید که کسی بگوید که مال زاغه نشینان است، ما هم حالا هم می گوییم که مملکت اولیٰ هست به زاغه نشینان تا دیگران، اما معنایش این نیست که الآن زاغه نشینان بریزند و مردم را از خانه شان بیرون کنند، یا بگیرند جاها را. معنایش این است که روی موازین باید عمل بشود، به طوری که زاغه نشینها هم و عرض بکنم که خانه نشین بشوند و مُرفَّه باشند.
در هر صورت ملاحظۀ این معنا باید بشود که الآن از هر جَوّی استفاده می کنند این اشخاصی که دشمن با شما هستند، از هر ترتیبی، از هر جَوّی استفاده و استفاده ها می کنند. یکیش هم این است که بریزند مردم را به هم، آنها بریزند بگیرند، آنها بریزند اخراج کنند، و این خودش یک اغتشاشی می شود. موازین باید داشته باشد. اسلام این طور نیست که هرج و مرج را بگوید که نه، هرج و مرج جایز است. اسلام حدود دارد و باید روی حدودش عمل بشود. اگر اشخاصی باشند که مال مردم را برده اند، هر کس نمی تواند برود مال را از او بگیرد که این مالِ مردم است، باید روی موازین باشد، روی موازین قانونی باشد. یا فرض کنید، مالی یا زمینی یا آپارتمانی یا هتلی مال مردم باشد و یک کسی از مال مردم درست کرده باشد، این هم باید روی موازین قانونی باشد، و به طور هرج و مرج نباشد. مسئلۀ مصادره، یک مسئله است، مسئله هرج و مرج، یک مسئلۀ دیگر. آقایان باید توجه داشته باشند که به مجرد اینکه یک چیزی به گوششان خورد و مطلب را هم درست
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 79
نفهمیدند چیست، بریزند و بشکنند ، و عرض بکنم که مصادره کنند و بعد هم اعلام کنند که ما با قوّۀ قهریّه مقابله خواهیم کرد. خوب، این معنایش هرج و مرج است. همانی است که می خواهند یک عده ای که این مملکت این طوری بشود، به هرج و مرج کشیده بشود. آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بکنند.(100)
13 / 8 / 58
* * *
مصادره طبق موازین
شما خیال نکنید که حالایی که انقلاب شده، پس ما هر کاری دلمان می خواهد بکنیم. ضد انقلابها جزء شماها می شوند، شما هم نمی شناسید آنها را، تحریک هم می کنند. می ریزید، می شکنید و یک مملکت را این طوری نمایش می دهید که اینجا هرج و مرج است. این مملکت هرج و مرجی است، هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند. هر کس هم هر خانه ای را می خواهد بگیرد و هر هتلی را هم می خواهد بگیرد؛ اینها صحیح نیست. اینها را من نصیحت می کنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کاری هر کسی دلش می خواهد بکند. نه موازین قانونی هست، نه موازین شرعی هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسیدگی هست، هر که، هر کس را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است. کاری نکنید که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند. حکومت وحشیگری دارند.
باید شما الآن همۀ جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 80
را باید حفظ بکنید. آداب اسلامی این است که، هر کسی موظف بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هر کس هر کاری، هر کمیته ای دلش می خواهد هر کاری بکند. از او بپرسند چرا؟ می گوید انقلاب است. هر پاسداری هر کاری دلش می خواهد بکند، از او بپرسند، می گوید انقلاب است. هر جوانی هر کاری می خواهد بکند، می گوید انقلاب است. معنایش این است که اصلاً انقلاب ـ آن هم، انقلاب اسلامی ـ هرج و مرج است. انقلاب اسلامی، حکومت جنگل است. این غلط است، باید موازین داشته باشد. روی موازینش. همان طوری که دیدید، مال بسیاری از این اشخاصی که ثابت شده است که اینها اموالشان، اموال غیرمشروع بوده است، مصادره شده است و به بیت المال برگشته است، آنجا هم همین طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتی دارید به اینکه این آدم مال مردم را مصادره کرده، باید بروید بگویید.(101)
13 / 8 / 58
* * *
فقط اموال غیر مشروع مصادره شود
یک مسئلۀ دیگر هم هست و آن است که حساب اینها کشیده خواهد شد؛ ولی با یک صبر، با یک حوصله. حساب این سرمایه دارهایی که بزرگ اند و معلوم است که این سرمایه دارها روی مشروعیت به این زیادی نمی شوند، اینها را حسابشان را می کشند و آن مقداری را که غیرمشروع است، ازشان مصادره می کنند. اما نه معنایش این است که شما بگویید که حالایی که بنا شد چه باشد، پس تا یک هتلی ما دیدیم از یک کسی است، بریزیم و بگیریمش، دیگر هیچ موازین نداشته باشد. باید موازین داشته باشد، نه اینکه هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکند، و هر کس
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 81
هر جور عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است.
انقلاب اسلامی؛ معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتی که هر کس می خواست ظلم بکند می کرد به اتّکال سرنیزه می کرد؛ مبدَّل شده است به یک مملکت اسلامی که روی موازین اسلامی عمل می شود.(102)
13 / 8 / 58
* * *
مصادره براساس موازین شرع
اگر مصادره می شود باید روی موازین اسلامی باشد. اگر مال دیگری را، هرچه باشد، مال او باشد و از او به اسم مصادره بگیرند، این خلاف بیعتی است که شما با اسلام کردید. اگر یک دادگاهی مال یک شخصی را که احراز نکرده است که این مال از طریق حرام آمده پیش او، از چپاول آمده پیش او، بخواهد آن را مصادره کند، با آن بیعتی که کرده است که من اسلامی هستم، مخالفت کرده. اگر یک وجب زمین مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون میزانهای شرعی، برخلاف این معاهده ای است که با اسلام ما کردیم. اگر یک نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازین به او یک تعدی بشود، هر که این کار را بکند، و این معاهده ای که کرده است، مخالفت کرده.(103)
11 / 10 / 58
* * *
مصادره توسط مسئول ذیربط
مصادرۀ اموال متجاوزین از طرف افراد غیرمسئول و یا محاکم غیر صالحه شدیداً محکوم است. تمام مصادرات باید از روی موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاهها باشد و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 82
هیچ کس حق دخالت در اینگونه امور را ندارد. متخلفین باید شدیداً مؤاخذه شوند.
زمینها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع، محاکم صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسی حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و اصولاً اشخاص غیرمسئول حق دخالت در اینگونه امور را ندارند، ولی اطلاعات خود را دربارۀ زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را غصب نموده اند به مسئولین امور برسانند، و اگر کسی برخلاف موازین اسلامی و قانونی اقدامی بنماید شدیداً قابل تعقیب است.
بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان خصوصاً شاه و خاندان و دار و دستۀ کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کرده اند، اموال شاه خائن را به چه کسانی داده اند؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته اند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می کنند، بر دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند.(104)
1 / 1 / 59
* * *
مصادره مطابق با حکم شرع
می آیند می گویند که زمینهای مردم و باغات مردم را غصب
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 83
می کنند و هیچ جا هیچ کس هم دخالت در این امر نمی کند. می گویند این گروههای هفت نفری که گفته شده به آنها، اعلام کردند بر آنها، دولت هم اعلام کرده است که باید در آن چیزهایی که غیر مشروع است دخالت نکنند، آنها دخالت می کنند و هیچ اعتنا به این مسائل نمی کنند. می گویند مصادرۀ اموال مردم، بیجا مصادره می شود اموال مردم بدون اینکه جهت شرعی داشته باشد. شما باید توجه داشته باشید.
و من از ائمۀ جمعه در همۀ بلاد می خواهم، و علمایی که هم در آن بلاد هستند همراهی کنند و گروههایی را تعیین کنند برای رسیدگی به این امور، رسیدگی به حال این افرادی که می خواهند آشوب درست کنند.(105)
3 / 10 / 59
* * *
مصادره برخلاف موازین اسلام، ممنوع
من اعلام می کنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که بر خلاف دستورات اسلامی است، دروغ گفته است. و هر کس که به من نسبت بدهد که من راضی هستم به اینکه یک وجب از زمین مردم غصب بشود، برخلاف موازین اسلامی اخذ بشود، یا یک شاهی از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازین اسلامی نداشته باشد، یا یک محاکمه بشود بر خلاف موازین اسلامی، یا یک تازیانه به کسی زده باشد برخلاف مصالح اسلامی، من از آنها بَری هستم. و خدای تبارک و تعالی هم بَری است.(106)
18 / 10 / 59
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 84
مجاز بودن مصادره فقط پس از ثبوت دقیق حکم از نظر شرع
هیچ کس حق ندارد در مالِ کسی چه منقول و چه غیرمنقول، و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.(107)
24 / 9 / 61
* * *
نظارت دولت و قوه قضائیه بر مصادره ها
جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور، و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. و لازم است در سراسر کشور، در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها هیأتهایی را که مورد اعتماد و وثوق می باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ شود که شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که به حقوق و اموال آنان سر می زند بدین هیأتها ارجاع نمایند و هیأتهای مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم، و آنان با ارجاع شکایات به مقامات مسئول و پیگیری آن متجاوزین را موافق با حدود و تعزیرات شرعی مجازات کنند.
باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود.
باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 85
آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همۀ جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوۀ قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند.(108)
24 / 9 / 61
* * *
مصادره اموال قاچاقچیان
اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است، در حکم مفسد فی الأرض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضایی معرفی کنند. و همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند که به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلهای کار افراد وارد شوند که نه خانۀ امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادر کننده و اجرا کنندۀ چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.(109)
24 / 9 / 61
* * *
عدم مشروعیت مصادره قبل از قطعیت حکم
[... به عرض عالی می رساند، بررسیهای انجام شده نشان می دهد که اموال منقول و غیرمنقول بعضی افراد به عناوین مختلف، که مستند به احکام کلی بعضی از حکام محترم شرع می باشد، توقیف و گاهی ضبط می گردد. بنابرآنچه گفته می شود، بعضی از احکام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 86
یاد شده را به حضرتعالی نسبت می دهند، که به تشخیص این ستاد با فرمان اخیر مغایر است. نظر مبارک را بیان فرمایید. عبدالکریم موسوی اردبیلی ـ میرحسین موسوی]
بسم الله الرحمن الرحیم
دربارۀ توقیفها مطلب همان است که در بیانیۀ هشت ماده ای آمده است. و پیش از تعیین تکلیف شرعی در محاکم، هرگونه دخل و تصرف، خلع ید، سرپرست گذاشتن، و غیره مشروع نیست. و اگر حکمی و یا دستوری مخالف آن باشد، اعتبار ندارد. و ستاد در جلوگیری آن اقدام قاطع نماید. و در صورت نسبت]دادن ][ چیزی به اینجانب، تا از شخص اینجانب سؤال نشده است باید ترتیب اثر ندهند؛ زیرا بسیاری از امور که به اینجانب نسبت داده می شود بر خلاف واقع است.(110)
13 / 11 / 61
* * *
حفظ اموالی که در معرض خطر است
راجع به اموال، اگر اموالهایی هستند که واقعاً در معرض این اند که اگر چنانچه رسیدگی به آنها نشود از بین برود، همان طوری که آقای محمدی فرمودند، خوب، این یک مسئله ای است که برای خاطر آنها، ولی غایب باید آن کار را بکند، واجب است برایش که این کار را بکند، برای اینکه، از امور حسبیه است، و بعضی وقتها واجب است این امر را انجام دادن، برای حفظ اموال آنها، حفظ کنند آنها را، اموالی که در معرض خطر است، در مظان از بین رفتن است، بفروشند و برایشان نگه دارند، همین طوری که آقای موسوی گفتند. و ان شاء الله این کارها را انجام می دهید.(111)
18 / 11 / 61
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 87
5 ـ2ـ2 سایر وظایف و اختیارات دولت اسلامی
صرف بودجه در مصالح کشور
که عمدۀ مصرف بودجه است پس از دادن بودجۀ سادات و فقرای صرف در مصالح کشور است در تأسیس ادارات کشوری و لشکری و ساختمانهای مقتضی برای وزارتخانه ها و توسعۀ معارف و فرهنگ و دایرۀ تبلیغات و ساختن راهها و پلها و بیمارستانها و مدارس و کشیدن خطوط آهن در موقع مقتضی و آنچه در عظمت کشور و معمور شدن آن دخالت دارد و از این قبیل است تهیۀ ساز و برگ ارتش به هر طوری دولت صلاح می داند و جملۀ کلام آنچه برای اداره کردن کشور در داخل مملکت و برای حفظ عظمت و استقلال خارجی دخالت دارد از بودجۀ دولتی باید تهیه شود و اگر دایرۀ حسابداری جمع و خرج بودجۀ دولت اسلامی را درست بکند خواهد دانست که این بودجه تکافؤ برای همۀ مصارف لازمه می کند علاوه بر این بودجۀ اجباری که باید دولت اگر مردم ندادند با قوۀ جبریه از آنها بگیرد در اسلام مالیاتهای بسیاری به طور اعانه و اختیار هست که اگر ادارۀ تبلیغات جریان صحیح پیداکند ممکن است بودجۀ مملکت مضاعف شود.(112)
* * *
اجازه دخالت ولی فقیه جامع الشرایط در امور شخصی مردم
در این مورد باید گفت که در جواز دخالت فقیه در امور شخص غیرفقیهی که تصدّی امری از امور جامعۀ اسلامی برای او جایز است اشکالی نیست، زیرا نهایت آنچه که می توان از ادلّۀ شرعی در این مورد استفاده کرد این است که شخص عادل و نیز فردِ ثقه مجازند جهت فروش اموال یتیمان اقدام کنند و نهایت آنچه که ممکن است از آن دلایل برداشت کرد جوازِ مطلقِ تصرّف در اموال ایتام، با در نظر گرفتن مصلحت آنان، برای شخص عادل و فرد مورد اعتماد است. امّا هیچ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 88
دلیلی مبنی بر اینکه آنان بر یتیمان و اموال ایشان ولایت داشته باشند وجود ندارد، چه رسد به اینکه آن دو[یعنی شخص عادل و فرد ثقه] به منزلۀ امام ـ علیه السلام ـ و یا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و همچون آن بزرگواران ولیّ بر ایتام باشند؛ چنان که بحث آن پیشتر گذشت.(113)
* * *
3ـ2 سیاستهای اقتصادی دولت
1ـ3ـ2 برخی سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی (وضعیت اقتصادی دولت پهلوی)
1ـ1ـ3ـ2 سوءاستفاده وبهره برداری شخصی حکمرانان از بیت المال
جمع کردن حاصل دسترنج مردم در بانکهای اروپا و امریکا
نتیجۀ دیگری که نویسنده از مقدمات بیهودۀ خود گرفته آن است که می گوید 3ـ (به خزانۀ دولت زیانهای بزرگ رسانیده) و در بیان آن می گوید: (وقتی فلان سوداگر و بازرگان می خواهد مالیات بدهد می بیند پول است نه جان است که آسان بتوان داد اینجاست که تا بشنود دادن مالیات اعانت ظلم است اگر هم هیچ عقیده نداشته باشد به فکر دین می افتد می گوید باید مأمور وصول را فریب داد یا به وسیلۀ رشوه قانعش کرد که این مالیات را نگیرد).
خوب است یک نظری بکنید که بیت المال کشور و خزانۀ دولت در چه راههایی صرف می شود و در مقابل آن چه نتیجه هایی برای کشور و توده گرفته می شود تا به خوبی روشن شود که این زیانها که به خزانۀ دولت وارد می شود از کجا است و توده را کی بی علاقه بدان مالیات کرده.
مردم اگر ببینند کارمندان دولت و مأمورین شهربانی و ارتش مملکت هر کدام به نوبۀ خود وظیفۀ اخلاقی خود را انجام می دهند
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 89
آنها احتیاجات اداری توده را با معقولیت رفع می کنند واینها حفظ جان و مالشان را از دزد و غارتگر می نمایند و حفظ انتظامات داخلی کشور را می کنند و اینان عظمت کشور را تأمین و حفظ تعدیات اجانب را می کنند اگر تمام بشر جمع شود که زیان به خزانۀ مملکتی بزند ممکن نیست از این راه بتواند زیانی وارد کند چطور ممکن است تاجر در مقابل حفظ چند میلیون ثروت خود سالی چند صد تومان ندهد یا کشاورز در مقابل حفظ جان و مال و ناموس خود از سالی چند کیلو گندم یا چند تومان پول خودداری کند شما یک همچو دولت که کارمندانش به وظیفۀ قانونی کشور رفتار کنند نشان بدهید تا مالیات را مردم از روی خوشنودی و رضایت بدهند و کسی هم نتواند حرفی بزند و اگر بزند به سخن او ارجی نگذارند لکن وقتی مردم می بینند حاصل دسترنج آنها در بانکهای اروپا و امریکا جمع می شود برای معدودی دزد خیانتکار به کشور که چند روزی کرسی وزارت را به حیله بازی اشغال کردند می خواهید مالیات را دو دستی تقدیم کنند وقتی ملت دید مالیات دولت عوض آنکه در ساز و برگ ارتش کشور خرج شود در جیب چند نفر سرلشکر و سرهنگ می رود تا آنجا که از هفت هزار و ده شاهی حقوق ماهیانۀ یک سرباز نمی گذرند و به جای دادن حقوق به چند شلاق و فحش و گرفتن امضای چکی برگذار می شود باز می خواهید مردم به خزانۀ دولت زیان نرسانند.
وقتی توده دید پاسبانهای شهربانی که باید حافظ امنیت شهر باشند در هر کوچه و خیابانی به جان مردم ریخته به نامهای مختلف آنها را سر و کیسه می کنند و مرکز شهربانی محل دسته بندی دزدها شده است باز می خواهید خزانۀ دولت یعنی جیب دزدها و خیانتکارها را پر کنند.(114)
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 90
اختلاس بیت المال
از آنجا که دایرۀ فکر عده ای از دایرؤ همین مسجد تجاوز نمی کند و جولان و گسترش ندارد، وقتی گفته می شود «اکل سحت»، یعنی حرامخواری فقط بقال سر کوچه به نظرشان می آید که،العیاذ بالله، کم فروشی می کند! دیگر آن دایرؤ بزرگ حرامخواری و غارتگری به نظر نمی آید که یک سرمایؤ بزرگ را می بلعند؛ بیت المال را اختلاس می کنند؛ نفت ما را می خورند؛ به نام نمایندگی کمپانیهای خارجی کشور ما را بازار فروش کالاهای گران و غیر ضروری بیگانه می کنند، و از این راه پول مردم را به جیب خود و سرمایه داران بیگانه می ریزند. نفت ما را چند دولت بیگانه پس از استخراج برای خود می برند؛ و مقدار ناچیزی هم که به هیات حاکمؤ همدست خودشان می دهند، از طرق دیگر به جیب خودشان بر می گردد. و اندکی که به صندوق دولت می ریزد، خدا می داند صرف کجا می شود. این یک «اکل سحت» و حرامخواری در مقیاس وسیع و در مقیاس بین المللی است. «منکر» وحشتناک و خطرناکترین منکرات همین است. شما اوضاع جامعه و کارهای دولت و دستگاهها را دقیقاً مطالعه کنید تا معلوم شود چه «اکل سحت«های وحشتناکی صورت می گیرد. اگر زلزله ای در گوشؤ کشور رخ دهد، یک راه درآمد و حرامخواری به روی سود جویان حاکم باز می گردد تا به نام زلزله زدگان جیب خودشان را پر کنند. در قراردادهایی که حکام ستمکار و ضد ملی با دولتها یا شرکتهای خارجی می بندند، میلیونها از پول ملت را به جیب می زنند؛ و میلیونها از پول ملت را عاید خارجیان و اربابان خود می کنند. اینها جریانات سیل آسایی از حرامخوری است که پیش چشم ما صورت می گیرد؛ و هنوز ادامه دارد؛ چه در تجارت خارجی، و چه در به اصطلاح قراردادهایی که برای استخراج معادن یا بهره برداری از جنگلها و سایر منابع طبیعی بسته می شود؛ یا برای کارهای ساختمانی و راهسازی؛ یا خرید اسلحه
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 91
از استعمارگران غربی و استعمارگران کمونیست.(115)
* * *
گرفتن مالیات از مردم و صرف آن برای ولخرجیهای خود
خیال می کنید این هیاهویی را که در رادیو راه می اندازند راست است؟ شما خودتان بروید از نزدیک ببینید که مردم با چه وضعی زندگی می کنند! در هر صدتا، دویست تا ده یک درمانگاه وجود ندارد! برای بیچاره ها و گرسنه ها فکری نشده است. مهلت هم نمی دهند که اسلام آن فکری را که برای فقرا کرده عملی کند. اسلام مشکلؤ فقر را حل کرده، و در راس برنامؤ خود قرار داده است:
«انّما الْصَدَقاتُ لِلْفُقَراء» اسلام توجه داشته که باید اول کار فقرا را اصلاح کرد؛کار بیچاره ها را اصلاح نمود. لیکن نمی گذارند که عملی شود.
ملت بیچاره در حال فقر و گرسنگی به سر می برند، و هیات حاکمؤ ایران هر روز آنهمه مالیات را از مردم گرفته صرف ولخرجیهای خود می کند طیارؤ فانتوم می خرد تا نظامیان اسرائیل و عمال آن در کشور ما تعلیمات نظامی ببینند! اسرائیل که اکنون با مسلمانها در حال جنگ است ـ و کسانی که او را تایید کنند، آنان نیز با مسلمانها در حال جنگ می باشند ـ به طوری پر و بالش در مملکت ما باز شده و به طوری مورد تایید دستگاه حاکمه قرار گرفته که نظامیان او برای دیدن تعلیمات به کشور ما می آیند! مملکت ما پایگاه آنها شده! بازار ما هم دست آنهاست. و اگر به همین وضع باشد و مسلمانها به همین سستی بمانند، بازار مسلمین را ساقط خواهند کرد.(116)
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 92
خرج بودجه مملکت به عیاشی در فرنگ
همیشه علمای بزرگ مخالفت می کردند؛ با قدرتها همیشه علمای بزرگ مخالفت می کردند برای اینکه می دیدند که این مخالفین، این قلدرها، بودجۀ مملکت را خرج عیاشیهای فرنگشان و کذا می کنند؛ قرض می کنند به عهدۀ این ملت و می روند به عیاشی.(117)
1 / 4 / 50
* * *
اجحاف و خرج تراشی
از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند تسهیلاتی است که برای مسافرت دو هزار نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است، و به هر یک پانصد دلار ارز داده اند و قریب هزار و دویست تومان تخفیف در بلیت هواپیما داده اند؛ به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صددرصد ضداسلامی است شرکت کنند. در مقابل، برای زیارت حجاج بیت الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و خرج تراشیها که نمی شود.(118)
اردیبهشت 1342
* * *
سفرهای متعدد از پول ملت بیچاره
یک بساط درست می کنند، بساط حزبی ـ این بساطی است که دارید می بینید. هر روز راه می افتند به یک جایی از پول این ملت بیچاره. آخر این ملت گرسنه... خدا می داند که من گاهی وقتها که به فکر می افتم که این آتیۀ ما، این زمستانِ آتیه چه خواهد شد، خوب ناراحتم؛ ما ناراحتیم. اینها امسال دیگر آیا نان دارند، ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست؛ علوفه هم حتی ندارند. چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر بدبخت؟
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 93
من نمی دانم چه خواهد شد. آیا دولتها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست شده، از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیر کنند این بیچاره ها را؟ یا باز اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفرْ دیگر نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد! روزی چند نفرش پیش من می آیند ـ منی که هیچکاره ام.(119)
18 / 6 / 43
* * *
انتقال ثروتهای مملکت به بانکهای خارجی
حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحۀ ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمۀ شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل ساخته است.(120)
4 / 2 / 57
* * *
استفاده از بهره نفتی
در کجا، کجا، کجا، محله هایی است که مال این اشخاصی است که برای خاطر «اصلاحات ارضی» و زمین خوردن زراعت، اینها از دهاتشان پاشدند هجوم آوردند به تهران؛ و شاید در شهرستانهای دیگر هم باشد؛ اما تهران مهمش است؛ آمدند به تهران و پناه آوردند به تهران؛ برای اینکه ارتزاق کنند بیچاره ها. این وضع زندگی این بیچاره هاست در تهران؛ در یک مرکزی که کاخهای اینها تا کجا رفته!
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 94
آن وقت این یک زندگی است که اینها دارند، یک زندگی هم آن عائلۀ این آقا دارد که همین چند روز من خواندم، در یک جایی نوشته بود که یک ویلایی یکی از این خواهرهایش در کجا تهیه کرده است به چند میلیون دلار، آنش را یادم نیست، اینکه یادم مانده این است که پنج میلیون دلار هم برای گلکاری این ویلا ایشان خرج کردند! پنج میلیون! یعنی سی و پنج میلیون تومان خرج! من نمی توانم تصور کنم که یعنی چه. گفتند پنج میلیون دلار خرج گلکاری و تزیینات گل این ویلا برای این خانم شده است آن یک زندگی است که ملت دارند، این یک زندگی؛ از کجا پیدا شده؟ از اینجا که ایشان به امر امریکا گفته «اصلاح ارضی» بکنید؛ یعنی بازار برای ما درست بکنید! اجناس ما زیاد است، باید توی دریا بریزیم، بدهیم به شما پول بگیریم! از آن طرف، از این بهرۀ نفتی که آنها آنقدر را می برند، یک مقدار آن را هم خود اینها می خورند و می برند و عرض می کنم که این عیاشیها را می کنند.(121)
29 / 7 / 57
* * *
بیرون بردن ارزهای ملت از کشور
اوضاع طوری است که ایشان را مأیوس کرده است. دیگر ایشان از وضع خودش مأیوس است و تصریح هم می کند به اینکه من مأیوسم، و باید هم مأیوس باشد، لکن در این حالِ یأسش الآن دارد از یک طرف اموال ملت را می برد بیرون ـ جواهرات سلطنتی را می گویند با طیاره حمل کردند به خارج آن جزیره ای که برای کارهای زشت درست کرده بودند و خیلی چیزهای زیاد در اینجا خرج شده بود و مؤسسات زیاد، آنها را هم بعضی آقایان گفتند که فروخته است به شرکت نفت و پولهایش را حمل کرده است به
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 95
خارج ـ و از یک طرف هم حالا که مأیوس شده است افتاده است به کشتار دسته جمعی، و به هیچ کس رحم نمی کند.(122)
2 / 8 / 57
* * *
خارج کردن چندین بیلیون ارز ایران توسط عمال رژیم شاه
رژیم همه چیز ما را به باد داد، همۀ مخازن ملی ما را به دیگران داد، همۀ نیروهای فعاله ما را نگذاشت ترقی بکند، فرهنگ ما را عقب راند ـ همه چیز ما را به باد داد... ما یک حکومت عادل می خواهیم، یک حکومتی می خواهیم که منافع مملکتمان خرج خود مملکت بشود؟
ما هی می گوییم حکومت اسلامی، آقایان خیال می کنند حکومت اسلامی از آن طرف دنیا می آید! یک چیزی است که هیچ کس نمی تواند تصورش را بکند! ما می گوییم که یک دزدی را بردارند یک صحیح العملی را جای او بگذارند؛ خیلی مهم است؟!... پنجاه سال است که این مملکت را ـ همه چیزش را ـ از بین بردند. این را امریکایی ها آوردند سرِ کار و الآن دیگر در مشت آنهاست برای اینکه همۀ جهاتی که در ایران هست، چه از نیروهای فعالۀ آدمی و چه از مخازن زیرزمینی و چه آن اموال روی زمینی، همۀ اینها به باد فنا برود یا در جیب آنها برود یا در جیب همین طایفه برود. حالا که چندین بیلیون پول را از ایران خارج کردند که صورتهایش را آوردند و ما دیدیم، لابد شماها هم دیدید حالا تازه به فکر این افتادند که بعد از اینکه بردند و خوردند و از بین بردند، به فکر اینکه نه دیگر نباید بیرون ببریم! کجا نباید بیرون ببریم؟ بردند! تمام شد. آنکه مربوط به شاه و مربوط به کسانی که از دار و دستۀ شاه بود، این خائنها بردند. از هشتصد میلیون هر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 96
کدامشان دویست میلیون، سیصد میلیون دلار، دویست میلیون دلار، پانصد میلیون دلار، چقدر دلار بردند. یک صورت خیلی بلندی آوردند ما هم دیدیم که چه اشخاصی بردند. از نظامی گرفته است تا درباری گرفته تا وزرا گرفته تا اجزای سازمان امنیت گرفته ـ همینهایی که همه حول و حوش خودش بودند و این ملت را غارت کردند ـ پولهایشان را در بانکها گذاشتند، حالایی که می بینند احتمال این است که یکوقتی جلویشان را بگیرند پولهایشان را نقل کردند به خارج.
ملت ایران نباید بگذارند که خود اینها بروند. خود اینها را باید بیخ گلویشان را بگیرند پولها را از آنها درآورند؛ اینها همه اش از مِلْک ملت ماست که به جیب اینها رفته. شاه اگر کنار هم برود باید بیخ گلویش را بگیرند، آنکه خورده است بگیرند از او. این جنایاتی که کرده باید عوضش را از او بگیرند.(123)
11 / 9 / 57
* * *
جمع کردن منافع این مملکت در بانکهای خارج
اما اگر چنانچه یک شخصی باشد که خدمتگزار دیگران است، برای خاطر دیگران این مملکت خودش را به باد فنا داده، به تباهی کشیده، یک آدمی است که همه چیز ما را از دست داده و برده است از بین، همۀ منافعی که در این مملکت قابل این است که برده بشود و مردم از آن استفاده بکنند، خود ملت از آن استفاده بکند، ایشان یا خورده است یا داده به دیگران خورده اند؛ یا خودش در بانکهای خارج جمع کرده و مثل پدرش که جواهرات ایران را برداشت و رفت منتها انگلیس ها از او گرفتند بین راه و بردند، یا خودش برده است و پولهای ایران را، این شصت هزار نفری که
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 97
می گویند که جزء اشخاصی است که به او مربوط هستند و از رفقایش هستند و از فامیلش هستند و از اینها هستند، به اینها داده خورده اند، و یا به اربابها داده خورده اند، به کارتر و امثال کارتر و به امریکا و به دیگران داده. همۀ منافع ایران را ایشان از بین برده است. الآن شما... اگر حالا برود، ده ـ پانزده سال لازم است تا این مملکت با زحمت اشخاص صالح به پایۀ آن وقت برسد که ایشان نیامده بودند، که رضاشاه هم نیامده بود. این مدتی زحمت لازم دارد. خیال نکنید که حالا یک مملکتی را که این تهی کرده تا رفت بهشت برین بشود. این خراب کرده همه را. این مملکت را خراب کرده و به شکل یک ویرانه درآورده. الآن نه زراعتی این مملکت ما دارد، نه مراتعش دست مردم است و خودش دارد، نه جنگلهایش دست اینهاست. آبها را از بین بردند؛ این سدهایی که اینها درست کردند همه اش به منافع دیگران بوده. تا بیاید این مملکت دوباره برگردد به حال قبل از آمدن این آقا، مدتها زحمت دارد. مد تها مردم باید خون دل بخورند، جوانهای ما باید زحمت بکشند، متخصصین ما باید زحمت بکشند تا این را از این آشفتگی بیرون بیاورند، تا بعد بشود یک مملکتی که این آشفتگیهایی که الآن دارد ندارد؛ آن وقت نوسازی بخواهند بکنند.(124)
25 / 9 / 57
* * *
لزوم تحویل سپرده های شاه و... توسط بانکهای خارجی
از قرار اطلاع، دولت امریکا درصدد است که اسلحه و مهماتی را که در ایران است و در مقابل نفت به مردم ایران تحمیل کرده است، یا به سرقت ببرد (اگر تاکنون نبرده باشد، چنانچه بعضی از خبرگزاریها افشا کرده اند) و یا منفجر کند. بر افسران و درجه داران
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 98
ارتش و سایر نیروهای سه گانه است که از آن جلوگیری کنند، و بر ملت است که با ارتش در این امر همکاری کنند، و نگذارند بیش از این مال ملت را نابود و یا چپاول کنند. افسران محترم بدانند که مسامحه در این امر خیانت به کشور و اسلام است.
کشاورزان محترم همت کنند و از اقدام برای کشت خصوصاً کشت دیمی غفلت نکنند. ممکن است مفسدین قحطی مصنوعی ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند.
بانکهای اسلامی به کشاورزان به منظور ادامۀ کشاورزی قرض الحسنه بدهند، و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانکها تشریک مساعی نمایند تا جلوی توطئۀ شیطانی گرفته شود.
به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام می شود که سپرده های شاه و بستگان او و سایر دزدان اموال ملت محروم را ـ که صورت اسامی بعضی از آنان تهیه شده است ـ از آنِ ملت است که اینان اختلاس نموده و از کشور خارج کرده اند؛ بانکها این وجوه سپرده شده را نباید به آنها تحویل دهند که بزودی مقامات صالحه علیه آنان اقامۀ دعوی خواهند کرد.(125)
25 / 10 / 57
* * *
انبار کردن مال ملت در بانکهای خارجه
شما بفرمایید که حالا این شخص که آمده توبه کرده ـ فرضاً عرض می کنم ـ این راضی است به اینکه بیاید اموالی را که از مردم برده پس بدهد و کارهایی که از قبیل چپاول هست، اینها را جبران بکند؟ فرضاً که یک همچو کاری بکند و او مالی داشته باشد تا بتواند جبران کند ـ مال ملت را که نمی شود به خود ملت داد برای جبران مالهایی که اینها دارند! همه اش مال ملت است؛ مال خودشان
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 99
نیست. برداشتند و فرار کردند و در بانکهای خارجه انبار کردند.
و اگر ما دستمان رسید محاکمه اش می کنیم ]اگر][ توانستیم که بیاوریم او را به اینجا و محاکمه بکنیم یعنی تحویل ما دادند، محاکمه اش می کنیم ـ محاکمۀ حضوری؛ و اگر تحویل ندادند او را، ما محاکمۀ غیابی می کنیم، و او را محکوم می کنیم و آن مقداری که در ایران دارد از او می گیریم؛ آنی که در بانکها دارد اعلام می کنیم که این محکوم است و مال ملت است، حق ندارد بانک به محمدرضا بدهد چیزی را که از مردم خورده است. حالا ما فرض می کنیم که خیر، ایشان اموال شخصی دارد و آن اموال شخصی را به ارث از پدرش ـ فرض کنید ـ رسیده به او و آن اموال شخصی را می دهد و جبران می کند، خوب این ده سال حبسی که کرده و این قدرت انسانی را تلف کرده کی جبران می کند؟ کی می تواند جبران کند این ده سال حبس، پنج سال حبس این علما، این دانشمندان، این رجال سیاسی که اینها را به هدر داده است؟ یعنی در یک محفظه ای نگه داشته اینها را تا قوایشان هدر رفته؛ فعالیتهایشان هدر رفته. اینها دیگر جبران نمی خواهد! اگر یک کسی را هدر دادند همۀ زندگی اش را، اینها را جبران کی می کند؟ این همه جراحت که بر اشخاص، بر قلوب مؤمنین، بر قلوب پیرزنها، پیرمردها، جوانها وارد کرده است، اینها را کی جبران می کند؟(126)
13 / 11 / 57
* * *
بردن همه چیز ما
منافع ما، [سرمایه]هایی که ما داشتیم، مخازن ما را بردند خوردند. الآن هم در بانکهای خارجی اینهایی که مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان، به اسم عائلۀ او، به اسمِ ـ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 100
مثلاً ـ آنهایی که وابستۀ به او هستند. همۀ ]داراییهای][ ما را آنها برده اند. یک ملتی را فقیر کردند و از اینجا رفتند و فرار کردند.(127)
14 / 11 / 57
* * *
بردن ذخایر ما و گذاشتن آن در بانکها
یا آن حکومت که وقتی که می خواهد غذا بخورد، یک نان خشکی با نمک؟ شبی که صبح آن شب مولا امیرالمؤمنین [به ]شهادت می رسد، وقتی که به حسب نقل برایشان غذا می آورند می بیند که شیر آورده و نمک آورده ]است ][و نان، نانی که او می خورده نه نان سنگکی که شما می خورید؛ آن نانی که او می خورد، می فرماید ـ به طوری که نقل شده است ـ که چه وقت دیدی که من دو تا خورش داشته باشم که حالا آوردی؟! رفت نمک را بردارد، در نقل است که قَسمش داد به جان خودش که شیر را بردارد؛ شیر را برداشت. دو لقمه با نمک میل فرمود. و صبح آن روز هم به شهادت رسید. و هیچ هم نگفت؛ هیچ هم نداشت. یعنی چیزهایی تهیه کرده بود با دست خودش لکن همه وقف بود. بعد از آنکه آن نهر بزرگ را با فعالیت خودش با دست خودش حضرت امیر حفر کرد، وقتی که آب بیرون آمد فرمود: بَشِّرِالْوَرَثَةَ لکن برای ورثه هم نگذاشت، وقف کرد. آیا آن طرز حکومت بهتر است، [یا حکومتهای جائر ]آن حکومتی که رسول الله کرد بهتر است، که وقتی که تو]ی ][مجلس، توی مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند، می آمدند می گفتند کدام یکی از شما پیغمبر است، کدامتان هستید؟ یا آنکه وقتی تشریفات طوری است که همه می فهمند دارای این تشریفات، عبارت از حاکم است؟! حکومت اسلام این است. البته ما نمی توانیم یک همچو حکومتی درست کنیم، ما قادر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 101
نیستیم، لکن می توانیم یک مقداری نزدیک بشویم به آن حکومت. می توانیم دست دزدها را قطع بکنیم. و تا حالا بحمدالله عمده شان قطع شد دستشان. عمدۀ آنهایی که سران قوم بودند و ذخایر ما را بردند و در بانکها گذاشتند، عمدۀ آنها دستشان دیگر از بردن زیادی قطع شد. و امید است که دست ما برسد و ما بگیریم از آنها؛ این که دزدیده اند و برده اند، بگیریم از آنها.(128)
15 / 12 / 57
* * *
سرقت جواهرات ما توسط شاه و پدرش
تمام فرهنگ ما را و اقتصاد ما را از بین بردند. حالا هم که فرار کردند، جواهرات ما را مقداری پدر برد و مقدار زیادی پسر؛ و پولهای ایران را در بانکهای خارجی متمرکز کرده اند و الآن قرضهای زیادی از ایران در ممالک خارجی به اسم اینها ثبت است. ولی بحمدالله ملت ما در یک زمانی بپاخاست و با خواست خدای تبارک و تعالی دست آنها را از ذخایر ما کوتاه کرد. به خواست خدای تبارک و تعالی دست اجانب از این مملکت کوتاه شد.(129)
21 / 1 / 58
* * *
قرض صدها میلیون دلار از بانکهای مختلف
این مانع برداشته شد؛ اما پشت این سد، چه برای ما ماند؟ پشت این سد یک بدبختیهایی مانده است. صندوق دولت خالی است؛ از تمام بانکها ـ آنطوری که دولت به ما اطلاع می دهد و آنطور هست ـ اینها هر چه توانستند قرض کردند. صدها میلیون دلار از بانکهای مختلف ایران، اینها قرض کردند و فرار کردند. همچو نیست که خیال کنید که اینها هم ساده رفتند؛ جواهرات ایران را
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 102
یک مقداری اش را آن پدر برد، یک مقداری اش را این پسر! بانکهای ما را خالی کردند و رفتند.(130)
7 / 2 / 58
* * *
خالی کردن بانکها توسط شاه و بستگان آن
بله، اگر این خانه خرابها رفته بودند و خزینۀ مملکت سر جایش بود، آن وقت می گفتیم به دولت، که خوب، شما که پول دارید و خزینه دارید، یاالله ، چرا نمی کنید؟ اما تهی کردند خزینه را، بردند همه را؛ دزدیدند، غارت کردند؛ خودشان و آن بستگانشان بانکها را خالی کردند، همه چیز ما را بردند و ما را به این حال فلاکت نشاندند. لکن من امیدوارم که به خواست خدا و به عنایتی که خدا به این مملکت دارد، به این مملکت اسلامی دارد، با خواست خدا، با همت همۀ برادرها، همۀ اقشار، این اشکالات رفع بشود، با یک مهلتی. باید ما همه صبر کنیم و مهلت به ما داده بشود.(131)
7 / 2 / 58
* * *
پولهای ما در بانکهای خارجی به اسم او و اتباع و عشیره اش
آن روزی که رضاخان رفت، رادیو دهلی اعلان کرد، که همین معنایی را که ما او را آوردیم، لکن خیانت کرد و چون خیانت کرد ـ از این جهت ـ او را بردیم. او را بردند؛ لکن چمدانهای جواهرات ایران را، که در آن چند روزی که دید باید برود جمع کرد و در چمدانها بست، اینها را بردند در آن کشتی که برایش مهیا کرده بودند که برود. در آن کشتی گذاشتند، و بین راه، آنطوری که یکی از صاحب منصبهایی که همراه بوده است نقل کرده بود برای یکی از علما، و او برای من نقل کرد، گفته بود که آن چمدانها را با
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 103
رضاشاه در کشتی گذاشتند و راه انداختند. وسط دریا یک کشتی دیگری که مخصوص حمل دوابّ بود، مخصوص حمل حیوانات بود، آوردند متصل کردند به این کشتی، و به رضاخان گفتند بیا اینجا! رفت آنجا ـ البته مخصوص حمل دوابّ بود، و خوب هم حمل کردند! ـ گفته بود که چمدانها؟! گفته بودند که بعد می آید! خودش را بردند به آن جزیره، و چمدانهای این ملت را و ذخایر این ملت را انگلیسها بردند. عین همین مطلب در زمان ما ـ یعنی آن هم زمان ما بود، لکن در این زمان که همه تان یادتان هست ـ این تحقق پیدا کرد؛ که اینها وقتی که مأیوس شدند از اینکه دیگر نمی توانند مستقر باشند در اینجا، پولهای این ملت را از بانکهای اینجا ـ مبالغی بسیار هنگفت، حیرت انگیز ـ هر یک از اینها قرض کردند، و همان جواهرات و چیزهایی که باید ببرند ـ آنقدری که می توانستند ـ از اینجا بردند، و بانکهای خارجی، مثل بانک سوئیس و مثل امریکا و دیگر بانکها [انباشتند] از ذخایر ما و از پولهای ما، به اسم اینها یا به اسم خود او، که بیشتر از همه، و یا به اسم اتباع و عشیرۀ او در آن بانکها هست. و همه مال ملت است. اینها ملت را غارت کردند و رفتند.(132)
19 / 2 / 58
* * *
جمع کردن جواهرات توسط شاه و بیرون کردن آن از کشور
وقتی که بردند او را، جواهرهای ایران را در چمدانها گذاشتند و در کشتی گذاشتند او را، و خود او هم، یعنی جواهرها را خود او جمع کرد، چمدانها را پر کرد از جواهر. و با کشتی حرکتش دادند برای بیرون از ایران ... این هم وقتی که می خواست برود، ... جواهرات را جمع کرد؛ و علاوه بر آن، قرضهای زیاد در ایران گذاشته است
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 104
از بانکها. هر چه توانستند اینها قرض کردند و رفتند.(133)
22 / 2 / 58
* * *
هر چه داشتیم اینها برداشتند و بردند
ما هم می دانیم الآن نابسامانی زیاد است. یعنی اینها رفتند و همه چیز این مملکت را آشفته کردند؛ همه چیزش را. الآن ما یک اقتصاد سالم نداریم. اینها هر چیزی این مملکت داشته است دزدیده اند! قرض کرده اند و رفته اند. همۀ بانکها الآن از اینها طلب دارند. میلیونها قرض کرده اند و فرار کرده اند. هرچه داشتیم برداشته اند رفته اند. کشاورزی مان هم که می بینید چه جورش کردند که ما کشاورزی نداریم. الآن کارخانه ها، الآن اینها ریخته اند توی کارخانه ها، نمی گذارند کار بشود. از قراری که شنیدم، خود کارمندانی که در آنجاها هستند، و کارگرهایی که آنجا هستند کم کار می کنند یا کار نمی کنند؛ همچون چیزها. این چیزها برای این است که اینها نمی گذارند. ما الآن باید همه مان دست به هم بدهیم و نگذاریم این نهضتی که نهضت الهی بود، برای خدا بود، برای اسلام بود، نگذاریم این خاموش بشود؛ این را نگهش داریم، تا اینکه این مسائل حل بشود. آن وقت می آییم سراغ این مسائل دومی، که در درجۀ دوم است این مسائل.(134)
25 / 2 / 58
* * *
دزدیهایشان را کردند و رفتند و قرضها را به بانکها گذاشتند
همه باید دست به هم بدهیم. همۀ ما، همۀ قشرها، همۀ دانشگاهیها، همۀ تاجر و کاسب و ـ عرض کنم ـ کذا همۀ زن و مرد، همان طوری که تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم،
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 105
که موجب حیرت همۀ متفکرین شد، از اینجا به بعدش که مهمتر است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم.
بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینکه یک قشری کار را انجام بدهد. یک مملکتی است مال همه تان. آشفته هم هست. فقیر زیاد. بیکار زیاد. لکن ما باید بپرسیم ازشان که این فقر زیاد و بیکاری زیاد مال انقلاب است؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است؟ چون رژیم به هم خورده است بیکاری زیاد شده است؟ یا نه، یک مسئله ای است که الآن ما وارث آن خرابیها هستیم؟ دولت وارث آنها هست. یعنی خرابی را کرده اند و رفته اند. دزدیهایشان را کرده اند و رفته اند. قرضها را به بانکها گذاشته اند و رفته اند. از هر بانکی چند صد میلیون دلار قرض کردند و رفتند! الآن وقت این است که ما با هم باشیم. و بعد هم نباید ما بگوییم چرا او نکرد؟ باید بگوییم خودمان هم باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه هم وادار کنیم دیگران بکنند. اما اشکال تراشی و ـ عرض بکنم که ـ تزلزلی در نهضت ما بشود، امروز صلاح هیچ یک از قشرهای ملت نیست.(135)
6 / 3 / 58
* * *
به جیب زدن پولهای ملت
حالا همه تان و همه مان باید دنبال همین معنا باشیم که همین طرحی که دولت گفته است، همین را ما تعقیبش کنیم و این هم مطابق با همان چیزهایی است که آنها می خواهند منتها آنها یک چیز دیگر می خواهند که جیبهاشان پر بشود و اسلام جیب پر کن نیست! اسلام با ضعفاست.
اسلام آن است که امیرش می فرماید، رئیسش می فرماید که من
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 106
می ترسم که در آن طرف ـ به حسب نقل ـ آن طرف مملکت یک کسی گرسنه باشد؛ شاید آنجاها کسی چیزی نداشته باشد بخورد؛ زندگی ام باید این باشد که دلم آرام باشد که اگر او آنجا گرسنه است، من هم اینجا گرسنه ام. اسلام این است. البته خودش می فرماید شما قدرت ندارید و صحیح می فرماید، ماها قدرت نداریم، اما این قدرت را داریم که جیبهایمان را دیگر پر نکنیم! برای عرض می کنم که املاک زیاد و قصرهای ... . این را قدرت داریم که از مال این فقرا و از مال این ضعفا، این پول نفت، پول زیادی که ما نمی توانیم خیلی تصورش را بکنیم، اکثرش به جیب این خانواده رفته؛ اکثرش توی جیب اینها، اینها و دور و بری شان. آنقدرش که به جیب اینها رفته. و آنقدرش هم به جیب امریکا رفته. ما می خواهیم این لقمه را از توی دهن اینها بیرون بیاوریم بدهیم به فقرا این کارگرهای صنعت نفت ما با آن زحمت، با آن بیچارگی کار بکنند، آن وقت برود توی شکم این چیزدارها و آنهایی که در خارج برای خودشان املاک درست کردند، برای خودشان پارک درست کردند؟ این صحیح است؟! ما می خواهیم از توی شکم اینها این را بیرون بیاوریم پخشش کنیم بین همین ملت. همینهایی که این انقلاب را بپا کردند.
و من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را می خواهم و دلم به شماها خوش است. ان شاءالله خداوند همه تان را حفظ کند.(136)
28 / 3 / 58
* * *
به جیب زدن منفعت ها و خرابه گذاشتن یک مملکت
همه مان می دانیم که اشکالات زیاد است. و بعد از هر انقلابی این
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 107
اشکالات هست. نمی شود که یک انقلابی واقع بشود، آن هم یک همچو انقلاب بزرگی، یک همچو انقلابی که در غرب می گویند که اعجاز واقع شده است، این انقلاب حسابها را از هم باطل کرد، یک همچو انقلابی واقع باشد. آن وقت پنجاه و چند سال هم دستهای ناپاک خارج و داخل خراب کرده باشند این مملکت ایران را، همه هر چه منفعت داشته به جیب زدند، و یک مملکت خرابه ای گذاشتند، بعد از انقلاب، با این خرابی مملکت، توقع این نیست که همچو که اینها رفتند همه چیزها درست بشود!(137)
28 / 3 / 58
* * *
پرکردن بانکهای خارج با اموال مملکتی
و اما راجع به رهایی اینها؛ باید ما ببینیم که ما چه می خواهیم و ملت ما چه می خواهد. آن چیزی که ملت ما می خواهد، آیا یک امر غیرمشروع است یا یک امر انسانی است؟ آیا بشر دوستی وادار کرده است این جوانهای ما را که بروند و این مرکز را بگیرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد یا خلاف این بشردوستی است؟ آن چیزی که ملت ما می خواهد این است که این ملت از این آدم که الآن در امریکا هست، سی و هفت سال تقریباً رنج دیده است. سی و هفت سال، این به ملت ما خیانت کرده است. و سی و هفت سال، ذخایر ما را به باد فنا داده است. و سی و هفت سال، جوانهای ما در تحت سلطۀ اینها زندگی انسانی نداشتند. و سی و هفت سال، اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این ملت از طرف ایشان حکمفرما بوده. و با دست خود ایشان، به طوری که اشخاص نقل می کنند، و با مباشرت در پانزدۀ خرداد، عدّۀ کثیری را به قتل رسانده است. و با امرِ او از پانزدۀ خرداد تاکنون، ما شاید
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 108
بیش از صد هزار نفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داریم. این ملت با این همه رنج که کشیده است، حالا می خواهد که این جانی برگردد و محاکمه به طور عدالت بشود. محاکمه بشود، اگر محکوم شد که اموال ما را برده است، از او بگیرند. الآن اموالی که از مملکت ما به دست ایشان و کسانی که مربوط به ایشان است، بانکهای خارج را از امریکا گرفته تا ممالک غربی پُر کرده است. در صورتی که من خودم می دانم و ملت ما هم ـ آن که به سنّ من است ـ مشاهده کرده است، و آن که نیست، شنیده است، و تاریخ برای او گفته است، دیگران برای او گفته اند که پدر ایشان وقتی که کودتا کرد هیچ نداشت. یک سرباز بود؛ صِفْرُالْیَد وقتی که سلطه پیدا کرد بر این مملکت، شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن. شمال مملکت ما، مازندران، بهترین املاک سرسبز ما، با فشارهای او و عُمّال او به قَبالۀ او به زور درآمده اند. و بسیاری از کسانی که مالک بودند یا از روحانیینی که در این امر یک نظری می دادند، اینها را می گرفتند و به حبس می بردند، و گاهی می کشتند. و در زمان خود رضا شاه، قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم، و کسانی که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد مسلمین ـ که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود ـ اینها ریختند و یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین بردند.(138)
19 / 8 / 58
* * *
بردن درآمدهای این کشور توسط شاه و وابستگان
در نظام شاهنشاهی، در رأس: آقای آریامهر! بودند و بستگان آقای آریامهر. آن روز شاه معدوم بود و بستگانش. امروز آقای بنی صدر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 109
را ما با او مقایسه می کنیم. برای اینکه بالاترین چیزهایی که در جمهوری هست، مقامی که در جمهوری هست، ریاست جمهوری است. ما مقایسه می کنیم بین این دو آدم و عائلۀ این دو آدم، ببینیم که این همان نظام شاهنشاهی است یا نه. این که در رأس است با او فرق دارد؛ در عین حالی که من نمی خواهم بگویم به طور مطلق مطلب درست است. اینکه من می گویم ]نه اینکه ][اینها به طور مطلق دلخواه هستند. لکن می خواهم اندازۀ بی انصافی اینهایی که این حرف را می زنند، با مقایسه بین همۀ متصدیها در این زمان، و همۀ متصدیها در زمان رژیم پهلوی [نشان دهم ]زندگیهایی که آن ها داشتند و استفاده های مادی که آنها داشتند و از طریق درآمدهای این کشور در بانکهای خارجی آنقدر مبالغ ریختند و زندگیشان در اینجا و پارکهای عظیم و املاک عظیم و دستگاههای طاغوتی بزرگ آن طرف. زندگی سادۀ رئیس جمهور هم این طرف. اینها شبیه به هم هستند؟! یک «اعلیحضرت» قَدَر قدرت، که بر تمام جمعیت این کشور حکومت طاغوتی می کرد و درآمدهای این کشور را خود و وابستگان خود می بردند و یک تتمه هم به خارج می دادند و نفت ما را آن طور به خارج دادند، و برای ما چیزی در مقابل او حاصل نشد، آیا ملت ما یک اعلیحضرت همایونی آریامهر را برداشته، و یک اعلیحضرت همایونی رئیس جمهور گذاشته است؟! دستگاه این با دستگاه او مثل هم است؟! چپاولگر است این آدم هم مثل اینکه آنها چپاولگر بودند؟! عائلۀ ایشان هم مثل عائلۀ آنها هست و زندگی می کنند؟! شما و ما آن مقداری که با کمی اطلاع از آنها مطلع هستیم، شما قصرهای آن ها را در تهران دیده اید، و در جاهای دیگر هم هست و درخارج هم بوده، حتی در طول یک سال چند ساعت که آن اعلیحضرت قدر قدرت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 110
می خواستند در یک شهرستانی بروند، برایشان یک دستگاه های عظیم با پول همین ملت درست کردند که آقا می خواهند چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا! حالا آقای بنی صدر هم همان طور است؟! در هر شهری دستگاههای عظیمی از پول ملت درست کرده که اگر دو ساعت بخواهد آنجا برود، برود در آن دستگاه ها؟ و آیا خانه دارد این آقا، جز یک خانه ای که شنیده ام از پدرش دارد؟(139)
27 / 11 / 59
* * *
2ـ1ـ3ـ2 برگزاری میهمانی ها و جشن های پرخرج
کسر بودجه مملکت برای تشریفات پرخرج سلطنتی
هرگاه این سیره حفظ می شد و حکومت به شیوۀ اسلام می بود، نه تسلط بر جان و مال مردم، نه سلطنت و نه شاهنشاهی، این ظلمها و غارتگریها و دستبرد به خزانؤ عمومی و فحشا و منکرات واقع نمی شد. بسیاری از این مفاسد از همان هیات حاکمه و خانوادؤ حاکم مستبد و هوسران سرچشمه می گیرد. این حکام هستند که اماکن فساد درست می کنند؛ مراکز فحشا و میگساری می سازند؛ و موقوفات را صرف ساختن سینما می کنند.
اگر این تشریفات پرخرج سلطنتی و این ریخت و پاشها و اختلاسها نبود، بودجؤ مملکت کسر نمی آورد تا در برابر امریکا و انگلیس خاضع شوند و تقاضای قرض و کمک کنند. مملکت به خاطر این ریخت و پاشها و اختلاسها محتاج شده است؛ وگرنه نفت ما کم است؟ یا ذخایر و معادن نداریم؟ همه چیز داریم، لکن این مفتخوریها و اختلاسها و گشادبازیهایی که به حساب مردم و از خزانؤ عمومی می شود مملکت را بیچاره کرده است. اگر اینها
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 111
نبود، احتیاج پیدا نمی کرد که از اینجا راه بیفتد برود امریکا، در برابر میز آن مردک (رئیس جمهور امریکا) گردن کج کند که مثلاً به ما کمک کنید!(140)
* * *
تشریفات جشن شاهنشاهی علی رغم گرفتاری و مصیبت مردم
آقا اینهایی که من عرض می کنم مطلب تصوری نیست. مع الأسف برای من کاغذهایی از ایران می رسد و شکایاتی از ایران راجع به اوضاع می رسد که دائماً روح مرا در عذاب دارد. از شیراز یکی از علمای محترم شیراز ـ سلّمه الله ـ نوشته اند به اینکه در عشایر جنوب اینجا قحطی واقع شده است، در جنوب؛ و عشایر اینجا به قدری در قحطی و در گرسنگی هستند که بچه هایشان را در معرض فروش قرار داده اند. از فسا یکی از علمای آنجا به من نوشته است به اینکه ـ باز همان وضع را نوشته است لکن این تکۀ آخر را ننوشته است راجع به گرفتاریهای آنها و اینکه من ـ که یک مثلاً اهل علمی هست ایشان ـ در فکر افتادم که با یک زحمتی برای اینها یک نانی، یک لباسی، یک چیزی تهیه کنم. بنده هم اجازه دادم اینکه از سهم امام این کارها را انجام بدهند. از تهران به من نوشته اند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آورده اند به شهرهای بزرگ؛ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوانِ خود را می توانند ضبط کنند و از گرسنگی اینطور هستند. اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومانش خرج جشن شاهنشاهی می شود! برای خود شهر تهران، از قراری که یک جایی نوشته بود، برای جشن خود تهران هشتاد میلیون
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 112
تومان اختصاص داده شده است. این راجع به خود شهر است. کارشناسهای اسرائیل برای این تشریفات دعوت شده اند. به طوری که خبر شدم و نوشته اند به من، کارشناسهای اسرائیل مشغول بپا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست می کنند.(141)
1 / 4 / 50
* * *
3ـ1ـ3ـ2 اصلاحات ارضی و تضعیف کشاورزی
ساختن بازار برای اربابان به اسم انقلاب سفید
آن روز که طبقات مختلفۀ مردم مسلمان از روحانی گرفته تا دانشگاهی، از مهندسها و دکترها گرفته تا بازاریها و کارگران و دهقانان در زیر چکمۀ عمال اجانب خُرد می شدند؛ آن روزی که قتل عام 15 خرداد و غارت مدارس دینی و غیر آن به دست عمال اجانب رخ داد؛ آن روزی که زندانها از مدافعین اسلام و آزادیخواهان مملو بود؛ آن روزی که تاریخ پر افتخار اسلام که مبدأ عدالت و آزادی و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی است، به تاریخ ارتجاعی شاهنشاهی و مجوسی گرایی برگرداندند؛ آن روز که حزب مفتضح رستاخیز را برای سرکوبی ملت و رواج هر چه بیشتر دزدی و ستمکاری اعلام کردند؛ آن روز که به اسم انقلاب سفید که خونین ترین انقلاب بود، بازار برای اربابان خود درست کردند و کشاورزی کشور را به دست فنا سپردند؛ آن روز که همۀ فجایع ضد مذهبی و ملی را مرتکب شدند، یک نفر از اینها نفس نکشید.(142)
25 / 8 / 56
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113
اصلاحات ارضی، کشاورزی را ساقط کرده است
در عصر ما، در کشور بی پناه ما، منطقها و لغتها جای خود را عوض نموده: فضای باز سیاسی، همان اختناقها و سانسورهای همه جانبه است؛ تمدن بزرگ، وحشیگریهای بدتر از قرون وسطاست؛ دولت آشتی ـ با مسلسل و توپ و تانک و اخیراً با چماق و قداره ـ مردم را به تباهی کشیدن است؛ اصلاحات ارضی، کشاورزی را ساقط نمودن است؛ استقلال، وابستگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی به اجانب است؛ فریادهای مرگ بر این سلطنت پهلوی، شاهدوستی و علاقه به رژیم است.(143)
11 / 8 / 57
* * *
اصلاحات ارضی منجر به واردات مواد غذایی شد
سؤال: ]از سال 1963، شاه شما را متهم می کند که در مقابل گامهای اصلاحی وی ایستاده اید. نخست از انقلاب سفید تا برسد به آنچه او اعطای آزادی (لیبرالیسم) نامیده است. ردّ شما بر این اتهامات چیست؟ برنامۀ سیاسی و اصلاحی ای که شما بدان فرامی خوانید و یا وقتی به حکومت رسیدید، به اجرا درخواهید آورد چیست؟][
جواب: هدف شاه از انقلاب ادعایی اش وابسته کردن هرچه بیشتر کشور به امریکا بود. و در زمینۀ اصلاحات ارضی، آمار واردات سالیانۀ مواد غذایی این مطلب را به خوبی نشان می دهد و در روستاها نیز فقر دهقانان به حدی رسید که دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگی در زاغه های اطراف شهر و دستمزد ناچیز کارخانه ها سدّ جوع کنند. فلذا برنامۀ ما این است که کشاورزی کشور با تأمین شرایط زندگی دهقانان هم سطح سایر مردم کشور، به حدی رسد که کلیۀ نیازهای داخلی را برآورده
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114
سازد، و صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجۀ آن حداقل سطح زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانه ای افرادی معدود شد، به صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید، و در زمینۀ منابع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی با رعایت مصالح بشری در سطح جهانی از آنها استفاده شود.(144)
15 / 8 / 57
* * *
اصلاحات ارضی برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی بود
سؤال: [برای برنامه های اصلاحی شاه، که به عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» مطرح است، چه اهمیتی قائل هستید؟ امروزه شما دربارۀ اصلاحات ارضی چگونه فکر می کنید و اثرات آن را بر جمعیت روستایی و مهاجرت مداوم آنها چگونه می بینید؟]
جواب: اصلاحات ارضی شاه جز برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه ما چیزی نبود. به طوری که امروز اکثر نیازهای غذایی ما از خارج وارد می شود. با برهم خوردن وضع کشاورزی دهقانان، دهات و زمینها را رها کرده و به شهرها هجوم آورده اند. سیاست غلط شاه هم در مورد صنایع مونتاژ، نه تنها مشکلی را حل نکرد و زندگی روستاییان مهاجر را، حتی در حد قابل تحمل تأمین ننمود، بلکه کشور را هرچه بیشتر وابسته به اجانب کرد که اثرات سوء اقتصادی آن غیر قابل محاسبه است.(145)
24 / 8 / 57
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 115
به تباهی کشاندن کشاورزی توسط شاه به طرفداری از امریکا
بر خلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش، دولت اسلامی، طرفدار سرمایه دارها و مالکین بزرگ نمی باشد؛ این حرفهای بی معنی برای انحراف از راه حق است. مطمئن باشند که اسلام طرفدار ضعفا و دهقانان و مستمندان است؛ این شاه است که به طرفداری از امریکا کشاورزی را به تباهی کشانده است، این شاه است که به طرفداری از سرمایه دارها ذخایر ملت ضعیف را به نفع آنان از بین برده است. شما آنان را مطمئن کنید که در دولت حق، از شما به بهترین وجه حمایت خواهد شد.(146)
1 / 9 / 57
* * *
به هم زدن زراعت به اسم اصلاحات ارضی
تهران اینطور است که بیست ـ سی محله دارد اینطور اشخاص ضعفا. همینهایی که در دهات مشغول زراعت بودند، زراعتشان را به اسم «اصلاحات ارضی» به هم زدند؛ دیدند که نمی توانند زندگی کنند آنجا، کوچ کردند بیچاره ها آمدند به اطراف تهران برای اینکه با کاری با ـ نمی دانم ـ کسبی، یک کاری بکنند یک حمالی بکنند، یک چیزی پیدا کنند که بچه هایشان نمیرند.(147)
4 / 9 / 57
* * *
به هم زدن دامداری و کشاورزی ایران
یک آذربایجان اگر چنانچه سابقاً بود و زراعت می شد کافی بود برای همۀ ایران، مابقی اش باید به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود، حالا اینطور که ملاحظه می کنید همه چیزش وارد می شود از خارج! دامداری اش را به هم زدند، کشاورزی اش را به هم زدند، همۀ زندگی را به هم زدند. مراتع ما را، مراتع سرسبز
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 116
خوب ما ـ که بعض مراتعش را اشخاص کارشناس که آمدند دیدند گفتند بهترین مراتع برای دامداری است، در دنیا از این مرتع بهتر نیست ـ این را به یک دسته ای دادند که یکی اش ملکۀ انگلستان است ـ از قراری که به من نوشته بودند ـ و یک عدۀ دیگری از این مفتخورها، به آنها داده اند؛ «اجاره» دادند به اصطلاح خودشان! دامداری را از بین بردند، حالا ملت ایران با گوشتهایِ ـ عرض می کنم که ـ یخزدۀ نجس دارند زندگی می کنند که از بلاد دیگر می آورند برایشان. یخزده، خراب، فاسد و حرام و میته؛ در صورتی که ایران یک ناحیه اش وقتی که دامداری حسابی بود کافی بود برای همۀ ایران و مابقی اش باید صادر بشود.
حالا شما همه چیز را از خارج وارد می کنید. هر چه هست یا از اسرائیل می آید؛ دشمن اسلام! خدا می داند که این مرد نسبت به اسلام چه خیانتها کرده است.(148)
4 / 9 / 57
* * *
از بین بردن کشاورزی و دامداری، توسط شاه
خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده است، حکومت اسلامی می آید و می گوید نه اینها را بدهید به خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد: شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال، خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می گیریم؛ پولهای بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد.
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 117
نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی دانم ـ جوجه بده ـ نمی دانم ـ گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ما کشاورزی اش، یک ناحیه اش برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را. دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض می کنم که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک مملکتی باشد مال خودمان باشد.(149)
20 / 9 / 57
* * *
با اصلاحات ارضی کشاورزها به روز سیاه نشسته اند
در هر صورت، این تبلیغاتی که می شود، چه در بین ارتشیها و سربازها و چه در بین دهقانها و ـ عرض می کنم که ـ کشاورزها که اگر حکومت اسلامی بشود این دهقانها دوباره باید به حال فلاکت بیفتند، خود دهقانها می دانند این را که این «اصلاحات ارضی» که این آقا کرد، این بیچاره ها را به روزگار سیاه نشاند. اینها الآن زندگی شان بسیار زندگی پستی است؛ و این بانکهای تعاونی و این هیأتهایی که درست کردند، این بیچاره ها را به کلی از هستی ساقط کردند. و حکومت اسلامی که بشود، این حرفها نیست تو]ی ][کار.(150)
20 / 9 / 57
* * *
زراعت ما را از بین بردند
صلاحیت یک هیأت حاکمه و یک اشخاصی که کارهای حساس در دستشان هست، این موجب یک صلاحیتی در عموم می شود. و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 118
اگر هیأت حاکمه، و همین طور آنهایی که مقدرات مملکت دستشان است، آنهایی که ارتش را اداره می کنند و از رؤسای ارتش هستند، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند روزگار ما به اینجا نمی رسید؛ و من هم حالا اینجا ننشسته بودم برای شما صحبت کنم؛ شما هم حالا اینجا وقتتان را صرف این کارها نمی کردید. اینکه من دست از کار خودم برداشتم ـ که طلبگی بود ـ و آمدم اینجا، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم و یک قدرت صالحه در کار نبود؛ و مملکت را کشاندند رو به نیستی و تمام چیزهایی که امید به آن می شد پیدا بکنی اینها تباه کردند: احکام اسلام را تباه کردند، زراعت ما را از بین بردند، بانکها همه خلافکار بودند، اکثراً، وزارتخانه ها دست آدمهای ناصالح اداره می شد، مجلسها مجلسهای قلاّبی فرمایشی بود، وکیل مردم نبودند اینها.(151)
10 / 10 / 57
* * *
به وجود آمدن زاغه نشینی در اطراف تهران
مردم گفتند نمی خواهیم سلطنت را. همۀ مردم گفتند. اگر می خواهند، اگر می گویند همه نگفتند، یکی را پیدا کنند ـ غیر آنهایی که در دستگاه خودت هستند و پول می گیرند ـ بروند بازار، دور بازار برگردند بگویند آقا شما کدام یکی تان این رژیم را می خواهد، اگر یکی را پیدا کردی؟! همۀ بازارهای ایران به اختیار شما، همۀ دهقانها به اختیار شما. هر چه رفتید به دهقانها گفتید که خیر این آخوندها اگر بیایند روی کار شما دیگر کارتان زار است، از شما گوش نکردند برای اینکه آخوندها کار اینها را زار نمی خواهند بکنند؛ آخوندها می خواهند اینها را از این نکبت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 119
بیرون بیاورند، از اینکه گول خوردند بیچاره ها، از این نکبت بیرون بیاورند. و من کراراً گفته ام این معنا را که اگر چنانچه اختیار دست ما بیاید اینطور نیست که ما اینهایی که ده تا دِه، صدتا دِه داشته اند، دِه هایشان را برگردانیم. اینها حساب دارند، اینها سالهای طولانی حساب باید پس بدهند. اینها می آیند به این کشاورزها، دهقانها به اصطلاح خودشان می روند تبلیغات می کنند که اگر چنانچه چه بشود، چه بشود. آنها شما را شناخته اند! تا حالا چه کردید برای آنها؟ تا حالا اینها را به بدبختی انداختید. چرا آمدند اطراف تهران توی این زاغه ها زندگی می کنند؟ ما می خواهیم اینها را دستشان را از این زاغه ها بگیریم بیرون بیاوریم؛ ما می خواهیم این انگلی که ایران دارد، که انگلِ غیر است، بسته به غیر است، از این بستگی بیرونش بیاوریم. ما حرفمان ابهامی ندارد.(152)
17 / 10 / 57
* * *
نابود کردن کشاورزی
اصلاحات شاه در زمینۀ کشاورزی نتیجه اش این شد که کشاورزی غنی ایران را آنچنان نابود کرد که بیش از نود درصد مواد غذایی از خارج در برابر تاراج نفت وارد می شود. در زمینۀ صنعت هم صنایع مونتاژ غیر متناسب با نیازها را پدید آورد و کشور را آنچنان وابستۀ به خارج ساخت که رهایی از این مشکل به قیمت سنگینی تمام خواهد شد. و در زمینۀ تسلیحات و مخازن زیرزمینی، از قبیل نفت و مس و سایر چیزها، و در مورد شیلات و جنگلها و مراتع و آبها که ابعاد جنایتش نیاز به توضیحات وسیعی دارد. و در امور فرهنگی و به فساد کشاندن سطح اخلاق عمومی جامعه و سایر امور باید گفت که ایران را تبدیل به ویرانستانی کرده است که امروز
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 120
همۀ ما شاهد آنیم.(153)
18 / 10 / 57
* * *
از بین رفتن زراعت با اصلاحات
من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث ... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را. تخم مرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشاندۀ امریکاست بیاوریم.(154)
12 / 11 / 57
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 121
گدا شدن تمام کشاورزهای ما با اصلاحات ارضی
«اصلاحات ارضی»اش را شما ملاحظه کنید. آقا آنکه اینقدر برایش گفتند و خواندند و نوحه خوانی کردند و ثناخوانی کردند، اصلاحات ارضی عبارت از این شد که تمام کشاورزهای ما گدا شدند؛ کشاورزی از مملکت ما پرید. الآن اگر همۀ ملت دست به هم بدهد، بعد از چند سال ممکن است کشاورزی ما به حال اولش برگردد. بازار درست کردند برای امریکا. گندمهایش را او باید یا بسوزاند یا به دریا بریزد؛ می دهد و پول می گیرد! می دهد ارز می گیرد. بازار درست کردند. شما الآن هیچ ندارید. تمام زراعت ایران را می گویند برای سی روز یا سی و یک روز کافی است! ایرانی که یک استانش مثل آذربایجان، مثل خراسان، می توانست تمام قُوت ایران را متکفل بشود، باقی آن می بایست صادر بشود، حالا ما برای سی روز یا سی و سه روز! باقی اش از کجا؟ از اسرائیل، از امریکا، از جاهای دیگر... بالاترین ضرری که به این مملکت خورد این بود که نیروی انسانی اش رفت. حالا باید از سر این نیرو پیدا بشود. «خدمت» به وطن کرد! خدمت به وطن! زراعتش را بکلی از بین برد.(155)
14 / 11 / 57
* * *
وابسته شدنکشاورزی غنی ایران به خارج
عمده چیزی که در ایران، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود. کشاورزی ایران غنی بود و محصولاتش زاید بود بر آن مقداری که احتیاج داشت؛ و [ایران] باید صادر کننده باشد و ما امروز وارد کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر، از خارج بیاوریم. مراتع ما را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند. یکی از مراتعی که کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است در دنیا از
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 122
حیث تربیت دام، آن را ـ آنطوری که به من نوشته بودند ـ به ملکۀ انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است واگذار کرده اند. و جنگلها را منع کردند از مردم لکن دادند به غیر و به خارجیها. بالاخره مملکت ما را به یک صورت مفتضحی درآوردند که من کراراً گفتم که مملکت ما را خراب کردند لکن قبرستانهای ما را آباد کردند! جوانهای ما را در قبرستانها بردند، و مخازن ما را به خارج به غارت بردند. حالا هم که فرار کردند، با جیب پر فرار کردند. چه خودش، چه کسانی که مربوط به خودش بود، جیبها را پر کردند و به خارج رفتند.(156)
17 / 11 / 57
* * *
ورشکسته شدن کشاورزی با اصلاحات ارضی
لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم. مثل اینکه یک مملکتی جنگزده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است.
قدم دوم، قدم سازندگی است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگی از حالا به بعد شروع می شود. هر جای این مملکت شما دست بگذارید خرابی هست. این ادارات دولتی را به واسطۀ اینکه اشخاصی که در رأس بودند بسیارشان اشخاص غیرصحیح بودند، و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصی که در رأس بودند اشخاصی نبودند که ملی باشند، ادارات دولتی را تقریباً باید گفت اینها خراب کردند.
و همین طور شما ملاحظه می کنید که وضع زراعت ما، که یکی از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست، اینها به اسم «اصلاحات ارضی» از بین بردند و الآن
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 123
کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همۀ چیزها را بیاورید. و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند؛ به اسم ملی ملت را از آن محروم کردند، و دامدارهای ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها، که در مَحالّ خودشان نتوانستند زندگی شان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند که اینجا یک کاری پیدا کنند. اینجا هم کاری صحیح نبوده است. خیر. از قراری که من شنیده ام در خود تهران محله های بسیاری هست که این محله ها محله های زاغه نشین، چادرنشین و امثال اینهاست که این بیچاره ها در آنجا با وضع فلاکت باری زندگی می کنند.
باید همۀ این آقایان دست به دست هم بدهند، همۀ اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند، و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت. هر کس هر جا هست مَفسَده های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد، تا بلکه ان شاءالله با کوششهای زیاد این امور رفع بشود.(157)
20 / 11 / 57
* * *
تبدیل ایران به بازاری برای سایر کشورها
برای ما الآن مملکتی گذاشتند، وارث مملکتی هستیم که نه یک فرهنگ مستقل مترقی دارد، نه یک ارتش مستقل دارد، نه یک کشاورزی دارد. کشاورزی را دیدید که به چه حالی درآوردند، و ایران را بازار قرار دادند برای جاهای دیگر. و همۀ چیزهای این مملکت تقریباً به هم ریخته است. الآن ـ از حالا به بعد ـ وقت ساختن این خرابه است. در وقت ساختن این خرابه، ما همه موظف هستیم. من که یک طلبه هستم موظفم، آقایان علمای اعلام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 124
در بلاد و مراجع موظفند، شما آقایان هم که اهل علم و جزء علما هستید شما هم موظف هستید، روشنفکرها هم موظف هستند؛ همۀ اقشار ملت ]موظفند][. یعنی یک مسئله ای است که نه روحانیت به تنهایی می تواند، نه دولت به تنهایی می تواند، نه وکلای عدلیه می توانند، نه دادگستری می تواند؛ هیچ کس به تنهایی نمی تواند این کار را انجام بدهد. همین طوری که به تنهایی نمی شد رفع فساد کرد و ملت با هم شدند تا رفع فساد را تا حدودی کردند، و ان شاءالله می کنند.
برای ساختن ایران هم همۀ ملت باید شرکت کنند: کشاورز در حد کشاورزی، زارع در حد زارع بودن، اهل صنعت در حد صانع بودن، و همۀ اقشار ملت، از دولت و غیردولت گرفته، اینها باید با هم همکاری بکنند و برادرانه دست به هم بدهند و این خرابه ای که برای ما گذاشتند از سر بسازند و آبادش کنند.(158)
28 / 11 / 57
* * *
با از بین رفتن کشاورزی ما دیگر هیچ نداریم
زراعت ما را که از بین بردند؛ که هیچ ما دیگر نداریم مگر حالا همت کنند و به واسطۀ همت، حالا یک کاری بشود. و امسال، از شاید پانزده سال پیش از این می گویند تا حال، مثل امسال نبوده است برای اینکه یک قدری به مردم مهلت داده شده است. همه چیز ما الآن از دست رفته است. اینها با هُو و جنجال و تبلیغات، هر وقت که فرض کنید شما رادیو را باز می کردید تبلیغاتی بود که برای «آریامهر» بود، همه اش راجع به تبلیغات بود ـ تبلیغات پوچ: «مأموریت برای وطنم»! این را درست می گفت اما مأمور بود که وطن را به این حالی که الآن هست برساند و همه را انجام هم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 125
داد.(159)
17 / 1 / 58
* * *
از بین رفتن کشاورزی به اسم اصلاحات ارضی
در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور است. اساس اقتصاد یک کشور بسته به کار کارگر و کار کشاورز است؛ و مع الأسف این دو جبهۀ اقتصادی، که اساس اقتصاد بر آن بود، در زمان رژیم سابق شکست خورد. کشاورزی را دیدید که به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی از بین بردند. ایران که باید صادرات داشته باشد، در کشاورزی صادرات داشته باشد، یک استان ایران مثل استان آذربایجان یا استان خراسان به قدر کفاف، قوت ایران را دارد، اینها کاری کردند که ایران شد بازار برای امریکا. هرچه ما بخواهیم باید محتاج باشیم؛ باید از امریکا یا کشورهای دیگر وارد کنیم. کارگرهای ما هم طوری کردند که زندگی آنها زندگی اختلالی شد؛ و کار آنها هم در خدمت غیر بود.
شما کارگران محترم و کشاورزان محترم، برادران! شما که اساس اقتصاد ایران در دست شماست، همان طوری که در سابق در تحت نظارت طاغوت بودید و کارهای شما نادیده گرفته می شد، امروز ان شاءالله در رژیم اسلامی هستید، و اسلام به کارگر و کشاورز بسیار اهمیت می دهد. دولت در فکر شما هست. ما دعاگوی شما و در فکر شما هستیم. لکن خرابیها به اندازه ای است که به این زودی ترمیم نمی شود. گرفتاریها به اندازه ای است که به این زودی از چنگال آن نمی توانیم خودمان را نجات بدهیم. قدری صبر لازم دارد.
شما که پنجاه سال در تحت فشار طاغوت صبر کردید، مقداری هم باید صبر کنید تا ان شاءالله یک دولت مستقری پیدا بشود، یک
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 126
جمهوری اسلامی مستقری پیدا بشود که بتواند در فکر همه باشد. و حالا هم چنانچه می بینید در فکر هستند؛ برنامه هایی ریخته شده است هم برای کارگرها، هم برای کشاورزها، هم برای مستمندان. اینها همه برنامه هایی هست و در دست اجراست لکن البته محتاج به وقت است.(160)
4 / 4 / 58
* * *
از بین بردن زراعت به اسم اصلاحات ارضی
در این پنج ماه اگر یکی پیدا شد که بگوید دولت اینجا به ما ظلم کرد، ما را غارت کرد، پیدا نمی شود همچو چیزی. بله، صاحب قلمهایی که می خواهند انتقاد بکنند، انتقاد می کنند، منتها انتقاداتشان راههای دیگر است، آنها هم نمی گویند دزدی کردند، آنها چیزهای دیگر می گویند. همین دست دزدی از خزائن یک مملکت کوتاه شدن، اسباب این می شود که ان شاءالله بعد از یک چندی اقتصاد ما اقتصاد صحیحی بشود؛ و انتساب به سایر ممالک را احتیاج نداشته باشیم. یک مملکتی خودش خودکفا بشود؛ خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بکند. این خانه خرابها به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی از بین بردند زراعتهای ما را، و بکلی کشاورزی را از بین بردند، و یک بازار درست کردند برای خارجیها.(161)
23 / 4 / 58
* * *
از بین بردن اقتصاد ایران با از بین بردن کشاورزی
در زمان این دومی هم، که دنبال این معنا بود که با سالوسی ابتدائاً کارها را انجام بدهد، و معلمهایی هم در این باب داشت، شروع کرد سالوسی از جهاتی. یکی راجع به اینکه خودش را به دیانت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 127
می بست. قرآن چاپ کرد! هرچند وقت یک دفعه می رفت در حرم حضرت رضا و می ایستاد و نماز می خواند و زیارت می کرد! این یک راه بود. یک راه دیگر هم که برای طبقات دیگر پیش گرفته بود این بود که ما می خواهیم این مملکت را به «تمدن بزرگ» برسانیم. کتاب مأموریت برای وطنم را یکی دیگر نوشته و به ایشان نسبت داده! خودش اهل نوشتن نبود، وقتش را هم نداشت. این هم یک دامی بود برای اینکه مردم را غافل کند از اینکه دارد همه چیزشان را از بین می برد. از این طرف، اینکه ما می خواهیم برای ملت چه بکنیم و می خواهیم مملکت را صنعتی اش کنیم! می گویند که کلاغ مثل کبک می خواست راه برود، راه رفتن خودش هم یادش رفت! این نمی خواست اصلاً مثل کبک راه برود؛ می خواست بازی بدهد مردم را. درصدد بودند اینها که مردم را اغفال کنند، سرخوش کنند، به اینکه ما مملکتمان بعدها صنعتی می شود، و بعد از یکی دو سال دیگر ما در ... ادعاها بود دیگر، بعد از یکی دو سال دیگر ما می رسیم به همان ابرقدرتها! می شویم مثل ژاپن! ژاپنی که الآن با امریکا تَنه می زند و صنعتش در خود امریکا جلو از امریکاست. اینها می گفتند ما می شویم مثل ژاپن! چه کردند؟
آن چیزی که در ایران لازم بود باشد و اقتصاد ایران به او بستگی داشت، که عبارت از کشاورزی بود، از بین رفت. کشاورزی را به صورت اینکه ما می خواهیم، به اسم اینکه ما می خواهیم، صنعتی کنیم مملکت را، اول کشاورزی اش را از بین بردند. کشاورزی که از بین رفت، اشکالاتی پیدا شد: یکی اینکه ما شدیم برای امریکا یک بازاری برای خرید کالاهای امریکا؛ یعنی گندمها و سایر حبوباتی را که آنها زیادی داشتند و باید بریزند به دریا یا بسوزانند، به ما به قیمت اعلا می فروختند و پول ما را
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 128
می گرفتند.(162)
26 / 6 / 58
* * *
عقب نگه داشتن ایران با نام اصلاحات
در این پنجاه و چند سال، برنامه این بوده است که وضعیت ایران را به آشوب بکشند، به تباهی بکشند؛ یعنی همه چیز ما را از بین ببرند. کشاورزی را که خود شماها مطّلع بر آن هستید می بینید که چه به روزش درآوردند به اسم اصلاحات. و همه چیز را، همه جا را، عقب مانده نگه داشتند؛ که الآن از هر جا که می آیند هر گروهی که می آیند، می گویند که آنجایی که ما هستیم از همه جا بدتر است! از کردستان همین حرف را می زنند.(163)
3 / 8 / 58
* * *
بیچاره کردن کشاورزان ما به اسم اصلاحات ارضی
یک مملکتی که پس از رفتن خرابکارها، یک مملکت جنگزده است، یک مملکت غربزده است، یک مملکتی است که همه چیز ما را عقب رانده اند و همه جهت ما را شکست داده اند و حیثیت ملی ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش، اقتصادش، همه چیزش درهم و برهم است، این به یک کلمۀ رئیس جمهوری اسلامی درست نمی شود. با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمی شود، فعالیت می خواهد. الآن ما مکلفیم که برای جبران این خساراتی که به مملکت ما وارد شده است، چه خسارتهای معنوی که جوانهای ما را اعم از زن و مرد به واسطۀ تبلیغات فاسدی که کرده بودند از آن وضعی که باید داشته باشند آنها را عقب زده اند و چه خسارت مادی که مملکت ما را به فقر کشانده اند، به اسم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 129
«اصلاحات ارضی» بیچاره کردند کشاورزهای ما را و مملکت را به تباهی کشیدند و چه مدارس و فرهنگ ما که عقب نگه داشتند نگذاشتند که یک فرهنگ صحیح باشد، مترقی باشد، این آشفتگیها باید به دست ما و شما، به دست ملت و دولت، تنها هیچ کدام نمی توانند این کارها را درست بکنند. اگر خانمها خیال کردند که کنار بروند و مردها این کارها را انجام بدهند و یا مردها خیال بکنند کنار بروند و خانمها این کار را انجام بدهند، یا هر دو خیال بکنند دولت انجام بدهد، و یا هر سه خیال کنند روحانیت انجام بدهد، این خیال، خیال صحیحی نیست برای اینکه کارها این قدر آشفته است، گرفتاریها این قدر زیاد است که هر شخصی در هر محلی هست، تکلیفی که دارد این است که آنجا را خوب بسازد. اگر شما در محلی هستید که در آنجا مثلاً باید تعلیم و تربیت خانم کوچولوها را بکنید، باید خوب تربیت کنید. اگر در جایی هستید که در آنجا تبلیغ باید بکنید، باید تبلیغاتتان، تبلیغات صحیح باشد و هر قشری در هر جا هست، باید همان پستی را که دارد خوب عمل بکند.(164)
22 / 6 / 58
* * *
نابودی کشاورزی ایران در زمان شاه
یکی دیگر اینکه این کشاورزها را از اطراف ایران کوچ داد این طرح، و آورد اطراف تهران و اطراف شهرهای دیگر، بیشترش در تهران. اینهمه محله هایی که در تهران درست شده، محلۀ گودالها و محلۀ نمی دانم چه و حصیرها و این خانه های حصیری و این خانه های چه، این بیچاره هایی که در محل خودشان کشاورز بودند. کشاورزی را از بین بردند به اسم اینکه می خواهیم ما اربابْ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 130
رعیتی را برداریم، همه بشوند ارباب! ما هم چقدر غافل. ملت ما هم چقدر حالا یا غافل بود، یا خوب، سرنیزه بود. چه همه «دهقان»! این بیچاره هایی که الآن اطراف تهران هستند، هر ده نفرشان توی سوراخی هستند ـ آنی که خانه دارد خانه شان را نمی دانم شما دیدید یا نه. من در تلویزیون یک دفعه، دو دفعه دیدم، که خوب، اسباب تأسف است، یک سوراخی است! یک عده ای بچه و بزرگ از تویش بیرون می آید ـ اینها دهقانهایی هستند که می خواست اربابشان کند، و زندگی شان را بکلی به هم زد. مملکت ما را از حیث کشاورزی، که می توانست خودکفا باشد بلکه صادر کند، [... ]مملکت ما از حیث کشاورزی یک مملکت غنی است. اگر کشاورزی صحیح در این مملکت بشود، ممکن است آذربایجان کافی باشد برای همۀ مملکت؛ باقی اش باید صادر بشود. یا خراسان برای همۀ مملکت کافی باشد، و باید باقی اش صادر بشود. ما الآن در زمان ایشان ـ نمی دانم شما در روزنامه ها گاهی دیدید یا نه؟ ـ خیلی افتخار می کردند که ما چند صد مثلاً هزار چیز خریدیم! این افتخارشان این بود که ما گندم خریدیم، جو خریدیم! یک مملکت را از این جهت ساقط کرده اند، و فریاد هم می زدند که ما همچو هستیم که گندم و جو از امریکا خریدیم و امسال ]از][ گرسنگی نمی میریم! اینطور اینها وارد شدند. همۀ آن قوه ها ـ قدرتهای انسانی را در این مملکت متوقف کردند و یا عقب راندند. من در پاریس که بودم، از جاهای مختلف، ممالک مختلف، پیش من زیاد می آمدند. مِنْ جمله آلمان، که خوب زدیک بود. اینهایی که در این [مرکز انرژی] اتمی بودند و در آنجا ار می کردند از طرف ایران، اینها هم آمدند پیش من، گفتند که این اری که ما انجام می دهیم اولاً مُضر برای ایران است؛
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 131
ثانیاً می گذارند ما بفهمیم! می خواهند نگه دارند به یک سطحی که توانیم بفهمیم.(165)
26 / 6 / 58
* * *
از بین رفتن مسئله کشاورزی با اسم اصلاحات
از این طرف، کارخانه ها و مزرعه ها و کشتزارهای ما، با اسم «اصلاحات»، بکلی کشاورزی را از بین بردند. ایرانی که اگر کشاورزی اش سر جای خودش درست عمل بکند، باید میلیونها تن صادر بکند، امروز نشسته و دستش طرف دیگران دراز است که گندم بدهید! این هم از کارهایی بود، جنایاتی بود که رژیم به این مملکت کرد. کارخانه ها هم بالا سرش افرادی بودند که نمی گذاشتند که اشخاصی که در آنجا از خود ایرانیها هستند، یادبگیرند مطالب را. کارشناس های خارجی آمدند کارهای کلیدی را در دست گرفتند و مردمی که اینجا بودند پادوی آنها بودند.(166)
21 / 1 / 61
* * *
4ـ1ـ3ـ2 باز گذاشتن دست بیگانگان در اقتصاد ایران
خطر تصویب نامه برای به هم زدن اقتصاد مملکت
بنابراین خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطۀ این تصویبنامه، که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیستها تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد مملکت، به قوت خود ـ به نظر دولت آقای عَلم ـ باقی است.(167)
آذر 1341
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 132
توسعه مونتاژ و وابسته کردن صنایع به اجنبی
سؤال: ]همزمان با اصلاحات ارضی، سرمایه ای کردن صنایع در ایران نیز به شکل پروژه های موقت صنعتی توسعه پیدا کرده است. تأسیس این صنایع منجر به تغییراتی در تولید و توزیع کالاها می شود. بازاریان تقاضای کاهش تولید کالاهای صنعتی را نکردند، بلکه خواستار بازگشت به شرایط تولیدی سنتی شدند. آیا شما فکر می کنید که با توجه به منافع بازاریان و مصرف کنندگان، توسعۀ کالاهای مصرفی صنعتی چگونه باید سازمان داده شود؟][
جواب: سیاست صنعتی رژیم شاه، توسعۀ صنایع مصرفی و مونتاژ و وابسته کردن صنایع به صنایع اجنبی است. سیاست صنعتی دولت جمهوری آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادی و مادر خواهد بود، به طوری که هرگونه وابستگی از بین برود. با ایجاد صنایع بنیادی مادر، توسعۀ کالاهای مصرفی صنعتی نیز به شکلی توأم با آن پیشرفت می کند که منافع مصرف کنندگان ایرانی را مقدم بر هر چیز حفظ خواهد کرد.(168)
24 / 8 / 57
* * *
تبلیغات در جهت وابسته کردن ایران
همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمی توانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسنده ها [و ]گویندگان آن وقت همۀ آنها در تعقیب این بودند. یک عده ای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیده شان این بود که باید این طور بشود. حالا هم خیلی ها عقیده شان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 133
حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مسئله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر ]کسی][ امکان نداشت و هیچ کس حتمالش را نمی داد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای درت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات ردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند ـ این سئله ای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به خصی که بگوید که نه می شود، یا ساکت بود، یا می گفت می شود.
خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد، این خواهد شد ـ و اینها الآن در صدد این هستند که آن مسئله را باز پیش بیاورند: مسئلۀ اینکه ما خودمان نمی توانیم؛ ما خودمان متخصص نیستیم؛ ما خودمان تحصیلاتمان ناقص است. این مسئله را پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن ـ خوب ـ اول چیزی نبود. کوشش کردند. تا اینکه حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از [مصنوعات ]او در امریکا فروش می رود. خوب، یک امری نشدی را شد کردند. یا هندوستان که الآن پیش رفته است، برای این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم... .(169)
26 / 11 / 59
* * *
5 ـ1ـ3ـ2 قراردادن نفت و منابع ایران در اختیار دیگران
تخفیف کلان شرکت نفت به ثابت پاسال
امروز سکوتْ همراهی با دستگاه جبار است؛ نکنید سکوت. دو هزار بهایی را با پانصد دلار ارز به هر یک، و هزار و بیست تومان تخفیف هواپیما؟! اینها در روزنامۀ دنیاست. یک شخصی به من
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 134
گفت که یک معامله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال و در این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است؛ برای نفع این جمعیتی که فرستادند به لندن بر ضد اسلام. این وضع نفت ما، این وضع ارز مملکت ما، این وضع هواپیمایی ما، این وضع وزیر ما، این وضع همۀ ما؛ سکوت کنیم باز؟ هیچ حرف نزنیم؟ حرف هم نزنیم؟ ناله هم نکنیم؟ خانه هایمان را خراب می کنند آخ نگوییم؟(170)
12 / 2 / 42
* * *
تسلیم ذخایر ملت به رایگان به اجانب
ذخایر ملت را به رایگان و یا مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنی ملت بدبخت می کنید؟ چرا راضی می شوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی نمایید؟ نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است. رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت را برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم الحال را به دستور دیگران ـ بی دخالت ملت ـ دلیل ضعف و عقب افتادگی است.
شماها می دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادی دادن ندارید «و الخائن خائف». سلب آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب افتادگی است. هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل خرجهای کمر شکن
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 135
به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواسته های دولت پوشالی اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی قید و شرط است. شما می دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این مملکت و به اسلام کرده اید و چه ضربه ای به استقلال این مملکت زده اید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!
آقای هویدا، نطقهای اسف انگیزی که مع الاسف طبع شده است، متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه می زند که اینجانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتابها نمی کنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازی می کنید یا نمی توانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟(171)
26 / 1 / 46
* * *
چوب حراج به مخازن کشور
این خوان یغما که مدتهاست مورد هجوم چپی و راستی قرار گرفته و گاهی با صراحت تقسیم گردیده، اکنون با عناوین دیگر با کمال عوام فریبی نقشه کشی شده و مورد تقسیم قرار گرفته است. از طرفی کارشناسان چپی که مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامی است، به اسم تأسیس کارخانۀ ذوب آهن (که نفع آن برای استعمار و کسب وجهۀ دستگاه جبار بیشتر از نفعی است که به ملت می رسد) و از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ امریکا به اسم عظیمترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نموده اند. سرمایه دارانی که بنا به نوشتۀ بعضی از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قیمت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 136
دارد، باید دید برای چه منظور در تهران اجتماع می کنند؟ آیا برای غمخواری و انسان دوستی است؟! کسانی که دنیا را به خاک و خون کشیده اند و دهها هزار انسان را برای شهوات به زیر خاک کرده اند در اینجا دوست صمیمی ما هستند یا نفوذ دولت ایران و عظمت شاه موجب این امر است؟! (این را هم همه می دانند) یا سودجویی سیاسی و اقتصادی با دامنۀ وسیع آن، که پایگاهش ایران و دنبال آن سایر ممالک اسلامی و دیگر ممالک شرقی است از یک طرف و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر، موجب این بدبختیهاست؟!
ملت ایران بداند که اگر خداوند متعال به این دستگاه خودباخته در مقابل اجانب، و جبار در مقابل ملتها مهلت دهد این آخرین چوب حراج نیست که به مخازن زیرزمینی و روی زمینی این کشور زده شده است؛ باید منتظر بالاتر باشند، اگر بالاتری باشد! اکنون زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلی و حتی توزیع متاع در سراسر کشور و جلب سیاحان را در اختیار آنان خواهند گذاشت و برای ملت ایران جز باربری و کارگری برای سرمایه داران و ذلت و فقر و فاقه چیزی نخواهد ماند.(172)
20 / 4 / 49
* * *
تقدیم پول نفت به سرمایه داران
مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آورند که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته است. شاهی که می خواهد تا قطرۀ آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را ـ به عناوین مختلف ـ به سرمایه داران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار کند.
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 137
استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی کند، و از دیگران می خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد؛ ولی شاه ایران این طلای سیاه را می فروشد و خزانۀ ایران و ملت را تهی می کند، و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام می دهد؛ و یا اسلحه های خانمانسوز و مخرب می خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند، و به خونریزی و سرکوبی جنبشهای ضد استعماری ادامه دهد.
او تا دیروز با اخذ وامهای کمرشکن از خارج، اقتصاد ایران را به ورشکستگی می کشانید و امروز با دادن وامها و خرید اسلحه، ملت را به افلاس کشانیده و از رشد باز می دارد. معاملات اسارتبار و بخصوص معاملۀ 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار امریکا، ضربۀ نابودکنندۀ دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چوب حراج تازه ای است که بر ثروت و ذخایر ملت محروم ایران می زند.(173)
21 / 12 / 53
* * *
فروش نفت و پایگاه برای امریکا درست کردن
در حرفهای ایشان خیلی مسائل هست. یکی اینکه بررسی بشود که آیا این کارهایی که تا حالا انجام داده، اشتباهات بوده یا تعمدات بوده! این مخالفتهایی که از قانون کرده، از اسلام کرده، این خیانتهایی که به ملت کرده، این جنایتهایی که کرده است، آیا آنطور که ادعا می کند این اشتباهی این کار را کرده است؟ مثلاً این نفتی که به امریکا داده، خیال کرده است که اینها یک طایفه ای از یک محله ای از ایران است، یک شهری از شهرهای ایران است، و نفت
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 138
را دارد به ایرانی ها می دهد؟! این اسلحه هایی که به درد ما نمی خورد و به جای نفتْ پایگاه برای امریکا درست کرده است خیال کرده است که این اسلحه ها ارز است؟! پول است؟! اشتباه کرده این؟! به خیال اینکه دارد پول می گیرد، لیره می گیرد، این چیزها را گرفته است؟!(174)
15 / 8 / 57
* * *
استفاده مجانی از نفت
اینها تشبثات است، فایده ندارد هیچ! غیر از یک کلمه. و آن این است که این رژیم برود و این امریکا و شوروی و ـ نمی دانم ـ انگلستان، و همۀ اینهایی که در این سفرۀ ایران که افتاده مجانی دارند استفاده می کنند، اینها هم دست مجانشان را بردارند. ما که نمی خواهیم بهشان نفت ندهیم تا دست و پا بزنند که یک ملتهایی را از سر ما خواهید چه کرد. نخیر، ما می خواهیم نفتمان در اختیار خودمان باشد؛ هر مقدار دلمان می خواهد بفروشیم، و می فروشیم. هر رژیمی پیش بیاید نفتش را می خواهد بفروشد اما نه اینطور. غارتگری را ما با آن مخالفیم، نه فروش نفت را به قیمت صحیح خودش. ]به][ قیمت صحیح خودش می فروشیم و ارز می گیریم. پول می خواهیم ما. می خواهیم برای مردم صرف بشود. اینجا نفت ما را زیادتر از آن اندازه ای که باید استخراج کنند استخراج می کنند. پول هم که نمی گیرند یا آهن پاره می گیرند! یا طیاره های به آن قیمتهای گزاف می گیرند. آن مقداری هم که می گیرند صرف این ملت نمی شود.(175)
15 / 8 / 57
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 139
حراج کردن نفت (طلای سیاه)
سؤال: [شما برای ایران، برخلاف خواست شاه، یک مدرنیزه کردن واقعی می خواهید. آیا می توانید مشخص کنید که فرق بین این دو مدرنیزاسیون در چیست؟]
جواب: بازسازی و نوسازی کشور قطعاً مورد تأیید و از برنامه های ماست. آنچه را که شاه به نام مدرنیزه کردن انجام داده، جز خرابی و ویرانی به بار نیاورده است. نفت، این طلای سیاه را حراج کردن و در عوض، کشور را پر از آهنپاره نمودن، مدرنیزه کردن است؟! به کمک چند صد کارخانه، صنایع مونتاژ وابسته را رواج دادن، مدرنیزه کردن است؟! دهها هزار مستشار نظامی را با هزینه های سرسام آور، بر ارتش و بر مقدرات مملکت مسلط کردن، مدرنیزه کردن است؟! و...(176)
16 / 8 / 57
* * *
دادن نفت و گاز و مراتع و... به بیگانگان
ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران داشت: یکی ذخیره های مادی زیرزمینی، یکی هم ذخیره ها]یی ][که عبارت از این جوانها بود ـ اینها هم از ذخایر ملت است دیگر ـ این هر دوی اینها را تباه دارد می کند و تباه کرد. اما مواد طبیعی را: نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد می دهد، و مراتعش را آنطور به قول خودش «ملی» کرد لکن به دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همۀ اینها را داده به غیر. اینها اسناد به من نوشته بودند منتها نوشته اش حالا پیش من نیست، نوشته اش نجف مانده است. همۀ اینها را به غیر داده اند. زراعتمان را که بکلی از بین برده است. بعد از سی سال دیگر که نفت ـ اینطور اگر بدهند ـ تمام می شود! اگر به اینطور دست و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 140
دلبازی نفت ما را به غیر بدهند، بعد از سی سال ـ چند سال دیگر تمام می شود. آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد، نه زراعت دارد. اگر این آدم باقی باشد، بعد از سی سال دیگر یک ملت گدا! الآن نصف ملتْ گداست، آن وقت تمام ملت گدا خواهد شد! پشتوانه هیچ چیز ندارد. این را اگر مهلتش بدهید آقا، تمام حیثیات مادی و معنوی شما را از بین می برد.(177)
17 / 8 / 57
* * *
گذاشتن نفت در اختیار اجانب و خرید بی رویه اسلحه
سؤال: [کشور ما ایتالیا با توجه فراوان وقایع ایران و کوشش ملت ایران علیه دیکتاتوری خاندان پهلوی را دنبال می کند. و در عین حال سخن بعضی از جراید گویای این است که حکومت اسلامی نسبت به مدرنیزه کردن ایران توسط شاه یک قدم عقب است، در این مورد نظر شما چیست؟]
جواب: به تصدیق خود شما خاندان پهلوی یعنی شاه و پدرش بیش از پنجاه سال است که با دیکتاتوری بر ایران حکومت می کنند، و با پشتیبانی قدرتهای استعماری از هیچ جنایتی به ملت ایران دریغ نکرده اند. ذخایر کشور، مخصوصاً نفت را در اختیار اجانب گذاشته اند. هرگونه فریاد آزادیخواهی و اعتراض به دیکتاتوری را با سرنیزه خاموش کرده اند. قتل عامهای مکرری در این پنجاه سال به دست این دودمان انجام شده است. آزادی به تمام معنی از مردم سلب شده است. هیچ گاه مردم حق انتخاب نداشته اند. گویندگان و نویسندگان کشته شده اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده اند و در یک کلمه، تمامی مبانی بنیادی و دموکراسی را نابود کرده اند، که تمامی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 141
این واقعیتهای تلخ را در یک سال اخیر، هم شاه و هم اطرافیانش اعتراف کرده اند. و حالا من می پرسم که با ملتی تا این حد ستمدیده و سلطانی تا این حد دیکتاتور، مدرنیزه کردن کشور چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ آیا طلای سیاه ما را تاراج کنند و در ازای آن میلیاردها دلار اسلحه را در کشور انبار کنند. این معنی نوسازی کشور است؟ تأسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ با سرمایه های خارجی و سرمایه های وابستگان داخلی آنها از جمله خود شاه که مملکت را به طرف یک مستعمرۀ تمام عیار پیش می برد و کارگر ایرانی را با دستمزدهای ناچیز در خدمت آنها درمی آورد به معنی مدرنیزه کردن کشور است؟ کشاورزی را نابود کرده اند و در عوض گندم و برنج و سایر مواد غذایی به مقدار بیش از نود درصد مصرف داخلی را از خارج وارد می کنند. این به معنی مدرنیزه کردن کشور است؟ از تحصیلکرده های ما، از دانشجو و دکتر و مهندس و سایر متخصصین و روشنفکران، زندانها را پر کرده اند و از خارج دکتر و مهندس وارد می کنند. اینها در منطق شاه و جرایدی که از او پول گرفته اند، به معنی نوسازی کشور است و حرف ما که خواستار حکومت اسلامی هستیم که در سایۀ آن به همۀ این جنایتها و خیانتها پایان داده می شود به معنی یک قدم عقب بودن است؟ نه. این پایان دادن به ارتجاع شاهنشاهی 2500 سالۀ پوسیده است.(178)
23 / 9 / 57
* * *
تفحص زمینهای ما و اطلاع از دارایی های ما
این خارجیها همه چیز ما را مطالعه کردند. اینها یک جانورهای عجیبی هستند. همه چیز ما را مطالعه کردند. یعنی آمدند کارشناسهاشان تمام بیابانهای ما را آن وقت که اتومبیل نبود با شتر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 142
می رفتند، با شتر و ساربان می رفتند، تمام این بیابانهایی که در جاهایی که مثلاً کاروانها می رفتند، اینها می رفتند از بیابانها، از جاهای دیگر نقشه برمی داشتند و آن چیزهایی که زیرزمین بود، اینها با چیزهایی که داشتند می فهمیدند اینجا چیست. در همدان من بودم. یکی از دوستان من یک صفحۀ بزرگی را آورد. من دیدم که گفت، نقشۀ همدان است. نقشۀ همدان و حومۀ همدان، بزرگ بود. در نقشه دیدم که یک نقطه های زیادی در آن هست. گفت: این نقشه مال خارجیها است، این نقطه ها جاهایی است که یک چیزی تو آن هست. این نقطه هایی که گذاشتند جاهایی است که اینها کشف کردند یک چیزی زیر این در این محل. یک چیزی پیدا می شود. اینها علاوه بر اینکه زمینهای ما را تفحص کردند و همه چیزش را تحت نظر قرار دادند و می دانند ما چه داریم، علاوه بر این قشرهای ملت را مطالعه کردند.(179)
14 / 10 / 58
* * *
6ـ1ـ3ـ2 وابسته کردن کشور به اجانب از طریق اخذ وام
فروختن استقلال کشور در قبال دریافت وام
ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود ـ لابد این جور است ـ بعد از سه ـ چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 143
کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلار در عرض پنج سال به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند! می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در عرض ده سال سیصد میلیون ـ آنطور که حساب کردند ـ سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد؛ یعنی صد میلیون دلار، یعنی هشتصد میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایرانْ استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟(180)
4 / 8 / 43
* * *
پیامدهای منفی قرضۀ دلار
در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود! معلوم می شود برای ما خوابها دیده اند! از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی دانم، از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضۀ دلار چه به سر این ملت می آورد؟ این ملت فقیر ]پس از ][ده سال هشتصد میلیون تومان نفع پول به امریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!(181)
4 / 8 / 43
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 144
فکری باید به حال این مملکت کرد
آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری هم هست! دلارها را شما می خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم!(182)
4 / 8 / 43
* * *
7ـ1ـ3ـ2 اقتصاد ایران در پایان حکومت پهلوی
فرو ریختن پایه های اقتصادی مملکت
روحانیت می بیند که پایه های اقتصادی این مملکت در شرف فروریختن است؛ و بازار این کشور در حکم سقوط است. چنانکه از پرونده های مربوط به سفته های بی محل، که هر روز بر قطرش افزوده می شود، این مطلب واضح می شود. و همین طور امر زراعت این کشور در معرض سقوط است. به دلیل اینکه در این مملکت، که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را بدهد، هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالی یا به عنوان دیگری تصویبنامۀ وارد کردن گندم صادر می کنند. بلکه چنانچه گفته می شود، اخیراً به صورت آرد می آورند که آسیاهای ایران نیز از کار بیفتد.(183)
اسفند 1341
* * *
به خطر افتادن اقتصاد
اکنون یک چشم مسلمین بر دنیای خود، و چشم دیگرشان بر دین خود گریان است. و حکومت چند ماهۀ شما با کارهایی که می کنید اقتصاد، زراعت، صنعت، فرهنگ، و دیانت مملکت را به خطر انداخته، و مملکت از هر جهت در شُرف سقوط است. خداوند
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 145
تعالی اسلام و مسلمین را در پناه خود و قرآن حفظ فرماید.(184)
13 / 1 / 42
* * *
اجانب مخالف آبادی مملکت
باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمی خواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی خواهند مملکت آباد شود. اینها حتّی آب هم برای این ملّت تهیه نکرده اند! آبی که ما در قم از آن استفاده می کنیم، در اروپا حتّی به حیواناتشان هم نمی دهند! اگر راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند. این جوان بعد از بیست سال تحصیل، کار می خواهد. فردا، که فارغ التّحصیل می شود، سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین خود را حفظ کند. شما خیال می کنید آن دزدی که شبها از دیوار، با آن همه مخاطرات، بالا می رود و یا زنی که عفت خود را می فروشد، تقصیر دارد؟ وضع معیشتْ بد است که این همه جنایات و مفاسد، که شب و روز در روزنامه ها می خوانید، به وجود می آورد.(185)
21 / 1 / 43
* * *
وضعیت بد اقتصادی ایران
آیا وضع اقتصادی انگلستان بد است؛ ایران خوب است؟! وضع اقتصادی هندوستان بعد از آن همه پیشرفت بد است، ایران خوب است؟! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد است، ایران خوب است؟!(186)
21 / 1 / 43
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 146
نبود نیازمندیهای اولیه زندگی
در ایّام گرفتاری، در روزنامۀ اطلاعات، دربارۀ وضع مادّی و بهداشتی مردم جنوب مطلبی خواندم؛ تعجّب کردم! چگونه این مطلب را گذاشته بنویسند. یکی از خبرنگاران، پس از بازدید از وضع مردم جنوب، چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات اصلاً از دکتر و دارو خبری نیست؛ آب وجود ندارد. و یک ده، اکثر مردمش کور بودند. خلاصه از کلّیۀ وسایل و نیازمندی های اوّلیۀ زندگی محروم بودند. آن وقت در کنفرانس «اکافه»، که نمایندگان دول دنیا جمع شده بودند که فکری برای وضع اقتصاد دول بکنند ـ اگر بخواهند عمل بکنند ـ در صورتی که اعضای شرکت کننده، چه از کشورهای کوچک و چه بزرگ، همه دم از اشکالات اقتصادی خود می زنند، هیئت نمایندگی ایران اظهار می کند که وضع اقتصادی ایران کمال مطلوب است و هیچ عیب ونقصی ندارد!(187)
21 / 1 / 43
* * *
فشار سختی زندگی
این بیچاره های گدا، این «مملکت مترقی»، که امسال زمستانش دل ما را خون کرد؛ آن اصفهانش، آن همدانش، آن تهرانش، آن قمش، آن جاهای دیگرش. این سرمای کشنده، هیچ فکری کردید برای این بیچاره ها؟ به من اطلاع داده اند که در همدان بیش از دو هزار نفر مرده اند امسال؛ در سرمای چهل و سه درجه و دو درجه؛ شما هیچ فکری برای اینها کرده اید؟ ای «مملکت مترقی»! ای آقایانی که مملکتتان «ترقی» کرده! ما می خواهیم واقعاً مترقی باشد. یک فکری برای این بیچاره ها بکنید، هم گرسنگی بخورند هم توسری؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید؟ خوب ما می گوییم نکنید اینطور. این ارتجاع است که ما می گوییم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 147
که اینقدر فشار به مردم نیاورید؟ اینقدر کتک نزنید؟ اینقدر فحش ندهید؟ اینها ارتجاع است؟(188)
26 / 1 / 43
* * *
محتاج بودن به خارج در هر موردی
برنامه هایتان یک برنامه های استعماری است؛ همه اش بازی؛ همه اش فوتبال؛ همه اش چه. سایر ممالک هم اینطوری است؟ پس این اتمها را کی درست کرده است؟ پس این طیاره ها را کی درست کرده؟ «مملکت مترقی»! لوله، همین قم، همین قم؛ این لوله ای که برای آب در قم درست کرده اند؛ چون ایران درست کرده، قابل استعمال نیست. «مملکت مترقی»! تو از لولهنگ سازی هم باز بالا نرفتی. رزم آرا گفت: ما غیر لولهنگ سازی چیزی بلد نیستیم. کشتندش. این «مملکت مترقی»! این مملکت مترقی که الآن نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس می آورد، ای وای! به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند. شهرداریها از قم امسال رفته اند؛ از قم اشخاصی رفته اند؛ یعنی فرستاده اند آنها را که بروند ـ مثل اینکه در روزنامۀ استوار هم بود این ـ که بروند در آنجا چیز یاد بگیرند.(189)
26 / 1 / 43
* * *
گرسنگی مردم بیچاره و توجه نکردن حکومت پهلوی
آقا، این ذخایر ما این جوانها هستند. این جوانهای ما را دارند اغفال می کنند؛ دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است. شما کجای اسلام را دیدید که می گویید بدبختی از اسلام است؟ شما مسلمین را اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 148
بیچاره، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم سر گرسنه، دیگر به خواب نمی رود. الحمدلله ِ امیدوارم این جور باشد لکن این کلام واقعیت را تغییر می دهد؟ این کلام، حرفهایی که در چند وقت پیش از این در اطلاعات نوشته بود ـ و اطلاعات هم که سند رسمی شماست ـ راجع به بنادر جنوب نوشته بود، این واقعیت را تغییر می دهد؟ اینکه تغییر نمی دهد اینها را. این دانشجوهای بیچارۀ ما اینجا که دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت، مساجدشان خراب، نمی دانم معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد امریکا می شوند، یک کلیسا می روند می بینند که تمامْ منظم، مرتب، همه چیزِ آن درست؛ خیال می کنند که احکام انجیل و توراتْ، اینها را به این حد رسانده و احکام اسلام اینها را عقب نشانده.(190)
18 / 6 / 43
* * *
رنج کشیدن از وضع موجود
این دولت چه می گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرَّم این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که ـ به ادعا ـ هی می گویند ما! ما! هی ما از «انقلاب سفید» آمدیم! آقا کو این «انقلاب سفید»؟! پدر مردم را درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا می داند که من رنج می برم؛ من مطلعم از این دهات؛ من مطلعم از این شهرستانهای دورافتاده؛ از این قم بدبخت [گریۀ حضار]. من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم؛ از وضع زراعت مردم.(191)
4 / 8 / 43
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 149
افزایش فقر و بیچارگی ملت
بسم الله الرحمن الرحیم
«لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید بسر می برم، مراقب مصیبتهایی که به ملت مظلوم بی پناه ایران وارد می شود، بوده ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می گذرد کم و بیش مطلع شده و رنج برده ام.
موجب کمال تأسف است که نغمۀ ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه های غیر آزاد و بعضی نوشته های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سرتاپا گزاف، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب افتادگی به اسم ملت مترقی نگه داشتن است. حکومت پلیسی غیر قانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیۀ اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر ـ خدای نخواسته ـ فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافۀ
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 150
دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته اید. اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می کنند، احساس وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهای شماها گول نخورند.(192)
26 / 1 / 46
* * *
محرومیت ملت ایران از آب و برق
اسم پرهیاهو و جار و جنجال «انقلاب سفید»، که در طلیعۀ آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، باید ملت ایران عقب مانده، و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور، و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتمسرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد، و عمّال بی حیثیت آن بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایکوبی کنند. باید با راه انداختن سر و صدای کشور مترقی و در بوق و کرنا کردن آن، این کشور بی صاحب به عقب رانده شود، و از ضروریات و اولیات یک کشور در حال رشد محروم باشد. باید ملت ایران به اسم ترقی و پیشرفت، از آب و برق و طبیب و دارو و حتی ـ به اعتراف روزنامه های وابسته به دستگاه ـ بسیاری، از نان و هزینۀ اولیۀ زندگی محروم باشند و اگر نَفسی بکشند با سرنیزه صدای آنها را در گلو خفه کنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد و برای ملت ایران جز ذلت و خواری و حبس و زجر نباشد.(193)
20 / 6 / 51
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 151
ساقط شدن اقتصاد کشور
ملت آن دودمانی را نمی خواهد که تمام مقدسات و مقدرات آنها را به دست اجانب سپرده، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده، اقتصاد کشور را به فنا سپرده، کشاورزی را ساقط کرده، اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و کارشناسان امریکا داده و آنها را مصون و مختار کرده است، و دیگر جنایات و خیاناتی که در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. اکنون با همۀ کثافتکاریها چون به حسب اقتضای وقت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تنگنا قرار گرفته در صدد است که با آزادیهای محدود بی معنی، خود را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای اجازۀ بقای حکومت خود کند، و بار دیگر حملۀ سبُعانه را با وضعی فجیعتر و دردناکتر شروع کند و بر حرث و نسل رحم کند.(194)
21 / 8 / 56
* * *
وابستگی صنعتی رژیم
سؤال: ]زمینهایی که گرفته اند، به مالکان قدیمی اش برگردانیده خواهد شد؟][
جواب: مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی را روی هم انباشته بودند، بی آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامی عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.
در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملاً با این امر موافقیم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 152
ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتی که فعلاً در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به صورت یک جامعۀ مصرفی درآورده است.(195)
4 / 2 / 57
* * *
زندگی در تهران با چادر نشینی و کوخ نشینی
الآن عدۀ کثیری زیاد ـ شاید قریب چهل مورد، چهل محل، شاید این مقدارها که صورتش را به من داده اند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر فلان عده، همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با چادرنشینی، اینطوری است. در تهرانِ مرکز اینطور هست که با چادرنشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند! نوشته بود که [اگر]بخواهد یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد، باید نمی دانم چند پله، صد پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن می کنند باید بیاورند به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در زمستانِ سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچه هایش.(196)
19 / 7 / 57
* * *
وجود بیش از سی محله در تهران بدون آب و برق و آسفالت
الآن در اطراف تهران، آنطوری که تفصیلش را برای من نوشته بودند و من حالا نمی توانم یادم بیاید که تفصیل چیست، اجمالش
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 153
این بود که قریب بیست ـ سی جا، محلهای مختلف، در همین خود تهران، در پایتخت، پایتختِ جایی که به «تمدن بزرگ» دارد می رسد یا دروازۀ آن باز شده است ! در خود این تهران، ده بیست سی جا یا بیشتر، الآن نمی توانم من یادم بیاید محلهایی است که عائله های ـ محله محله است ـ این محله توی یک گودالِ خیلی ]عمیق][، این بیچاره ها جمع شدند یک چادری زدند؛ عرض می کنم که با یک چوبی، چیزی، برای خودشان یک محفظه ای درست کردند و توی اینجا خودشان و بچه های کوچکشان، بزرگشان، توی یک چادری زندگی می کنند. یک محله؛ یعنی فرض کنید دویست تا، سیصد تا، پانصد تا چادر است یا دویست ـ سیصد تا امثال این چیزها؛ و اینها در آنجا زندگی می کنند. برق ندارند که هیچ، آب ندارند که هیچ، اسفالت ندارند [که] هیچ، اینها اگر بخواهند آب برای خوردن بچه هایشان بیاورند، اینهایی که برای ما نقل کردند نوشتند، گفتند باید آن زن بیچاره یک کوزه بردارد، از پنجاه ـ شصت تا پله برود بالا از این گودال، تا آن بالا برسد به یک شیری که آنجا آب دارد؛ آنجا آب کند، باز پنجاه ـ شصت پله یا زیادتر، از آنجا بیاید پایین. شما تصور زمستان تهران را بکنید. زمستان تهران که برف می آید، باران می آید، این زن بیچاره، باید از اینجا، یک کوزۀ آب می خواهد برای اینکه بچه ها بخورند، باید با این مصیبت تهیه کند که برود آن بالا، آنجا کوزه اش را آب کند و پنجاه تا پله بیاید پایین. حالا چقدر زمین می خورد، چقدر اذیت می شود، اینها را خدا می داند. آن وقت یک محله نیست، چهل ـ پنجاه تا، سی ـ چهل تا اینطوری در اطراف، فلان جا، فلان جا، فلان جا، نوشتند. یکی یکی را برای من نوشتند.(197)
29 / 7 / 57
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 154
از بین رفتن اقتصاد و صنعت و کشاورزی در زمان شاه
سؤال: ]فکر می کنید تلاشهای شاه، در برگرداندن ایران به یک جامعۀ صنعتی مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد؟ ایران چگونه باید منابع ارضی خود را بسیج کند؟ آیا فکر می کنید که ایران باید از فروش گاز به شوروی، و نفت به غرب خودداری کند؟][
جواب: آنچه در سلطنت پهلوی و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزی چیزی نبوده است. تلاش آنها را نوسازی و تبدیل ایران به یک جامعۀ صنعتی نامیده اند. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی واقعی مبنی بر نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر مردم است. از منابع ارضی با توجه به نیازهای جامعۀ ما، به طور کامل و در رابطه با سایر ملتهای جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمینۀ اقتصادی مورد نظر ماست، جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطۀ اقتصادی با کشورهای جهان. درست در چهارچوب یک معاملۀ عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد. مهمتر آنکه منافع حاصله از فروش منابع ارضی باید به مصرف پیشرفتهای اقتصادی ما برسد. و در این جهت ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطۀ کامل خواهیم بود. ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد، به عهدۀ خود ما خواهد بود.(198)
11 / 9 / 57
* * *
هدر دادن ثروت کشور با صنایع مونتاژ
اما اینکه چرا امروز تمامی علمای مذهبی علیه رژیم شاه و دولتهای او قیام کرده اند بسیار واضح است. امام علی (ع) می گوید: «خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که بر سیریِ ستمگر و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 155
گرسنگی مظلوم سکوت نکنند.» و این شاه ستمگر و دارو دستۀ اوست که با همۀ فقر طاقت فرسای مردم ما، میلیاردها دلار ثروت کشور را به خود اختصاص داده است. و نیز: «اگر بدعتها در دین ظاهر شود، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریبها و نیرنگها و دروغهای بدعت گذاران در دین و در مردم اثر کند و منحرف سازد.» و این شاه است که با انواع دروغها و حیله ها، هم دین خدا را تحریف کرده و خواسته های شیطانی خود و اربابانش را به عنوان قوانین منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ایران تحمیل می کند، و هم حقایق و واقعیات را وارونه جلوه می دهد. بر علمای دینی و مذهبی است که چهرۀ واقعی او را به ملت معرفی کنند. مثلاً ببینید شما، شاه کشاورزی ما را نابود کرد و کشور را در مواد غذایی وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضی خود افتخار می کند؛ آیا این یک تحریف نیست؟ و یا مثلاً نفت ایران را تا آنجا که می تواند استخراج می کند و با پول آن برای اجانب پایگاه نظامی تأسیس می کند. و یا به بهانۀ صنعتی کردن کشور ـ صنایع مونتاژ ـ آن هم اکثراً با سرمایه های خارجی و بدون هماهنگی با شرایط اقتصادی کشور، ایران را بازار مصرف اجناس تجملی خارج ساخته و از این طریق ثروت کشور را به هدر می دهد و بعد ادعای مدرنیزه کردن کشور را دارد. و صدها تحریف و خیانت دیگر که بر هر مسلمانی و در درجۀ اول بر علمای دینی و مذهبی واجب است که قیام کنند و خود و ملت را از این ستمگریها نجات دهند.(199)
18 / 10 / 57
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 156
ترمیم مسائل از هم پاشیده (بیکاری، مسکن و...)
سؤال:[ مردم زیادی در دنیا فکر می کردند که شاه رمز ثبات است. حالا در آیندۀ ایران بعد از رفتن شاه، مشکلترین مسئلۀ شما چه خواهد بود؟]
جواب: مشکلترین مسائل ما ترمیم خرابیهای شاه است و این ناثباتیهایی که او از هر جهت برای ما به ارث می گذارد. مسئله بیکاری، مسئلۀ مسکن، مسئلۀ کشاورزی، مسئلۀ صنایع مونتاژ، مسائل کارخانه ها. باید ابتدا این مسائل به هم پاشیده را در طول این پنچاه سال ترمیم کنیم تا چرخ ایران به حرکت درآید؛ بعداً اصولاً باید یک اساس نو دیگری را پایه ریزی کرد.(200)
22 / 10 / 57
* * *
به هم ریختگی اقتصاد
گرچه این مرد، که محمدرضا پهلوی اسمش است، این رفت و همۀ اوضاع مملکت را خراب کرد؛ یک مملکت خرابی برای ما گذاشت. هرجایش را دست بگذارید خرابی است: اقتصاد از هم ریخته است؛ زراعت ما را بکلی از بین بردند؛ به اسم «اصلاحات ارضی» فاسد کردند کشاورزی ما را، و بازار درست کردند برای اربابهای خودشان. به اسم «تمدن» و «ترقی» ما را به عقب بردند؛ فرهنگ ما را عقب راندند. تمام اوضاع ایران را خراب کردند، جز قبرستانها را که آباد شد! یعنی قبرستانهای ما که عددش چند بود، عدد زیادتر پیدا کرد، آباد شد؛ اما اوضاع مملکتمان همه خراب شد. اینها اگر به نصیحت روحانیون گوش بدهند و آنچه که صلاح ملت است ما به آنها می گوییم آنها هم انقیاد کنند، دیگر این اوضاع پیش نمی آید. نه دیگر قبرستانهای ما دوباره آبادتر می شود و نه مملکت خرابتر؛ نه خون عزیزهای ما می ریزد نه مادرهای
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 157
جوان مرده به عزا می نشینند.(201)
16 / 11 / 57
* * *
مأموریت در خراب کردن اقتصاد
مأموریت داشت که این وطن را به شکست برساند، به عقب برگرداند. مأموریت داشت که اقتصاد ما را فلج کند. مأموریت داشت که دانشگاههای ما را نگذارد عمل بکنند. مأموریت داشت که زراعت ما را و کشاورزی ما را بکلی ساقط کند. مأموریتها را هم خوب انجام داد! مأموریت داشت که همۀ خزاین ما و مخازن ما را به رایگان بلکه بدتر از رایگان ـ آنکه به امریکا داد نه اینکه رایگان بود بلکه عوضش پایگاه برای آنها درست کرد! نفت داد و پایگاه برای خود امریکایی ها در ایران عوض نفت درست کرد ـ یعنی هم عوض به جیب آنها رفت، هم مُعوَّض به جیب آنها رفت.(202)
16 / 12 / 57
* * *
عقب ماندگی اقتصاد به مقدار زیاد
الآن همۀ دستگاهها باز آن باقیماندۀ طاغوت در آن هست. اینها سالهای طولانی عادت دادند ادارات را ـ عرض کنم که ـ همۀ اقشار را، به یک وضع طاغوتی؛ و تا آمده این متبدل بشود به یک وضع اسلامی ـ انسانی، یک قدری طولانی است. و از آن طرف، خرابیهایی که در ایران کردند آنها، و ایران را تقریباً به شکل یک خرابه درآوردند. از حیث اقتصاد همچو عقبند که مدتها باید طول بکشد تا بتوانند اینها یک اقتصاد صحیحی داشته باشند.(203)
19 / 1 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 158
محرومیت ملت از همه مواهب
از آثار این نهضت و برکاتش این است که ما با گروههای مختلفی از مسلمانان ایران مواجه می شویم و با هم درد دل می کنیم. ما مع الأسف با هر گروهی که مواجه می شویم ـ با کردستانیها، با بلوچها، با بختیاریها، با قشقاییها و سایر عشایری که در اطراف ایران هستند و گروههایی از آنها گاهی پیش ما می آیند ـ با هر گروهی که مواجه می شویم می بینیم که همین درد دلهایی که شما دارید آنها یا بیشتر دارند یا همین طور هست. بختیاریها می آیند می گویند که هیچ جا بدتر از بختیاری نیست، ما از همۀ مواهب تمدن محروم هستیم. بلوچها می آیند همین مطلب را می گویند که ما محرومیم و هیچ یک از اقشار ملت مثل ما محروم نیست. شما آقایان هم همین مطلب را می گویید. من باید بگویم که مطلب همین طور است که گفته می شود؛ همۀ ملت محرومند از همۀ مواهب. شما الآن تهران، که مرکز است و همۀ همتهای دولتهای سابق هم نسبت به مرکز بوده است ـ و مع الأسف توجه به جاهای دیگر کم بوده است و یا نبوده است ـ همین تهران را شما تشریف ببرید، قریب سی محله یا بیشتر ]را ببینید][ که اینها یا چادرنشین هستند یا زاغه نشین هستند و یا حصیرنشین هستند؛ محلۀ حصیرنشینها، زاغه نشینها! از همۀ مواهب تمدن محرومند؛ آب ندارند، باید بیایند از پله های زیادی بالا، از آن گودالهایی که منزل دارند، خودشان و بچه هایشان باید بیایند بالا، یک کوزه آب از سر خیابان که شیر آب هست ببرند. از اسفالت هیچ خبری نیست، از مریضخانه هیچ خبری نیست، از مدرسه هیچ خبری نیست، برق ندارند، هیچ ندارند. این تهران، که مرکز است و باید از همه جا به قول آنها آبادتر باشد!
وقتی که ملاحظه می کنید در اطراف خوزستان، در اطراف فارس، جاهایی را به ما بعضیها گفته اند که اینها اصلاً آب ندارند و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 159
هیچ ندارند، آب هم حتی ندارند! و در زمستانها و بهار، وقتی که باران می آید، یک گودالهایی هست آنجا که آبها آنجا جمع می شود و زنها از یک فرسخ باید بروند و آب از آنجا بیاورند برای بچه هایشان. من وقتی که نجف بودم بعضی از اهل خیر کویت، که با من آشنا بودند، به من توسل کردند که شما یک کمکی بکنید، و ما هم کمک می کنیم یک آب انبار درست بشود که این آب باران را این آب انبار حفظ بکند، و این بیچاره ها وقتی می خواهند آب ببرند آب داشته باشند. شما خیال نکنید که همان شماها محروم بودید؛ این خانه خرابها همۀ ایران را خراب کردند. همه محروم بودیم. حتی قشرهایی که شما در صورت می بینید که اینها مثلاً مرفهند، در [آن] زمان اینها زحمتهایی داشتند که بیشتر از زحمت بی آبی بود.(204)
7 / 2 / 58
* * *
گرفتاری های ما ثمره رژیم سابق است نه انقلاب
من وقتی که پاریس بودم، هِی می گفتند که اگر این برود چه می شود. گفتم که هیچ نمی شود؛ یک دزد می رود! حالا هم همین شده؛ ما حالا هیچ غصه ای نداریم. دزد را بیرون کردیم؛ دست دزد قطع شد؛ دست خیانتکارهای خارجی قطع شد.
حالا ما گرفتاری که داریم گرفتاری خانوادگی است. اینکه دعوا ندارد؛ چیزی نیست. ... حالا گرفتاری خانوادگی است. گرفتاری «سازمان امنیت» دیگر ما نداریم؛ گرفتاری فلان خارجی را ما نداریم، حالا دیگر خوفی نداریم. الآن نشسته ایم با هم و داریم صحبت می کنیم. گرفتاری ما حالا گرفتاری این است که آن برادر ما کمتر چیز دارد و فلانی زیادتر دارد؛ خانه ندارد و ... اینکه چیزی نیست. خوب، اینها که از اول بود، گرفتاریها هم از اول بود، منتها
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 160
حالا هم شیاطین دوره افتاده اند که خوب چه شد؟ کو؟ کو خانه؟ کو زندگی؟ ]دائماً ][تبلیغات. من به بعضی شان می گفتم که این ناداری مال حالا نیست. اینکه از اول بوده. انقلاب آیا اینها را به وجود آورده؟ رفتن شاه «نداری» را بار آورده است؟ اگر این ناداری جرمش گردن ماست، اگر اینطور است که چون شاه رفته برق و اسفالت و مریضخانه و اینها را ندارید، اگر اینطور بود، آن وقت ما مجرم بودیم و باید جبران بکنیم. اما اگر این بوده و ما حالا وارد شده ایم در یک مرحله ای که نه برق بود، نه آب بود، و نه اسفالت هست، و حتی در خود این تهران و در محلات تهران چیزی نیست، به ما چه می گویید؟ آن کاری که می باید می کردیم این است که شما را آزاد کردیم. آزادید حالا تا خودتان کار کنید. شما آن وقت در قید بودید، در حبس بودید، و هر روز یک مأموری بالای سرتان می آمد و تحکم بر شما می کرد و یک کلمه اگر می گفتید به حبس می رفتید، این الآن از سر شما برداشته است و شما راحت شدید. حالا شما چه ایرادی دارید؟ مگر ما شما را بی اسفالت کردیم که حالا آمدید سراغ ما. مگر ما شما را بی برق کردیم؟ این گرفتاریهایی بوده است که در همه جای ایران از اول بوده است؛ و ما وارد شده ایم در این گرفتاری؛ دولت وارد شده در این گرفتاری. خوب، این باید رفع بشود.(205)
30 / 2 / 58
* * *
از بین بردن زراعت، افزایش زاغه نشینی و تخریب صنعت
الآن مملکت مال خود شماست؛ منافع مملکت هم مال خود شما باید باشد. و ان شاءالله اگر اسلام تحقق پیدا بکند، احکام اسلام تحقق پیدا بکند، خواهید دید که عدالت اسلامی چیست. غیر آن ادعاهایی است که در زمان سابق و در رژیم سابق و از حلقوم
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 161
محمدرضا پهلوی بیرون می آمد. همه ادعا بود، و برای هیچ کس هیچ کاری نکرد. بلکه زاغه نشین ها را زیاد کرد، و به اسم اینکه صنعت می خواهیم باشد، مملکت صنعتی باشد، زراعت را به هم زدند و صنعتی هم در کار نبود. الآن هم که بعض از کارخانه های صنعتی را به اصطلاح خودشان آوردند، باز به نفع خارجیها هست، باز برای ما نفعی ندارد بلکه ضرر دارد؛ مثل ذوب آهن که الآن برای ایران ضررهای زیاد دارد و نمی توانند ترکش بکنند؛ ادامه اش هم بدهند، ضررهای زیاد دارد. کارها همه از روی خیانت بود و جنایت. و مملکت ما را به تباهی کشیدند.(206)
4 / 4 / 58
* * *
بر هم زدن اقتصاد توسط شاه
شما به گروههایی که برمی خورید، توضیح بدهید که این [شاه] با اسم پیشرفت، با اسم «تمدن بزرگ» و دروازۀ تمدن بزرگ، همه چیز ایران را به باد داد و نگذاشت حتی دانشگاه آنطوری که باید رشد بکند ... و اقتصاد ما را بکلی به هم زد، و همه چیز ایران را وابسته به اجانب کرد. اینکه مردم قیام کردند، برای اینکه همه چیزشان به باد رفت، و خسته شدند مردم. از این جهت، قیام کردند و این نهضت را بپا داشتند و این دستها را بریدند و قطع کردند از کشورشان. و حالا هم نه این است که به مقصد رسیدند، مقصد این است که یک حکومت عدل ]ایجاد شود][، یک حکومت که وابسته به هیچ جناحی نباشد، یک کشوری که هیچ یک از جناحها نتوانند در آن دخالت بکنند، یک کشور اسلامی که مبنی بر احکام اسلام باشد، که احکام اسلام همه اش عدالت است، یک همچو آرزویی هست و اگر چنانچه بگذارند این
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 162
دستهای پلید وابسته به خارجیها، این کار انجام می گیرد.(207)
8 / 4 / 58
* * *
عقب ماندگی فرهنگ و سالم نبودن اقتصاد
اقلاً پنجاه و چند سال، و 2500 سال هم جلوتر، کوشش کرده اند تا اینکه خراب کنند. هیچ برای آبادی کوششی نکرده اند. منتها یک کسی خراب می کرد و نمی گفت که من دارم آباد می کنم؛ این محمد رضا خراب می کرد و فریاد می کرد که ما می خواهیم به «تمدن بزرگ» برسیم! ما را عقب راندند. فرهنگ ما عقب است الآن. اقتصاد ما سالم نیست. درست ان شاءالله می شود. و همه چیز ما خراب است. همه جا خراب. هی وعده دادند! الآن از هر طرفی که از ایران می آیند اینجا پیش ما، تقریباً هر چند روز یک دفعه یک گروهی از اطراف می آیند، همه شکایت از اینکه ما هیچی نداریم. نه بهداری داریم، نه اسفالت داریم، نه چی داریم. من گاهی به آنها می گویم که آقا، شما خیال نکنید که شما هیچی ندارید؛ تهران هم ندارد. در تهران این زاغه نشینها را بروید ببینید که اینها هم هیچ ندارند، یک تکه ای از تهران است که چیز دارد. این بیچاره ها و مستضعفینی که اطراف تهران الآن خیمه دارند، و نمی دانم، کپر دارند، و امثال ذلک، آنها هم هیچی ندارند. اینها کوشش کرده اند به اینکه نگذارند یک مملکتی آباد بشود. با اسم اینکه می خواهند «تمدن بزرگ» درست کنیم بکلی خراب کردند. ان شاءالله باید بعد از اینکه اساس مطلب درست بشود، به اینها رسیدگی بشود.(208)
21 / 4 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 163
خراب کردن به اسم آباد کردن
اینکه در این پیروزی همۀ ایران با هم مجتمع شدند و همه با هم همصدا شدند و گفتند «ما این رژیم را نمی خواهیم» و «اسلام را می خواهیم» برای این بود که اینها از رژیم هرچه دیده بودند بد دیده بودند؛ هرچه دیده بودند ظلم دیده بودند؛ با اسم آباد کردن خراب کردند؛ با اسم اینکه می خواهیم اینها را ـ شهری کنیم و به تمدن ـ به اصطلاح خودشان ـ برسانیم خرابی کردند، و مملکت را تقریباً به هلاکت کشاندند.(209)
13 / 4 / 58
* * *
ورشکسته کردن اقتصاد ما
پشت هر انقلابی، آشفتگیهای بسیار زیاد هست. و ـ بحمدالله ـ آشفتگیهایی که در این انقلاب ماست خیلی کم است، اما خودش فی نفسه زیاد است، اما وقتی که مقایسه بشود با آشفتگیهایی که در انقلابات دنیا واقع شده است، این کم است نسبت به آنها، و بعد از این انقلاب و هر انقلابی که این آشفتگیها هست و خصوصاً انقلاب ما که خرابکاری اینها کردند و رفتند؛ قرضهای زیادی گذاشتند، نیروی انسانی ما را عقب زده بودند، اقتصاد ما را ورشکسته کرده بودند.(210)
19 / 4 / 58
* * *
ورشکستگی اقتصاد ما در حال حاضر
سؤال:[ نه، من همچو نمونه ای الآن ندارم به شما تذکر بدهم. ولی در عوض، شما الآن انقلاب کردید، ولی هنوز ثروتمند و فقیر در بین کشور شما هست. و چند حزبی که به صورت عینی دمکراسی است که اگر یک دسته ای رأی نیاورد بتواند یک دستۀ دیگر جای
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 164
او باشد، مثل انگلیس که گاهی حزب کارگر و گاهی حزب محافظه کار. همچو وضعی آیا شما در کشورتان اجازه خواهید داد و این عدالت اقتصادی را اجازه خواهید داد؟]
جواب: ما الآن بچۀ ششماهه داریم، و در این پنجاه و چند سال. ثانیاً با آن وضع و با آن گرفتاریهایی که ایران داشته است شما چه توقع از یک بچۀ ششماهه ای که پنجاه و چند سال در زمان ما و 2500 سال در تاریخ عقب زده شده است! الآن اولِ راه این است و تمام خرابیهایی که الآن با آن مواجه هستیم، خرابیهایی است که رژیم سابق برای ما گذاشته است. در زمان ما هیچ خرابی حاصل نشده. زمان ما همۀ کوشش برای درست کردن وضع ملت است. درست کردن وضع کشاورزی و سایر کارخانه ها و امثال ذلک. و شما توقع دارید که ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدی که همه مان، ملتمان در رفاه باشد، همۀ کارها هم درست شده باشد؟ همۀ آشفتگیهایی که تحمیل به ما شده است، همۀ اینها با یک اوقات کمی درست بشود؟ ما فرصت می خواهیم و فرصتمان را از این کسانی که شما می گویید کمونیستند و دمکراتند و امثال اینها، از اینها فرصت می خواهیم که اینها به ما فرصت بدهند تا ما رسیدگی کنیم به حال ملت و رسیدگی کنیم. و مملکت را اینطوری که اینها می گویند اداره کنیم. اقتصادمان الآن ورشکسته است، پی ریزی بکنیم، ما الآن مهلت نداریم، ما الآن در آشفتگی هستیم. و همۀ آشفتگیها هم زیر سر همینهایی است که شما می گویید دمکرات هستند. و شماها می گویید کمونیست هستند و اینها. ما همۀ گرفتاری مان اینها هستند.(211)
21 / 6 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 165
عدم رشد انسانی و اقتصادی مملکت
اینها که گفتید که نقص دارد، فرهنگمان نقص دارد، کجامان نقص دارد، کجامان نقص ندارد؟ کوشش کردند که نگذارند این مملکت، نگذارند این کشور، یک رشد انسانی بکند؛ یک رشد اقتصادی بکند؛ یک رشد فرهنگی بکند؛ یک رشد نظامی بکند. در طول تاریخ، و در این پنجاه و چند سال اخیر، مأموریت داشتند اینها برای اینکه ما را عقب نگه دارند، نگذارند که یک دانشگاهی داشته باشیم؛ نگذارند که یک دبیرستان صحیح داشته باشیم. یک مأموریتی بود که آن مراکزی که از آن مراکز ممکن است که انسانهای آگاه پیدا بشوند آن مراکز را نگذارند که رشد بکند.(212)
26 / 6 / 58
* * *
از بین بردن زراعت به اسم ایجاد صنعت
اگر بخواهید مملکتتان یک مملکتی باشد از خودتان باشد، کشورتان یک کشور سالم باشد، یک کشور مفید باشد، خودکفا باشد، باید از این سوغاتیهایی که غرب برای ما فرستادند و می فرستند ]اگر به][ ما این معنا گفته بشود که ما با صنعت خارجیها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابداً مخالف نیستیم. ما با این آزادیهایی که از غرب می آیند و اینها هم دامن به آن می زنند و آزادی وارداتی است، با این مخالفیم. اینکه جوانهای ما را به تباهی می کشید و به تباهی می کشد. ما با صنعت مخالف نیستیم. ما با هیچی مخالف نیستیم. اصلاً سرِ تمدنْ ما می گوییم کلاه سر ما می گذارند. غربی و شرقی کلاه سر ما می گذارید که ما می خواهیم به شما تعلیمات بدهیم. می خواهند ما را نگه دارند؛ متوقف کنند. می خواهند ما را محتاج به مستشار بکنند. نظاممان مستشار داشته باشد و فرهنگمان هم مستشار داشته باشد، و همه چیزمان
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 166
مستشار داشته باشد. مستشار هم نه اینکه بیایند به ما تعلیم و تربیت یاد بدهند؛ بیایند ما را تا یک حدودی نگه دارند. ما با این مخالفیم.
روحانیت با ترقی مخالف نیست؛ با ترقی محمدرضایی مخالف است. با این تمدن، «دروازۀ تمدن» مخالف است. این «دروازۀ تمدنی» که همه چیز ما را به باد داد. با این آزادی «آزاد زنان و آزاد مردانی» که ایشان می گویند مخالفند؛ نه با آزادی. آزادی سر جای خودش، اما بی بند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش می خواهد هر کاری بکند! می خواهم هروئین بکشم، به شما چه! می خواهم قمار کنم! می خواهم کارهای زشت بکنم! با این مخالف است روحانیت. نه با آزادی بیان؛ نه با آزادی قلم؛ نه با آزادی گفتار؛ نه با روشنگریها؛ نه با صنعت. شما صنعت درست کنید، کی مخالف با آن است. اما یک قضیۀ ذوب آهن را حالا چندین سال است که اینها درست کردند؛ حالا هم می گویند باز اگر بخواهیم که ضرر ندهیم، چند سال دیگر لازم است که کار بکنیم تا ضرر نکنیم، و الاّ در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم می کنیم! ما ضرر می بریم در اینها. ما چشممان از اینها بدی دیده است. آن چیزهایی هم که عرضه می کنند، به صورت خوب عرضه می کنند، ما از باب اینکه آدمی هستیم که مار گزیده و او از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، ما از آن قبیل هستیم، ما از این پیشنهادهای اینها می ترسیم، برای اینکه ما از اینها بدی دیدیم. ما ندیدیم هیچ وقت اینها بخواهند ما را تربیت کنند؛ مثلاً صنعت یاد ما بدهند. صنعتشان این است که دارید می بینید که ذوب آهنشان حالا تا چند سال دیگر آیا بشود، آیا نشود! حالا ماهی چقدر، چند میلیون، چند، چقدر میلیون ـ که من حالا یادم نیست ـ ضرر دارد می دهد!
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 167
زراعتمان را از آن طرف از بین بردند؛ فرهنگ را از بین بردند؛ ارتش را وابسته کردند. همه چیز را در هم ریختند. اموال هم هرچه توانستند، جواهر و هر چه توانستند، بار کردند و رفتند و فرار کردند.(213)
26 / 6 / 58
* * *
بردن مخازن ملت و گرسنگی مردم
این عقب افتادگیهایی که در زمان طاغوت بود ـ همه جا عقب افتاده است، شما خیال نکنید سیستان و بلوچستان شاید خیلی بهتر باشد از بسیاری از جاهای دیگر که می آیند و شکایت می کنند و هیچ ندارند ـ بنا بر این بود که یک ملتی را فقیر نگه دارند و همۀ مخازنشان را ببرند، که مخازن زیر پایشان باشد و خودشان گرسنگی بخورند، بنا بر این مطلب بود.(214)
5 / 7 / 58
* * *
خرابی همه چیز از جمله اقتصاد
وضع اینطوری بوده است، و ما را اینطوری بار آوردند.
الآن که بیدار شده است بحمدالله مملکت ما، و چشمش را باز کرده، چشمش را باز کرده به همۀ آشفتگیها؛ به همۀ چیزهایی که آشفته است. منتها شما محیط خودتان را می بینید، می بینید که آنجا چه قدر خرابی هست، که بهتر و بیشتر از ماها اطلاع دارید. دیگران هم هر کدام محیط خودشان را می بینند، می بینند که همان گرفتاریها و همان مسائل هست. چنانچه در سطح مملکت هر جایش بروید، راجع به این بیچاره ها و این مستمندها، هر کس از هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من، می گوید
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 168
که هیچ جا مثل آنجایی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای اینکه همان محل خودش را دیده؛ و تبلیغاتی که شده است که این «تمدن بزرگ»، خیال می کند خوب، به استثنای اینجا جاهای دیگر حالا «تمدن بزرگ» است! آن یکی هم همان محل خودش را دیده؛ آن یکی هم همان. همه جا اینطور است. من وقتی که می آیند اینجا و شکایت می کنند که نه ما آب داریم، نه اسفالت داریم، نه بهداری داریم، نه چه داریم، می گویم آقا شما بروید تهران یا آن زاغه نشینهای تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا شما! بنابراین بوده است که این مملکت را ذخایرش را ببرند، و خودشان عقب مانده و مُفْلِس و بیچاره باقی بمانند. الآن ما وارد شدیم در این مملکتی که ـ یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار ـ می بینید هیچ ندارید، و هر چیز دارید خراب است. اگر هم همین مسئله «هیچ نداریم» بود، بهتر می توانستیم اداره اش کنیم تا خرابکاری، مأمور خرابکاری بودند! درست نوشته این مرد که «مأموریت برای وطنم» این صحیح است! اما چه مأموریتی؟ این مأموریتی که انجام داد. این جور مأموریت داشته است. الآن شما آن طرف دیوار که رفتید، هر جا بروید می بینید خراب است. وزارتخانه هایش خراب است. ادارات خراب است. فرهنگش خراب است. اقتصادش خراب است. همه چیزش دیگر.(215)
14 / 7 / 58
* * *
تحویل یک مملکت خرابه (سالم نبودن اقتصاد و جهات دیگرش)
همان طور که تذکر دادید، ملت ایران وارث یک مملکتی [است] که پنجاه و چند سال در زیر فشار و صدماتی از داخل و خارج بوده
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 169
است؛ و یک مملکت خرابه تحویل دادند و رفتند. هم خزانه های اینجا را خالی کردند؛ و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد کشاندند؛ و هم به اسم «تمدن بزرگ» خرابکاری کردند. و الآن که آنها رفتند، یک کشور به هم ریخته در هر جهت و خرابه، نه اقتصاد سالم دارد، و نه جهات دیگرش سالم است. مردم در فقر و فاقه فرو رفته اند، و همۀ این فقر و فاقه ها و نابسامانیها ارثی است که به شماها رسیده است. و هیچیک از این خرابیها از نهضت نیست؛ از آنهاست، حتی در وقتی هم که نهضت شد و انقلاب شد، خرابیها را نسبت به مردم، آنها کردند.
و یک مملکت به ظلم کشیدۀ دو هزار و پانصد ساله و به خراب کشیده و ظلم کشیدۀ پنجاه سال، که ما شاهد آن بودیم، نمی شود با یک ماه، دو ماه، یک سال، دو سال، تعمیرش کرد.(216)
2 / 8 / 58
* * *
عقب ماندگی اقتصاد
خوب، مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر می شود همه اش قابل حل است به این زودیها؟ این خانه نداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این زاغه نشینی مردم، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم، کار کردن و ـ عرض می کنم ـ کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این است که یک دولتی، یک مثلاً جمعی، بتوانند این را به این زودیها به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما می بینید که مهلت نمی دهند به دولت، مهلت نمی دهند به ما که بتوانیم با یک فراغیِ فکر، این مسائل را درست بکنیم. آشوب بپا می کنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 170
و خورد هست، و دائماً فتنه گری هست، می شود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ است؛ در یک حال جنگ نمی شود که اسفالت کرد؛ نمی شود که خانه سازی کرد؛ نمی شود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که دامن دارند می زنند به اینکه مردم را مأیوس کنند از این مسائل. باز مردم را می خواهند کنار بزنند، مأیوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی که می تواند کارها را انجام بدهد ـ و آن قدرت ملت است ـ متشتت بشود، و مأیوس بشود و نتواند کار بکند. باید همۀ این امور را در نظر گرفت.(217)
3 / 8 / 58
* * *
از بین بردن اقتصاد مملکت
شما توقع این را نداشته باشید که یک مملکتی که همه چیزش را آشفته کردند و فرار کردند، همه چیزش را، اقتصادش را از بین بردند، این قدر قرض به عهدۀ این ملت گذاشتند و فرار کردند. همه چیز ما را اینها به هم زدند و فرار کردند، توقع این را نداشته باشید که حالا انقلاب که شد فوراً همه چیز سر جایش بیاید. اینها وقت لازم دارد.
باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت، یک انتخابات صحیحی بشود با همت ملت، ملت می شناسند افراد صالح را. لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم. نخیر، خودشان می فهمند. این ملت چیز می فهمد، می فهمد کی آدم صالح است کی آدم ناصالح. البته گاهی هم یک کسی خودش را جا می زند، اما این گاهی است. هر کسی در هر شهری که هست، طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده می داند که
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 171
اینها کدام یکی شان از ریشه های آنهاست. کدام شان نیستند. می فهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه، آنطور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، می شناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که می شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقۀ ضعیف می سوزد.
ما نمی خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن می گویند. ما می خواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلاً بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها، پیرمردهایی بودند که آنجا می رفتند جمع می شدند و ـ عرض می کنم ـ شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت می کرد و پول این ملت را می خورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر. ما مجلس سنا نداریم. مجلس شورا داریم.(218)
16 / 8 / 58
* * *
بر باد رفتن همه چیز ما در این 50 سال
سؤال:] ایشان می گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم حکومت اسلامی درآمده است که همان ولایت فقیه [است] خوانده ام و در این کتاب خوانده ام که اسلام باید مذهب عفو و اغماض باشد. در حالی که پرسشی که از افکار عمومی در فرانسه شده نشان می دهد که 79 درصد مردم فکر می کنند که مبارزۀ شما بر ضد شاه به خاطر ارضای امیال شخصی و انتقامگیری شخصی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 172
شما بوده است. در این باره نظرتان چیست؟]
جواب: این هم از مسائلی است که ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ برای ما پیش آورده اند. ملتها به واسطۀ اِعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده بودند، رأی آنها غیر رأی دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد. وقتی دولتها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه می دهند، البته ملتها هم منحرف می شود افکارشان. اینکه شما می گویید که در فرانسه یک چنین امری واقع شده است و عفو و اغماضی که در اسلام مطرح است آنها مبدل کردند به انتقامجویی. چنانچه آقای کارتر هم این مسائل را می گوید و در ملت خودش منتشر کرده است. اینها برای این است که مسائل ما پیش مردم معلوم نیست. مطالب ما را اگر بدانند که ما چه می گوییم و در مقابل ما چه منطقی است، ما می گوییم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ایم و تاریخ ما، تاریخ عالم اگر چنانچه ضبط کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است که ما از زمانی که رضاخان آمده است در ایران و او را انگلیسیها آوردند و تا این وقتی که محمدرضا بود که او را امریکاییها تأیید می کردند و دنبال حرفهای آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه چیزمان به باد رفته است. ما یک ملت مظلوم هستیم. در این پنجاه سال، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغه نشینان ما بشود، برده شده است. و به کاخ نشینان داده اند و ابرقدرتها از آن استفاده کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است، نشسته اند و گرسنگی می خورند.(219)
5 / 9 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 173
از بین بردن اقتصاد ما
ما خیلی مایل هستیم که دول عربی که دیده اند یک مملکتی، مطلع اند که یک کشوری بیش از پنجاه سال و در زمان محمدرضا سی و چند سال به آن تباهی کشیده شده است و جوانهای ما را آن طور قتل عام کرده است، خانه های ما را آن طور خراب کرده است، مملکت ما را آن طور به تباهی کشیده، اقتصاد ما را از بین برده، فرهنگ ما را از بین برده، ما متوقع بودیم که دولتهای اسلامی با ما در این امر موافق باشند که ما می خواهیم یک مجرمی را از یک مجرمی بگیریم. ما میل داشتیم که این ممالک اسلامی، این رؤسای ممالک اسلامی که مطلع اند از این جرمها، نروند طرف ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را به او متصل کنند.(220)
8 / 9 / 58
* * *
ور شکستگی اقتصاد و عقب ماندگی کشور
من این مسائل و مشکلاتی که شما گفتید می دانم، و اینطور نیست که اختصاص به طرف شما داشته باشد. همه جا مشکلات دارد، و بعد از هر انقلابی این مشکلات هست. یک کشوری که لااقل در این پنجاه و چندسال که ما شاهد بودیم آنطور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه چیزش عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری. یک همچو کشوری الآن به دست شما افتاده است و به دست ملت. کشوری که پنجاه و چند سال لااقل در طول تاریخ از همۀ اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته. شما امید این را نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیده ایم. یک خرابه ای که فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 174
رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل می خواهد تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند. فرهنگ هم از امور مهمی است که در رأس امور تقریباً واقع شده است. اینطور نیست که مطلب معلوم نباشد و اینطور نیست که در استان گیلان تنها مشکلات باشد. هرجا شما بروید همین مسائل هست، منتها کم و زیاد دارد. و شما از مشکلات خودتان که مشاهده می کنید، اطلاع بیشتر دارید، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهی که می آیند همان مشکلات منطقۀ خودشان که مشاهدشان هست ذکر می کنند و گمان می کنند که جاهای دیگر اینطور نیست.(221)
15 / 10 / 58
* * *
تمدن بزرگ تمامش صحبت بود
لکن بعد از اینکه پیروزی را تحصیل کردند دیدند همۀ تبلیغات سابق حرف بوده است، هیچ ما نداریم. تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است. برای اینکه دلگرم کنند مردم را و اغفال کنند مردم را و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند و بردند و خوردند. و حالا هم که این پیروزی اولی که این قدم اول برداشته شده و این همه آشفتگیها هست باز مجال نمی دهند.(222)
15 / 10 / 58
* * *
وابستگی همه جانبۀ محمدرضا پهلوی به امریکا
جنایات شاه مخلوع چیزی نیست که از یاد ملت رفته باشد و یا بشود از یاد برد. بر همه روشن است که محمدرضا پهلوی ما را از هر جهت وابسته به امریکا کرده بود؛ چه ازنظر اقتصادی و سیاسی و چه از نظر فرهنگی و نظامی و چه از نظر معنوی و خصلتهای
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 175
انسانی، و اگر مهلت می یافت، به اسلام ضربۀ جبران ناپذیر می زد. همه می دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک این مرز و بوم آغشته است...
دولت ایران و جناب آقای رئیس جمهور، تمام کوشش و سعیشان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ایران از او بنمایند که ملت دلیر، دست از این خواست بر حقشان برنمی دارند و قدمی به عقب نمی گذارند.(223)
4 / 12 / 58
* * *
وابستگی اقتصاد و تسلیم همه جانبۀ ایران به امریکا
ایران، چنانچه می دانیم و می دانید، دست بسته تسلیم امریکا بود؛ و شاه مخلوع خائن این کشور را در تمامی ابعاد وابسته به امریکا کرده بود، و ایران یکی از پایگاههای نظامی امریکا بود. ارتش در دست مستشاران آن، و فرهنگ در دست جیره خواران، و شاه و دولت و مجلس از نوکران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگی از آنها بدتر. و شاه مخلوع در منطقه نیرومندترین ژاندارم بود. و پشتیبان او امریکا و دیگر کشورهای وابسته به آن بودند.(224)
12 / 6 / 62
* * *
خرابی های شاه را در بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم
امریکا به تصور اینکه ملیگراها و منافقین و دیگر وابستگان چپ و راست او بزودی پاشنۀ سیاست انقلاب و حاکمیت نظام و ادارۀ کشور را به نفع او به حرکت درمی آورند چند روزی سیاست خوف و رجا را در پیش گرفت و به طرح و اجرای کودتا و اعمال سیاست
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 176
فشار و ترویج چهره های وابستۀ خود و نیز به ترور شخصیت انقلاب و انقلابیون واقعی کشور پرداخت که خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنۀ حماسی تسخیر لانۀ جاسوسان، مردم ایران برائت مجدد خویش را از امریکا و اذناب آن اعلام نمودند، که دوباره امریکا همان تیغی که به دست محمدرضا سپرده بود در کف صدام این زنگیِ مست نهاد. صدام چه کرد؟ آیا صدام همان کاری را که شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهای ما را از سروهای بلند آزادی پرنساخت؟ آیا صدام که از قدرت برتر و مانور بیشتری برخوردار بود غیر از این کرد؟ آیا شاه کشورمان را به امریکا نفروخته بود؟ آیا صدام برای فروختن ایران به امریکا به صورت دیگری عمل نکرد؟ گفتم که خرابیهای شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همۀ دست اندرکاران و ملت شریف در بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم. آیا خرابیهای صدام را می شود در کمتر از بیست سال آباد نمود؟(225)
6 / 5 / 66
* * *
2ـ3ـ2 سیاستهای کلی و عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
1ـ2ـ3ـ2 برقراری رابطه اقتصادی مستقلانه با کشورهای دیگر
معامله عادلانه
سؤال:] فکر می کنید تلاشهای شاه، در برگرداندن ایران به یک جامعۀ صنعتی مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد؟ ایران چگونه باید منابع ارضی خود را بسیج کند؟ آیا فکر می کنید که ایران باید از فروش گاز به شوروی، و نفت به غرب خودداری کند؟][
جواب: آنچه در سلطنت پهلوی و بخصوص در زمان شاه حاضر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 177
انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزی چیزی نبوده است. تلاش آنها را نوسازی و تبدیل ایران به یک جامعۀ صنعتی نامیده اند. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی واقعی مبنی بر نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر مردم است. از منابع ارضی با توجه به نیازهای جامعۀ ما، به طور کامل و در رابطه با سایر ملتهای جهان استفاده خواهد شد. آنچه در زمینۀ اقتصادی مورد نظر ماست، جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطۀ اقتصادی با کشورهای جهان. درست در چهارچوب یک معاملۀ عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد. مهمتر آنکه منافع حاصله از فروش منابع ارضی باید به مصرف پیشرفتهای اقتصادی ما برسد. و در این جهت ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطۀ کامل خواهیم بود. ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد، به عهدۀ خود ما خواهد بود.(226)
11 / 9 / 57
* * *
فروش منابع با سیاست مستقل
سؤال:[ سیاست حضرتعالی راجع به منابع زیرزمینی مملکت به بهترین وضعش چگونه است؟]
جواب: منابع زیرزمینی تابع سیاست اقتصادی است. در شرایط فعلی، ما ناچار به فروش منابعمان هستیم؛ البته با سیاستی مستقل.(227)
19 / 10 / 57
* * *
2ـ2ـ3ـ2 رسیدگی به مناطق محروم و مستضعفان و بازسازی خرابیها
غنی کردن فقرا با همین اوقاف
دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 178
همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم؛ با همین اوقاف، با همین اوقاف، ما فقرا را غنی می کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام، شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از مردم، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می ماند؟ من برای شما راه هم می سازم؛ من برای شما کشتی هم می خرم. بگذارید. شما نخواهید گذاشت.(228)
18 / 6 / 43
* * *
از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی
اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همۀ زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد. این اصلاحات با مشارکت کامل همۀ مردم خواهد بود. و هدفش قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند.(229)
11 / 9 / 57
* * *
3ـ2ـ3ـ2 سایر سیاستهای دولت
توسل دولت به ملت برای حل مشکلات و سازندگی
ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت. ملتی که ـ بحمدالله ـ مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت ـ بحمدالله ـ مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم، موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمه ای هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست،
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 179
پشت آن دیوار خرابیهای زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن خرابیها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابیها که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است. و ـ بحمدالله ـ ملت ما راجع به سازندگی، این مهیا بودن خودشان را اعلام کرده اند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همۀ قشرهای ملت، داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگی» که همۀ قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند. و البته آن جاهایی که بیشتر خرابی هست؛ مثل آنجاهایی که روستاها، جاهایی که مساکن عشایر هست، دهات دورافتاده که تقریباً هر کدام از گروهها می آیند، شکایت از وضعشان دارند، می گویند برق نداریم، خانه نداریم، آب نداریم، اسفالت نداریم، بهداری نداریم؛ و همه هم صحیح می گویند. بنا، بر این بوده است که اینطور ایران را خراب کنند. و الآن که ـ بحمدالله ـ آن سد شکسته شد، برای مرحلۀ ثانی، که مرحلۀ سازندگی است، ما دستمان را پیش ملت دراز می کنیم، و از ملت می خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع کنند. و البته مأمورین دولت در هر جا ـ آنها هم ـ مردم با آنها تشریک مساعی کنند. در تحت نظر اشخاص کارشناس، مأمورین دولت کارها را انجام بدهند. و روحانیونی که در همه جا در بلاد
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 180
ـ بحمدالله ـ هستند، در این امر آنها هم تشریک مساعی کنند، نظارت کنند.(230)
26 / 3 / 58
* * *
فراهم نمودن اسباب کار و تولید کارگران
دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرتها می شود، بلکه سبب می شود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیراسلامی ای که بپاخاسته اند به یأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه می گویند. باید ضد انقلاب را شناسایی و به مردم معرفی نمایند. مردم شریف ایران دیگر نمی توانند حقوق بی جهت به عده ای از خدا بیخبر بدهند.(231)
1 / 1 / 59
* * *
هدر دادن آبها و بدون استفاده ماندن زمین
یکی از مسائل مهم ما مسئلۀ اقتصاد است. ما باید سعی کنیم که از حیث اقتصاد، قوی و بدون وابستگی باشیم. و باید مسئلۀ کشاورزی، که در رژیم سابق برای به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته کنند، بیشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم باید رفت، ولی اگر از کشاورزی منحرف شویم، اسباب آن می شود که آنچه خودمان نیز داریم از بین برود و مقصود رژیم سابق از آن همه تبلیغات برای «تمدن بزرگ» همین بود که کشاورزی را از بین ببرد، و مملکتی که هم آب داشت و هم زمین، آبها را به هدر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 181
می دادند و زمینها هم بدون استفاده مانده بود. باید مردم سعی کنند که آبها به هدر نرود و از زمینها استفاده کنند، و در بخش کشاورزی و صنایع کوچک، فعال باشند. و توجه دولت به صنایع بزرگ باعث نشود که صنایع کوچک هم از بین برود و دولت هم بایستی تمام قدرت خود را برای کشاورزی به کار گیرد. و اینکه روحانیون در شورای اقتصاد و برنامه ها نظارت می کنند، از باب این است که آنها به امور شرعی توجه دارند و نظارت آنها باعث می شود که طرحی که شما می دهید و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان می رود، رد نشود و در نتیجه، کارها آسان شود و شما در برنامه هایتان معطل نمانید. من به همۀ شما و کسانی که به انقلاب و اسلام کمک می کنند، دعا می کنم. امیدوارم موفق باشید.(232)
17 / 7 / 61
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 182