فصل اول
خطوط کلی اقتصاد اسلامی
اسلام، سرمایه داری و سوسیالیسم
اسلام و حدود مالکیت و آزادی اقتصادی
ارزش کار و کارگر در اسلام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 1
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 2
1-1 اسلام، سرمایه داری و سوسیالیسم
مخالفت اسلام با اختلافات طبقاتی
اینها می دیدند که اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، به آنطوری که اهل بیت می خواهند ارائه بدهند، اینها ارائه بدهند، خوب، نمی توانند دیگر کاخ داشته باشند و آن مسائل. مردم در آن کوخها باشند؛ و آنها در آن کاخهای با عظمت باشند، که بعد از اینکه بعضی شان مردند، طلاهایشان را با کلنگ می شکستند و تقسیم می کردند! اسلام یک همچون عنوان سرمایه داری به آن معنایی که هست نمی پذیرد، اسلام قواعد دارد. آنها هم نمی خواستند آنطور باشد.(1)
4 / 7 / 58
* * *
مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق
و یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهدۀ علما و فقها و روحانیت است، مقابلۀ جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در جامعه است، هرچند که این بلیه دامنگیر همۀ ملتهای جهان گردیده است و عملاً بردگی جدیدی بر همۀ ملتها تحمیل شده و
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 3
اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمرۀ خود به اربابان زر و زور پیوند خورده اند و حق تصمیم گیری در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و علی رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمینهای حاصلخیز جهان و آبها و دریاها و جنگلها و ذخایر، به فقر ودرماندگی گرفتار آمده اند و کمونیستها و زراندوزان و سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات وابتکار عمل را از عامۀ مردم سلب کرده اند و با ایجاد مراکز انحصاری وچند ملیتی، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته وهمۀ راههای صدور و استخراج و توزیع و عرضه وتقاضا و حتی نرخ گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده اند وبا القای تفکرات و تحقیقات خود ساخته، به توده های محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده و الاّ راهی برای ادامۀ حیات پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است و این مقتضای خلقت و جامعۀ انسانی است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از پرخوری و اسراف وتعیشها جانشان به لب آید. به هر حال این مصیبتی است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده اند و کشورهای اسلامی به واسطۀ ضعف مدیریتها و وابستگی، به وضعیت أسفبار گرفتار شده اند که این به عهدۀ علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه های سازنده و دربرگیرندۀ منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 4
شرق، بدون حاکمیت همه جانبۀ اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد، ولی ارائۀ طرحها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزۀ اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود و بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری ای از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شدۀ پابرهنگان را فراهم می کند. و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند ومال و ثروت خود را به بهانۀ فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواسته های خود را تحمیل کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهای متعالی و فرار از تملق گوییها می گردد و حتی بعض ثروتمندان را از اینکه تصور کنند که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه می کند.
خلاصۀ کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامی بهای بیشتر و فزونتر از آنِ کسی است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت.(2)
6 / 5 / 66
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 5
به بن بست رسیدن مارکسیسم در روش های اقتصادی
البته ممکن است از شیوه های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینۀ اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعۀ خویش را دوا نکرده اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئلۀ مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزۀ طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.(3)
11 / 10 / 67
* * *
2ـ1 اسلام و حدود مالکیت و آزادی اقتصادی
تعدیل ثروت به شکل عادلانه
و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست.(4)
24 / 11 / 56
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 6
اجرای قوانین اقتصادی اسلام موجب اقتصاد مترقی
اسلام به این منظور به وجود آمد که به انسان، ابعاد واقعی و شأن انسانی اعطا کند؛ یعنی انسان را از نظر زندگی اجتماعی، شخصی و سیاسی تحول بخشد و به غنای روحی انسان یاری دهد.اسلام قادر به ایجاد چنین تحولی هست. قوانین اسلام به نیازهای انسان پاسخ می گوید؛ این قوانین بسیار صریح و روشن هستند. اسلام روش و رفتار هر فرد را در برابر جامعه، طی قوانین خاصی مدون و تنظیم کرده است. اسلام چگونگی سیاست جامعه را در رابطه با اقلیتهای مذهبی، مشخص ساخته است. از این نظر قوانین اسلام واقعاً پیشرو و پیشاهنگ هستند. اگر قوانین اقتصادی اسلام اجرا شود، مملکت یک اقتصاد مترقی خواهد داشت.(5)
10 / 8 / 57
* * *
مقصد، اسلام است نه منافع اقتصادی
آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست، با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده، اسلام را کنار بگذاریم برای او سینه بزنیم.(6)
2 / 3 / 58
* * *
اقتصاد زیربنا نیست
آنهایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد می دانند از باب اینکه انسان را نمی دانند یعنی چه، خیال می کنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است!
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 7
منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب می خورد؛ او کاه می خورد؛ اما هر دو حیوانند. اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد می دانند اینها انسان را حیوان می دانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش [است] الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست. ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا می خواست بکند برای اسلام. الآن هم می آیند به من می گویند، مکرر ـ دستجمعی، تنهایی ـ که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟ برای شکمش می خواهد شهید بشود؟! کسی معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا، تقاضای شهادت برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات جاوید است، برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت می کند. زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقّۀ الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا می دانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات.(7)
17 / 6 / 58
* * *
غایت انسان است نه اقتصاد
زیربنا اقتصاد نیست، برای اینکه غایت انسان، اقتصاد نیست. انسان زحمتش برای این نیست که فقط شکمش را سیر کند؛ یا جوانهایش را بدهد شکمش سیر بشود، حرف است اینها. از اینجا تا لانهایت انسان هست. دیگر انسان مردنی نیست، انسان تا آخر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 8
هست. و برنامۀ اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد. راه مستقیم؛ نه طرف شرق؛ نه طرف غرب. صراط مستقیم، یک سرش اینجاست؛ یک سرش هم لانهایت.(8)
17 / 6 / 58
* * *
فرهنگ غنی اسلام
اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است... اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همۀ مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور می کند ؛ و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نماید.(9)
25 / 5 / 64
* * *
عدم تعارض اسلام با تمدن جدید
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم. بنا بر نوشتۀ جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست و «رِهان» در «سَبْق» و «رِمایه» مختص است به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن، که در جنگهای سابق به کار گرفته می شده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و «انفال» که بر شیعیان «تحلیل» شده است، امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را ازبین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 9
هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابان کِشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.(10)
2 / 7 / 67
* * *
به دست آوردن پاسخ برای مسائل مستحدثه اقتصادی، اجتماعی
حال آیا می توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند ـ نعوذبالله ـ خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز. اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است، چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛ مثلاً در مسئلۀ مالکیت و محدودۀ آن، در مسئلۀ زمین و تقسیم بندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیدۀ پول و ارز و بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و خارجی در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین مدنی، در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم؛ چون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر، سینما، خوشنویسی و غیره. در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت و جلوگیری از قطع درختها حتی در منازل و املاک اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در موالید، در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن انسان و غیر به انسانهای دیگر، در مسئلۀ معادن
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 10
زیرزمینی و روزمینی و ملی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنۀ مختلف، در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش سازندۀ زن در جامعۀ اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع فاسد و غیر اسلامی، حدود آزادی فردی و اجتماعی، برخورد با کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگی انجام فرایض در سِیر هوایی و فضایی و حرکت بر خلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن و یا در صعود مستقیم و خنثی کردن جاذبۀ زمین و مهمتر از همۀ اینها، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همۀ اینها گوشه ای از هزاران مسئلۀ مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند.(11)
10 / 8 / 67
* * *
مبارزه علیه فساد و فحشاء
مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد...
من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 11
قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.(12)
2 / 1 / 68
* * *
اختلاف طبقاتی منطق اسلامی ندارد
این معنا در امروز دیگر عملی نیست که یک دسته ای آن بالاها باشند و همۀ چیزهایی را که بخواهند، به طور اعلی تحقق پیدا بکند؛ پارکها و اتومبیل ها و بساط. یک دسته هم این زاغه نشین ها باشند که اطراف تهران اند، و می بینید آنها را. این نمی شود، این نه منطق اسلامی دارد، نه منطق انصافی دارد، نه صحیح است.(13)
15 / 4 / 58
* * *
تثبیت مالکیت مشروع در اسلام
اسلام، مالکیت را به طور مالکیت مشروع تثبیت کرده، اجازه داده است و کسانی که دارای کارخانه ای هستند، صنعتی هستند، آنها اگر به غیر مشروع نباشد، آنها باید باشند سرجایشان. و طرح دولت هم این نیست که صنایع خاص مردم را چه بکنند. دولت هم آن طرحی که حالا داده اند ـ که من باز درست تمامش را همچو با دقت نگاه نکردم ـ این است که گفتند یک دسته ای هستند که اموالشان اموالی بوده است که چه کرده اند و برده اند و خورده اند و از بین برده اند و اموال غیر است و کذا؛ و صاحب کارخانه هایی که آنطور هستند، آنها ملی می شود، و این حق است. یک دسته هم آنها هستند که بدهکار به دولت هستند، بیشتر از آن اندازه ای که دارند در آنجا. یک دسته اشخاص هستند که به اندازه ای نه، بدهکار نیستند؛ خودشان شریک اند. آن شریکشان عبارت از کسی بوده است که مثلاً شاه و امثال اینها بوده اند. یکی هم شریک
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 12
خاصی داشته اند. اینها بیایند، شرکتشان محفوظ است. یک دسته هم هستند که خودشان می توانند اداره کنند، خودشان اداره کنند.
اینجا مملکت کمونیست نیست که دولت، هر چی هست کمونیستی که نیست؛ اینجا دولت اسلامی است. آنقدری که اسلام می شناسد مالکیت را، دولت نمی تواند تخطّی بکند. بخواهد تخطّی بکند کنارش می گذارند. اینطور نیست که شما خیال کنید که بخواهند هرکس هر کارخانه ای دارد بگیرند. چنانچه در زمینها گفته بودند که خوب، زمینها را می خواهند بگیرند. مسئله این نبود. زمینْ موات بود؛ زمینِ موات این است که هیچ کسی در این زمین [آبادانی] نکرده. آن وقت این موات را فروخته بودند. همۀ فروش غلط بود. زمین موات را نمی تواند کسی بفروشد. یا یک خط کشی کرده بودند و فروخته بودند. آن هم غلط است. آن موات را می گیرند بلکه ارفاق هم می کنند که اگر خودش بتواند، برود چه بکند. اما زمینی که کسی احیا کرده و مالک هست کی می گیرد او را؟ کی می تواند بگیرد او را؟ این مسائل مطرح نیست. این مسائل یک مسائل اسلامی است، یک برنامۀ اسلامی است. و تاکنون هم هرچه اینها گفته اند و طرح داده اند من ندیدم یک چیزی باشد که خلاف اسلام باشد و بخواهند این را؛ ولی شایعات زیاد است. یک کلمه که گفته می شود که اراضی موات گرفته می شود؛ یکدفعه شایع می شود به اینکه می خواهند خانه های مردم و زمینها را بگیرند از مردم! اما اشخاص غیر مسئول اگر یک حرفی، نطقی بکنند، توی روزنامه یک چیزی بنویسند، اینها میزان نیست. هر وقت خود دولت صحبت کرد، سخنگوی دولت صحبت کرد، او میزان است. روزنامه ها خیلی چیزها همین طوری می نویسند یا یک اشخاصی که غیر مسئول اند یک حرفهایی می زنند. این مربوط
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 13
به دولت و مربوط به اسلام نیست. ما روی خط اسلام باید عمل کنیم. من تا زنده هستم از خط اسلام نمی گذارم دولت خارج بشود. و من امیدوارم خودمان هم خارج نشویم.(14)
15 / 4 / 58
* * *
مالکیت مشروع
اسلام با مستمندان بیشتر آشنایی دارد تا با آن اشخاصی که [ثروتمند ]هستند. آن اشخاص هم اموالشان همان طوری که گفتید، این اموالِ بسیار، مجتمعِ از راه مشروع نیست، اسلام این طور اموال را به رسمیت نمی شناسد. و در اسلام اموال، مشروع و محدود به حدودی است و زاید بر این معنا ما اگر فرض بکنیم که یک کسی اموالی هم دارد که خیر، اموالش هم مشروع است، لکن اموال طوری است که حاکم شرع، فقیه، ولیّ امر تشخیص داد که این به این قدر که هست نباید این قدر باشد، برای مصالح مسلمین او می تواند قبض کند و تصاحب کند. و یکی از چیزهایی که مترتّب بر ولایت فقیه است و مع الأسف این روشنفکرهای ما نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه، یکیش هم تحدید این امور است. مالکیت را در عین حال که شارع مقدّس، محترم شمرده است، لکن ولیِ امر می تواند همین مالکیت محدودی که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حدّ معیّنی و با حکم فقیه از او مصادره بشود.(15)
13 / 8 / 58
* * *
تفاوت اقتصاد اسلامی با کمونیسم و سرمایه داری
یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 14
نه باسرمایه داری ظالمانه و بیحساب و محروم کنندۀ توده های تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند ـ گرچه بعض کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و ازمسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کرده اند (و باز هم دست برنداشته اند) که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوۀ که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اند چهرۀ نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاسته اند ـ و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می باشند با اختلاف زیادی که دوره های قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته.
بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی، که لازمۀ یک رژیم سالم است تحقق می یابد.(16)
15 / 3 / 68
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 15
3ـ1 ارزش کار و کارگر در اسلام
من دست تمامی کارگران را می فشارم
من از تمامی کارگران می خواهم که کار خود را دنبال نموده و مشغول جمع آوری مدارکی باشند که موجب تسهیل رسیدگی به کار خود، کارخانه و کارفرما شود. من دست تمامی کارگران را می فشارم.
جناب آقای فروهر، شما می دانید که اسلام برای طبقۀ کارگر احترام خاصی قائل است. اسلام می خواهد مستضعفین را یاری دهد تا سرنوشت خود را به دست گیرند. از زحمات شما در این مورد تشکر می کنم.(17)
26 / 12 / 57
* * *
نقش مهم کارگران در تحولات اجتماعی
آقایانِ صاحبِ کارخانه ها باید وضعشان را یک قدری از آن رژیم سابق تغییر بدهند؛ برای اینکه در رژیم سابق، که مردم او را رژیم اسلامی نمی دانستند و طاغوتی می دانستند، اگر کاری می شد می گفتند که در رژیم طاغوتی شده است، و اگر یک ناراحتی هایی برای کارگرها پیدا می شد، یا یک تحریکاتی می شد که اینها اعتصاب کنند، شورش کنند، آنها با فشار؛ و اگر ـ چنانچه ـ نوبت به روحانیین هم می رسید با موعظه. اما الآن با آن وقت فرق دارد. الآن همۀ ما این ادعا را داریم که یک مملکت اسلامی است و روی احکام اسلام باید عمل بشود. اگر خدای نخواسته در یک مملکت اسلامی طوری بشود که در کارخانه ها و کارگرها به واسطۀ اینکه درست به آنها رسیدگی نمی شود انفجار حاصل بشود، این انفجار از محیط یک مملکتی است که مدّعی اسلام است؛ نه روحانی می تواند این را خاموشش کند، نه کس دیگر. برای اینکه روحانی آن وقت می تواند [کاری] بکند که بگوید خوب یک اشخاصی غیر
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 16
اسلامی این کارها را کرده اند؛ اما اگر مملکت اسلامی به اینکه اسلامی است یک طوری بشود که انفجار در کارگرها حاصل بشود، این انفجار دیگر قابل کنترل نیست؛ و این یک خطری است که بر همۀ شماها و بر همۀ ما هست و ما را تهدید می کند. از این جهت باید صاحبان کارخانه ها توجه به این داشته باشند که با کارگرها نظیر سابق عمل نکنند. با اینها برادر و دوست باشند، و تا آن حدودی که آنها می خواهند ـ کارگرها همچو نیست که خیلی بلندپرواز باشند؛ اینها یک زندگی می خواهند ـ آقایان کاری بکنند که یک زندگی برای اینها حاصل بشود؛ و جلوگیری بشود از یک انفجاری که قابل کنترل نیست.(18)
15 / 4 / 58
* * *
مصلحت کارفرماها رسیدگی به کارگران است
لهذا باید خود آقایان در فکر این معنا باشند که یک همچو چیزی نشود. و او به این است که شماها یک قدری پایین تر بیایید، کارگرها را یک قدری بالاتر ببرید. آنها نمی خواهند در عرض شما باشند؛ آنها یک زندگانی می خواهند. شماها که ـ الحمدلله ـ دارا هستید و دارای کارخانه ها هستید و دارای کارمندان زیاد هستید، یک قدری برای مصلحت خودتان و برای اینکه خدای ناخواسته یک وقت انفجاری نشود که همه چیز به باد برود، همه چیز یک کشوری به باد برود، شماها یک مقداری خودتان با دست خودتان به اینها یک کمکهایی بکنید. یک کارهایی بکنید که آنها ببینند که در این وضعی که حالا شده است به آنها رسیدگی می شود.(19)
15 / 4 / 58
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 17
پیامبر اکرم دست کارگر را می بوسد
این یک مسئله ای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین خودتان. جوانهای خودتان را مقایسه کنید با آنهایی که بی کار می گذرانند و به هرزه دری و به هرزه گری عمر خودشان را می گذرانند، و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را ـ یعنی، همان محلی که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته ـ آنجا را بوسید و این، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر اسلام، که اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است، نسبت به کارگر آن طور تواضع بکند و کف دست او را که علامت کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، می خواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجایی که کارگر کار کرده است، در اثر کار یک نشانه ای پیدا کرده است؛ من آنجا را می بوسم که ملتهای اسلامی و بشر ارزش این کارگر را بداند.(20)
11 / 2 / 61
* * *
پیامبر و امامان ما کارگر بودند
و من یک نکته دیگری [را] هم به شما عرض می کنم که توجه کنید که اینهایی که از کارگرها پشتیبانی می خواهند بکنند و آن هایی که می خواهند کشور را به سوی غرب بکشند [یا] به اسم شرق [فعالیت می کنند] و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری، این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است. اول شخص اسلام
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 18
را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع اسلام بود و شارع اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که کارگر [انسان است؛] کارگر آن روز استقلال داشت و هرچه کار می کرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را. و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ است. ایشان خودش یک کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر می کرده، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون می آورده، لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون می آمده، وقف می کرده برای مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشۀ خودش هم کار می کرده و در عین حالی که آن طور قنات ها را ـ چندین قنات از ایشان هست ـ کنده با دست خودش. و همان روز ـ به حسب نقل ـ همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او و به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار... این، دو نفر شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد برای همۀ ما، شما مقایسه کنید این احترامی که کارگر در اسلام به واسطۀ عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است.
و این فقط [مختصّ] علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ نیست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کرده اند که در یک محلی که داشتند، می رفتند کار می کردند. به حضرت صادق بعضی می گفتند آقا ـ حضرت صادق شغلش خیلی بود. شغل
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 19
معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتی اش زیاد بود، مع ذلک، خودش تشریف می برد به حسب این نقل و در آن جایی که داشت، کار می کرد ـ به او عرض کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که می خواهم برای خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. این چقدر ارزش می دهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار می کند و تعلیم می دهد که ارزش کار چی است! شما در بلوک کمونیستی سران اینها را ببینید! ادعاها و شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار داده اند و ادعا کرده اند، لکن وقتی که می بینید که خود آن ها وضعشان چه جوری است، سلوکشان با کارگر چی است، به کارگر چه نظری دارند، چه جور نگاه می کنند، سرمایه داری ]را][ هم ملاحظه کنید، آنها چه می کنند؛ هر دو [ی] اینها کارگر را آلت استفادۀ خودشان قرار داده اند. این هر دو بلوک اینها را، او آن به یک وضعی، آن به وضع دیگر، آلت قرار داده اند و ابزار قرار داده اند برای منافع خودشان و برای چی. در کشورهای کمونیستی، اصل برای کارگر ـ من نمی توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم ـ اینها را مثل یک حیوان کارگر را فرض کردند که هیچ نباید ]داشته باشند، ][فقط خوراک به شما می دهیم؛ شما باید کار کنید خوراک بگیرید آن وقتی که کاری ازشان نمی آید، طردشان می کنند وبه رأی بعضیشان باید ریختشان به دریا! آن دستۀ دیگر هم شما را بازی داده اند؛ کارگرها را بازی داده اند و از راه دیگر می چاپند آنها را.(21)
11 / 2 / 61
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 20
اسلام برای کارگر ارزش قائل است
اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج قائل است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنی، همان طوری که یک شخص عالم، یک شخص مجاهد را توصیف می کند، شخص کارگر، زارع؛ هر کارگری را [توصیف می کند؛] می گوید همه شان مثل هم اند؛ مثل شانه ای که این رده هایی که دارد، همه همقد هستند، مثل هم هستند ـ آن شانه های آن وقت این طور بودند ـ اینها همین طور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح می کند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه داشتن، قدرت داشتن ـ نمی دانم ـ و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به ارزش انسانی است. ارزش انسانی را این دو بلوک اصلاً فراموش کرده اند؛ توجه به اینکه انسان اند، مثل خود ما هستند. آن وقتی که استالین متولد شده با یک رعیت دیگری، یک رعیتی، فرقی با هم نداشتند. بعداً او به قدرت رسیده، آن طور عمل کرده و این بیچاره ها تحت ستم، این طور باید عمل کنند برای آنها یا آن بلوک سرمایه داری هم همین طور؛ ارزش برای انسانها قائل نیستند. آنها ارزش برای قدرت خودشان قائلند. هر کشوری که تحت قدرت آنها باشد، به او کمک می کنند.(22)
11 / 2 / 61
* * *
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 21
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 22