فصل اول خطوط کلی اقتصاد اسلامی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏               ‏فصل اول

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

خطوط کلی اقتصاد اسلامی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

  اسلام، سرمایه داری و سوسیالیسم

‏  اسلام و حدود مالکیت و آزادی اقتصادی‏

‏  ارزش کار و کارگر در اسلام‏

 


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 1


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 2

‏ ‏

1-1 اسلام، سرمایه داری و سوسیالیسم

‏ ‏

مخالفت اسلام با اختلافات طبقاتی

‏اینها می دیدند که اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، به‏‎ ‎‏آنطوری که اهل بیت می خواهند ارائه بدهند، اینها ارائه بدهند،‏‎ ‎‏خوب، نمی توانند دیگر کاخ داشته باشند و آن مسائل. مردم در آن‏‎ ‎‏کوخها باشند؛ و آنها در آن کاخهای با عظمت باشند، که بعد از‏‎ ‎‏اینکه بعضی شان مردند، طلاهایشان را با کلنگ می شکستند و‏‎ ‎‏تقسیم می کردند! اسلام یک همچون عنوان سرمایه داری به آن‏‎ ‎‏معنایی که هست نمی پذیرد، اسلام قواعد دارد. آنها هم‏‎ ‎‏نمی خواستند آنطور باشد.(1)‏

4 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق

‏و یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهدۀ علما و فقها و روحانیت‏‎ ‎‏است، مقابلۀ جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و‏‎ ‎‏غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در‏‎ ‎‏جامعه است، هرچند که این بلیه دامنگیر همۀ ملتهای جهان‏‎ ‎‏گردیده است و عملاً بردگی جدیدی بر همۀ ملتها تحمیل شده و‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 3
‏اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمرۀ خود به اربابان زر و زور‏‎ ‎‏پیوند خورده اند و حق تصمیم گیری در مسائل اقتصاد جهان از آنان‏‎ ‎‏سلب شده است و علی رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمینهای‏‎ ‎‏حاصلخیز جهان و آبها و دریاها و جنگلها و ذخایر، به فقر‏‎ ‎‏ودرماندگی گرفتار آمده اند و کمونیستها و زراندوزان و‏‎ ‎‏سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات وابتکار‏‎ ‎‏عمل را از عامۀ مردم سلب کرده اند و با ایجاد مراکز انحصاری‏‎ ‎‏وچند ملیتی، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته وهمۀ‏‎ ‎‏راههای صدور و استخراج و توزیع و عرضه وتقاضا و حتی‏‎ ‎‏نرخ گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده اند وبا القای‏‎ ‎‏تفکرات و تحقیقات خود ساخته، به توده های محروم باورانده اند‏‎ ‎‏که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده و الاّ راهی برای ادامۀ حیات‏‎ ‎‏پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است و این مقتضای‏‎ ‎‏خلقت و جامعۀ انسانی است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان‏‎ ‎‏در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از‏‎ ‎‏پرخوری و اسراف وتعیشها جانشان به لب آید. به هر حال این‏‎ ‎‏مصیبتی است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده اند و‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی به واسطۀ ضعف مدیریتها و وابستگی، به‏‎ ‎‏وضعیت أسفبار گرفتار شده اند که این به عهدۀ علمای اسلام و‏‎ ‎‏محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن‏‎ ‎‏سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه های‏‎ ‎‏سازنده و دربرگیرندۀ منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و‏‎ ‎‏جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.‏‎ ‎‏البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه های‏‎ ‎‏اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی‏‎ ‎
کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 4
‏شرق، بدون حاکمیت همه جانبۀ اسلام میسر نیست و ریشه کن‏‎ ‎‏شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان‏‎ ‎‏باشد، ولی ارائۀ طرحها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در‏‎ ‎‏راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و‏‎ ‎‏مبارزۀ اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان‏‎ ‎‏از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود و بیان این حقیقت که‏‎ ‎‏صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری ای از‏‎ ‎‏این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتی به آنان تعلق نخواهد‏‎ ‎‏گرفت، مسلّم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و‏‎ ‎‏سرکوب شدۀ پابرهنگان را فراهم می کند. و تذکر این مطلب که‏‎ ‎‏ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و‏‎ ‎‏حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند ومال و ثروت‏‎ ‎‏خود را به بهانۀ فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و‏‎ ‎‏مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواسته های خود را تحمیل‏‎ ‎‏کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور‏‎ ‎‏و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهای متعالی و فرار از‏‎ ‎‏تملق گوییها می گردد و حتی بعض ثروتمندان را از اینکه تصور کنند‏‎ ‎‏که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه‏‎ ‎‏می کند.‏

‏     خلاصۀ کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامی‏‎ ‎‏بهای بیشتر و فزونتر از آنِ کسی است که تقوا داشته باشد، نه‏‎ ‎‏ثروت و مال و قدرت.(2)‏

6 / 5 / 66

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 5

به بن بست رسیدن مارکسیسم در روش های اقتصادی 

‏ ‏

‏البته ممکن است از شیوه های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان‏‎ ‎‏پیشین کمونیسم در زمینۀ اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید،‏‎ ‎‏ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع‏‎ ‎‏تنها گره های کور اقتصادی سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن‏‎ ‎‏به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعۀ‏‎ ‎‏خویش را دوا نکرده اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را‏‎ ‎‏جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و‏‎ ‎‏اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین‏‎ ‎‏مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه‏‎ ‎‏است.‏

‏     جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی‏‎ ‎‏کشور شما مسئلۀ مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما‏‎ ‎‏عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به‏‎ ‎‏ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما‏‎ ‎‏مبارزۀ طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.(3)‏

11 / 10 / 67

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

2ـ1 اسلام و حدود مالکیت و آزادی اقتصادی

‏ ‏

تعدیل ثروت به شکل عادلانه

‏و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع‏‎ ‎‏ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و‏‎ ‎‏تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به‏‎ ‎‏طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست.(4)‏

24 / 11 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 6

اجرای قوانین اقتصادی اسلام موجب اقتصاد مترقی

‏اسلام به این منظور به وجود آمد که به انسان، ابعاد واقعی و شأن‏‎ ‎‏انسانی اعطا کند؛ یعنی انسان را از نظر زندگی اجتماعی، شخصی‏‎ ‎‏و سیاسی تحول بخشد و به غنای روحی انسان یاری دهد.اسلام‏‎ ‎‏قادر به ایجاد چنین تحولی هست. قوانین اسلام به نیازهای انسان‏‎ ‎‏پاسخ می گوید؛ این قوانین بسیار صریح و روشن هستند. اسلام‏‎ ‎‏روش و رفتار هر فرد را در برابر جامعه، طی قوانین خاصی مدون و‏‎ ‎‏تنظیم کرده است. اسلام چگونگی سیاست جامعه را در رابطه با‏‎ ‎‏اقلیتهای مذهبی، مشخص ساخته است. از این نظر قوانین اسلام‏‎ ‎‏واقعاً پیشرو و پیشاهنگ هستند. اگر قوانین اقتصادی اسلام اجرا‏‎ ‎‏شود، مملکت یک اقتصاد مترقی خواهد داشت.(5)‏

‏ ‏

10 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقصد، اسلام است نه منافع اقتصادی

‏آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست، با اسم یک نفری که ملی‏‎ ‎‏است. مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملی‏‎ ‎‏کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را‏‎ ‎‏می خواهیم اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود. مقصد ما‏‎ ‎‏اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده،‏‎ ‎‏اسلام را کنار بگذاریم برای او سینه بزنیم.(6)‏

2 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اقتصاد زیربنا نیست

‏آنهایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد‏‎ ‎‏می دانند از باب اینکه انسان را نمی دانند یعنی چه، خیال می کنند‏‎ ‎‏که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است!‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 7

‏منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد.‏‎ ‎‏این چلوکباب می خورد؛ او کاه می خورد؛ اما هر دو حیوانند.‏‎ ‎‏اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد می دانند اینها انسان را‏‎ ‎‏حیوان می دانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است.‏‎ ‎‏زیربنای همه چیزش ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ الاغ هم زیربنای همه چیزش‏‎ ‎‏اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست. ما‏‎ ‎‏باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا‏‎ ‎‏می خواست بکند برای اسلام. الآن هم می آیند به من می گویند،‏‎ ‎‏مکرر ـ دستجمعی، تنهایی ـ که شما دعا کنید ما شهید بشویم.‏‎ ‎‏معقول است که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر‏‎ ‎‏بشود؟ برای شکمش می خواهد شهید بشود؟! کسی معقول است‏‎ ‎‏که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این‏‎ ‎‏معنا، تقاضای شهادت برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت‏‎ ‎‏موت نیست؛ یک حیات جاوید است، برای حیات جاوید است که‏‎ ‎‏این تقاضای شهادت می کند. زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقّۀ‏‎ ‎‏الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا‏‎ ‎‏می دانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک‏‎ ‎‏حیوانی، مثل سایر حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات.(7)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

غایت انسان است نه اقتصاد

‏زیربنا اقتصاد نیست، برای اینکه غایت انسان، اقتصاد نیست.‏‎ ‎‏انسان زحمتش برای این نیست که فقط شکمش را سیر کند؛ یا‏‎ ‎‏جوانهایش را بدهد شکمش سیر بشود، حرف است اینها. از اینجا‏‎ ‎‏تا لانهایت انسان هست. دیگر انسان مردنی نیست، انسان تا آخر‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 8

‏هست. و برنامۀ اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم‏‎ ‎‏اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد. راه مستقیم؛ نه طرف‏‎ ‎‏شرق؛ نه طرف غرب. صراط مستقیم، یک سرش اینجاست؛ یک‏‎ ‎‏سرش هم لانهایت.(8)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ غنی اسلام 

‏اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است... اقتصاد را به صورتی‏‎ ‎‏سالم و بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همۀ مردم، با‏‎ ‎‏اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور می کند ؛ و برای رشد بیشتر‏‎ ‎‏کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نماید.(9)‏

25 / 5 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم تعارض اسلام با تمدن جدید 

‏پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب،‏‎ ‎‏اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی‏‎ ‎‏اظهار تأسف کنم. بنا بر نوشتۀ جنابعالی زکات تنها برای مصارف‏‎ ‎‏فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف‏‎ ‎‏به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست و «رِهان» در «سَبْق» و‏‎ ‎‏«رِمایه» مختص است به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن، که در‏‎ ‎‏جنگهای سابق به کار گرفته می شده است و امروز هم تنها در همان‏‎ ‎‏موارد است. و «انفال» که بر شیعیان «تحلیل» شده است، امروز هم‏‎ ‎‏شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را‏‎ ‎‏ازبین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است‏‎ ‎‏را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 9

‏هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در‏‎ ‎‏خیابان کِشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر‏‎ ‎‏مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله‏‎ ‎‏آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن‏‎ ‎‏جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای‏‎ ‎‏همیشه در صحراها زندگی نمایند.(10)‏

2 / 7 / 67

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

به دست آوردن پاسخ برای مسائل مستحدثه اقتصادی، اجتماعی

‏حال آیا می توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر‏‎ ‎‏داشته اند ـ نعوذبالله ـ خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟‏‎ ‎‏هرگز. اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها‏‎ ‎‏کشیده شده است، چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛‏‎ ‎‏مثلاً در مسئلۀ مالکیت و محدودۀ آن، در مسئلۀ زمین و‏‎ ‎‏تقسیم بندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیدۀ پول‏‎ ‎‏و ارز و بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و خارجی در‏‎ ‎‏مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین‏‎ ‎‏مدنی، در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم؛ چون‏‎ ‎‏عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر، سینما،‏‎ ‎‏خوشنویسی و غیره. در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت‏‎ ‎‏و جلوگیری از قطع درختها حتی در منازل و املاک اشخاص، در‏‎ ‎‏مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت‏‎ ‎‏و یا تعیین فواصل در موالید، در حل معضلات طبی همچون پیوند‏‎ ‎‏اعضای بدن انسان و غیر به انسانهای دیگر، در مسئلۀ معادن‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 10

‏زیرزمینی و روزمینی و ملی، تغییر موضوعات حرام و حلال و‏‎ ‎‏توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنۀ مختلف، در‏‎ ‎‏مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام،‏‎ ‎‏نقش سازندۀ زن در جامعۀ اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع‏‎ ‎‏فاسد و غیر اسلامی، حدود آزادی فردی و اجتماعی، برخورد با‏‎ ‎‏کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگی انجام‏‎ ‎‏فرایض در سِیر هوایی و فضایی و حرکت بر خلاف جهت حرکت‏‎ ‎‏زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن و یا در صعود‏‎ ‎‏مستقیم و خنثی کردن جاذبۀ زمین و مهمتر از همۀ اینها، ترسیم و‏‎ ‎‏تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همۀ اینها‏‎ ‎‏گوشه ای از هزاران مسئلۀ مورد ابتلای مردم و حکومت است که‏‎ ‎‏فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر‏‎ ‎‏مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح‏‎ ‎‏نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن‏‎ ‎‏فکری بنمایند.(11)‏

10 / 8 / 67

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مبارزه علیه فساد و فحشاء

‏مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر‏‎ ‎‏عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به‏‎ ‎‏دنبال دارد...‏

‏     من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و‏‎ ‎‏کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای‏‎ ‎‏سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 11

‏قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.(12)‏

2 / 1 / 68

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اختلاف طبقاتی منطق اسلامی ندارد‎ ‎

‏این معنا در امروز دیگر عملی نیست که یک دسته ای آن بالاها‏‎ ‎‏باشند و همۀ چیزهایی را که بخواهند، به طور اعلی تحقق پیدا‏‎ ‎‏بکند؛ پارکها و اتومبیل ها و بساط. یک دسته هم این زاغه نشین ها‏‎ ‎‏باشند که اطراف تهران اند، و می بینید آنها را. این نمی شود، این نه‏‎ ‎‏منطق اسلامی دارد، نه منطق انصافی دارد، نه صحیح است.(13)‏

15 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تثبیت مالکیت مشروع در اسلام

‏اسلام، مالکیت را به طور مالکیت مشروع تثبیت کرده، اجازه داده‏‎ ‎‏است و کسانی که دارای کارخانه ای هستند، صنعتی هستند، آنها‏‎ ‎‏اگر به غیر مشروع نباشد، آنها باید باشند سرجایشان. و طرح‏‎ ‎‏دولت هم این نیست که صنایع خاص مردم را چه بکنند. دولت هم‏‎ ‎‏آن طرحی که حالا داده اند ـ که من باز درست تمامش را همچو با‏‎ ‎‏دقت نگاه نکردم ـ این است که گفتند یک دسته ای هستند که‏‎ ‎‏اموالشان اموالی بوده است که چه کرده اند و برده اند و خورده اند و‏‎ ‎‏از بین برده اند و اموال غیر است و کذا؛ و صاحب کارخانه هایی که‏‎ ‎‏آنطور هستند، آنها ملی می شود، و این حق است. یک دسته هم‏‎ ‎‏آنها هستند که بدهکار به دولت هستند، بیشتر از آن اندازه ای که‏‎ ‎‏دارند در آنجا. یک دسته اشخاص هستند که به اندازه ای نه،‏‎ ‎‏بدهکار نیستند؛ خودشان شریک اند. آن شریکشان عبارت از‏‎ ‎‏کسی بوده است که مثلاً شاه و امثال اینها بوده اند. یکی هم شریک‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 12
‏خاصی داشته اند. اینها بیایند، شرکتشان محفوظ است. یک دسته‏‎ ‎‏هم هستند که خودشان می توانند اداره کنند، خودشان اداره کنند.‏

‏     اینجا مملکت کمونیست نیست که دولت، هر چی هست‏‎ ‎‏کمونیستی که نیست؛ اینجا دولت اسلامی است. آنقدری که اسلام‏‎ ‎‏می شناسد مالکیت را، دولت نمی تواند تخطّی بکند. بخواهد‏‎ ‎‏تخطّی بکند کنارش می گذارند. اینطور نیست که شما خیال کنید که‏‎ ‎‏بخواهند هرکس هر کارخانه ای دارد بگیرند. چنانچه در زمینها‏‎ ‎‏گفته بودند که خوب، زمینها را می خواهند بگیرند. مسئله این نبود.‏‎ ‎‏زمینْ موات بود؛ زمینِ موات این است که هیچ کسی در این زمین‏‎ ‎‏[آبادانی‏‏]‏‏ نکرده. آن وقت این موات را فروخته بودند. همۀ فروش‏‎ ‎‏غلط بود. زمین موات را نمی تواند کسی بفروشد. یا یک خط کشی‏‎ ‎‏کرده بودند و فروخته بودند. آن هم غلط است. آن موات را‏‎ ‎‏می گیرند بلکه ارفاق هم می کنند که اگر خودش بتواند، برود چه‏‎ ‎‏بکند. اما زمینی که کسی احیا کرده و مالک هست کی می گیرد او‏‎ ‎‏را؟ کی می تواند بگیرد او را؟ این مسائل مطرح نیست. این مسائل‏‎ ‎‏یک مسائل اسلامی است، یک برنامۀ اسلامی است. و تاکنون هم‏‎ ‎‏هرچه اینها گفته اند و طرح داده اند من ندیدم یک چیزی باشد که‏‎ ‎‏خلاف اسلام باشد و بخواهند این را؛ ولی شایعات زیاد است. یک‏‎ ‎‏کلمه که گفته می شود که اراضی موات گرفته می شود؛ یکدفعه‏‎ ‎‏شایع می شود به اینکه می خواهند خانه های مردم و زمینها را‏‎ ‎‏بگیرند از مردم! اما اشخاص غیر مسئول اگر یک حرفی، نطقی‏‎ ‎‏بکنند، توی روزنامه یک چیزی بنویسند، اینها میزان نیست. هر‏‎ ‎‏وقت خود دولت صحبت کرد، سخنگوی دولت صحبت کرد، او‏‎ ‎‏میزان است. روزنامه ها خیلی چیزها همین طوری می نویسند یا‏‎ ‎‏یک اشخاصی که غیر مسئول اند یک حرفهایی می زنند. این مربوط‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 13

‏به دولت و مربوط به اسلام نیست. ما روی خط اسلام باید عمل‏‎ ‎‏کنیم. من تا زنده هستم از خط اسلام نمی گذارم دولت خارج بشود.‏‎ ‎‏و من امیدوارم خودمان هم خارج نشویم.(14)‏

15 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مالکیت مشروع

‏اسلام با مستمندان بیشتر آشنایی دارد تا با آن اشخاصی که‏‎ ‎‏[‏‏ثروتمند‏‎ ‎‏]‏‏هستند. آن اشخاص هم اموالشان همان طوری که‏‎ ‎‏گفتید، این اموالِ بسیار، مجتمعِ از راه مشروع نیست، اسلام این‏‎ ‎‏طور اموال را به رسمیت نمی شناسد. و در اسلام اموال، مشروع و‏‎ ‎‏محدود به حدودی است و زاید بر این معنا ما اگر فرض بکنیم که‏‎ ‎‏یک کسی اموالی هم دارد که خیر، اموالش هم مشروع است، لکن‏‎ ‎‏اموال طوری است که حاکم شرع، فقیه، ولیّ امر تشخیص داد که‏‎ ‎‏این به این قدر که هست نباید این قدر باشد، برای مصالح مسلمین‏‎ ‎‏او می تواند قبض کند و تصاحب کند. و یکی از چیزهایی که مترتّب‏‎ ‎‏بر ولایت فقیه است و مع الأسف این روشنفکرهای ما نمی فهمند‏‎ ‎‏که ولایت فقیه یعنی چه، یکیش هم تحدید این امور است.‏‎ ‎‏مالکیت را در عین حال که شارع مقدّس، محترم شمرده است،‏‎ ‎‏لکن ولیِ امر می تواند همین مالکیت محدودی که ببیند خلاف‏‎ ‎‏صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالکیت مشروع را محدودش‏‎ ‎‏کند به یک حدّ معیّنی و با حکم فقیه از او مصادره بشود.(15)‏

13 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفاوت اقتصاد اسلامی با کمونیسم و سرمایه داری

‏یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام‏‎ ‎

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 14

‏نه باسرمایه داری ظالمانه و بیحساب و محروم کنندۀ توده های‏‎ ‎‏تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب‏‎ ‎‏و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند ـ گرچه‏‎ ‎‏بعض کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و ازمسائل‏‎ ‎‏سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود‏‎ ‎‏کرده اند (و باز هم دست برنداشته اند) که اسلام طرفدار بی مرز و‏‎ ‎‏حد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوۀ که با فهم کج‏‎ ‎‏خویش از اسلام برداشت نموده اند چهرۀ نورانی اسلام را‏‎ ‎‏پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به‏‎ ‎‏اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل‏‎ ‎‏رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب‏‎ ‎‏آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه‏‎ ‎‏بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی با اسلام به معارضه‏‎ ‎‏برخاسته اند ـ و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم‏‎ ‎‏لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک‏‎ ‎‏می باشند با اختلاف زیادی که دوره های قدیم تاکنون حتی اشتراک‏‎ ‎‏در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در‏‎ ‎‏بر داشته.‏

‏     بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن‏‎ ‎‏به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن‏‎ ‎‏عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت‏‎ ‎‏اجتماعی، که لازمۀ یک رژیم سالم است تحقق می یابد.(16)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 15

3ـ1 ارزش کار و کارگر در اسلام

‏ ‏

من دست تمامی  کارگران را می فشارم 

‏من از تمامی کارگران می خواهم که کار خود را دنبال نموده و مشغول‏‎ ‎‏جمع آوری مدارکی باشند که موجب تسهیل رسیدگی به کار خود،‏‎ ‎‏کارخانه و کارفرما شود. من دست تمامی کارگران را می فشارم.‏

‏     ‏‏جناب آقای فروهر، شما می دانید که اسلام برای طبقۀ کارگر‏‎ ‎‏احترام خاصی قائل است. اسلام می خواهد مستضعفین را یاری‏‎ ‎‏دهد تا سرنوشت خود را به دست گیرند. از زحمات شما در این‏‎ ‎‏مورد تشکر می کنم.(17)‏

26 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش مهم کارگران در تحولات اجتماعی

‏آقایانِ صاحبِ کارخانه ها باید وضعشان را یک قدری از آن رژیم‏‎ ‎‏سابق تغییر بدهند؛ برای اینکه در رژیم سابق، که مردم او را رژیم‏‎ ‎‏اسلامی نمی دانستند و طاغوتی می دانستند، اگر کاری می شد‏‎ ‎‏می گفتند که در رژیم طاغوتی شده است، و اگر یک ناراحتی هایی‏‎ ‎‏برای کارگرها پیدا می شد، یا یک تحریکاتی می شد که اینها‏‎ ‎‏اعتصاب کنند، شورش کنند، آنها با فشار؛ و اگر ـ چنانچه ـ نوبت به‏‎ ‎‏روحانیین هم می رسید با موعظه. اما الآن با آن وقت فرق دارد. الآن‏‎ ‎‏همۀ ما این ادعا را داریم که یک مملکت اسلامی است و روی‏‎ ‎‏احکام اسلام باید عمل بشود. اگر خدای نخواسته در یک مملکت‏‎ ‎‏اسلامی طوری بشود که در کارخانه ها و کارگرها به واسطۀ اینکه‏‎ ‎‏درست به آنها رسیدگی نمی شود انفجار حاصل بشود، این انفجار‏‎ ‎‏از محیط یک مملکتی است که مدّعی اسلام است؛ نه روحانی‏‎ ‎‏می تواند این را خاموشش کند، نه کس دیگر. برای اینکه روحانی‏‎ ‎‏آن وقت می تواند [کاری‏‏]‏‏ بکند که بگوید خوب یک اشخاصی غیر ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 16

‏اسلامی این کارها را کرده اند؛ اما اگر مملکت اسلامی به اینکه‏‎ ‎‏اسلامی است یک طوری بشود که انفجار در کارگرها حاصل‏‎ ‎‏بشود، این انفجار دیگر قابل کنترل نیست؛ و این یک خطری است‏‎ ‎‏که بر همۀ شماها و بر همۀ ما هست و ما را تهدید می کند. از این‏‎ ‎‏جهت باید صاحبان کارخانه ها توجه به این داشته باشند که با‏‎ ‎‏کارگرها نظیر سابق عمل نکنند. با اینها برادر و دوست باشند، و تا‏‎ ‎‏آن حدودی که آنها می خواهند ـ کارگرها همچو نیست که خیلی‏‎ ‎‏بلندپرواز باشند؛ اینها یک زندگی می خواهند ـ آقایان کاری بکنند‏‎ ‎‏که یک زندگی برای اینها حاصل بشود؛ و جلوگیری بشود از یک‏‎ ‎‏انفجاری که قابل کنترل نیست.(18)‏

15 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مصلحت کارفرماها رسیدگی به کارگران است 

‏لهذا باید خود آقایان در فکر این معنا باشند که یک همچو چیزی‏‎ ‎‏نشود. و او به این است که شماها یک قدری پایین تر بیایید،‏‎ ‎‏کارگرها را یک قدری بالاتر ببرید. آنها نمی خواهند در عرض شما‏‎ ‎‏باشند؛ آنها یک زندگانی می خواهند. شماها که ـ الحمدلله ـ دارا‏‎ ‎‏هستید و دارای کارخانه ها هستید و دارای کارمندان زیاد هستید،‏‎ ‎‏یک قدری برای مصلحت خودتان و برای اینکه خدای ناخواسته‏‎ ‎‏یک وقت انفجاری نشود که همه چیز به باد برود، همه چیز یک‏‎ ‎‏کشوری به باد برود، شماها یک مقداری خودتان با دست خودتان‏‎ ‎‏به اینها یک کمکهایی بکنید. یک کارهایی بکنید که آنها ببینند که‏‎ ‎‏در این وضعی که حالا شده است به آنها رسیدگی می شود.(19)‏

15 / 4 / 58

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 17

پیامبر اکرم دست کارگر را می بوسد

‏این یک مسئله ای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و‏‎ ‎‏مطالعه کنید در بین خودتان. جوانهای خودتان را مقایسه کنید با‏‎ ‎‏آنهایی که بی کار می گذرانند و به هرزه دری و به هرزه گری عمر‏‎ ‎‏خودشان را می گذرانند، و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران‏‎ ‎‏دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم‏‎ ‎‏شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را ـ یعنی،‏‎ ‎‏همان محلی که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته ـ آنجا را بوسید و‏‎ ‎‏این، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام، که اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است،‏‎ ‎‏نسبت به کارگر آن طور تواضع بکند و کف دست او را که علامت‏‎ ‎‏کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت‏‎ ‎‏دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، می خواهد ارزش کار را‏‎ ‎‏به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است‏‎ ‎‏که آنجایی که کارگر کار کرده است، در اثر کار یک نشانه ای پیدا‏‎ ‎‏کرده است؛ من آنجا را می بوسم که ملتهای اسلامی و بشر ارزش‏‎ ‎‏این کارگر را بداند.(20)‏

11 / 2 / 61

*  *  *

‏ ‏

پیامبر و امامان ما کارگر بودند

‏و من یک نکته دیگری ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم به شما عرض می کنم که توجه کنید ‏‎ ‎‏که اینهایی که از کارگرها پشتیبانی می خواهند بکنند و آن هایی که ‏‎ ‎‏می خواهند کشور را به سوی غرب بکشند [یا‏‏]‏‏ به اسم شرق‏‎ ‎‏[‏‏فعالیت می کنند‏‏]‏‏ و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری،‏‎ ‎‏این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی، نسبت به کارگر چه جور‏‎ ‎‏هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است. اول شخص اسلام‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 18
‏را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع اسلام بود و شارع‏‎ ‎‏اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض‏‎ ‎‏کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را‏‎ ‎‏بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه‏‎ ‎‏داشت که کارگر [انسان است؛‏‏]‏‏ کارگر آن روز استقلال داشت و‏‎ ‎‏هرچه کار می کرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش‏‎ ‎‏داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام‏‎ ‎‏کرد ارزش کارگر را. و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب ـ سلام‏‎ ‎‏الله علیه ـ است. ایشان خودش یک کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر‏‎ ‎‏می کرده، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون می آورده،‏‎ ‎‏لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون می آمده، وقف می کرده‏‎ ‎‏برای مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای‏‎ ‎‏اعاشۀ خودش هم کار می کرده و در عین حالی که آن طور قنات ها‏‎ ‎‏را ـ چندین قنات از ایشان هست ـ کنده با دست خودش. و همان‏‎ ‎‏روز ـ به حسب نقل ـ همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او‏‎ ‎‏و به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش‏‎ ‎‏را برداشت دنبال کار... این، دو نفر شخص اول اسلام که کارشان‏‎ ‎‏باید سرمشق باشد برای همۀ ما، شما مقایسه کنید این احترامی که‏‎ ‎‏کارگر در اسلام به واسطۀ عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و‏‎ ‎‏این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما‏‎ ‎‏آمده است.‏

‏     و این فقط ‏‏[‏‏مختصّ‏‏]‏‏ علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ نیست، ‏‎ ‎‏حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کرده اند که در ‏‎ ‎‏یک محلی که داشتند، می رفتند کار می کردند. به حضرت صادق ‏‎ ‎‏بعضی می گفتند آقا ـ حضرت صادق شغلش خیلی بود. شغل ‏‎ ‎


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 19
‏معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتی اش زیاد بود،‏‎ ‎‏مع ذلک، خودش تشریف می برد به حسب این نقل و در آن جایی‏‎ ‎‏که داشت، کار می کرد ـ به او عرض کردند که خوب، این را به ما‏‎ ‎‏واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که می خواهم برای خودم‏‎ ‎‏بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. این چقدر ارزش‏‎ ‎‏می دهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای‏‎ ‎‏آن مقامات بود، خودش کار می کند و تعلیم می دهد که ارزش کار‏‎ ‎‏چی است! شما در بلوک کمونیستی سران اینها را ببینید! ادعاها و‏‎ ‎‏شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار داده اند و ادعا‏‎ ‎‏کرده اند، لکن وقتی که می بینید که خود آن ها وضعشان چه جوری‏‎ ‎‏است، سلوکشان با کارگر چی است، به کارگر چه نظری دارند، چه‏‎ ‎‏جور نگاه می کنند، سرمایه داری ‏‏]‏‏را‏‏][‏‏ هم ملاحظه کنید، آنها چه‏‎ ‎‏می کنند؛ هر دو ‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ اینها کارگر را آلت استفادۀ خودشان قرار‏‎ ‎‏داده اند. این هر دو بلوک اینها را، او آن به یک وضعی، آن به وضع‏‎ ‎‏دیگر، آلت قرار داده اند و ابزار قرار داده اند برای منافع خودشان و‏‎ ‎‏برای چی. در کشورهای کمونیستی، اصل برای کارگر ـ من‏‎ ‎‏نمی توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم ـ اینها را مثل یک‏‎ ‎‏حیوان کارگر را فرض کردند که هیچ نباید ‏‏]‏‏داشته باشند،‏‎ ‎‏][‏‏فقط‏‎ ‎‏خوراک به شما می دهیم؛ شما باید کار کنید خوراک بگیرید آن‏‎ ‎‏وقتی که کاری ازشان نمی آید، طردشان می کنند وبه رأی بعضیشان‏‎ ‎‏باید ریختشان به دریا! آن دستۀ دیگر هم شما را بازی داده اند؛‏‎ ‎‏کارگرها را بازی داده اند و از راه دیگر می چاپند آنها را.(21)‏

11 / 2 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 20

اسلام برای کارگر ارزش قائل است

‏اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج قائل‏‎ ‎‏است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنی، همان طوری‏‎ ‎‏که یک شخص عالم، یک شخص مجاهد را توصیف می کند،‏‎ ‎‏شخص کارگر، زارع؛ هر کارگری را ‏‏[‏‏توصیف می کند؛‏‏]‏‏ می گوید‏‎ ‎‏همه شان مثل هم اند؛ مثل شانه ای که این رده هایی که دارد، همه‏‎ ‎‏همقد هستند، مثل هم هستند ـ آن شانه های آن وقت این طور‏‎ ‎‏بودند ـ اینها همین طور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح‏‎ ‎‏می کند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه داشتن، قدرت داشتن‏‎ ‎‏ـ نمی دانم ـ و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به‏‎ ‎‏ارزش انسانی است. ارزش انسانی را این دو بلوک اصلاً فراموش‏‎ ‎‏کرده اند؛ توجه به اینکه انسان اند، مثل خود ما هستند. آن وقتی که‏‎ ‎‏استالین متولد شده با یک رعیت دیگری، یک رعیتی، فرقی با هم‏‎ ‎‏نداشتند. بعداً او به قدرت رسیده، آن طور عمل کرده و این‏‎ ‎‏بیچاره ها تحت ستم، این طور باید عمل کنند برای آنها یا آن بلوک‏‎ ‎‏سرمایه داری هم همین طور؛ ارزش برای انسانها قائل نیستند. آنها‏‎ ‎‏ارزش برای قدرت خودشان قائلند. هر کشوری که تحت قدرت‏‎ ‎‏آنها باشد، به او کمک می کنند.(22)‏

11 / 2 / 61

*  *  *


کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 21

‎ ‎

کتاباقتصاد در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 22