زن و مسایل اجتماعی و سیاسی از نگاه مبانی اجتهادی

‏ ‏

‏ ‏زن و مسائل اجتماعی و سیاسی از نگاه مبانی اجتهادی

‏ ‏

 حضرت آیت الله جناتی

‏ ‏

  ‏قبل از آغاز بحث در مورد زن و مسائل اجتماعی ـ سیاسی از نگاه مبانی اجتهادی،‎ ‎به مناسبت بزرگداشت دخت رسول گرامی لازم می دانم چند جمله ای درباره ایشان به‎ ‎عرض برسانم.

‏     «ما ذا اقول و فی لسانی اقدتن ئو لبس فی المثالها تعجز الکلمات».‏

‏     امّا چگونه می توان با زبان قاصر دربارۀ او سخن گفت؟ کلمات، عبارات و الفاظ‏‎ ‎‏نمی توانند آنچه را که او هست، بنمایانند. شخصیت و ویژگیهای والای حضرت به‏‎ ‎‏اندازه ای جالب، جذاب، گیرا و فراگیر است که پژوهشگران، محققان، گویندگان،‏‎ ‎‏نویسندگان و مورخان را بر آن داشته تا هر یک، از نگاهی دربارۀ زندگی آن حضرت‏‎ ‎‏بیندیشند، بگویند، بنویسند و قلمفرسایی کنند؛ امّا آیا توانسته اند خصوصیات او را‏‎ ‎‏آنگونه که هست، درک کنند و برای دیگران ترسیم نمایند؟ در پاسخ باید گفت‏‎ ‎شخصیت فاطمه زهرا ـ سلام الله  علیها ـ  منحصر به ویژگیها و امور ظاهری مانند صبر و‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 105

قناعت در زندگی، همسری شایسته، مادری مهربان برای فرزندان و دختر خوبی برای‏‎ ‎‏پدر نبوده است، بلکه وی سراپا خارق العاده می باشد. بدین جهت پژوهشگران از‏‎ ‎‏شناخت کامل او قطع امید کرده اند.‏

‏     امام صادق در پاسخ به این سؤال که چرا فاطمه را فاطمه نامیدند، گفت: مردم فتیم‏‎ ‎‏هستند از اینکه فاطمه را آنگونه که هست، بشناسند. فتیم، لقب آن کودکی است که‏‎ ‎‏مادر او را از شیر گرفته، و دیگر مأیوس شده، از اینکه مجدداً بتواند از پستان مادر شیر‏‎ ‎‏بخورد. امام صادق همۀ خلق را فتیم نامید؛ یعنی دیگر از شناختن فاطمه زهرا مأیوس‏‎ ‎‏شدند.‏

‏     حضرت، شرایط زمان و مکان، احوال آدمیان و نیاز جامعه را به طور کامل درک‏‎ ‎‏می کرد و تحولات آنها را مورد توجه قرار می داد؛ و در صورتی که مطابق با ارزشهای‏‎ ‎‏معنوی و فضایل انسانی بود، خود را با آنها هماهنگ می ساخت و تحول می پذیرفت.‏

‏     در بحث زن و مسائل اجتماعی ـ سیاسی از نگاه مبانی اجتهادی، با بررسی کاملی‏‎ ‎‏که در مبانی اجتهادی و عناصر اصلی استنباط و پایه های معتبر شناخت و از کتاب و‏‎ ‎‏سنت انجام داده ام، برایم ثابت شد که در مبانی اجتهادی، جنسیت خاص مرد بودن‏‎ ‎‏در تصدی مقامات و وظایف اجتماعی، اعتبار نشده است و بدین جهت در زمان‏‎ ‎‏تشریع که 23 سال، صحابه صد سال و تابعین که هفتاد سال ادامه داشت، هیچ‏‎ ‎‏محدودیتی برای زنان مسلمان وجود نداشته است. درخصوص موارد جزئی نیز‏‎ ‎‏محدودیت به وجود آمده بر اساس مصالح کلی نظام بشری و مباحث تشریع، تنها‏‎ ‎‏اختصاص به زنان نداشته، و جامعۀ مردان را نیز در بر گرفته است؛ بنابراین در موارد‏‎ ‎جزئی محدودیت ایجاد شده برای زنان از باب تبعیض در جنسیت نبوده، و از باب‎ ‎مصالح در تشریع می باشد.

‏     عواملی که باعث محرومیت زنان از وظایف اجتماعی و مسائل سیاسی شده است‏‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 106

‏عبارتند از:‏

‏1 ـ تأثیر ذهنیتهایی که از برداشتهای نادرست بعضی از مقدس مآبان، سطحی نگران،‏‎ ‎‏بسته ذهنان و جاهلان عالم نما برای مردم پدید آمده است؛ آن هم به گونه ای که آنها را‏‎ ‎‏بر واقعیتها حاکم قرار داده اند.‏

‏2 ـ اقتضای شرایط زمان، مکان و سنتهای غلط اجتماعی و محیطی.‏

‏3 ـ تعصبهای نابجا، آن تعصبهایی که چشمان را از دیدن حق باز می دارد و انسان را از‏‎ ‎‏درک حقایق و پذیرش آنها دور می کند.‏

‏4 ـ کوتاهی ورزیدن خود زنان در خودشناسی.‏

‏5 ـ نداشتن شیوه مطلوب در زندگی.‏

‏6 ـ مردسالاری و بی عدالتی مردان و باور آنها به اینکه زن با ازدواج به مالکیت، کنیزی‏‎ ‎‏و یا اجیری او در می آید؛ یعنی ذهنیت آنها این بود که وقتی زنی به ازدواج آنها‏‎ ‎‏درآمد، کنیز آنها خواهد بود. از این رو اعتقاد دارند که او وظیفه ای جز خدمت به مرد‏‎ ‎‏و کارهای خانه ندارد، علی رغم آنکه در فرهنگ اسلامی، مردسالاری و زن سالاری‏‎ ‎‏مورد پذیرش نبوده؛ و شایسته سالاری، اصل است.‏

‏7 ـ ضعف فرهنگی مردم در ابعاد دینی و مذهبی و عدم آگاهی زنان از حقوقی که‏‎ ‎‏اسلام در تعالیم دینی، اخلاقی و اجتماعی برایشان معین کرده است. بنابراین، اعتقاد‏‎ ‎‏برخی از افراد به اینکه مردان در زندگی مشترک دارای حقوقی هستند که زنان با‏‎ ‎رعایت آنها نمی توانند کارهای اجتماعی را تصدی کنند، نادرست و خلاف واقع‎ ‎است.

‏8 ـ دید کوتاه افراد جامعه و نظرهای محدود آنان به اینکه وظایف اجتماعی و سیاسی‏‎ ‎‏برای زنان به دلیل عدم توانایی، مناسبت ندارد. در طول تاریخ این باور ‏نادرست و ناروا‎ ‎دستاویزی برای مردان شد و باعث گردید تا زنان از همۀ مزایای اجتماعی،‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 107

سیاسی، هنری، علمی و فرهنگی محروم شوند. در حالی که زنان می توانند در تحقق‎ ‎بخشیدن به آرمانهای جامعه، مفید و سازنده بوده، و همانند مردان دارای نقشهای‎ ‎مؤثر باشند؛ بنابراین باید نگاه جامعه و باور آنها را تغییر داد تا بدانند زنان همانند‎ ‎مردان، انسانهایی مستقل و توانمند بوده، و همانند مردان می توانند از عهده مسئولیتها‎ ‎برآیند.

‏9 ـ برداشت برخی افراد از مبانی این حدیث که «زن بدون اذن شوهر حق خروج از‏‎ ‎‏منزل را ندارد؛ علی رغم صحت این موضوع، فقیه باید در کنار یک حدیث، احادیث‏‎ ‎‏دیگر را هم مورد بررسی قرار دهد و نباید صرف دیدن یک حدیث فوراً بر طبق آن‏‎ ‎‏حکم کند.‏

‏     برخی بر اساس این حدیث، عدم شرکت در فعالیتهای اجتماعی را برای زن قائل‏‎ ‎‏شده اند؛ ولی این برداشت نادرست است؛ زیرا استنباط، تنها از طریق بررسی همه‏‎ ‎‏عناصر اصلی دریافت می شود. اعتبار اذن مرد در خروج از منزل مطلق نبوده، و مقید‏‎ ‎‏به آن صورتی است که با حق شوهر منافات داشته باشد و این بدان جهت است که‏‎ ‎‏خداوند همه را در زندگی آزاد آفریده است. و این آزادی تنها یک حق نیست، بلکه‏‎ ‎‏یک امر فطری است و خداوند به همه انسانها کرامت بخشیده است. از این رو نمی توان‏‎ ‎قائل شد که زن با ازدواج به مالکیت و یا خدمتکاری مرد در خواهد آمد؛ زیرا خداوند‎ ‎برای هر یک حقی بر دیگری قرار داده که باید آن را رعایت کنند. در حدیثی آمده‎ ‎است:

‏     «حرام است بر مرد که زن را از خارج شدن از منزل برای یادگیری (اگر دانا نباشد)‏‎ ‎‏منع نماید.»‏

‏     ‏اگر دانا باشد باید او را آموزش دهد؛ پس این نظریه که زن به طور مطلق، حق خروج‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 108

از منزل را ندارد، نادرست است بنابراین خانم می تواند با حفظ حق همسر در‎ ‎صحنه های اجتماعی شرکت فعال داشته باشد و همسر حق ندارد او را از دخالت در‎ ‎آنها منع کند؛ ولی اگر رفتن او موجب فساد می شود، مسألۀ دیگری است.

‏10 ـ نقل احادیثی که موجب محرومیت زنان از حضور در جامعه می شود.‏

‏     کسانی که آگاهی از موازین حدیثی، رجایی، فقهی و اجتهادی نداشته، و از سواد‏‎ ‎‏کافی برخوردار نیستند، در منازل، حسینیه ها و تکیه ها احادیثی می خوانند که زن‏‎ ‎‏نمی تواند قاضی، رئیس جمهور و یا مرجع تقلید شود؛ و یا اینکه زن نمی تواند از منزل‏‎ ‎‏خارج شود که همه آنها بی اساس است. زن می تواند در صورتی که واجد شرایط باشد،‏‎ ‎‏رئیس جمهور، قاضی و یا مرجع تقلید شود. این نقل احادیث ضعیف و غیر معتبر‏‎ ‎‏به وسیلۀ برخی از ناآگاهان به موازین علوم حدیث و علم رجال باعث شد تا مضمون‏‎ ‎‏آنها به عنوان حکم شرعی در طول تاریخ بیان شود پس، این احادیث نقش بسیاری در‏‎ ‎‏محرومیت زنان داشته است؛ و اینگونه احادیث را که از روی غرض و انگیزه ساخته‏‎ ‎‏شده، و در میان احادیث ما منتشر شده است، اسرائیلیات می گویند.‏

‏     ‏حدیثی از حضرت زهرا نقل می کنند که:

‏     خیر النساء ان لا یرون الرجال و لا یراهن الرجال. «بهترین زنان، زنانی هستند که‏‎ ‎‏مردان را نبینند» این نقلی است که ضد عمل حضرت زهرا است؛ زیرا اعمال حضرت‏‎ ‎‏زهرا ـ سلام الله  علیها ـ یکی از منابع و آیات شناخت است. حدیث دیگر از ام سلمه‏‎ ‎‏است که گفت:‏

‏     روزی خدمت رسول خدا بودیم، ابن ام عین وارد شد (ابن ام عین پسر دایی یکی‏‎ ‎از زنان پیامبر بود)، حضرت رسول فرمود: بلند شوید، بروید، پشت دیوار. ام سلمه به پیامبر‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 109

گفتند یا رسول الله ، ایشان که نابیناست و ما را نمی بیند، حضرت فرمود: بله او شما را‎ ‎نمی بیند؛ ولی شما او را می بینید.

‏     پس، زن باید خودش را حتی از مرد نابینا هم بپوشاند. این حدیث در همه جا نقل‏‎ ‎‏می شود. بعد پیغمبر گفت: آیا شما کورید، شما که چشم دارید. این حدیث که به ده‏‎ ‎‏شکل نقل شده، خیلی حساس است و در همه چیز به آن استدلال می کنند و اینکه‏‎ ‎‏می گویند زن نمی تواند رئیس جمهور، قاضی و مرجع تقلید شود و امور مدیریتی را‏‎ ‎‏اداره کند، همه بر همین حدیث استدلال می کنند.‏

‏     مجعول و ساختگی بودن این احادیث از آن جهت است که راوی آن، یکی است؛‏‎ ‎‏امّا به صورتهای مختلف نقل شده است.‏

‏     حدیثی از حسن بن ابی بکر (به چند شکل) نقل شده است که پیغمبر فرمود:‏

‏     رستگار نخواهد شد قومی که زن به امورشان ولایت داشته باشد؛ و یا قومی که زن‏‎ ‎‏امور آنها را تدبیر نماید، رستگار نخواهد شد؛ و یا مردمی که زن بر آنها فرمانروایی‏‎ ‎کند، رستگار نخواهند شد؛ و یا مردمی که زن والی آنها باشد، رستگار نخواهند شد؛ و‎ ‎یا قومی که رأی آنها در اختیار زنی باشد، خداوند گرامی نمی دارد. مردمی را که زنی‎ ‎آنها را رهبری کند و... .

‏     (یک حدیث به چند شکل نقل شده) در واقع به این احادیث تمسک کردند و‏‎ ‎‏استدلال کردند که زن باید از همۀ مزایای اجتماعی محروم باشد؛ امّا تنها، حدیثی‏‎ ‎‏می تواند مورد استدلال قرار بگیرد که از سه فیلتر بگذرد:‏

‏     1 ـ ناحیه اصل صدور؛ 2 ـ ناحیه دلالت؛ 3 ـ ناحیه جهت صدور.‏

‏     ‏تا حدیث از این سه ناحیه عبور نکند، نمی توان به آن استدلال کرد. ما می دانیم در طول‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 110

تاریخ، مدرسۀ شناخت حدیث و تربیت و مُبلّغ نداشته ایم بنابراین هرکس که حدیثی‎ ‎را شنید، برای مردم نقل کرد. پس، چگونه می توان ناحیه اصل صدور را شناخت. برای‎ ‎شناخت این ناحیه، علم رجال و درایه شکل گرفت.

‏     ناحیه دوم که دلالت است؛ شناخت آن از حیث کلیت علم اصول و تطبیق و تفریق‏‎ ‎‏اجتهاد فقهی مجتهد لازم است.‏

‏     ناحیه سوم نیز از حیث کلیت و تطبیق همانند ناحیه دوم است؛ لکن علاوه بر آنها‏‎ ‎‏نیاز به بررسی زمان صدور، شرایط حاضران در مجلس و شرایط احوال آنها دارد. این‏‎ ‎‏احادیث و احادیث دیگری که نقل شده، علاوه بر نواحی دیگر، در ناحیه اصل صدور‏‎ ‎‏که از امام صادر شده یا خیر، مورد نقل و اشکال است.‏

‏     حدیثی که از حضرت زهرا ـ سلام الله  علیها ـ نقل شد، اولا" سند ندارد و حدیثی که‏‎ ‎‏سند ندارد، نمی توان مضمون آن را به عنوان حکم شرعی پذیرفت؛ زیرا خلاف شرع‏‎ ‎است و جایز نیست. ثانیاً، با سیره عملی حضرت زهرا ـ سلام الله  علیها ـ منافات دارد؛‎ ‎زیرا ایشان در مراسم و اجتماعات و در جمع مردم صحبت می کرد، به خانه های‎ ‎مهاجر و انصار برای احقاق حق می رفت، با آنها سخن می گفت، احکام خدا را برای‎ ‎اهل نیاز بیان می کرد و حتی در جنگهای خندق و اُحد و فتح مکه در جنگ شرکت‎ ‎داشت. در خندق، یکی از مساجد به نام ایشان است و این خود نمایانگر حضور‎ ‎حضرتش در آنجا بوده است. در جنگ احد چهارده زن ایشان را همراهی می کردند.‎ ‎حضرت در مجالس تاریخی، سیاسی به ایراد سخنرانی و بیان خطبه های جالب در مسجد‎ ‎رسول خدا می پرداخت و بحثها و مناظره هایی با خلیفۀ وقت داشت. با این حال چگونه خبر‎ ‎واحدی که سندیت و پایه ندارد و با عمل حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نیز منافات دارد، به آن‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 111

استدلال می کنند؟ ثالثاً، در حدیث، نهی و منع نشده، بلکه به بهترین زن اشاره شده‎ ‎است و این برای تفضیل است نه برای نهی.

‏     اما آن حدیثی که از ام سلمه نقل شده، آن هم، اولاً از نظر موازین علم حدیث و علم‏‎ ‎‏رجال از نظر سند ضعیف و مشمول است. ثانیاً تاریخ، بیانگر آن است که زنان در زمان‏‎ ‎‏رسول خدا، صحابه و تابعان، در صحنه ها حضور داشته، و در برخی از احادیث است‏‎ ‎‏که زنان در جلساتی که مردان بودند نیز شرکت می کردند و هیچ دیوار و پرده ای وجود‏‎ ‎‏نداشته است. حدیثی را که شیعه و اهل سنت نقل کرده است، بیان می کنم: روزی‏‎ ‎‏حضرت رسول در مورد مسائل اخلاقی صحبت می کردند، زنی بلند شد و گفت یا‏‎ ‎‏رسول الله ! من شوهر می خواهم،‏‏] ‏ببینید چقدر مردم آن زمان روشنفکر بودند، یک نفر‎ ‎نگفت؛ این زن دیوانه است‎ ‎‏[‏پیغمبر گفت: آیا کسی هست که ایشان را به ازدواج خود‎ ‎در آورد؟ یک نفر بلند شد و گفت بله. حضرت پیامبر گفت: مهریه داری؟ گفت نه، من‎ ‎فقط می توانم چند سوره از سوره های قرآن را به او تعلیم دهم. حضرت به زن گفت‎ ‎قبول داری؟ و بعد پیامبر آنها را عقد کرد. اسلام اینگونه بود و آزادی تا به این حد‎ ‎وجود داشت. ثالثاً، این حدیث با سیرۀ عملی زنانِ پیامبر منافات دارد؛ زیرا آنان‎ ‎علاوه بر اینکه در مجالس مردم شرکت می کردند، پاسخگوی مسائل مردم نیز بودند و‎ ‎بیشتر احادیث اهل سنت براساس گفته های زنان پیامبر است.

‏     علاوه بر این، من، هم فقه و هم حدیث را از دیدگاه 22 مذهب مورد بررسی قرار‏‎ ‎‏دادم و کتابهایم نیز چاپ شده است. 22 مذهب، نه فقط حنفی، شافعی، مالکی،‏‎ ‎‏جنشی، جعفری، زیدی؛ بلکه احکام شرعی که مبتنی بر روایاتی است که زنان رسول‏‎ ‎خدا نقل کردند؛ آنان چه در زمان رسول خدا و چه در زمان بعد از او مرجع برایاحکام بودند و‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 112

خانه هایشان به منزلۀ مدرسه ای برای یادگیری مسائل شرعی بود. از آن جمله همسر‎ ‎امام جعفر صادق (ع) به نام حمیده المضا. امام صادق بیشتر مردم را به حمیده ارجاع‎ ‎می داد و می گفت بروید از ایشان بپرسید. شاید بعضیها اشکال کرده باشند که چگونه‎ ‎ایشان مسائل را به همسرشان ارجاع می دهد. لکن امام فرمود: چه بسا زن فقیه تر از‎ ‎مرد باشد.

‏     حدیث ابوبکر که به اشکال گوناگون نقل شده، اولا"سند ندارد؛ زیرا حسن بن‏‎ ‎‏ابوبکر بسیار اظهار علاقه و احترام به عایشه می کرد. در زمان جنگ جمل به ابوبکر‏‎ ‎‏گفته شد تو که بارها می گفتی عایشه، عایشه، عایشه؛ حالا جنگ جمل شروع شده‏‎ ‎‏است، بیا همسر پیغمبر را کمک کن. شروع کرد گریه کردن. گفتند: چرا اینطور ناراحت‏‎ ‎‏شدی؟ گفت: چه بکنم؛ من الآن لازم است جانم را فدای عایشه کنم؛ ولی پیغمبر دست‏‎ ‎و پاهای مرا بسته است. گفتند: چگونه؟ گفت پیغمبر فرمود: مالک هرکس که زن باشد،‎ ‎رستگار نمی شود پس، این حدیث در نهایت به ابوبکر و آن هم برای حفظ جانش‎ ‎منتهی می شود و متأسفانه در همه جا خوانده می شود، لکن این حدیث از حیث دلالت‎ ‎نیز، نقدپذیر است؛ زیرا تعمیم ندارد. با بررسی زمان صدور حدیث، می بینیم که‎ ‎مربوط به شرایط زمانی خاص سلطنت ساسانیان است که در آن زمان بر اثر نبودن‎ ‎مردان آگاه، سلطنت ساسانیان درنتیجه نزاعها و خونریزیها رو به اضمحلال و انقراض‎ ‎بود و ایران در شرایط بسیار بدی از نظر سیاسی قرار داشت. پس از کشتن کسری‎ ‎(خسرو پرویز) مردم خواستند سلطنت ساسانیان را از طریق دختر کسری حفظ کنند و‎ ‎در آن زمان بود که حدیث مذکور از رسول خدا نقل شد؛ یعنی این خانم صلاحیت‎ ‎برای این امر ندارد؛ امّا لایصلح معنایش این نیست که اگر زن کاری را تصدی کند،‎ ‎حرام باشد. حدیثی که مورد استدلال قرار می گیرد، باید صدورش صد‎ ‎درصد از رسول خدا باشد تا ما بتوانیم این حدیث را بخوانیم‎ ‎


کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 113

و مضمونش را بگوییم. به هرحال عوامل بسیاری موجبات محدودیتهای حضور زنان‎ ‎در عرصه های اجتماعی، سیاسی را فراهم آورد؛ ولی با روی کار آمدن نظام اسلامی و‎ ‎تلاش و کوشش رهبر فقید، امام راحل، رهبر معظم انقلاب، رئیس جمهور محترم و‎ ‎آگاهان به موازین فقه اجتهادی، پایه های شناخت متحول شد و درنتیجۀ این تحول،‎ ‎نگرش افراد جامعه نسبت به زنان تغییر کرد و ذهنیت منفی آنان که در اثر گفته های‎ ‎افراد ناآگاه و عالم نما پدید آمده بود، تا حدودی متحول شد؛ و بر این اذعان شدند که‎ ‎زنان همانند مردان می توانند کارها و وظایف اجتماعی را تصدی کنند و از عهده‎ ‎مسئولیت برآیند. در هر حال امروز که در جامعه اسلامی، زمینه رشد و پیشرفت برای‎ ‎بانوان در همۀ ابعاد زندگی، براساس موازین اسلامی و ارزشهای معنوی در عرصه های‎ ‎اجتماعی، سیاسی، اداری، آموزشی، تربیتی، پژوهشی و تحقیقاتی مهیا شده است،‎ ‎بر زنان جامعۀ ماست تا استعدادها، شایستگیها، ابتکارات و تواناییهای خود را ارائه‎ ‎دهند و نقش سازنده، ارزنده و مفید خود را در شئون مختلف شکوفا ساخته، و به‎ ‎مقاماتی که شایستگی آنها را دارند، برسند. حضور شایسته و مطلوب زنان در سطوح‎ ‎بالای جامعه اسلامی، ضمن حفظ مسئولیت خانوادگی، بیانگر اهمیت دادن اسلام و‎ ‎نظام اسلامی به زن و موقعیت او در جامعه است. با این حضور می توان کلیۀ تبلیغات‎ ‎دشمنان اسلام مبنی بر محرومیت زنان مسلمان از همه مزایای اجتماعی و حقوقی را‎ ‎خنثی کرد.

‏ ‏

‏ ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 114