نقش اجتماعی زنان از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)

نقش اجتماعی زنان از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)

مهندس باقریان

‏    

 ‏‏با مروری بر دیدگاههای حضرت امام(ره) در حوزۀ نقش و جایگاه زنان، باید اعتراف کرد که انسان با بهره گیری از اندیشه های ایشان به دستاوردهای گرانقدری دست خواهد یافت که لازمۀ بهره گیری از آن، دستیابی به راهبردها و راهکارهایی است که از حد بحث و نظر گذر کند و به صحنۀ اجرا نزدیک شود. با همین نگاه بحث را در قالب ادبیات مدیریت و توسعه آغاز و بیانات ایشان را در مورد جایگاه نقش زن در توسعه یا توسعه پایدار در چهار بخش تقدیم می کنم.‏

‏     اول، بحث دربارۀ توسعه و مبانی اعتقادی نظام اجتماعی؛‏

‏     دوم، تبیین جایگاه و نقش زن و خانواده در توسعۀ پایدار؛‏

‏     سوم، جایگاه و نقش زن بنا به حیثیت انسانی اش در توسعه؛‏

‏     چهارم، نگاهی به وضع مطلوب و فاصله ای که با موقعیت فعلی دارد.‏

‏     برای پرداختن به نقش زن در توسعۀ پایدار باید به چند سؤال اساسی پاسخ داده شود. نخست اینکه تعریف توسعۀ پایدارچیست و نسبت آن باجهان بینی واعتقادات و ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 61

ارزشهای جامعه چگونه است؟ اگر میان توسعۀ پایدار و مبانی اعتقادی نسبتی وجود دارد، جایگاه زن در این جهان بینی و نظام ارزشی، کجاست؟ و چه نسبتی با مرد و امر توسعه پیدا می کند؟ و آیا این دو، حیثیت یکسان دارند و یا دارای تفاوتهای اساسی می باشند؟ و در نهایت اگر این نسبت و جایگاه معلوم شد، جامعۀ بشری در کجای این امر قرار دارد و چه میزان دریافت از این نقش و جایگاه در ذهنیت بشر امروز نهادینه شده است؟‏

‏     در دولت آقای خاتمی، تعریفهای متفاوتی در مورد توسعۀ پایدار وجود دارد؛ به استناد نظرگاه نهایی، توسعۀ پایدار به مجموعه فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گفته می شود که در یک روند عقلانیت خلاق، به صورت موزون، همه جانبه و درون زا در تعامل با محیط، افراد، و متناسب با اعتقادات، توانمندیها، هنجارها و هاضمۀ اجتماعی، موجبات رشد و تعالی جامعه را فراهم می کند. در چنین تعریفی ویژگیهای مشخصی تعبیه شده است. موزون بودن آن، حکایت از داشتن وزن و سنجیدگی لازم بین فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. همه جانبه بودن با در نظر گرفتن همۀ این ابعاد است و درون زا بودن آن متکی بر منابع داخلی نظام اجتماعی، اعم از نیروی انسانی و منابع مادی و فرهنگی است.‏

‏     چنین تعریفی از توسعه که مبتنی بر اعتقادات و ارزشهای حاکم بر جامعه است، درنهایت اساس این توسعه را تشکیل می دهد. زیرا مبانی و اعتقادات، سمت و سوی توسعه و هدف از آن را تبیین می کند و سرعت آن را نیز توانمندیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه تعیین می کند. لذا اگر این سرعت فزونی بگیرد، مردم جا می مانند و اگر کُند باشد، عقب افتادگی حاصل می آید.‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 62
‏    

موزون بودن و سرعت مناسب، نشان دهندۀ یک توجه اساسی به نقش مردم در توسعه است. بنابراین، براساس این نوع تعریف که متکی بر جهان بینی و اعتقادات یک جامعه معنا می شود، نقش علم، جایگاه قانون، نسبت مردم با دولت و مشارکت ازجمله مقوله هایی است که اساس فرهنگ توسعه را تشکیل می دهد. در واقع توسعۀ پایدار نیازمند فرهنگی است که در آن، جایگاه انسان و نسبتش با حکومت، مردم و قواعد اساسی اجتماع تبیین می شود.‏

‏     نظامی که این قواعد را تبیین می کند به تناسب برخورداری از استحکام و نزدیکی با فطرت بشری می تواند توسعه پایدارتری را برای بشر به ارمغان بیاورد و به همان میزان که تناسب فرهنگ توسعه با مبانی، رعایت شود و به فطرت بشری توجه شود، توسعه از استمرار، پایداری و استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود. حال باید دید که در این فرهنگ توسعه که می خواهد مبنای توسعۀ پایدار جامعۀ اسلامی قرار بگیرد، زن چه نسبتی دارد و دیدگاه امام نسبت به زن چگونه بوده است؟‏

‏     همان گونه که در بیانات حضرت امام آمده، در نظام اسلامی زن حق تحصیل، مالکیت، رأی دادن و رأی گرفتن داشته و همان حقوقی را دارد که مرد داراست. در این خصوص نیز مطالب نظری و اقدامات عملی انجام پذیرفته است؛ یعنی به صورت نظری پذیرفته شده و علاوه بر تلاشهای مؤثر جوامع غربی در این زمینه، در حکومت اسلامی نیز تحولات اساسی صورت گرفته است؛ لکن این جنبه از تبیین جایگاه زن در نظام توسعه، اشاره به حیثیت انسانی زن دارد؛ یعنی مثل مرد دارای حقوق مساوی ‏‏است و بنابراین در این زمینه اگر بگوییم مشکلی نداریم، غلّو کرده ایم. البته باید پذیرفت که فاصله زیادی برای رسیدن به چنین جایگاهی در نظام بشری داریم که‏‏ حیثیت انسانی زن ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 63

‏آنطور که باید و شاید، در آن لحاظ شود. مشکل ما در تغییر ساختارها و ذهنیتهای ناهنجاری است که در جوامع مختلف وجود دارد.‏

‏دسته دوم؛ حضرت امام در این باره چنین می فرمایند:‏

‏     «زن مظهر تحقق آمال بشر است، زن پرورش ده زنان و مردان ارجمند است، از دامن زن مرد به معراج می رود».‏‎[1]‎

‏    ‏‏اینگونه فرازها عمدتاً تداعی نوعی تکریم در ذهنیت جامعه می کند؛ حال آنکه در این نگاهی که ما امروز به آن خواهیم داشت قصد استنباط و برداشت دیگری است. در فرازی اشاره می فرمایند که:‏

‏     «سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است.»‏‎[2]‎‏ همچنین «قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند؛ ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند.»‏‎[3]‎‏ باز در فراز دیگری اشاره دارند که:‏

‏    ‏‏«مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران، بویژه زنان بزرگوار، روز مبارک زن؛ روز شرافتمند عنصر تابناکی که زیربنای فضیلتهای انسانی و ارزشهای والای خلیفة الله  در جهان است.»‏‎[4]‎‏ این تعابیر سنگین، عظیم و دور از ذهن چه معنایی می دهد؟ درحد انبیا و قرآن زیربنای فضیلتهای خلیفة اللهی بودن؛ با توجه به اینکه امام اهل گزافه، غلّو و زیاده گویی نبودند.‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 64

‏دسته سوم؛ آنکه نقش زنان در عالم از ویژگیهای خاص برخوردار است. صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان آن جامعه سرچشمه می گیرد و این درحالی است که اسلام نظر خاصی بر بانوان دارد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد، بیشتر از عنایتی است که به مردان دارد. امام در جای دیگری می فرمایند:‏

‏     «کمکهای بانوان ارزشش چند برابر کمکهای مردان است، خداوند شما را حفظ کند و شما را برای تربیت انسانها که شغل انبیا است حفظ کند... سلام بر همه شما و رحمت بر همه شما».‏‎[5]‎

‏    ‏‏به کارگیری فرازهایی چنین سنگین، بلند و متعالی از یک واقعیت تازه خبر می دهد؛ به این مفهوم که قسمت اول صحبتها و بیانات ایشان ناظر بر حیثیت انسانی زن است که امروز مورد مناقشه بشری است و هنوز هم در جوامع پیشرفته حل نشده است. قسمت دوم، ناظر بر نوعی حیثیت تکوینی، تربیتی و فرهنگی است. درواقع ایشان قائل به دو نوع حیثیت برای زن است؛ یک حیثیت انسانی، همان گونه که مردان دارند با تفاوتهای طبیعی و محدودیتهای ناظر بر این تفاوتها؛ و یک حیثیت تکوینی ذاتی در حوزۀ ‏‏تعلیم و تربیت و انسان سازی. نگاهی که حضرت امام به زن از منظرحیثیت دوم دارند به عنوان موجود فاخر الهی است که استعدادهای عظیم تربیتی و انسان ساز در وجودش به ودیعه گذاشته شده است. در اینجا بحث برابری و مساوات نیست، بلکه فضیلت ذاتی است که امام برای زن در ‏‏تربیت نسلها و جوامع قائل هستند. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که اگر انقلاب امام، انقلاب فرهنگی است و اگر فرهنگ از منظر امام یعنی نسبت ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 65

انسان با جهان آفرینش، جامعه، حکومت، فضایل و ارزشها؛ و اگر زن مانند قرآن انسان ساز است، مانند انبیا مربّی و زیربنای فضایل خلیفة اللهی است، تنها به دلیل این دو حیثیت است. یک حیثیت انسانی شبیه همۀ انسانها، و یک حیثیت تکوینی، تربیتی و فرهنگی که اساس و پایه جامعۀ فاضل، عادل، مستقل و پایدار را تشکیل می دهد. درنتیجه جامعه، حکومت و مردان باید نسبت خود را با این موجود به عنوان ودیعه و استعدادی الهی تنظیم کنند و به این ترتیب اگر از حد شعار و صحبت فراتر برود، ساختارهای حکومتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نگرشهای حکومت نیز باید مجدداً در این باره تنظیم شود و نوعی تحول اساسی صورت گیرد. افسوس که تاکنون عمر بشر به مناقشه و دعوا بر سر حیثیت اول، یعنی حیثیت انسانی صرف شده و از فضیلت دوم و حیثیت تربیتی و فرهنگی او غفلت نموده است؛ و این نه تنها جفای به زن، بلکه جفای به جامعۀ بشری و کُفران عظیم این نعمت الهی است.‏

‏     اما در فراز دوم، جایگاه و نقش زن در خانواده و در توسعۀ پایدار برای پرداختن به ‏‏اندیشۀ امام باید چند سؤال مطرح شود که اصولاً دیدگاه امام به خانواده چگونه ‏‏است؟ نقش خانواده و نسبت آن در جامعۀ مدنی اسلامی چیست و زن چه نقش و نسبتی با خانواده دارد؟ و چه فاصله ای بین نگاه امام و جامعۀ امروز و رفتارهای جوامع بشری وجود دارد؟ اشاره می فرمایند که چرا خانواده که یک نماد طبیعی و اساسی وجود بشر ‏‏است،الان در دنیا اینقدر دچار بحران شده است؟ اگر بحرانی که در خانواده وجود ‏‏دارد، درست مورد توجه و کاوش قرار گیرد، می بینید، این بحران ناشی از حل نشدن مسائل مربوط به ارتباط دو جنس و همزیستی آنهاست. در این مورد نارساییها و مشکلات ‏‏فراوانی وجود دارد؛ برای علاج آن هم به سراغ راه حلهای الهی بروید و آن را پیدا ‏‏کنید.‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 66

‏     در این فراز می بینید که از خانواده به عنوان نهاد طبیعی و اساسی بشر، یعنی قدیمی ترین نهاد جامعۀ مدنی یاد می شود؛ که درحال حاضر با فرم سنتی آن روبرو هستیم. همچنین اشاره می کنند که بحران در جامعۀ غرب در این زمینه وجود دارد. یا بعد از انقلاب صنعتی، یکسری مأموریتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده به نهادهای مدنی جدید واگذار و یکسری نقش خانواده در نظام توسعۀ غرب به فراموشی سپرده شده است؛ جز در موارد اندکی که به رفاه اجتماعی برمی گردد. حضرت امام در بخشی از سخنان خود می فرمایند:‏

‏     خانوادۀ شما باید مدرسه باشد. تعلیم احکام اسلام، تهذیب اخلاق نونهالان»‏‎[6]‎‏ شما مدرسه عُرفی امروزی را در آموزش و پرورش در نظر بگیرید، ببینید حکومت برای چنین مدرسه ای چقدر وقت، انرژی، معلم و کلاس صرف می کند! چه فاصله ای است بین این نگاه و نگاهی که امروز به خانواده وجود دارد. در نظراتی که حضرت امام در مورد خانواده مطرح کردند، مصونیت خانواده یعنی مصونیت جامعه؛ و مقابله با تهاجم فرهنگی یعنی مقابله با تهاجم به خانواده؛ و هرگونه توانمندی و تجهیزی که برای این نهاد صورت بگیرد، آثار و عوایدش از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مستقیماً به توسعه برمی گردد. در مورد جایگاه و نقش زن در این خانواده اشاره می فرمایند:‏

‏     «دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود».‏‎[7]‎‏ یا: شماها (زنان) در تحصیل کوشش کنید که برای فضایل اخلاقی و عالی مجهز شوید. ‏‏شما برای آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید، دامان شما یک مدرسه ای است که در آن ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 67

‏باید جوانان بزرگ تربیت شوند. شما فضایل تحصیل کنید تا کودکان شما در دامن شما ‏‏به فضیلت برسند. بچه ها آنقدر که تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر، معلم و ‏‏استاد ‏‏نیستند. این فرمایش ناظر بر این است که خانواده به عنوان نهاد اصیل و اساسی در نظام اسلامی موازی با تمام نهادهای جامعۀ مدنی مأموریت دارد؛ لذا مدرسۀ ما در آموزش ‏‏و ‏‏پرورش، دانشگاه و مسجد ما و دیگر نهادهای مدنی اعم از رسانه ها و غیره، بدون ‏‏تعامل ‏‏یک به یک با نهاد خانواده موفق نخواهند شد. اگر در فضای اجتماعی یک چیز گفته ‏‏شود ‏‏و در خانواده، یک چیز دیگری گفته شود. نفاق از همین جا بروز و ظهور پیدا می کند. آیا در نظام اجتماعی چنین نسبتی برقرار است یا هرکس کار خودش را می کند؟ از منظر امام، خانواده، به عنوان قدیمی ترین و طبیعی ترین نهاد جامعۀ بشری، و اساس ‏‏صلاح و فساد جامعۀ مدنی اسلامی است و نقش تربیتی آن عامل اصلی توسعۀ پایدار می باشد. ‏‏اصولاً نگاه امام به اقتصاد، امور اجتماعی و امور سیاسی، نگاه فرهنگی است. ‏‏خانواده یک مدرسه است با تمام مشخصات مدرسه و اصیل ترین مدرسۀ عالم، مدرسه انسان سازی است. یعنی هر قبالۀ ازدواجی که صادر می شود، یک مدرسه تأسیس ‏‏می شود و اساس و محور این مدرسه، مادر است. یعنی مدرسه برابر است با دامان ‏‏مادر. درواقع تمامی هستی خانواده و یا تمام مدرسه در وجود زن خانواده خلاصه می شود. ‏‏تجهیز این کانون بویژه زن خانواده به فضایل عالی، وظیفه زن و مرد، جامعه و ‏‏حکومت ‏‏است و بیش از آنکه زنان نگران این حقوق باشند، حکومتها باید به لحاظ یک ‏‏ضرورت ‏‏اصلی برای توسعۀ پایدار، نگران این حقوق باشند؛ و این مادر خانواده است که ‏‏پشتیبان و همراه هر نهاد مدنی است و عنصر اصلی هویت ساز فرهنگی، جنسی، شغلی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر هویتهایی است که جوان و نونهال ما از بدو تولد تا انتهای ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 68

مسیر هستی، باید از این نهاد، خدمت بگیرد و چشم نگران مادر و زن در چنین مقامی او را از قبل مهد و گهواره تا بعد از لحد و تا تحویل این موجود انسانی به خالق یکتا دنبال می کند و صد افسوس که این نهاد در غرب، دچار بحران گشته است.‏

‏     حال نگاهی به جایگاه و نقش زن در جامعه به عنوان حیثیت انسانی ـ که حیثیت اول آن است ـ می اندازیم. با مرور اندیشه های امام روشن می شود که از یک منظر، مسئولیت و نقش زن در خانواده و ارتباطش با تمام ارکان جامعه اعم از حکومت، مردم و نهادهای مدنی، همچون پشتیبانی، همکاری و نوعی تعامل متقابل است تا حفظ کیان و منزلت خانواده و نیز ایفای مسئولیت خانواده، محقق گردد؛ و هدف اصلی که تربیت انسانهای فاضل، عادل، مستقل و مستعد برای توسعۀ اجتماعی است، فراهم شود. علاوه بر این، نقش انسان ساز و حضور مستقیم زن در فعالیتهای توسعه اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن بنابر حیثیت انسانی اش نظیر مرد، به عنوان نیمی از منابع انسانی جامعه، امکان عظیم دیگری است که حضور و نقش او را مضاعف می کند؛ و از آنجا که در این جایگاه نیز حیثیت فرهنگی، تربیتی، ذاتی او همراه اوست، باید ملاحظات خاصی برای این حیثیت انسانی همراه با حیثیت دوم زن، صورت گیرد. بی تردید این حضور و مشارکت نباید در تعارض با نقش او در خانواده ـ که خود نیازمند تشویق و تواناسازی است ـ قرار گیرد؛ زیرا اساس جامعه با صلاح و فساد خانواده و زن ارتباط مستقیم دارد و این دو مسئولیت در کنار هم باید به عنوان یک ضرورت سازگار طراحی شود و هزینۀ آن را جامعه بپردازد.‏

‏     حیثیت فرهنگی و تربیتی یک امر ذاتی و جزء محورهای اساسی جامعۀ اسلامی ‏‏بوده و اساس قضیه است. حرکت دوم بار اضافی است که بر دوش زن به لحاظ حیثیت‏‏ آن ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 69

گذاشته می شود و نباید از آن غفلت شود. لذا باید از این توان الهی به نحو مؤثری بهره مند گردید و چنانچه از این حضور در عرصه های ویژه نظیر امور تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، علمی و آموزشی بهره گیری مؤثر نشود، با زن درحد حیثیت انسانی او نظیر مردان برخورد نشده و این یک کُفران نعمت است.‏

‏     نتیجه آنکه تنها جامعۀ زنان نیستند که باید به لحاظ مسئولیتهای شرعی و اجتماعی خود نگران حقوق خویش باشند؛ بلکه جامعه و حکومت به مراتب باید نسبت به بهره مندی مؤثر از منابع انسانی ویژۀ خود و توانمندیهای خدادادی آنان احساس نگرانی بیشتری کند؛ تا آنجا که اهداف توسعه پایدار متناسب با موازین الهی، با هزینه کمتر و بهره وری بیشتر محقق گردد. بدین ترتیب امر تحقق جایگاه و نقش زن در جامعه یک ضرورت است؛ و به طور طبیعی یک عقلانیت و در نهایت برنامه ریزی برای اصلاح نگرشها در نهادهای دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تغییر ساختارها برای زمینه سازی این امر، از مسئولیتهای قطعی حکومت اسلامی است. بعضی از شما خواهران آثار ادبی و هنری زنان هنرمند دنیا را که بعضی از آنها به فارسی ترجمه شده و برخی به زبانهای اصلی است، دیده یا خوانده اید. محتوای همۀ این کتابها حاکی از آن است که بشر هنوز نتوانسته مسألۀ زن و به تبع آن مسألۀ دو جنس و قهراً مسألۀ انسانیت را حل کند؛ و هنوز زیاده رویها، کج رویها، بدفهمیها و به پیروی از آنها تعدّیها، ظلمها و نارساییهای روانی و مشکلات مربوط به خانواده و نحوۀ اختلاط و امتزاج و ارتباط دو جنس، از مسائل مهم بشریت است. آنچه که امروز بر سر زن غربی اعمال می شود یکی از مصادیق بزرگ ظلم جامعۀ بشری به زن است. با نگاه ابزاری و نگاهی که در نظام سرمایه داری به این قضیه شده است؛ حضرت امام در خصوص وضع موجود چنین ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 70

می فرمایند:‏

‏«امروز به برکت نهضت اسلامی، زن عضو مؤثر جامعه، و تا حدودی مقام خود را یافته است».‏‎[8]‎

‏    ‏‏از این مرور نتیجه گیری می کنیم که هنوز در جوامع بشری، علاوه بر حقوق و حیثیت انسانی، حیثیت فرهنگی و تربیتی زن نیز مورد ظلم و تعدّیهای جدی است. در جامعۀ اسلامی ایران، علی رغم تحول اساسی ایجاد شده هنوز با چشم اندازی که امام ترسیم کردند، فاصلۀ بسیار داریم؛ زیرا این شکاف عمیق در نگاه جوامع به زن و ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ریشه در عدم رجوع به راهبردها و چاره جوییهای منبعث از کلام وحی، اندیشه ها و سیره های فرهیختگان الهی و به تعبیر ما معصومین دارد.‏

‏     در یک جمع بندی کلی می توان به طور اجمالی این نکات را تبیین کرد.‏

‏     شکاف عمیق بین جایگاه و نقش زن در اندیشۀ امام و وضع موجود، نشان از ضرورت ایجاد باور عمیق و جدید و همچنین تغییر در نگاه و به تبع آن تغییر در ساختارها و قوانین اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی دارد و این امر نیازمند تحول است و به همان میزان که قوانین و مقررات، ساختارها و رفتارهای موجود با آنچه که امام فرمودند، فاصله دارد، به همان میزان تحول عظیمتری لازم است. تحول امری است تدریجی، فرهنگی، علمی، مرحله ای و هدفمند؛ یعنی نیازمند برنامه ریزی کوتاه مدت، ‏‏میان مدت و بلندمدت بوده و باید با آن برخورد علمی شود. لذا بیش از آنکه نگرانی ازاین غفلت تاریخی نسبت به حیثیت زن در اندیشۀ امام، نگرانی بانوان باشد، باید نگرانی حکومتها ‏

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 71

پباشد؛ و جامعه ای که به دنبال سعادت و نیکبختی است، باید این مهمّ را یک ضرورت تلقی نماید. حضرت امام در این مورد چنین می فرمایند:‏

‏     «اسلام یک حکومتی است که یک جنبه اش حکومت سیاسی است و یک جنبه اش ‏‏حکومت معنوی؛ یعنی دو طرف دارد انسان... دو رو دارد انسان. یک روی مادی؛ اسلام ‏‏در این روی مادی در همه جهاتش احکام دارد. یک روی معنوی؛ که اصلاً مطرح نیست در رژیمها که انسان را تربیتهای معنوی و تهذیبی بکند تا برسد به مرتبه ای که دیگر هیچ کس نمی داند اِلاالله ؛ تا آنجا اسلام همین طور کشیده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملکوت اعلیٰ و سایر رژیمها اینطور نیستند»‏‎[9]‎‏ و بنابراین، این وظیفۀ حکومت اسلامی است که امر توجه به فرهنگ و تربیت را با محوریت زن به لحاظ دو حیثیت اصلی او، در عالیترین سطوح راهبردی، حکومتی نمادینه نماید؛تا بتوان در پرتو چنین نگاه و مرکزیتی، زمینه های تغییر ساختارها و رفتارها را در جامعۀ اسلامی برای رسیدن به جامعۀ فاضل، عادل، مستقل و مصون از تهاجمات فرهنگی محقق ساخت.ان شاءالله  ما در نظام اداری و در ساختار جدید کلان کشور این جایگاه را تعبیه کرده ایم که به زودی تقدیم هیأت محترم دولت خواهد شد.‏

‎ ‎

کتابتأملی بر جایگاه زن (ج. ۱): مجموعه مقالات فارسیصفحه 72

  • )) ر. ک: صحیفه امام؛ ج 7، ص 341ـ342.
  • )) همان؛ ص 338ـ340.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 6، ص 299ـ300.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 16، ص 192ـ193.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 7، ص 504ـ505.
  • )) همان؛ ج 7، ص 162ـ163.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 9، ص 292ـ294.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 12، ص 274ـ275.
  • )) ر. ک: صحیفه امام ؛ ج 9، ص 511ـ512.